آیا طراحان تمدید سیم خاردار در امتداد خط دیورند می توانند قضایای
بس پیچیده و بغرنج را حل نمایند ؟ و یا اینکه با نمایش میان تهی خود
پشت پرده حرف های دیگری دارند ؟
مسئــــلـــه تمـــدیـــد سیـــم خـــاردار در امتــــداد خــــط دیـــورنـــد (خــط فاصله میان افغانستان و پاکستان ) برای نخستین بار جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان حین سفرش به قصد اشتراک در اسامبله عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر سال (2005) با خانم کندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا قبل از انعقاد اجلاس مجــوزه در هــوتل (روز ولت) مطرح بحث قرارداد و چنین عنوان نمود که انسداد تروریستان از خاک پاکستان به افغانستان بدون تمدید سیم خاردار ناممکن و غیرعملیست که باید به آن مبادرت ورزید ، آقای مشرف در این گفتار خویش نا آگاهنانه معترف گردید که ترورستان و دهشت افگنان از خاک پاکستان غرض انجام فعالیت های تخریکارانه وارد افغانستان می گــردند ودر آنجا دست به کشتار بی رحمانه مردم معصوم و بی گناه می زنند ، اما در مورد اینکه مراکز آموزشی و تربیتی این جنایتکاران در کجا است از خاموشی کار گرفته و از حقایق طفره روی نموده است. جای حیرت و تعجب است که تروریستان از کجا آموزش نظامی را فرا می گیرند ، تجهیز و تمویل می گردند و بعداً وارد افغانستان می شوند ولی انسداد آنرا صرف توسط نصب و تمدید سیم خاردار در امتداد خط دیـورند عملــی می پندارد ، در حالیکه اذعان می نماید که تعداد (80) هزار نیروی مسلح را به منظور تأمین امنیت و منع عبور و مرور افراد دهشت افگن در امتداد خط مستقر نموده اند .
پیشنهاد حکومت پاکستان مبنی بر اعمار کتاره برقی و تمدید سیم خاردار در ظاهر به بهانه منع عبور و مرور افراد تروریست و دهشت افگنی مطرح گردیده است ، ولی در عقب آن طرح های مرموز دیگر نهفته است که کارگردانان این سناریو نمی توانند از انظار عامه و بخصوص ازمردم افغانستان پنهان نمایند. طراحان این سناریو می خواهند با تعقیب سیاست های ماکیاولیستی و فریبنده خویش جهانیان را از درک حقایق پشت پرده اغفال نموده و طرح های شوم و غرض آلود خویش را تحت عنوان جنگ با تروریزم و دهشت افگنی در ارتباط با یک موضوع نهایت حساس و پیچیده مطرح سازند. تمدید سیم خاردار در امتداد خط منحوس و تحمیلی دیورند که در سال (1893) توسط لاردهای برتانوی خلاف ارادۀ مردم افغانستان بالای آن تحمیل گردیده یک مسئله نهایت مبرم و درخور اهمیت می باشد که برای افغان ها به هیچ صورت قابل قبول نیست و حل آن مستلزم یک جو سیاسی مناسب با مشارکت کشورهای ذیدخل همچو قضایا می باشد ، که مسلماً شرایط کنونی به هیچ وجه سازگار آن نیست . سناریست نمایشنامه غافل از آن است که مردمان ساکن امتداد خط دیورند چطور می توانند این طرح غاصبانه را مورد تائید قراردهند ؟ زیرا ساکنان هردوجانب خط فرضی دارای تاریخ ، ملیت ، زبان ، عنعنات ، مذهب و کلچر واحد می باشند که قبل از وضع خط دیورند قرن ها باهم زنده گی مشترک داشتند. جلالتمآب حامد کرزی رئیس جمهور ، جمهوری اسلامی افغانستان نیز طی سفر اخیر خویش به پاکستان که در اواسط ماه مارچ سال (2006) صورت گرفت به صراحت لهجه اظهار داشت که تمدید سیم خاردار میان دشمنان و اجنبی ها تمدید می گردد نه میان دوستان وبرادران هم کیش و هم زبان که تاریخ چندین هزارساله مشترک دارند .
وی همچنان گفت که سیم خاردار مانــع عبــور و مــرور تروریستــان نمی گردد ، لهذا چارۀ تروریستان قبل از ورود به افغانستان در داخل پاکستان صورت گیرد ، مراکز تربیوی و تجمع آن باید از میان برداشته شود ، در صورتیکه لانه های آن در داخل پاکستان از میان برداشته شود پس لزومی برای تمدید سیم خاردار کارگذاری ماین ها در امتداد خط دیورند به هیچ صورت دیده نمی شود. در حالیکه این صرف یک بهانه باید تلقی گردد نه حل قضایا ، اینکه اخیراً یک باردیگر این مسئله در میان دولت مردان پاکستان زمزمه می گردد به جزء از ماجرا جوئی و ایجاد تشنج میان دو کشورهمسایه چیزی دیگری تلقی نمی گردد ، درحالیکه مردمان ساکن در امتداد خط دیورند و حتی برخی از احزاب سیاسی و از جمله حزب عوامی نیشنل تحت ریاست اسفندیار ولی خان و اعضای ارشد هیأت رهبری آن مانند افراسیاب ختک ، لطیف افریدی ، اجمل ختک ، میا افتخار ، افضل خان لالا و دیگران با صراحت لهجه این تصمیم مقامات پاکستان را مورد مضحکه قرار داده اند و آنرا به شدت تکذیب نموده است و همچنان حزب پښتونخواه عوامی پارتی عین موقف را اتخاذ نموده که مقامات پاکستانی باید با چشمان باز به حقایق بنگرند نه اینکه محض خیال پردازی نمایند که از جمله اسفندیار ولی خان رئیس حزب نیشنل عوامی در یک نشست خبری پیرامون موضوع با صراحت تام اظهار داشت که قبایل پیشتاز و حماسه ساز برای هیچکس اجازه نخواهند داد تا در مناطق قبایلی با تمدید سیم خاردار و ماین گذاری دست زنند ـ زیرا تعمیل همچو اهداف به معنی جدائی یک ملت واحد ، هم زبان و هم کیش از جانب آنانیکه موجودیت این حقیقت تاریخی را با خود تهدید می پندارد با لجاجت تام عنوان می گردد. دیوار ها و کتاره هائیکه در میان سرحدات میان اسرائیل و فلسطین و حتی میان خط کنترولی میان کشمیر هندی و کشمیریکه تحت کنترول پاکستان قرار دارد احداث گردیده است ، نتایج مطلوب و نافع را ببار نیاورده و حتی می توان دیوار برلین را منحیث الگو قرار داده که سرانجام منتج به پیامد های جدید در اروپا گردید و مسلماً پیامد نهائی آن به کجا منتهی گردید همه می دانند.
مجریان این نمایش خود ساخته روی همین بهانه اهداف سیاسی خویش را دنبال و در جستجوی ایجاد تشنج می باشند ، ولی غافل از آن اند که تلکی را که در مسیر راه دیگران جا بجا می نمایند خود در آن گیر خواهنــد ماند. نیروی (80) هزار نفری از اردوی پاکستان تحت همین بهانه نیز اهداف دیگری را در پی داشته و آنرا به مثابه تهدید جدی برای تمامیت ارضی جمهوری اسلامی افغانستان باید پنداشت و جامعه جهانی بخصوص ائتلاف بین المللی و نیروی نظامی ناتو باید اهداف مجهــول و نا مشخص پاکستان را از نظر خویش دور نیاندازد ، زیرا در موجودیت نیرو های بین المللی که بتأسی از تصامیم و فیصلــه هـــای ســازمــان ملل متحد در افغانستان استقرار یافته اهداف نا معین نظامی و سیاسی پاکستان با هویت و مشروعیت استقرار شان نیز لطمه وارد خواهد نمود .
می توان اغراض حکومت پاکستان را در جهت تمدید سیم خاردار در امتداد خط فرضی دیورند میان افغانستان و پاکستان ذیلاً خلاصه نمود :
1. برسمیت شناختن خط دیورند برای همیشه از طریق مجامع بین المللی و رفع ادعا های افغانستان در این مورد .
2. مدغم نمودن بخش از خاک افغانستان که طی بیست سال و اندی پاکستان با سیاست پیشروی در خاک افغانستان آنرا قبضه نموده است .
3. جدا کردن اقوام پشتون دو طرف مرز برای همیشه و از بین بردن عنوان قبایل آزاد .
4. بدست آوردن پول هنگفت از طریق مجامع بین المللی به بهانه اعمار خط مرزی با سیم خاردار و پوسته های نظارتی آن در مسیر مرز که بیشتر از 2000 کیلومتر طول دارد.
5. ایجاد ذهنیت در مجامع بین المللی بعنوان اینکه پاکستان مخالف تروریزم و مداخله در امور افغانستان است در حالیکه حقایق شکل دیگری است .
پس چنین یک حالت و تحریکات پی در پی پاکستان غرض تحقق اهداف شوم و مغرضانه ایجاب می نماید تا مقامات ذیصلاح جمهوری اسلامی افغانستان تدابیر عملی و همه جانبه توأم با حفظ منافع ملی در زمینه اتخاذ و توجه جدی خویش را با آن مبذول دارند ، زیرا نه مردم افغانستان و نه مردمان قبایل در امتداد خط فرضی دیورند چنین طرح های غاصبانه پاکستان را هرگز نپذیرفته و در مقابل آن دست به عکس العمل خواهند زد که عواقب و پیامد های آن به خود پاکستان و حتی منطقه و جهان نهایت وخیم و ناگوار خواهد بود که پشیمانی بعد از انجام عمل سود و نفعی را در پی نخواهد داشت .
بناءً ایجاب می نماید تا مقامات پاکستانی از ریختن پطرول به شعله های آتش ابأ ورزیده و از تعقل و منطق سالم کار گیرد ، زیرا تمدید این تار ساده و بسیط جرقه های نیرومند و غیر قابل کنترول را تولید خواهد نمود که ابعاد وسیع و گستردۀ آن نه تنها کشور های همجوار بلکه منطقه را اثر پذیر خواهند ساخت .