ميرويس جلالزی

 

موجوديت ايران در افغانستان

 

رسانه هاي محلي افغان  گزارشات رو به افزايش دخالت و كمك هاي پنهاني ايران به نارضيان افغان را كه  در مخالفت با دولت مركزي قرار دارند  به نشر ميرسانند .

اين نوع كمك ها اكثرا به شورشيان كه در مخالفت با نيروهاي امريكايي قرار دارند به مراتب بيشتر صورت ميپذيرد.

يك مقام عالي رتبه ولايت نيمروز چندي قبل  به شرط پنهان ماندن اسمش  خبر داد كه تهران به گروپ هاي ياغي و باغي  افغانستان كمك هاي مالي و اسلحه مينمايد .

در ماه مارچ 2006 رسانه هاي افغان  اخباري را به نشر سپرد كه در آن به تحركات مخفيانه تهران  در امور داخلي كابل  اشاره شده بود .

 زماني هم گفته شد  كه افسران قواي مسلح ايران در يك شهرك مرزي در داخل خاك افغانستان هسته هاي متعدد دارند .

جنرال محمد ايوب صافي فرمانده پوليس سرحدي هرات خبر داد كه در ربح اول سال 2006 پوليس افغان قادر به بازداشت ده تن از مقامات عالي و نيمه عالي ايراني در شهر هرات شدند .

بازداشت شده گان  گذرنامه قانوني و مدارك ورود  به افغانستان را  باخود نداشته و بر علاوه از اين دست به فعاليت هاي غير قانوني در داخل خاك اين كشور ميزدند .

از اين معلوم ميشود كه تهران در تلاش نفوظ خود در افغانستان بوده و اميد ميبرد كه روزي سربازان امريكايي مستقر در افغانستان را شكسته خورده ببيند ، شكست مانند شكست روسها در افغانستان .

تهران  تاريخ ديرينه همكاري با گروپ هاي مسلح در منطقه داتشه ، به طور خاص همرا با گروه هاي مسلح شعيه در افغانستان مركزي .

ايران از مخالفين سرسخت طالبان و طالبيسازي در افغانستان بود اما با حضور نيروهاي امريكايي پاليسي خارجي ايران نيز تغير خورده است .

در حال حاضر تهران در تلاش است تا با گروپ هاي گوناگون ضد امريكايي به نحو از انحا كمك نموده چون كه هدف ايران و اين گروه ها همان هدف مشترك در منطقه است .

اين هدف مشترك شكست نيروهايي امريكايي نخست در افغانستان و بعدا در كشورهاي همسايه افغانستان كه در حال حاضر  نيروهاي امريكايي در آن به گونه مستقر اند .

بعد از حملات 11 هم سپتمبر مقامات  دولت ايران گفتند پاليسي جديد خارجي تهران در قبال افغانستان دريافت راه هاي خواهد بود تا توسط آن  كوشش هاي امريكا  در افغانستان به نا كامي  و رو سيايي به انجامد .

تهران از همان روز به بعد تلاش هاي پرهزينه را براي شكست امريكا و متحدين غربي اش در افغانستان آغاز كرده است .

اكثر نا آرمي هاي اخير در افغانستان سرمنشه ايراني دارد .

 

 

تاريخچه مداخلات تهران در امورات كابل

 

حدود يك دهه قبل از امروز درست زماني كه مجاهدين حمايت دارنده امريكا  حكومت داكتر نجيب الله به حمايت روس ها را شكست دادند  ، حكومت بنيادگر سني كابل در آن زمان وارد درگيري هاي خونين با مجاهدين شعيه مذهب شد .

درست  در همين وقت بود كه تهران دست به حمايت گروپ هاي شعيه كه اكثريت آنان هزاره  ها بودند زد.

اين خشونت هاي فرقه اي چندين سال بدون كدام نتيجه به طول انجاميد تا بلاخره گروه ديگر قصد تصرف افغانستان را نمود و اين گروه متشكل از شاگردان مذهبي ( طالبان ) بودند .

زماني كه طالبان  كابل را قبضه كردند و مجاهدين شعيه و سني همه از اطراف اين شهر وادار به فرار شدند اين كار تهران را دوباره ودار ساخت تا بر علاوه حمايت گروپ هاي شعيه مسلح دست به حمايت سنيان هم بزند .

روابط بين حكومت طالباني كابل و تهران چندان خوب نبود.

اگرچه اكثريت طالبان از سواد كافي برخوردار نبودند اما اين را به خوبي ميدانستند كه زماني هم حكومت ايران با دشمنان آنان كمك هاي فروان چه در بخش مالي و چي در بخش اسلحه نموده است .

روابط بين حكومت طالباني كابل  و تهران زماني وارد مرحله تيره بهراني شد كه طالبان 7 ديپلومات ايراني را در ماه اگست سال 1998 در مزارشريف به قتل رسانيدند .

اين عمل طالبان واكنش هاي جدي را در داخل و خارج از ايران بر انگيخت .

بلاخره اين عمل طالبان تهران را وادار ساخت تا به صورت واضع و آشكار اعلان حمايت از گروه هاي ضد طالباني نمايند چه از سني ها و چه هم از شعيه ها .

در اين بخش ميتوان از حمايت تهران از اقاي   گلبدين حكمتيار رهبر پشتو زبان حزب اسلامي افغانستان ياد كرد.

تهران اين جنگجوي مخالف طالبان را زماني هم شد كه در خاك خود به حيث پناهند قبول نموده و وي را اجازه فعاليت هاي رسمي از ‌انجا داد .

ايران به صدها تن از رهبران مجاهدين هزاره پناهندگي سياسي داد ، آنان را حمايت مالي نموده و جنگ افزار هاي پيش رفته را در اختيار آنان قرار داد  اين كار هم به خاطر كه حملات ضد طالبان را شدت بخشيده باشند .

اما با دخالت شبكه القاعده در حملات 11 هم سپتامبر پاليسي ايران 100 درجه تغير كرد  و آن اينكه تهران دست از حمايت آن عده  از مجاهدين برداشت كه تازه با حمايت جنگنده هاي

( بي 52) امريكايي وارد كابل شدند .

 

9 /11 سپتمبر تغير پاليسي خارجي  ايران در قبال افغانستان

 

اندكي قبل از سقوط رژيم طالبان در افغانستان ، تهران  تغيرات اندكي ملايمتر را در پاليسي خود در منطقه وارد نمود .

ايت الله خامنه يي رهبر مذهبي ايران به تاريخ 26م سپتامبر در بيانيه تلويزيوني به ملتش گفت : جمهوري اسلامي هيچ نوع كمك را با امريكا و متحدين آن در حمله بالاي افغانستان نخواهد كرد .

خامنه يي قصر سفيد را متهم كرد كه ميخواهد در آسيايي مركزي نفوذ نموده و جاي پاي براي خود دريابد .

كارشناسان به اين باور اند كه حضور دراز مدت سربازان امريكايي در افغانستان هيچ سود براي ثبات در اين كشور نخواهد داشت چون كه حالا مشكلات را در موجوديت وجود آنان در افغانستان حس مينمايم .

در اين وقت ايران تنها از همسايه شرقي اش افغانستان نگران نبوده بلكه از همسايه ديگرش عراق كه نيروهاي امريكايي در آنجا نيز حضور دارند نگران است .

ايران در ميان اين دو همسايه حمايت دارنده ايالات متحده امريكا را ميتوان با دانه گندم تشبيه كرد كه در ميان دوپله آسياب قرار دارد و هر لحظه بيم پارچه پارچه شدن آن محسوس است .

اگر ثبات در دو كشور همسايه ايران بر قرار شود و اصول ديموكراسي به گونه شايد و بايد خود پياده گردد پس در اين صورت فشار هاي داخلي ايران را تهديد جدي خواهند كرد زيرا جوانان اين كشور چي از طبقه ذكور و چه هم از اناث از قيوادت كه بالاي آنان از سوي مذهبيان كشورشان كه در راس قدرت قرار دارند به تنگ آمده اند .

تفاوت كه ميان پاليسي خارجي قبلي و كنوني ايران موجود است آن اينست كه ايران حالا آماده حمايت هر نوع از گروپ هاي مسلح ضد امريكايي در عراق و افغانستان است اگرچه خلاف عقيده و زبان آنان هم باشند .

تلاش هاي ايران در اين راستا خاتمه نميابد ، اخبار واصله از غرب افغانستان حكايت  مكيند كه باري هم تعداد از افسران  ايراني با رهبران قبايلي افغان كه در خاك افغانستان در همسايگي با ايران زنده گي ميكنند ملاقات نموده است .

محور گفتگو ها آغاز تحركات ضد امريكايي در افغانستان عنوان شده است .

مقامات ايراني ازبزرگان قومي افغان در اين نشست خواستند  كه آماده هستند در مقابله عليه نيروهاي امريكايي هر نوع كمك هاي مالي و لوژيستيكي را به انها فراهم نمايند.

اما علايق ايران تنها با طالبان محدود نمانده است بلكه به تاريخ 25 نوامبر سال 2006 ميلادي تلويزيون آينه خبر داد كه گويا رضا بهرامي سفير ايران مقيم كابل با عبدالرشيد دوستم يك فرمانده ارشد مجاهدين سابق نيز ديدار نموده است اما محور اصلي گفتگوها واضع نگرديد .

در همين حال پاليسي هاي ايران در افغانستان يك رويه نبوده بلكه ميتوان آن را دو رويه خواند .

چون از يك سو مقامات ايراني بارها  از حمايت دولت افغانستان خبر داده اند اما از سوي ديگر تهران در صدد برهم زدن روابط ديپلوماتيك بين پاكستان و افغانستان نيز مي باشد كه  گفته ميشود در تيره گي ها كشيدگي هاي اخير در  روابط ديپلوماتيك ميان اسلام آباد و كابل نيز تهران  دست داشته است .

جنگ هاي اخير اقتصاد افغانستان را به شدت متاثر نموده است و اين كشور حالا بيشترين تعداد از كالاهاي مصرفي خود را از كشورهاي همسايه به خصوص پاكستان وارد مينمايد .

ايران هم يكي از كشورهاي عمده صادر كننده اقلام بازرگاني به افغانستان است كه از اين جمله ميتوان از سامان الات برقي ياد كرد .

اما ايران ميخواهد از طريق صادرات اقلام بازرگاني به افغانستان نيز به نحوی نفوذ خود را در داخل اين كشور حس نموده   و از همين جهت است كه ايران در صدد تيرگي مناسبات ميان اسلام آباد و كابل است .

و در صورتيكه روابط ميان اسلام آباد و كابل  هر چه بيشتر تيره و تيره تر گردد مشكلات بالاي اقلام صادراتي پاكستان به افغانستان  از سوي حكومت كابل وضع گرديده و اين فرصت خوب براي ايران است تا اين خلاهاي صادراتي را با اقلام توليدي خود پر نمايد .

در حاليكه افغانستان نياز شديد به اقلام صادراتي ايران دارد و از سالها شكار توليدات ايران شده است پس با اين اقدام ايران  امريكا نميتواند سرحدات غربي افغانستان را به روي ايرانيان مسدود نمايد و در همين حال اين يك موقع خوب را به تهران خواهد داد تا در ولايات غربي افغانستان كه سرحدات مشترك با اين كشور دارد به خوبي مداخله نموده و فعاليت هاي ضد امريكايي را تشديد نمايد و اگر امريكا اين سرحدات را با حمايت دولت افغانستان به روي اقلام بازرگاني تهران مسدود نمايد افغانستان با بهران شديد اقتصادي روبرو خواهد شد و در انجام كار  اقتصاد نو پايه اين كشور سقوط خواهد كرد  .

در همين حال ايران يكي از كشورهاي عمده كمك كننده به بازسازي افغانستان نيز مي باشد .

چندي قبل مسولين  اطاق هاي بازرگاني اين دو كشور قرار داد هاي متعددي را ميان يك ديگر به امضا رسانيدند و اين توافق نامه راه ديگري را براي حضور ايران در افغانستان مساعد نمود .

طبق اظهارات وزارت خارجه ايران بعد از سقوط طالبان در افغانستان تهران  به اين كشور حدود 600 مليون دالر را مساعدت نموده تا در پروسه  بازسازي به مصرف برسد .

 

جنگ رسانه يي ايران با افغانستان

 

اگر افغانستان را در خصوص آ‍زادي رسانه ها با ايران مقايسه نمايم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه رسانه ها در افغانستان از آزادي به مراتب بيشتر نسبت به ايران برخوردار اند .

رسانه هاي ايران تحت قيودات جدي دولت ايران قرار دارند و بيشترين تعداد اخبار ضد امريكايي را به نشر ميرسانند .

نشر مطالب ضد دولت امريكا در روزنامه هاي ايراني به عادت مبدل شده است  كه آن را ميتوان به آغشته گي يك مرد كهن سال به سگرت تشبيه نمود .

اين رسانه ها واشنتگتن  را متهم ميكنند كه در وعده هاي داده شده خود به مردم افغانستان ناكام مانده است .

روزنامه جمهوري اسلامي ايران در 5مين سالگرد حملات بالاي مركز تجارتي جهان و وزارت دفاع امريكا به خط درشت نوشته بود كه امريكايي ها در افغانستان شكست خورده اند .

آنان به وعده هاي خود وفا نكرده ند و همه مردم افغانستان آنان را حالا به چشم متجاوزين و كساني ميبينند كه خاكشان را غصب كرده اند  و حضور سربازان امريكايي جز پاليسي اشغال آسيايي آنان چيزي ديگري نه بوده است .

ايران شاگردان افغان را  كه در آن كشور از مراكز تحصيلات عالي فارغ ميشوند تشويق مي كنند تا مكاتب مذهبي را در كشور خود ايجاد نموده و كمك هاي مالي اين گونه مكاتب  ، فرهنگستان ها  ، حلقات سياسي و  روزنامه ها به دوش تهرن است .

ايران به منظور نفوظ هر چه بيشتر در افغانستان حالا مراكز آموزش شاگردان افغان  را نيز در كابل و هرات ايجاد نموده است .

در اين مراكز حق جذب در قدم نخست به آن افغانها داده ميشود كه بعد از مهاجرت ها به ايران دوباره به كشورشان اما به مفكوره ايراني برگشته اند ، زيرا ايران ميتواند بالاي اين گونه افراد به خوبي  سرمايه گذاري نمايد .

دها روزنامه ، هفته نامه و مجله هاي منتشره از كابل و چندين ولايت پرجميعت بدست افغان هاي ايراني افتاده است.

اگر به صفحات آغازين اين نشريات نظر اندازيم اغلبا اخبار و  شعار هاي ضد امريكايي  را در آن به خط درشته به آساني دريافت نموده ميتوانيم .

نتيجه گيري :

 

افزايش خشونت به طور سرسام آور نه تنها در مرز مشترك افغانستان و پاكستان بلكه در سرحدات ميان افغانستان و ايران نيز مشكلات را ايجاد نموده است .

اگر گروه هاي به حمايت ايران نيروهاي امريكايي را در افغانستان شكست دهند و نيروهاي خارجي مجبور به ترك افغانستان شوند پس در اين صورت كساني كه حكومت كابل را در سلطه خود بياورند بار ديگر رويه ضد ايراني را اختيار نموده و به مثابه مار آستين به شكل يك خطر جدي به ايران نيز محسوس خواهند شد .

اما اگر معكوس شود يعني اينكه تلاش هاي ضد امريكايي تهران در افغانستان به ناكامي به انجامد ايران آخرين دهليز  ورودي افغانستان  به شرق ميانه و اروپا خواهد شد.

 


بالا
 
بازگشت