باگذشت هرروزمشکلي برمشکلا ت کشورافزوده ميشود

(رادمرد)

 

ازيکطرف سياست هاي ناسنجيده وعجولانه دولت بعد ا زانتخابا ت شرايطي را به وجود آورده كه به درگيري هاي داخلي، ناامني، سرقت مسلحانه، اختطاف و توليد ترياك منجر شده است. بيش ازچهارسال از زمان سقوط حكومت طالبان مي گذرد، در اين مدت بيش ازبيست هزار نظامي آمريكايي، حدود هشت تا ده هزارنظامي کشورهاي هم پيمان آمريکا و هزاران نفر پرسونل اردوي افغانستان مأمور مبارزه با طالبان و القاعده و تأمين امنيت در افغانستان مي باشند اما سرانجام اين مأموريت تا به امروز تداوم ناامني، افزايش موج خشونت، گسترش درگيري ها ا ز جنوب و شرق افغانستان به شمال و غرب كشور از جمله در هرات، بلخ، فارياب، افزايش كشت خشخاش و رونق تجارت ترياك، توقف روند بازسازي، قدرت گيري جنگ سالاران محلي در ولايات بوده است.                       

ازجانب ديگرباتاسف ضربات قوای اءتلا ف بین المللی بر طالبان درمناطق جنوبی كشور، زمانی صورت میگیرد كه برخی گزارشها حاكی از اصابت چندین بمب برمنازل مسكونی و مكاتب دراین مناطق وكشته وزخمی شدن تعدادی ازاهالی ملكی است.  خبرگزاری‌ها به نقل ازشاهدان عینی گزارش داده اند كه نیروهای هوایی قوای ایتلاف حداقل سه بمب در منطقه نوزاد ولایت هلمند پرتاب كردند كه بر اثر آن تعدادی دكان ویك مكتب تخریب گردید، اما نیروهای بریتانیایی مستقردر این منطقه ادعا کرده اند كه منطقه بمباردمان شده، محل تجمع و انداخت سلاحهای سنگین طالبان بوده و آنها ناگزیرازبمباردمان آن بوده اند، به گفته این سربازان، طالبان ازاین منطقه دست به آرایش نظامی زده و قصد تصرف ساختمانها ومراكزاداری ولسوالی نوزاد را داشتند ولازم بود كه این آرایش نظامی برهم بخورد وپلان هراس افگنان برای تصرف مركز ولسوالی خنثی شود.

این چندمین بار است كه نسبت به هدف گیری غیر دقیق طیارات نظامی ایتلاف انتقاداتی صورت میگیرد و باعث بروزواكنش‌های تند مردمی درمناطق آسیب دیده می شود. چندی قبل حامد كرزی، رییس جمهور با فراخوان قومندان قوای ایتلاف بین‌المللی، از وی خواست كه هر نوع حملات نظامی سنگین و یا بمباردمان مناطقی كه گمان می رود محل تجمع و پایگاههای عملیاتی طالبان باشد، باید با مشوره وهماهنگی با قوای اردوی ملی ونیروهای امنیتی افغانستان صورت بگیرد. اخیراً شورای امنیت ملی كشور، طی نشستی كه مسؤولان بلند پایه نظامی قوای ایتلاف نیز در آن اشتراك داشتند، بر ضرورت مشوره قوای ایتلاف با وزارت دفاع ملی، قبل از هر گونه عملیات هوایی تأكید كردند وهم مسؤولان نظامی ایتلاف وهم مقامات وزارت دفاع ملی موافقه نمودند كه قبل ازوارد كردن ضربات هوایی برمراكز تجمع طالبان، معلومات مشترك خود از ساحه را ارزیابی كرده و دقیق‌ بسازند.  اما علیرغم پایبندی قوای ایتلاف به این تعهد و كوشش ایشان برای صدمه وارد نكردن برغیر نظامیان، چنین اتفاقاتی گاهی به ناگزیررخ میدهد، مشكل عمده‌ای كه در این زمینه وجود دارد، نفوذ و رخنه مخالفان دولت در میان بافت‌های مردمی و استفاده ازپناهگاه غیر نظامیان و یا كمین گرفتن درمكاتب است كه اگر اقدام جدی صورت نگیرد، ممكن است خطرساز شود. در برخی مناطق جنوبی كشور، زمینه‌های نارضایتی مردمی از دولت وجود دارد.

این نارضایتی‌ها، یا ناشی ازعدم توازن درتوزیع مقامات اداری میان تیره‌های گوناگون قومی، یا ناشی از قوی بودن تبلیغات طالبان درمقایسه با دولت و یا به خاطر مشكلات عدیده اقتصادی ومعیشتی است كه باعث فقرو محرومیت و سرخورده‌گی وسیع اقشارمختلف مردم از دولت شده است.  در صورتی كه به این گونه مسایل توجه جدی نشود و زمینه‌ها وریشه‌های نفوذ وحضورمخالفان درمیان مردم از بین نرود، هر روز ممكن است كه حوادث تلخی مانند آنچه كه در ولسوالی نوزاد اتفاق افتاد، رخ دهد و هموطنان بیگناهی، قربانی حملاتی شوند كه با هدف نابود كردن پایگاههای مخالفان صورت میگیرد.

رفتار خشونت آميز نيروهاي آمريکايي با مردم ، با واکنش شديد مردم وبرخي نمايندگان مجلس شوراي ملي مواجه شده است. نمايندگان مجلس معتقدند رفتار نادرست نيروهاي آمريکايي باعث تشديد خشونت و گسترش ناامني در افغانستان شده است . اين در حالي است که برخي منابع خبري از تحرکات جديد نيروهاي طالبان در چهار ولايت هلمند ، ارزگان ، قندهار و زابل در جنوب افغانستان خبر مي دهند. به گفته ي اين منابع طالبان کنترول بعضي مناطق را به دست دارند. با گذشت بيش ا ز چهار سال از حضور نيروهاي آمريکا در افغانستان ، طالبان همچنان فعال است .  آمريکاييان که با شعار مبارزه با تروريسم وارد، افغانستان شدند ، در مقابله با نيروهاي طالبان ناکام مانده اند . گسترش ناامني ها و تشديد فعاليت طالبان نشان مي دهد خارجي ها وبخصوص آمريکا تمايلي براي برقراري ثبات و امنيت در افغانستان ندارند . حضور پر رنگ نيروهاي طالبان در مناطق جنوبي ، باعث نگراني گسترده مردم اين کشور شده است . اکنون ا ين سوا ل پيش مي آيد که چرا نيروهاي ائتلاف در مقابله با طالبان ، موفق نبوده اند ؟ ‌واقعيت اين ا ست که آمريکاييان وجود نيروهاي طالبان را براي پيشبرد اهداف خود در افغانستان ، ضروري مي بينند .

در ماههاي گذشته برخي گزارش ها از ارتباطات آمريکا بابعضي عناصر طالبان پرده برداشت که بيانگر عدم تمايل امريکا در سرکوب طالبان است . برخي کارشناسان سياسي ، موضوع تروريسم و نيروهاي طالبان را اهرم فشار آمريکا عليه دولت مرکزي مي دانند . به نظر مي رسدتا زماني که نيروهاي آمريکايي به طالبان به عنوان بهانه اي براي ا ستمرار حضور خود در افغانستان مي نگرند ، قطع ريشه هاي تروريسم درافغانستان ، امکان پذير نخواهد شد . گذشت زمان که به شفاف شدن موضع آمريکا درقبال تروريسم و طالبان منجر مي شود ، مي تواند معيار مناسبي براي مقايسه عملکرد اين کشور با ادعاهاي اوليه آن در زمان تصرف افغانستان باشد . مبارزه با طالبان ، از بين بردن فقر ، مقابله با قاچاق تجارت مواد مخدر ، خلع سلاح وتامين نظم وقانون ادعاهايي است که آمريکا در تحقق آ ن به شدت ناکام بوده است . ايجاد ثبات و امنيت مستلزم اعمال حاکميت دولت در سراسر اين کشور است که اين امر با بد ست گرفتن امور امنيتي توسط ارتش ملي دراين کشور ميسر است . حضور نيروهاي خارجي ، عامل اصلي بي ثباتي اين کشور است و خروج آنان مي تواند بهترين کمک به برقراري امنيت در افغانستان باشد .

روزنامه گاردين چاپ لندن در شماره جديد خود مقاله ای منتشر کرده است زير عنوان 'افغانستان در آستانه سقوط به سوی هرج و مرج قرار دارد'. گاردين در اين مقاله، از ديد جنرال ديويد ريچاردز فرمانده نيروهای حافظ صلح تحت امر ناتو در افغانستان به وضعيت در اين کشور نگاه کرده است. ريچارد نورتن تيلر گزارشگر گاردين، زير عنوان افغانستان در آستانه سقوط به سوی هرج و مرج قرار دارد، می نويسد که اين هشدار شديد را جنرال ديويد ريچاردز مطرح کرده است.  جنرال ريچاردز هشدار داده است که نيروهای امنيتی بين المللی با کمبود تجهيزات روبرو هستند و گفته است که اين نيروها فرصت اندکی در اختيار دارند تا به انتظارات مردم افغانستان پاسخ بگويند.

گزارشگر گاردين به نقل از جنرال ريچاردز می نويسد که وضعيت در افغانستان برعکس ارزيابی کشورهای عضو ناتو است که فکر می کنند وضعيت بعد از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، آرام است. اين فرمانده ارشد بريتانيايی گفته است که "مقامات محلی فاسد" باعث افزايش مشکلات کنونی شده اند و تيم های بازسازی ولايتی ناتو نيز گزارشهای ضد و نقيضی از وضعيت ارايه می کنند.  گزارشگر گاردين می نويسد که اشاره جنرال ريچاردز به نبود وحدت و هماهنگی بين نهادهای مختلف است. با اين حال در اين مقاله روزنامه گاردين، به نقل از جنرال ريچاردز آمده است که ناتو در تلاش های خود برای برقراری ثبات دراز مدت در افغانستان و ايجاد ارتش و نيرو های امنيتی اين کشور، نمی تواند شکست را بپذيرد. ريچاردز با توجه به اينکه ناتو برای اولين بار در تاريخ خود مسووليت عمليات زمينی را برعهده گرفته، ماموريت افغانستان را آغاز مرحله جديد در فعاليت های اين سازمان توصيف کرده است.

همچنان روزنامه شکیکاگو تریبیون دريکي ازشماره هاي اخيرخويش مينويسد: رئیس جمهور حامد کرزی بر سر یک میز با سران قبایل نشسته بود و به آنها می گفت که برای برآورده شدن تقاضای شخصی شان آنها را کمک خواهد کرد. اما باید میان ضرورت های افغانستان و خواست های خارجی تعادل برقرار کند.
شما با من موافق هستید؟ شما من را پشتیبانی خواهید کرد؟
چندین نفر فریاد کردند: "  نه! "  آنها گفتند تا آن وقت از او پشتیبانی نخواهند کرد؛ تا او تصمیم خود در مورد تبد یلی قوماندان سرحدی پولیس در یک ولایت شرقی را تغییر ندهد. یک مو سفید به نام پاینده جان شینواری گفت: شما رئیس جمهور هستید و این کار ر ا کرده می توانید و اگر این کار را نکنید از شما حمایت نمی کنیم.

یک گروه از کرزی در برابر پشتیبانی از او چیزی می خواست. توقعات بالای مردم گلوی کرزی را می فشارد و او از تمام جهات تحت فشار قرار دارد. کرزی در میان خواست های افغان ها و خارجی و میان قبایل و گروه های قومی گیر مانده است. در برخی حالات او بی چاره معلوم شده و نمی تواند کاری انجام دهد. او در تنگنا قرار داشته و می خواهد دیگران را تا حدی که بتواند خوش نگهدارد، اما او از محبوبیت کمی در نزد مردم برخوردار است. در مورد خواست مرد که قوماندان سرحدی را در مقامش نگهدارد، کرزی گفت: در مورد فکر خواهد کرد. تقریبا پنج سال قبل کرزی امید افغانستان به حساب می آمد. او را غربی ها دوست داشتند و به نظر شخصی دیده می شد که اسلام و د موکراسی را با هم آشتی داده بود. او یک چهره جذاب و یک شخص با انرژی بود که ایجاد روحیه و امید می کرد. وقتی مسئله رهبری را در عراق مطرح شد، جهان افسوس می خورد که عراق شخص چون کرزی ندارد. اما در هفته های اخیر کرزی چهل هشت  ساله تحت سخت ترین فشار دوران ریاست جمهوری خود قرار گرفته است. این فشارها فقط به خاطر فعالیت های وسیع شورشیان طالب ا فزایش نیافته، بلکه به خاطر ادامه تجارت هیروئین و اتهام فساد در داخل حکومت نیز افزایش یافته است.

جامعه جهانی، که ا ز تصمیم اخیر کرزی در مورد اصلاحات در سکتور امنیتی و پولیس متعجب گردید، بر او فشار وارد می نماید. فشار بر او از سوی افغان های عادی که از پیشرفت در بازسازی کشور جنگ زده شان راضی نیستند، نیز وارد می شود. همچنین او از سوی نیروهای رقیب سیاسی در شورایی که می خواهند سلطه او را از طریق مظاهرات خیابانی زیر سوال ببرند تحت فشار قرار دارد. آشوب های ماه می که در اثر تصادم موتر نظامی آمریکایی آغاز شد، بیانگر دلسردی مردم نسبت به خارجی ها و کرزی هر دو می باشد. کم از کم بيست  تن در این حوادث جان باختند. حامد کرزی آینده امیدوار کننده در افغانستان ندارد، زیرا او اعتماد مردم را از د ست داده است. دلیل اینکه او هنوز در قد رت است، این است که انتخاب د یگر وجود ندارد.

پیشرفت قابل ملاحظه واضح نیست که آیا رهبر د یگری می توانست توقعات افغان ها و جامعه جهانی را همزمان برآورده بتواند اما افغانستان د ست آوردهای قابل ملاحظه ای داشته است. پنج سال قبل طالبان بر افغانستان حکم می راندند و القاعده در این کشور پناهگاه داشت. اکنون کشور یک رئیس جمهور منتخب، یک پارلمان، یک قانون اساسی و یک اردوی ملی دارد.  محقق عضو پارلمان گفت: بودن حامد کرزی در رأس قدرت در افغانستان ضرور است. راه د یگری به جز شیوه اداره کرزی وجود ندارد. نرمش در برابر زورمندان یک سیاست بسیار عالی نیست، اما راه د یگر وجود ندارد. محقق یک جنگسالار سابق است که در انتخابات ریاست جمهوری 2004 علیه کرزی مبارزه کرد، اما شکست خورد.

وضعیت ناگواری که اکنون کرزی در آن قرار دارد ساخته د ست خود ش می باشد.  و منتقدین او می گویند، او در حالاتی مثل یک بادنما عمل می کند. او رهبری است که به آخرین نظریات ارائه شده تمایل پیدا نموده و توان آن را ندارد تصمیم بگیرد و در تصمیم خود ثابت قدم باقی بماند. بعضی افغان ها او را اکتر (هنرمند) می خوانند، زیرا او توانایی آن را دارد تا به گروههای مختلف مطابق به ذوق آنها حرف بزند. طی ملا قات اخیرش با جنرال جیمز جونز آمریکایی که قوماندانی نیروهای ناتو در افغانستان را به عهده دارد، کرزی از تقاضاهای متضاد از خود ش، مخصوصا انتقاد د یپلمات از نحوه برخورد با رفورم پولیس ابراز خستگی نمود.

منتقد ین می گویند، کرزی سيزده  تن را به جای افراد شایسته به حیث فرمانده پولیس به طور یک جانبه مقرر نمود. آنها می گویند این سيزده  تن، به شمول قوماندان جدید پولیس کابل یا شهرت خوب ندارند و یا هم شایستگی مقامات تعیین شده را ندارند. کرزی به جنرال جونز گفت: در مورد این  سيزده  نفر توافق صورت گرفته بود و من نام آنها را از ملاحظه دیپلومات غربی گذ رانیده بو دم. در مورد قوماندان پولیس کابل، قبل از تقرر وی من شخصا به سفیر آمریکا در مورد صحبت نمود م. به نظر منتقد ین مشکل کرزی از همین جا آغاز می شود. او بیش از حد در تلاش است؛ تا تصمیم درست بگیرد و در مشوره با خارجی ها و رهبران قبایل آن قدر وقت را سپری می نماید که در وقت بحران، نظیر حوادث هشت جوزا، قادر به اخذ تصمیم نمی شود..
در آن روز وقتی که یک موتر آمریکا کنترول خود از دست داده و با دوازده  موتر تصادم کرد، مردم فورآ د
ست به مظاهره زدند. مظاهرات صلح آمیز به خشونت کشیده شد و شاید مخالفین سیاسی کرزی در آن دخالت داشتند افغان ها فریاد می زدند: " مرگ بر آمریکا! مرگ بر کرزی! رئیس جمهور خاموش ماند. او تا ختم مظاهرات سکوت اختیار نمود و سپس طی مصاحبه ای ازتلويزیون از مردم خواستار حفظ آرامش گردید.

جنرال انگلیسی د یود ریچارد ز که به زودی قومانده نیروهای ناتو در سرتاسر افغانستان را به عهده خواهد گرفت، گفت:" او بسیار شخص جذاب و با نیت نیک است. او اندیشه های بزرگی دارد. اما مشکل او در این است که نمی تواند این اند یشه ها را در زمان مناسب آن عملی نماید." وقتی که او تصمیم می گیرد، به او توجه نمی شود. در ماه  د سمبر گذشته کرزی در اثر فشار پارلمان جدید التشکیل اعلان کرد که موا نع کانکریتی از جاده های کابل برداشته شود. سازمان های کمک رسان خارجی، شرکت ها و موسسات تأمین امنیت این موانع را در برابر حملات انتحاری ایجاد کرده اند. این کار باعث بندش ترافیک شده و به شکل سمبول کنترول خارجی بر سرک های کابل در آمده است. شش ماه بعد وضع ترافیک مثل سابق بد است و موانع هنوز در سرک ها قرار دارند. ناظرین می گویند که حامد کرزی در دام مشوره های غلط اطرافیان خود گیر مانده است.

آنها از یک فرد به صورت خاص نام می برند که کرزی از او به حیث رئیس ولسی جرگه حمایت نمود، آنها کرزی را شخص منزوی شده ارزیابی می کنند که به جای رهبری کشور فقط بر قصر ریاست جمهوری رهبری می کند. حمید الله توخی یک عضو پارلمان از ولایت زابل گفت: " حامد کرزی شخص خوب است؛ او کینه کسی را به دل جای نمی دهد و به تمام افغان ها مهربان است. و اما برخی از مشاورین دور او را حلقه زده و به او مشوره های غلط می دهند. آنها او را به شکل گروگان نگهداشته و قدرت تصمیم گیری مستقل را از او گرفته اند." از ابتدا کرزی به کمک خارجی ها و جور آمد میان افغان ها متکی بوده است. او هنوز به نیروي نظامی و پول خارجی نیاز دارد و همزمان با آن به پشتیبانی "جنگسالاران" سابق نیز نیازمند است.

اطرافیان کرزی اکثریت انتقادها را از سوی مخالفین سیاسی کرزی و دیپلمات های غربی گمنام می دانند که با خبرنگاران صحبت می کنند، ولی درباره افغانستان و اینکه این کشور چطور اداره می شود چیزی نمی دانند. آنها می گویند، اگر تصمیم های کرزی مطابق به منافع خارجی ها هم نباشد حتما در جهت برآورده شدن منافع افغانستان اتخاذ می گردد. آنها می گویند به چیزی که اکنون در افغانستان نیاز است بینش و طرز تفکر جدید است به جای اینکه به کرزی به نظر یک د ست نشانده خارجی دیده شود، باید به او به نظر یک رئیس جمهور منتخب که از طرف مردم برایش اختیار داده شده تا راه خود را خود تعیین کند، نگاه شود.

جاوید لودین رئیس دفتر کرزی گفت:" او سیاست کشورش را خوب می داند. نباید در این مورد شک نمود که رئیس جمهور در باره کشورش نیت نیک دارد. فکر نمی کنم کسی درباره صداقت او در خدمتگذاری به کشورش شکی داشته باشد."  افغانستان صحنه بازی های در حال تغییر و اتحاد قبایل و جنگ های گذ شته است، جایی که کارهای غلط گذ شته هنوز بر آن سایه ا فگنده است. کمونست های سابق، طرفداران سلطنت سابق، مجاهدین سابق، طالبان سابق و جنگسالاران سابق همه برای کسب قدرت در مسابقه اند. تاجک های شاکی اند که همه مقامات کلیدی دولت به پشتون ها داده شده است. پشتون ها می گویند هنوز تاجک قدرت را در اختیار دارد. هزاره ها و ازبک ها شکایت دارند که به حاشیه رانده شده اند. هر گروه قومی به چند د سته خورد تقسیم شده است. پشتون ها به دو گروه عمده تقسیم شده و هر دو گروه به د ست های کوچک تر منقسم شده اند. کرزی باید در میان آنها تعادل ایجاد کند و پیام او این است که افغان ها باید دردهای گذ شت را فراموش نموده قبل از اینکه خود را به یکی از اقوام منسوب بدانند باید خود را افغان حساب کنند.

کرزی بعد از یک نان چاشت در این اواخر با چهار تن از معززین ارزگان که دو نفر از دو قوم بودند و به زبان پشتو صحبت می کردند، گفت در گذشته افغانستان این خوبی را داشت و باز می خواهم این خوبی را به افغانستان برگردانم. اما مردم افغانستان می گویند، بازگشت به گذشته کافی نیست. کشور به سوی هرج و مرج می رود و در حال سقوط است. طالبان بعد از فرار به کوه ها بار دیگر دولت کرزی را به مبارزه طلبیده اند. آنها کنترول بعضی ولسوالی ها در جنوب را به دست گرفته و قانون آنها در مقایسه با قانون دولت از مقبولیت بیشتر برخوردار است. تعداد بیشتر مردم به کشت خشخاش که مواد خام هیروئین از آن به د ست می آید رو آورده اند. مأمورین دولت از مردم رشوه درخواست نموده و آن را شیرینی می خوانند و بسیاری از آنها در تجارت مواد مخدر د ست دارند. بسیاری از افغان ها به رهبری خود بی باور شده اند و از این که کرزی نتوانسته در زند گی شان تحول مثبت بیاورد، نتوانسته مسئله فساد در دولت را حل نماید و بر مسایل مواد مخدر و شورش طالبان و رفع موانع از جاده های کابل راه حلی پیدا کند مأیوس شده اند. اگر مردم او را خوش دارند یا ندارند، اگر او قاطع است و خیر، کرزی رهبری افغانستان است و مردم او را درباره هر مشکل مقصر می دانند.

عبور و مرور مقامات دولت به خصوص در سطح وزیر یا بالاتر، از چهار سال بدین سو، یکی از معضلات بزرگ و طاقت فرسای شهروندان شهر کابل است و علی رغم اعتراضات، انتقادات و گوشزدهای مکرر و مداوم مردم و انعکاس آن از طریق رسانه های گروهی، متأسفانه این مشکل کماکان لاینحل باقیمانده است.
برخی از رسانه ها، به ویژه رسانه های دیداری بارها تصاویر و گزارشاتی را پخش و نشر کرده اند که تعدادی از وطن داران و شهروندان به دلیل ایجاد راه بندی و عبور مقامات، دچار صدمات و مشکلات جدی شدند و حتی تعدادی از آنان در راه رسیدن به شفاخانه جان خویش را از دست دادند و در واقع قربانی شوکت طلبی زمامداران اصلاح ناپذیر خویش شده اند.
فوت کودک خردسال و مادرش در سفر رئیس جمهور به بدخشان در سال هشتاد چهار از دردناک ترین رویدادهای این گونه حوادث و بی پروایها است.

عبور و مرور رهبران تنظیم های جهادی، اراکین و سران حکومت، در این چهار سال دیگر تنها یک معضل نیست، بلکه علت دیگری در ایجاد فاصله، خشم، نارضایتی و حتی انزجار توده مردم نسبت به کارگزاران و مدیران مملکت است. آنچه که در حین عبور و حتی پس از ختم نمایش جلال و شکوه افسانه ی مقامات نثار آنان می شود، دشنام و دعای بد کسانی است که به جز آه و ناله چاره ی دیگری ندارند و حتی اگر هنگام گذر حکمای خویش میسر آنان را تخلیه نکنند، بدون هیچ ارزش و بهای ممکن است، زیر تایر مرکب آنان جان بدهند. در مملکتی که به ادعای رسانه ها هر صبح دو ساعت به خاطر عبور و مرور قاضی القضات، برخی از راههای عامه و محل تردد ضروری عابرین، ممنوع العبور و مسدود می شود دیگر می شود، به راحتی پذیرفت که بقیه زمامداران حق دارند تا در هنگام عبورش از خیابان ها مردم را دچار درد سر و مشکل نمایند! متأسفانه عبور و مرور رئیس جمهور نیز به مراتب بدتر و آزاردهنده تر است. قرار گرفتن ده ها عراده موتر در دنبال و پیش روی موتر ایشان و عبور با سرعت و حرکت آنچنانی، برخورد زننده و توهین آمیز پولیس و ترافیک با عابرین، از سوی مردم پایتخت را دلخور و ناراض ساخته و از سوی دیگر، جرئت و جسارت ایشان که لازمه رهبری و حکومت کردن است، شدیدا سوال برانگیز و نگران کننده ساخته است.

این درست است که امنیت در کشور قابل اطمینان نیست و خطر جان مقامات به خصوص مقامات عالی رتبه را تهدید می کنتد، اما این امر دلیل و بهانه برای این نمی شود که از تمام مردم پنهان شد. بالاخره حکومت کردن جرئت و جسارت می خواهد و نیز خطرات زیادی را در پی دارد. ترس از عموم مردم و یا عده ای اخلال گر تروریستان نباید موجب این شود که مقامات دولت با عبور گریز مانند از یک چهار دیواری به چهار دیواری دیگر نقل مکان نماید و مردم نیز از آنها انتظار بهبود امور معیشت، امنیت و در کل زندگی شان را داشته باشند. بدون پذیرش ریسک و خطر نمی شود بر قلب مردم حکومت کرد و برخورداری از حمایت و نصرت مردم مستلزم آن است که رئیس جمهور و اعضای تیم ایشان به میان مردم بروند و مانند آنان ساده و بی آلایش زیست نمایند تا این دیوار از فاصله و دوری که میان آنان و توده مردم ایجاد شده است، از میان برود و مردم لذت داشتن حکام خوب و نیز آنان احساس برخورداری از حمایت مردمی را د رک و لمس نماید.

نکته دیگر که در حاشیه این گونه ها قدرت و شوکت نمایی ها وجود دارد، هتک حرمت و نقض صریح و آشکار حقوق اتباع و شهروندان توسط نیروهای نظامی به خصوص پولیس است. آنان از قبل به ایجاد راه بندها و توقف عابرین و عراده جات می پردازند و اغلب شهروندان با دفاع را ضرب و شتم می نمایند. اهانت و لت و کوب ژورنالیستان تلويزیون آینه در سال روان و معاون حزب کنگره ملی در تازه ترین مورد سفر رئیس جمهور و.... نمونه ی بارز و تازه این گونه رفتارها است. و البته این قبیل رفتار در روز صدها بار به دلائل متعدد و واهی توسط اشخاص مسلح (به اصطلاح پولیس) با شهروندان صورت می گیرد. حال بیاید قضاوت کنید، رئیس جمهور و دولت منتخب و محبوب، با وصف ارتکاب مکرر و بی پروای این موارد باز هم می تواند ادعای حمایت مردم و داشتن محبوبیت میان آنها کنند؟) . استفاده ازشبکه هاي خبري وتحليلي( .

 

 


بالا
 
بازگشت