محمدعوض نبی زاده  

            

ساختار قومی و نهادهای سیاسی- اجتماعی مردم هزاره

 

افغانستان کشوریست که اقوام و قبایل  مختلف  در آن زنده گی مینما یند و هر کدام آ نان دارای  هویت تا ریخی و فر هنگ غنی مختص به خود می باشند  ودین در افغانسان، آمیخته با مجموعه ای از سنت های  تاریخی و هنجارهای قومی  است که برخی از این سنت ها وهنجارها ریشه در ادیان پیش از اسلام دارند. سنت ها وهنجارهای رفتاری در بستر زمان همواره در معرض تحول و دگرگونی قرار دارند. در تاریخ افغانستان، به حوادث و رخدادهای فراوانی میتوان اشاره کرد که در نقاب دین  تقدیس گردیده اند. بطور مثال؛ امیرعبدالرحمن خان، بیشتر از شصت و دو فیصد جمعیت آن روز هزاره ها را قتل عام کرد و بسیاری را هم به اسارت و برده گی کشانید. در چندین شهر افغانستان  از جمله کابل و قندهار- بازارهای مخصوصی  برده فروشی ایجاد گردیده بود که در آن هزاره های اسیر شده، بفروش رسانیده  میشد. اما برای حاکمیت و شرکاء آن قتل و نابودی هزاره ها جُزء فرایض اسلامی محسوب می گردید.  زیرا جمعی کثیری از نقاب داران دینی ، قتل عام و  اسارت هزاره ها را جهاد در راه خدا اعلان کرده بودند اما پیامد این جهاد مقدس، مصیبت های تلخی بود که هنوز هم سایه سنگین ان از سرنوشت این مردم دامن برنچیده است.

در تداوم جنگ سرد، دین به عنوان یک ابزار موثر  درخدمت منافع غربی ها  عمل کرد. تداوم جنگ در افغانستان و تقدیس ان با امکانات غربی ها، از طریق کشورهای اسلامی، سبب گردید که هزاران مسلمان رادیکال از سراسر جهان در این نبرد مقدس سهیم گردند . ولی درین زمان براساس اهداف غرض آلود ممالک همجوار و تعصب قومی ومذهبی , احزاب اسلامی مردم هزاره از کمک کشور های غربی محروم ساخته شده بود و گروه های اسلامی مردم هزاره بادست خالی وپا های برهنه وبدون در یافت کمکهای بیرونی به جهاد شان ادامه دادند  . درافغانستان  بسیاری از مصیبت های سنگین و رخداد های خونین  زیرنام باور های دینی شکل گرفته و با احکام دینی تجویز و تقدیس گردیده اند. ، باورهای دینی توجیه گر سیا ه بختی های مردم  ما قرار گرفته است.

 مهمترین اهمیت سنت در تشکل هویت افراد یک ملت است. سنت ها به عنوان مجموعه ای از پندار ها، باور ها و الگو های رفتاری که از گذشته به مارسیده اند. برخی مواد نمادین را برای شکل گیری هویت، هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی فراهم می آورند. فرایند شکل گیری هویت از هیچ نمی تواند آغاز شود این فرایند همواره بر مجموعه ای از مواد نمادین از پیش موجود که در بطن سنت جا دارند و زیر ساخت هویت را تشکیل می دهند، بنا شده است. هویت دراینجا بمعنی خود شناسی و یا خودآگاهی بوده وعبارت ازمجموعه خصوصیات (نژادی، قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی، جنسی وغیره) و ویژگیهایی است که بواسطه آن یک فرد ویا یک گروه بربنیاد آن تعریف ویا تفریق می شود. با وجودیکه بسیاری ازهویتها نشانه جوهرافراد ویا گروهها نبوده وماهیتا هیچگونه ارزشی مثبت ویا منفی ندارند. اما دربسیاری ازموارد، برخی ازهویتها بنیاد شخصیت، معرفت و افتخار تعداد زیادی ازافراد وگروه ها را تشکیل میدهد. . افغانستان کنونی در بخشی از جایگاه  خراسان قدیم  مو قعیت  دارد.  اقوام  باشنده  همانهایی اند که بوده اند.  حالا شاید برخی  طوایف با سپاه  و لشکر مهاجمان  خارجی   آمده باشند و اکنون جزء اقوام این سرزمین خوانده می شوند.  اما این  بحث  مربوط  تاریخ  است .

در حوزه ا ی تاریخ معاصر و آنچه در این دوران  واقع شده است ما آن را یادآوری میکنیم  .  خوشبختانه  اکنون امکان آن  میسر  گردیده که  همه  اقوام  افغانستان خود را براساس شعاع  وجودی خویش برای احراز مقام اجتماعی به  نمایش  بگذارند. اما در باره  مردم هزاره از طرف رژیم ها ی  استبدادی  تلاش صورت گرفته اند تا هویت تاریخی وفر هنگی آنها در پرده ابهام و تاریکی قرار داده شود و با این  مردم برخورد همراه  با تبعیض  و تعصب  برای مدت چند ین قرن بعمل آمده و به صفت شهر وندان درجه دوم با ایشان بر خورد  شده اند.  بی مورد نخواهد بود که بر گوشه از زوایای  تا ریک و نامکشوف هویت ساختار قومی و اتنیکی  مردم هزاره ای کشور مان روشنی انداخته شود:

 درگذشته ها ی دور هزارستان کنونی , بنام های زیر  یاد شده است: به گفته  (بلیو )غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آ مده است ,به قول مرحوم غبار نویسنده  افغانستان در مسیر تاریخ : قریب)  5000 ) سال پیش از هزارستان بنام ( ستا گید یا ) نام بر ده شده است. شا ها ن هزارستان قبل از اسلام  بنا م ها ی شیران با میان  از اولا ده کو شانی و یفتلی درین ساحه حکومت میرا ندند .    

محترم  داکتر جلا ل الدین  صدیقی  دانشمند معر و ف کشور در باره  بامیان و آ ثار با ستانی آن می نو یسد که :- بودا بامیان  تنها میراث  گرانقدر  مردمان آریا نای کهن , خراسان اسلامی و افغانستان  کنونی  و بخصوص  مردم وسرزمین  هزارستان نبوده بلکه جزء از تمدن تمام بشریت بشمار میرود  که مجسمه ها و تصاویریکه  از عهد بودا ئی باقی مانده است ، معمولآ در هر منطقه که ساخته شده است ,باز تا ب دهنده همان گروه اتنیکی بوده اند که در آن محل زیست داشته است و ازین رو چنین بر میآ ید که هیکل  های بودا ئی و تصا ویر دیواری واقع دربامیان هم به اتنیک های مردم هزاره شباهت   کا مل به هم میر ساند .                                                                                                                                                                     

    اغلب محققین ودانشمندان  داخلی و خارجی در باره ساختار قومی مردم هزاره به این نتیجه رسیده اند که:- هزاره ها  یکی از قدیمی ترین ساکنان  افغانستان  است  که آ میزه ای  از نژاد ها و گروه های مختلف قومی ترک و مغل به شمار می آیند  و ساختار قبیلوی و زبانی هزاره  ها تا حد زیادی از همه این مرد مان گو ناگون  تآ ثیر پذیرفته است . نیا کان هزاره  ها احتما لآ به ساکنان  ترک آ سیای میانه و شرقی که بیش از 2300 – سال پیش  از شمال  و جنوب هندوکش به ناحیه موسوم به هزارستان کنونی مهاجرت کرده بودند، باز میگردد. آنان از جنوب آ مده بودند تا آئین بودائی را گستریش دهند و در مسیر شان تا شمال هند را فتح کردند. راهبان بودائی که بودیسیم را به ارمغان آوردند، آنچنانکه از اشیاء دست ساز پیدا شده ، در دره با میان می توان در یافت. که امکان دارد آنان  از نیپال – تبت  و جنوب چین آمده بودند. زبان ترکی با لهجه ها و گویش های فراوان آن احتمالآ از  زمان های قبل از میلاد  بطور وسیع در بامیان صحبت می شده است.  هزارستان در زمان های بسیار قدیم  که به 2300 سال قبل باز می گردد، احتمالآ به نام های مختلف یاد می شده است که اولین آنها بربرستان  و بعدآ  غرجستان و هزارستان یاد شده است.

دوره بربرستان  از 300 قبل از میلا د تا 724 – میلادی  تقریبآ سر زمینی را در بر می گیرد که در دوران قبل از اسلام و احتمالآ  در دوره ماقبل تاریخی به بربرستان موسوم  بود. دره بامیان مسیر  اصلی کاروان های  عظیمی بود که کالا های با ارزش تجارتی را میان بلخ  و تمام مناطق اطراف آن مبادله می کردند.  این موقعیت بامیان را  شهر ثروتمند و پر رونق ساخت که در حدود سال های 200 ق. م. به اوج خود رسیده بود. مرحوم غبار درین باره می نویسد: « استفاده از طلا برای پوشش  مجسمه های بودا در بامیان توسط زایران چینی در سال 632- م. گزارش شده است.»

دوره خراسان از سال 724- تا 1890 – میلادی. این دوره که حدود12 قرن طول کشید، در دو مرحله می تواند مورد مطالعه قرار گیرد. دوره ماقبل مغول از سال های 724- تا 1200 میلادی که طی آن ساکنان بربرستان به اسلام گرویدند. طی این زمان اسلامی و فارسی شدن غرجستان فرایند ی طولانی بود که حدود پنج قرن به درازا کشید. در زمان سلطان حسین با یقرا - امیر ذوالنون ارغون از طایفه ارغون از مغلان ایلخانی ایل تر خان  اولین حاکم و امیر سلسله امرای ار غونیه در هزاره جات بود ؛ وی توانست که قلمرو خود را تا کابل – قند هار – سند وفراه توسعه دهد.

مرحله دوم . دوره بعد از مغول بود که بین سال های 1200 تا1890 م. طول کشید و یکی از بی ثبات ترین دوره های برای هزاره ها بشمار میآید. این دوره هفت قرن را در برمی گیرد.  درین دوره بامیان مرکز هزارستان  در اثر حملات بی امان مغول ها و بعد از آن تیموری ها  کاملآ نا بود شد و هر گز نتوانست شکوه گذشته را باز یابد.

قوم شناسی مانند دیگر جنبه های مطالعات هزاره ها حوزه جدیدی است که کمتر  در باره آن تحقیق شده است. اغلب هزاره ها عقیده دارند که اکثریت اقوام هزاره زیر عنوان دای قرار می گیرندکه دای بیانگر شکل ویژه ای  از پیوندقوم شناختی است .  دای که در لهجه هزار ه گی به معنی توده ای علوفه ای زمستانی یا بوته ای سو خت و به عبارت دیگر چیزهای که جمع آوری  و در کنار هم قرارداده شده است . دای بشکل  پیشوند  در اسمای  دا یزنگی، دایکندی، دایدهقان، دای چوپان، دای میرداد ، دای ختای، دای میر کشه ، دای کلان ، دای میر ک ، دای قوزی ، دای فولاد و دای ز نییات اتصال یافته است.

1— قبیله دایزنگی  که شاخه های قومی آن در ولسوالی های پنجاب، ورس و یکاولنگ  ولایت بامیان  و ولسوالی لعل وسرجنگل ولایت غور بو د وباش دارند.که شامل شاخه های لکه زائی ،  شاهی  ، تانی، زیور ، ترغی ،  با تورک ،   ماموتو،  شخه، زایدم، یاری ، پیر مزید ، میر بچه ، مقدم ،   پتره ،  بابه جی ، خوردک زائی، قوم آ به ،لاکو ،  بوبک ، شدک ، کره ، انده ، تکانه ، قره قول دغی وغیره میباشند.

2_قبیله دایکندی که شاخه های قومی آن در مر بوطات  ولایت دایکندی بود وباش دارند.که شامل شا خه های     خدیر ، خودی ، دوده ، میر هزار ،  نیکه ، پیکر ، چا وش ،  عبدی ، وسمه ،  پای بوغه، فیرستان ، سونه ، ما مکه ، تر موش ،  خوشک، مادی وغیره می با شند .

3—قبیله دای میر کشه  که شاخه های قومی آن  در ولسوالی های  جا غوری ،جغتو ، قره باغ ، ناهور ،خواجه عمری ولایت غزنی سکونت دارند  که شامل شاخه های  آته ، ده مرده، هیچه ، بابه ،  پاتو ، مسکه ، خوشه ، کری ،  چهل باختو ، قره ، با غوچوری ، ایذدری ، شعله، علودال ،کمر ک،  بهبود ،  قطغیت ، شاهو ، محمد خواجه ، الیاس ، اکنه ، شیر زایده ، باریک وغیره می شوند.

4 – قبیله دای فولاد  که شاخه های قومی آن  در ولسوالی های مالستان  و اجر ستان ولایت غزنی  و ولسوالی کجران ولایت دایکندی  زیست دارند .که شامل  شاخه های میر هزار، گنجی ، قور مه ، خوشکه ، غوله،  میکه،  گدای ، مکنک، پشی ، ایچه ، میرآدینه، داله , موریتی , دایه , باسی , دای بکره ,  بریکی , شیرداغ , خوردک زایده – ملکی وغیره  می باشند.

5 –قبیله دای کلان که شاخه های قومی آن در ولسوالی های سرخ پا رسا و شیخ علی ولایت پروان وولسوالی های تاله وبرفک ودهنه غوری ولایت بغلان وولسوالی دره هزاره ای ولایت پنجشیر سکونت دارند. و شامل شاخه های   ,نیمان , کرم علی , قره لوغ ,میر که, توچعی, مقصود , بهلول, با با علی ,لیج-قول خول,آش خوجه , علیجم ,قغی,بهبود, لرخوی ,گری,نیکپی,چهل غوری,ده مرده ,دایمیرک ,شخه-,خدیر , الله داد ,شیرک , دولت خوانی,علی خوانی,قوتندر , رحمن قلی ,ابدال, بابه تول,مخفی,فرینجل, منصور بیگ ,پاینده,زی عطا وغیره  میشوند.

6- قبیله دای دهقان که شاخه های قومی آن در ولسوالی های حصه اول ومرکز بهسود ولایت وردک وولسوالی نا ور  ولایت غزنی سکونت دارند.که شامل شاخه های ,بهبود , راموز, میر بچه ,شیرداد , تیزک ,آب پای,نوری ,میر شادی , قپتیستان,مومرک, میزه,قره قول,درویشان,جمبود,مرک, یرک چولی,بابه که, دولت قولی ,موشله ,برغسان ,قولخویش, جرغی,برجگی,الیق,دولتمراد, خوردی , درویش علی ,خان بیان , خان بهادر,وغیره میباشند.

7- قبیله دای میر د اد که شاخه های قومی آن  درولسوالی دای میرداد ولایت وردک وولسوالی  قره باغ ولایت غزنی زیست می نمایند.که شامل شاخه های , دا مرده,دوله شه,اومرده,علودال,مقصود ,حیات , پشکر , قلندری ,فخری,در نمان ,نرخی,جمبوغه,مومک, سلایمو ,چنکه,توله خشه ,وغیره میشوند.

8 – قبیله دای قوزی  که شاخه های قومی آن  در ولسوالی های شیبر  - کهمرد وسیغان ولایت بامیان و قراء مرکزی آنولایت سکونت دارند.که شامل شاخه های ,در نمان , غندک,خیده , شیخه, جلمیش ,عادل ,شاک ,کشی ,شاه قدم,ایام , عراق, ماموت , جولاء, رشک ,بدل ,قوچنغی , کودی , جمع علی ,خواجه علی ,غلام علی وغیره میباشند.

9 – قبیله دای چوپان که شاخه های قومی آن در ولسوالی شهرستان ومرکز ولایت دایکندی  ولسوالی اجرستان ولایت غزنی , ولسوالی خاص ارزگان ولایت ارزگان وولسوالی دای چوپا ن ولایت زابل زیست دارند.که شامل شاخه های , غولکه ,میره مور ,لرگر , برگر, باسی,دای بکره,بریکی ,دایه ,زاولی,  سیدان,شالی, باغوچار ,کالو,سیوک,میانه تاغ, بری,زین , خلج, سیاه بغل وغیره می باشند.

10 – قبیله دای میرک  که شاخه های قومی آن بصورت پراگنده  در ولسوالی های مرکز وحصه اول بهسود  ولایت وردک وولسوالی دهن غوری ولایت بغلان  سکونت دارند.و یکی از قبایل کوچک مردم هزاره است .

11 –قبیله دای ختای که شاخه های قومی آن بشکل پراگنده در ولسوالی های گیزاب وکجران ولایت دایکندی وولسوالی خاص ارزگان ولایت ارزگان  زنده گی مینمایند و این قبیله به مرور ز مان در داخل شاخه های قومی دیگر ادغام  گردیده است.

12- قبیله دای زینیات   که شاخه های قومی آن در ولسوالی های مرکز بهسود ولایت وردک ,ولسوالی قره باغ ولایت غزنی , ولسوالی دهن غوری ولایت بغلان زیست دارند.که به مرور زمان در میان دیگر شاخه های قومی جذب شده وکدام شاخه قومی  جدا گانه  از خودندارد .

نوت :- قسمتی ازین قبایل دوازده گانه مناطق هزاره نشین کشور در زمان رژیم مستبد امیر عبدالرحمن خان از  زاد گاه اصلی شان در ولسوالی ها ومحلات شمال وشمال شرق وشمال غرب کشور وادار به کوج اجباری شده است که ذیلا از مناطق مسکونی شان نام برده میشود.

ولسوالی خان آباد و علی آباد ولایت قندوز ,     ولسوالی های خنجان ,اندراب ,نهرین   شهر پلخمری ولایت بغلان   ,  ولسوالی دره هزاره ولایت پنجشیر ,  ولسوالی های  پسابند , تیوره  وتولک ولایت غور و مرکز ولایت بادغیس ,   ولسوالی های چمتال , بلخ , شولگر , چار کنت,دولت آباد ,نهر شاهی  ولایت بلخ ,   ولسوالیهای  دره صوف  , روی دوآب ,تاله برفک  وقریه جات پشت بند ولایت سمنگان, ولسوالی های ,سنگ چارک  ,بلخاب,کوهستانات ولایت سرپل ومرکز آن ولایت  , ولسوالیهای کشم  ودرواز ولایت بدخشان , ولسوالی خوشی ولایت لوگر. شهر های کابل , مزار شریف , هرات,پلخمری ,قندوز , قندهار ,  تالقان ,  لشکر گاه ,غزنی .

قبایل دوازده گانه مردم هزاره درین ولسوالی ها وشهر ها – مراکز ولایات فو ق الذکر با  تفاوت فیصدی ها  زیست دارند.

            نهاد های سیاسی  ,دولتی و اجتماعی  مردم هزاره در چند قرن اخیر

 سلسله امرای ارغونیه اولین حکومت مستقل مردم هزاره - همزمان با دوره ای سلطان حسین بایقرا  است وامیر ذوالنون ارغون از طایفه ارغون از مغلان ایلخانی ایل تر خان   اولین حاکم وامیر سلسله امرای ار غونیه در هزارستان بود. آنهاامرتوانست قلمرو خود را تا کابل – قند هار , سند وفراه توسعه دهد.امرای ارغونیه مردمان دادگر, دانش پرور ,هنر دوست  بودند و مجمو عآ از سال 884- الی- 964 – هجری قریب به هشتاد سال با سیا ست و  فراست حکومت کردند.امرای ارغونیه از جمله نیاکان مردم هزاره بوده است که در هزاره جات حکومت مستقل و دارای قلمرو وسیع را تشکیل و با درایت کامل اداره مینمو دند.

 از زمان حكومت احمدشاه ابدالی تا امارت عبدالرحمان، هزارستان، سرزمين نسبتاً خود مختار بود و توسط خوانين محلي هزاره به صورت پراكنده اداره مي شد. ميريزدان بخش بهسودی تلاش كرد تا هزارستان را تحت اداره و رهبري واحد سياسی بياورد. او در اين راه گام های مهم و اساسي را برداشت. بسياری از خوانين بهسود، باميان و دايزنگی را به نحوی مطيع و هماهنگ ساخت، از دخالت های شيعيان غير هزاره ی كابل ,كه در واقع عوامل حكومت كابل در ميان هزاره ها بودند ,جلوگيری كرد، براي بازرسيی كاروان های تجاری جنوب,شمال و نيز هيأت ها و افراد اعزامي حكومت كابل، در «كوتل اونی»، مرز شرقي هزارستان، برج های مراقبت ايجاد نمود و تصميم گرفت ماليات هزارستان را خود جمع آوری كند. پيشرفت های مير بهسود كه براي هزاره ها شكل گيريی حكومت واحد و مقتدر هزار ه گی را نويد مي داد، برای حكومت كابل، زنگ خطر ظهور يك رقيب سياسي را به صدا در آورد. در غرب پايتخت حكومت امير دوست محمد خان، در دل دره های سرسبز هزارستان، رهبری دلير، خردمند، مقتدر و مردمي ظهور كرده بود كه امير كابل نمي توانست بدون توافق و همكاري او مأمورينش را به هزارستان بفرستد. امیر دوست محمد خان، خطر را به موقع درك كرد و عزم را براي نابودي رقيب، جزم نمود. سرانجام تلاشها و توطئه های امير كابل به نتيجه رسيد. با شهادت ميريزدان بخش، پروژه ی سياسي او نيز ناتمام ماند و هزارستان دوباره به كام پراكند ه گی و نا بسامانی سياسی رفت .

محمد عظیم بیگ سه پای کوشش کرد تا قیام  برعلیه امیر عبدالرحمن خان تمام هزارستان را در بر گیرد.بنا به دعوت محمد عظیم بیگ یک اجلاس عمومی و یا جرگه عمومی میران هزاره در منطقه اوقول شهرستان تشکیل یافت وهمه با یکدیگر تصمیم مهمی مبنی بر اعلام جنگ علیه امیر کابل را صادر کر دند. ودر آخیر تمام آنها در پشت قرآن کریم امضاء کردند. و یامهر خود را به یاد گار گذاشتند. قیام مردم هزاره دارای شکل سیاسی بود. بعد از اعلان قیام علیه امیر کابل آتش قیام شعله ور تر گشت وقیام نیروی تازه ای بخود گرفت. قیام تمام هزارستان را فرا گرفت و حتی مامورین هزاره گی در در بار کابل وعساکر هزاره که در میان قوای امیر بود ند. راه هرارستان را در پیش گرفته وبه قیام کننده گان پیوستند. قیام در ماه اپریل سال 1892 میلادی از مناطق اشغال شده آ غاز شد و تمام مراکز دولتی را تسخیر نمودند.مردم میمنه وحتی والی محمد شریف خان -ساکنین کابل – کوهستا ن ,فیروز کوهی ها و جمشیدی ها نیز به حمایت از قیام کننده گان برخاستند.

 در نیمه سال 1364 – شمسی  شورای مرکزی مردم هزاره در شهر کابل تاسیس و مجله غرجستان ارگان مرکزی آن  با بیش از بیست جلد کتب ورساله همراه با صد ها مقاله در باره مردم هزاره منتشر  گردید و در ماه سنبله سال 1366- شمسی  جرگه سراسری ملیت هزاره ,از هفت هزار قریه , 62 , واحد اداری محلی وشهری وهفده ولایت که مردم هزاره با فیصدی های مختلف در آن زیست دارند به اشتراک بیش از یک هزار نفر در شهر کابل برگزار  شد . این جرگه در باره تامین صلح وثبات  و مشارکت  دادن  بیشترمردم هزاره دردولت وقت و  تاسیس  پنج ولایت جدید در مناطق هزاره نشین و ایجاد خود مختاری محلی برای هزارستان   فیصله های راصادر کردند.در ماه دلو همین سال  طبق فیصله جرگه مذکور ولایت سرپل  به صفت اولین ولایت هزاره نشین در شمال کشورتآ سیس شد. ولی بنا برتداوم جنگ , سایرولایات پشنهادی مناطق هزاره نشین و اعلان خود مختاری محلی هزارستان تحقق نیافت .  امادرین دوره حضور سیاسی مردم هزاره از لحاظ ترکیب و تناسب قومی در تمام بدنه ها از رده های پائین تا  مقامات بالائی دولتی در ساحات ملکی و نظامی درحکومت مرکزی بدون تبعیض تا حد معینی میسر وفراهم گردیدو حضور مردم هزاره در ین  دولت ها  پر رنگتر از رژیم ها ی گذشته بوده  است.

  اوایل سال 1358 – شمسی – با شروع جهاد علیه رژیم وقت – روحانیون – روشنفکران و متنفذین محلی مناطق هزاره نشین کشور  شورای را متشکل  از گروه ها و احزاب گوناگون مردم هزاره  بنام شورای اتفاق اسلامی افغانستان تآسیس کردند ومرکز این شورا ولسوالی ورس ولایت بامیان را تعین نمودند . شورای اتفاق اسلامی  با تعین کارمندان ومسو ولین امور در محلات آزاد شده از زیر تسلط دولت وقت ساختار حکومت مستقل هزارستان را بوجود آورد وبعد از سقوط تمام مناطق هزاره نشین اززیر کنترول دولت  اداره همه منا طق هزارستان از طرف شورای اتفاق اسلامی صورت میگرفت بعد از طی مدت سال های طولانی  این اولین باری بود که مردم هزاره حکومت مستقل خود را بوجود آوردند و بوسیله نمایند ه گان خود مردم هزاره اداره ورهبری میگردید.

ولایت بامیان   در زمان جهاد ومقاومت مورد توجه احزاب اسلامی  مردم هزاره قرار گرفت که در سال 1358 هجری شمسی  در ولسوالی ورس  شورای اتفاق اسلا می  بوسیله احزاب اسلامی  مردم هزاره  و روشنفکران - متنفذین وروحا نین محل تا سیس شد و لی بعد از چهار سال شورای اتفاق از هم پا شید. اما ساز مان نصر اسلامی , پا سداران انقلاب اسلا می,حرکت اسلامی , نهضت اسلامی , جبهه متحد اسلامی,نیروی اسلامی , شورای اتفاق اسلامی ودعوت اسلامی به فعالیت سیاسی ایشان در مناطق هزاره نشین کشور ادامه دادند که این  احزاب بنام احزاب هشتگانه نیز یاد میشدند وعمدتأ دفاتر آن ها در کشور ایران قرار  داشتند . در نیمه سال 1368هجری وشمسی  اولین کنگره حزب وحدت اسلامی را در شهر بامیان بر گزار نمودند ودرین کنگره میثاق وحدت را امضا ء  , اعضای رهبری  و دبیر کل حزب را انتخاب کردند واز ین تا ریخ به بعد احزاب اسلامی مردم هزاره بنام حزب وحدت  اسلامی افغانستان یاد گردید که بعد از پیروز ی مجا هدین  دفتر مرکزی حزب   از بامیان به کا بل انتقال یافت. ودرکابل جنگ های میان تنظیمی خونین در باره تقسیم قدرت در گرفت  با آمدن گروه مز دور طا لبان به اطراف کابل غرب کابل سقوط کرد ورهبر حزب وحدت اسلامی بابه مزاری شهید وهمراهان شان از طرف گروه طا لبان به شهادت رسا نیده شدند. شهادت بابه  مزاری جامعه هزاره را تکان داد. مقاومت غرب کابل شکست خورد. هزاره ها در پايان يک صد سالگی مقاومت خويش بزرگ ترين رهبر تاريخ معاصرشان را از دست دادند. اما مزاری با خون سرخش عدالت را به گستردگی وطنش به ياد ها داد و در زندگی اش از حق هر شهروند وطنش گفت و با شهادتش درستی اين باور خويش را ثبت تاريخ کرد.

اصطلاح منا طق مرکزی  در ابتدا توسط يكي از رهبران متعصب احزاب پشاورنشين براي مناطق هزاره نشين به كار گرفته شد و ديگران هم آگاهانه يا ناخودآگاه، آن را به كار برده و تا حدودي جا انداختند. چراكه در پشت پرده اين اصطلاح ، حذف هويت قومي و سياسي هزاره ها خوابيده است. بناءً بهتر از همه همان اصطلاح هزارستان  است كه انتظار مي رود اقوام محترم ديگر نيز آن را به رسميت بشناسند.                                                                        

طرح تاكيد بر هويت قومي و نژادي در كشور يك امر ضرورت است و اولين گام براي رسيدن به  هويت ملي  است. و انتظار مي رود كه قلم به دستان عزيز از وارد شدن به اين وادي، هراس نداشته و با عفت كلام و صداقتمندي تمام زواياي مختلف آن را باز نمايند تا ما شاهد تحقق عدالت اجتماعي و سهم گيري هر يك از اقوام و نژادهاي ساكن در كشور در قدرت بوده و همه با هم براي سربلندي و اقتدار افغانستان پايدار و سرافراز باشيم.

تامین مشارکت ملی وتحقق  تفاهم ملی میان اقوام وقبایل گوناگون افغانستان  ضروری خواهد بود تا مطابق  تصامیم جامعه جهانی اقدامات عملی  تحقق پیدا کند . صرف باشعار و بیانیه های تبلغاتی نمی توان مشارکت همه اقوام کشور را تامین نمود . بطور نمونه  به این  تازه گی ها فهرستی از کارمندان دولت از سوی اداره عمومي امور شورای وزیران  تهيه و در اختيار کمیسیون اصلاحات عدلی و قضایی شورای ملی قرار داده شده است. اين فهرست ترکیب قومی کارمندان دولت را نشان می دهد؛ در  مجموع کارمندان بالاتر از رتبه 3 دولت،52 درصد تاجيک، 33 درصدر پشتون، 5 درصد هزاره و 4 درصد ازبك و 6 درصد دیگر اقوام،بمشاهده میرسد.همچنان چند فهرست جداگانه ا ی از بعضی ادارات دولتی، نيز در این اواخر نشر شده است: از 420 نفر که در دفتر رئیس جمهور کار می کنند ۷۲ درصد تاجيک، ۱۴ درصد پشتون، ۴ درصد هزاره و ۰.۴ درصد ازبک هستند. در رفورم كه دو ماه قبل در پست هاي مهم پولیس در وزارت داخله انجام شد و 86 نفر/پست شامل آن گرديد، 43 درصد تاجیک، 38 درصد پشتون، 8 درصد هزاره، 3 درصد ازبک و 7 درصد دیگر اقوام می باشد. در ليستي که از سوی وزارت خارجه چند ماه بعد تر از آغاز كار داكتر سپنتا، اعلام گردید، اين گونه بود: از مجموع كارمندان، تاجیک: 291 نفر، پشتون: 192 نفر، سادات(عرب): 73 نفر، هزاره:31 نفر، ازبک: 19 نفر، ترکمن: 5 نفر، قزلباش: 4 نفر،پشه یی: 2 نفر، ایماق: 2 نفر، نورستانی: 2 نفر، مجددی: 2 نفر، بلوچ 1 نفر. بدین ترتیب چندی  قبل اقای کرزی کمیسیونی را به منظور مشوره دهی به وی در مورد تقررمقام  های بزرگ و مهم دولتي، ایجاد کرد. در ترکیب این کمیسیون 2 نفر پشتون، 1 نفر ازبک، 1 نفر تاجیک، 1 نفر قزلباش/بیات، می باشد  . با توجه به انچه تذکر یافت، در اين ميان هزاره ها بیشتر از هر قومی دیگر، حقوق شان نادیده گرفته شده است. نشر اين چند فهرست، زماني بيشتر براي هزاره ها ناراحت كننده است كه هم زمان با اعلام شدن اين فهرست ها، كميسيوني به منظور اصلاحات و رسيدگي به اين مشكلات از سوي اقاي كرزي ايجاد مي گردد و در اين کمیسیون نيز هيچ هزاره اي عضويت ندارد. مسووليت اين كميسيون، مشوره دهي در تقرري ها و انتصابات كارمندان بلند رتبه دولتي، دانسته شده است.

در کنفرانس بن فهرستی تهيه گردیده و توافق صورت گرفته بود که بر اساس آن، بايد در ادارات دولتی ۳۳ درصد پشتون ها، ۲۴ درصد تاجيک ها، ۱۹ درصد هزاره ها و ۱۳ درصد ازبک ها سهم بگیرند. اگرچند هزاره ها و ازبک ها از این توافق زیاد خرسند نبودند، اما بخاطر مختل نشدن پروسه، موقتا آن را پذرفتند. وتا کنون مطابق آن اجرآت  همراه با تعصب قومی صورت میگیرد .امید واریم از طریق جامعه جهانی هر چه زود تر احصائیه گیری نفوس کشور بطور شفاف  ودقیق انجام گردد  تا مردم ما ازین مشکلات  رهائی یابند.

  نتیجه گیری

افغانستان کشوریست که اقوام و قبایل  مختلف  در آن زنده گی مینما یند و هر کدام آ نان دارای  هویت تا ریخی و فر هنگ غنی مختص به خود میباشند ولی در ین مقاله درباره ای ساختار قومی واتنیکی  ونهاد های سیاسی واجتماعی مردم هزاره و ترکیب نژادی  ترک و مغل بودن این مردم روشنی انداخته شده است و هم چنان در زمینه نام های کهن و تاریخی سر زمین  مردم هزاره بحث صورت گرفته است که این سر زمین اول  بنام بربرستان بعدآ غرجستان وهزارستان یاد شده اند  ودر باره  شاخه های قومی مردم هزاره که به دوازده دای منقسیم گردیده نیز با تفصیل توضیحات لازم ارایه شده است . از تشکیل اولین حکومت مستقل هزارستان بوسیله امرای ارغونیه   و ایجاد حکومت های میران محلی و تآسیس حکومت  خود مختار هزارستان بوسیله  شورای اتفاق اسلامی افغانستان  و نهاد های اجتماعی  تدویر جرگه ها در روز های دشوار وسر نوشت ساز  و تاسیس احزاب وگروه های  سیاسی  مردم هزاره  یا د آوری بعمل آمده است .

 منابع مورد استفاده

- کتاب هزاره های افغانستان سال   1379 ,شمسی  چاپ ایران – نویسنده سید عسکر موسوی  ومترجم اسدالله شفائی.

- رساله اتنوگرافی هزاره ها ....  سال1365   ,شمسی چاپ کابل نویسنده  رساله  صاحب این قلم

- کتاب سیری در هزاره جات سال 1372 .,مسی چاپ ایران  نویسنده انجینر علیداد لعلی

- یاد داشتها ی در با ره  سر ز مین و ر جا ل  هزاره جات   اثر- حسین نا یل - بهار سا ل  1379  – ش . چا  پ ایران

  - افغانستان در مسیر تاریخ نویسنده مرحوم غبار.چاپ کابل سال 1346 –شمسی.

    - ویبلاک صلصا ل  زیرعنوان قيافه هاي متفاوت،  برنامه واحد –  چاپ کابل ازطرف شورای نویسنده گان  ماه قوس - سال . 1385 . ش.

10 – ماه –فبروری – سا ل – 2007- میلادی

 


بالا
 
بازگشت