نویسنده : مهرالدین مشید
مجاهدان "منشور مصالحه و همزیستی ملی"را نه تنها به ضد خود؛بلکه آنرا به مثابۀ زیرسوال رفتن جهاد و ارزشهای آن نیز تلقی مینمایند
به جای آغازسخن
دراین روزهه طرحی زیرعنوان"منشور مصالحه وهمزیستی ملی" ازطرف شورای ملی ومشرانوجرگۀ افغانستان به تصویب رسید . این طرح درسطح ملی وبین المللی عکس العمل های مثبت ومنفی راهمراه بااعتراضات زیاد درپی داشت که وزنۀ مخالفت دربرابرطرح نامبرده به مراتب سنگینتر از ابراز موافقت دربرابرآن میباشد.
مدعیان این طرح باوردارند که گویا باتصویب طرح نامبرده بنای مصالحه رادرافغانستان استوار و باتطبیق آن برای تامین امنیت کاربزرگی را دراین کشورانجام داده اند. به گمان طرفداران طرح مذکورتطبیق این طرح میتواند برجمیع دشمنی ها و کشیده گیها میان مردم درکشورپایان دهد و رشتۀ اخوت وبرادری میان مردم که درنتیجۀ برخوردهای داخلی سه دهۀ اخیر آسیب فراوانی دیده است ، محکم میگردد.
مخالفان طرح نامبرده که طیف وسیعی ازاقشارگوناگون کشوررا در بردارد .دراین موردنظردیگری دارند واین طرح رابه صورت قطعی خلاف خواستهای اصل تامین عدالت درجامعۀ جنگ زدۀافغانی میدانند وتصویب آنراازطریق شورای ملی ومشرانوجرگه یک امرتحمیلی به دوش مردم متضرروآسیب دیدۀ افغانستان ارزیابی مینمایندکه سالهای طولانی بارگرانبارمبارزۀ آزادی خواهانه ومیهنی برضد متجاوزان شوروی سابق راپایمردانه برسرودوش کشیده اند.
این طرح یازده ماده یی زمانی ازطرف مجلس ولسی جرگه به تصویب رسید که دیدبان حقوق بشر بین المللی که مقرآن درنیویارک است . گزارشی رامبنی برمحاکمۀ شماری ازجنایت کاران جنگی که شامل مقامات بلندپایۀ دولتی واعضای شورای ملی افغانستان میباشند. به نشرسپرد. دراین لست ازکسانی چون استادصیاف ، استادربانی ، محمدقسیم فهیم وعبدالکریم خلیلی معاون دوم رییس جمهورافغانستان نام برده شده است . این اولین بارنیست که شماری ناآگاهانه دربرابراتهام جنایتکاروخیانتکارعکس العمل شدید نشان میدهند . درگذشته هم زمانیکه ملالی جویا در پارلمان افغانستان طی سخنرانیی جنایتکاران وخیانتکارات راموردحمله قراردادشماری ازاعضای پارلمان افغانستان به شدت عکس العمل نشان دادند . نه تنهاملالی جویارامورد حملات زبانی قراردادند؛ بلکه اورامورد حملات فزیکی هم قراردادند . درحالیکه ملالی جویا درسخنان خود احترام به مجاهدان واقعی رامصؤن نگهداشته بود ؛ ولی باآنهم او مورد حملات شدید واقع گردید . چیزیکه برای مردم سوال برانگیزاست ، عکس العمل شماری ازکسانی دربرابرطرح نامبرده زیرپوشش دفاع ازارزشهای جهاد وداعیۀ مجاهدان میباشد . درحالیکه مجاهدان نه تنها ازهمچواتهامی خودرابه دورمیدانندوازآن به شدت متنفراند؛ بلکه ازملت آزادی پروروکفرستیزافغان آرزودارندکه فداکاریهاو رادمردیهای آنهاراارج بگذارندوخاطره های پرشور وحماسه آفرین آنها را گرامی داشته ، قهرمانیهای آنهاراازنسلی به نسلی به صورت امانت انتقال بدهند و کارنامه های بزرگ آنها را به حیث ارجمندترین میراث ملی و تاریخی به آینده گان به مثابۀ پیام نویدبخش نیز برسانند.
ازدیدگاۀ آنانیکه درراۀ آزادی میهن باشکمهای گرسنه وپاهای برهنه صادقانه رزمیده اند وامروزهم باشکمهای گرسنه جهادوارزشهای اورابه چشم قدرمینگرند ودرحفظ ارزشهای آن ازهیچ نوع کار وتلاش نیز ابانمیورزند وباهمه خودگذری هاییکه دراین راه انجام داده اند به جز ازخداوند (ج) ازکس دیگری هم پاداش نمیخواهند.نه تنهاوارد کردن هرگونه اتهام رابرضد کارنامه های انسانی خودبی انصافانه میخوانند ؛ بلکه وارد کردن همچواتهام رابرخود مردود نیز میشمارند و تایید این گونه اتهامات باروار از طرف مردم برای مجاهدان واقعی ناسپاسی آنها در برابرخود نیز میشمارند که واقعیت هم این طوراست.
مجاهدان واقعی بااین طرزتفکربه شدت ازآنانی نفرت دارند که این ارزشها را وسیله یی برای نام ونان خویش قرارداده اند و ازسویی هم مجاهدان میدانند که چه کسانی دربرابرهمچو اتهامات سرخم میکنند و هیاهو به راه مییندازند ، داد ازجهاد میزنند وداعیۀ برحق جهاد را بلند میدارند . دقیق آنانیکه دیروزازسفریه وکرایۀ ناچیز آنها پولها اندوختند وثروتهای فراوان جمع نمودند . درست این کاررا آن مردان گمنامی کردند که ازبرکت جرقه های شمشیر مجاهدان به نام ونشان رسیده اند و صاحب کاخها و ویلاها گردیده اند و درواقع درد جهاد وآرمان مجاهدان رابه کلی فراموش کرده اند ، درکاخهای بیدردی بابی تفاوتی تمام دربرابرمجاهدان تکیه زده اند و صرف زمانی داد ازجهاد وآرمان مجاهدان سرمیدهند که منافع خود را درخطرمیبینند و با به خطردیدن منافع خود جذبۀ جهادی گذشته رابه یاد مییاورند و وازمقام ومنبرجهاد دفاع ازآرمان مجاهدان راعلم مینمایند ؛ درحالیکه مجاهدان واقعی خوب میدانند که این عالی جنابان هرگز درهنگام تقسیم غنایم به قول خودآنها آن پابرهنگان رانه تنها یاد نمیکنند، به صورت قطع آنهارایاری نمیکنند وحتا فقر وبی پولی آنهارا به طعنه میگیرند . باداشتن امتیازات مادی وثروتهای فراوان اعمار زمنیهایی چون "شیرپور" وجاهای دیگررابرای خودانحصاری پذیرفته اند . گفتنی است که ملاتاج محمددرهنگام" افتضاح شیرپور" به رسانه هاگفت که زمینهای شیرپوربه کسانی توزیع گردیده است که چون خود او پول زیاد دارند وتوانایی اعمارکاخها را درشیرپوردارند. ازدیگاۀ او داشتن یک قطعه زمینی درشیرپورنه تنها برای یک مجاهد واقعی فقیرویا اشخاص بی بضاعت دیگرامری ناجایز وحتاخلاف شرع شریف است ؛ بلکه زنده گی کردن آنها را درهمچوکاخها غیر مشروع نیزمیپندارند.
ازهمین رواست که مجاهدان راستین نسبت به برخورد همچواشخاص درهرسطحی که هستندبه دیدۀ شک مینگرندوهرگونه ادعای اسلام خواهانۀ آنهاراصمیمی وصادقانه تلقی نمیکنند. عکس العمل آنهارادرهمچومواردی زیرنام دفاع ازجهادومجاهدان نابجامیخوانند. البته بدین باورکه موضع گیری هایی این اشخاص برضداتهام جنایت وخیانت به نام دفاع ازجهادوارزشهای آن درواقع پنهان کردن عملکردهاو نیات اصلی آنها زیرچترجهاد است . درحالیکه هدف اصلی جهاد تامین حکومت عدل الهی درهستی وایجاد نظم عادلانه درجامعه میباشد . دریک جامعه زمانی تامین عدالت ممکن است که ازهمه اولترداعیان دادوحامیان حکومت اسلامی برای تامین وابقای عدالت دریک کشور گامهای موثرومحسوسی رابگذارند. برای تامین آن کارراازنزدیک ترین کسان خودآغاز نمایند. ازاعضای خانواده تا قوماندانها وسرگروپهای خودآغاز وتاقدمه های پاییترخویش برای نهادینه کردن عدالت گام بگذارند. این درحالی است که شمارزیادی ازقوماندانها واراکین آنهادرغضب دارای های شخصی وعامه دست بالادارند وحتااین عالیجنابان دربرابردادوفریاد مردم هم وقعی نگذاشته اند . چه کسی قادراست که حق شخصی رابرای شخص دیگرببخشد وبرای برائت خاین شهادت نیزبدهد. برای تامین حداقل عدالت وبرائت ازاتهام خیانت وجنایت بایست بازگرداندن حق رابه مردم ازقدمه های پایین خودآغازوتابالاهابرای احقاق حقوق حقۀ مردم تلاش جدی کنند؛زیراکه خدا وند(ج)هم پس ازمجازات مومن اجازۀ دخول به جنت رابرای اومیدهد.درغیر اینصورت طرح هرگونه مصالحه راجزشعارمیان تهی چیزدیگری نمیتوان خواند.
خود به آن "منشورمصالحه وهمزیستی ملی "طرحی سوال برانگیز دربرابرآرمان مجاهدان
دراین شکی نیست که دراسلام عزیزصلح خیرکثیرخوانده شده است ودین اسلام نسبت به هردینی به صلح وهمزیستی تاکیدزیادکرده است. بنابرهمین اصل است که مصالحه دراسلام درسطح ملی ،منطقه وجهان معنای ژرفی پیدامیکندوازهمین رواست که اسلام .بدورازهرگونه حاشیه روی ازاصل مسأله وآسیب رسیدن به مبادی صلح به معنای واقعی کلمه به آن ارج گذاشته است .
مصالحه ازدیدگاۀ شرع شریف زمانی ممکن است که به گونه یی برای تامین عدالت درجامعه ضمانت اجرایی داشته باشد ومطالبات آن عدل رادرجامعه نه تنها توجیه بلکه تفسیرنیزنماید . اسلام نه تنها مصالحه راازدیدمقطعی نمیبیند؛ بلکه مصالحه راامری ممکن ویگانه راه برای بازگشت امنیت ،آزادی ورفاه درجامعه تلقی میدارد واین رادرصورتی ممکن میداندکه هرگونه حقی قبل ازآن به جایش برگردانده شده باشد. درواقع پس ازادای حق به صاحب آن پای مصالحه پیش مییاید . نه اینکه مصالحه راوسیله یی برای حق کشی وحق خواری به کارگرفت .
ازلحاظ حقوقی مصالحه زمانی لازم میشودکه پیش ازهمه حقوق آسیب دیده دوباره اعاده شده باشد وحق آن ازغاصبش بازگردانده شده باشد. درغیراینصورت مصالحه مفهومی ندارد. درقدم اول برای تحقق واقعی مصالحه درکشور لازم است تا مدعیان مصالحه نه تنهاخوددربازگرداندن حق مردم به صورت جدی وعملی توجه نمایند ؛ بلکه دربازگردانی حق مردم ازقوماندانها واراکین بلیدپایۀ خودنیزتازمان بازگرداندن حق به جایش مجدانه تلاش نمایند.
کارشناسان بدین باوراند که طرح مصالحۀ ملی زمانی روی کارامد وواردبحثهای پارلمانی کشورگردید که اعلامیۀ کمیتۀ نظارت برحقوق بش بین المللی که مقرآن درنیویارک است ؛ خواستارمجازات آنهایی شدکه دربرابرمردم افغانستان مرتکب جنایت وخیانت شده اند . این اعلامیه محاکمۀ آنهاییراخواسته است که حقی راچون خانه وزمین شخصیت حکمی وحقوقیی راغضب یاحقی راموردتجاوزقرارداده اند ویابرای پیشبرداهداف شخصی خود دست به کشتارناحق زده اند. دراین اعلامیه هرگزآنهایی مخاطب قرارداده نشده است که برای آزادی میهن رزمیده اند وملت افغانستان راازاسارت بیگانه هارهایی بخشیده اند؛ یعنی لحن این اعلامیه متوجه مجاهدان نیست وآنها راهرگزمخاطب قرارنداده است . ازآنرو مجاهدان نسبت به طرح موصوف دغدعه یی درذهن خودندارندودرموردتطبیق آن هم درآینده ها وسوسه یی ندارند ؛ زیراکه مجاهدان خود قربانیان جنایت وخیانت نیروهای انسان دشمن اندوبه ضدخنایت وجنایت رزمیده اند وجانهای عزیزخویش رادراین راه فداکرده اند.
ازهمین روازعملکردکسانی درشگفت آمده اند که چگونه دربرابر اتهام جنایت وخیانت برآشفته میشوند وناخودآگاه پای مجاهدان رابه میان میکشانند.
مجاهدان واقعی بدین باوراندکه آنهایی دربرابرطرح سازمان دیدبان حقوق بشر بین المللی عکس العمل شدید نشان میدهند که نسبت به اعمال خوددربرابرمردم نگران وعملکردهای خودرابرضدمردم ومنافع آنها تلقی میدارند. ازدیدگاۀ مجاهدان واقعی گردهمایی پرهیاهووپرسروصدای خوش جامه گانی درغازی استدیوم باقیافه های زیبا،اندامهای موزون،رخسارهای شگوفاوشکمهای سیرجزدفاع شخصی ازخودآنهاچیزدیگری نمیباشد وموضعگیری آنهارانه دفاع ازجهاد ومجاهدان ؛ بلکه دفاع ازدغدغه هاووسوسه های بی پایان آنها میدانند وحتا اینگونه موضعگیریها را زیرعنوان دفاع ازجهاد توهین بزرگ به جهاد میدانند. زیراکه جهادامرمقدسی بودکه فردفردافغان باانجام آن دین بزرگ خودرادربرابر مادروطن به حسن صورت انجام داده اند وکسانی که دربرابرجهادتعلل کرده اند. درواقع وظیفۀ خویش رادربرابر خداومردم به صورت درست انجام نداده اند . پس مجاهدان بااین نظرچگونه میتوانند دغدغه یی نسبت به گزارش حقوق بشرداشته باشند. آنهایی که برای بازگرداندن حق مردم اززورمندان وستمگران وتصفیۀ حساب آنها قدعلم کرده اند وخودرامدافع صدیق محرومان جهان میشمارندوبرای به بند کشیدن خاینین وجنایت کارانی قیام نمودندکه هزاران بی گناه رادرپولیگونهای پلچرخی کابل زیر آوارخاک کردند، هزاران انسان بیچاره رابه جرم عقیدۀ آنها به زندانها افگندندوصدهای دیگرراازکشورآواره گردانیدند. هزارها خانه رادرولایت های محتلف کشورویران کردندوبه آتش کشیدند وحتا به حیوانات هم رحم نکردند
مجاهدان واقعی ازآن هراس دارندکه همچو گردهمایی هابه نام دفاع ازجهاد مقدس نه تنها آرمانهای والای مجاهدان راسخت زیرسوال میبرد ؛ بلکه موضع آنها رادربرابر مهاجمین ارتش سرخ تضعیف ودفاع مشروع آنهارا دربرابرتهاحم نیز زیرسوال میبرد وازسویی هم این موضعگیری ها به گونه یی دشمنان سوگندخوردۀ ملت افغان راسفیدروی میگرداند؛ زیراکه دربرابر فیصلۀ دیدبان حقوق بشر انهاییکه به صورت واقعی دربرابر مردم افغانستان مرتکب جنایت وخیانب شده اند . خاموشی کامل راانتخاب کردند برعکس .شماری به
نام دفاع ازجهاد دربرابراعلامیۀ موصوف عکس العمل شتاب آلودی اتخاذ نمودند. ازهمین رومجاهدان سابق بدین باوراندکه نه تنهاطرحهایی چون "منشورمصالحه وهمزیستی ملی" رابه ضدخود؛بلکه به مثابۀ زیرسوال رفتن ارزشهای جهادنیزتلقی میدارندودیدگاه های آنهاییراشگفت انگیز میدانندکه درمحورتصویب همچومنشورهاگویامکلفیت های خودرادربرابرجهادوارزشهای آن به وجۀ خوبی اداکرده اند. ؛ درحالیکه مجاهدان کارنامه هاوعملکردهای همچو اشخاص رادرگذشته نیزبه صورت شدیدزیرسوال قرارداده اند وازآن ها انتقادات تندی به عمل آورده اند. وخویش راجداازآنهاوسیاست های آنهاپنداشته وآنها راوارث جهاد نمیدانند .بنابراین آرزومنداندتااین اشخاص قبل ازهمه ازروی زدوبندهای پیداوپنهان خوددربرابرجهادومجاهدان پرده بردارند وپس ازآن حساب داراییهای مخفی وآشکارخودرابه پیشگاۀ آنهاکه نماینده گان واقعی مردم اندارایه بدهندتاباشد که پس ازبازگرداندن حق مردم پاسخ خوش لباسیهای خویش رادربرابریتیمان برهنه وپاترقیدۀ جهادبه خوب وجه اداکرده باشند. پس ازاین گونه پاسخگویی هاشایدحداقل مسؤولیت های انسانی واسلامی خودرادربرابرجهادومجاهدان ادانموده ودراینصورت دست یازیهابرای طرح هرگونه منشوری برای برائت آنهامنتفی میگردد.
مکثی برطرح منشورمصالحۀ ملی
طرح دوازده ماده یی به نام منشورمصالحۀ ملی که ازطریق مجلس های شورای ملی ومشرانوجرگه به تصویب رسیده است . هدف ازتصویب آن معاف گردانیدن تعقیب قضایی آنهایی درنظراست که طی جنگهای سه دهۀ اخیر ازتهاجم شوروی سابق تاامروزدرجهادومقاومت افغانستان سهم داشته اند . این طرح نه تنهاموردانتقادشدید گروههاوحلقات طرفدارجهاددرداخل کشورقرارگرفت ؛ بلکه این طرح زیرعنوان "منشورمصالحه وهمزیستی ملی " بامخالفت عده یی ازنماینده گان ، برخی ازمسؤولان دولتی ، کمیشنرعالی حقوق بشردرسازمان ملل متحد"لویزآربر"و سازمان نظارت برحقوق بشرمستقردرنیویارک نیزمواجه گردید .
کارشناسان قضایی تصویب همچوطرح رابه دورازصلاحیت شورای ولسی جرگه ومشرانوجرکه دانسته وحل این مسأله رااز صلاحیتهای ارگانهای قضایی کشورمیدانند.
کارشناسان حقوقی مادۀ ششم وهفتم این طرح رامغایرقانون اساسی افغانستان تلقی کرده اند وماده های دیگرآنراازلحاظ حقوقی ناهمگون ، آشفته ، بی ارتباط وتشبه نامناسب مسإلۀ افغانستان بامسایل دیگرجهانی ارزیابی کرده ا ند.
مجاهدان واقعی افغان ازلحاظ حقوقی مادۀ اول " جهادومقاومت برحق مردم باید ارج گذاشته شودوسنگرداران ازتعرض مصون بمانندوتقدیرشوند . " ومادۀ دوم " جناحهای متخاصم درگیرموردتفقیب قرارنگیرند. " راضدونقیض ارزیابی میدارند. وموجودیت این دوبند متناقض رابه معنای زیرسوال رفتن جهادومقاومت وارزشهای آن میدانند ؛ درحالیکه مردوزن افغان به مجاهدان راستین ارج میگذارند وکارنامه های درخشان آنهاراموردتحسین وتقدیر قرارداده اندومیدهند. ازاینرومجاهدان راستین استدلال میکنندکه باتصویب این طرح درواقع مجاهدت های آنها نیززیرسوال رفته ودرموازات گفتگوهاومیزگردهادرمورداین طرح نه تنها آنهایی زیرسوال میروندکه به نام جهاددست به خیانت وجنایت زده اندۀ بلکه قربانیهای بیدریغ جهاد نیزبه شدت موردبحث قرارگرفته است.
مجاهدان واقعی مدعی اندکه آنهانه تنهاباجنایت کاران وخیانت کاران طرف معامله نیستند ؛ بلکه باخیانتکاران وجنایتکاران شدیدمخالف اندومردم رابرای تصفیۀ حساب بااین بدکاران حمایت میکنند. ؛ زیراکه مجاهدان ازمتن توده هابرخاسته اند وبامردم بودندوازمردم اند. مجاهدان حتاواردشدن اتهام خیانت وجنایت رابه خودبه معنای پذیرش اسارت واستبداد میدانندوازآنهایی نفرت دارند که از جهادبرای توجیۀ خیانت وجنایت خویش بهرۀ ناجایز میگیرندوبااینگونه اعمال حهادوارزشهای آنرا نیزآلوده کرده اندواینگونه طرحهارابه شدت ردکرده وآنرابازی باارزشهای جهاد میدانند. ازمقامات دولتی خواسته اندتاهرچه زودتر امرتعقیب قضایی ومحکمۀ همۀ آنهاییراصادرکندکه پس ازکودتای هفت ثور دست شان به خون بیگناهان آلوده است بااستفاده ازقدرت طاغوتی واسارتگرانه شوروی و نام مقدس جهاد حق مردم راغضب کرده اند .
مجاهدان واقعی ازاین هم پافراترنهاده هرگونه گردهمایی هاییراتحریم کرده اند که زیردفاع ازطرح نامبرده به عمل مییاید وهمچو گردهمایی هارانمایش قدرت برای کسانی میدانندکه سالها با آرمان آنهاجفاکرده اند. این حرکت رابه مثابۀ دفاع ضعیف ازآمان خودتلقی میدارند. ظاهر شدن همچوافرادرابالباسهای شیک وزیبا درمجامع عامه به نام دفاع ازجهاد، علم کردن اهداف شخصی آنهازیرنام جهاد میدانند. گفته های آنهارابه مسخره میگیرندکه گویابازهم برای مخالفان خود چلنج میدهند ودادازطرفداری مردم میزنند ؛ درحالیکه اکثرااین آقایان حالا حتادرقریه وهمسایگان خود هم 4 تن طرفدارندارند.
مردم هم درمورداین طرح عکس العمل های تندی نشان داده اند ومدعی اندکه هیچگاهی به کسی حق نخواهنددادتاشاکیان خصوصی آنهاراموردعفوقراربدهد واین رابه دورازهرگونه انصاف بررسی میدارندو حق بخشش ویاانتقام راازجنایتکاران برای خودمصؤون ازهرنوع دستبردی تلقی مینمایند. اینگونه اعتراضات خودراازطریق رسانه ها به تکراربه نشر سپردند.
مردم مدعی اند؛ هرگاه آنهاییکه آرزوی آزمودن بعدمردمی خویش رادارند . میتوانند، بافراخوانی ازمردم اتمام حجت کنند وازمردم بخواهندکه درموردآنها ابرازنظرنمایندتامیزان مردمی هاونامردمی های خودرادرموازات همچوطرحهادربرابرمردم خودحالاازسربیازمایند.
خوشبختانه که رسانه ها ی کشورباتدویرمصاحبه هاومیزگردها درااین باره رفع مسؤولیت کردند ، توانستندتا نقطه نظرات کارشناسان ومردم راانعکاس بدهند واینگونه طرحهارامخالف آرمان مجاهدان واقعی خواندند.
جالب اینکه شماری ازوکلای ولسی جرگه چون آقای غرغشت که به این مصوبه رای مثبت داده بودند . بعدازآگاهی درموردمحتویات اصلی آن طی مصاحبه هایی ازدادن رای خود اظهارندامت کردند وگفتندکه برای آنها گفته شده بود : طرح نامبرده برای مصالحۀ ملی میباشد. گفتۀ آقای بشردوست یک تن ازوکلای شهرکابل مصداق خوبی میتواندباشد برای ضعیف بودن طرح مذکورکه طی مصاحبه یی اظهارداشت : "آنهاییکه به دختران قشنگ این کشورتجاوزکرده اند چگونه میتوان آنهاراموردعفوقراردا". آقای مجددی هم درهنگام سخنرانی خوددرمجلس مشرانوجرگه به چنین چیزی اشاره کرد.
شماری ازکارشناسان ناهماهنگیها وناموزونی هاوتناقضها درطرح نامبرده راناشی ازشتاب زده گی طراحان آن رزیابی میدارند . درحالیکه شتابزده گی هانه تنهاانسانرا برای رسیدن به منزل مقصود یاری نمیرساند ؛ بلکه ناپختگیهای آن ارزشها راهم به بادنیستی میسپارد ورسیدن به هدف رامحال مینماید. شتابزده گیها سبب میشود که مخالفان حربه های تیزتری رابرای تضعیف طرحهای شتاب آلود به کاربگیرند و حقانیت آنراهم زیرسوال ببرند.
طراحان اصلی "منشورمصالحه وهمزیستی ملی "با تصویب این طرح خواسته اندتا به اصطلاح ازمجرای قانونی رفع مشکل نمایند وبرائت آنهایی راقطعی بسازند که بنابر استفاده جوییهای ناجایزاازجهادومقاومت حق تلفی هاکرده اند . زمینهای شخصی ودولتی راغضب وبرای اهداف شخصی خود دست به قتل وغارت زده اند. ازلحاظ منطق اطلاق مفهوم خیانت وجنایت هم به موردی که دربالاذکرشداطلاق میگردد . نه برای آنهاییکه به خاطرآزادی رزمیده اندوبرای دفاع مقدس سینه های خودراآماج تیرهای دشمنان سوگندخوردۀ این سرزمین قرارداده اند.
کارشناسان بدین باوراندکه این طرح ازآنروزیرنام جهادمطرح گردیده است که بازهم بااستفاده ازثمرۀ گهربارآن ذهنیت هارادرزمینه مغشوش نمایند وعلت برائت خودراهم به وسیلۀ آن ارایه بدهند. درحالیکه این به کلی نابجامیباشد که بزرگترین ارزش راوسیله یی برای برآورده شدن اهداف شخصی به کارگرفت وبه اصطلاح جهادراذبح شرعی نمود.
آنچه تحلیلگران راشگفت زده گردانیده است .خاموشی گروههای مزدورخلق وپرچم وحامیان سلطنتی آنهااست که هرگزدربرابرااعلامیۀ دیدبان حقوق بشر عکس العمل نشان ندادندوحتادربرابرآن به صورت کامل بی تفاوتی اختیارنمودندوبه گونه یی زمینه سازی کردندتابانوعی پاس دادن موضوع، دیگران رادرجال این برنامۀ ازپیش سنجیده شده بیفگنند. درحالیکه علتهای اساسی فاجعه های بعدازسال 1357 رژیمهای شاهی گذشته ، جمهوری داوود این حامیان عمال شوروی سابق یعنی خلقی هاوپرچمی ها میباشند.
درحالیکه لازم بودتاطراحان منشورمصالحۀ ملی نهادهای جهانی چون دیدبان حقوق بشر وگروههای دفاع ازحقوق بشررا وادارمینمودندتابه روی جنایتهاوخیانتهای این دوران متمرکزمیگردیدندوعاملان اصلی فاجعه درافغانستان راشناسایی وافشامینمودند.برعکس اینهابیش ازهرکسی عصبانی شدندوباشمشیرهای به اصطلاح برهنه به ضد این طرح دست به کارشدند . درواقع بااین عمل از باراتهام خودنه تنهاکاشتند؛ بلکه به آن بیشترافزودندوآنراگرانسنگترکردند.
حال برحامیان راستین جهادومجاهدان واقعی افغان است که خودراازدام این گونه توطیه ها دورسازندو نگذارند که آرمانهای والای آنها درتارهای عنکبوتی نهایت خطرناک آنها گیرماندودرچاله های پرازکجراهه هابرای همیش زمینگیرشوند.
Mobile: 070659886
Kabul, Afghanistan