محمدعوض نبی زاده
کوچ اجباری و اثرات فرهنگی واجتماعی آن برجامعه هزاره
تاریخ افغانستان مشحون ازعملکرد خشن حکومت های استبدادی وخودکامه است واین کشور سیاه ترین و مستبد ترین و جنایت کار ترین حاکمان را در چنته تجربیات تاریخی خود دارد . اقوام محروم کشور که رنج حکومت های جابرانه را تا سرحد قتل عام وازدست دادن سرزمین و ویرانی خانه های شان تجربه کرده است .ا ستبد اد در افغا نستان یک واقعیت تا ریخی است که ریشه اجتماعی و فر هنگی دارد در سا ختار حکومت ا ستبدادی– قدرت مطلقه وفردی وفاسد کننده بوده که زمامداران کشور ما همواره به زور لشکر قبیلوی به قدرت رسیده وبه زور لشکر قبیلوی از قدرت ساقط شده اند. پس ازانتقال قدرت به قبیله ای محمد زائی در هنگام حاکمیت استبدادی امیر عبدالرحمن خان عده کثیری خانواده های مردم هزاره را از مناطق هزاره نشین ولایات ارزگان – زابل وقندهاراز زاد گاه وسرزمین آبائی شان مجبور به کوچ اجباری نمودند.وبه برده گی کسانیدن این مردم منجر گردید و در حدود 62 فیصد , جامعه هزاره توسط این امیر میر غضب نا بود وقتل عام شدند .و در بیش از یک ونیم قرن است که مردم هزاره دامنگیر فر سایشی ترین فقر وگر سنگی بوده این مردم تحقیر شده به پا ئین ترین مقام اجتماعی رانده شدند.فقر ,بی سوادی ,بیکاری و نا برابری اجتماعی نصیب آنان گر دید. حکمرانان مستبد– قتل عام ها – کله منا ر ها - سیاه چال ها – زمین سو خته - کو چ اجباری – پاک سازی قومی وغصب سر زمین آبا ئی وپدری شان را بصورت بی رحمانه با لای مردم هزاره تطبیق کرده وبه سیاست ژینوسید ادامه میداده است.
تیمورخانف مولف کتاب تاریخ ملی هزاره ها می نویسد :- با سیا ست جابرانه امیر عبدالرحمن که سبب تغیرات شدیدی د ر مناسبات اقتصادی – اجتماعی-سیاسی وفرهنگی مردم هزاره گردید .سنن قدیمی تقسیمات در مناطق هزاره نشین کشور با قتل عام ها و کوچ دادن اجباری آنها به مناطق دیگروبالا خره فراری شدن به خارج به کلی نا بود گشت . مها جرت های اجباری دسته جمعی مردم هزاره به خارج باعث تغیر تقسیم نفوس هزاره ها در مناطق مختلف آسیای مرکزی – ایران – نیم قاره هند بریتانوی - عراق – سوریه گردید . مهاجرت مردم هزاره در سه جهت اتفاق افتاد ه است .
در اثر کوچ اجباری - لهجهء مروج وهویت قومی مردم هزاره بنا برشباهت های نژادی و چهره ظاهری فزیکی در میان مردم بومی در محلات زیر حل وجذب گردیده است که از آن تذکر بعمل میآید:-
آنهائی که در شمال هندوکش می زیستند. بسوی روسیه تزاری و بعضی از اینا ن به ایران رفتند .که اغلبآ در شهر های جنوبی روسیه باقی ماندند. مردم هزاره ء مهاجر ساکن در ساحات روسیه تزاری - از لحاظ ساختمان نژادی وچهره ظاهری شباهت های کامل با مردم محلات مذکور داشتند هویت قومی - اتنیکی خود را از دست دادند ودر میان مردم این محلا ت حل وجذب گردیدند وبمرور زمان لهجه وگویش زبان هزاره گی خود ها را نیز از دست دادند. این مردم فراری هزاره در ساحات ازبکستان- منطقه مرو ترکمنستان – قزاقستان وداغستان - روسیه تزاری سابق سکونت اختیار کردند و هزاره های ساکن در روسیه تزاری سا بق و مناطق آسیای میانه زبان روسی ومحلی آن جا ها را فراگرفته اند.
چنانچه در سال 1367 –ش. مقا ما ت جمهوری خود مختار داغستان روسیه از طریق وزارت خارجه افغانستان ازشورای مرکزی ملیت هزاره در کابل تقاضا داشتند که نماینده گان خود را در جلسه برزگ قومی مردم هزاره تبار داغستان که خود هارا از جمله هزاره های فراری افغانستان میدانند شرکت نمایند که تعداد نفوس این هزاره های داغستانی را نیم میلیون نفر ذکر کرده بودند . ولی بنا بر بر خورد تعصب آمیز وزارت خارجه وقت از اعزام هیات نماینده گی از کابل صرف نظر نمو دندو تنها با اعزام دوتن از هزاره های جوان که در تاجکستان مصروف تحصیل بودند اکتفاء کردند. ولی شورای مرکزی ملیت هزاره از جریان جلسه قومی مردم هزاره تبار داغستان آگاه ساخته نشد . شاید معلومات بیشتر درین باره به وزارت خارجه افغانستان موجود باشد.
بعد از کوچ اجباری مردم هزاره لهجه و گویش مروج و اصالت قومی خویش را بنا برعدم تشابه ساختمان فزیکی ونژادی با مردم بومی محلی درین سا حات و شهر ها حفظ کرده است که ذیلآ از آن یاد آوری میشود :-
ساکنان شمال غرب هزارستان بسوی ایران مهاجرت کردند و در قریه های اطراف شهر مشهد ساکن شدند. این هزاره ها بعدآبه بربری و خاوری مشهورگردید ند. بخشی دیگر- از جنوبشرق هزار ستان افغانستان به سوی هند بریتا نوی رفتند و در شالکوت یا کویته امروز ساکن گردید ند .
این گروه اخیر در کویته – پس از هزاره های ایران و هزاره های داخل افغانستان – سومین جمعیت برزگ هزاره ها هستند.
هزاره های ساکن در شهر های مشهد ایران - کویته ای پاکستان لهجه و گویش مروج هزاره گی را ازدست نداده وزبان کشور های مذکور را نیز فرا گرفته است که آنها میتوانند به لهجه و زبان هزاره گی هم صحبت و مکا لمه نما یند . چون هزاره های مسکون درین مناطق از لحاظ سا ختما ن فزیکی ظاهری ونژادی با ساکنین این شهرها تفاوت وفرق میشوند نتوانستند در میان اهالی محلی جذ ب وحل شوند و این گروه قومی هزاره با حفظ هویت قومی خود درمشهد ایران وکویته پاکستان باقی مانده است.
گروه دیگری ازمرد م هزاره به کشور های سوریه – عراق و در کشور هند بنام خزاره نیز مسکون شده است که لهجه مروج هزاره گی خود ها را از دست نداده وهویت قومی هزاره گی خود ها را حفظ نموده است . چون از لحاظ ساختمان فزیکی ونژادی نتوانستند با مردم این ساحات حل ومخلوط شوند.
بیجا شده گان داخلی - :-
مردم هزاره عمدتآ به شکل بیجا شده گان داخلی به مهاجرت های اجباری در داخل از مناطق مرکز و جنوب کشور نیز وادار شدند و به خصوص پس از سیاست تصفیه قومی ,مذهبی وغصب زمین و املاک مردم هزاره از ساحات هزاره نشین قندهار , ارزگان - هیلمند وزابل توسط رژیم خون آشام امیر عبدالرحمن خان این مردم با شدید ترین محرومیت اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی مواجه گردید . این گروه تبعیدی خانواده های هزاره درمناطق و ساحات زیر - در مرکز ولایت سر پل – ولسوالی سنگچارک – ولسو.الی بلخا ب - ولسوالی کوهستانا ت ولایت سرپل - درمرکز ولایت بلخ در شهر مزار شریف –ولسوالی چارکنت – ولسوالی چمتا ل –ولسوالی شولگره – ولسوالی دولت آباد – ولسوالی بلخ - ولسوالی کشنده ولایت بلخ - درمرکز ولایت سمنگان در شهر ایبک وقریه های پشت بند - ولسوالی دره صوف – ولسوالی خرم وسا باغ ولایت سمنگان - در مرکز ولایت بغلان در شهر پلخمری – ولسوالی دوشی – ولسوالی دهنه غوری – ولسوالی خنجان –ولسوالی تاله وبرفک – ولسوالی نهرین ولایت بغلان - درمرکز ولایت قندوز – ولسوالی خان آبا د – ولسوالی علی آ با د – ولسوالی خوست وفرینگ ولایت قندوز- در قریه های مرکزی شهر تالقان ولایت تخار – در ولسوالی کشم – ولسوالی درواز ولایت بدخشان – ولسوالی دره هزاره ودر دیگر محلات ولایت پنجشیر- ولسوالی خوشی ولایت لوگر – قراء مرکزی ولایت بادغیس – در عده ای از ولسوالی های ولایت با دغیس – در ولسوالی پسا بند ولایت غور - در منطقه دولتیار ولایت غور - در مرکز ولایت در شهرهرات - ولسوالی کرخ – ولسوالی ادرسکن- ولسوالی زنده جان – منطقه جبره ئیلی ولایت هرات – در ولسوالی ناد علی ولایت هیلمند - شهر لشکر گاه ودر دیگر ولسوالی های ولایت هیلمند – در مرکز ولایت شهر قندها ر- در ولسوالی اجرستان ولایت غزنی – درولسوالی خاص ارزگان – ولسوالی چوره ولایت ارزگان - در مرکز ولایت لغما ن – درمرکز ولایت پکتیا در شهر گردیز- ولسوالی بگرام ولایت پروان در قریه ده مسکین –وغیره سکونت اختیارنمودند. که اکنون با فیصدی گوناگون نفوس درین سا حات حضور فزیکی و اجتماعی مهمی را دارا میباشند. قبل از کوچ اجباری و بیجا شدن داخلی مردم هزاره در مرکز – شمالغرب – جنوب وجنوبشرق افغانستان سکونت داشتند که در مناطق موسی قلعه ولایت هیلمند و ادرسکن ولایت هرات دور ترین ساحات کشوربود ند که مردم هزاره در آن زیست مینمودند .
هزاره های مسکون در مناطق فوق الذ کر تا حدود معین لهجه مروج وعامیانه هزاره گی را حفظ نموده اند ولی لهجه ء مردم محلات مذکورنیز بالای لهجه هزاره گی آنها تا ثیرات لازم را وارد کرده است و اکثرآ هزاره های باشنده درین سا حا ت با لهجه مروج هزاره گی ولهجه مردم محلات نامبرده ای شان بصورت مخلوط تکلم میکنند . اما تا هنوز نشا نه ها وعلایم لهجه هزاره گی در گویش ایشان موجود است .
لهجه وگویش مروج مردم هزاره :-
برای تحقیق زبان شناسی در موردزبان وگویش هزاره گی دو جنبه باید مدنظر گرفته شود . اول – رابطه بین گویش هزاره گی و زبان های مهمی که برآن تآثیر گذاشته اند – مانند فارسی –مغولی وترکی – ودامنه تآثیرات هر کدام از آن ها برلهجه وگویش هزاره گی . دوم – ویژه گیهای خاص و منشآء گویشو لهجه هزاره گی . تحقیقات نشان میدهد که لهجه ای هزاره گی گویش است مختلط از فارسی – مغولی وترکی با سنت گفتار ی مخصوص به خود اما تدوین نشده . تا کنون اثری با لهجه وگویش هزاره گی نوشته نشده است .از نقطه نظر زبان شناسی گویش ولهجه عنوان دقیق تری برای هزاره گی است که دولینگ سال 1973 - .م . - شهرستانی سال -1981 – م. نیز به ترتیب به گویش ولهجه اشاره کرده است . هزاره گی مرکب از 80 – فیصد فارسی – 10 –فیصد مغولی و 10- فیصد ترکی و دیگر زبانها است لهجه وگویش هزاره گی به دلیل اثر گذاری ترک ها و مغول ها عمدتآ با دیگر لهجه ها ی فارسی متفاوت است .
زبان مردم هزاره افغانستان :- نام کتابیست که توسط زبان شناس روسی و.ا. ایفیموف به سال 1965 – میلادی در مسکو تالیف وبچاپ رسیده است وماه گل سلیمان عضو اکادمی علوم بر اساس هدایت مرکز زبان وادبیات اکادمی علوم کشور ما از زبان روسی به دری ترجمه که تا هنوز امکان چاپ نیافته است . دراین اثرراجع به زبان هزاره ها به اساس زبان شناسی بحث تشریحی صورت گرفته است . که زبان هزاره گی نظر به ویژه گی ها ی ساختاری خود نمیتواند خارج از چو کات لهجه های که در آسیای میانه وافغانستان مروج است مطالعه شود- زیرا بین هزاره گی وتاجیکی فارسی کابل بسیار ویژه گی های مشترک وجود داردولی درعین زمان زبان مردم هزاره را میتوان بصورت جداگانه و مستقل مطالعه نمود زیرا نه تنها مردم هزاره یک گروه مستقل قومی و اتنیکی است بلکه زبان هزاره گی بسیار ویژه گیهای فونتیکی وگرامریمختص به خود را نیز دارد که در آن بقایای زبا ن مغولی وتر کی موجود است . این اثر به اساس مواد – یکی از لهجه های مردم هزاره های مرکزی نوشته شده است . اگر بعضی ازویژه گیها ی فونتیکی این لهجه را درنظر نگریم- این لهجه تقریبآ بصورت مکمل تمام ویژه گی های زبان هزاره گی را دربر دارد . این ماد توسط مولف در سالهای 1959-1965 – میلادی در افغانستان جمع آوری گردیده است . اثر مذکور شامل چهار بخش میباشد . بخش اول – فونتیک و آواشناسی - بخش دوم – سیستم واولها – بخش سوم – صرف –مورفولوژی – بخش چهارم –معلومات مختصر درباره نحو .بخش صرف یا مورفولوژی- نسبت به بخش های دیگرمفصلتر است اگر این اثربه چاپ برسد از نظر شناخت لهجه های معمول در مناطق هزاره نشین کشوراهمیت زیاد دارد.
در زمانهای بعد عنصر دخیلی از عرب وترک ویا مغول که به سبب از اسباب – به ترک زبان اصلی و طا یفه های خود نا گزیر میشد – به جای لهجه های بومی منطقه ای سکونت خویش – این زبان مسلمانی را برای تکلم میان خود ودیگران برمی گزید. وچون قوم هزاره در مرکز شرق - شمال وغرب افغانستان تا سرحد ایران بصورت متشکل دسته جمعی باچهره مغولی بسر میبرند ومانند تا جیکهای هم سایه – هم ولایتی وهمقریه خویش زبان فارسی دری را در لهجه بومی خاص خود بکار می برند. این قرینه محکمی بر امکان تبدیل لهجه مغولی - ازبکی و قیر غیزی به لهجه دری تاجیکی محل سکونت شان میشود. قرار گزارش نشریه ای فوق العاده ای دانشگاه کابل – سال 1348 –شمسی – در پنجاویکمین جشن استقلال –موسیسه زبان شناسی دانشکده ای ادبیات وعلوم بشری . درسال 1347 -1348 –شمسی. در ضمن ثبت لهجه های دیگر محلی برای اتلس زبان شناسی افغانستان- لهجه های مردم ولسوالی یکاولنگ و دره فولادی مرکز ولایت بامیان را ثبت کرده است .
قاموس زبان هزاره گی ویک رساله تحقیقی درباره لغات جالب هزاره گی که مجموعآ شامل 1450 – لغت میشود بوسیله شاه علی اکبر شهرستانی عضوشعبه فرانسوی فاکولته ادبیات وعلوم بشری تحقیق وتالیف گردیده است .لغات فوق با شاخه های مختلف زبانهای ترکی ومغولی و ازبکی مورد تحقیق و مقایسه قرار داده شده است و معنی بعضی از لغات به زبانهای دری و فرانسوی صورت گرفته است. این قاموس و رساله با مراجعه به منابع داخلی وخارجی وسفر به مناطق متعدد هزارستان ومقایسه کلمات با یکدیگر صورت یافته ودر سال 1352- شمسی به اکمال رسیده است .ادب عامیانه دری هزاره گی نوشته شاه علی اکبرشهرستانی که در شماره سوم سا ل بیست ویکم . – 1352-شمسی در مجله ادب نشریه فاکولته ادبیات و علوم بشری به نشر رسیده است که لغات اصطلا حات – شعر غزل - دوبیتی –فولکلوریک – قطعه – افسانه – ستاره شناسی- ضرب المثل ومعما بحث بعمل آمده است .
جلد اول رسا له لهجه های مروج مردم هزاره ء– دایزنگی – بهسود و جاغوری شامل بیش از 1850- لغات لهجه هزاره گی میشود که به سال 1365 – شمسی در کا بل به چاپ ر سیده است . جلد دوم رساله حاوی بیش از 600- لغات لهجه ء مروج مردم هزاره است که در سال 1369 –شمسی در کابل به طبع رسانیده شده است . صاحب این قلم مولف این دو رساله – لغات لهجهء مروج مردم هزاره را در هنگام مسا فرت ها ی متعدد به ولایات – شهر ها و مناطق هزاره نشین کشور طی نشست ها وتماس های مستقیم انفرادی وجمعی با محاسن سفیدان مرد م هزاره بصورت حضوری مکالمه - جمع آوری - تر تیب و تنظیم و به زبان دری ترجمه که در جلد اول رساله تمام لغات بصورت بسیار زیبا خطاطی و با صحافت مقبول تدوین وتر تیب - ولی قسمت دوم رساله با حروف طباعتی چاپ گردیده است . لغات این دو رساله ای لهجه های مروج مردم هزاره بصورت ماهوار در ما هنامه مجله ملیت های برادر مربوط به ریاست نشرات وزارت امور اقوام وقبایل نیز به چاپ رسیده است .جامعه هزاره مانند دیگر جوامع بشری کشور از خود دارای اختصا صات زبانی و گویش خاص لسانی است مردم هزاره از قدیم الیام به لهجه مروج فارسی- دری هزاره گی مکالمه میکرده است وجوه متمایز و متبارز دری و فارسی هزاره گی با زبان دری وفارسی روی این مشتقات تکیه دارد. اول – نحوه گویش ولهجه --- دوم - به کار بردن اصطلا حات و عبارات مغولی وترکی—سوم – ویژه گی های ارتباطی جملات و عبارات ونحوه تولید زبان ولهجه. در موارد زیادی اصطلا حات ترکی و مغولی غالبا در بخش – گیا هی – اندامی – محلات- زیبا شناسی و فرهنگ فولکلور برجستگی داشته است که تا هنوز مردم هزاره با استفاده از نام های مغولی – ترکی وفارسی امور لسانی خویش را انجام میدهند .به استناد منابع تاریخی زبان مادری هزاره ها فارسی هزاره گی بوده است چنانچه داکتر مهدی در کتاب تاریخ سیاسی ونظامی دودمان غوری تذکر داده است که رونوشت نکاحنامه را ذکر نموده که از بامیان کشف شده است واین نکاحنامه در قرن چهارم هجری نوشته شده است . بدین ترتیب هزاره ها نسل اندر نسل اصالت زبان فارسی هزاره گی را با خود به همراه آورده ومنتقل ساخته است . این لهجه وگویش فارسی دری هزاره گی در زبان ادبی فارسی دری مورد استعمال وکار برد ندارد اما منشاء آنر ا میتوان در زبانهای ترکی ومغولی پیدا نمود .
گزیده ای از اصطلا حات -عبارات و لغات لهجه ای هزاره گی از دو رسا له - تالیف صاحب این قلم بطور نمونه به ترتیب الفبا پیشکش خواننده گان میشود .
حرف الف :- ابلک =وار خطا ---- ابغه= کاکا --- استیلجی = ایستاده کردن ---- اوچلجی = نوشانیدن--- ایگچی = خواهر زن ---الختو= مادر حال-- الخ پلخ = سراسیمه وسر گردان---- ارخلجی = ایستا ده ساختن -- .
حرف ب:- بربغله = بی احتیاط عمل کردن – بژغل= درهم برهمی مو های سر – بولغو = آب کشی کردن لباس – بروف = تیزرفتن—برغوله= حمله کردن – بربوزک = قهر شدن و کلان کاری .
حرف پ :-پور مشت = فراموش کردن –پیندی = خودرا جمع ویک مشت گره زدن-- پشپول = کم وزن وسبک – پولدو= پندیده –پیچلخسانی = اخلال در کار –پختلک = کوتاه قد – پغج = کم ارتفاع .
حرف ت :- تخمره = مسخره کردن – ترنجه = محکم و بسیار پور – تز غنه = قرعه و پشک – تسره = از گریه بیهوش شدن – توش = امر کردن –تولغه = تکیه کردن --- توله غه = فرق سر –تخ تخ سو = عمیق وچقور – توکشیله = نفس سوخته – تامو = تمام و خلاص شدن--تر تغله = دست وپا چه شدن – تیم تله = بادست پالیدن – تیر کک = پنهان شدن –تای قچیق = زیربغل –توندی = چندک گرفتن – تای جوری=
حمایه وکمک –تودرس= مستقیم وراسآ—توغای = آرنج -
حرف ج :- جور مله = سوختاندن موی—جلدگ= تیز وچالاک –جل غل جی = پیوند چیزی به چیز دیگر—جغولده =لگد مال – جر جیست
= قواره وقیافه – جوب غو = به اندازه ضرورت – جوله گگ = زیرک وهوشیار – جو غولده = لگد مال کردن – جغه ده = گوشه گیری
جیرگه تو = با حوصیله -.
حرف چ :- چوخرا ه = گریان کردن – چی قی = بزور داخل کردن – چه له غای = ظرفی چقوری آن کم باشد. چا پ قو = تند باد وشمال –
چی جین = سینه – چوم= هوای تیره وابری - - چو غوزک = جا سوس – چا قو = شقیقه – چل غاو = دروغگو—چوغ = تار –
چوب جی = خراشیدن پوست بدن -.
حرف خ:- خوسته = نامزد – خمیشت = انسان تنبل – خل پل = مخلوط – خل پخ لای = غذا از مواد مختلف -- خل پلتو = جندی و مریض عصبی— خه ته لی = قد کوتاه – خو رلیش کله – قهرشدن وعصبانیت – خاش پش = لباس های ژنده – خلطه خلوم = لباس بد دوخت –خو نده له = صاحب شدن .
حرف د :- دوته له = هوس ناکام – داو کری = دشنام دادن – دواله = تقلید وسیال داری – دم قتی = همنفس – دبه دلجی = قرت کردن از نظر غایب شدن – دوی دوی =آویزان شدن چیزی –دل جی = انجام دادن – دوتل جی = گریختاندن –دیل مله = معطلی وصبر .
حرف ر:- روشو = روشن وجلادار – روشق = روشن وجلا— ره ئی = روان کردن – رووت تو = منظم و مرتب --
حرف ز:- زاو زده ها= اولادها – زونچه = خسیس و پول دوست – زموخت = کم سخن -- زاد گاه = زیاد -- زویستو = خانم خانه -.
حرف س:- سونجی = دراز کشیدن – سو له = آب گین –سست ونرم – سا مو = خلاص وتمام کردن کار –سورچی= خلاص کردن گره –
سنگ گیرک = محکم وچیز سخت – سوچی مله = پافشاری –سوغیله = حرص وآز کردن و گرسنه چشم – سر سمبل = قیافه وچهره - -
سغره له = پوستی که روی زخم می خشکد—سرپ چیله = سر پرستی- .
حرف ش :- شخ شول = بی ترس ومست –شیبه = عجله وتیزی –شیخ په = خشک کردن آب لباس - - شقب له = مستی وشوخی –شندق له=
چرک ضخیم پوست بدن – شیوه لیو = دل تسلائی – شوبد له= افراط و زیاده روی در کار-
حرف غ:- غل غل = شور وغوغا –غه تول = آب گل آلود –غر غل جی = بزور نوشانیدن –غوره ده = نزدیک به گریه – غی غلجی = صدای گریه – غوله جی = بیزاری ودلسردی – غوده = شخص فربه وقد کوتاه –غژ غلا = غالمغال—غوله نه = اوسط ومیانه – غدر = زیاد ه ازحد -.
حرف ق:- قل چیو = سر پائینی –قوله غای = دزد –قوت قله = پالیدن و جستجو کردن –قینه جی = منت کردن – قیغه جی = خراشیدن پوست بدن – قوندای = آدم کلوله – قول قیسر = درهم وبرهم کردن – قای قه چیق = زیر بغل – قو تولوغ = یکجا و مخلوطکردن –قور غول = بی نظم ودرشت –
--- قول بول = پراگنده شده – قیره تس = قهر شدن—قورخ چیله = بدخلقی و بد رفتاری –قنجی = سیراب شدن ورفع تشنگی – قوره لای = یتیم –قولخ سه = آدم بی حیا و هرزه .—قاش = ابرو -
حرف ک:- کوجی = آماس شکم –کوی = صدا کردن –کو تاوبار = گریان وپر عقده –کته گیر = کنیز و زن خدمه –کلو گوی = پر حرف—
کور بله = در بین خاک غلط زدن – کو مه تا ی = شخص خود خواه – کو بردنی = مشکوله – کول جی = مریضی جذام -- کیپ تک = کمین کردن -- کونی توغای = آرنج – که توک = گلو و حلق -- کک شه = متکبر ومغرور -- .
حرف گ:- گوی خورده = فریب خورده و لول خورده –گوی کیله = مجادله لفظی – گیته = کیشیک ومراقبت – گی میز = ادرارکردن –
گل گولجا= غالمغال و صدای بلند –گچ خائی = سر زنیش و تهدید – گو لو غود = پهلوان و قوی جثه –گو لندو = تکان دادن -. گنگجل = کم فکر و کم استعداد—گل گجور = خورد و ریزه ---
حرف ل:- لو ک لوک= قدم های کلان وفراخ –لغ لای = لاغر وضعیف اندام – له میشت = تنبل وسست – لوره = شکم پرست – لادو = پر تاب کردن سنگ –لاق = تاس سر بی موی –لیخ تکده = کلان کاری – لمیه یک = تنبل و بیکاره – لنده یک = قد کوتاه -.
حرف م :- موگج = لج باز –موتک= گردن و بازوی انسان - - موتیو = مشت انسان –مینه گی = میان جیگری وممانعت کردن –مخول = خجل و آرام ومریض –مکر توله =فریب ونیرنگ – ماخ = بوسه –ما شو غه = معشوقه – مندخسو = خسته و مانده –موخت = محکم -.موچقی= بی جا شدن مفصل --
حرف ن:- نغه چی = ماما – - نا قودل = هوشیار وزیرک – نیپته = در پناه و مصوونیت –نا جوب له = شوخی –بو نه جی = بوی کردن --نر مک لی لی = به آهستگی ---. نر غیلده = زیر پای کردن --
حرف و:- وور گیله = نشسته به خواب رفتن—ولغه تله = دفعتا و وار خطا – وماغ بله = مغرور ومتکبر –ووچی = نوشیدن –وزگنه عجیب و
نمونه—وقره = چشم -- .
حرف ه :-هوش بور غو =ترسو و کم جر آ ت –هیل مک= چشمک زدن – هر غدل = هر وقت –هیفت = خشک شده .
حرف ی:-یکر ته = یکباره – یخ تخ سو = خنک خورده – یخک = کلان کار –ییری = ارسال کردن—ییمر گو = کمک کردن – ییبره =
خستگی پاها- -یای بور = بی پناه – یال گه= سر ریزه کردن مایعات .
چند نمونه ای از ضرب المثل ها- چیستان وچار بیتی به لهجه ای مروج مردم هزاره :-
ضربالمثل:-
دست تو پور باشه – گر چه پور زنبور باشه------- غم ناری بز بخر------ بز گرگ از گله دور --------باچی مردم از خود نه موشه
اید کس دوغ خوره تروش نمو گه ---- دایه که کلو شد سر نیلغه کیل موشه ---- مد گاو از شیر و تفنگ از تیر--- رو با ه دم خوره شائید میکشه
چیستان :-
ریسپو نه رسه رسه هر چه دراز کنی میرسه –(چشم) ---- قور غول بره نه دل داره نه جیگر – ( مشک دوغ )-------- طا قچه- پر میخچه –(دهن)---- دستر خان زنگالی سر تا پایشی مرواری-(آسمان)
چار بیتی:-
لب جویه لب جویه گلی مه ---- چطور لالان ومجرویه گلی مه دیدی مه کولی کلدار مودوزه--- یک-دونمو دوزه بسیار مودوزه
زدست مردماندور از انصاف --- سخن باما نمی گو یه گلی مه به دوختو یار مه جوره نداره--- جوب سریا دلدار مودوزه
نتیجه گیری
در باره کوچ دادن اجباری تذکر مختصر ازین حوادث دلخراش وخونین که بالای مردم هزاره درطی مدت یک ونیم قرن اخیر تحمیل گردیده است یا د آوری کوتا ه بعمل آمده اند که نسل کنونی جامعه هزاره از آن آگاهی داشته و در آینده سیاسی خود از آن پند بگیرند. برای تحقیق زبان شناسی در موردزبان وگویش هزاره گی دو جنبه باید مدنظر گرفته شود . اول – رابطه بین گویش هزاره گی و زبان های مهمی که برآن تآثیر گذاشته اند – مانند فارسی –مغولی وترکی – ودامنه تآثیرات هر کدام از آن ها برلهجه وگویش هزاره گی . دوم – ویژه گیهای خاص و منشآء گویشو لهجه هزاره گی . تحقیقات نشان میدهد که لهجه ای هزاره گی گویش است مختلط از فارسی – مغولی وترکی با سنت گفتار ی مخصوص به خود اما تدوین نشده است تا هنوزدر باره لهجه ای عامیانه مردم هزاره تحقیقات بسیار محدود بوسیله دانشمندا ن روسی ودنمارکی -محترم کاندید اکادمیسن شاه علی اکبرشهرستانی و صاحب این قلم انجام شده است ولی در باره لهجه مردم هزاره دیگر آثار ی وجود ندارد امید واریم در آینده کار تحقیقی بیشتر وموثری صورت گیرد .
كشور ما افغانستان به عنوان يك ساحه ء جغرافيائي ــ سياسي تا كنون با تمام تلاش و مبارزات سالیانه متفاوت به اين طرف هنوز فاقد يك پروژه سياسي فراگير ملي مي باشد که تا حال به اين هدف ملي دست نیافتیم ، زیرا که بعضأ با یک دست قول برادری میدهیم و با دست دیگر شمشیر می کشیم ، البته که این نقیصه به تنهایی نه بلکه با سازماندهي و تلاش جمعي ،خردمندانه و دمكراتيك ، با تعقل و اعتماد بر یکدیگر و عشق به مردم ووطن وبا خود گذری است که مي توان به این هدف مهم که همانا ترقی و تعالی کشور، و همگرایی ملی است رسيد . مردم هزاره در صدا قت وراستی خود در کشور شهرت نیک دارند. تا ریخ کشور ما وفا داری به عهد وپیمان مردم هزاره را بر حافظه خویش به ثبت رسا نیده است . و همواره بخاطر تا مین وحدت ملی وبرابری اجتماعی فد اکاریهای فراوان داده است .
روی کرد ها
- کتاب هزاره های افغانستان سال 1379 ,شمسی چاپ ایران – نویسنده سید عسکر موسوی ومترجم اسدالله شفائی.
- رسالهء لهجه های مروج مردم هزاره. جلد اول. سال1365 ,شمسی چاپ کابل نویسنده ء رساله صاحب این قلم
- رسالهء لهجه های مروج مردم هزاره جلد دوم سال 1369 . شمسی چاپ کابل نویسنده صاحب این قلم
- کتاب سیری در هزاره جات سال 1372 .,مسی چاپ ایران نویسنده انجینر علیداد لعلی
- یاد داشتها ی در با ره سر ز مین و ر جا ل هزاره جات اثر- حسین نا یل - بهار سا ل 1379 – ش . چا پ ایران
-افغانستان در مسیر تاریخ نویسنده مرحوم غبار.چاپ کابل سال 1346 –شمسی.
26 –ماه فبروری – سال -2007 – میلادی