نجیب وردک
کابل
سید اسحق گیلانی متهم به جاسوسی برای پاکستان شد!
اتهام جاسوسی به سید اسحق گیلانی یک اتهام میان خالی و نو نیست بلکه این اتهام ریشه در کل خانواده گیلانی ها از زمان پیدایش شان در سده نزدهم در صحنه سیاسی و مذهبی افغانستان دارد.
خانواده گیلانی ها مشهور به پیر افندی یکی از خانواده های مشهور مذهبی است که در سده نزدهم تعداد شان بیشتر ازچند نفر نبود ولی حالااین خانواده چنان بزرگ و گسترده و پُر نفوذ در افغانستان شده است که نزدیک است جای ساکنان اصلی این ممکلت را بگیرند.
انگلیس ها در آعاز سیاست استعماری شان در منطقه بخاطر نفوذ در جامعه سر بسته قبایلی با استفاده از مذهب و معرفی جواسیس شان بحیث پیر و روحانی در میان مردم بسیار بهره بردند. طوریکه تاریخ نشان داد اکثریت جواسیس انگلیس از راه جلب و جذب مردم ساده دل بحیث مریدان در تضعیف و شکستاندن و منحرف ساختن قیام ها و مقاومت های مردمی علیه انگلیس ها خیلی مفید برای استعمار گران ثابت شدند.
گیلانی ها در سده نزدهم توسط دولت بریتانیا در اوج استفاده از معتقدات مذهبی مردم بنام، ملا، سید، حضرت و پیر بحیث وسیله نفوذ و جاسوسی در افغانستان و در هند بریتانوی ظاهر شدند. از آن به بعد نفوذ روز افزون این خانواده به ظاهر روحانی و مقدس هم در میان مردم و هم در حوزه سیاست های کلان کشور چشمگیر بوده است. مهمترین حوزه نفوذ این خانواده در میان مردم بی سواد و ولی معتقد به پیر و مرشد بوده است که قبل از همه در میان قبایل پشتون سابقه طولانی دارد.
از میان ده ها «جواسیس روحانی» خانواده مجددی ها و گیلانی ها برحسته ترین شان اند که تا کنون نه تنها از نفوذ در جامعه افغانستان برخور دار اند بلکه مانع بر علیه تجدد و ترقی شدند. چنانچه نقش مجددی ها در سقوط حکومت امان الله و در خدمت انگلیسها را تاریخ تا هنوز فراموش نکرده است. خانواده های مجددی و گیلانی نه تنها در حوزه مذهب و سیاست شهرت دارند بلکه درعیاشی و خوشگلی بخصوص بانوان آنها شهره آفاق اند که درینجا مجال بحث آن نیست.
آقای حامد کرزی درین اواخراز مجددی بحیث شخص منافق و شهرت طلب در تحریک علیه پاکستان استفاده زیاد نموده است.
آقای صبغت الله مجددی گاهی اوقات آی اس آی را مسئول تربیت طالبان و تخریب افغانستان نموده و حتا مسئول سوء قصد علیه خود می داند. اما کرزی از خانواده گیلانی نمی تواند مثل خانواده مجددی ها استفاده کند. زیرا آقای کرزی از روابط نزدیک این خانواده با آی اس آی نسبت به هر کس دیگر آگاهی دارد و حتا نمی تواند دولت خویش را از وجود آنها از ترس پاکستان پاک کاری نماید. این در حالیست که پدر، پسران، برادران، دختران و اولاده خورد و بزرگ و داماد افغان ملیتی آنها که در شاهرگ های دولت کرزی جا دارند و با نزدیک شدن آمد آمد طالبان و تحقق سناریوی پاکستان در افغانستان کرامات و شهکاری های این خانواده برجسته تر شده می رود.
در دوره جهاد حزب محاذ ملی به رهبری پیر سید احمد گیلانی بحیث تنظیم میانه رو و شاه پرست شناخته شده بود. زمانیکه گلبدین حاضر نشد مقام صدراعظمی را در حکومت مجاهدین قبول کند، پیر گیلانی تلاش نمود که تا وی مقام صدر اعظمی را قبول کند. ولی موصوف در زمینه توفیق نیافت. در سالهای ایجاد و تقویت طالبان توسط آی اس آی اکثریت این خانواده با وجود اختلاف میان خویش از جمله حامیان طالبان به شمار می رفتند. حتا گفته میشد که پیر گیلانی را آی اس آی برای تقویت و مشروعیت بخشیدن امارت ملا عمر بحیث صدر اعظم مقررمی نمود. پیر برخی اوقات جرگه های قبایلی را در پشاور دایر نموده از شمله قبایل کرده وی شمله بلند تر زده نسبت به هر پشتون وی خود را پشتون تر معرفی مینمود، بدون آنکه به آن معتقد باشد. اما بعد از سقوط طالبان تمام خورد و بزرگان این خانواده از سراسر جهان جمع شده در تمام نقاط کلیدی حکومت کرزی جا گرفتند.
در میان خانواده گیلانی ها سید اسحق گیلانی یکی از سر کش ترین و خود خواه ترین فرد به شمار میرد. سید اسحق گیلانی برخلاف دیگرگیلانی ها بسیار بلند پروازی نموده و صحبت های غیر مسئولانه زیاد می کند.
در سال 1996 در هنگام اشغال کابل توسط طالبان، سید اسحق گیلانی که با دو نفر از کارمندان آی اس آی همراهی میشد، ظاهراً به دعوت خلقی های مقیم مسکو و هم چنان مرحوم جنرال خلیل یکی از افسران نظامی جناح پرچم حزب دموکراتیک که پیوند خویشاوندی با وی نیز، دارد وارد مسکو گردید. در اجتماعی که به افتخار وی در مر کز تجارتی افغانها تر تیب شده بود، وی از پاکستان بحیث برادر بزرگ یاد نمود.
در سالهای حکومت طالبان سید اسحق در دو جبهه مصروف بود یکی در جبهه حمایت از طالبان و دیگری در زیر تشکیلاتی موسوم به قبرس در تحت رهبری داماد گلبدین. در اجلاس بن سه نفر از خانواده گیلانی اشتراک نموده بود: سید اسحق گیلانی، فاطمه گیلانی و آقای احدی شوهر وی.
در آستانه سقوط طالبان هنگامیکه پاکستان ظاهراً از حمایت پاکستان دست برداشت، اسحق گیلانی نیز تغیر موضع داده و سیاست حمایت از طالبان را انتقاد نمود که منجر به کوتاه ساختن دست پاکستان در امور افغانستان بعد از اجلاس بن شد. وی در هنگام انتخابات ریاست جمهوری یکی از رقبای سر سخت کرزی بود و بد ترین حرفها به آدرس کرزی می گفت. هر کس می دانست که وی کاندید امتحانی آی اس آی در افغانستان است . اما زمانیکه مشرف از کاندیدای کرزی در نتیجه فشار بوش حمایت نمود و کرزی افتخارانه در سفرش در پاکستان اعلان نمود که جنرال مشرف و رئیس جمهور بوش از کاندیدای وی حمایت می کنند، و آنگاه بود که سید اسحق گیلانی هم تغیر موضع 180 درجه یی داده اعلان نمود که از کاندیداتوری خود به نفع کرزی می گذرد. در جریان تبلیغات ریاست جمهوری خود سید اسحق شعار تیلیغاتی خود را دفاع از« طالبان عزیز» نام گذاشته و فریاد می زد که کسی طالبان عزیز را آزار ندهد.
در تمام دروان 5 سال اخیر که خون مردم افغانستان توسط پاکستان و طالبان می ریزد، وی یک کلمه انتقاد آمیز به آدرس پاکستان نگفت. اخیراً در مصاحبه ای در بی بی سی وی بطور علنی بدون نام گرفتن کرزی وی را دست نشانده خارجی ها نامیده و از دعوت ملا عمر و گلبدین حمایت نموده و خواهان اشتراک آنها در قدرت شد.
در رابطه به مسئله خط دیورند وی در گفتگویی در بی بی سی به نوعی مخالفت خود را با یکجا شدن دو پشتون خط دیورند ابراز نموده و گفت« مردم قبایل آنطرف خط دیورند هر چیز دارند، چه ضرورت دارند به ما یکجا شوند که همه چیز درینجا ویران شده». یکی از دوستان نیز در واکنش به آن در سایت ها به زبان پشتو نگاشته و عنوان آنرا تقریباً اینطور نامیده بود: « سید اسحق گیلانی د پاکستان د مدافع وکیل». اما بعد از شنیدن انتقاد ها وی ظاهراً تغییر موضع داده و نرمش در صحبت های خود نسبت به مسئله پشتونستان وارد نمود.
باید گفت شاید این حرف دقیق باشد که شرایط زندگی در آنطرف سرحد بهتر از این طرف خط دیورند است،اما عملاً گیلانی ها از خورد تا کلان در موضع منافع پاکستان قرار دارند تا افغانستان. آنها هم از مذهب و هم از نام قوم پشتون برای حفظ منافع شان و دستور حامیان خارجی شان بهره می برند، بدون اینکه به آن معتقد باشند.
ترس از آن وجود دارد که ممکنست پاکستان اعضای آی اس آی را بنام نماینده قبایل در جرگه معرفی کنند. این در حالیست آقای کرزی خودش پیش قدم شده، پیر سید احمد گیلانی را که رابطه نزدیک به پاکستان دارد، رئیس این هیات معرفی نموده است.
بسیاری ها معتقد اند که اتهامات اخیر در مورد سید اسحق گیلانی بحیث جاسوس پاکستان شاید به دستور آقای کرزی صورت گرفته باشد، و بطور مرموز در آدرس پستی وی انداخته شده است. زیرا بسیاری ها معتقد اند آی اس آی برای تمام عوامل شان در دولت و پارلمان افغانستان درین اواخر در آستانه جرگه قبایل دستور تبلیغات به نفع پاکستان و از جمله به نفع طالبان و گلبدین را داده است. حالا که زمان آمد آمد طالبان شدید تر می شود سید اسحق گیلانی فکر می کند در حکومت دست نشانده پاکستان در کنار طالبان به وی مقام داده خواهد شد.
به هر تر تیب، در کشور های که مردم بومی آن به حاشیه رانده شده باشند، سر نوشت آنها بدست جواسیس رقم می خورد. تاریخ بار ها به اثبات رسانیده که خانواده ها و گروه های که با انگیزه های جاسوسی در سر زمین های دیگران صادر شده اند، هرگز علاقه فطری به سرزمین که در آن زیست می کنند، ندارند و فقط ماموریت شان را به عنوان عمال خارجی تا حد امکان نسل در نسل ایفا می کنند. گیلانی ها از همین قماش خانواده ها اند، که نه تنها در عیاشی و شراب نوشی معروف اند بلکه در تحمیق ساختن مردمان بیسواد و مذهبی به عنوان پیر و روحانی استفاده اعظمی نموده اند.
تا زمانیکه دست این گونه خانواده ها از سر نوشت افغانستان قطع نگردد، افغانستان همواره آله دست استعمارگران خواهد ماند!