اکادمیسین دستگیر پنجشیری
خونست د ل ودامن صحرای عرب
خونست دوای درد دنیای عرب
فرزند فلسطین اگر خفته به خون
بیدار کند مردم فردای عرب
" فروغ هستی "
بازتاب ناروشن تاریخ " جمعیت دموکراتیک خلق "
درکتاب " سالهای تجاوزها ومقاومتها "
"سالهای تجاوزها ومقاومتها " نام کتابی است که بقلم محترم محمد اکرام اندیشمند یکی از پایه گذاران نهضت اسلامی کشور نوشته شده است
چاپ اول این کتاب در سال 1383 خورشیدی به تیراژ سه هزار نسخه ودرچهار فصل ویک پیشگفتار بسیار موجز ازسوی " نشر پیمان " در 363 صفحه طبع و انتشار یافته است .
درین کتاب رویدادهای خونین سیاسی ،اجتماعی وکشاکشهای نظامی سه دهه پایان سده ء بیستم به استناد نوشته های تبلیغاتی احزاب سیاسی چپی ،راستی وتنظیمهای تندرو وکندرو وتحریک طالبان بازتاب ضد ونقیض وگهگاه ناروشن دارد
درین رویدادهای غمناک اجتماعی سیاسی ونظامی جامعه ء بلادیده ء ما ، طبقات ،اقشار ،لایه های اجتماعی اقلیتهای ملی ومذهبی افغانستان با دیدگاهها ومنا فع اقتصادی اجتماعی فرهنگی وسیاسی ملی ومذهبی گونه گون وگرایشهای مسلکی متفاوت اشتراک فعال داشته وافغانستان را به مناطق مختلف زبانی فرهنگی قومی قبیله یی مذهبی سیاسی شهری روستایی تقسیم کرده بوده اند مبارزات سیاسی صلح آمیز و مسلحانه این نیروهای اجتماعی و گروهها ی قومی وقبیله یی غالبا از سوی احزاب سیاسی سیکولار و تنظیمهای تندرو کندرو ومیانه رو ساخت پاکستان ایران آخوندی و امارات عربی سمت وسو می یافته ورهبری میشده است
خلاف تبلیغات این تنظیمهای تندرو وکندرو ورسانه های گروهی یک سر وملیونها زبان دنیا روبزوال و میرنده نخستین کودتای ناکام درکشورما ، به تحریک نصر ا لله بابر ازسوی نهضت اسلامی و تنظیمهای بنیادگرا ی ساخت پاکستان برضد سردار محمد داوءود در سال 1974 م آغاز گردید مولوی حبیب الرحمان ودیگر رهبران کودتا زندانی و سرکوب خونین شدند شماری ازپایه گذاران وفعالان نهضت اسلامی ازجمله حضرت صبغت الله مجددی استاد سیاف حکمتیار هنوز هم زنده اند وبا همه توان درجبهات گر م وسرد به صورت آشکار وپنهان علیه حاکمیتهای سیکولار لاییک ،ارزشهای اعلامیه ء جهانی حقوق بشر و برابری حقوق زنان با مردان آزاد اندیش و نو اندیش با سلاح ارزان " ملحد وکافر! " تبلیغات تب آلود میکنند . آب به آسیاب نظامات فرتوت قرون وسطایی خاورمیانه ء عربی نظامیگران پاکستان وسلاطین نفتخوار جهان میریزند و ازدوام وبقای نظامات نیمه جان ومحکوم به زوال قبیله سالاری درینجا و آنجا ودر شورای ملی وبیرون پارلمان ودرقبایل آزاد با همه سرسختی دفاع مینمایند .
بهرحال پس از نزدیک به سی سال این احتمال قریب به یقین به نظر می آید که ترور استاد میراکبر خیبر یکی از اعضای برجسته ء رهبری جریان واحد دموکراتیک خلق نیز به تحریک همین جنرالا ن بازنشسته ء پاکستان وبنیادگرایان به مقصد بی ثبات سازی دولت سست بنیاد سرداران محمد داوءود ودیگر دیوانه گان قدرت در کشورما مطرح و انجام شده بود ه است این دخالت ومداخله توطیه گرانه در امور افغانستان چندین بار درگفتگو های رادیویی ودرمصاحبه های نصرالله بابر با ژورنالستان مشهور وحتا در گفتگوهای رویاروی جنرال مشرف با حامد کرزی رییس جمهورافغانستان درقصر سفید ودر حضور بوش باز تاب خشن وخالی از دست آورد سیاسی وافتخار داشته است زیرا جنرال مشرف این بار خلاف دیده درایی سنتی رهبران نظامی پاکستان اعتراف کرد که جرنیلهای بازنشسته پاکستان با ا لقاعده وطالبان در زد وبند میباشند و دستگا ههای امنیتی ما توانایی کنترول آنانرا ندارند از ذکر کوتاه وافشای منطق چوبین و خو د فریبانه نظامیان تجارت پیشه ء پاکستان وحدس وگمانهای نزدیک به یقین که بگذر یم در شب سیاه 5 ثور 1357 خورشیدی (اپریل 1978) سردار محمد دا وءود رییس دولت بیروکراتیک نظامی زیر فشار مثلث ضیاءلحق رضاشاه وامیران کشورهای خاو رمیانه عربی بادریغ ودرد ، علیه رهبر ان جریان دموکراتیک خلق حمله ء دیوانه وار خودرا آغاز کرد وشماری از اعضای عالیترین مقامات رهبری جریان دموکراتیک خلق را به اتهام اشتراک درمراسم تشییع جنازه وسخنرانی وخواندن غمنامه های منظوم برگور میر اکبر خیبر شهید گرفتار وزندانی ساخت بفکر خام سرکوب خونین ومحاکمه صحرایی رهبران جریان دموکراتیک خلق افتاد و آب به آسیاب ضیا ألحق ،شاه ایران وامیر ان کشورهای عربی خاور میانه شرکاهء وحامیان بین المللی آنا ن ریخت ولی این سازمان از قماش دیگری تافته وبافته شده بود این سازمان خلاف طرز تفکر ذهنیگرانه وتبلیغات بی پایه رسانه های گروهی یک سر وهزاران زبان سرمایه سالاری جهانی ومبلغان مزدور محلی ومنطقه یی آنان در پاکستان وکشورهای عربی خاورمیانه وافغانستان کنونی درهمان وضع مشخص هرگز تصمیم جمعی وحزبی برای قیام مسلحانه ، اتخاذ نکرده بود شوروی وامریکا یکسان در برابر این قیام مسلحانه قرار گرفت وغافلگیر شد ه بود باید دانست که درهمان برههء پیچیده ء حرکت تاریخ تصمیم رهبری به صفوف وفعالان جمعیت این بود که از تعقیب و زندان نظام هراسان نشوید زنجیر وزندان سیاسی شمارا آبدیده میکند شناخت شمارا از پولیس بیدادگاههای حکومت وبگونه ء کلی ازدولت نظامی نیمه فیودالی ژرفا وپهنا می بخشد راه شمارا بسوی توده های مردم هموار وروشن میکند و شمارا به و اقعیتهای تلخ زنده گی وزمان از نزدیک آشنایی می بخشد شکار توطیه های ماحراجویانهء نظامی نشوید شایسته گفتن است که درهمان برش تاریخ ،نزدیک به صد تن از محصلان دانشگاه کارگران صنعتی کارمندان دولت معلمان وجوانان از جمله فرید احمد مزدک بعدا منشی سازمان جوانان بهنگام جوانی خود به زندان افتاده بود جمعیت ما به این پندار بود که زندان مکتب آبدیده گی وپرورش فعالان سیاسی است بگذار که هزاران عضو دیگر جریان ما بزندان برود بازهم مبارزه ء این جریان با کسب تجارب نو ونوتر گسترش پردامنه تر وهوشیارانه ترمی یابد وشتاب بیشتر میگیرد ولی در جشن چهاردهمین سالگرد تأسیس جمعیت دموکراتیک و11 جدی 1356 خورشیدی ،از سوی نورمحمد تره کی منشی عمومی ضمن ابراز تشویش از تعقیب رهبران ومنازل اعضای دفتر سیاسی توسط پولیس مخفی رژیم چنین هوشیار باشهای پیشگیری کننده داده شده بود که هرگاه دیوانه گان قدرت به تحریک شاه ایران انور سادات و ضیا ألحق وسلاطین نفتی امارات تصمیم به حمله ء جنون آمیز وضربه کشنده علیه مغز جریان ورهبری جمعیت د موکراتیک خلق اتخاذکند وبه فکر خام سرکوب خونین انحلال وجمع کردن گلیم جریان ما بیفتند درآ ن صورت ما حق داریم که از حق آزادی امنیت وحیات رهبری فعالان سیاسی ، صفوف ومردم ستمدیده ء میهن خود دفاع عادلانه کنیم وبرسر تیغ تیز سرداران مغرور چنگ زنیم وداوطلبانه حلقه های طنا ب دار مستبدان افراط کار افغانستان و منطقه را به گردن نیفگنیم زیرا ما حامیان زنده گی آزاد جوشان وخروشانیم نه هوا خواه مرگ . بگذار که توطیه مرگبار و آزادی کش ا خاندان سلطنتی با هوشیاری وبه شیوه ء عادلانه خنثا شود و آخرین شخصیت مستبد ومغرور خاندان سلطنتی متوجه کجروشی واشتباهات سیاسی خویش گرد د و راه استقرار یک نظام ملی –دموکراتیک ضد فیودالی وضد امپریالستی به اشتراک همه نیروهای ملی دموکراتیک وتر قیخواه جامعه هموار پاک وروشن شود . در روشنایی این حقایق تاریخی با قاطعیت میتوان گفت که قیام مسلحانه ء هفتم ثور 1357 خورشیدی واکنشی دادخواهانه دموکراتیک وضد حمله ء جنون آمیز سردارمحمد داوءود و استبداد خاندان سلطنتی بود نه یک کودتا ی چند افسر ماجراجو ووفاقد آگاهی اجتماعی ملی وسیاسی . این قیام مسلحانه ءضد فیودالی وضد بنیادگرایی در روز روشن و آگاهانه آغاز شد نه درشام تاریک ودزدانه . از پشتیبانی اردو وقوای مسلح به مقیاس ملی برخوردار گردید بگونه مثال . بساعت چهارونیم پس از ظهر نظارتخانه ء ولایت کابل توسط بلوک زرهی توفیق احمد نورستانی محاصره شد پاسدارن زندان با فیر هوایی ماشیندار های ثقیل خو د از توقیف ولایت کابل به اصطلاح دفاع ومقاومت کردند ولی مقاومت آنان با تانکهای غول پیکر بی ثمر بود بناچار دستان محافظان ما نیز داوطلبانه بالا شد وبلوک زرهدار توفیق احمد نورستانی دیوار عمومی کنار جادهء سالنگ را بخاک هموار کرد درامتداد جاده ء سالنگ وایستگاههای سرویسها ی شهری تا وزارت معارف، هزاران تن از شهریان کابل باشور وشوق فراوان در انتظار ر ویداد نوین وزایش نوزاد انقلاب بودند ازچشمان مردم برق امید وشادی می جهید مردم بدون ترس وبیم از غرش توپ وتفنگ دران لحظات سرنوشت ساز تاریخ زنده گانی اجتماعی وملی ما ناظر وگواه رهایی 8 تن از رهبران حزبی و حسن ضمیر صافی استاد دانشگاه کابل بودند (که سهوا بجای دکتر صالح محمد زیری بزندان افتاده بود) نخستین افسر مسلحی که باصدای مردانه وفراموش نشدنی درب زندان راشکست داخل زندان شد و چنین غریو آ زادی بخش وزنجیر شکنانه کشید " تره کی صاحب درغلم " رحیم سرباز بود مردیکه ده سال جوانی خودرا در زندانهای انقلاب سپری کرد دومین افسر پولیسی که بافریاد " ملگری کارمل درغلم " داخل توقیف شد غنی صافی مشهور به غنی زنبور بود این افسرنیز درد وران سیطره ء بیچون وچرای امین رنج زندان را دید ولی درمرحله ء نوین انقلاب تا رتبه ء جنرالی رسید وپس از فروپاشی حاکمیت دکتر نجیب الله به پشاور مجبور به مهاجرت شد وکتاب "شبهای کابل " را نوشت ولی درین کتاب نشانه های افسرده گی روانی واحساس پشیمانی از لای واژه های او با دریغ ودرد شنیده میشود بهرحال درین وضع حیرت انگیز پس از دوشبانه روز رهبران از سلولهای توقیف بیرون شدند دستبندهای ما شکسته شد درجاده سالنگ مردم آزادی دوست وطن با تکان دادن دستان پاک بازوان پرتوان باکف زدنها وشعارهای شورانگیز" آ فرین شیر بچه ها" وخم کردن سرهای پرغرور خود ، حماسه وکارنامه ء ثابتقدم ترین افسران وسربازان قهرمان وطن را تایید احترام و پشتیبانی میکردند و به آنانیکه توده های مردم را فاقد شعور بی تفاوت به سرنوشت انقلاب وتحولات دموکراتیک وکیفی جامعه پنداشته اند یا میپندارند پاسخ دندان شکن دا ده اند ومیدهند بیک سخن رهبران سیاسی قیام توسط تانک مصطفی افسر زرهدار از راه وزیر اکبر خان برادیو افغانستان انتقال یافتند ودر مقابل رادیو افغانستان ازسوی جگرن امین حکیم وسربازان امنیتی رادیو افغانستان با شلیکهای مسلسل استقبال شدند وازهمان ساعت 5پس از ظهر ر ادیو افغانستان عملا به مرکز فرماندهی سیاسی و نظامی قیام هفتم ثور 1357 خورشیدی مبدل گردید پیامها ابلاغیه ها وشعارها ازسوی سلیمان لایق و این جانب بزبان فارسی دری وپشتونوشته وپس از مطالعه وآراستن وپیراستن ونقد لازم سیاسی توسط نورمحمد تره کی منشی عمومی و ببرک کارمل منشی کمیتهء مرکزی به نشر سپرده میشد از شهکارهای تبلیغاتی رهبری سیاسی آغاز انقلاب که پایه های لرزان حاکمیت سرداران و اشراف فیودال را لرزان تر و توده های مردم را به پیروزی قیام باور مند ساخت
همانا نشر خبر تصرف رادیو افغانستان ، آزادی رهبران حزبی تصرف قدرت سیاسی از دولت ملاکان بزرگ واشرافیت فیودالی وابلاغیه ء واژگونسازی حاکمیت بیدادگر نادر – داوءود وخاندان طلایی توسط قیام مسلحانه افسران وطنپرست برهبری حزب دموکراتیک خلق بساعت 7 پس از ظهر شام هفتم ثور 1357بود .پخش این خبر پیروزی آفرین به سازمانهای نظامی جمعیت دموکراتیک خلق ، الهام وتوانایی بخشید تا درگوشه گوشه ء افغانستان بپا خیزند سلاح گیرند ومقامهای بلند پایه قدرت دولتی را خلع سلاح وبرکنار کنند و درصورت عدم مقاومت مسلحانه به مرکز فرماندهی لشکری وکشوری جمعیت دموکراتیک خلق به سپارند و تا روشن شدن مواضع آنان محترمانه نگهداری شوند نشر خبر سرنگونی دولت نظامی سردار محمد داوءود نه تنها اعضای حزب ونماینده گان آگاه طبقات واقشار زحمتکش ودوستان واقعی انقلاب را در مواضع هواداری وتمجید ازین قیام قرارداد ، بل دشمنان آشتی نا پذیر خلق را نیز چندروزی گیچ بیطرف وبی اراده ومجبور به سکوت واندیشه کرد باشنیدن پیا مها وابلاغیه های را دیو یی نیروهای انقلابی در کابل ننگرهار کندهار غزنی مزارشریف هرات و پکتیا غالبا کمیته های انقلابی نظامی با منشیان کمیته های ولایتی بیدرنگ به فعالیت مشترک آغاز نهادند هنوز سه ساعت از نشر این پیام سپری نشده بود که یک لوای موتر ریزه ء فرقه ننگرهار به فرماندهی عبد الودود پنجشیری خودرا برای حفظ امنیت کابل به ولسوالی سروبی رسانید . ( این قهرمان گمنام در مرحله ء نوین انقلاب ضد فیودالی ، به فر ماند هی فرقه ء ننگرها وسپس قول اردوی مرکزی تعیین گردید . باری درجبهه ء جلال آباد زخمی وسپس به قول دگروال یوسف پاکستانی ازسوی آدمکشان اداره ء نظامی پاکستان ترور شد وبه شهادت رسید روانش شاد ویادش به خیر باد ) در شهر کابل درهمان صبح فردای قیام مسلحانه تاشام هزاران عضو حزب علاقه مندان نزدیکان ودوستان جمعیت درکنار نیروهای مسلح قرارگرفت از نظم انقلابی صلح و امنیت جان ومال مردم شهر کابل ، با همه احساس مسوءولیت وفروتنی انقلابی و خدمتگزاری دفاع کرد ند وهمانگونه که از آثار رهبران انقلابی جهان آموخته بودیم واقعا که "عالیترین نظم نظم انقلابی بوده است " ولی برخلاف مردم شهرکابل در 1992 هجوم دیوانه وار وچپاولگرانه حزب اسلامی ارباب غنایم خودسری تنظیمهای ساخت پاکستان تجاوز خشن ووحشیانه مثلث طالبان القاعده وملیشه های پاکستان را نیز آزمود ، باچشمان باز دید و درگوشت وپوست خود احساس کرد بنابرین قیام مسلحانه هفتم ثور پایه اجتماعی سیاسی سازمانی ملی ودموکراتیک داشته وصرفا یک اقدام غیر آگاهانه نظامی وفاقد پشتوانه ء مردمی وسیاسی نبوده است برخلاف تبلیغات مسکینیار ودیگر دشمنان تاریخی مردم ، برای انحلا ل خلع سلاح پرا گنده گی سازمانی وسیاسی وتصرف قدرت سیاسی ا زین حزب وشاخه های روینده ء آن تاکنون کم ازکم صد ملیارد دالر از گاو صندوقهای صاحبان صنایع جنگی وسلاطین نفتخوار جهان به مصرف رسیده است ولی فرایند زوال حاکمیت حزب دموکراتیک خلق با زوال تنظیمهای بنیادگرا وطالبان ظلمت سمت وسو ی مختلف ومخالف دیگر ی داشته است واین فرایند از همان لحظات نخستین قیام و رهایی رهبری از توقیف استبداد و تصرف رادیو افغانستان آغاز شد وبا پیدایی دو گرایش متفاوت ازجمله ؛ قاطعیت ونرمش ، انحصار قدرت و دفاع از اصول سازمانی ، خود محوری و رعایت تصامیم جمعی ومصوبه "سند وحدت 12سرطان 1356 خورشیدی" گرایش نیرومند به تمرکزقدرت و مبارزه برای دموکراسی درون حزبی ودولتی ودرنهایت مبارزه برضد کیش شخصیت وبسود رهبری جمعی ، زایش خودرا اعلان کرد و دوگرایش متضاد پیرامون مسأ له اشتراک یا عدم اشتراک رهبری سیاسی در قیام مسلحانه مسأ له ء مرگ وزنده گی سردار محمد داو ءد ، درباره ء تشکیل وترکیب حکومت پیرامون پخش نخستین اعلامیه ء رادیویی قیام برهبری جمعیت دموکراتیک خلق ، مسأله بخش خطوط اساسی وظایف انقلابی در رادیو افغانستان و درنهایت پیرامون توسعه کمیته ء مرکزی وشورای انقلابی میان ببرک کارمل وحفیظ الله امین آشکار گردید ودرهمان نخستین ما ههای آغاز انقلاب ضد فیودالی رهبری جناح پرچم از مقامات رهبری حزبی ودولتی برکنار و به سفارتهای کشورهای همسایه واروپای شرقی تعیین و تبعید شدند وشماری آز آنان ازجمله جنرال رفیع سلطان علی کشتمند وزیر پلانگذاری وسلیمان لایق وزیر رادیو تلویزیون نجم الدین کاویانی وتعدا د دیگری از فعالان لشکری وکشوری زندانی وشماری از انان بدون محاکمه سرکوب خونین شدند جنرال قادر هراتی فر مانده قیام مسلحانه هفتم ثور 1357 خورشیدی وطراح تمرکز قدرت در دست سازمانهای نظامی حزب ،به شیوه غیر انسانی وانتقامجویانه گرفتار زندانی وشکنجه شد وجنرال شاهپور احمد زی لوی درستیز ودکتر میر علی اکبر به شیوه غیر دموکراتیک زندانی وبدون محاکمه ءقانونی توسط چاووشان ح .امین مجا زات سنگین وسر به نیست گردید ند بر محمد طاهر بدخشی رهبر سازا فرزند جوان ویارانش مولانا باعث دکتر زرغون ودیگر مخالفان سیاسی غیر مسلح ضربات غیر اصولی ومرگبار وارد آمد ولی با اینهمه بحرانات سازمانی وکجروشیهای سیاسی سازمانی وتمرکز خونین حفیظ الله امین وحواریونش ، اصلاحات دموکراتیک ارضی طبق اصول مرامی جمعیت دموکراتیک خلق بسود دهقانان آغاز شد . شش صد هزار هکتار زمین به د هقا نان فقیر توزیع گردید در زمینه ء برابری حقوق زنان با مرد ان و ملی شدن بیش از ده هزار جریب زمین وجایدادیهای که توسط خاندان سلطنتی طی نیم قرن غصب شده بود فرمانهای عادلانه صادر شد سلب کننده گان ملکیتهای مردم ودهقا نان آزداه وطن سلب ما لکیت شدند وتحولات شتابنده ء وپر جوش وخروش فرهنگی ادبی وهنری آغاز و انجام یافت قیود استعداد کش کنکور صنف هشتم منسوخ ولغو گردید نزدیک به نیم ملیون کودک از حق آموزش وپرورش بهره مند شد هفت صد وپنجاه باب مکتب ابتدایی متوسط ولیسه طی ششماه گشایش یافت درنخستین سال تحول سیاسی هفتم ثور چهار صد وپنجاه باب مکتب اسا سی وپخته اعمار گردید نزدیک به چهارده هزار معلم استخدا م شد شش صد تن از فارغان ممتاز از تمامی لیسه های ولسوالی ها وشهرها بدون تبعیض قومی ومذهبی وجنسی برای تحصیلات عالی بخارج فرستاده شد این عدد برابربه یک سوم (1900) تن از محصلا نی بود که از آغاز غصب قدرت توسط خاندان نادرخان تا پا یان فرمانروایی ضد دموکراتیک وحمله ء جنون آمیز سردارمحمد دواءود ؛ طی 49 سال ، از امتیاز تحصیلات عالی برخوردار شده توانست این سیاست فرهنگی ملی ودموکراتیک تا زوال حاکمیت دکتر نجیب الله ادامه یافت و جمهوری دموکراتیک افغانستان طی چهارده سال هزاران کارشناس وکار آگاه حزبی کشوری ولشکر ی بویژه طبیبان دردهای مردم را تربیت وبه جامعه تقدیم کرد ، دامنه ء جنبش سواد وسواد آموزی به گوشه گوشه ء گارنیزونهای عسکری ومراکز صنعتی کشور گسترش یافت نقش اجتماعی وسیاسی زنان بیش از هرزمان دیگر برجسته شد جنبش ساختمانی زیر شعار ؛ "کارداوطلبانه کار دوستانه و کار آگاهانه انسان را عاقل میسازد " آغاز یافت بیش از ده هزار منزل و اپارتمان درقصبه ء کارگری خانه سازی در مکروریانها کوپراتیف مسکن شهرک پولیس شهرک افسران اردو در بی بی مهرو سره مینه پنجصد فامیلی و دوهز ار فامیلی شبرغان هرات خوست حیرتان ننگرهار با شور وشتاب باور نکردنی توسط دستگاههای ساختمانی انجنیران مهندسان وکارمندان فنی کشور آباد گردید کاریکه بدون ترس از اشتباه دولت سست بنیاد کنونی با هشتاد حزب سیاسی دارای پسوند وپیشوند ملی ، هفت تنظیم بنیادگرا ،سلطنت طلبان کهنه ونو انجوهای "جامعه ء جهانی" وتیکه داران پاکستانی خود طی پنجسال دیگر ، برای معلولان معیوبان یتیمان آواره گان تحقیر شده کوچیان سرگردان مهاجران وگروگانان ادارهء نظامی پاکستان با همه مساعدتهای ملیارد دولاری ، آباد نخواهد توانست . سخن کوتاه که از مجید زابلی نماینده ء عاقل سرمایه داری تا متنفذین روشن بین محلی وخانواده های حزبی از جمله آکه " وزیر بای ترکمن" متنفذ روشن بین دولت آباد ولایت جوزجان بخشی از داراییها رمه های گوسفندان قره قل واشتران راهوار خودرا در سال 1357 خورشیدی و آغاز انقلاب داوطلبانه بدولت جمهوری دموکراتیک افغانستان اعانه داد ند . تمامی ملکیتها و مبالغی که بوزارت معارف افغانستان اعانه داده شد برابر به چهار صد ملیون افغانی ارزیابی شده بود تفاوت حقوق وامتیاز کوپون کارگران وکارمندان دولت نیز ازمیان رفت کارگران از حق قانونی هشت سیر آرد ودیگر نیازهای اولیه زنده گی برخودارشدند و لی در نتیجه ء شعار های ماجرا جویانه وکجروشی یکه تازی اختناق سیاسی حفیظ الله امین ، تضادهای درون حاکمیت خلق تشدید گردید ناخورسندی مردم ومخالفان سیاسی چپی راستی سلطنت طلبان امتیاز باخته گان پیشوایان طریقه ها ی عرفانی و مقاومتهای سازمانیافته و پراگنده ء ضد انقلاب در هرات کنر پکتیا رو به افزایش نهاد . درجنین وضع آشفته ، زمینه دخالت مداخله وحضور ونفوذ تنظیمهای بنیادگرا به پشتیبانی پاکستان عربستان سعودی ایرا ن آخوندی کشورهای عربی خاور میانه امریکا اروپا وجمهوری خلق چین فراهم گردید شوروی به مقصد پیشگیری سیلاب بنیادگرایی درحریم امنیتی خود به کشورما تجاوز و انقلاب را صادرکرد دولت رو به زوال حفیظ الله امین را قهرا واژگون ساخت . افغانستان به گرهگاه تضاد های بین المللی ومیدان زور آزمایی دو اردوگاه سرمایه سالاری و سوسیالستی مبدل شد فروپاشی دولت شوروی وتشدید تضادهای درون حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، امضای اسناد وتوافقات ژنیو ،وعودت قطعات شوروی سرانجام فرایند انتقال داوطلبانه قدرت را به ا یتلاف شورای نظار جنبش ملی اسلامی وسپس به تنظیمهای مخالف ومختلف بنیادگرا فراهم آورد . دکتر نجیب لله قهرا مجبور به استعفا و در مقر نماینده گی ملل متحد پناهنده وقربانی پالیسی دوپهلو ودنباله رو انه سیاسی خود شد. وبه صحت این حدیث : " گوسفند یکه از رمه جداشود اوراگرگ میخورد " باور م استوارتر گردید درچنین وضع ، ضد انقلاب وبنیادگرایی از پاکستان صادر گردید امیران ناقابل وناکرده کار تنظیمها ی ساخت پاکستان از گرایشهای اساسی تکامل و رهبری رشد مستقل وصلح آمیز جامعه تصور درک وشناخت همگون نداشتند به همین علت کشمکشهای خونین برای حفظ وکسب قدرت میان تنظیمها ی بنیادگرا درگوشه گوشه ء افغانستان تشدید یافت ونخستین موج خون آلود ( 8 ثور 1371 ) خلاف انتظار مردمان مسلمان شهر آتشدل کابل ودیگر شهرها وروستاها برطبقات اقشار واقلیتهای ملی ومذهبی کشور تأثیرات ناهمگون متفاوت متضاد وویرانگرانه بجا نهاد روند انتقال قدرت به تنظیمهای بنیادگرا با آهنگ موزون ونظم آگا هانه صورت نه گرفت .گرایشهای هر ج ومرج طلبانه بلند پروازی تعصب تحجرسو ء استفاده ازمقام دولتی فساد اداری گروگان گیری قانون شکنی غارت داراییهای عا مه نقض صریح حقوق وآزادیهای دموکراتیک مردم.درهرکجای کشور بویژه در شهر کابل جلوه های خشن وغمباری یافت شهر کابل به فتوای حضرت صبغت الله مجددی رییس شورای هماهنگی وحکمتیار رهبر حزب اسلامی محاصره شد وبه دستور جرنیل حمید گل بمباردمان و ویران شد مرگ ومیر شهریان ومردمان بیگناه و بی سلاح کابل به تصاعد هندسی افزایش یافت وسربه دهها هزار زد سیلاب بنیادگرایی بر زنده گی آزادانه ء فرکسیونهای خلق پرچم حزب وطن ومتحدین سیاسی آن ، براهل کسبه وپیشه وران به مقام اجتماعی زنان تحصیلکردهء شهرها سرمایه داران متوسط ملی کارگران صنایع ماشینی ودستی کارمندان عرصه ء هنر وفرهنگ لطمه های سیاسی روانی واقتصدی نیرومند وارد کرد در شعور وروان روشنفکران کار شنا سان لشکری وکشوری واقلیتهای ملی ومذهبی کشور تأثیرات مشوش کننده وآزادی کشی بجا نهاد و موجبات مهاجرتهای اجباری این اقشارولایه های اجتماعی را به کشور های همسایه وبه گوشه گوشهء جهان فراهم ساخت ومیهن ما عملا خلاف پیمانهای پیاپی امیران (در اماکن مقدسه ) به هفت امارت خود مختار تبدیل شد جنگ وجهاد ازماهیت دینی و جهادی خود تهی گردید و بیشتر جنبه قومی قبیله یی ومنطقه یی وجهانی کسب کرد و فرماندهان غالبا به گردآوری عشر غنایم ومعاملات کلان سیاسی وتجارت سلاح ومواد مخدر مشغول شدند ازین وضع آشفته نفتخواران جهان سرمایه بد بختانه بهره برداری کوته اندیشانه سودپرستانه و سترا تیژی را قربان تاکتیک کرد ند طاعون طالبان ظلمت یکجا با القاعده وملیشه های پاکستان به همکاری نصیر الله بابر زیر شعار صلح وامن ومبارزه ء ضد تفنگسالاری پاتک سالاری و به پشتیبانی بیدریغ پاکستان عربستان سعودی ومصر به افغانستان صا در شد این طاعون واپسگرایی وجهل وجمود رهبران اکثر تنظیمها ی جهادی را بیرون ریخت از کارهای دولتی طرد وسبکدوش ساخت وبه آنان فرمان صادرشدکه از امیران خیره چشم بی دست پا معلول ومعیوب ساخت پاکستان اطاعت بی چون وچرا کنند چراغ "افغان ملت " و "سمسور افغان " سلطنت طلبان احزاب دارای پسوند وپیشوند ملی از آب روشن شد ولی فرمانده احمد شاه مسعود خلاف امر ونهی مولانا فضل الرحمان و ملاعمر کوتاه بین به پایگاه پنجشیر عقب نشینی مظفرانه کرد درحضور فرماندهان جبهه متحد ملی مقاومت وقطعه ء فداییان کفن پوش " پنج ضلعی ایمان " سوگند یاد کرد که تا "یک کلاه جای دروطن باشد از مقاومت دست نمی کشد " جبهه ء متحد ملی مقاومت اندک اندک به شمال کرانه های آمو مرکز خاور باختر ونیمروز گسترش یافت در جبههء متحد ملی مقاومت اکثریت نیروهای لشکری وکشوریی پیوسته وپراگنده ء حزب دموکراتیک خلق حزب وطن وشاخه های روینده ء انشعابی آن یکجا با جنبش ملی اسلامی تاپیروزی نهایی نقش فعال ایفا کرد
تصادفا در 9سپتمبر توسط آدمکشان القاعده و بهمکاری ما رها ی آستین جبهه ء متحد مقاومت مردم افغانستان ، فرمانده احمد شاه مسعود ترورشد ودر 11 سپتمبر 2001 تراژیدی نیو یارک اتفاق افتاد . این رویداد برای نخستین بار زمینه ء وحدت عمل جامعه جهانی را فراهم ساخت وبیدرنگ برضد القاعده طالبان وباشه های دست آموز پاکستان سمت وسوبخشید .
در افغانستان نیز حاکمیت طالبان واژ گون شد و طی کمتر از شش ماه توسط جبهه متحد مقاومت طرد ودفع واز وطن جاروب گردید " کنفرانس بن " ولویه جرگه ها زمینه های تصویب قانون اساسی انتخاب رییس جمهور و تشکیل حکومت وابسته به امریکا اروپا ایران و پاکستان را مهیا ساخت درترکیب این دولت وبطور کلی نماینده گان منافع تنظیمهای بنیادگرا طالبان سلطنت طلبان ونماینده گان سخت جان وبرجسته قبیله سالا ر ی وجبهه متحد مقاومت در آغاز نقش فعال یافت ولی بزودی بی نقش شد این تراژیدیهای تاریخ معاصر هنوزهم در افغانستان ودر دل خونین قاره ء آسیا با ابعاد پهنا تر ی جریان دارد
چون در جریان این تحولات پرپیچ وخم وخونین سه دهه پایان قرن بیستم ، افغانستان یکی از گرهگاهای حاد بین المللی ومیدان زور آزماییها وکانونهای تنش منطقه یی وجهانی بوده است واحزاب سیاسی چپی تنظیمی طالبی و وابسته به دولت اسلامی غالبا به مثابه ء افزار های آگا ه یا بی شعور تاریخ زیر شعار انقلاب ضد انقلاب جنگ صلح آزادی وحدت ملی جهاد دین مذهب زبان ومنطقه خون یکدیگر را درسنگرها، بسود ا ین یا آن جبهه جهانی وبسود جبهه رنحبران یا گنجبران بی باکانه ریخته اند بنابرین محترم اندیشمند مو ءلف کتاب " سالهای تجاوزها ومقاومتها " فصل اول این کتاب پژوهشی خودرا به "معرفی وشناخت تحلیلی جریانات واحزاب سیاسی این سه دهه کشاکشهای خونین از جمله به معرفی :
"- حزب دموکراتیک خلق
– حزب دموکراتیک نوین (شعلهء جاوید )
_ محفل انتظار ( ستم ملی )
_ حزب افغان سوسیا ل دموکرات ( افغان ملت )
نهضت اسلامی افغانستان
_ احزاب اسلامی -جهادی وسازمانهای مقاومت
الف : اتحاد اسلامی هفتگانه
ب : شورای نظار
ج : حزب وحدت اسلامی افغانستان
د : سایر سازمانهای مقاومت
جنبش ملی اسلامی افغانستان و تحریک اسلامی افغانستان ( شاید مراد مولف جنبش طالبان باشد) اختصاص بخشیده وخدمت با ارزش پژوهشی وتاریخی کرده اند ."
با بیان موجز تلخ وشیرین این تحولات وکشمکشهای خونین اجتماعی قومی قبیله یی ومنطقه یی ومذهبی درین مقاله به بهانه ء چهل وسومین سال تأسیس " جمعیت دموکراتیک خلق " بحیث یکی از اشتراک کننده گان کنگره ء اول ومنشی گزارشها و تصاویب جلسات کمیته مرکزی جمعیت دموکراتیک خلق ( پیش از انشعاب 14 ثور 1346) فقط به توضیح دقیق صحیح ومستند همان اشتباهات تاریخی خواهم پرداخت که در فصل اول وصفحه ء نخستین کتاب " تجاوزها ومقاومتها " زیر عنوان " حزب دموکرتیک خلق " بقلم محترم اندیشمند نگارش یافته است .بگونه ء مثال پژوهشگر محترم در سطر اول ودوم فصل اول این جمله ها درباره تشکیل وماهیت اساسنامه ء "جمعیت دموکراتیک خلق " نوشته اند که :
" حزب دموکراتیک خلق یکی ازین احزاب است که در 11جدی تأسیس گردید بقول یکی از اعضای ارشد حزب مذکور 25 نفر درین روز به خانه ء نورمحمد تره کی واقع کارته 3 کابل گرد آمدند وحزب دموکراتیک خلق را تأسیس کردند ..." درین دوسه سطر چندین اشتباه تاریخی زیرین به نظر میرسد .
نخست در دهه"دموکراسی تاجدار " ، قانون احزاب سیاسی دراتاق کار شاه زندانی بود این یکی ازکارهای خام نیم بند وواقعا "تدابیر شاهانه ! " بوده است بنابرین اشتراک کننده گان کنگره با استفاده از آزادی جمعیتها وانجمنهای قانون اساسی نام این سازمان سیاسی را "جمعیت دموکرا تیک خلق " نهادند نه بگونه ء که در ین کتاب بازتاب یافته است " حزب دموکراتیک خلق " .
ثانیا : جمعیت دموکراتیک خلق در 2بجه ء بعد از ظهر 11 جدی 1343خورشیدی (اول جنوری 1965) ودرمنزل نورمحمد تره کی واقع شیرشاه مینه و در( کارته 4) گشایش یافت نه در "کارته3"
پژوهشگر محترم اصولا باید نام راوی و "عضو ارشد " جمعیت دمکراتیک خلق را ذکر میکردند ومسوءولیت اشتباهات تاریخی را خود بعهده نه می گرفته ا ند وبهتر این بود که پژوهشهای خودرا برپایه اسناد چاپی حزب دموکراتیک خلق افغانستان آثار بنیادگذاران کنگره ء اول یا رهبران جمعیت دموکراتیک خلق قوت وصحت می بخشیدند . این حقیقت تاریخی نیز ضرورت به بیان دارد که : -
اول جنوری 1842 م وروز پایه گذاری جمعیت دموکراتیک خلق یکی از روز های پر افتخار تاریخ مبارزه ء آزادیخواهانه مردم افغانستان است . قشون تجاوزکار استعمار انگلیس درچنین روز ی بزیر ضربا ت جنبش آزادیخواهانه ء همه گروههای قومی افغانستان برای نخستین بار درمستعمرات بریتانیای کبیر مجبور به تسلیم واگذاری اسلحه ثقیله (سنگین بار) امضای موافقتنامه ترک افغانستان پرداخت غرامت ودرگذرگاه خوردکابل ودراه کابل - جلال آباد محکوم به مرگ وتار ومار شد ه بوده اند . انتخاب این روز تاریخی برای " تأسیس کنگره ء اول " نشانه ء بیداری و آگاهی شعور ملی تداوم مبارزهء نسلها واحترا م به سنن پسندیده ء ملی دینی مذهبی و تاریخی مردم افغانستان بوده است وهیچگونه توجیهه اسلام ستیزی غرب زدگی غرب گرایی یا تعصب به فرهنگ وتمدن غرب نداشته است از کرامت های دیگر این روز درین است که: تاریخ درین شب دو نوزاد وفرزند خودرا به دنیا آورد یکی را در دل زخمی وقلب آسیا ودر افغانستان ودیگری را در دل خونین خاور میانه ودرفلسطین یکی جمعیت دموکراتیک خلق ودیگری الفتح ولی این هردو جریان وجنبش تا کنون از ظلم بنیادگرایان پاکستان وصیهونیان وحامیان آنان عذاب میکشند رباعی خونین آغاز این مقالت به همین مناسبت نشر شده است
ثالثا : درنخستین کنگره ء " جمعیت دموکراتیک خلق " 25 تن از روشنفکران ودوتن از کارگران رویندهء صنعتی بنامهای محمد اکرم وملا عیسای کارگر اشتراک داشته اند اکرم کارگر اصلا از ولسوالی چاه آب تخار ووابسته به گروه قومی تاجیک بود ودر شرکت سرویس بحیث میخانیک موتر کارمیکرد وملا عیسای کارگر ازقوم زحمتکش هزاره سربلند کرده بود بنابرین 27 تن از نماینده گان حوزه های مختلف شهر کابل درکنگره ء موءسس اشتراک مستقیم وفعال کرده بودند واستاد خیبر دکتر اناهیتا انجنیر اسماعیل دانش و قدوس غوربندی بنابر معاذیر قانونی سلطه ء خشک اندیشی وسفرهای خدمتی در ولایات ، درنخستین کنگره ء " جمعیت دموکراتیک خلق " امکان اشتراک نیافته بوده اند برای ثبوت این سخنان اینک تصویر کنگره ء اول ( کنگره ء موءسس ) را که به ابتکار محمد طاهر بدخشی توسط محمد اکرم کارگر عکا سی شده است به نشر میسپاریم
شایسته گفتن است که این تصویر یادگاری ، 42 سال پیش درنخستین سالروز پایه گذاری جمعیت دموکراتیک خلق از سوی زنده نام محمد طاهر بدخشی به من اهدا شد ه بود درپشت این تصویر کنگرهء اول این احساس شورانگیز وبیداری بخش محمدطاهر بدخشی بگوش من ونسلهای آینده میهن طنین جاودانه داردکه :
" رفیق عزیز پنجشیری"
"شادباش بی پایانم رانسبت (یکسالگی ) جمعیت دموکراتیک خلق بپذیر
آرزو دارم تا همیشه همچنان پاکیزه درمیان گروه بگذرانی وچون شمع مرکز جلب وجذب پروانه گان بوستان مردم باشی . اما هر زنبور را ازهرتوت نصیب مباد ."
تاجاییکه بروشنی دیده میشود درین نوشته ء یادگاری وتاریخی گرداننده ء جلسه کنگره ء اول نیز این سازمان سیاسی بنام " جمعیت دموکراتیک خلق " یادشده است متن فوتو کاپی این سند قلمی درصفحه ء 152 ظهور حزب دموکراتیک خلق افغانستان طبع ونشر گردیده است
شاغلی غلام محی الدین زرملوال وروانشاد دکتر محمد ظاهر احمدزی این دو نماینده ء کنگره به اشتراک درین تصویر یادگاری گرایشی نداشته اند وراه خودرا درهمان آغاز گشایش جمعیت جدا کرده بوده ا ند و محمد اکرم کار گر وظیفه ء عکاسی را بعهده داشته است بنابرین درکنگره ء اول (کنگرهء موسس) تصا ویر 24 تن از اعضای کنگره و نماینده گان آگا ه گروه های قومی هزاره ازبک پشتون وتاجیک از 16 ولایت سیر فرزند افغانستان بازتاب روشن دارد . ببا ورمن " جمعیت دموکراتیک خلق " درآغاز پیدا یی خود ، دارای شعور وروان ملی واجتماعی سا لم تر از احزاب سیاسی دارای پیشوند وپسوند ملی و وارثان امروز ین خود بوده است واین ناتوا نی از نقض خشن مقررات وانضباط حزبی وغلبه ء رابطه ها ی قبیله یی . قومی ومحلی بر ضابطه ها و از سرچشمه ء گل آلود فعالیتهای فرکسیونی وافزایش بخشی ازفعالان فرصت طلب دوران حاکمیت ناشی شده است امید که با این بیماریها سیاسی وسازمانی ورهبری ازطریق توسعه ء اصول شناخته شده دموکراسی برخورد آگاهانه و دلسوزانه صورت بگیرد
همچنین نویسنده ء محترم درسطرهای سوم وچهارم وپنجم صفحه ء اول خلاف جوهر تاریخ نگاری معاصر این جمله ها را آورده اندکه :
" درکنگره ء اول ، اسا سنامه ء حزب که قبلا ترتیب شده بود ومشابهت کامل با اسا سنامه حزب کمونست شوروی داشت به تصویب رسید .."
نخست باید با همه روشنی پیرامون این جعل تاریخ نوشت که : اساسا طرح قبلا تنظیم شدهء اساسنا مه در کنگره اول به تصویب نرسیده بود
وثانیا : اتهام مشابهت کامل آن با اساسنامه ء حزب کمونست شوروی جزبه تبلیغ بد بینی نفرت وتعصب مسلکی وزندانی بودن در خیالات خشک اندیشی وبد اندیشی دوران جنگ سرد هیچگونه توجیه منطقی دیگری شده نمیتواند برای زدودن این غبارهای خشک اندیشی باید به ایجاز کامل این حقایق تاریخی را نوشت که :
در رهنمودهای کنگره ء اول جمعیت دموکراتیک خلق ، طرح وتطبیق اسا سنامه بعهده ء کمیته ء مرکزی سپرده شده بود موضوع تدوین اسا سنامه ء جمعیت دموکراتیک خلق زمانی طرح گردید که پروگرام حزب دموکرات مترقی محمد هاشم میوندوال صدراعظم درجراید رسمی انتشاریافته وزمینه ء تدوین ونشر آن مساعد شده بود درچنین وضع سیاسی و درسال دوم تأسیس جمعیت دموکراتیک خلق موضوع تدوین اساسنامه وطرح مسوده ء آن مورد تصویب قرارگرفت وبرای انجام این وظیفه کمسیونی موظف شد این کمسیون از ببرک کارمل منشی کمیته ء مرکزی محمد طاهر بدخشی دستگیر پنجشیری ودکتر شاه ولی ترکیب یافته بود
طرح نخستین اسا سنامه جمعیت دموکراتیک خلق درروشنی اساسنامه های احزاب ملی دموکراتیک وتوده یی خاورمیانهء عربی ایران پشتونخوا مصر وهندوستان تنظیم شد وسرانجام پس ازسه ماه گفتگو ومشاجره تعلل ومقاومت در آغاز سال 1346 ازسوی کمیته مرکزی واحد جمعیت دموکراتیک خلق مورد تصویب قرار گرفت . هرچند انشعاب 14ثور 1346 مانع تدویر پلنوم وتصویب نهایی اساسنامه جمعیت دموکراتیک خلق گردید رویهمرفته تسوید وتصویب مرامنامه واساسنامه ازخدمات برجسته ء سازمانی وسیاسی جمعیت دموکراتیک خلق بوده است درفرجام به محترم اندیشمند پیشنهاد میکنم تا بجای حدس وگما ن ومسخ ماهیت ایدولو ژیک اجتماعی ملی و بین المللی جمعیت دموکراتیک خلق ، بصفحه 172 – 173 جلد اول ظهور وزوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان مراجعه ودرچاپ دوم این کتاب پژوهشی خویش مطالب آنرا اقتباس نشر وآنگا ه نقد اصولی کنند لازم به تذکر است که درشب قیام هفتم ثور برای نخستین بار این جمعیت و جریان دموکراتیک خلق بنام حزب دموکراتیک خلق اعلان شد ودرعمل مبارزه بدون هیچگونه مصوبه ء حزبی ودولتی مشروعیت وعمومیت یافت .
مولف محترم اندیشمند بازهم درسطر ششم همان صفحه اول فصل اول به استناد نوشته های نا درست راویان روایت کرده اند که :" کمیته ای بنام پلنوم کمیتهء مرکزی ،مرکب از هژده نفر انتخاب شد 11نفر اعضای اصلی وعلی البدل کمیتهء مرکزی نیز تعیین گردید " خلاف این روایت نادرست با همه روشنی دقت وصحت میتوان نوشت که : درنخستین کنگره ء جمعیت دموکراتیک خلق ،هفت عضو اصلی کمیته ء مرکزی به شیوهء دموکراتیک وبه آرای مخفی به این ترتیب اطرف 27 نماینده ء کنگره انتخاب شده بودند
1) : نورمحمد تره کی به اتفاق آرا ء 27 رأی
2) : ببرک کارمل به اکثریت آرا ء 26 رأی
3) : محمد طاهر بدخشی به اکثریت آراء 25 رأی
4) : دستگیر پنجشیری به اکثریت آرء 24 رأی
5) : شهرالله شهپر به اکثریت آرا ء 18 رأی
6 ) : سلطان علی کشتمند به اکثریت آراء 16 رأی
7 ) : دکتر صالح محمد زیری به اکثریت آراء 14 رأی
ودکتر شاه ولی ،کریم میثاق ، دکتر محمد ظاهر احمدزی و عبدالوهاب صافی به حیث اعضای علی البدل کمیته ء مرکزی ( اعضای مشاور ) جمعیت دموکراتیک خلق به ترتیب آرا ی مخفی ولی کمتر از چهارده ( 14 ) رأی نماینده گان کنگر ه ء اول گزیده شدند اعضای اصلی کمیته ء مرکزی همه بالاتراز نصف اعضای حاضر کنگره اول ، رأی بدست آورده و بین دوکنگره در تمامی تصامیم کمیتهء مرکزی یکایک از حق یک رأی برخوردار بوده اند.
این رویداد تلخ زنده گی حزبی نیز قابل ياد آوریست که در 24 حوت 1368 خورشیدی ،دردومین کنگر ه حزب دموکراتیک خلق پس از 25 سال کار ومبارزهء دشوار درنتیجه پالیسی سرکوبگرانه دکتر نجیب لله یکجا با دکتر صالح محمد زیری ودیگر اعضای کمیته ء مرکزی فرکسیون خلق از حزب دموکراتیک خلق افغانستان اخراج به اصطلاح محاکمه واز سوی بیدادگاه اختصاصی محکوم به اعدام ودرفردای استعفای دکتر نجیب لله به فرمان جناب هاتف معاون اول رییس جمهور از مرگ وزندان رهایی یافتم
نتیجه : ازین ارزیابی موجز چنین نتیجه گیری میتوان کرد که موءلف محترم در تحلیل وشناخت جمعیت دموکراتیک خلق به احتمال قوی از منابع تبلیغاتی دوران جنگ سرد بویژه از کتاب با ارزش تاریخی " افغانستان درپنج قرن اخیر " میر محمد صدیق فرهنگ قدوس غوربندی و جنرال نبی عظیمی بهره جسته بوده اند ولی نوشته های این مولفان نیز در زمینه تاریخ تأسیس کنگره اول جمعیت دموکراتیک خلق نارساییهای معینی دارد
نخست هیچیکی ازین مولفان محترم در کنگره ء اول جمعیت دموکراتیک خلق اشتراک مستقیم نداشته اند جنرال محمد نبی عظیمی نیز در دوران مها جرت ونبود مدارک قابل اعتماد بناچار بر پژوهشهای عمدتا معتبر میر محمد صدیق فرهنگ مولف افغانستان درپنج قرن آخیر اعتماد بیچون وچرا کرده بوده است و میر محمد صدیق فرهنگ نیز اتفاقا پیرامون این حرکت تاریخی خالی از غرض ومرض شخصی وسیاسی سخن نگفته ورنج پژوهش ژرف ومسو ءولانه را برخود هموار نکرده بوده اند ورنه ایشان درمرحله ء نوین انقلاب ضد فیودالی وضد سلطنتی ثور مشاور صدارت عظمی بوده ،با ببرک کارمل و سلطان علی کشتمند همکاری نزدیک داشته اند به نظرم این امکان به ایشان فراهم بود ه تا ازین دو مقام بلند پایه واشتراک کننده فعال کنگره ء موءسس و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق معلو مات دست اول را بدست می آورد ه اند .
بهر حال معلومات میر محمد صدیق فرهنگ نیز برپایه روایت شفاهی یک افسر احتما لا ضد حزبی وظیفه گریز وشاه پرست قوای هوایی اردوی شاهی استوار است بنابرین یک سند موثق وپابرجای تاریخی شده نه میتواند موجز اینکه روایات صفحه ء اول کتاب " تجاوزها ومقاومتها " در بار ه تاریخ ترکیب واصول سازمانی "جمعیت دموکراتیک خلق " باهمه رعایت اصول پژوهش و زحمت تنظیم دقیق مدارک آن دریغا که غا لبا از گوهر حقیقت تاریخ تهی وکاه بیدانه میباشد
پیشنهاد
بابیان این حقایق کاملا بی خطای تاریخی پیشنها د میکنم تا درچاپ دوم کتاب
"تجاوزها ومقاومتها " درین زمینه از فصل چهارم و بخش اول ظهور ...حزب
دموکراتیک خلق افغانستان وصفحا ت 147 تا184 آن استفاده ء مطلوب ودرصورت
ضرورت به نقد آن توجه بفرمایند ومرا امتنان بخشند .
اصول مرامی جمعیت دموکراتیک خلق همانگونه که محترم اندیشمند نیز درپیشگفتار این اثر پژوهشی ارزیابی و بروشنی انتقاد کرده اند من نیز به این باورم که درزمینهء اصول مرامی اهداف سیاسی اقتصادی فرهنگی اجتماعی وگرایشهای ملی وبین ا لمللی حزب دموکراتیک خلق ماهیت وپیوند های سیاسی ملی و گرایشهای بین المللی رهبران آنان و همچنین پیرامون پندارهای سیاسی وپیوندهای تنظیمهای بنیادگرا ی ساخت پاکستان ایران ومصر بشمول این کتاب مورد بحث ما آثار پژوهشی آگنده از غرض ومرض وبدنام کننده ء فراوان ونوشته های تبلیغاتی بی حسابی طبع ونشر شده است تمامی این تنظیمها انگیزه ها را غالبا بجای علتها عمده جلوه میدهند و خودرا غیر مسوءول وواجب الاحترام تصور میکنند ومسوءولیت این تراژیدی تاریخ وکشتار جمعی مردم و یرانی شهر تاریخی کابل و شهادت شهکارهای بامیان را خلاف احکام قانون ودین به گذشته وبه رهبران حزب دموکراتیک خلق تا هابیل وقابیل و آدم وحوا حواله مینمایند . ولی از آنجا که " عمل زنده گی ومبارزه نیروها ی سیاسی معیار وملاک حقیقت است " بنابرین داوری را به توده ها ی مردم به ملیونها معلول معیوب خانواده های شهیدان یتیمان گدایان صاحبان زمینهای سوخته اردوی کارگران بیکار کوچیان سرگردان مهاجران اجباری وگروگانان تنظیمهای بنیادگرای ودرنهایت به داوران بیرحم ونسلهای روینده و آگاه تاریخ میگذاریم تادرباره ء کارنامه های سیاه یاسپید سازنده یا ویرانگرانه ء این دوگرایش مخالف ومختلف این برهه ء تاریخ کشور ، قضاوت دادخواهانه بکنند
. یکی از دانشمندانی که سال پار ، درپایان زنده گی پر بار خویش پیرامون قیام مسلحانه هفتم ثور داوری عادلانه وجسورانه کرد زنده نام کاندید اکادمیسین محمد انور نومیالی بود او در مقالت بسیار خلاق و مبتکرانه ء " پاچا گردشی " خویش به کشف این گوهر تاریخ توفیق یافت که طی قرون متمادی در ین سرزمین فیودالزم ومناسبات زمینداری اربابی تسلط داشته دهقانان بی زمین وکم زمین از سوی زمینداران استثمار میشده اند در رأس این نظام غالبا شاهان وسلاطین وخاندانهای آنان پادشاهی میکرد ه اند در " پادشاه گردشیهای " خونین سلطانی شاهی امیری وخاندانی در نتیجهء کشاکشها خونین وجنگها ی غیر عادلانه سیطره می یافته یا شاهی وخاندانی به خاک وخون کشیده میشد ه است . درکشورما نیز از دوران امپراتوری احمدشاه درانی تا هفتم ثور 1357 خورشیدی بر سرنوشت دهقانان فقیر وقبایل افغانستان نیز شاهان وامیرانی حاکم مطلق بوده اند که یا از پدر تاج وتخت را به ارث برده بوده اند ویا درنتیجه قرارداد ها معاهدات وتوافقات وطنفروشانه وننگین با استعمار گران بریتانیای کبیر صاحب تاج وتخت عاری از افتخار میشدند جان مایه وگوهر سخن زنده یاد استاد نومیالی درین است که درتمامی پاشاه گردشیها وجنبشهای دهقانی کشورما مناسبات فرتوت زمینداری اربابی افغانستان هیچگاهی دستخوش تغییر کیفی نه میشد زنجیر مناسبات کهن تولید زیر ضربات دهقانان پیشه وران یا حزب نماینده منافع زحمتکشان شهر ها وروستاهها فرو نه میریخت پس از هر پادشاه گردشی باز همان بیسوادی بیکاری فقر سیاه مرض واستثمار بیر حمانه بر توده های دهقانان وطن بیداد خشن تر میکرد زنده یاد نومیالی ازین تحلیل تاریخی ژرف چنین نتیجه گیر منطقی کرد که قیام مسلحانه ء هفتم ثور یگانه تحول کیفی بود ه است که بر زیر بنا ومناسبات کهن تولید جامعه ضربات نیرومند وارد آورد . سلب مالکیت خاندان سلطنتی وملاکان بزرگ را سلب مالکیت کرد دهها هزار جریب زمین درجه یک باغها تفریحگاها وقصرهای اشرافیت فیودالی را به صاحبان اصلی آن وبدولت مردمی انتقا ل داد بنابرین تحول هفتم ثور تحولی انقلابی وکیفی بود برهبری حزب دموکراتیک خلق وقیام مسلحانه ء سازمانهای نظامی جریان دموکراتیک خلق افغانستان به پیرو زی رسید بر مناسبات کهن تولید اجتماعی ضربات آهنگرانه وارد آورد دررهبری حزبی و دولتی نیز تحول اجتماعی و .ملی آشکار شد درترکیب اجتماعی وملی حاکمیت نوین تحصیلکرده گان وروشنفکران همه گروههای قومی از جمله ازبکان هزاره گان تاجیکان پشتونها ( بباورم مقدم بهمه پشتونها ی سرکوب شدهء قبایل غلجایی زدران سلیمانخیل صافی خوگیانی شینوار کاپیسا وکوهدامن برای نخستین بار پس از خاندان میرویس هوتکی ) در رهبری حزبی ودولتی به اساس تناسب قوت نظامی شایسته گی کفایت وتخصص راه یافت ولی درهمان آستان تحولات کیفی اجتماعی اقتصادی فرهنگی وساختمانی جمهوری دموکراتیک افغانستان ازدرون وبیرون زیر فشار رو به افزایش بنیادگرایان طالبان وسرمایه سالاری جهانی .تکیه گا ههای نیمه جان محلی اشرافیت فیودالی قرارگرفت وبا فروپاشی اتحادشوروی مجبور به پسرفت داوطلبانه ومرگبار گردید .
من نیز با شناخت ماهیت اجتماعی و اهداف ستراتیژیک سیاسی اقتصادی اجتماعی وفرهنگی جمعیت دموکراتیک خلق و سمت حرکت تکامل کشور منطقه وجهان ما به این باورم که قیام هفتم ثور واقعا یک تحول دموکراتیک ضد فیودالزم ضد سلطنت مطلقه ضد بنیادگرایی وضد واپسگرایی وبسود زحمتکشان و اکثریتهای محروم کشور بوده است درفروپاشی فرایند این تحول بدون ترس از اشتباه تنظیمهای بنیادگرا ی ساخت پاکستان طالبان اداره ء نظامی پاکستان عربستان سعودی وبازیگران بزرگ سیاست نفتی جهان نقش فعال داشته اند ولی علی رغم این فروپاشی گذرا ی اتحا دشوروی و پراگنده گی همگرایان بین المللی آن در اوضاع مشخص کنونی ، انقلابات دموکراتیک ملی ومردمی کشورهای امریکای لاتین تحولات تند اقتصادی اجتماعی وسیاسی کشورهای عضو پیمان شانگهای وجنبشهای ملی ودموکراتیک عراق ودیگر کشورهای خاورمیانه عربی بلوچستان پشتونخوا سند وکشمیر پاکستان جنوب شرق آسیا و آسیای میانه وافغانستان باردیگر اوج نوین میگیرد. تاریخ درسمت مخالف بنیادگرایی ، تحریک لگام گسیخته ء قبیله سالاری ، جنبش واپسگرای طالبان القاعده وافزارهای کند وکهنه و بی شعور سرمایه سالاری جهانی وخاشخاش سالاری حرکت شتابنده دارد و آن روزگاران چندان دور نخواهد بود که نظامات قرون وسطایی عربستان سعودی ایران آخوندی کشورهای خاورمیانه عربی دولت طالبگرا قبیله پرست سلطنت طلب وسیطره جوی افغانستان سودان سومالی و نظامیگران انگلیس مشرب پاکستان درنتیجه ء موضعگیریهای سکون پرستانه وبیراهه رویهای ضد دموکراتیک وعظمت طلبانه ء خود زیر ضربا ت آهنگرانه ء نیروهای دموکراتیک وملی این کشورها قرارگیرند خو ر د وخمیر و محکوم به زوال اجتناب ناپذیر تاریخی شوند. بنابرین بباورم تلاشهای مذبوحانه ء نیر وهای واپسگرا ی افغانستان ومنطقه ، جلو موجهای پیشرونده زنده گی وزمان ونسلهای رشدیابنده امروزین وفردا ی کشورما منطقهء وجهان صلح وترقی را گرفته نمیتواند و بدون ترس از اشتباه بر ویرانه های نظامات کهن وفرتوت قرون وسطایی، هستی نوین نظم نوین وعادلانه ، فرهنگ نوین زنده گی زیبا وهزاران بار انسانی تر و با شکوه تر از آمروز آباد میشود . با چنین خوشبینی تاریخی رعایت واحترام به سنن پسندیده پرافتخار ملی وپندارهای روشن دینی ومذهبی قهرمانان گمنام ونامدار راه آزادی ومقاومتهای عادلانه ء مردم آزاده ء میهن همچنین به این باورم که نسلهای رشد یابنده ء فردای وطن ومنطقه ء ما از دیدگاه واهداف سیاسی اقتصادی اجتماعی وفرهنگی ملی و دموکراتیک مردم سالاری وقا نون سالاری خویش پسروی نه میکنند .با شعار های ترورستی اسامه بن لادن مولانا های دیو بندی پاکستان حکمتیار ملا عمر آخوند های خشک اندیش ایران وهواداران بین المللی ومتحدین واپسگرا وسکون پرست افغانی آنان همراه وهمگام نخواهند شد وبه پرخاش دادخواهانه ء ملی ودموکراتیک خویش بازهم ادامه خواهند داد ودرنهایت از مدعیان آزادی ونجات این سرزمین سوخته پاسخ این پرسشها را تقاضا خواهند نمود که :
قران یکیست وهفت تنظیم ، چرا پیوسته کند قلب وطن نیم ، چرا
درکشور ویرانه وبی سقف ودرم خورشید یکسیت وهفت اقلیم ، چرا
" فروغ هستی "
به امید غلبهء ارمانهای سرکوفته آزادی دموکراسی ترقی اجتماعی واندیشه های انسانی صلح دوستی وتساوی حقوقی بین ملل ومردمان افغانستان منطقه و سیاره ما
شاد پیروز واز تنظیمهای تندرو کندرو ونیروهای خود کش وبیگانه پرور پاکستان وجهان نیرومند تر باشید
باعرض حرمت
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایا لت واشنگتن – امریکا
اول جنوری 2007
برابر به 11جدی 1385