دشواریها و پیچیدگی های عملیات نظامی درافغانستان
نویسنده:هنیکه شین
HANNEKE CHIN - A – FO
، دهم جولای 2006NRCاز روزنامۀ بعد از ظهر هالندی
برگردان بفارسی: مسعود اندیشمند
هدف این نیست که چقدر از نیروهای طالبان کشته شود، بلکه پرسش اصلی در این جا است که به چه تعدادی از مردم به زندگی امن و آرام دست میابند؟
برای روستائیان افغان انتخاب در میان طالبانیکه با آنها زندگی میکنند و نیروهای ائتلافیکه علیه طالبان می جنگند، امر دشوار و امکان ناپذیر است؛ راه حل نظامی هم وجود ندارد.
فرمانده یک قطعۀ نظامی امریکا Chris Tonerدگروال (سرهنگ) امریکایی "کریس تونر"
در ولسوالی موسی قلعه در ولایت هلمند میگوید : تسخیر پناهگاه های دشمن و جدا ساختن آنها از مردم، یک شیوۀ کلاسیک در جنگ علیه تروریزم محسوب می شود. این واحد نظامی امریکا در این منطقۀ صحرایی موسی قلعه برای انجام عملیات نظامی" یورش کوهستان" ایجاد شده است. آنها از ماه می به این سو مشغول تدارکات و تمرینات در انجام این ماموریت میباشند. عملیات نظامی بنام " یورش کوهستان" بزرگترین عملیات نیروهای ائتلاف ضد تروریزم در افغانستان پس از سقوط رژیم طالبان در سال 2001 است. در عملیات یورش کوهستان حدوداً یازده هزار سرباز امریکایی، بریتانیایی، کانادایی و افغان مشارکت دارند. هدف از این عملیات، پاکسازی منطقه از جنگجویان طالب میباشد. در جنوب افغانستان از ماه جنوری به این سو اوضاع امنیتی رو به خرابی نهاده است. اما پرسش این جا است که تا چه حدی در عملیات " یورش کوهستان" به چنین هدفی می توان رسید؟ و تا چه اندازه نیروهای این عملیات مؤفق به جدا کردن طالبان از مردم محل و قطع حمایت مردم از آنها می شوند؟
که دو هفته با نظامیان بود گفت: "ما مخفی گاه ها و مناطق طالبان را AP دگروال تونربه خبرنگار
متصرف می شویم و محل را از وجود آنها تصفیه میکنیم. تردید نیست که ما در جنگ با شورشیان پیروز می شویم. اما این یگانه هدف و نتیجه ای نیست که ما قصد دسترسی به آنرا داریم. امریکایی ها میخواهند با شکست دادن و راندن طالبان، ارتباط بهتری با مردم محل برقرار کنند."
آیا عملیات نظامی به دو هدف مذکور می انجامد؟ شکست و راندن طالبان و ایجاد ارتباط با مردم. ببینیم که عملیات چگونه صورت می گیرد:
با افرادش شب هنگام ازبالای کوه فعالیت های مشکوک راJared Wilsnتورن(سروان) جرید ولسن
در داخل دره نظارت میکرد. افراد مشکوک از نقطه به نقطۀ دیگر میرفتند. موترهایشان بدون آنکه چراغ خود را روشن کنند در حرکت بودند. در این حالت شش گلولۀ هاوان بسوی نیروهای امریکایی شلیک شد. امریکایی ها به پاسخ متقابل پرداختند. در این پاسخ، آنها علاوه ازهاوان از هوا پیمای بم افگن نیز استفاده کردند. دو بم به مواضع طالبان پرتاب شد.
در فردای آن شب نتایج بمباران روشن گردید. یکی از این بمب ها به بیرون از قریه اصابت کرده بود. بمب دبگر بروی خانه ای منفجر شده بود که از آنجا بسوی نیروهای امریکایی شلیک می شد. این بم یک زوج سالخورده را کشته بود. آنها هنگام ورود شورشیان توانایی خروج از آنجا را نداشتند.
نیروهای امریکایی معلومات مفصل و دقیقی را از عملیات یورش کوهستان در دسترس خبرنگاران نمیگذارند. آنچه که آنها میگویند محدود به تلفات طالبان و جنگجویان دشمن است. این معلومات انگیزۀ تداوم عملیات برای نیروهای ائتلاف و افغان نیز محسوب می شود.
البته ابتکار حمله همیشه در دست شورشیان نیست. بسیاری اوقات نیروهای ائتلاف هم پیشقدم می شوند. متذکر شد: سربازان ائتلاف روز جمعه Paul Fizpatrick دگرمن ( سرهنگ دوم) پاول فیز پتریک
شانزدهم جون یک حملۀ سریع وغافلگیرانه علیه شورشیان در ارزگان انجام دادند. دراین حمله چهل شورشی کشته شد. درمیان کشته شدگان حامیان مالی آنها، کسانیکه بم میساختند و افرادیکه در حملات بر افراد ملکی و سربازان مسئول شناخته شده بودند، شامل بودند.
Human Rijhts Watch"سام ضیاء ظریفی" یک امریکایی که رئیس تحقیقات شعبۀ آسیا در بخش
است میگوید: درمیان کشته شدگان دیگرکیها بودند؟ به مشکل میتوان آنها را ازکسانیکه با قوای ائتلاف در جنگ اند، تشخیص کرد.
ضیاء ظریفی در مناطق مختلف افغانستان سفر میکند. درماه دسمبر گذشته درهلمند وقندهار بود. ولی درارزگان که ماه آگست امسال محل استقرار 1400 نیروی هالندی میباشد، سفر نکرد. ارزگان برای او منطقۀ صعب العبور و ناامن تلقی می شد. ظریفی میگوید: فرض کنید یک شخص در یکی از ولایات جنوبی رهبر محلی یکی از قبایل پشتون است. با طالبا ن وملاعمر هم تماس و رابطه ای ندارد. او در محل خود از نفوذ وقدرت برخوردار است. اما برادرش در آن محل تاجر مواد مخدر میباشد. ما ما یا کاکایش با طالبان رابطه و همدستی دارد. وقتی این فرد، امریکایی ها را با موتر های نظامی و سلاح های بیرون بر آمده و در حال نشانه گیری می بیند برایش نا خوش آیند تمام می شود. او بسوی امریکایی ها فیر میکند و امریکایی ها هم در عوض فیر میکنند و قریه را بمباران مینمایند. پس اینجا که تلف می شود؟
ضیاء ظریفی به این عقیده است که این مسئولیت ناتو است. بعد از مدت کوتاه نیروهای ناتو رهبری قوای ائتلاف را در جنوب از امریکایی ها بدست خود می گیرند. ناتو باید راهی را دریابد که طالبان از مردم عادی تشخیص شوند. بدون در یافت چنین راهی، نیروی طالبان همیشه زیاد خواهد شد و دایم برای جنگ آماده خواهند بود.
در قریه ای در موسی قلعه تورن جرید ولسن سران قبایل را به یک گردهم آیی دعوت کرد تا مقاصد نیروهای ائتلاف را به آنها توضیح کند و همکاری آنها را جلب نماید. تورن گفت که ما این جا نیامده ایم تا با شما بجنگیم. ما در همکاری با دولت افغانستان به این جا آمده ایم. وقتی او از چهار نفر پرسید که که چرا طالبان را در قریه های خود راه میدهند یکی از آنها گفت که ما توانایی ممانعت را نداریم. اما قول می دهیم که هرگاه طالبان از این جا عبور کنند به شما اطلاع خواهیم داد. تورن ولسن بعداً به خبرنگار گفت این همان داستان کهنه و تکراری است که از سران قبیله می شنویم.
برای قبایل روستایی بسیار سخت است که ازچه کسی پشتیبانی کنند؟ از طالبان یا از نیروهای ائتلاف؟ ظریفی استدلال میکند که اگر این ها ریسک کنند و روی خود را از طالبان برگردانند، باید از حمایت و کمک خارجی کاملاٌ مطمئین باشند. در غیر آن این نگرانی وجود دارد که به قوای طالبان افزوده شود. غرب مدت زیادی است که افغانستان را یک مشکل نظامی میداند و با این دید در صدد حل کردن این مشکل از طریق نظامی میباشد. اما سرانجام هدف این نیست که چقدر طالبان کشته شوند، بلکه هدف این است که چقدر مردم به امنیت و رفاه دست میابند. نیروهای ناتو با ید در گام اول این پیام را برسانند که آنها واقعاً در افغانستان تلاش میکنند تا برای مدت طولانی به مردم کمک کنند؛ کمکی بیشتر از آنچه تا کنون شده است.