چهره دولت در آيينه حوادث

 

 

دكتور همت فاريابي

پانزدهم جون 2006 م

 

روز دوشنبه تاريخ هشتم جوزا مطابق به بيست و نهم ماه مي سال جاري در اثر يك عمل مرموز عساكر امريكايي ، يك عراده موتر باربري نظامي مربوط قواي نظامي امريكا در نقطه مزدهم شهر كابل با چندين عراده موتر شخصي اهالي تصادم نمود كه در نتيجه آن ده ها تن از مردم ملكي كشته و زخمي شدند .

مردم ناظر صحنه ازين عمل زورگويانه و غيرانساني نظاميان امريكايي به خشم آمده و بگونه اعتراض با استفاده از سنگ و چوب و سردادن شعار هاي ضد حكومت رئيس جمهور كرزي و حاميان امريكايي آن بطرف نظاميان امريكايي به مظاهرات اعتراض آميز پرداخته ، خشم و انزجار خود را ابراز نمودند كه متعاقبآ بقول منابع مختلف اطلاعات جمعي ، مظاهره كنندگان با سلاح هاي خودكار امريكايي روبرو گرديده و تعداد قربانيان اين واقعه به ده ها تن ميرسد . از قرار رسانه هاي اطلاعاتي زمانيكه تظاهرات خود جوش مردم در ديگر نقاط شهر كابل وسعت پيدا نمود ، پوليس امنيتي كابل نيز به كمك « دوستان » امريكايي خود شتافته وخشونت را برعليه مردم خود به نمايش گذاشتند كه ازجزئيات اين خونريزي همگان واقف ميباشند.

من ميخواهم درين نوشتار ، منطق تصادم تصادفي كاميون نظامي امريكا ، برخورد مقامات امريكايي و قضاوت مسئولين جانب افغاني را با بعضي ملحوظات ديگر مختصرآ به بررسي بگيرم .

با گذشت يك هفته از واقعه خونين بتاريخ پنجم ماه جون رونالد نئومن سفير امريكا در كابل اعلام نمود كه حادثه 29 ماه مي تصادفي بوده و در نتيجه عوارض تخنيكي در سيستم برك « تورموز » موتر بوقوع پيوسته است ويا به گفته مردم « برك آن خطا خورده بود » .

بلي ! برك نظاميان امريكايي گاه گاهي در عراق ، افغانستان ويا كشور مظلوم ديگري كه در آنجا قواي امريكا حضور دارد ، خطا ميخورد كه نتيجه آن منجر به قرباني افراد بيگناه اعم از زن و مرد و پير و جوان ميگردد .

رسوايي عمل نظاميان امريكايي در زندان ابوغريب ، برخورد غير انساني با مردم ملكي در جنوب افغانستان ، واقعه در زندان گونتاناما كه باعث اعتراضات عمومي درجهان اسلام گرديد و ده ها مثال ديگر شاهد اين خودسري هاي نظاميان امريكايي است .

جنايت خونين و وحشتناك كه تقريبآ سه هفته قبل در شهر « حديثه » عراق توسط نظاميان امريكايي آگاهانه و مصمم عملي گرديد ، وجود هر انسان را به لرزه درآورده و وجدان آنرا شديدآ متآثر ميسازد .به قول منابع خبري سه هفته قبل در شهر حديثه عراق وسايط نظامي امريكا، موتر هاي شخصي عابرين ملكي را توقف داده ، بدون موجب زير آتش سلاح هاي خودكار قرار دادند و تا آخرين سرنشينان موتر ها را به خاك و خون يكسان نمودند . در اثر اين عمل وحشيانه بيست و چهار سرنشين موتر هاي شخصي همه به قتل رسيدند . از قرار تبصره كانال هاي تلويزيوني غرب و بعضي منابع ديگر، رسوايي اين واقعه به مراتب عميقتر از رسوايي زندان ابوغريب است . اما رسانه هاي مزدور عربي زبان و فارسي زبان ، اين واقعه المناك را كم اهميت جلوه دادند ويا در پروگرامهاي خبري خود هيچ كدام گزارشي درين باره ارايه نكردند. حكومت دست نشانده عراق چون هميشه خواهان تحقيقات درين باره گرديد . قسميكه رئيس جمهور كرزي نيز بعداز اجراي هر عمل ضد مردمي توسط امريكا دستورميدهد تا تحقيقات شود و رئيس جمهور بوش وعده ميسپارد كه اين تحقيقات را به ثمر برساند !!!!! ؟

اگر ما به اظهارات سفير امريكا در افغانستان درباره تصادفي بودن تصادم كاميون نظامي قواي امريكا منطقآ با درنظرداشت جهات تخنيكي اين حادثه نظراندازي كنيم ، نتيجه گيري موضوع عكس ادعاي سفير امريكا را نشان ميدهد .  سفير امريكا ادعا كرد كه خرابي سيستم برك باعث اين حادثه شده است .

اشخاصيكه به رانندگي وسايل نقليه يعني دريوري بلديت دارند ،  بخوبي ميدانند كه توقف وسيله نقليه در حالت اضطرار ويا جلوگيري از تصادم ميتواند به اشكال مختلف صورت گيرد . 

اولآ بايد متوجه بود كه واقعه گويا ترافيكي در يك محل سراشيب رخ نداده است كه كاميون نظامي با خطاخوردن برك ، موتر هاي پايانتر از خود را زير تاير كرده باشد . اما بعد ! اگر برك كاميون نظامي حتي درحال حركت هم خطا خورده باشد ، راننده ميتوانست با استفاده از آيين برك آنرا توقف بدهد . اگر پايبرك و آيين برك هردو كار نميكرد ، راننده ميتوانست با استفاده از جلو موتر از وقوع واقعه جلوگيري نمايد . انگار كه با خطاخوردن برك و آيين برك ، جلو كاميون هم اشكالات تخنيكي پيدا كرده بود و موتر نظامي كاملآ خودسر شده بود ، درين حالت اولين موتر قرباني شده ميتوانست همچون به اصطلاح « دنده پنج » مانع ادامه حركت عراده نظامي بسوي ديگر موتر ها گردد. اگر موتر زير تاير شده اولي مانع از ادامه حركت موتر نظامي نشده بود ، موتر قرباني دومي حتمآ مانع ادامه حركت موتر نظامي ميگرديد . درحاليكه طبق گزارشات خبري ، كاميون نظامي امريكا دوازده عراده موتر شخصي را زير تاير خود كرده است. منطق قضيه حكم ميكند كه دريور كاميون نظامي آگاهانه و قصدآ كاميون خود را بالاي خودرو هاي شخصي رانده است .

 تصادفي ويا آگاهانه بودن اين چنين قضايا وقتي بهتر قابل درك است كه آنرا در آئينه اظهارات چندماه قبل يك جنرال زيردريايي امريكا به دقت نگاه كنيم . اين جنرال امريكايي طي يك مصاحبه با يكي از هفته نامه هاي انگليسي زبان گفته بود كه « از هدف قراردادن مردم بي سلاح و بي دفاع لذت خاص ميبرد » . بعيد نيست كه اين نظامي امريكايي نيز از زير تاير كردن مردم بيدفاع لذت خاص برده باشد .

درحاليكه حكومت حامد كرزي خسارات وارده جاني و مالي تراژدي هشتم جوزاي كابل را رقم ميزند كه عامل آشوب آن نظاميان امريكايي بوده است ، امريكايي ها دو افغان ديگر را در كنر به قتل رسانيدند .

(( تلويزيون آريانا روز يكشنبه از قتل دو شهروند غيرنظامي درولايت کنربه دست نظاميان امريكايي خبر داد.

اين شبكه تلويزيوني به‌نقل از مقام ‌هاي امنيتي اين ولايت گزارش داد كه نيروهاي امريكايي، اين دو نفر را به اين علت كشتند كه برادرشان با لشكر طيبه در ارتباط بود.

به گفته يک منبع دولتي ، براساس گزارش‌هاي رسيده احمدجان با لشكر طيبه ارتباط داشت و امريكاييان به اين علت دو برادر وي را در ولسوالي ناري اين ولايت به قتل رساندند . )) .

اين متن خبري است كه توسط تلويزيون آريانابه سمع مردم رسانيده شد . ازين واقعه وحشتناك حتي رسانه هاي مزدور نيز نتوانستند از آن چشم پوشي كنند . (( قتل بخاطر اتهام جرم برادر )) . مسلم است كه در اينجا (( برك كاميون امريكا خطا نخورده بود )) ، آن قسميكه نئومن سفير امريكا دركابل قلمداد كرده است. بلكه نظاميان امريكايي حكم اعدام دو نفري را صادر كرده و به اجرآ درآوردند كه برادر آنها متهم به ارتباط داشتن با « لشكر طيبه » بود . درينجا نظاميان امريكايي خود قاضي ، خود مدعي العموم و خود اجرآ كننده حكم شده اند. اين عمل زورگويانه وغيرانساني آنها در چوكات هيچ قانون بشريت گنجايش ندارد. با اين همه اوباشي ها براي مردم افغانستان تلقين ميگردد كه امريكا دموكراسي را به ارمغان ميآورد !!! \ .

مطلب ديگريكه رونالد نئومن سفير امريكا در افغانستان در اظهاراتش خاطرنشان كرد اين بود كه مجرم واقعه 29 ماه مي نظر به قرارداد كابل ـ واشنگتن نميتواند در افغانستان محاكمه گردد. اين اظهارات را سفير امريكا وقتي عنوان نمود كه پارلمان افغانستان خواستارمحاكمه راننده كاميون نظامي امريكا شده بود.

دو سال بعداز واقعه يازدهم سپتمبر و اشغال افغانستان توسط ايتلاف بين المللي در رآس ايالات متحده امريكا يعني در سال 2003 ميلادي قراردادي ميان حكومت حامد كرزي و ايالات متحده امريكا به امضآ رسيد كه مطابق آن يك نظامي امريكايي نسبت جرميكه در افغانستان مرتكب ميشود ، نبايد توسط محكمه افغانستان محاكمه شود . درحاليكه امريكا ميتواند فرد فرد تبعه افغانستان را به عناوين و بهانه هاي مختلف در جزيره گوانتاناما و ديگرمحابس مخفي وعلني خود انتقال داده ، حيات و ممات آن ها را در اختيار خود قرار دهد. اين است چهره « مردمسالاري » حكومت رئيس جمهور كرزي .

تسليم دهي شهروندان افغانستان براي دولت امريكا درآنوقت آغاز شده بود كه قانون اساسي 1343 هجري شمسي تا تصويب قانون اساسي جديد افغانستان مرئ الاجرآ قرار گرفته بود و در ماده بيست و هفتم اين وثيقه به صراحت عام و تام آمده است (( هيچ افغان به علت اتهام به يك جرم به دولت خارجي سپرده نميشود )) .

به هرحال موافقت نامه نابرابردرميان واشنگتن و حكومت كرزي برخلاف قانون اساسي كشور و برخلاف اراده مردم افغانستان درحالي به تصويب رسيد كه مشروعيت جانب افغاني قرارداد ، نظر به قانون اساسي برحال كشور ناقص و فاقد صلاحيت عقد چنين قرارداد بود. اين يك بحث حقوقي است كه توضيحات جوانب آن باعث تطويل كلام ميگردد.

در تاريخ كشور قرارداد هاي نابرابر ، تحميلي ، زورگويانه ، ننگين و شرم آور وجود دارد  مانند قرارداد لاهور و قندهار شاه شجاع با انگليس ها ، قرارداد ويا معاهده مشهور « گندمك » امير محمد يعقوب خان كه بنام معاهده ننگين گندمك به تاريخ ثبت گرديده است و معاهده ديورند اميرعبدالرحمن خان با انگليس ها ، مگر قرارداد كابل و واشنگتن حكومت رئيس جمهور كرزي با امريكايي ها كه عزت ، حيثيت و اعتبار افغانستان را منحيث دولت آزاد و مستقل زيرسوال ميبرد ، ميتواند يكي از قرارداد هاي ننگين و شرم آور درتاريخ معاصر افغانستان در آغاز قرن 21 تلقي گردد.

اين قرارداد نابرابر ، براي نظاميان امريكايي چراغ سبز را نشان ميدهد تا در خودسري هاي خود بدون قيد و بست ادامه دهند .

ادعاي ديگرمقامات امريكايي و ائتلاف اينست كه گويا تظاهركنندگان بروي سربازان امريكايي آتش گشودند.

از قرار گزارش خبري راديو بي بي سي سخنگوي نيروهاي آمريکايي درکابل مدعي شده است كه « شماري از تظاهرکنندگان بروي سربازان آمريکايي آتش گشوده اند » درين حال تام کالينس، سخنگوي نيروهاي ائتلاف نيز در يک کنفرانس خبري در کابل تلاش كرد كه آفتاب را به دو انگشت پنهان نمايد. او گفت پيش از اين که سربازان آمريکايي به تيراندازي هوايي اقدام کنند، شماري از تظاهرکنندگان بروي آنها آتش گشودند. بقول سخنگوي نيرو هاي ائتلاف تحقيقات ابتدايي نشان مي دهد که ابتدا از ميان جمعيت مردم بسوي سربازان  شليک شده و پس از آن سربازان امريكايي گويا براي دفاع از خود دست به اسلحه بردند و شليک هوايي کردند."

اين اظهارات در حالي صورت مي گيرد که تظاهرکنندگان و شاهدان عيني ميگويند که سربازان آمريکايي بروي مردم آتش گشودند و شماري از تظاهرکنندگان در نتيجه آن کشته و زخمي شدند.

قسميكه در اظهارات ديده ميشود  تام كالينس با وجود همه پررويي ، فير گويا هوايي سربازان امريكايي را مكررآ تآكيد ميورزد . ولي برعكس ادعاي آنها تمام گزارشات خبري حاكي ازآنست كه در نتيجه فير هدفمند نظاميان امريكايي و پوليس افغان ده ها تن كشته و صدها تن ديگر زخمي گرديده است .

مسلم است كه در ادعاي مقامات امريكايي و ائتلاف هيچكدام سند ، ثبوت و شواهدي ارايه نگرديده است. درحاليكه پروسه مظاهرات مردم قدم به قدم و لحظه به لحظه از طرف صدها ژورناليست و عكسبردار وابسته به حكومت كرزي و حاميان آن فلمبرداري و عكس برداري شده است.  هزارها قطعه عكس از صحنه اعتراضات مردم توسط خبرنگاران داخلي و خارجي تهيه شده و در وسايل اطلاعات جمعي نشر گرديده است . مگر بدست مردم معترض بغيراز چوب ، سنگ و كلوخ چيز ديگري ديده نميشود.  اگر كدام شواهدي دال بر مسلح بودن بعضي اشخاص در بين مظاهره كنندگان وجود ميداشت مقامات حكومت كرزي ، امريكا و آنانيكه مظاهرات خود جوش مردم را دسيسه از قبل پلان شده ناميدند ، حتمآ اين اسناد را بخاطر برائت عمل خونين خود ارايه و نشر مينمودند. مگر ادعاي مظاهره چيان كه نظاميان امريكايي و پوليس امنيتي كابل بروي آنها آتش گشوده و باعث تلفات جاني گرديده است ، با ده ها سند ، ثبوت و شواهد انكار ناپذير ارايه گرديده است.

ادعاي مقامات امريكايي در بستر شواهد انكار ناپذير مردم ، به آن ضرب المثل زورگويانه اشاره ميكند كه شخص زورآور بالاي شخص كمزور و ناتوان ادعا ميكند كه (( چرا گوسفند تو بالاي سگ من حمله كرده است ؟ )) .

عكس العمل مقامات افغاني را در قبال واقعه 29 ماه مي كابل بطور عمده ميتوان يك گريز بزدلانه از حقايق تلقي نمود . در قضاوت ها و برخورد هاي آنها در ارتباط موضوع ، تلاش گرديده است تا نظاميان امريكايي و حكومت كرزي  برائت داده شود و تمام مسئوليت را بدوش (( توطئه گران ، فرصت طلبان ، آشوبگران ، تبه كاران ، دسيسه سازان وغيره عناصريكه وجود خارجي آنها تعيين ، تعريف و مشخص نشده است گذاشته اند.  درحاليكه اطراف و مشتركين قضيه عبارت از مردم ، امريكا و حكومت جناب كرزي ميباشد . اين آسانترين راه گريز از زير بار مسئوليت در برابر مردم است. درين شكي وجود ندارد كه دشمنان صلح و ثبات در افغانستان ازين كردار ضد مردمي به نفع خود بهره برداري مينمايند و مسلم است كه اينگونه اعمال زورگويانه نظاميان امريكايي و برخورد ناسالم دولت عليه مردم خود ، صفوف طالبان و ديگر جنگجويان ضد دولتي را تقويت ميبخشد.

حامد کرزي، رييس جمهور در سخنانيکه شامگاه دوشنبه از طريق تلويزيون افغانستان ايراد کرد به کساني به عنوان محرک بروز خشونت اشاره کرد و آنرا از قبل پلان شده تلقي نمود. او گفت که اين افراد بازداشت خواهند شد. البته به زعم رئيس جمهور كرزي محرك آشوب نه كساني هستند كه با راندن كاميون نظامي بالاي عراده جات شخصي مردم باعث قتل ده ها نفر شدند بلكه از نظر او عامل اين آشوب مردم است كه به اعتراض به اين اوباشي ها به مظاهره عليه قواي امريكايي و حكومت كابل پرداختند.  واضح است كه از رئيس جمهور كرزي منحيث رئيس جمهور تحت الحمايه امريكا انتظارديگري نميرفت .

صبغت الله مجددي، رئيس مجلس سناي افغانستان در اظهاراتي، تظاهرات کابل را "حرکت سازماندهي شده" توصيف کرد و گفت که اين تظاهرات بر اساس برنامه ريزي هاي قبلي صورت گرفته است.

آقاي مجددي ازين هم پا فرا تر گذاشته و بدون رعايت اخلاق بزرگي منحيث رئيس مجلس سنا و بدون احترام به اين مقاميكه نصب گرديده است ، مظاهره كنندگان را كه ساكنين كابل تشكيل ميدهد ، به داشتن سلاح و به غارت دارايي هاي عامه و شخصي متهم نمود. البته سخنانيكه امريكا از ايشان انتظار داشت بشنود نه مردم. صبغت الله مجددي كه در جريان لويه جرگه قانون اساسي ، بي پروا بودن خود را در برابر خواست مردم با ابراز الفاظ ركيك « بلايم به پس تان » در انظار عامه به نمايش گذاشته بود ، او احتمالآ فكر ميكند كه با تكيه زدن به مسند قدرت ، مبارزه بخاطر خواست مردم به پايان رسيده است . و شايد هم به زعم او مبارزه در راه آرمان مردم تا وقتي موجه است كه از نام مردم چيزي بدست آورده شود.

درين ميان موضعگيري يونس قانوني در ارتباط با واقعه كابل خيلي تعجب آور است.

نظر به گزارشات رسانه ها ، محمديونس قانوني رئيس مجلس نمايندگان افغانستان در جايي گفته است كه « عاملان اين حادثه بايد به آسيب ديدگان حادثه روز دوشنبه غرامت بپردازند » درين اظهارات به گمان اغلب ، مقصد از « عاملان حادثه » نظاميان امريكايي بوده باشد كه حادثه آفريني كرده باعث مظاهرات مردم گرديده است .

اما آقاي قانوني درجاي ديگري از اظهارات خود يعني دراجلاس شوراي ملي تاکيد کرده است که آنها بر حکومت اين کشور فشار وارد خواهند کرد تا عاملان تظاهرات شناسايي شده و به دادگاه کشانده شوند. البته درينجا برداشت ميگردد كه مقصد گوينده از كلمه « عاملان تظاهرات » نه عاملان اصلي واقعه است بلكه كساني هستند كه تظاهرات را برپا كردند.

اگر در جملات فوق دقت صورت گيرد ، پس ديده ميشود كه در بين اين دو نوع گفتار، پيوند منطقي وجود ندارد ويا به عباره ديگر پارادوكس در مطلب بوجود آمده است . به اين مفهوم كه اگر عاملان حادثه كه باعث تظاهرات شده اند ، ملامت هستند بايد غرامت بپردازند پس گناه برپا كنندگان تظاهرات چه است كه به قول ايشان شناسايي شده و به دادگاه كشانيده شوند !!!!!\

از جانب ديگراگر برپا كنندگان تظاهرات حكمآ ملامت هستند و بايد شناسايي شده به محكمه كشانيده شوند پس درينصورت چرا از عاملان حادثه غرامت تقاضا شود !!!!!\

 درينجا جملات انتزاعي و مرموز ميتواند صداقت موضعگيري را زير سوال قرار بدهد .

 اگر مقصد جناب يونس قانوني از كلمه « عاملان تظاهرات » ، محركين اصلي آشوب 29 ماه مي باشد كه باعث كشتار مردم و تخريب عراده جات آنها شد ، خوشا به حال او كه « بعداز نوشيدن مكرر جامهاي زهر » بالآخره بار ديگر به صف مردم قرار گرفته است . ولي متآسفانه قراين و شرايط اظهارات او مستدل آنست كه هدف آن از كلمه « عاملان تظاهرات » به گمان اغلب مظاهره كنندگان است كه دراثرعمل غيرانساني نظاميان امريكايي اجبارآ به آشوب كشانيده شدند .

اين موضعگيري يونس قانوني بارديگر ثابت ميكند كه در اپوزسيون قرارگرفتن او ، يك بازي سياسي وفريب مردم بيش نبوده است .

 سيد طيب جواد سفيرافغانستان در آمريکا كه يكي از پياده هاي مهم شطرنج با موقعيت مطلوب درين بازي قدرت محسوب ميگردد ، او نيزطي گفتگويي با بخش فارسي راديو بي بي سي اظهار نمود كه نا آرامي هاي کابل در اثر سوء استفاده عده اي "آشوبگر و فتنه جو" صورت گرفته است که گويا با يک نقشه از قبل آماده شده به داخل شهر آمده به چور و چپاول دست زدند و باعث کشته شدن مردم ، تخريب منازل، دکانها و از بين رفتن مال مردم شدند.

علاوه بر اين اظهارات غيرمسئولانه ، جناب ديپلومات ؟ از جمله كمترين كساني است كه با نوكرمنشي خاص تآكيد ميكند « باوجوديكه تظاهركنندگان شعار هايي عليه امريكا دادند و به خودروها و سربازان امريكايي حمله كردند اما احساسات ضد امريكايي بروز نكرده است » .

بلي هموطن ! تاريخ بار ديگر تكرار ميگردد . اينهم نمونه بارز از چهره ديپلومات ارشد ؟ دولت افغانستان است كه معاش دبل دالري را از دارايي بيت المال ميگيرد و برضد صاحبان آن عمل ميكند . احتمالآ جناب سفير كبيرآگاه هستند كه وظايف يك ديپلومات در كشور ميزبان ، مقدم برهمه دربناي منافع كشور متبوع استخدام كننده استوار ميباشد. درين لحظه المناك و تراژيدي براي مردم كشور كه ده ها تن بيرحمانه و زورگويانه به قتل رسيده و صدها تن ديگر مجروح گرديده است ، بجاي آنكه تلاش محيلانه براي خوشي خاطر امريكا صورت گيرد ، ميباييست عكس العمل جدي براي دفاع ازمردم بي دفاع كابل نشان داده ميشد.

در اينجا الزامآ بخاطر آگاهي سفيركبير افغانستان در امريكا از تبصره چند روزنامه معتبر ياددهاني ميگردد : روزنامه نيويارك تايمز درشماره روز چارشنبه خود ميگويد : اعتراضات  روز دوشنبه دركابل  بدون اشتباه يك رنگ و بوى ضد امريكا ، ضد حكومت كرزي داشت كه شورشيان در چار راهى عمده يك تصوير بزرگ از رئيس جمهورحامد كرزى را كه  مخالفينش به تمسخر، يك دست نشانده امريكا ميخوانند به آتش  كشيدند .

اسوشتيد پرس ازيك افغانيكه درشورش هاي كابل زخمى شده است چنين  نقل  قول كرده  است : ما اين خارجي ها را نمى خواهيم، بايد به كشورهايشان برگردانده  شوند . آنها  به جامعه ما صدمه ميزنند .....؟

آژانس فرانسپرس درگزارش كمپيوترى خود ازيك سياستمدار محلي و متخصص  درامورمنطقه نقل قول كرده گفته است  : مردمان فاسد كه خود را درپست مقام هاي حكومتي نگهداشته اند، سبب شده است مردمان عادي خود را از حكومت مركزى به دورنگهدارند .

بازهم اسوشتيد پرس ميگويد : براي بسياري از افغانها ، خارجى ها نخبگان با امتياز اند كه معاشات  گزاف ميگيرند درحاليكه اين ملت درهم  شكسته اسلامى  درفقر وتنگ دستى فرو رفته است.

از قرار گزارش خبري « افغانستان رو » رييس بنياد ملي و بين‌المللي امنيت روسيه، جنايات اخير نيروهاي امريكايي عليه مردم غيرنظاميان در كابل را محكوم كرد.

لئونيد شرشنيوف روز چهارشنبه در گفتگو با خبرنگار ايرنا، ناآراميهاي كابل را انفجار خشم مردم ستمديده اين شهر در مقابل روشهاي سركوبگرانه و اشغالگرانه امريكا خواند.

وي نقش امريكا در افغانستان را به زندانباني تشبيه كرد كه بجاي برقراري مردمسالاري و رفاه عمومي در اين كشور به روش‌هاي جنايتكارانه برعليه ناراضيان متوسل مي‌شود.

جنرال شرشنيوف كه در سالهاي تهاجم شوروي به افغانستان، مدتي در افغانستان بود تصريح كرد افغانها توهين و حقارت را نمي‌پذيرند.

اين كارشناس نظامي روس با اشاره به اين كه دولت حامد كرزي بر اوضاع كشوركنترل ندارد خاطرنشان كرد به زور اسلحه نمي‌توان رضايت مردم را جلب كرد.

وي معتقد است بزودي دامنه اعتراضات عليه حضور امريكا درافغانستان گسترش خواهد يافت.

ناظران سياسي در روسيه بر اين عقيده ‌اند كه امريكا در چند سال اشغال افغانستان هيچ كار مثبتي براي بازسازي كشور انجام نداده و افغانستان به بزرگترين مركز توليد مواد مخدرتبديل شده است.

 آن قسميكه درين گزارش هاي منابع معتبر خبري ديده ميشود ، مظاهره 29 ماه مي كابل برخلاف فرموده آقاي سفير ، مخالف امريكا و مخالف حكومت رئيس جمهور كرزي بوده است. آفتاب را نميتوان با دو انگشت پنهان كرد .

 آقاي ديپلومات درين گفتگوي راديويي خود بخاطر برائت دادن « دوستان امريكايي » خود تلاش زياد بخرچ داده « ازهر چمن سمني » گرفته و خود را به اين و آنطرف كوبيده است كه تبصره بيشتر باعث ضياع وقت ميگردد .

 علاوه برآنكه مقامات رهبري دولت چون رئيس جمهور ، رئيس شوراي ملي و رئيس سنا و دستياران آنها ، مظاهره كنندگان را غيرمسئولانه به يغماگري و چپاولگري متهم نمودند ، آنطوريكه از اظهارات دولتمردان افغانستان پيداست ، آنها بطوركُل يك موضوع را بيشتر ازهرچيز ديگر با الفاظ ، لهجات و قيافه هاي مختلف تلاش نمودند تا برجسته تر گردد ، او اينست كه تظاهرات خودجوش مردم را برعليه نظاميان امريكايي و دولت كرزي ، يك عمل از قبل پلان شده قلمداد كردند.

پيش ازآنكه به منطقي بودن چنين ادعا ، نظري انداخته شود ، ميخواهم چند اظهارنظر را از رسانه ها نقل قول نمايم ـ نيويارك تايمز مينويسد :درحاليكه حامد كرزى فرصت طلبان را مسئول اين خشونت گرايى ميخواند ولي بسياري از افراد دركابل به شمول  ديپلومات هاي غربي  وكارمندان  تعاوني  ميگويند كه به نظر ميرسد شورش خودجوش بوده كه عدم دريافت كارها هزارها درهزار بيكار وسير بطي عمليه اعمار مجدد افغانستان وياس ازعدم موفقيت حكومت تازه كه بدان اميد زياد بسته بودند آنرا شديد ترساخت  . آژانس فرانسپرس در ويپ سايت مربوط خود عنوان داده است ، فساد ادارى  ورشوت ستانى وناتوانى حكومت شورش افغانها را  دامن ميزنند .

اسوشتيد پرس نوشته است : ميزان بيكاري افغانها چهل درصد است  درحاليكه خارجى ها دراماكن و عمارات بزرگ به سر برده  موترهاي گرانبها و لوكس شانرا ازميان زنان ميگذرانند كه دستان كودكان بي لباس شانرا گرفته گدايى ميكنند ، نرخ كرايه هاي منازل هم از هنگامى كه طالبان ازقدرت خلع شده اند وموسسات بين المللي وارد كابل شده اند يكهزار درصد ازدياد يافته است. اين مقدار كرايه ازقدرت پرداخت افغانها كاملاء خارج است .

ده ها اظهارات معتبر ديگر به نشر رسيده است كه به خودجوش بودن مظاهرات برعليه نظاميان امريكايي و حكومت كرزي برخلاف ادعاي دولتمردان افغانستان تآكيد مينمايد كه تذكار همه آنها از توان يك مقاله بيرون است .

در صورتيكه ادعاي مسئولين امور در ارتباط به « از قبل پلان شدن مظاهرات كابل » را از جانب عقلي و منطقي مورد بحث و مداقه قرار دهيم ، نتيجه آن مضحك بودن ادعا را ثابت مينمايد.

اگر مظاهره كابل از قبل پلان شده تلقي شود ، اين مفهوم را ميرساند كه مظاهره كنندگان قبل از همه باييست با نظاميان امريكايي پلان خود را طرح و همآهنگ مينمودند و براي امريكائيان ميگفتند كه « شما در فلان تاريخ و فلان ساعت مردم ملكي را زير تاير كنيد تا ما بتوانيم تظاهرات خود را برپا كنيم و بعدآ شما امريكايي ها بايد يك تعداد مردم را از بين ما مظاهره كنندگان به قتل برسانيد تا ما بتوانيم اين تظاهرات را به تمام كابل گسترش دهيم » . از قبل پلان شدن مظاهره اين مفهوم را ميرساند كه به عرض رسيد . در غيرآن مظاهره كنندگان ويا به قول اين دولتمردان سازماندهنگان مظاهره از كجا مي فهميدند كه روز دوشنبه بتاريخ 29 ماه مي چنين حادثه رخ ميدهد تا آنها به تظاهرات اعتراض آميز دست يازند. اين چنين طرز قضاوت اداره كنندگان دولت نه تنها از لحاظ عقل و منطق مردود و غيرقابل قبول است بلكه اينگونه نگرش در قضايا كاملآ مضحك نيزميباشد.

در آخر اين نوشته ميخواهم اظهار عقيده نمايم كه اگر در پاليسي دولت و حاميان خارجي او بخصوص امريكا و انگليس تغييرات جدي در برخورد با مردم بوجود نيايد ، آينده اين كشور ماتم زده تاريكتر از آن خواهد بود كه در نتيجه 30 سال جنگ ديده شده است .

ومن الله التوفيق

akbarhemat4@hotmail.com

www.drfaryabi.blogspot.com

 


بالا
 
بازگشت