پولاد
خط نام نهاد دیورند
و موضع گیری های نا سالم
ما مردم افغانستان درباره این قضیه
درمورد خط نام نهاد دیورند مطالب بیشماری نه تنها در این سایت و این زمان بلکه درطول عمر 99 ساله این رویداد خائنانه، قلم بدستان هر دوره تاریخی ما مطا لــــب قابل توجهی تحریر نموده اند. نه تنها مطالب تحریر شده است بلکه حرکات سیاسی و نظامی درین راه سازمان داده شده و استفاده های مثبت و منفی بیشماری ازان صورت گرفته است.
اینکه در طول تاریخ سرزمینی که حال بنام افغانستان نام نهاده شده است چه نشیب و فراز های سیاسی، اجتماعی، افتصادی، نظامی - کلتوری و عقید تی رو نما شده اسـت بحثی است تکرار و غیر احسن. وا قعا" این سر زمین بیشتر زمان را با کشمکش ها و ملک الطوائفی ها گزرانده است. آنقدر حالات سیاسی و نظامی دستخوش تغیر و تحول بوده که مجال زمان برای کادستر های وقت جهت تر سیم کروکی (نقشه) های تحول و دست به دست شدن سرزمین ها میسر نبوده است. یعنی تغیرات سرحدات ملک الطوائفی ها آنقدر سریع بوده که نقشه کشان نمیتوانستند به آن سرعت قلم بکشند و نقشه بسازند. از همین روست که اطرافیان ما آنچه از کلتور و فرهنگ داریم به هزاران حیله وچشــــــــم سفیدی از آن خود میشمارند.
ازین دید نگریستن به مسایل سرحری درافغانستان جفائی است نا بخشودنی برای نسلهای آینده ما. امروز ما در گیر چنان حالات نابسامان تاریخ هستیم که قبلا" اسلاف ما در آن بییشتر از ما در مخمصه بوده اند. بنا بران بی توجهی و سرسری گذر کردن کاریست نا عاقلانه و دور از عاقبت اندیشی.
این بدان معنی نیست که ما مردم باشنده سرزمین موجود بنام افغانستان هرآتچه که مخیله ما بگزرد و درفکرما خطور کند و یا ما بخواهیم همان را عملی و با فشار به کام خود با زور و به اصطلاح سر بالائی رفتن بچرخانیم. این غیر ممکن است و غیر منطقی. بنابران کار عاقلانه آنست تا روی هر مطلبی جوانب آن بررسی شود. بررسی جوانب قضیه خط نام نهاد دیورند نیز کار آسانی نیست. جوانب این قضیه به صد وحتی بیشتر میرسد. یکی ازین جوانب را من درین مبحث کوتا بشکل اختصار بعرض میرسانم:
شرایطی را که انگلیس ها برای معاش خور خود عبدالرحمن ایجاد نموده بودند آن بزدل را به آن واداشت که بگوید : " ازینکه قبایل فلان و فلان ... به نصایح ما گوش نمیدادند بنا به صوابدید خود که امیر اوشان هستم و منحیث اولامر حق دارم در مورد سرنوشت شان تصمیم بگیرم. بنا بران برای گوشمالی سرنوشت آنها را به دولت بهیه هند برتانوی واگذار شدم ..." در حالیکه قبایل آنطرف سرحد امروزی با تمام قوا و اکثریت تام با این تصمیم اظهار مخالفت کرده و مدت های طولانی این کشمکش ها و بگو مگو ها و حتی
گله و گزاری های هموطنی و دوستانه برای برآمدن ازین معضله دوام داشته است.
درین زمانی که ما همه شرایط نسبتا" بهتر قبلی را از دست داده ایم و فعلا" هم احتیاج مبرم به کمک همان سیاست مدارانی داریم که ما را به این روز سیاه نشانده اند سروصدا های زورمندانه دور از تعقل و فکر سالم است. همچنان مهر تائید گذاشتن بر روی غلط های نوکران انگلیس بنام امیر و یا یک افغان در گرو نفس، ما را به آن سرحدی نزول میدهد که امروز ما به نزول آن اشخاص متیقن هستیم. پس برآمدن ازین بند شیادی وفتنه گرانه کار ساده ئی نیست. با گذشت زمان تناسب زندگی بین دوطرف آن خط نام نهاد و مسخره تغیر کرده است. روزی بود که با وجود کشمکشها وضع اقتصادی بهتری مردم این طرف خط نام نهاد داشتند و خود را زیر سایه غیر حساب نمیکردند درحالیکه امروز این تناسب تغیر کرده است. شرایط زندگی مردمان آنطرف خط نام نهاد با آنکه زیرفشار حکمرانان پنجابی دست و پا میزنند با آنهم از مردم این طرف خط نام نهاد زندگی بهتری دارند. زیرچنر قوای نظامی برترو سلاح های مدرن تر خود را مطمئن تر احساس می گنند. شرایط تجارتی و کاری بیشتر برای شان محیاست. با این امتیازات آنها حاضراند که موقعیت خود را عوض کنند؟ زمانی کشور تحت الحمایه انگلیس در افغانستان را با سویه پائینی که داشتند مستقل می انگاشتند و خود را تحت تسلط بیگانه میدیدند. درحالیکه امروز به زعم آنها همان انگلیس بعوض آنطرف در اینطرف مستقر است. بنیاد گرایان مذهبی که نفوذ وسیعی تا هنوزدرمغز بسیاری از انسانهای روی زمین و درمغزبیسوادان بیشتر دارد، افغانستانی را که تا چند سال قبل تحت فرمانروائی وهابیهای عربستان سعو دی دست و پا میزد آزاد و قوای بین المللی را که تا حدی این هم تحت پوشش مبارزه بر علیه تروریزم و اشاعه دمو کراسی به چپاول دارائی های زیر زمینی افغانستان مشعول اند و قضیه دزدی یورانیم انگلیس ها در هلمند میتواند نمونه باشد، زیر سلطه حساب می کنند. در حالیکه این دزدی دارائی عامه و معادن افغانستان به مراتب مرتبه پائین تر از غارت بی عقلانه و نا بخردانه کلتوری و علمی و کشاندن مردم ما بسوی جهل است.
با این سیا وسپید نمودن قضا یا حد اقل درمی یابیم که برای باطل ساختن این خط نام نهاد راه درازی در پیش داریم و به این سادگی ها و درین زمانی که به هزاران درد و فشار دست و گریبان هستیم و جهل در کشور ما بیداد میکند. بی سوادی کمر عقل واراده مردم مارا شکسته است ادعای بلند بالای دیگری دور از تناسب درک قضایا است. پس برما لازم است به این نتیجه برسیم که چه باید کرد؟
درین روزها سروصدای بلندی به راه افتاده و کشمکش های لفظی ونوشتاری زیادی همه هموطنان بیچاره ما را پیچانیده است. درپارلمان ما یکی به زعم خود بدون اینکه بداند خط بطلان خود را روی کاعذ سفید بنام نقشه دیورند میکشد و دیگری با همان نادیدگی روی آنرا سپیده میپاشد. آنکه چیزی ازین میداند درعجب و تفکرراه خموشی اختیارکرده است. به این اساس ما هنوز کسانی هستیم که در تاریکی مشت های گره کرده را به این و آن طرف حواله میدهیم. اینکه به پوز چه کسی برابر خواهد شد؟ دوست یا دشمن نه می دانیم. در حالیکه سر نخ پیش ما نیست. دیگر سر این کلاوه به این زودی یافت نه می شود. کمی صبر کنید دقت به خرچ دهید. آیا این خط نام نهاد که زمین را ازما بریده است مهم است یا اینکه هموطنان ما را از ما بریده است اهمیت دارد؟ قوم ها را برش نموده است اهمیت دارد؟ این سرزمین که ما خود را به آن صاحب میدانیم بیشتر ازما صاحب آن کسانی است که روی آن زندگی دارند. آیا انها به این فیصله های ما با ما هستند. آیا آنها این بطلان را میخواهند؟ اگر آنها بخواهند برماست تا با آخرین قطره خون خود از داعیه آنها دفاع و آنها را همراهی کنیم. و اگر نخواهند این همه سر وصداهای ما به پشیز هم نمی ارزد. ما حق داریم هر نوع نظرخواهی و رأی زورمندانه سابقه انگلیس و چوچه انگلیسی را رد کنیم. اما به هیچ وجه روی رأی تائید شده ملل متجد را که با ناظران بین المللی همراهی میشود نمیتوانیم نادیده بگیریم. بنا بران قدمه اول این ادعا رأی اکثریت قاطع برادران آنطرف سرحد خط نام نهاد دیورند را ایجاب میکند. حتی اگر این خط هم وجود نمی داشت و اکثریت مردم پشتون ما که دران منطقه زندگی میکنند بخواهند یا می خواستند به اراده خود با کشور دیگری یکجا شوند و یا کشور مستقل دیگری را بنا نهند ما نمی توانستیم جلو شان را منطقا" بگیریم. چه رسد به این که امروز تقریبا" صد سال است که ما در یک فاصله با آنها درتماس هستیم.
این واقعیت است که زنده شدن سرحدات افغانستان به اساس همان زمان احمدشاه درانی و شکل مکمل شده آن در زمان تیمورشاه و شاه زمان و حتی تا زمان قبل از مذاکرات زور مندانه انگلیس با عبدارحمن که توسط مارتیمر دیورند ازجانب انگلیس عملی شد شکل بگیرد بسیاری از مشکلات مارا حل نموده وما را در ساحه بین المللی به وضع بهتر اقتصادی و اعتبار قرار میدهد، اما اگر این معضله با ریفراندم برادران آنطرف سرحد ما عملی شود در صورت صورت بندی یک کشور مستقل افغانستان با سرحداتی که قبلا" ذکر شد عین کمال ووصال خواهد بود. اما اگر برادران ما بخواهند بحالت موجود خود قناعت و ادامه دهند بازهم ما از کشمکش لفظی وفلمی خود عاقلان دست خواهیم کشید. تنها درصورت کشور مستقل پشتون میتواند مشکلات ملیت های دیگرچند چندان شود. که این شکل تجزیه نا بکاری را برخود خواهد گرفت که ما با فاصله زیادی از بهتر شدن اقتصاد و رونق زندگی بصورت کل و بصورت اخص اقوام و ملیت های کم نفوس بشکل حاد آن رنج خواهند برد.
این مختصر برای فهمیدن یک بعد قضیه چند صد بعدی کافی است. اما نمیتواند همه جوانب مشکل را روشن کند. برای روشنی بیشتر این یک سمت مدل باید بیشتر کاوش صورت گیرد. از آنجائیکه محققین و دست اندرکاران دپلماتیک قضیه میتوانند بیشتر در این نقطه جستجو کنند لازم نیست خوانندگان دور ازبعد سیاسی این مشکل به درد سر افتند. بنا بران با همین مختصر اکتفا میکنم و در صورتیکه تقاضا وجود داشته باشد به تفصیل روی باریکی های این مشکل نوشته خواهم کرد.