موافقت
نامۀ بن سر آغاز خوب برای ساختن افغانستان نوین بود اما متأسفانه به مسائل
اساسی ونیاز های ابتدائی ملت توجه صورت نگرفت،امروز که حدود پنج سال ازین
موافقت نامۀ تاریخی میگذرد هنوز ضرورت های اولیه زندگی فیصدی کمی از هم میهنان
ما رفع نگردیده. در شعار بنام دموکراسی ،حقوق بشر، آزادی بیان، جامعۀ مدنی
وغیره با دنیا به رقابت پرداختیم اما در عرصه زندگی مادی وعملی لحظۀ هم به
نیازمندی ها وضروریات ابتدائی افراد جامعه فکر نکردیم.
ملت
مظلوم ومنتظر ما بخاطر رسیدن به کاروان تمدن جامعۀ جهانی نیاز های بیشماردارد
اما من درین فرصت صرف به دو نیاز ابتدائی که لازمه حیات ابنائی بشر است اشاره
مینمایم.
برق وامنیت دو نعمت بزرگ واساسی
فرا موش شده در افغانستان: انرژی برق عنصر
اساسی حیات جامعه است و دفاع وامنیت زمینه ادامه این حیات را مساعد میسازد اما
در کشور ما بعد از فیصلۀ بن وتأسیس حکومت مؤقت قطعا به این دوعنصر اصلی که
حیات، تمدن، ترقی وپیشرفت جامعۀ بشری در گرو آن است توجه صورت نگرفت، همان است
که هرروز سخن از مرگ و نا بسامانی بوده وهیچ روزنه امید در جهت نجات این کشتئی
به گل نشسته به چشم نمیخورد واین کشور چون مرغ بال شکسته از پرواز باز مانده
ودانه را پیوسته در خاشاک می پوید.
در جهان معاصر زنده گی با همه ابعادش متأثز از نور
وگرمی برق است پدیدۀ که هم نور میدهد وگرمی میبخشد وهم حرکت چرخ زنده گی ابناء
بشر را پر تپش تر وسریعتر میسازد، برق پدیدۀ است که بر خلاف سائر روشنی ها در
سطح دولت تمام کاستی ها وعیوب را می پوشاند اگر دولت وکشور ما صاحب این نعمت می
بود و تأمین انرژی برق را از همان روز های نخست در اولویت های کاری خود قرار
میداد دیگر نا رسائیها وکمبودات دولت تا این سطح که امروز نمایان وبر جسته است
قد نمی افراشت. اما با نبود این نعمت نمیتوان بر سائر ابتکارات وعملکرد های
دولت که به نفع کشور انجام داده است حساب نمود .کشوریکه برق ندارد مردمش از
تمام مزایائی مادی ومعارف رائج جهان بشری محروم است . پس میتوان گفت که برق وآب
زنده گیست وبا نبود آن عملا مر گ حاکمیت میکند. تمام نارسائیها از قبیل فقر،
بیکاری، جنایت، مرض، جهل و عقب مانده گی در نتیجۀ کمبود ونبود برق نصیب ملت
ومردم ما شده که لازم میدانم قدری مفصلتر درین زمینه اشاره نمایم.
الف : زنده
گی بدون برق
1 – فقر وبیکاری :در کشور مظلوم ما افغانستان همیش
مردم از فقر وبیکاری داد میزنند اما به ریشه ها وعوامل اساسی آن کمتر توجه
دارند که چرا بیکاری وفقر در سر تا سر کشور ما حاکم است. حقیقتا در کشوریکه برق
نیست تمام زیر بنا های زندگی وحیات اقتصادی راکد وجامد بوده که منجر به خمود
وجمود افراد جامعه نیز میگردد. با نبود برق تأسیسات تولیدی در سطح دولت وسکتور
خصوصی غیر فعال بوده کشوربه شهر ارواح مبدل میگردد. در کشوریکه نه صنعت با شد
ونه تولید طبعا نه کار است ونه عائد پس همه کمبودات و نارسائی های معیشتی در
کشور ما ناشی از نبود برق است.
2_ نظافت در شهر در گرو برق است: با نبود پدیده برق
آب در مجاری مورد نیاز به حرکت نمی افتد ونبود آب به معنی نبود نظافت است که
مظاهر آن در شهر های کشور ما به وفور مشاهد میگردد. فروش ذغال سنگ وچوب ومواد
اشغالی در بازار واستفاده از ان بجای برق وانتقال آن د رخانه انواع مکروب ها را
با خود دارد با نبود برق نه طهارت است نه نظافت است ونه عبادت اگر باشد نهایت
ناقص خواهد بود.
3 _آلودگی هوا زادۀ بی برقی است: اگر برق نباشد تمام
وسائل ترانسپورتی در شهر از تیل ونفت استفاده میکنند که با عث آلودگی هوا
میگردد،و به همان ترتیب در خانه ها افراد مجبور اند از تیل استفاده نموده که
باعث آلودگی محیط زیست در خانه وماحول آن میگردد زمین وهوا آلوده میگردد که
تأثرات آن جز مریضی های گونا گون چیزی بیش نیست.
4 _ سرقت ،دزی وجنایت : تاریکی محیط وشهر زمینۀ
فعالیت وحرکت دزدان وجنایت کاران آسان تر میسازد افراد جانی با استفاده از
تاریکی از نزدیکی گزمه ها وپهره داران شهری عبور ومرور مینمایند بدون اینکه به
مزاحمت مواجه شوند. راستی هر حیوان وحشی ودرنده خو انتظار فرارسیدن شبه سیاه شب
رادارد تا در دل تاریکی پنجه بر دل انسانیت بزند وبحیاتش خاتمه دهد وبه این
ترتیب شکار بدست آورد خلاصه با نبود برق ساحۀ فعالیت جنایتکاران وسیعتر میشود
که اثرات آنرا ما در شهر های خود می بینیم.
5 _ گسیختگی ودوری از جامعه جهانی : در کشوریکه برق
نیست ساکنان آن از جهان ودنیائی ماحول خود فرسخ ها فاصله دارند و نمیتوانندبه
آسانی در جریان وقایع وپیشرفت های جهان قرارگیرند. و افراد کشور بدون برق در
انزوا وتاریکی مطلق قراردارند،بر خلاف کسانیکه از نعمت برق بر خوردار اند،
ایشان به آسانی میتوانند از طریق انترنت تمام حوادث وتحولات کشور های جهان را
مرور نمایند تجارت ومعاملات خودرا به آسانی از طریق انترنت تنظیم وبا دوستان
خود هر لحظه تماس تأمین نمایند لذا از دید تمدن بشری فاصله بین انسانهای که از
نعمت برق بر خودار اند وانسانهائیکه ازین نعمت محروم اند بسیار زیاد است. مانند
فاصلۀ افغانستان با جهان دیگر.
6_ جهل ونادانی: در جهان که برق نیست سطح دانش اتباع
آن به مراتب پایان تر از سائر کشور هاست. با استفاده از برق اطفال، جوانان
ودانش آموزان به کمک انترنت میتوانند به آسانی مطالب مورد نیاز خودرا دریابند
ومطالعه کنند. بدون اینکه به کتاب خانه ها سر زنند، از طریق جستجو گر های انتر
نتی میتوانند به ساده گی پاسخ سئوال خودرا در یا بند.
7 _برق وصحت: طبیعیست که بدون داشتن برق نه در
مانگاه سالم وجود دارد ونه در مانگر ماهر کلینیک ها ومعائنات شخصی در تاریکی شب
با اسقاده از چراغ دستی صرف پول مریض ها را میگیرند وهرگز قادر به تشخیص عوارض
وجود مریض نمیگردند. وهم با نبود برق نمیتوان از محیط صاف وسالم صحبت کرد .
وجود گرد وخاکستر در خانه که از سوخت چوب وذغال به میراث میماند با عث شیوع
وگسترش انواع مریضی ها چون اسما ،نفس تنگی ، توبرکلوز وغیره میگردد.
ب - ضرورت دفاع وامنیت:زنده گی بدون آرامش،
ثبات و امنیت روال عادی خودرا از دست میدهد ودچار نو سانات جدی میگردد لذاعنصر
دوم ومهمی که حکومت از ابتدا تشکیل به آن توجه نکرده همانا تنظیم پیش زمینه های
دفاعی وامنیتی کشور است که با تشکیل اردو قوی، ملی، فراگیر ومجهز به تکنالوژی
مدرن وجدید امکان پذیر بود. وبا تشکیل اردوی ملی میشد امنیت وثبات را در کشور
تأمین نمود، اما از زمانیکه در موافقت نامۀ بن به این واقعیت بهائی کمی داده شد
وکمیت اردوی افغانستان را به حد اقل آن کاهش دادند هرگز به این مأمول نرسیدیم
نه دفاع سالم بود ونا امنیت کامل همان است که شیرازۀ حیات فردی، اجتماعی، سیاسی
واقتصادی در کشور به هم پاشید وما فعلا بخاطر تأمین امنیت به همه جهان محتاج
میباشیم ودرین راستا از دوست ودشمن کمک می طلبیم حتی از مولانا فضل الرحمن که
خود یک فاجعه است.
اگر اردوی کشور ما در چوکات تشکیل وزارت دفاع به
دوصد هزار تن سرباز وافسر پیش بینی میشد وبه همین تر تیب پولیس ملی از سر مایه
های داخل کشور شکل میگرفت فعلا مرز های کشور ما بروی هر جنایتکار خارجی باز نمی
بود و جوانان ما بی سر نوشت به کوچه وبازار ویا در مزرعه های کشت کوکنار سر
گردان ومعتاد نمیگشتند وبه لشکر سیاه طالبان نمی پیوستند وافسران بادرد وبا
تجربه ما آوارۀ کشور های بیگانه نمی بودند وآن عدۀ که در داخل کشور بود با بی
سر نوشتی مواجه نمی شدند.
کشور ما دیروز دارائی
بهترین چتر بازان و هوا بازان بود که فضارا تسخیر کرده بودند اما امروز نام
ونشان از ایشان وجود ندارد چقدر باید مصرف کرد تا پیلوت نو تربیه نمود وچقدر
خون دل باید خورد تا به خود متکی شد ؟
آری بدون تردید تنقیص تشکیل وزارت دفاع بدون درک وبر
داشت سالم از واقعیت های داخل افغانستان با عث ضعف حکومت وتقویه سنگر دشمن
گردید، افراد با تجربه متخصص ومسلکی به گوشۀ خانه پناه بردند وحس حمایت از دولت
در بین قشر با سواد کاهش یافت و فاصله بین مردم وحکومت عمیق تر گردید که مصیبت
ها ونکبت های جانکاه وجبران نا پذیر بجا گذاشت حالا هم باید یاد آور شوم
افغانستان بدون انرژی برق وسپاه دفاعی برای همیش در نکبت زندگی سر دچار است
طراحان ومبتکران نا عاقبت اندیش مارا برای همیش وابسته به اجانب میسازند بدون
اینکه به إعمار بند ها ی آب توجه شود تلاش بعمل میآید تا برق وارداتی داشته
باشیم وبرای ابد محتاج کشور های بیگانه باشیم.
حالا هم بدون اینکه به تشکیل اردوی قوی وملی توجه
صورت گیرد تلا ش میشود تا امنیت ما به حمایت خارجی ها متکی باشد. امروز کشور ما
از اثر نداشتن برق در تاریکی ها مادی ومعنوی فرورفته واز بی دفاعی طعمۀ شغالان
ودجالان بی هویت شده است وبد بختانه که این وضعیت ادامه دارد.