محمد عارف( عرفان )
لندن
ماه می 2006
استقرار پا یه های دولت افغا نستان برانبار باروت
در تداوم مبا رزات وتلاش های گسترده برای دفاع از حقوق جا نوران در اوا یل سال جاری , پا رلمان کشور بریتا نیا یکی از مو ضوعات قدیمی و جنجال بر انگیزخود موضوع شکار عنعنوی وقدیمی یکی ازجا نوران وحشی یعنی روباه را به بحث گرفته و جهت تا مین حق زیست واعاده حیات آنها شکار آنرا منع نمو د . این در حال ایست که هنوز در آغازین قرن بیست ویکم , عصر پیشرفت روز افزون علم , فرهنگ وتکنا لوژی جوامع بشری و تشد ید سریع انسا نی شدن محیط , کشور ما افغا نستان به شکار گاه بین المللی شکار انسان ها مبدل شده و طی سه دهه اخیر در کشور ما شکار ادم ها وانسان ها به شکل فجیعا نه ووحشیا نه آن در ابعاد نهایت گسترده در جریان است.کشوریکه طی سال های اخیر بویژه پس از ورود قدم های مجا هدین وطا لبان بر حریم قدرت سیاسی از تاثیرات خشکسا لی عمیقآ رنج می برد اما هر وجبی از کوه ،دره وشهرش از سیلاب ها و جویبار خون و فقط خون انسان ها غو غا سر می کشد .البته انسانها ئیکه نه بوسیله حیوا نات وحشی بلکه بوسیله حیوانات انسان نمای وحشی به هیج گناهی پیهم قر بانی می گردند ,اری انسان ها ی که قا در نیستند تا جهت ادای دین خود در ره خد ا وند گوسفندی را قربانی نمایند اما قادر اند تا به شکل نهایت بیبا کانه وبیرحمانه همنوعان وهم دینان وهمو طنان خود را ذبح نمایند .هرگاه در ادوار پیشین بوسیله لشکریان خون آشام ومتجاوز استعماری غیر اسلامی از این جویبار بی انتهای خون آسیاب ها به چرخش می افتید امروز این کشوربوسیله پیروان مسلما ن نما یی افغان وعرب وپا کستانی ...در جریان سه دهه به یک شکار گاه وبلاخره یک مسلخ تمام عیار انسانی ومر داب خون مبدل شده است . در پرتو تجا رب زمان وبه میان امدن محک تجربه میتوان عوا مل وانگیزه های این وضع خونین وتشنجبار را در عوا مل متعدد از قبیل موجودیت ظلم ،استبداد، ستم وبی عدا لتی اجتماعی , شو ینیزم وعظمت طلبی , قوم گرای وقوم ستیزی ،تبعیضات ملی , سمتی وزبانی , بنیاد گرای و افرا طیت مذ هبی , عقبگرای , جهل , خرا فات پرستی , فقر, بیسوادی وتمدن ستیزی وغیره فر مولبندی نمود. اما آنچه که بیش از پیش کشور ما افغا نستان را به صحرای خو نین مبدل نمود اولآ تضاد وتقابل منا فع آ زمندانه قدرت های بزرگ جهانی وکشور های منطقه , دوم موجودیت رهروان مکا تب منسوخ وآتش افروز سید قطب , محمد قطب وحسن البنا که در قا لب اهداف استرا تیژیک محا فل غربی بویژه ایا لات متحده امریکا شکل گرفت و دین مقدس اسلام را پیوسته به حیث وسیله وافزار تحقق آرزو های شیطانی واستعماری واستبدادی خود بکار بردند وتا کنون از شعایر اسلامی برای ذبح وکشتار بیرحمانه انسان ها استفاده بعمل می آید. آنا نیکه با سردادن نعره های اله واکبر انسان های بیگناه را طی سه دهه اخیر در افغانستان ذبح نمودند ایشان در کارخا نه های آدم سازی پا کستان اولا روحآ مسخ گردیده واز کا لبد ارواح انسانی خارج وبه حیٍث شکارچیان انسان تعلیم آموختند، پرورش یافتند و مورد تقدیرمربیان غربی وپا کستانی خود قرار گرفتند وبه جنگجو یان جنگ مقدس بوسیله سران مرتجع ومز دور عرب , پا کستانی وسر دمداران غربی خود مفتخر گردیدند وهر آنچه را که از وی بوی تمدن وانسانیت وپرورشگاه انسان بر می خاست یا به گلو له بستند ویا هم به آ تش کشاندند و به همین ترتیب چون امروز هزا ران استاد ومعلم را از دم تیغ کشاندند و در زمان مو جودیت رژیم دمو کرا تیک بر طبق احصائیه دقیق بیش ا ز ( 1400) باب مکتب را به آتش کشا نیدند .همه این پر و گرام ها بر طبق پلان های پیش بینی شده تحت اراده ای مهند سین غربی, عربی وپا کستانی ودر راستای منافع دراز مدت این کشور ها انکشاف می یافت اما چرخه آسیاب این حوادث که نسل افغان را چون گندم در میان دو پله به سایدن گرفت از چشمه زار خون همو طنان افغان ما پیوسته در گردش افتید وتا کنون این چرخ خون آشام پیوسته در حرکت بوده که متاسفانه نوار آن در دست زمامدار ان سر کش ویاغی پا کستانی والقاعده قرار داشت وقرار دارد, واین رهبران نظامیگر پاکستان هستند که گاهی در فا بریکه های تو لیدی خویش به محصولات تولیدی جهادی دست زده وگاهی هم پس از بروز نفرت بی پا یان ملت علیه آنها به زمامداری آنها خا تمه داده وپیوست به آن پروژه جنا یتبار وخون آشام طالبی را طراحی نموده واز ایشان بت هائی بنام امیر المو منین تیار وبر کشور ما اعزام میدارد . شرح حال وقایع نهایت اندوهباریکه در زمان زمامداری گروه های اسلام گرای افراطی وطالبان رخ داد از حوصله این نوشتار خارج بوده ومردم خوشبختانه خود تاریخ زنده اند وبه درستی میتوانند قضاوت نمایند , اما پیرامون دو آرزوی مایوسانه وکاذبی که در پرتو هیا هوی تبلیغاتی جهت اغوا وفریب مردم افغا نستان در جریان حوا دث جبران ناپذیرکشور رخ داد میخواهم تا بطور جسته وگریخته مکث نمایم. اولا سقوط مرگباررژیم دموکراتیک خلق تحت زعامت حزب دمو کراتیک خلق افغا نستان و دوم توافقات بن پس از سه دهه خونریزی متواتردر کشور .
هر گاه پیشینه وریشه های بنیادی طغیان های اسلام گرای واستفاده نا مشروع از ارزش های دین مقدس اسلام ,وخسارات جبران نا پذیریکه از این رهگذر بر پیکر جامعه ما طی یک سده اخیر بوقوع پیوست به بررسی بگریم دیده میشود که بار اول با سقوط حکومت امان الله خان غازی ستاره بخت ملت افغا نستان در زیر تبلیغات عوامفریبانه اسلام گرا یان ملا ها ,رو حانیون وشیوخ که دربست در خدمت استعمار قرار گرفته بودند به زمین سقوط نمود وتا کنون کشور نتوا نسته تا از این درد استخوان سوز قا مت بر افرازد ودوم سقوط حا کمیت دمو کراتیک که تحت رهبری حزب دمو کرا تیک خلق افغانستان بویژه پس از سر نگونی حا کمیت دکتاتور جبار تاریخ یعنی حفیظ ا لله امین در نتیجه مبا رزات دامنه دار ترقی خواهانه وعدالت پسندانه فرزندان سرسپرده ووطنپزست وپا کنهادان با تقوا ومردم دوست ومنورین جامعه ما شکل گرفت وهمگام با کاروان ترقی وپیشرفت جا معه در مبارزه نا مساوی با تمامی قدرت های استعماری وارتجاعی جهانی منطقه ونیرو های عقبگرد وسیاه تاریخ به پیش رفت وتا آخرین لحظات سقوط خود از کار برد وعملکرد شعار خدمت به وطن , انسان,وجا معه دریغ ننمود وبرای اجتناب از قتل وخون ریزی بیشتر همو طنان ما با اعلام تیزیس های ده گانه , مشی مصا لحه ملی وانصراف از قدرت سیاسی دست زد. یاوه سرا یان غربی , مزدوران عرب والقاعده ایشان , زمامداران پا کستان وایران وسران مزدورتنظیم های جهادی عامل تداوم خو نریزی را در موجودیت نیرو های شوروی خلاصه نموده واظهار میداشتند که موجودیت قوای خا رجی عا مل اصلی جنگ بوده که با خروج آن صلح سراسری در کشور مستقر می گردد. اما دیدیم که با خروج نیرو های شوروی که چون نیرو های ایساف وناتوی موجود برای قلع وقمع نیروهای تروریستی وبنیاد گرایان شرارت پیشه بوسیله حفیظ الله امین به کشور دعوت شده بودند ,نه تنها اینکه کاهش در ابعاد جنگ بوجود نیامد بلکه با مداخله ارتش پاکستان در کنار مجا هدین دامنه آن وسعت بیشتر یا فته که نمونه بارز آن جنگ های جلال آباد وخوست و...میباشد. بر خلاف تبلیغات پلان شده ودروغین محا فل مرتجع با صراحت میتوان ادعا نمود که در زمان ورود نیرو های شوروی در افغا نستان بیش از دو صد جبهه منظم در برابر دولت آن وقت بوسیله پا کستان وگروه های بنیاد گر ایجاد شده بود که دامنه اغتشاشات آن حتی تا ساحه چندول کابل سرا یت نمود. خلاصه پرو گرام مکتب سوزی ومعلم کشی وویرانی کشور از قبل به شکل سریع وسراسری آن براه افتیده بود.
به سلسله غو غا های تبلیغاتی بوسیله محافل غربی ,کشور های منطقه بویژه پا کستان وگروه های بنیاد گر سپس این آرزوی کا ذب درروان اجتماعی جا معه ما القاح گردید که گویا موجودیت رژیم ( کمونستی ) عا مل اصلی جنگ بشمار میرود که در پی سقوط رژیم که تحت سناریوی ملل متحد به آرزوی قطع جنگ وخونریزی صورت گرفت دشمنان به کمین نشسته ای مردم افغانستان توانستند تا بیش از پیش در منا زعات میان تنظیمی, آتش جنگ را در اکثر ولایات شهر ها , قرا وقصبات کشورشعله ور ساخته وبلا خره پایتخت کشور یعنی کا بل را به تله از خاک مبدل نموده وبیش از پنجاه هزار همو طن بیگناه ما را قر بانی اهداف خود نمایند.
رژیم وابسطه به حزب دمو کراتیک خلق افغانستان که در یک جا معه عقب مانده نیمه فیو دالی اساس گذاشته شد هرچند یک رژیم ناب ومبرا از نواقص وکمبو دات لازم نبود اما با توجه با رشد اجتماعی اقتصادی , سیاسی وفرهنگی جا معه ای آنوقت افغانی وروحیه ایثار وخدمت گذاری دلسوزانه وفدا کا رانه برای مردم اش یک رژیم انسانی وقابل قدر بوده که نباید به یک رژیم عقبگرا , انارشیست , ظلمت پیشه وخونبار جا ه خا لی می نمود وهمه داروندار وطن به یغما برده می شد ، زیر بنای اقتصادی اش بکلی چپا ول وروبنای اجتماعی اش از ریشه محو می گردید وانسان هایش به شکل نها یت فجیعانه در زیر آتش توپ وتفنگ تنظیمی وجنگ های محلی ، قومی وزبانی محو می گردید وتاریخ وآثار تاریخی اش دگرگون می گردید.
قیمت های سنگین که امروز ملت ستمدیده افغان برای آن می پردازند همه از یک خوش با وری ویک آرزوی کاذب که بوسیله دشمنان شان در ذهن شان نفوذ داده شد منشه گرفت که همه آرزو ها به یا س جا ودانه مبدل گردید.
آرزوی دوم هما نا توافقات بن بود. شکست نیرو های جبار وما قبل تاریخ طالبان در کشور وسر آغاز توافقات بن به آرزو ی قطع کشتار دامنه دار کشور وتامین صلح سراسری در اغاز در میان مردمان رنجدیده وستمدیده افغان به مثابه تشنگان صلح , یک معجزه ای خدا پنداشته شد وبیش از پیش همه وهمه حصول صلح وآرامش فوری در کشور را از جمله بهترین نعمت ها و دست آورد های این توافقات می پنداشتند. حقیقتا کنفرانس بن موقعیت جامعه افغانستان را که تحت فو کس جوا مع جهانی قرار گرفت ومتعا قبا از حمایت گسترده مادی ومعنوی کشور های جهان بر خوردار گردید و به سلسله آن کمک دوازده هزار ملیون دالری را( که متاسفانه از آن دوازده باب تشناب ساخته نشد ) دریافت نمود در مدارج استثنای تا ریخی قرار داد. در کنفرانس بن مسایل حیاتی از قبیل تاسیس حکومت با قاعده وسیع , ایجاد قوه قضا ئیه بی طرف ,تدویر انتخابات ریاست جمهوری وانتخا بات پارلمانی آزاد ودمو کرا تیک , انتخاب نظام سیا سی وقا نون دمو کرا تیک مبتنی بر اراده آزاد مردم افغا نستان , بازسازی اقتصادی وخلع سلاح سراسری مورد تصویب قرار گرفت ,که با تا سف عمیق در جهت پروسه تحقق مجموعه ای از فیصله ها نه تنها لغزش بلکه انحراف وسیع بعمل آمد وبا اراده آزاد مردم افغا نستان بطور بیرحمانه وعاقبت نیندیشانه بازی صورت گرفت. همه انکشافات گاهی در عقب پرده و گاهی خلاف اراده مردم به شکل تحمیلی وغیر دموکراتیک عملی گردید , جناب حامد کرزی با عهده داری رسالت نهایت عظیم تاریخی که باید با بر ا فراشتن درفش ملی وشعار دموکراسی وترقی اجتماعی خود به حیث پدر معنوی ملت و بهترین وعا لیترین نمونه وسمبول وحدت ملی و تجدد گرائی وترقی پسندی جلوه گر می گردید خود در میان لجن زار ما جرا های ملی وسیاسی وسازش های بی لزوم غرق شده ونقش متحرک را در تمامی عرصه های روند سیا سی و اجتماعی بازی نمود که در آ غازحرکت اش به سوی ایجاد یک جا معه نو اعتبارش در میان ملت افغا نستان خدشه دار گردید. سوگمندانه میتوان اظهار داشت که لویه جرگه قانون اساسی که باید مبرمترین وکلیدی ترین مسایل حیاتی را به بحث می گرفت متاسفا نه مدت بیش از بیست روز خود را در منا قشات ملی و زبانی که از قبل بوسیله عمال بیگانه طراحی شده بود سپری نمود که این خود سرایش نخستین زنگ خطر به گوش مردم وبروز بی اعتما دی و عدم کفایت وصلابت آر کستر های تحقق موا فقتنامه های بن تلقی گر دید. دولت آقای کرزی طی دوران چند سال خویش به جز از کاربست چند نمایش شکلی وناکافی تحقق مواد موافقتنامه های بن و با از دست دادن امکا نات وفرصت های لازم از مساعدت های عظیم جوامع جهانی نتوا نست تا در راستای اهداف دمو کراسی ملی وتامین عدا لت اجتماعی وا یجاد واستحکام نظام مردم سا لار وتامین نظم وامنیت ملی وتا سیس اردوی ملی وپولیس ملی وکا بینه کا را, ملی , مردمی وبا تدبیر وگزینش عنا صر ملی متر قی ومردم دوست گام های اساسی بر دارد. سه ارکان اساسی دولت که عبارت از قوه های سه گانه اجرایه مقننه وقضائیه می باشند طی این دوران یا بکلی فلج بوده ویا بطور نیمه جان و لنگ لنگان در مسیر اهداف ومقا صد نهایت کوچک قو می , گروهی وسیاسی ومنا زعات ملی در کشمکش بوده ونتوا نسته ویا نخوا سته تا اولولیت های اساسی و حیاتی را تشخیص ودر جهت تحقق آن اقدام نماید. سیاست های نا سالم مرموز ودوپهلو ی اقای کرزی وشرکای تکنوکرات اش در رابطه با تعین خطوط اساسی وتعین استرا تیژی لازم در مبارزه علیه گروه های بنیاد گرا باعث گردید تا ارواح خبیثه تفکر بنیاد گرائی بار دیگر از گورستان تاریخ سر بلند نماید, جان وروح تازه پیدا نموده وحتی حساس ترین مرکز وهسته دمو کراتیک دولت یعنی پا رلمان وقوه قضایه واجرائیه را به اشکال گو نا گون به کنترول خود در آورده وپا رلما ن کشور را به یگانه پناه گاه بنیاد گرایان ودشمنان آشتی نا پذیر دموکراسی مبدل نموده,ودر مراکز حساس قدرت های محلی دفاعی وامنیتی را ه یابند . هر گاه قبول نمایم که با توجه به پس منظر گذرگاه های خونین وعقب گرایانه بنیادگرائی در کشور , شخص آقای کرزی به یک انسان دمو کرات مبدل شده باشد اما باید بپذیریم که قسمت های حساس وکلی ترین شاه رگ ها واعضا ی وجود دولت وی بویژه بخشهای محلی , امنیتی ودفاعی کشور از افراد جنایت کار , بنیاد گرا , ترو ریست وباز ماندگان گروه طالبان وبقا یای حزب اسلامی و فا رغ التحصیلان کورس های آموزشی وهواداران دولت پاکستان تشکیل یافته است. ساختار این نظام که نه بر اراده ریشه دار وقدرت ملی بلکه عمدتا بر سکوی توا نمندی های نیرو های خا رجی بنا یافته است به حدی شکننده ونا توان است که با خروج نیرو های خارجی همه بدنه های آن به وسیله گروه های هوادار پاکستان به غنیمت گرفته شده و ممکن حتی چندساعت نتوا ند تا به حیات خویش ادمه دهد. با خروج نیرو های خارجی از کشور,در پرتو پلان های مطروحه و اهداف استراتیژیک وهسته گذاری های سازمان استخبا راتی پا کستان در رده های نیرو های اردو وتقرر نیرو های مشکوک ومتمایل به پا کستان در سطوح مقا مات دفاعی وامنیتی دولت ,قبل از همه انفجا رات وطغیان های ضددولتی در داخل خود ارتش ( ملی )وپولیس ( ملی ) بوقوع پیوسته وبر زمامداری آقای کرزی خا تمه خواهد بخشید.
در حال حاضر دولت پا کستان با مقاصد بلند پروازانه وتجربه شرین استقرار دولت مزدور طالبی در کشور , چیزی کمتراز اسارت واستعمارکامل افغا نستان نمی خواهد . اهداف محوری برای ایجاد پناهگاه برای گروه های ترورستی القاعده , طا لبان وحزب اسلامی گلبد ین وتجهیز وصدور این گروه ها غرض ویرانی کشور وحملات گسترده با لای اهداف دولت ونیروهای اِئتلاف بین المللی طوری سازمان یافته است تا در قدم اول با کشاندن جنگ دراز مدت در کشور نیرو های نا تو وایساف را تحت فشار قرار داده تا زمینه خروج آنها را فراهم ساخته سپس جاده را برای تحرکات اصلی ودر بند کشیدن جا معه افغا نستان کما فی السابق هموار نماید. با توجه با شکست های فاحش ایالات متحده امریکا در عراق وافغا نستان از همین حال در چهار چوب پلان های مشکوک ودو پهلوی امریکا در امر مبارزه با تروریسم جهانی و زد وبند های امریکا بادولت پا کستان ونا دیده انگاشتان تربیتگاه باند های خرابکار تروریستی در آن کشور مظاهر دلسردی وگریز امریکا در قضا یای افغا نستان به چشم می خورد که بدون شک با بیرون شدن پای امریکا از قضیه افغانستان دیگر دلیلی برای باقی ماندن نیروهای ائتلاف بین المللی در مبارزه با ترو ریسم باقی نمی ماند وبا توجه با ساختار های ظریفانه نظام های دمو کراسی در غرب , سر انجام با تداوم تلفات وضا یعات انسانی, کشور های ذیدخل تحت فشار افکار ملی قرار گرفته وحاضر نخواهند بود تا به ندای آقای کرزی که در این اواخر به حد کافی در محافل غربی اعتمادش از اثر ضعف مديریت وفساد اداری رنگ باخته است گوش فرا داده وبه نجاتش شتابیده وخون فرزندان خود را برای بقای چنین رژیم قربان نمایند. بدینوسیله همین شمعک نیمه روشن جامعه که پس از سپری شدن شب های ظمانی اندکی درخشیدن گرفت برای همیش خاموش وافغا نستان در پرتگاه نیستی ونابودی همیشگی خویش تحت اداره نظامیگران پاکستان به سر دمداری غلا مان زر خرید شان دست وپنجه نرم خواهد نمود.
حوادث خونین اخیر در شهر کابل, بر خلاف ادعا های نماینده گان رژیم وپرده پوشی از ضعف ها ونا توانی های آن, نه یک اقدام سازمان یافته بلکه یک تحرک عادی وطبیعی و شمئه ای از انفجارعقده های خموش مردم به نمایش گذاشته شد به شیوه بسیارجدی و روشن مدارج درد جانکاه ملی ونفرت بی پایان مردم را ازنحوه اداره نا سالم آقای کرزی وطغیان فساد اداری , پیشبرد سیاست کادری نا سالم وبی کفا یت, بی ثباتی اوضاع امنیتی وبی پروای رژیم در برابر اقدا مات خودسرانه وبلند پروازانه نیروهای خارجی وبی حرمتی نسبت به تقدسات ملی ومذهبی مردم , بی عدالتی اجتماعی وپیوست با آن ضعف ونا توانی وقابلیت شکنند ه گی اداره آقای کرزی وبخش های دفاعی وامنیتی رژیم را به نمایش گذاشت. سر انجام یک اعتراض کوچک به شلیک گلوله های دمو کراسی پاسخ گفته شد ودر پی آن با بروز عکسل العمل غیرمنطقی از جانب مسولین امنیتی حکو مت وخروج کنترول اوضاع از اداره مسولین حکومت حتی در چند قدمی ارگ ریاست جمهوری , بدنه های از شهر در آتش خشم مردم سوختن گرفت وده ها قر بانی را از خود به جا ماند وبدینوسیله زمینه ساز تا مین فرصت های لازم برای عنا صر چپا ول گر وخرابکارنیز گردید. این دولت به حق که روش خون وآتش را از اسلاف پیشین جهادی وطالبی خویش به ارث برده است که حتی با تشکیل نظام ( دمو کراسی) به خواسته ها واعتراضات مردم به گلو له پاسخ می گوید. تظاهرات پوهنتون کابل , تظاهرات افسران سابق اردوی ملی افغا نستان , تظاهرات به پاسخ بی حرمتی به تصاویر پیغمبر اسلام ( ص) همه وهمه به خون وآتش پا سخ گفته شد . آنچه که واژه دمو کراسی در دوران حا کمیت کرزی در ذهن مردم القاح نموده متا سفانه جز خون ودود وآتش وفساد اداری , رشوه وقاچاق وچپا ول دارائی های عامه چیزی دیگری نیست . در چنین جو سیاسی واجتماعی بوضاحت معلوم می گردد که رژ یم به شکل نهایت سریع به سوی قعقرا در حرکت بوده ونتوا نسته تا از گذشت روز گار پند بگیرد. تدابیر رژیم در زمینه تاسیس اردوو پولیس و اقعا ملی وارتقای سطح تعلیم وتربیه نظامی وترویج تعلیمات وطنپرستی جهت دین ووجایب ومکلفیت های ملی ودفاع از حا کمیت ملی وتمامیت ارضی منسوبان اردو, عدم استفاده لازم از افسران مجرب وطنپرست وکار آزموده که با افکار ضد پا کستانی وضد بنیاد گرائی مجهز میبا شند ؛ تحکیم پایه های رژیم در میان اقشار وگروه های سیا سی ,اجتماعی وملی , باز سازی و ر شد وانکشاف اقتصادی واجتماعی وفقر زدائی جا معه نها یت ضعیف وتاسف بار بوده ورژیم هر گز قادر نخواهد بود تا اعتماد از دست رفته خویش را بار دیگر احیا نموده واز بالین مریضی وکومای سیاسی سر بلند نماید .
با آنچه که گفته آمدیم در ترکیب نیرو های ضد دولتی که از خاک پا کستان سازمان دهی میشود باز هم بخت پا کستان نهفته بوده والترنتیف بعدی نظام موجود جز پاسداران دنیای جهل وسیاهی ,استبداد خشن وبلاخره انقیاد کا مل کشور بوسیله نظامیان ودشمنان تا ریخی مردم افغا نستان یعنی پا کستان چیزی دیگری نخوا هد بود.
با توجه با سنار یوی موجود در حیات سیا سی واجتماعی کشور موقعیت نا سازگار و پراگنده عناصر روشنفکر , نیروهای ملی ومترقی ووطنپرست ونیرو های چپ دموکراتیک که بعضا از اثرات نقشه واحد برای افتراق ملی سر چشمه می گیرد نیز در سطحی نیست که بتوا ند در این لحظه خطیر ودورانساز رسالت عظیمی را به عهده گرفته وبه ندای تاریخ کشور پاسخ منطقی وروشن ارائه داشته وصف متحد واستوار را در برابر رشد گروه های بنیاد گر ونیرو های پاکستانی اتخاذ نمایند . طو ریکه از وضع فعلی استنتاج بعمل می آید , چرخش سریع تاریخ فرصت نهایت کو تاهی را در برابر عناصر ملی ومترقی وپا کنها دان وطنپرست البته آنهائیکه امروز ملت افغا نستان در نبود شان افسوس می خورند قرار داده است .
روشنفکران جا معه ما بدون توجه به اولویت های اساسی ووظایف عاجل هنوز که هنوز است از افتراق گذشته درس آموزنده را فرا نگرفته وتا هنوز مصروف محا سبات پایان ناپذیر ادوار پیشین , تحولات گذشته وبلند گوئی های سازمانی , ملی وزبانی می باشند.در حالیکه در شرایط کنو نی نجات جامعه افغا نستان از ورطه تباهی ونا بودی نسبت به هر چیز برای ما مقدم بوده وبعدا ما زمان کافی برای چنین محاسبات خوا هیم دا شت. هستند بسیاری از( روشنفکران ) آما تور, بی مسئو لیت وحتی اعضای سازمان های پیشن روشنفکری از جمله اعضای سابق حزب دمو کراتیک خلق افغا نستان که به عوض راه اندازی نبرد علیه نیرو های بنیاد گر وهوا داران پا کستان , سازمان ها ,گروه ها وافراد وطنپرست را پیوسته مورد حمله قرار داده که بدینوسیله طور آگاهانه ویا نا آگا هانه برش وجوهر مبا رزات ضد بنیاد گرائی را خدشه دار ساخته وخود به افزار ووسایل دشمنان مردم افغا نستان مبدل می گردند. چنین روش هرگز در میان نیرو های بنیاد گر وتنظیم های جهادی با وجود جنگ های خونین تنظیمی وسطح ضعیف سازمانی وسیا سی شان به چشم نمی خورد.
در شرایطی که کشور به سوی یک جنگ سازمان یافته در حرکت است ضرور است تا یک کنفرانس عاجل بوسیله نیرو های چپ دمو کراتیک وکلیه عنا صر مترقی ووطنپرست راه اندازی گر دیده و با همسوئی نظر یات ، گرایشات ودید گاه های متنوع اهداف مشترک و شعار های مشخص استخراج شده ودر قدم نخست تاسیس جبهه ای واحد ودمو کراتیک را در مبارزه مشترک علیه بنیاد گرائی وتروریسم وعمال پاکستان تاسیس نمایند. با تداوم کار مشترک تحت پلاتفرم واحد بطور طبیعی مواضع همه گروه هابا هم نزدیک گردیده وما در آینده نزدیک شاهد تشکیل سازمان ویا حزب نیرو مند واحد ملی که قدرت دفع وطرد همه توطئه ها را خواهد داشت خواهیم بود. در این راستا نقش نهضت دموکراسی وترقی افغا نستان که از داشتن پایگاه عظیم اجتماعی وفراقومی وفراملی وگسترد ه گی سازمانی وتشکیلاتی و برنامه وسیع وهمه جا نبه دموکراتیک برخور دار است بیش از پیش برجسته بوده وباید بتواند تا در زمینه گشایش چنین همایش تاریخی گام های استوار ومحکمی را برداشته و با مساعی همه جا نبه همه سازمان های چپ ونهاد های روشنفکری ورجال بر جسته ملی زمینه اشتراک وسیع کلیه نیرو های مترقی وملی را هرچه عا جل فراهم نماید .
..........