محمدعوض نبی زاده  

نقش و مقام مردم هزاره دردولت و جامعه طی دوونیم قرن اخیر

 افغانستان کشور عقب نگهداشته شده ایست و مردم آن نا متجانس و دارای  فرهنگ محلی، گروهی و ساختارهای قومی اند که در مناسبات اجتماعی آنها میتوان نمونه های بارزی از ناهمگونی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی (چند دوره ای تاریخی) را دریافت که این خود در فراگیری مضمون سیاسی آن پیچیده گیهای را بوجود آورده است. واضحست که عقبماند ه گی اجتماعی و اقتصادی برای این کشور امر فطری و ازلی نمیباشد، بلکه این پدیده های نا میمون  محصول سیاست گزاری قدرتهای طماع استعماری جهانی و منطقوی در وجود رهبران وابسته و زاده خصلت عقب افتاده نظام سیاسی ایست که ازکنفدراسیون قبیلوی سربرداشته و برای رشد و گسترش زمینه های ترقی اجتماعی و عرضه فرصتهای لازم آن چارچوبی وسیع تر و گسترده تر از مناسبات قبیلوی وضع نشده است. قدرت سياسى در افغانستان همواره از جلوه و جمال قومى برخوردار بوده است. و قوميّت در واقع به مثابه جوهر تاريخى سياست، در دو ونیم قرن اخير در افغانستان بوده است. به تعبير ديگر قدرت سياسى از مجراى قوميّت و به وسيله آن تعيّن تاريخى مى يافته است. به اين معنی كه نظام سياسى از دوران شكل گيرى افغانستان جديد، از عهد احمدشاه ابدالى تا كنون، نه تنها متآ ثر ازاراده ى گروه قومى خاص بوده است كه در راستاى منافع، تمايلات و خواست هاى اين گروه قومى نيز عمل كرده است. واحد قومى كه رنگ و نشان و خواست و آرزو و منفعت آنها، قدرت سياسى را، رنگ قومى مىدادند. طى  این مدت قدرت در افغانستان به معناى دقيق كلمه به مثابه ى اقتدار قومى پشتون ها درك مى گرديد. حتى آنگاه كه مفاهيم مدرن چون «حاكميّت ملّى» و «وحدت ملّى» وارد ادبيات سياسى افغانستان شد، قدرت سياسى نتوانست كه فراتر از مصالح و منافع پشتون ها در طراز ملّى قد برافرازد. قومى بودن قدرت سياسى يك واقعيت است. واقعيت  زیشت كه نيروهاى ضدّ واقعيّت چون در اثر عدم بلوغ توان نابودى آن را ندارد. منافع ملی  ووحدت ملی  دو اصطلاحی  اند که مفاهیم  و منافع و اراده  جمعی  ملت ها ورژیم های  سیاسی را در روابط  سیاسی فرهنگی و اقتصادی  انها در عرصه  روابط  ملی وبین المللی  بیان می دارند .

 منافع ملی در ضمن نشان  دادن شخصیت  ملی ،شخصیت سیاسی،  شخصیت فرهنگی  قدرت و توان  مندی اقتصادی  یک ملت در جوار ملت های دیگر  بوده میتواند . روی این اصل  منافع  ملی  تنها  جنبه اقتصادی  ندارد ،اگر به این باور باشیم که رژیم های سیاسی  تلقی خاص  خویش را از منافع  ملی داشته که این  تلقی  با منافع  و نوعیت  انها ارتباط  دارد با درنظر داشت  این اصل  منافع  ملی در تلقی رژیم های  تو تا لیتر( استبدادی)  تنها به مثابه اصطلاح عوامفریبانه برای توجیه وتطبیق سیاست های این رژیم ها تحت عنوان یا خواست منافع ملی  مردم بکاربرده میشود. منافع ملی را طوربکار می برند که قشرحاکم ازآن بهرمند شوند .

 

تآ سیس دولت  بنام افغانستان صفحه  نوینی را در تاریخ مردم هزاره  باز نمود . روابط نزدیک تجارتی , دینی,زبانی و فرهنگی  ساکنان هزارستان را  با مر د مان همسایه  متحد میساخت. وشرا یط عینی را برای شمول هزاره ها  به وطن واحد ومستقل یعنی افغا نستان فراهم میآورد. رهبران خردمند هزاره , صلح با قبایل همسایه را بالاتر از  خانه جنگیهای خونین مورد نظر قرار میدادند.  چون تآسیس دولت واحد , که به خود کا مگی ها خاتمه میداد. این مطلب را مردم هزاره بخوبی درک میکردند. واز  ایجاد وتحکیم دولت پشتیبانی می نمودند. مردم هزاره  همواره  در گستریش مناسبات دوستانه وبرادرانه با اقوام هم جوار آ ینده خود را میدیدند.گرچه رجال سیاسی مردم هزاره در دونیم قرن اخیر در  استحکام  دولت ها و ثبات اجتماعی از لحاظ تر کیب قومی  در قدرت و جامعه افغانستان  نقش ومقام معین وبرجسته را ایفاء کرده است  . چنانچه نقش مردم هزاره در تشکیل دولت های افغانستان در دوره پادشاهی احمد شاه درانی و فرزندان وی  رانمیتوان نا دیده گرفت.

 شخصیت های سیاسی مردم هزاره که در ین دوره به مقامات دولتی راه یافته اندوبصورت مختصر از عده ای آنانکه دردولت های گوناگون رتبه ومقام داشتند یاد آوری میگردد.

درویش علی خان نایب الحکومه هرات در زمان احمد شاه درانی

عنایت خان  یکی از سران دایکندی در عهد احمد شاه درانی حاکم دایکندی

محمد خان نایب الحکومه هرات درزمان تیمور شاه درانی

فضیلت خان هزاره در عهد تیمور شاه درانی حاکم تنه خاتون

محمد خان نظام الدوله ریس هزاره های قلعه نو سال 1305 –قمری حاکم لغمان

محمد نبی خان نبیره بختیاری خان هزاره غزنی  سال 1308 –قمری حاکم بهسود

کریمداد خان هزاره در زمان شاه شجاع  درقسمتی از هزاره جات حکومت میکرد

محمد جعفر خان مالستانی  سال 1312—ق .حاکم اندراب

علی محمد خان پدر سردار شیرعلی خان جا غوری در زمان شاه شجاع رتبه سلطانی اقوام خودرا حاصل کرد.

میر محمد حسین بیگ هزاره سال 1309 –قمری  حکمران لعل و سرجنگل

میر محمد اکبر بیگ سال-1308 –قمری حاکم دایکندی

 

از آن جائیکه قلب از طریق شریان ها به انسان خون میرساند تا انسان زنده بماند. بنآ  سرزمین هزارستان نیز در قلب کشور موقعیت دارد واین ساحه نیز مانند قلب افغانستان وسیله رابطه واتصال میان دیگر اقوام این سرزمین واحد میباشدونقش حیات بخش برای دیگر مناطق افغانستان بوده است. با توجه به این نکته که جامعه ء هزاره وسر زمین آن به مثابه قلب کشور ، به جز از برادری و برابری میان اقوام وقبایل و تامین وحدت ملی آگاهانه میان اقوام وقبایل افغانستان ، هیچ نصب العین دیگری ندارد.. از دید گاه مردم هزاره راه ء نیل به وحدت ملی ، شناسایی عمیق قومیت ها ی افغانستان از منظر تاریخی ، ملی ، اقتصادی وفرهنگی است که بازگو کننده ء هویت قومی و مذهبی شان می باشد .  چنانچه جامعه ء هزاره ازلحاظ مذهبی به اهل سنت ، شیعه ء دوازده امامی وشیعه ء اسماعیلیه منقسم گردیده است. گرچه این تقسیم بندی تاثیرات بسیار عمیقی فرهنگی بالای پیروان این مذاهب داشته که همگرایی این جامعه را از لحاظ قومی بعضا دچار مشکل میسازد. سیا ستگزاران مخالف مشارکت سیاسی واقتصادی جامعه ء هزاره در حاکمیت ،  رابطه مذهبی  با ایران  را به عنوان دستاویز بار ها برضد  مردم هزاره استفاده نموده و جوامع بین المللی را طور افاده  دادند که گویا جامعه ء هزاره به بیرون از مرزها وصل  است. درحالیکه جامعه ء هزاره در گذشته و حا ل همیشه در محور کینه ورزی و نفرت همین  مقا مات  دولتی ایران قرار داشته است.  مردم هزاره وطن خورا دوست میداردوبه مشارکت ملی عقیده و پا بندی کامل دارند.چون در افغانستان همه اقوام از لحاظ هویت قومی شان مطرح شده اند. مردم هزاره بخوبی درک مینما یند  که با تحقق د مو کراسی و عدالت اجتماعی نسبت به هر قومی دیگر نفع بیشتر میبرند  و بدین لحاظ بطور طبیعی از دا عیه داران صا دق  تفاهم ملی- صلح وثبا ت در کشور میباشند.  اگر ما از گذر تاریخی این قومیت ها آگاهی نداشته باشیم و هویت اتنیکی شان را برسمیت نشناسیم قادر به تامین وحدت ملی نخواهیم شد. درآنصورت مثل همیشه " وحدت ملی ، شعاری فاقد ماهیت واقعی خواهد بود. جامعه ء هزاره  رستگاری و رهایی از محرومیت تاریخی اش را وابسته به تامین وحدت ملی ، عدالت اجتماعی و دستیابی به حقوق شهروندی ، حفظ استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان ، می داند  با تحقق دمو کراسی و تا مین صلح وثبات در کشور مردم هزاره از تبعیض  و استبداد , قومی , مذ هبی , نژا دی و سیاسی  رها ئی میابند و به جرم هزاره بودن تحقیر و توهین   نمیگردند از حقوق برابر شهر وندی برخوردار میشوند.و در ین راه رنج وعذاب قرون متما دی را از دست  مید  هند.

پس ازانتقال قدرت از قبیله ای سدوزائی به قبیله ای محمد زائی رجال سیاسی مردم هزاره ازشمولیت درشعبات دولتی محروم ساخته شد وبخصوص در هنگام حاکمیت امیر عبدالرحمن خان  به کوج اجباری از سر زمین  پدری شان وبه برده گی کسانیدن این مردم منجر گردید و در حدود 62 فیصد , جامعه هزاره  توسط این امیر میر غضب نا بود وقتل عام شدند  .و در حدود دونیم قرن است که مردم هزاره دامنگیر فر سایشی ترین فقر وگر سنگی بوده و به خصوص پس از سیاست تصفیه قومی ,مذهبی وغصب  زمین و املاک مردم هزاره از ساحات  هزاره نشین قندهار , ارزگان وزابل توسط رژیم خون آشام امیر عبدالرحمن خان این مردم با شدید ترین محرومیت اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی مواجه گردید .

 ولی با تآسف باید گفت که در  زمان حاکمیت دولت های استبدادی وخود کامه به استثنای زمان شاه امان الله خان وضع مردم هزاره مجددآ وخیم شد. این مردم بی خانمان وتحقیر شده به پا ئین ترین مقام اجتماعی رانده شدند.فقر ,بی سوادی ,بیکاری و نا برابری اجتماعی وملی نصیب آنان گر دید. حکمرانان مستبد به سیاست ژینوسید ادامه میداد. واین مردم را  بابی رحمی سرکوب می نمود. جوانان هزاره که به اردو جلب میشدند به مناطق که از لحاظ اقلیمی برای مردم این سر زمین – نا ساز گاربود سوق می گردید. سهم مردم هزاره در کا رهای دشوار که تا حدودی زیادی پیروزیهای رشد اقتصادی و اجتماعی کشور را تآ مین میکردند . احداث  تونل های سالنگ و تنگ غارو عمدتآ ثمره ای کارهای پر مشقت  جوانان هزاره بوده است. اما بعضآ بخاطر این امر چه قر بانی ها ی بیهوده را متحمل میشدند.

بابه قدرت رسیدن نادر خان وبرادران وبه خصوص در زمان صدارت هاشم خان وضع مردم هزاره بدتر از سابق شد .

محرومیت سیاسی , قومی ومذهبی مردم هزاره بخصوص در زمان صدارت محمد هاشم خان غیر قابل تحمل و طاقت فر سا  گردید. مظالم مامورین حکومتی که مردم فقیر هزاره را می چاپیدند خارج از کنترول بود. و  ترور های بی رحمانه علیه شخصیت های  سیاسی واجتماعی مردم هزاره  اجرامیگردید., تعداد زیادی مبارزان جسوری که علیه ستم و خود کامگی مبارزه میکردند در سیاه چال ها  انداخته میشد.

 

در ین زمان مجموع  تعداد کار مندان پائین رتبه و متوسط در ار گانهای دولتی وقت از میان مردم هزاره  به کمتر از بیست تن شمار میشد.

 

باروی کار شدن حکومت های غیر خاندانی در زمان سلطنت ظاهر شا ه با وجود ایجاد فضای بهتر سیاسی بمردم هزاره در ا دارات نظامی,استخبارات ووزارت خارجه راه داده نمیشد.ومانند سابق با تبعیض خاص نسبت به این مردم عمل میگردید.

 ولی بطور سمبولیک وتشریفاتی از رهگذر هویت قومی در دو کا بینه  اشخاص زیر حضور پیدا  کرده است.

 

داکتر واحد سرابی سال 1348 – 1351 -ش.  وزیر پلان  و وزیر مشاور

انجینر محمد یعقوب لعلی سال  -1351 – ش. وزیر فوائید عامه و بعدآ وزیر معادن وصنایع

عبدالله خان  جاغوری سال – 1333 –شمسی رئیس تفتیش وزارت داخله

نادر علی خان جاغوری سال -1341 –ش.رئیس تهیه  غله و ارزاق

 

در زمان جمهوری سر دار محمد داود خان که وی یکی از شخصیتهای متعصب و قبیله گرا  ودر دشمنی با مردم هزاره شهرت داشت .هیچ یک از شخصیت های سیاسی هزاره در حکومت او در کابینه و حتی مقامات, متوسط دولتی راه داده نشد .اما مردم هزاره رنج ها ی زیادی از حکومت استبدادی این سردار  هزاره ستیز متحمل شدند.

با به قدرت رسیدن دولت های وابسته به ح .د . خ.ا .

 صرفنظر  ازدشواری های نظامی وسیاسی و ایدئولوژیکی درین مقطع زمانی تا حدودی  معین زمینه حضور سیاسی مردم هزاره از لحاظ ترکیب و تناسب قومی در تمام بدنه ها از رده های پائین تا  مقامات بالائی دولتی در ساحات ملکی و نظامی بدون تبعیض میسر وفراهم گردیدو حضور مردم هزاره در ین  دولت ها  پر رنگتر از رژیم ها ی گذشته بوده  است.که  از تعدادی از رجال سیاسی هزاره که دردوره ای اول:-  در .ج.د .خ. ا.حضور پیداکرده بودند یا دآوری میگردد.

عبدالکریم میثاق سال 1357- الی  ماه جدی سا ل-1358 –ش. وزیر مالیه

 سلطانعلی کشتمند  سال- 1357-ش. وزیرپلان. بعدآ زندانی.

محمد عوض نبی زاده سال 1357-ش. رئیس مطابع دولتی بعدآ زندانی.

آقا حسین تلاش سال 1357 –ش . رئیس نساجی بگرامی کابل

عباس خروشان سال 1357-ش. منشی مرکزی جوانان خلقی افغانستان.

شاه ولی مطمین سال 1357 – ش. معاون شهر داری کابل

طلوع سال 1358- ش . منشی حزبی کمیته ولایتی بامیان

محمدعلی واتر سال-1357-ش. ولسوال ورس بامیان

غلامعلی ذرخش سال1357 –ش. ولسوال پنجاب بامیان

 نوروزعلی سال 1357 –ش. ولسوال یکاولنگ بامیان

عوض علی راهبین سال 1357 –ش. ولسوال مرکز بهسود ولایت وردک

محمد جمعه گوش سال 1357.ش. معاون مدیر معارف ولایت بامیان

غلام محمدسال1357-ش. علاقه دار دایمیرداد ولایت وردک

عوض علی سال 1357-ش. ولسوال لعل وسرجنگل ولایت غور

از عده از شخصیت های سیاسی هزاره که دردوره ای دوم:- در . ج.د. ا. و ج. ا. حضور دا شتند  ذیلآ نام برده میشود.

سلطانعلی کشتمند - سال 1359 -1369ش . صدر اعظم  جمهوری افغانستان  .

عبدالواحد سرابی سال 1366 – 1371ش. وزیر تحصیلات عا لی معاون صدراعظم و معاون رئیس جمهور.

سلطان حسین خان سال1367 – 1371ش وزیر امور  پلان

شاه علی اکبر شهرستانی سال 1367-  1371ش.  معاون مجلس سنا

میر خادم حسین بیگ سال1364 – 1367- ش. رئیس شورای مرکزی ملیت هزاره

شیخ علی احمد فکور سال 1367- 1371 –ش. رئیس مرکز انسجام ملیت هزاره

عبدالکریم میثاق سال  1369 – ش. شهردار کابل

حسن علی طیب سال 1359- 1371 ش. معین وزارت ساختمانی ومعین وزارت صنایع خفیفه

علی اصغر پیمان سال 1366- 1371-ش. معین وزارت تحصیلات عالی ومسلکی

غلام محمد ییلاقی - سال 1367-1371 –ش معین وزارت تجارت

محمد شریف سال 1368- 1371-ش. معین وزارت ترانسپورت

محرم علی از سال  1359-1371 –ش. معاون شهرداری کابل ومعاون ریا ست تفتیش صدارت

شیخ محمد عوض صادقی - سال 1367-1371 ش. معین وزارت شوون اسلامی و اوقاف

محمد عوض نبی زاده سال 1359-1371-ش. رئیس مطابع دولتی و معین وزارت اقوام وقبایل

اسدالله کشتمند از سال 1367- 1371 –ش. سفیر در هنگری – ا یران و حبشه

علی محمد صادقیار –سال 1366- ش. معاون شهر داری کابل

محمد فرید لعلی سال –7 136- ش . معاون شهرداری کابل

شیخ محمد عظیم احمدی  یکی از روحانیون شهیدان با میان سال 1364 – ش. والی بامیان

مرحوم غریب حسین خان ارزگانی یکی  از متنفذین قومی سال 1367- ش. والی سرپل

مرحوم داکتر  محمد لطیف جاغوری فرزند مرحوم محمد شریف پیلوت سال 1364-  1368ش. والی غزنی و معین وزارت عودت مهاجرین.

غلام حیدر جمالی سال 1362 – 1366ش. والی بلخ ومعین وزارت شوون اسلامی واوقاف

غلام حسن ارزگانی سال 1366-ش. رئیس اقوام وقبایل ولایت بلخ

نایب علی سال 1360 ش. منشی حزبی کمیته ولایتی بامیان

 محمد صافی سال 1363 –ش. منشی حزبی  کمیته ولایتی بامیان

محمدحسن کاروان سال 1365- 1367منشی حزبی کمیته ولایتی بامیان

مرحوم دگروال نوروزعلی سال 1367 – ش.والی وقو ماندان امنیه با میان

محمد شریف سال-1366- والی سمنگان

محمد ابراهیم روستا سال  1361 –ش.والی با میان

سلطانعلی ارزگانی سال 1363 ش. والی ارزگان

مرحوم نورعلی گنج علی سال -1370 –ش. معاون والی قندوز

انجینر خادم حسین جاغوری سال 1366- معاون والی بلخ

 

- تورن جنرال خداداد هزاره سال 1367- 1369 –ش. قوماندان فرقه 14 غزنی وقوماندان گروپ  اوپراتیفی وردک      

-   بریدجنرال سخی ظفری سا ل 1369- 1371-ش. قوماندان امنیه ولایت سمنگا  ن

 مرحوم برید جنرال محمد مهدی سا ل 1359-1366-ش. رئیس امنیت ولایت جوز جان

- برید جنرال علی محمد 1365- 1367 ش.  رئیس اکادمی تخنیک

-برید جنرال نورمحمد کورگه  سا ل 1369 -1371-ش.  آمر سیاسی گروپ اوپراتیفی وردک                                                         

جنرال محمد اقبال سال 1367-ش. ریس ارکان فرقه  80  . ولایت بغلان

دگروال عبدالواحد سا ل 1369 – 1371 ش.  قوماندان  لوای  520 قومی مردم هزاره

  - دگروال محمد عیسی  اسحق سا ل 1369- 1371 ش. رئیس در وزارت امور عودت مهاجرین

دگروال عطا میر سال 1371 ش. ریس ار کان فرقه 80 –ولایت بغلان

مرحوم دگروال بسم الله سال 1368- ش. قوماندان فرقه -95 0–گروپ اوپر ا تیفی وردک

 مرحوم دگروال عبدالطیف سال1368-ش.  قو ماندان فرقه-096 – گروپ او پراتیفی وردک

دگروال ملک شاه سال 1366-ش. قو ماندان امنیه ولایت بامیان

 دگر وال شاه قدم نیکپی سال 1373-ش.آمر امنیت قوماندان امنیه ولایت بغلان

مرحوم بریدجنرال نادرعلی سال 1370 ش.قو ماندان امنیه ولایت جوز جان

جنرال غلام حسین فنا  سال 1368-ش. قوماندان امنیه ولایت سر پل

انجینر عبدالواحد سال 1368-ش.رئیس امنیت ملی ولایت سرپل

دگروال رجب علی  سال 1363- 1371-ش.معاون رئیس تحقیق

دگروال عوض علی غرجی سال 1367-1371 –ش. رئیس ارکان گروپ اوپراتیفی وردک

محمد اسمعیل شهیدانی سال 1363 – ش. ریئس امنیت ملی ولایت بامیان

مقامات دولت پاکستان پیش از سقوط دولت داکتر نجیب الله در کابل- حکومت عبوری چهار ماهه به اشتراک تنظیمهای هفتگانه  بریاست حضرت صبغتالله مجددی بدون حضور تنظیم های اسلامی مردم هزاره وبخصوص حزب وحدت اسلامی افغانستان را تشکیل وبه کابل انتقال داد.گرچه در جریان جلسات یک هفته ای تشکیل اولین دولت اسلامی بوسیله مقا مات  پاکستانی نماینده گان سیاسی مردم هزاره درین جلسات حضور داشت ولی متآسفانه در اخیر  جلسات گفته شد که در باره حقوق سیاسی هزاره ها در کابل مذاکرات انجام خواهد شد. نا دیده گرفتن مردم هزاره از طرف حکومت عبوری و  سوء نیت و ابراز نظر تعصب آمیز یونس خالص و حکمتیار در باره هزاره ها  بحران در استقرار حکومت عبوری در کابل را بوجود آورد. وبا به قدرت رسیدن تنظیمهای جهادی , جنگ تقسیم قدرت میان نیروهای برتریخواه قومی و طرفداران تقسیم عادلانه قدرت , بخاطر بدست آوردن پست های کلیدی کابینه شعله ورگردیدکه رهبران سیاسی هزاره د رین زمان  اشخاص زیر را در کابینه پشنهاد داشت که بزودی با مخالفت افزون خواهان قومی مواجه شد.

جنرال خدایداد هزاره  سال 1371-ش. وزیر امنیت ملی

محمد کریم خلیلی سال 1371 –ش. وزیر مالیه

عبدالواحد سرابی سال 1371-ش. وزیر تجارت برای سه ماه

بلاغی غزنی سال1 137.ش. وزیر تجارت

غلام محمد ییلاقی -1371 –ش. رئیس بانک مرکزی

آقائی ربانی رئیس دولت اسلامی وقت ازتقرر جنرال خدایدادهزاره بحیث وزیر امنیت ملی, ابا ورزید واین

این وزارت را ملکیت شخصی تنظیم خویش میدانست ومیخواست مانند رژیمهای سابق همواره مردم هزاره از پست های کلیدی حکومت محروم باقی بماند. در ین جنگ های خونین شهر کابل, مردم هزاره قتل عام انسانی و خسارات فراوان اقتصادی را متحمل شدند که سالهای سال در خاطره ها باقی خواهد ماند. بعد از ماه سنبله سال 1373-ش. اشخاص  ذیل در حکومت آقائی ربانی در شهر کابل عضویت دا شتند.

راشدی وزیر مالیه  سال3 137 – ش. وزیر مالیه.

عبدالحق شفق سال -1373 –ش.وزیرکار وامور اجتماعی

 

با به قدرت رسیدن رژیم طالبان - نه تنها مردم  هزاره را در قدرت شریک نساختند بلکه فاجعه تاریخی زمان امیر عبدالرحمن خا ن , از قبیل قتل عام ها , کوج اجباری و زمین سوخته را بالای این مردم بلاکشده در یکاولنگ , بامیان ,مزار شریف  ودر ه صوف  تکرار وآثا ر تاریخی بودا را تخریب کردند. ولی با اشغال کابل توسط طالبان مقاومت علیه این حکومت جنایت کار در شمال ومناطق هزاره نشین کشور تداوم پیدا کرد . و این نیروها - جبهه اتحاد شمال راتشکیل وپا یتخت را ازکابل به شهر های مزار شریف – تالقان وبدخشان  انتقال دادند.

از طرف نیرو های مقاومت مردم هزاره شخصیتهای زیر در کابینه آقائی ربانی در شهر مزارشریف حضور یافته بودند.

حاجی محمد محقیق سال 1376-ش. وزیر داخله

بلاغی غزنی سال6 137.ش. وزیر تجارت

جنرال سخی ظفری سال1376 ش. معین وزارت داخله

جنرال نادر علی سال 1375 – 1376.ش قوماندان امنیه ولایت بلخ

جنرال غلام حسین فنا سال 1372- 1375 –ش قوماندان امنیه ولایت بلخ

مرحوم شیخ ذکی فولادی سال  1376-ش. وا لی بامیان

محمدعلیار سال 1371.ش. والی بامیان

در  کابینه آقائی ربانی در شهر تالقان شخصیت های زیر حضور یافته بودند.

محمد ناطقی سال 1378 – 1379ش. وزیر تجارت

انجینر ساعی سال1373 ش. وزیر فوائید عامه

 همز مان با سقوط شهر کابل ازدست  رژیم طالبان و در جریان تدویر کنفرانس شهر بن آقای ربانی  بدون توافق جانبین- آقائی حاجی محمد محقق یکی ازشخصیت های کلیدی اتحاد شمال در زمان مقاومت ویکی  ازفاتحان اصلی شهر مزار شریف قبل ازنابودی رژیم طالبان  از مقام وزارت داخله سبکدوش ویونس قانونی وزیر داخله تعین شد.که مایه تعجب مردم هزاره گردید.

  بر اساس فیصله کنفرانس شهر بن آلمان در ترکیب کابینه دولت های  موقت  -انتقالی و دیگر مقامات دولتی شخصیت های ذیل حضور پیدا کرده است که از عده ای از آنان در دوره دولتهای موقت و انتقالی نام گرفته  میشود.

حاجی محمد محقیق سال 1380.ش. معاون رئیس در دولت موقت وانتقالی و وزیر پلان

سیما سمر سال 1380-ش. معاون رئیس دولت موقت  و وزیر امور زنان

رمضان بشردوست سال 1382.ش. وزیر پلان

 محمدسرور دانش سال1382— 1385.ش. وزیر عدلیه

حبیبه سرابی سال 1381- 1384 –ش. وزیر امور زنان

قر بانعلی عر فانی سال 1382- 1384 ش. وزیرمشاور در امور دینی

حاجی سلیمان یاری سال 1380 – 1385 –وزیر مشاور و رئیس شورای هزاره

محمد شریف سال 1381-1385 ش. معین وزارت زراعت ومالداری

 جنرال علی اکبر قاسمی  -سال -1381 – 1383ش. قوماندان فرقه 14 –غزنی

محمد علیار سال 1380- 1384.ش. والی با میان

بازمحمد جوهری سال1382-ش. معاون وزیردفاع ملی

 محمد سرور دانش سال82 13  ش. والی دایکندی

محمد نور اکبری سال 1383-ش. والی دایکندی

 

آقای کرزی در باره مشارکت ملی تنها شعار میدهد ولی عمل ندارد چون کادر های تحصیل کرده ای مردم هزاره در بخش های گوناگون ازادارات دولتی سبکدوش میگردد وبه بهانه های مختلف مورد تبعیض قرار داده میشوند. عدم حضور افرادتحصیل کرده ای هزاره در موسیسات فرهنگی , اجتماعی- اقتصادی باعث  ایجاد ذهنیت تبعیض آ میز علیه مردم هزاره را فراهم میسازد که بطو ر نمونه میتوان غایله ای تحریک آمیز فلم کابل ایکسپریس را تذکرداد.چو ن نبود کادر های هنری مردم هزاره دراداره افغانفلم  میتواند یگانه دلیل آن بوده باشد.

از چندین دهه اخیر بدین طرف کدام احصائیه دقیق وقابل اعتماد نفوس درکشو ر از طریق منا بع رسمی داخلی وموسیسات جهانی صورت نگرفته است که با لای آن تکیه شود .افغانستان سر زمین وکشور اقلیت های قومی است زیرا هیچ یک از اقوام وملیت ها به تنهائی خویش نمیتواند اکثریت داشته باشد .  ولی بر اساس آمار سازمان ملل كه مورد وفاق نسبى بسيارى از اقوام نيز قرار گرفته اند و نيز مبناى مشاركت اقوام در كنفرانس بن بود ه است، كه ميزان نفوس افغانستان با تفكيك واحدهاى قومى وجود دارد و صرف نظر از وقت آن، به موجب اين آمار پشتون ها 33  در صد، تاجيك ها 24 در صد، هزاره ها 20 در صد، ازبك 8 در صد و بقيه اقوام 13 در صد محاسبه شده است. درین احصائیه مردم هزاره از لحاظ تعداد نفوس وکمیت اجتماعی در کشور بعد از پشتونها وتا جیکها سومین ملیت درافغانستان میباشد که در توافقنامه کنفرانس بن نیز مطابق  آن عمل شده است. روشنفکران و رجا ل  سیاسی مردم هزاره بخوبی در ک مینمایند  که حضور سیاسی مردم هزاره  در تر کیب  دولت ها ی متعدد  چند قرن اخیر وبخصوص در دولت های معاصر وفعلی نظر به تناسب نفوس آن خیلی ها نا چیز بوده حتی نمیتوان با فیصدی محاسبه کرد .

مشارکت سیاسی  جامعه ء محروم هزاره  در  لایه های قدرت ، بدون پشتو انه ء تشکیلات منضبط ملی و سیاسی وهمبستگی  و تفاهم میان  این مردم میسر نمی گردد. به خصوص کشوری مانند افغانستان که سالهای متمادی با شیوه های  خشن استبدادی اداره گردیده که اکنون هم استبداد در سیمای خشن  تعصب ، تبعیض ، امتیاز خواهی ، امتیاز گیری ، افزون خواهی ، انحصارگری به حیات خویش ادامه می دهد.  به گونه ء مثا ل در همین پنج سال سعی حکومت آقای کرزی  بر این بوده که جامعه ء هزاره از شرکت همه جانبه در حیات سیاسی افغانستان ، انصراف داده شود. وتمام فداکاری ها ی مردم هزاره در زمانهای جهاد و مقاومت حضور هزاره ها در قدرت وحاکمیت هنوز هم خیلی ها کمرنگ بوده است واز لحاظ ترکیب قومی نادیده گرفته میشود. با وجود آنکه شعارهای پر از هیا هوی باز سازی  و دمو کراسی - ایجاد جامعه مدنی گوش ها  را کر نموده است  .مگر متآسفانه دولت کنونی در طی مدت پنج سال اخیر در زمینه باز سازی ولایات بامیان – دایکندی و دیگر مناطق هزاره نشین ولایات غور – وردک – غزنی وپروان کدام کار موثیروقابل لمس را در امور اقتصادی واجتماعی این ساحات انجام نداده است وهمچنان در باره تقرر کادر ها ومتخصیصین مردم هزاره در وزارت های مهم وکلیدی کابینه  در سطح وزیر – معاون وزیر – رئسا ومسولین شعبات وزارت های قوای مسلح –وزارت خارجه  - مانند رژیم های سابق در باره مردم هزاره برخورد بعمل میآیدبا تقر ر سه وزیر بی صلاحیت وتعین معاون دوم رئیس جمهور بطو ر تشریفاتی و فاقد قدرت اجرائی- درد های دیرینه برخورد تعصب آمیز دولت های قبیلوی را که نسبت به هزاره ها صورت گرفته ومیگیرد نمیتواند  تسکین ومداوا نماید.ندادن سهم لازم و متناسب برشعاع وجودی وتعداد نفوس مردم هزاره  در همه سطوح از کابینه الی قدمه های دومی –وسطی وپائینی دولت کنونی  خاطره ای همان زمان های سابق  حکومت های خاندانی و قبیلوی را  در ذهن هر فر د  مردم هزاره تازه میسازد و به این باور میرسند که هنوز برای

شهروند شدن هزاره ها  درکشور را ه طولانی ودرازی در پیش رو قرار دارد و استبداد خشن قبیلوی چهره کره وزیشت خویش را  با سر سختی مانند گذشته به مردم هزاره نشان میدهد.

 حضور رجال سیاسی هزاره  دردوره ای دولت انتخابی که از عده ای از آنان نام گرفته میشود.

-محمد کریم خلیلی سال84 13  –ش.معاون دوم رئیس جمهور افغانستان

محمد ابراهیم عادل سال 1384 –ش. وزیر معادن

نعمت الله احسان جاوید سال 1385 ش. وزیر ترانسپورت

سهراب علی صفری سال 1384 ش. وزیر فوائید عامه

عنایت الله  قاسیمی سال 1383-1384 –ش. وزیر ترانسپورت

محمد یوسف واعظی  سال 1385 .ش. وزیر مشاور در امور دینی

مبارز راشدی سال 1385 – ش. معین وزارت فرهنگ و جوانان

جنرال خدایداد سال 1384-ش. معین وزارت مبارزه با مواد مخدر

سیما سمر سال 1383 رئیس کمیسیون  مستقل حقوق بشر  افغانستان

عبدالحق شفق سر پلی سا ل1383 ش. والی سمنگان

محد حسین فیاض سال  1384- ش. رئیس در اداره امور پارلمانی

سعادتی سال 13684-ش.  رئیس در اداره امور پار لمانی

صادق مدبیر سال 1383 ش. معاون رئیس  اداره امور  شورای وزیران  .ج.ا. ا

حبیبه سرابی سال 1384- ش. والی بامیان

غلام علی وحدت سال 1384-ش قوماندان امنیه ولایت بامیان

 محمد ابراهیم اکبری  سال 1381 – 1385 ش. معاون والی بامیان

محمد امیر فولادی سال 1384-1385 –ش. مشاور والی بامیان

سلطانعلی ارزگانی سال 1385 –ش. والی دایکندی

حیدری سال 1383- 1385 – ش. سفیر در سوریه فعلآ بیکار.

محمدناطقی سال 1383-ش. سفیر در لبیا یگانه سفیر تبعیدی مردم هزاره است که به تعداد هفت تن از شهر وندان کشور ما در لبیا زیست دارند وی در آن جا  مصروف  کاراند که از مجموع  تقریبآ هفتاد  پست سفارت های  افغانستان مقیم در خارج صرف یک پست عاطل وبی کاره نصیب مردم هزاره شده است که این خود تبعیض حاکمیت کنونی را در برابرمردم هزاره نشان میدهد. برای مردم هزاره  این احساس پیدا شده است که هنوزدروازه های وزارت خارجه مانند سابق بروی مردم ما مسدود بوده وصرف شعاردموکراسی در حرف وتبلغات  مقا مات دولتی به نمایش گذاشته  میشودوبس..

 طو ریکه محترم انجینر سخی ارزگانی نویسنده و صاحب نظر برجسته کشور دریکی از مقالات شان مینویسند که:-

 بالاخره در جریان پنج سال حاکمیت آقای حامد کرزی آن طورئیکه انتظار می رفت که یک «ساختار» مشارکت ملی- دموکراتیک از شایسته ترین، مسؤل ترین، آزموده ترین و متعهد ترین نخبگان قومی مطابق با اراده و خواست همهء مردم تشکیل می شد و یک رهبریت سازنده، آگاه، ملی و شایسته سالار را به وجود می آمد، متأسفانه چنین نشد. یعنی پیش شرط های ظهور «زعامت ملی» و «رهبریت فراقومی» بناء بر نبود برنامه و ستراتژی هدفنمند مستقل ملی- دموکراتیک مساعد نگردید و جامعه بحران زده ما در «بستر» بحران دیگری لولیده است.

چون  هر دولتی که برسر قدرت رسید نه تنهابه وضع مردم هزاره حد اقل توجه نکردند – بلکه  بطور خاص فشار های زیادی را بر دهقانان هزاره وارد نمودند. از همین جهت است که مردم هزاره در فصل ز مستان با قحطی غم انگیز - قهر طبیعت خشن کوهستانی وخشکسالی نیز  مواجه هستند .  وبطور نمونه از عدم توجه دولت آقای کرزی در یکی از ولا یات باستانی مناطق هزاره نشین کشور خبری را میخوانیم. که حکا یت کننده  نا کار آ مدی حکومت کنونی را نشان میدهد. تا کدام اندازه  فقر  و بیچاره گی در  ین ساحه بیداد میکندکه  مایه نگرانی شدید جامعه ما میباشد به خبر زیر آژانس خبرى پژواک  توجه نمائید ، ٤ جدىطى سال جارى ، بيش از ٤٤٢٠ خانواده به علت خشکسالى و نرسيدن کمکها از ولايت باميان به ولايات کابل و هرات بيجا شده اند.حاجى عبدالمناف قانع رييس امور مهاجرين ولايت  باميان با بيان اين ارقام، به آژانس خبرى پژواک گفت که خانواده هاى ياد شده، از ترس اينكه با آمدن زمستان سرد دچارمشكلات نشوند منازل شانرا ترك گفته و به شهر ها  بزرگ کوچ  کرده اند. رييس امور مهاجرين باميان افزود آمارى که در بالا ذکرشد فقط ازمركز باميان و  ولسوالى هاى سيغان، كهمرد شيبر و يكاولنگ است،اما ارقام بيجا شده گان ولسوالى هاى پنجاب وورث وجود ندارد.به گفتۀ قانع، امکان دارد تعداد نامعلوم مردم اين دو ولسوالى از اينکه از مسيرولايت ميدان -وردك به كابل راه دارند به کابل بيجا شده باشند، اما در رياست مهاجرين باميان، ثبت نمى باشند. رييس  امور مهاجرين باميان ميگويد که يکتعداد ديگر خانواده ها از ولسوالى ها  به شهر باميان آمده و به علت نبود جاى، مغاره هاى اطراف مجسمه هاى مخروبۀ بودا را انتخاب كرده و درآنجا مسکن گزين شده اند.قانع  افزود که تعداد مغاره نشينان تا چندى قبل ، حدود سه صد خانواده ميرسيد اما حالا اين تعداد به  ٥٠٠ خانواده افزايش يافته است.به گفتۀ وى ، از اين مغاره نيشنان ٢٦٠ فاميل شديدا آسيب پذير اند واگر به آنان كمك عاجل نرسد، يک فاجعۀ انسانى رونما خواهد شد.

 و در حال حاضر-هزارستان در مجموع مناطق امن بوده به یقین مردم این منطقه از جامعه بین المللی   تقا ضا دارند تا   سرزمین هزاره ها را ، از باز سازی اقتصادی و اجتماعی  بهره مند سازند.

 دولتمداران افغانستان زمانی موفق به تحکیم پایه های یک «دولت مرکزی دموکراتیک» و نیرومند شده می تواند که ممثل اراده عادلانه، حقوق و دموکراتیک تمام اقوام و مردم در کلیه نهادهای مادی، اجتماعی و معنوی جامعه در کشور باشند. حاکمیت کنونی وقتی پیروز خواهد بود که با اتخاذ یک «استراتژی طراز نوین ملی- دموکراتیک»، اصلاحات دموکراتیک ساختاری دولت، برنامه سازی ملی و مشارکت ملی اقوام با شایسته سالاری لازم در تمام تار و پود نظام جامعه بوده که اعتماد مردم و جامعه جهانی را جهت بازسازی اساسی و آبادی افغانستان جلب خواهد نمود. دولتمردان کنونی و ائتلاف بین المللی زمانی پیروزی و افتخار را نصیب خواهند شد که مبتنی با خواست ها، اراده و آرمان های والای تمام اقوام و مردم افغانستان و با مقتضای عصر برای جامعه ما خدمات صادقانه، پیگیر و عملی را انجام دهند.در شرایط کنونی، تحقق توازن مشارکت ملی و حقوق عادلانه و قدرت دموکراتیک تمام اقوام کشور بر مبنای تناسب نفوس و شایستگی لازم در کلیه نهادهای مادی، اجتماعی و معنوی کاملا واجب است؛ که از این جهت هم پیش شرط های «وحدت ملی»، «خود باوری ملی»، «رشد نهادهای مادی- معنوی» و هسته گیری تکامل «هویت ملی راستین» خلق و نهادینه خواهد گردید. وقتی که تمام مردم از توزیع عادلانه ثرؤت ملی، سهم گیری مساویانه و خردمندانه در همهء هسته های سیاسی- اجتماعی به طور انسانی، ملی، عقلانی و دموکراتیک مستفید گردند؛ در اینجاست که مردم با تمام عشق و توانایی خویش از دولت حمایت خواهند نمود و برای آبادی افغانستان جان نثاری خواهند کرد  .

 

نتیجه گیری

 

درتاریخ دونیم قرن اخیرافغانستان  رجال سیاسی مردم هزاره در کنار دولتمردان سائیر اقوام وملیت های کشور  برای  استحکام دولت ها , سهم ونقش عمده واساسی را ایفاء نموده است که در اسناد تاریخی  به آن اشاره شده اند. وهمچنان مردم هزاره  درین دوره ها زیر تبعیض و استبداد  قومی ومذهبی رژیمهای استبدادی قرار گرفته ودرین راه قر با نی های فراوانی را تقدیم جامعه استبداد زده افغانستان نموده اند. منظور از تذکر فهرست شخصیتهای دولتی مردم هزاره در طی مدت دوونیم قرن اخیر آنست که این دولت ها باوجودداشتن تشکیلات  طویل وعریض دولتی که بعضآ پر سونل ملکی و نظامی آن به بیش از نیم میلیون نفر میرسیدند وبا  مردم هزاره درین زمینه بحیث شهر وندان درجه دوم برخورد میکردند وکدام جایگاه ومقامی  در ادارات دولتی برای هزاره ها  وجود نداشت .مردم هزاره اجازه تقرر در ادارات نظامی – استخبارات –وزارت خارجه ودر مقا مات عالی دیگر ادارات را نیز نداشتند وجوانان هزاره  از تحصیل در موسیسات تحصیلی نظامی وپولیس  ورفتن به بورسیه های خارجی  محروم بودند .که متآسفانه هنوز هم این ذهنیت نزد عده ای از مقا مات دولتی کنونی  در مورد مردم هزاره موجوداست .بودن چنین ذهنیت در دولت مغایرت کامل با احکام قانون اساسی  وتفاهم ملی میان اقوام کشور قراردارد.

با توليد قدرتمندانه ى مناسبات سياسى گذشته و ساخت قومى يافتن قدرت سياسى و حتى القاء آن به مثابه ى يگانه شكل مشروع اعمال قدرت، همين اينك قدرت سياسى را به يك واقعيت مذموم، و عذاب آور تبديل كرده است كه از ديد مخالفان آن بايد بلا درنگ نابود شود به هر حال، تجربه ى پنجسال گذشته اثبات كرده است كه قدرت سياسى در افغانستان آن قدرها به  مناسبات قومى آغشته است كه به اين ساده گى ها، حتى با آب انتخابات نيز، تطهير شدنى نيست. و شكاف ميان واقعيت عينى و روايت رسمى به مراتب بيشتر از آن است كه فكر كنيم. و اينك پرسشى كه از وراء اين قيل و قال هاى بسيار بازهم  برتری خواهی قومی خود را با صلابت تمام به رخ مى كشد ولیعقل سلیم حکم میکند تاآنگاه که ازدایره افکارمنحط قبیلوی بیرون نیاییم ومسأله تفوق وبرتری یک قوم رابرقومی دیگر واقوام دیگر کنارنگذاریم، ومشت فتنه انگیزان راباز نکنیم، روی خوشی نخواهیم دید . آنچه دراین مضمون ازگذشته های دردناک یادشده فقط یک تذکرتاریخی بوده است. مسئولیت آن متوجه دست اندرکاران همان زمان میباشد. بایدگذشته رابه تاریخ سپرد  وتجارب منفی که برمشارکت ملی و تفاهم  میان اقوام  کشورصدمه میرساند باید تکرار نگردد.چون منطق سیاسی امروز عمیقتر وراسختر از منطق سیاسی دیروز است وسیاست نسلهای  کنونی جدیتر از سیاست   نسل های دیروز – خواست های سیاسی امروز صریحتر و عقلانیتر  از خواستهای سیاسی دیروز و تجربه سیاسی امروز وپخته تر وکاملتر از تجربه سیاسی دیروز است. به امید آنروزیکه این ذهنیت های منفی از جامعه ودولت زدوده شده وجای آنرا فضای اخوت وبرابری ملی بگیرد وکشور ما گام های استواری را بسوی ترقی- تعالی صلح وثبات بردارد.

 

 

رویکردها

- یاد داشتها ی در با ره  سر ز مین و ر جا ل  هزاره جات   اثر- حسین نا یل - بهار سا ل  1379  – ش . چا  پ ایران 

 کتاب : چه باید کرد؟ نوشته دای فولادی  اول جوزای سال 1384- ش. چاپ کابل

. - سایت آژانس خبرى پژواک  ، ٤ جدى سال 1385 – شمسی.

- سایت وزین آریائی   مقاله  در باره ارزشمندی تعادل در باور های اعتقادی بقلم  نو اندیش ماه قوس سال 1385 – شمسی.-

- سایت خبرگزاری آژانس باختر .

- سایت وزین آریائی مقاله زیر عنوان  صلاحیت نخبگان مردم کشور و به ویژه هزاره ها در ادارات دولتی نویسنده انجینر سخی ارزگانی

                                     21-ماه جنوری سال -2007 – میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت