مهمان نوازی،دوستی و.....
دستگیر نایل
مسلم است که ما مردم افغانستان ،به برخی از سنتها، عنعنه ها وارزش های ملی خود سخت می بالیم وبه آن، افتخار هم میکنیم. یکی ازان ارزشها وسنتها،« مهمان نوازی» ما افغان هاست که از سنتهای قبیله ای وعشیره ای به ما بمیراث مانده است. وهنوزهم، جزءای از فرهنگ مارا تشکیل میدهد. ما،عادت کرده ایم که مثلا بهترین غذاها را به مهمان خود آماده کنیم،جای راحت برای استراحت مهمان درست کنیم، اکر در قریه باشیم، برای اسپ والاغ مهمان اول کاه وعلوفه جات بدهیم. از مهمان، به بهترین وجه پذیرایی نماییم. و چه بسا که اگر مهمان بسیار عزیزی باشد، بهترین تحفه ها را نیز از او دریغ نکنیم وخلاصه اینکه منتهای آداب وحرکات وکردار وبرخورد خوب وشایسته را در برابر مهمان ، رعایت نما ییم.
درمورد دوستی هم، چنین بوده ایم. ما افغان ها بهترین دوست ورفیق به مردم جهان معرفی شده ایم. ودراین روابط خود خیلی هم صادق ووفادار میباشیم.اما دریغ که زعمای کشورما ودولت ها ورهبران قبایل واقوام،ازاین صداقت ودوستی و وفا داری ودل پاک ما،بهره های کلان را برده وازآن، استفاده سوء کرده نوع دیگری ازمهمان نوازی ودوستی را رواج داده اند و با همین حسن نیت وروحیهء مهمان نوازی ودوستی صا دقانهء ما بوده که هم دولتها و رهبران عشا یر وقبا یل وهم بزرگا ن دینی وهمسا یگان طماع وتوسعه طلب که همیشه چشم طمع به خاک وسرمایه های ملی داشتند، گاه بنام مهمان وزمانی هم بنام « دوست » و« برادر دینی» به کشورما آمده اند ویا زما مداران دولتی آنها را بخاطر اهداف سیا سی خود بکشور فرا خوانده و به گرده های مردم وطن خود سوار کرده اند.
از قرن نزده به اینطرف، چندین بار است که ما،زهر جفاها واستبداد مهما نان ناخوانده ودشمنان دوست نما را میخوریم. که با چه بهانه هایی وطن ومردم مارا به خاک سیه نشا ندند. این مهمانان،ازعقبمانی، فقر ، گرسنگی، بیسوای وقلب پاک مردم ما استفاده کرده کشور ما را اشغال نمودند، مزارع و کشتزار ها و تاکستان ها و قریه ها را ویران و به آتش کشید ند و میراث های تاریخی وفرهنگی کشور ما را بغارت بردند. و زمام داران کشورماهم ،برای رسیدن بقدرت و حفظ یا اعادهء قدرت، حتی از وطنفروشی به «دوستان» هم دریغ نکرده اند. درحاکمیت های گذشته کسی به یک انگلیس که کل اختیارمملکت ما بود، گفته نمیتوانست که برویت چند خال است! رهبران جهادی، پاکستان را بهترین « دوست»خود می دانند درزمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، اگرهموطنی به یکنفر مشاور روسی که دوست انتر ناسیونالیست! ما گفته میشد، میگفت که بالای چشمت ابروست،به اتهام« انتی سویتیست» به زندان روانه میشد. ملا محمد عمر، رهبر طالبان اسامه بن لادن وجنگجویان عربی وپاکستانی وغیره را که هزاران انسان بیگناه وطن ما را سر بریدند، و صد ها قریه و شهر و تاکستان وکشتزار مردم را به آتش کشیدند، تا سرحد سقوط حاکمیت خود، زیرعنوان اینکه افغانها مهمان نواز اند واسامه بن لادن،مهمان ماست،وبرادرمسلمان! است،حمایت کرد . امریکاییها ومتحدین غربی آن پس ازوقایع یازدهم سبتمبرکه کشورمارا اشغال کردند،حق دارند که دراین جا زندانهای خصوصی بسازند، خانه های افراد بیگناه وغیر نظامی را تفتیش و تلاشی کنند و با راکت و بم و سلاح ثقیله بکشند، حتی حکومت ها را تعیین و برطرف کنند،چون« دوستان بین المللی » و« حا فظان صلح!!» نام دارند،اعما ل شان گناه شمرده نمی شود و کسی یا مرجعی حق باز خواست و تحقیق از آنها را هم ندارد.
دیگر از ا فتخاراتی !که بما نسبت داده اند،« جنگجو»! بودن ما است.(یعنی افغانها، مردمی جنگجو! اند) یعنی جنگجو برضد یکدیگر، جنگجو، برضد قوم وقبیلهء خود،برضد ترقی وتحول پسندی وتجدد خواهی! هستیم که خوب میجنگیم! جنگ، برای چی؟ وبرسر چه؟ جنگهای دهه ء نود عصر مجاهدان وطالبان که خود را پیام آوران صلح، دشمن شر وفساد، ضد کفر وبیدینی! وتطبیق عدالت الهی میدانستند، بوضوح نشان داد که آنها، بکدام هدف ، به هدایت کی؟ وبر سر چی؟ میجنگیدند. چطور شهرها، قریه ها و مکاتب وتاسیسات عام المنفعه کشور را بدست خود ، ویران کردند. شاعری گفته بود: ( آتش نزند هیچکسی، خانهء خود را ) اما آنها نتنها آتش زدند، بلکه خاکش رابه توبره هم باد کردند. دیدیم که چطور هموطن خود را زیر نام تعلق به قوم،به مذهب،به محل ،ودیگر انگیزه ها با راکت، بم وتوپ وتانک کشتند، سینه های دختران وزنان جوان را بریدند وقلب کودکان گهواره ای را با خنجر کین وتعصب قومی و مذهبی پاره کردند.
میدانیم که شجاع ودلیر بودن بخاطر کسب آزادی، استقلال وحفظ نوامیس ملی وتطبیق عدالت اجتماعی، یک ارزش است. یکی از صفات برگزیدهء انسانی است. اما همین صفت را هم از ما گرفته اند. وبه مردم ما درس جنگجویی، دهشت افگنی، آدمکشی و خشونت طلبی را می دهند. امروزه، هزار ها جوان هموطن ما در مدارس دینی پاکستان، درس استفاده از انواع اسلحه و ترور و آدمکشی را می آموزند و آزمایشگاه شان هم افغانستان است مردم دلیر و شجاع ما که چندین بار متجا وزین را با مبارزات قهرما نانه از کشور و خاک خود بیرون راندند،چرا نمی خواهند بجای واژهء « جنگجو» ، واژه های خوش آهنگ ضد استعما ری،وطن پرست،شجاع ودلیر را بکار ببرند؟ امروز هرکس میداند که «جنگجویی» خصلت کیست! لذا،همان شاعر صاحبدل درحق ما خوب گفته است که:
« از طلا گشتن، پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده مارا، مس کنید»
( هالند_ جولای 2006 )