اکادمیسین دستگیر پنجشیری
نوروز نو و ماه نو و سـا ل نوین
دارد به جهـــان و میهنم فال نوین
از سایش و فر سا یش دنیای کهن
وز لغزش طا لبان در جا ل نوین
" فروغ هستی "
پیشینه ء روابط افغانستان و پا کستان
و ضرورت درهم شکستن بن بست این مناسبات
بخش پنجم
منازعهء دیرینه و ریشه دار افغانستان و پا کستان بویژه معضله ء جنجال برانگیز خط استعماری دیو رند ، به مذا کره ، حل صلح آمیز و امضای توا قفا ت و اسناد قابل اعتبار بین المللی مفاهمه و مصالحه در سطح ملی ضرورت دارد درحال حاضر که جامعهء جهانی درکشورما ،حضور ونفوذ نیرومند دارد امکان گفتگو و درهم شکستن بن بست در روابط افغانستان و پاکستان بیش از هر زمان د یگری فراهم میباشد رهبران عرصه ء سیا ست خارجی افغانستان میتوانند وباید این معضله دیرینه میان افغانستان و پاکستان را در مرکز توجه خویش قرار بدهند ویکجا با جامعه ء جهانی راههای حل این بن بست را با در نظر داشتن منافع ملی پا یه دار افغانستان پاکستان هندوستان ایران کشورهای عضو ایکو شا نگهای وجهان غرب جست و جو کنند .
مصالحه اسا سا واژه ومصدر عربی است هنگا میکه دوسوی درگیر جنگ و منازعه باهم صلح آشتی سازش ترک جنگ و دشمنی میکنند این فرایند را مصالحه گویند. مصالحه میتواند میان طبقات واقشار اجتماعی درگیر جنگ آغاز وانجام شود یا بین احزاب سیاسی جنبشها وجبهه های نماینده منافع آنان صورت گیرد یا میان اقلیتهای ملی ومذهبی مخالف ومختلف و پیشوایان وسر براوردگان این نیروهای مطرح گردد ، آگر مصالحه میان نیروهای اجتماعی سیاسی ملی ومذهبی مختلف ومخالف درداخل کشور صورت گیرد آنرا مصالحه ء ملی می نامند واگر برای قطع دخالت مداخله و تجاوز کشورهای همسایه و .خارجی آغاز گردد را هها ی حل صلح آمیز این منازعات و جنگها ی بین المللی درد وران کنونی از مجاری سازمان ملل متحد جست و جو میشود وبا امضای اسناد و توافقات بین المللیی صلح ،خصومت بین دولتها پا یا ن مییابد .
د ر کشورما فرایند مصالحه میا ن قبایل ، گروههای قومی و پیروان ادیان و مذاهب غا لبا در سطح محلات برپا یه های سنت عرف شریعت صورت میگرفت وگهگاه فرایند مصالحه به اشتراک سربر آورده گان قبایل ملاکان بزرگ پیشوایان دینی مذهبی و مقامات بلند پایه دولتی آغاز وزیرنظر وبسود امپراتوران سلاطین شاهان ، امیران ملوک طوایف واشرافیت فیودالی درسطح ملی انجا م می یافت در ا ین مجلسهای بزرگ دیدگا ههای سیاسی شاه و اعضای خاندان سلطنتی بوسیله ء گفتگو وسازشهای متقابله همگونی مییا فت ، مناقشات خاندان سلطنتی با سر براورده گان قبایل و ز مینداران بزرگ محلی با رشته های خویشاوندی ما ستمالی میشد نقش و نفوذ پیشوا یان طریقه ها و فرقه های مذهبی با اعطای القاب بلند بالای " شمس ا لمشا یخ نو رالمشایخ وفخرالمشایخ " وبخشش قلعه ها باغهای زمینهای حاصلخیز دولتی در پغمان ننگرهار وشهرهای بزرگ ودره های خوش آب و هوا ی کشور ، تقویت می یا فت و تضادهای آشتی پذ یر بین جناحهای مخالف و مختلف درون دولت با مشارکت آنان در قدرت سیاسی ، دادن امتیازات بیشتر دولتی ، اعطای نشانها و توزیع زمینهای دولتی به شیوه گذرا حل وفصل میگردید این مجالس بزرگ و لویه جرگه ها منافع طبقات حاکمه ء فیودالی پیشوایان دینی و سر براورده گان قبایل نوار مرز دیورند را با اشرافیت فیودالی برضد جنبشهای خود بخودی یا آگاهانه د هقانان و دیگر اقشار و لایه های تحت ستمهای اجتماعی و اقلیتهای ملی و مذهبی سمت وسو و هماهنگی می بخشید و پایه های محلی حا کمیت دولتهای سلطنتی را تقویت میکرد .
تمامی گروههای ملی و مذهبی افغانستان بد رجا ت متفاوتی رنج اینگونه مصالحه ها را در دوران عبد الرحمان ووارثان این امیر خون آشام ودر دوران سلطنت آل یحیا درگوشت وپوست وتا مغز استخوان احساس کرده اند به گواهی اسناد تاریخی میتوان گفت : هرزمانیکه امیرعبدالرحمان یا نادرخان تیغ خود را برگلوی قوم هزاره مردم شمالی اندر شینوار کنر نورستان وبدخشان می نهاد . نعره های تکبیر ؛از حنجره های این پیشوایان و مشایخ ، بسود امیران وشا هان وابسته به استعمار بریتا نیا بلند و بلندتر میگردید وبه این نیرنگهای نامردمی ، زد و بندها ی آشکار یا پشت پرده ء افراطکاران مستبد تاریخ مشروعیت کسب میکرد ولی در دوران کشا کشهای تنظیمهای تندرو و کند رو وتجاوز مداخله و دخا لت ابرقدرتها و اقرار آنها در افغانستان راه و رسمها و سنن قبیله سالاری و قومي کمزنگ شد ودر نتیجه ء تند پيچ هاي سیاسی پياپی شکل مصالحه های ملی و قومي مسخ گرد يد و غا لبا مضمون بین المللی یافت و نقش جامعهء جهانی در سمت وسو دهی حرکت تاریخ کشور برجسته و فعال گرد يد . نمونه ء زنده این مصالحه های ملی ، نشست هاي بزرگ و لویه جرگه ها ی بوده است که پنجسان واند ي پیش ، زیر خیمه گاهمهاي دوران کو چنده گی و قبیله سالاری بسود سر براورده گان قبایل امیران و پيشوايان تنظیمهای دینی ومذهبی زیر نظر لخضر ابراهیمی نماینده فوق العاده ملل متحد زلمی خلیلزاد سفیرکبیرافغان تبار امریکا و نمایندهء فوق ا لعاده اداره کاخ سفید ، نهادهای بین المللی ، شاه مخلوع ، امین ارسلا حامد کرزی دکتر اشرف غنی احمدزی دکتر احدی رهبر افغان ملت دکتر علی احمد جلالی ودیگر کار آگاهان وتکنوکراتهای افغان تبار امریکا انگلیس و جرمنی و رهبران انتصابی تنظیمهای تندر و کندرو ومیانه رو دعوت ودایر گردید وبکمک مستقیم قصر سفید وحکومت انگلیس و زیر پوشش جامعه ء جهانی ،آخرین قانون اساسی افغانستان تصویب شد ولی باهزاران دریغ ودرد باید یادکرد که ارزشهای دموکراتیک این قانون اساسی ازسوی رهبران انتصا بیی تنظیمهای بنیادگرا و پیشوایان طریقه های مذهبی با قید و بندهای آزادی کش دیگری میخکوب شد رهبری قدرت سیاسی تک قومی افغانستان قهرا به وارثان شاه شجاع امیر عبدلرحمان،نادر خان کمانکشان و پاسداران مسلکی و قبا یلی ایشان انتقال یافت هزاران انجو و دها حزب سیاسی دارای پیشوند وپسوند به اصطلاح ملی درین صحنه سازیها ، اشتراک آشکار وپنهان کرد واین دولت دارای پایه های لرزان قومی به این وسا یل ضد دموکراتیک وباتقلب وتزویر گویا مشروعیت یا فت در نتیجه ء این سازشهای پشت پرده ومصالحه های خجلت آ ور تاریخی جهانی اینک این دولت تک قومی و بظاهر مشروع افغانستان واین " کلاه دلکش " پس از پنجسال سا ل تمام ازسوی مراکز ستراتیژیک قصر سفید نماینده گان کنگرس ومجلس سنا ی امریکا ، مجلس نماینده گان جرمنی ودر مطبوعات یک سر وهزارا ن زبان دنیای غرب ، بنامهای "دولت ناکام " ، " فساد پرور" " بیروکراتیک" "فرصت سوز" ،" طا لبگرا " ،" ترور پرور " ، شریک وپشتیبان خشخا ش سالاری وقانو ن شکن درنهایت سخت سست بنیاد ناتوان وقابل برانداختن ارزیابی میشود .
ولی فر آیند مصالحه ء ملی دکتر نجیب لله سمت وسوی دیگرو ترکیب اجتماعی سیاسی قومی قبیله یی ملی ومذهبی دیگری داشت دکتر نجیب الله مصالحه ء ملی خود را با تندروان کندروان میانه روا ن وشاه مخلوع وسلطنت طلبان اعلان کرد خلاف سنن وراه ورسمهای دوران قبیله سالاری فیودالی و موازین قبول شده ء بین المللی درین راه دشوار گام نهاد بصورت یکطرفه واز یک موضع خیلی ضعیف وزیر نظراداره ء شکنجه گر امنیت دولتی ومشاوران شوروی خود به یکه تازی پرداخت . این راز نهان که چرا سیاست مصا لحه ملی دوران دکتر نجیب لله نا کام شد و به منزل مقصود نرسید دلیل زنده این تند پیچ سیاسی و شکست را درمعاملات فرصت طلبانه وسا زش کارانه ء گوربا چوف باید جست وجوکرد مردم میهن ما متلی دارند که: _ " آب تا گلو بچه زیر پای " گور با چوف نیز برای نجات مصوءون قشون شوروی حزب دموکراتیک خلق ، قوای مسلح ومنافع ملی مارا دریک قمار خطر ناک خود با اداره ء قصر سفید و نظامیگران پاکستان پاک باخت وقربان شعار " تفکر نوین سیاسی!" " آشکار گویی!" و پالیسی د نباله روانه وسازش کارانه ء خود کرد و دکتر نجیب ا لله را زیر شعار خوشایند " دفاع مستقلانه " و " مصالحهء ملی یکجا نبه " به میدان کشید و اورا اطمینان وامید کاذب بخشید تا خلاف راه ورسمهای کهن تود ه ها ی مردم خراسان و افغانستان معاصر بادستان خالی و کیسهء تهی و" با تن عریان آتش بازی و بر سر خر نیزه بازی کند ." این سخنان تبلیغا تی و آگنده از غرض ومرض تلافی جویانه ، شخصی وفرکسیونی نیست اتهام نیست دروغ نیست بی پایه نیست برخلاف مبلغان سیاست مصالحه ء ملی دکتر نجیب ا لله با قاطعیت میتوان گفت که اساسا سیاست مصالحه ملی و طرح سند اساسی مصالحه ء ملی چکیده ء ذهن وتفکر سیاسی دکتر نجیب الله نبوده است . و تاجاییکه من بیاد دارم ؛ خاکه ء " بیا نیه ء اساسی مصالحه ملی " دکتر نحیب لله ، نخست از سوی شعبه تبلیغ کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق توسط زنده یاد حیدر مسعود منشی کمیته مرکزی دریک جلسه ء هفت نفری نهادهای ایدوء یولوژیک حزب دموکراتیک خلق افغانستان جهت نقد ارزیابی وغنی سازی مطرح گردید درین کمسیون من نیز به نما ینده گی از انجمن نویسنده گان افغانستان اشتراک داشتم این طرح بسیار خام وناپخته به نظر آمد ازجمله برای خشنودی تنظیمها بنیادگرا ودانشمندان دین اسلام ، تعداد پیغمبران مرسل وغیر مرسل ،به شیوه ء اغراق آمیزی "سه صد وچهل هزار" نوشته شده بود . ما دریافتم که این گلها را مشاوران دکتر نجیب لله به آب داده اند .بنابرین سطر سطر ، جمله جمله وواژه واژه ء این خاکه خوانده وباز آفرینی شد تاجا ییکه بیاد دارم ماهیت و گوهر آن سند ، تغییر کیفی وعمده یا فت ودر طرح خام مصالحه ملی و شکل بیان آن آرایش وپیرایش بسیار چشمگیری ازسوی حضرت همگر رییس رادیو افغانستان کاوون طوفانی ِ حیدر مسعود این جانب ( و سه عضو دیگر کمسیون که نامهای ایشان را فراموش کرده ام) ، وارد آمد اگراین سه عضو کمسیون برای تقویت این روایت تاریخی نامهای خودرا به آدرس آریایی گسیل بدارند قبلا وقلبا ازیشان سپا سگزار ی میکنم .
بهر حال هرگاه طرح خام وخاکه ء مشاوران دکتر نجیب لله بدون آراستن وپیراستن این کمسیون تصویب میشد بدون ترس از اشتباه حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، به چندین حزب حلقه سازمان وجنبش ملی ومحلی وقبیله یی در فردای تصویب آن "بدعتها " منشعب میگردید . این راز پنهان و سخن پوشیده را که چنین سند بسیار واپسگرایانه وتجدید نظر طلبانه و صد در صد ضد برنامه عمل حزب چرا باید به نام سند مصالحه ملی تصویب میشد ؛ سال پیش ، پس از مطالعه مقاله ء کزیروف سر مشاور وزارت امور خارجه دریا فتم . دران مقاله این حقیقت عریان بازتاب روشن دارد که اندیشه ء طرح واصول تجدیدنظر طلبانه ء " مصالحه ء ملی" و " دفاع مستقلانه " حق السکوتی بوده است برای مخالفان مسلح و تد بیری بود تکتیکی و گذرا . فقط برای مرحله ء کوتاه مدت بازگشت مصوءون وبی خطر سربازان شوروی و بدون درنظر داشتن منا فع حزبی دولتی وملی مردم افغانستان .
بیاد باید آورد که مقاله کزیروف توسط عارف جهش از زبان روسی به فارسی برگردان وتوسط سایتهای آریایی و "روسیه رو" نشر شده بود . نطاق رادیو آشنا ی امریکا نیز بتاریخ 27دلو 1385.خورشیدی ، پیرامون آخرین ژست گروموف فرمانده لشکر چهل شوروی به اشاره وکنایه پرسشی را مطرح کرد وبا خنده ء استهزا آمیزی گفت که فهمیده نشد چرا گروموف فرمانده قوای چهل شوروی در نقطه وسط پل حیرتا ن ومرز بین افغانستان وشورو ی درست 15 ثانیه عقبگرد و تو قف کرد و چشم به آسمان افغانستان و خاور زمین دوخت ؟ . به باورم این توقف نمادین گروموف برفراز پل حیرتان و به هنگام عبور ازآخرین نقطه ء مرز مشترک افغانستان - شوروی ، نشانهء نیا یش ، خشنودی و شکر گزاری او به پیشگاه سرزمین آفتابی و خانه ء خورشید پلنگینه پوشان میهن ما بوِیژه به مردم سخت تر از صخره های هندوکش بیدار بود ه است که میتوانسته وتوانایی داشته اند تا در گذرگاه سالنگ قشون شوروی را تارو مار و جنگهای آزادی بخش ملی وضد استعماری ( اول جنوری 2 184م ) خورد کا بل وگورستان سپاه تجاوز کار بریتانیای کبیر را تکرار کنند ولی به منظور رعایت حق همسایه گی ،قشونی را که ترک جنگ و دشمنی کرده بود ، ازعقب خنجر نزد ند بل فرایند باز گشت نیروهای ا شغالگر را با خلع سلاح کردن طرفداران حزب اسلامی در خنجان ، آهنگ شتابنده بخشید ند در ین زمینه شواردنازده وزیر امور خارجه شوروی پس از امضای "اسناد و توافقات ژنیو" نیز به صراحت اعتراف کرد که : " ما با امضای این سند بین المللی به مردم افغانستان خیانت و آنان را دریک کشتی طوفا نی تنها رها. نمودیم ....".
همچنین آقای پوستخوف یکی ازسفیران اتحاد شوروی به هنگام حاکمیت دکتر نجیب الله درگفتگوی ویژه با سا یت خبری فارسی “افغانستان رو” نشرکرده ء مسکو بتاریخ 23مارچ 2007 م درین باره با وضوح وروشنی بیشتری وبا روحیه عالی انتقاد از دولت خودگفته اند که :
" من به افغانستان به صفت شوروی زمانی آمدم که اردوی شوروی خارج گردید و معلوم نبود که نه تنها پس فردا، بلکه فردا چه خواهد شد .روحیه ء همه هم درمسکو وهم درکابل خراب بود . بسیاریها عقیده داشتند که حکومت نجیب مدت زیاد مقاومت نخواهد کرد ولی حکومت او قابلیت حیاتی خودرا نشان داد.واینکه ما اورا درلحظات دشوار تنها گذاشتیم ؛ هیچکس،هیچگاهی برخی رهبران آنوقت روسیه را ، نخواهد بخشید .ما باید مسألهء نجات نجیب را حل میکردیم ." (14 )
با ذکر و بیان این رویدادهای تاریخ معاصر کشور و در روشنایی درک درست و اصولی " فید ل کاسترو روز" رهبرخلق انقلابی کیوبا ، میتوان گفت که هرگاه گرباچوف ودولت شوروی " خودکشی " واز موضع خود "پسروی پرشتاب و داوطلبانه " نه میکرد قشون شوروی و حاکمیت دموکراتیک خلق را نه امریکا نه اروپا ی سرمایه داری نه پاکستان ،نه ایران آخوندی و عربستان سعودی تنظیمها بنیادگرا وباشه های شکاری آنان، هیچیکی ازین قدرتهای امپریالستی و اقمار منطقه یی آنان مجبور به پسروی نه میتوانست .
دکتر نجیب الله و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق نیز اگر با تند پیچها وبحرانهای سیاسی و درون حزبی و دولتی پیاپی مواجه شد و سرانجام بدا م طالبان افتاد . عامل اصلی آن نه همانگونه که رهبران "نهضتهای آیندهء مردم ما" ارزیابی کرده اند ؛ درکم بهادادن نقش توده های مردم درتشکل ملت -دولت ، بل در دفاع از منافع ملی مردم وحاکمیت خلق بود اگر هفتاد درصد حزب قوای مسلح حزب نظامی شده بود وهر روز بهترین فرزندان خلق خونهای پاک خودرا علیه گنجبران جهان واقمار پاکستانی آنان آگاهانه وداوطلبانه میریخت این فداکاری به باورم نشانه ء عالیترین آگاهی سربازان وافسران قوای مسلح وحزب دموکراتیک خلق افغانستان بخاطر دوام وبقای حاکمیت خلق بوده است همه اعضای حزب به این حقیقت آگاهی ژرف داشته ودر الفبای مبارزه اصول مرامی وبرنامه های عمل حزب خوانده بوده اند که حاکمیت به مردم تعلق دارد وازطریق انتخابات آزاد دموکراتیک ومخفی این حاکمیت به نماینده گان آنان انتقال مییابد در آخرین نظر پرسی دوران دکتر نجیب لله هشتاد هزار عضو حزب یعنی شصت درصد حزب از انتخابی شدن همه مقا مات حزبی دفاع کردند ولی دکتر نجیب لله هنگامی که حاضر به انتقال رهبری سیاسی به نماینده گان دموکراتیک حزب خود نشد چگونه انتظار میداشتیم که او به نماینده گان انتخابی مردم حاکمیت را بسپارد . حقیقت این بود که دکتر نجیب از حاکمیت مردم به اساس سازش پشت پرده ء گرباچوف با ریگن وضیاءلحق رییس جمهور پاکستان وبفرمان گرباچوف بسود سلطنت وسلطنت طلبان تنظیمهای تندرو کندرو میانه رو واداره ء نظامی طالبان پسروی یکطرفه وداوطلبانه میکرد نه به سود نماینده ء گان انتخابی توده ها وجبهه ء متحد مردم افغانستان . هرگاه رهبران تنظیمهای بنیادگرا ،شاه نیمه جان و سلطنت طلبان از دیدگاه مصالحه جویان وطنی ما نما ینده گان "مردم "بوده اند اصولا باید حزب ما برضد مشی گرباچوف ودنباله روانش مبارزه میکرد واین مبارزه بدون ترس از اشتباه مبارزه ء انقلابی برضد دشمنان مردم بود.
بیهوده نبود که در بیدادگاه دکتر نجیب لله این بیت حکیم فردوسی را به بانگ رسا خواندم که :
"مرا مرگ بهتر ازین زنده گی که سالار باشم کنم بنده گی "
ولی این فریادها ی ما نیز بگوش کر رهبر مغرور وطن تأثیری نه بخشید وحکم مرگ مرا صادرکرد بازهم به تلا ش موذیانه ء وبازیهای اوپراتیفی خود برای سرکوب وپراکنده گی اردوی منظم ملی وبزیان وحدت سیاسی سازمانی ورهبری حزب دموکراتیک افغانستان گام نهاد به باورم گسست ناگهانی همکاری وقطع کمکهای لوژستکی روسیه به فرمان یلتسن ؛ رهبر می پرست آن کشور ، تلاش بیهوده دکتر نجیب الله برای تجارت سیاسی با شاه مخلوع تنظیمهای بنیادگرا نظامیگران پاکستان امیران خاورمیانه عربی ایران آخوندی شرکا ی جهانی آنان و درنهایت طغیان گرایشهای برتری جویانه ء قبیله یی وقومی اوعمده ترین عوا مل پراگنده گی حزب وانزوای سیاسی او بود ه است .
دکتر نجیب دریک مهمانی شام جشن استقلال در سالون وزارت خارجه بگونه شاه امان الله دستار پهلوی به سر کرد وبه لباس کوچیان قبیله ء خود ظاهر شد و در پایان کار دولتی او نیز به تقلید از شاه امان الله ،از همه دست اوردهای مبارزه ء حزبی و دولتی بسود شاه مخلوع و پیشوا یان طریقه ها و تنظیمهای تندرو و کندرو د ست شست به بدعت سیاسی تن درداد پسروی داوطلبانه کرد با چشم پوشی از آرمانها ی پیشرو دهها هزار سربا ز وافسر شهید قوای مسلح دفاع انقلاب وزحمتکشان وطن استعفا ی خو درا نوشت و به فکر و ذکر ترک وطن و جدایی از چشمه های پایان ناپذیر قدرت خو یش شد و درنتیجه آب به آسیاب اداره ء نظامی پاکستان وتنظیمهای بنیادگرا ریخت . بگذار که ابر قدرتها ی کج نگر، ارباب غنایم ، ما فیای مواد مخدر و تاجران خون شهیدان افغانستان و جهان اسلام ، رنجهای بیکران ملیونها معلول، معیوب وخانواده ها ی یتیم پرور وآواره گان وطن را زیر شعارهای فریبنده تبلیغاتی " پیروزیهای! " خویش پنهان کنند ولی آفتاب درخشان را نه میتوان از نظر خطا بین ملیونها وجدان بیدار روی زمینهای سوخته و تاکستانهای میهن آتشد ل ما ، پنهان کرد تاریخ حوصله ء فراوان دارد و درباره ء کارنامه های بیدادگران از هرقماشی که باشند ،داوری داد خواهانه میکند .
ضرورت درهم شکستن بن بست در روابط افغانستان وپاکستان .
همانگونه که در آغا زاین نوشته یادشد یکی از عوامل عمده و ریشه دار " بن بست در روابط افغانستان و پا کستان " همانا خط استعماری د یورند بوده است درین زمینه از سوی کار آگاهان رشته های حقوق بین الد ول ،سیاست تاریخ وتحلیلگران سیاسی طی یکی دو سال پسین مقالات تاریخی تحقیقی حقوقی سیاسی گونه گونی در سایت آریایی و دیگر سایتهای بیرون مرزی ودر مطبوعات بین لمللی انتشار یا فت
جان سخن اینجا ست که ببرک کارمل درست تا 14 ثور 65 13خورشیدی و تا روز مصالحه ء فرکسیونهای درون حزبی و توطیه برکناری غیر قانونی وضد دموکراتیک خود از رهبری حزب دموکراتیک خلق ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان ، هرگز خط استعماری دیورند را برسمیت نه شناخت . برسمیت شناختن خط استعماری دیورند را مشروط به شناختن حق خود ارادیت خلق پشتونخوا و بلوچستان و حق ترانزیت آزاد کالاهای تجارتی افغانستان ساخت .
شایسته ء گفتن است که به استثنای " شورای ملی دوره ء هفتم " امیر میر حبیب ا لله کلکانی " عیار خراسان ، "نور محمد تره کی" همه شاهان ورهبران دولتها ازجمله شاه ا مان الله . محمد نادر شاه ، شاه مخلوع و سردار محمد داوءود این خط استعماری را به رسمیت شناخته وبه مصالحه وطنفروشانه ء طراز امیر عبدالرحمانی صحه گذاشته بوده اند . ولی ببرک کارمل در رو شنایی فیصلهء دموکراتیک وتاریخی کنگرهء اول جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان واصول مرامی آن موضعگیری کرد و براساس خواست عادلانه ء تحریکهای ملی بلوچستان و پشتونخوا بویژه حزب عوامی ملی بر" تأمین حق خود اراد یت مردم پشتونخوا و بلوچستا ن" آگاهانه پافشاری نمود .لازم بیاد آوریست که هیچیکی ازین رهبران فرکسیونهای خلق وپرچم ودیگر فرکسیونها ی انشعابی حزب دموکراتیک خلق افغانستان درهیچ سند حزبی درباره ء این مناطق ادعای ارضی نداشته اند وهیچگاه طر ح الحا ق پشتونخوا وبلوچستان را به افغانستان مستقل مطرح نکرده بوده اند فقط وفقط از مطا لبات دموکراتیک حق خود اراد یت خلق پشتونخوا وبلوچستان وازحق ترانزیت آزاد در اسناد حزبی ودولتی پشتیبانی میکرده اند یکی از تفاوتهای اصولی بین دیدگاه افغان ملت وجمعیت دموکراتیک خلق وشاخه های انشعابی آن ، درهمین مسأله نهفته بودکه "افغان ملت" تا همین اکنون اد عای ارضی والحاق طلبی دارند ودر ادبیات خود خوابهای امپراتوری دوران احمدشاه درانی را بازتاب می بخشند . بهر حال تحریکهای ملی وعوامی وسر براورده گان قبایل پشتونخوا و بلوچستان هنگامی برای تأمین حق خودارادیت وارد میدان شدند که یک یونت پاکستان توسط جنرال ایوب درسال 1958 م، اعلان گردید درآن اوضاع پر آشوب ، تظاهر خیابانی عظیمی ازسوی رهبران نشنل عوامی پارتی به رهبری افضل بنگش در "چوک یادگار" سازماندهی شد در آن تظاهر 50هزار از صفوف و رهبران پشتونخوا اشتراک فعال کرده بود درپایان آن مظاهره نیرومند مردمی نخست لغو یک یونت و سپس تأمین حق خود ارادیت مردم بلوچستان و پشتونخوا و آزادی زندانیان سیاسی از جمله پاچا خان مطرح شده بود شاخه های خلق و پرچم نیز براساس خواست تحریکهای ملی وعوامی بلوچستان و پشتونخوا از حق خود ارادیت ملل ومردمان بلوچستان و پشتونخوا پشتیبانی میکرده اند .نه بیش ونه کم
اینک پس از چهل واند سا ل کشاکش تنش دخالت مداخله وتجاوزهای پیاپی وناهنجار پاکستان گزارشی از سوی دکتر بارنت روبین استاد دانشگاه نیو یارک ،رییس" انستیتوت صلح " امریکایی و ابوبکر صدیق ژور نالست صاحبنظر پژوهش شد وانتشار یافت . از گزارش اختصاصی ماه اکتبر 2006 م دکتر بار نت روبین استاد دانشگاه نیویارک ، رییس گروپ افغانستان شناسان " انستیوت صلح " امریکایی وابوبکر صدیق ژورنالست صاحبنظر پیداست که محافل حاکمه ی پاکستان انستیتوت صلح امریکا ، بنیاد راکفلر ، حکومت شاهی انگلیس ؛ حکومت شاهی ناروی ،اداره ی نظامی پاکستان نیروهای ملی ودموکراتیک پشتونخوا وبلوچستان شماری از احزاب گونه گون دارای پیشوند وپسوند ملی ودموکراتیک وشخصیتهای مستقل وحتا اکثریت شاخه های انشعا بیی پراگنده و سازمان یافته ء ح.د.خ.ا "شکست بن بست در روابط افغانستان وپاکستان " را به شیوه آشکار و پنهان در مطبوعات و رسانه های برون مرزی و در داخل کشور تا یید میکنند.
شایسته ء گفتن است که سال پارمیلادی ، بشیر بغلانی سابق عضو رهبری سازا امان الله استوا ر یکی ا ز اعضای سابقه دار رهبری "گروه کار" ، دکتر همت فاریابی رهبر نهضت فدرالی افغانستان استاد بصیر کامجو وچندتن از پژوهشگران دیگر از جمله استاد امین صیقل احمد شایق قاسم پژوهشگران وکار آگاهان مرکز ستراتیژی کشور استرا لیا ازطریق سایت آریایی مواضع ودیدگاههای روشن خودرا در زمینه ء حل وفصل شتابنده ء مسأ له جنجال برانگیز وتاریخی دیورند بیان داشتند ولی رسم روزگار در کشورما چنین بوده است که سلاطین شاهان وامیران کشور، جز به "منشور" خلفای اموی عباسی عثمانی وامپراتوران و فرمانهای رهبران قدرتهای بزرگ استعماری ، امپریالستی واقمار پاکستانی و سعودی آنان به " اذان ملا های غریب " کشور ومنافع ملی مردم خویش کمتر تمکین و اعتنا میکرده اند و میکنند .
-موجز اینکه کارشناسان بین المللی افغانستان وپاکستان سرانجام پس از 42 سال در برابر تصا میم دموکراتیک کنگرهء اول جمعیت دموکراتیک خلق ، سند مرامی وموضعگیری اصولی هردو رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان شاخه های انشعابی آن و مقدم برهمه در برابر خواست دادخواهانه ء ملل ومردمان دوسوی مرز استعماری دیورند زانو زده اند وپس ازپژوهشهای ژرف پیرامون مسألهء جنجال برانگیز خط استعماری دیو رند ؛ سرانجام به این نتیجهِ ی منطقی دست یافته اند که ، باید نام تاریخی " پشتونخوا " ، خود ارادیت مردمان پشتونخوا وبلوچستان و خط دیورند همزمان توسط دولتهای افغانستان وپاکستان با تضمینهای محکم واسناد وتوافقات با اعتبار بین المللیی ازسوی کشورهای همسایه ومنطقه برسمیت شناخته شود . متن انگلیسی سند " شکست بن بست درروابط افغانستان وپاکستان " به کوشش محترم دکتر هارون امیر زاده با یک پیشگفتار نقادانه بزبان فارسی برگردان (ترجمه ) ودر سایت آریایی نوامبر 2006 انتشار یافته است ( 15) این سند کلید حل عادلانه مسا یل جنجال برانگیز میان مردم افغانستان وپاکستان شده میتواند و راه صلح دوستی وهمکاری ملل ومردمان افغانستان پاکستان ومنطقه را بدون ترس از اشتباه هموار وروشن میکند .
این گزارش پژوهشی بارنت روبین و ابوبکر صدیق ازسوی Inder furt Karl کارل اندر فورت دستیار سابق وزیر خارجه در امور جنوب آسیا وآقای دینس کوکس سفیر سابق ایا لات متحده ء امریکا وکارشناس جنوب آسیا نیز تا یید گردیده است ( 16 ) ( ترجمه دکتر هارون امیر زاده نشرکرده ء خاوران گفتمان وپیمان ملی )
خلاصه این سند و مقالات پژوهشی کار آگاهان داخلی وخارجی نتیجه ی منطقی مبارزات آزادیخواهانه وضد استعماری ملل ومردمان دوسوی مرز استعماری دیورند و نتایج مبارزات پیگیر حزب دموکراتیک خلق افغانستان ودیگر وطنپرستان کشور و خونبهای نیروهای ملی د موکراتیک و قومی پشتوتخوا و رهبران ملی بلوچستان میباشد.
نتایج
1) با بیان موجز این رویدادهای خونین و غم ا نگیز تاریخ معاصر ، شناخت توازن و تناسب نیروها و سمت و سوی حرکت شتابنده ء جهان کنونی با خوشبینی تاریخی میتوان نوشت که : دیر یا زود " بن بست تاریخی در روابط افغانستان و پا کستان " به شکست محکوم خواهد شد دیوارهای بلند نا باوری و بی اعتمادی کنونی میان ملل و مردمان منطقه ،قاره و جهان ما فرو خواهد ریخت سیمهای خاردار میان د و سوی مرز استعماری د یورند و مینهای مرگبار کنونی برچیده و به موزیمهای تاریخ جنایات بشر سپرده خواهد شد .
2 ) همه مسایل مورد اختلاف از جمله معضله تاریخی ودرد دیرینه ومزمن مرز استعماری دیورند با تأمین " حق خود ارادیت خلق بلوچستان وپشتونخوا " به همکاری کار آگاهان وطرفداران صلح وامنیت ملتها ی منطقه و جهان راه حل عادلانه خودرا خواهد یافت واز سوی دولتهای مستقل افغانستان وپاکستان کشورهای همسایه منطقه واز مجاری بین المللی به رسمیت شناخته خواهد شد.
3)خلاف تلاشهای موذیانه ء تبلیغاتی نظامی –سیاسیی نظا میگران دو پهلو کج نگر و رو به زوال پا کستان ، تجاوز ات وحشیانه ء طالبان ، القاعده ، تیرو رزم بین المللی ،و سیطره ء بی لگام خا شخا شسا لاری در کشور ما منطقه و جهان ما در آینده ء نه چندان دور مهار خواهد شد ، سیاست صلح دوستی و همکاری متقابل و برابر حقوق، جای جنگ نیرنگ تفنگ تریاک تجاوز دخالت و مداخله در امور یکدیگر را خواهد گرفت.
4) ملل و مردمان افغانستان هندوستان پاکستان تمامی کشورهای عضو سازمان ایکو وسازمان کشور های عضو اتحادیه ء شانگهای ( .C. S .O .. ) ، کشورهای عضو ناتو و اتحادیه ء اروپا ، قاره دوقطبی امریکا ، د ل دوپاره ء افریقا (فقیر وغنی ) وبطور کلی جامعه جهانی با همه تفا وتها ی نظامات اجتماعی واقتصادی خود ، برضد بنیادگرایی واپسگرایی القاعده ،تیرورزم بین المللی خاشخا شسالاری ومافیای مواد مخدر تا محو ونابودی آخرین بته های تریاک و چرس مبارزه بی امان خو اهند کرد و به پالیسی مروت ، مدارا، بهانه تراشی مساهله های نژاد ی قومی پیری ومریدی ریشه دار حضرت صبغت الله مجددی و رهبران دولت اسلامی نقطه ء پایان خواهند نهاد .
5) در نتیجه ء احترام به ارزشهای اعلامیه ء جهانی حقوق بشر منشور ملل متحد و رعایت بی چون وچرای اصول همزیستی مسالمت آمیز تساوی خقوق ملل و مردمان عدم مداخله در امور یکدیگر و احترام متقابله ، زمینه های همکاری برابر حقوق و دوستی میان کشورهای منطقه و جهان ما مساعد خواهد شد
6) در کشورما هستی نوین نظم نوین و عادلانه ، اقتصاد و فرهنگ نوین و جامعه ء هزار بار زیباتر وبا شکوه تر وانسانی تر از امروز ودیروز بنا خواهد شد .
7 )برای تضمین بیطرفی دایمی و غیر نظامی شدن افغانستان و ا ین دل زخمی وخونین آسیا از مجاری بین المللی همکاریهای سودمندی صورت خواهد گرفت.
و در فرجام خورشید آزادی صلح دوستی و برابری در افغانستان مستقل متحد دموکراتیک و مترقی طلوع خواهد کرد . به امید پیروزی این ارمانهای با شکوه مردم افغانستان و تمامی ملل و مردمان تحت ستم منطقه و سیاره ء ما
با عرض حرمت
پا یان بخش پنجم
پیشینه ء روابط افغانستان و پاکستان
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن – امریکا
11 نوروز 1386 خورشیدی برابر به 31 مارچ 2007 م