سید احمد شاه دولتی فاریا بی

      ---------------------------------------

  

برگی ازتاریخ افغانستان

شمه یی ازوابستگی های سران افغانستان با خارجی ها

*************************************************************************

 

زمانیکه میرزمان پسرتیمورشا ه دردهۀ اخیر قرن هجدهم میلادی(1793) زمام امور افغانستان را باحدود جغرافیائی آن بدست گرفت ، انگلیس ها نخستین گورنرجنرال خودرا درنیم قارۀ هند مقرر نمو ده درفکروابسته ساختن ، و زیرسیطره قراردادن شاه وسایر بزرگان افغانستان شدند ، انگلیس ها در رقابت کشورکشائی با روسیه تزاری که درتاریخ بنام ( بازی بزرگ ) مسمی شده است همیشه شاهان افغانستان را ازافتادن دردام روس ها درهراس نگهدا شته بعنوان دفاع  ازقلمرو جغرافیائی آنها وحیله وبهانه های دیگر، منطقه جنوب افغانستان را زیرنظارت خود آورده دهان وزبان شاه ودرباریان اورا با زور، و زر بسته اند تنها امیرشیرعلی خان که ازتابعیت به انگلیسها سرپیچی کرده میخواست مستقل الاراده عمل نماید باتهدید کونا گون انکلیس مواجه گردیده دربرابر آخرین تهدید آن درنوامبرسال 1877م برای اخذ کمک مالی ونظامی ازروسیه با شش هزارعسکرسواره وپیاده ازکابل به بلخ که دران زمان مرکزتورکستان گفته میشد رسید اماقبل ازمفاهمات لازم با مقا مات روسیه درمزار شریف به مرض علاج ناپذیر مبتلا گردیده اول حوت سال 1257 شمسی به عمر56سالگی چشم ازجهان پوشید ودرحریم روضه شریف درپهلوی قبر وزیر اکبرخان به خاک سپرده شد وامکان ادامه حکومت غیر وابسته به انگلیس ازبین رفت ؛    درتاریخ آمده است : سردارپاینده محمد خان پدرامیر دوست محمد خان که ازرجال بزرگ قبیله سدوزائی بود بیست ویک پسر داشت زمانیکه توطئه قتل زمان شاه توسط عده یی ازسرقبیله های قندهارطرح گردید  قبل ازعملی شدن پلان قتل او ، افشا گردیده تعدادی ازاین توطئه گران بشمول پاینده محمد خان توسط زمان شاه اعدام گردید ، دوست محمد پسرپاینده محمد خان فکرمیکرد که این قضیه به مشوره وهمکاری انگلیسها صورت گرفته است موضوع جهاد علیه انگلیس را طرح کرده به فعالیت آغازیده بود ، علامه عبدالحق مجددی مؤلف حقیقت التواریخ نوشته است ( چون جهاد بیدون امیراعلام شده نمیتواند باید امیر انتخا ب میشد بناءً دوست محمد خان درسال 1212 شمسی (1833 میلادی) بحیث امیر افغانستان تعین گردید که 27 پسر داشت ، جنگ پراگنده با انگلیسها آغازگشته مردم درحال تجهیزعمومی برای هجوم بالای مواضع نظامی استعمار انگلیس بودند که انگلیسها امیر دوست محمد خان را بنام گورنرجنرال هند تعین نمود (ص79 حقیقت التواریخ ) بنا به این نوشته اعلام جهاد علیه حکومت نورمحمد تره کی ، حفیظ الله امین وخلف آنها ازطرف هرشخصی که صورت گرفته باشد نامشروع بوده است زیرا مسلمانهای جهادی زیرفرمان شاه ویا امارت اسلامی قرار نداشته به فرمان قوماندانها ی که زیرفرمان شبکه استخباراتی پاکستان جنگ را درافغانستان براه انداخته بودند قرار داشتند به قول دگروال یوسف معاون (آی ، اس ، آی) که درکتاب فاجعه قرن ما ، وسیعا انعکاس یافته است تمام افراد مسلع مصروف به جنگ درافغانستان ازجنگ افزارهای که توسط ایالات متحده امریکا ، بریتانیا ومتحدین آنها دراختیار شان قرار داده میشد استفاده میکردند وهمۀ شان ازپول خارجی ها معاش معین ماهوارگرفته به قتل وکشتار درداخل افغانستان ادامه داده اند ، مورخین درباروپژوهشگران وابسته به خاندان استبدادی شاهی افغانستان نوشته اند که  امیر دوست محمد خان موسس خاندان محمد زائی  ها ست اما ازوابستگی های او به استعمار انگلیس، وزیر فرمان بیگانه قرار داشتن او وامیران بعدی افغانستان چیزی نگفته وننوشته اند و اگرتصور شود که این مؤرخین دربارنسبت عدم آزادی قلم وبیان ونسبت حاکم بودن استبداد درآن زمان نتوانسته اند حقیقت رابنویسند حتی درزمان حاضرنیز که دم ازآزادی بیان وقلم زده میشود با وجود آن که خود ویا اولاد شان زنده اند طبق عادات خشن کهن ، هنوز همان هائی را مینویسند که در دوره استبداد شاهی برای خوش خدمتی وچا پلوسی به شاه ودرباریان آن مینوشتند واین میرساند که مزدورومرتجع بودن آنها بلاتغیرمانده است !!  طوری که درتاریخ کشورهای همسایه وبعضی ازنوشته های تاریخگونه درافغانستان انعکاس یافته بیان گردیده است  که ازآغازامارت امیردوست محمد خان به بعد ، به استثنای امان ا لله خان امیران وشاهان به قدرت رسیده درافغانستان جیره خوارانگلیس ونوکران گوش به فرمان بیگانه گان بوده اند که با تکیه به زوراستعماروقرارداشتن درزیرتاثیر چند جانبه آن به اصطلاح سر به آسمان سائیده وهرشخص ذی بصیرت را که درکشورقد برافراشته اند آنرا شیپور بیداری مردم وخطربه رژیم شاهی وامارت تلقی نموده سربه نیست کرده اند ویا دست وپای آنهارا با زنجیر های نابودی بسته به سیاه چاله ها انداخته از سر راه خود دورنموده اند تا فریاد های بیدارکننده آنها بگوش مرد مان کشور نرسد وزبان آتشین این جهان سازان، خرمن هستی خاندان مفت خواررژیم شاهی وامارت استبدادی را به کام نابودی نکشد وخاکسترآنرا به باد فنا ندهد ، رژیم شاهی که به ظاهرمانند یک درخت گجن بیخ اما درحقیقت ازدرون پوسیده ، درافغانستان جلوه نمائی داشت ، سیاستمداران وجامعه شناسان درک مینمودند که این درخت با ظاهر فریبنده اش پوره پوده شده است که در اثر وزش کوچکترین وکوتاه مدت ترین تند باد حوادث شاخه هایش ازهم مجزا گردیده با به جریان افتادن حرکت یک طوفان ازریشه کنده شده فروخواهد افتاد که دوباره مجال برخاستن وایستادن وبه برگ وبارنشستن برای همیش ازان سلب خواهد گردید وغیر ازسایه نشینان این درخت پوسیده هیچ شخص دیگر ازسقوط  وسرنگونی آن ناخورسند نخوا هند شد ،

تاثیراوضاع سیاسی جهان به افغانستان درسال1343شمسی : درسال 1964 میلادی (1343 شمسی) ایالات متحدۀ امریکا به باتلاق جنگ ویتنام گیر افتاده هرروزی که میگذشت بیشتر به آن فرومیرفت ، درچنین حال واوضاع متشنج که به ضررغرب ودر راس آن امریکا تغیرمی یافت ، مقامات اتحاد شوروی آنرا به نفع خود ارزیابی نموده تبلیغات میکردند که شکست قطعی امپریالیزم جهانی که آخرین مرحله سرمایه داری است قرین شده است ، متخصصین اتحاد شوروی که ازسال 1955 به اینسو بنام عملی کردن پروژۀ تفحصات نفت وگاز، استخراج وبهره برداری ازان به افغانستان نفوذ کرده بودند هرچه امریکا درجنگ ویتنام تحت فشارسیاسی نظامی قرارمیگرفت مشاورین فنی وسیاسی شوروی  درافغانستان افزایش می یافت وتمایلات مردم به رژیم شوروی بحیث یگانه رژیم پایدار وقابل رشد وبرومندی روز تاروزافزایش می یافت وحتی درباریان ظاهرشاه درک نموده بودند که حالا به شیوه سابق نمیشود بالای مردم حکومت کرد ودرصد د پیداکردن راه دیگروسیستم دیگربودند تارژیم سلطنتی ، شاه وخاندان اورا ازطوفان حوادث احتمالی نجات بدهند و شاه نیزفکر میکرد که دیگرنمیتواند تمایلات دموکراسی خواهی مردم را درنظر نگیرد وسرکوب آنها خرمن هستی اش را بکام شعله های آتش خشم مردم فروخواهد برد بناءً بعد ازمشوره باکارآزموده ترین وفاداران دربارشاهی کمر بست تا این بار، با اکت دموکراتیک با صحنه سازی های فریبنده مؤقتا وارد عمل شود ، به قانون اساسی تجدید نظر نموده سردار محمد داود را که بسیاری اوقات خلاف میل ظاهرشاه خودسرانه کار میکرد وازلحاظ روابط فامیلی (پسرکا کا وشوهرهمشیره ظاهر شاه بودن ) نمیتوانست ویا نمیخواست کنار بگذارد ومناسباتش با محمد داود تیره گرد د ، تغیر اوضاع جهان وتمایلات چشمگیرمردم افغانستان به دموکراسی بروفق سیستم شوروی زمینه های عمل اجباروخلاف خواست خودش را برای ظاهرشاه فراهم کرده بود ، ظاهرشاه که به مشوره عزیزانش یک تیر ودوفاخته را درنظر داشت تصمیم گرفت که تغیراتی درقانون اساسی افغانستان آورده شده بنام دموکراسی اعضای خاندان رژیم شاهی ازشرکت درانتخابات ، کابینه ، احزاب سیاسی وامثال آن محروم گرد د ، هم مردم خورسند خواهند گردید وهم ازشر مداخله های بیجای سردار داود صدراعظم درقدرت وامورمملکت بیغم خواهد شد ، بناءً میتوان درک نمود که انگیزه بوجود آمدن قانون اساسی جدید افغانستان نه مترقی شدن وتحول طلب گشتن ظاهرشاه وخاندانش بود بلکه برای نجات ازسیل آشوب وطوفان احتمالی حوادث مجبور به صدورحکم تجدید نظر به قانون اساسی گردیده بود ، ظاهرشاه که دردورۀ(40 سال پادشاهی )  یا ازلحاظ احتیاط زیاد ویا به دلایل دیگرهیچگاهی بیانیه آزاد نداده همیشه آنچه که میخواست بگوید ازروی خط  میخواند ، مطالبی را بنام اعلان پادشاهی ازطریق رادیو به سمع مردم رسانید ، که درباره قانون اساسی وشرایط تشکیل لوی جرگه معلومات میداد عبد الحمید مبارزیکی ازمخالفان فعالین ضد رژیم شاهی به ارتباط قانون اساسی زیرعنوان ( اعلان پادشاهی) بیانیه شاه را درمورد شرایط عضویت درلوی جرگه مصوب قانون اساسی جدید درکتابش نقل کرده است که خلاصه آن به شرح ذیل است :

  پاد شاه افغانستان بتاریخ 12 آگست 1964 میلادی ازطریق رادیو گفت : بتاریخ 21دلو1342 درمورد انعقاد لوی جرگه جهت مطالعه مسوده قانون اساسی جدید افغانستان واخذ تصمیم درموردآن درنیمه اول امسال اعلام شده بود اکنون مسوده قانون اساسی اکمال وبعد ازاخذ مشوره اهل خبره ازطرف مجلس وزرا نیزتصویب شده است  لوی جرگه در18سنبله1343ش درکابل

دایر میشود ، درمورد ترکیب لوی جرگه مراتب آتی درنظرگرفته شده است :

اول -مردم هرحوزه انتخابی مجلس شورای ملی یکنفرراجهت شرکت به لوی جرگه انتخاب نمایند ،

دوم - لوی جرگه ازارکان ذیل تشکیل میشود :

الف - اعضای شورای ملی --

ب وکلائی که ازطرف مردم به لوی جرگه انتخاب میشوند --

ج - صدر اعظم و وزرا --

هه-- رئیس واعضای محکمه تمیز عدلیه --

د - رئیس واعضای کمیته مطالعه قانون اساسی --

ز - رئیس واعضای کمیسیون مشورتی --

ح - یک تعداد اشخاصی که ازطرف ما(شاه)به عضویت لوی جرگه تعین میشوند -- (ص 225 -- 226 تحلیل واقعات سیاسی افغانستان) درزمان شاه اعضای لوی جرگه توسط والی های ولایات ازبین افرادیکه وفاداربه رژیم شاهی وشاه پسند باشند برگزیده شده بنام نماینده مردم به لوی جرگه فرستاده میشد که دران زمان مردم آنها را (بلی گویان) میگفتند زیرا اکثریت قریب به نود ونه فیصد انها سواد سیاسی نداشته ازآنچه منحیث فصل وباب ومتن قانون اساسی قرائت شده روی آن بحث میگردید آنها نمیدانستند که بحث کننده گان ( وزیران ودرباریان دیگر) چه میگویند ، تدویر لوی جرگه ها برای تصویب قا نون اساسی ویا موضوعات مهم دیگر درحقیقت اثبات غیر مسئول بودن شاه بود که شرکت کننده گان لوی جرگه باتصویب آن مسئولیت را بدوش خود میگرفتند ، جالب اینکه قانون اساسی سال 1343 افغانستان را شاه پسندان ودرباریان جهت زمینه سازی برای پیداشدن امکان محبوبیت به رژیم شاهی ، دموکرات ترین قانون اساسی درمنطقه قلمداد میکردند درحالیکه دراین قانون غیرازمحروم نمودن سردارداود ازشرکت درکابینه وارگانهای انتخابی ( پارالمان واحزاب سیاسی ) تمام فصل وباب   غیردموکراتیک واستبدادی آن مثل میراثی بودن سلطنت وفرمانروائی ، واجب الاحترام وغیر مسئول بودن شاه وامثال آن درقانون اساسی وجود داشت وقتی بتاریخ 26 سرطان 1352 سردارداود بهکاری نظامیان ناراض ازظاهرشاه و رژیم شاهی طی کودتائی قدرت را بدست گرفته رژیم شاهی را منسوخ وازاستقرار رژیم جمهوری به مردم افغانستان مژده داد ، مداحان وریزه خواران خوان رژیم سلطنتی شاید به پاس نمک خورده گی، قانون اساسی مورد بحث را که ازسال 1343 تا 1352 شمسی را    دربرمیگیرد بنام ( قانون اساسی دهه دموکراسی ) مسمی نمودند ، دراین باب ضرب المثل وطنی صدق میکند که میگویند :      ( قانغوزک ها یکد یگرخودرا سفید ک میگویند ) درماده (32) این قانون نوشته بود اتباع افغانستان حق دارند برای تامین مقاصد جایزوصلح آمیزبیدون حمل سلاح وبیدون اجازه قبلی دولت اجتماع نمایند ) اما خلاف این حکم قانون اساسی درسوم عقرب 1343 ش وقتی مردم بخاطراستماع بیانیه وکلا درباره خط مشی حکومت میخواستند به جوارمحوطه پارا لما ن تجمع نمایند توسط پولیس موظف پراگنده ساخته شدند وزمانیکه محصلین دراعتراض به این عمل پولیس ومقامات فرمانده دست به تظاهرات مسالمت آمیززدند به امرمقامات باصلاحیت رژیم شاهی سرکوب گردیدند که چند نفر کشته وتعدادی مجروح گردیدند ، درماده(32)تشکیل قانون احزاب نیز مجازشمرده شده بود اما به اصطلاح ، ظاهرشاه دموکرات اجازه نداد قانون احزاب رسمی شود ، ازاین مستفاد میشود که ظاهرشاه بصورت علنی ویا پنهانی زیر تاثیر کدام حالت خاص داخلی وخارجی قرار داشته است که بمنظورفریب اذهان عامه ، دست به این حقه بازی ها زده به قانون اساسی حکم تجدید نظر داده بود ،  عبد الحمید مبارزدرکتابش نوشته است :ظاهرشاه درواقع سلطنت خود را دراثر سپردن حکومت به شخصیت های خارج خانواده سلطنتی به کودتای سردارمحمد داود مواجه ساخت (ص265تحلیل واقعات سیاسی افغانستان ) مبارز درحقیقت ازرویکارشدن قانون اساسی جدید که اعضای خاندان شاهی را طبق ماده(24)ازهمه کاره وتام الاختیاربودن منع کرده بود تلویحاً انتقاد وعلناً ناخورسندی نشان میدهد وشاه را مسئول تنفیذ آن وانگیزه سرنگونی رژیم شاهی میداند ، مروربه نوشته های بعد ازسقوط سلطنت درافغانستان نشان میدهد که نه تنها عبدالحمید مبارزبلکه ده ها نفرازهمفکران او ، شاه پسندان ،وافراد ضد ترقی وضد دمو کراسی چنین زوزه ها وغوغا هارا داشته اند وهنوز که ازسقوط رژیم شاهی قرین به چهاردهه میگذرد کاسه لیسان خوان رژیم شاهی که با جاری ساختن سیل اشک میلیون ها مردم افغانستان رنگین نگهداشته میشد بیاد آن روزها خون میگریند ورژیم های جانشین ، رژیم سلطنتی بخصوص رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان ، محصول انقلاب ثوروجانبازی های فرزندان وطن پرست وقهرمان افغانستان را که یکی پی دیگری به قدرت رسیدند خواسته اند با استعمال کلمات رکیک واراجیف به شکلی ازاشکال آنها را که به مذاق شان برابرنبوده سرزنش نمایند ، داودخان که درآغازحکومت جمهوری اش ازطرف عده یی ازروشنفکران مورد حمایت واستقبال قرار گرفته باوی همکاری را آغازوبه او شانه داده بودند ، پس ازمدتی قلیل صوفی مشربان وافراد بی خا صیت گرد خوان سیاسی او نشسته به تغیرمشی سیاسی حکومت پرداخته وبا اتخاذ شگرد وشیوه سیاسی جدید به رژیم های ایران وپاکستان وعربستان سعودی وابسته شدند که پاکستان عضو پیمان ( سیاتو) بود که درسال (1954میلادی ) برای زیر کنترول قرار دادن کشورهای جنوب شرق آسیا طبق پلان (امریکا ، بریتانیا وفرانسه ) تاسیس گردیده بود که علاوه ازپاکستان ( فلیفین ، تایلند ، آسترلیا ، نیوزیلند ، امریکا ، بریتانیا وفرانسه) نیزدران عضویت داشتند ، یکسال بعد یعنی درسال (1955م) ایران عضو(پکت بغداد ) گردیده بود این پیمان بین عراق وتورکیه بنام یک پیمان نظامی منطقوی بوجودآمده بود ونسبت اینکه قرارداد همکاری نظامی دربغداد به امضا رسیده بود بنام پکت بغدادمسمی شده بود ، درسال1956میلادی ایران ، پاکستان وبریتانیا  نیزشامل پکت بغداد شدند اما امریکا که دران وقت آب خود را پف کرده میخورد وبسیار احتیاط مینمود تا حرکت واعمالش باعث تحریک اتحاد شوروی وهم پیمان های او نگرد د بناءً به پکت بغداد شامل نگردید اما به اجلاس آن بحیث ناظرشرکت مینمود ، هدف اصلی این پیمان اتخاذ آماده گی های لازم  برای مقابله به حملات احتمالی شوروی ومتحدان آن به منافع غرب واقمارآن بود ( زمان تاسیس وامضای این پیمان عبدالکریم قاسم دست نشانده انگلیس بحیث پادشاه عراق بود وپاد شاه ایران نیز وابسته به انگلیس وامریکا بود ، درسال 1958 درنتیجه یک کودتا علیه رژیم شاهی درعراق ، ریاست جمهوری اعلام گردید وپادشاه عراق مدتی بحیث رئیس جمهوردرعراق وظیفه اجرانمود درسال(1959 عراق ازپکت بغداد خارج گشت بعد ازان تورکیه مرکز این پیمان قرار گرفت ونام آن( اتحادیه مرکزی یعنی سینتو) اعلام گردید ودرسال 1979م پیمان سینتونیزملغی شد ، عربستان سعودی نیز درطول تاریخ شریک سترا تیژیک ایالات متحده امریکا ومتحدانش علیه کمونیزم واتحاد شوروی بوده است ، به ملاحظه عملکرد اعضای این پیمان ها به هرذی بصیرت روشن میگردد که رهبران پاکستان ، ایران وعربستان سعودی با مطالعه اوضاع خاص افغانستان باحمایت امریکا وغرب باتشخیص پاشنه آشیل رژیم جمهوری داودخان ، او راتحت فشارگذاشتند تا رابطه اش رابا شوروی که سال ها ازمعاونت های بی دریغ آن درعرصه انکشاف اقتصادی ، عمرانات ، پروژه های زودثمرودیرثمر، تربیه کادرهای نظامی وملکی برخورداربود  قطع نماید وشاه ایران به حمایت واشینگتن برایش باغ سبز وسرخ را نشان داده مبلغ دومیلیا رد ، دا لرکمک مالی وپولی را به شرط  پاکسازی افغانستان ازافراددارای مفکوره مترقی ضد فونده مینتا لیستی وعده داد ، استخبارات مثلث(ساواک ایران ،  آی اس آی پاکستان واستخبارات عربستان سعودی) درافغانستان فعال گردیده بعضا علنی با استخبارات داود خان که بنام (مصئونیت ملی) یادمیگردید شروع به تعقیب روشن ضمیران ضد رژیم داودخان وحامیان جدید آن نمودند ، تلاش داود خان برای عملی کردن فرمایشات حامیان جدید ش : درهمین حالت بحران ، ترد دهای سیاسی آمیخته با تفکرات مذهبی که کابینه داود خان درا ن دست وپا میزد ند ، رئیس جمهورداود با تعدادی ازافراد فاقد درایت لازم سیاسی که به نظرداود خان نخبگان اطرافش محسوب میشد ند به مسکو سفر نمود ، اگرنوشته ها وگزارشها ی صمد حامد ودیگران درست باشد داود خان با برخورد ناسالم خارج ازپرنسیپ های دیپلوماتیک با رهبرشوروی ، اوانتوریزم  آما توری را بحیث یک آدم احساساتی غرق دربحران غرورناسیونالیزم ما قبل فیودالی به کمال رسانیده است که میشود این عمل اورا انگیزه آفرینی برای قطع روابط همه جانبه با شوروی طبق دستورات حامیان جدید تحت الحمایه امریکا وغرب توجیه کرد ، داود خان علاوه بران تنش های موجود درباره توزیع آب رود خانه هلمند نیز، بمنظور نشان دادن حسن نیت وخورسند ساختن مقامات پر فریب ایران بروفق مراد شاه وکابینه اش، پیمانی رابه امضا رسانیده بود و مسئله خود ارا د یت ساکنین جنوب خط دیورند را که مدت های مدیدی بحیث نقطه داغ منازعه بین افغانستان وپاکستان قرار داشته بعضاً سبب احضارات محاربوی ولشکرکشی برای آزاد سازی مناطق قبایلی جنوب خط دیورند بنام پشتونستان وبلوچستان شده بود سردارداود بعد ازسفردوستانه به پاکستان قبول کرده بود که درصورت تداوم دوستی ، آن رامسکوت بگذارد امادرعمل دیده شد که این مثلث مغرض( پاکستان ، ایران وعربستان) هیچکدام حامی خوبی برای داودخان ورژیمش نشدند ، سلیک هریسن یک ژورنالیست معتبرامریکائی که حتی به محرم ترین اسناد (سی آی ئی)  و (کا جی بی)دسترسی داشته وبا معتبر ترین شخصیت ها ی سیاسی و نظامی مصاحبه هائی را دردوره های مختلف حکومت ها ورژیم ها انجام داده ، نوشته است : درزمان حکومت داود شبکه جاسوسی ایران وامریکا (ساواک -- سیا) همکاری داشت که بعضی اوقات فعالیت های خود را با دستیاری گروپ های مخفی مسلمانان بنیاد گرا به پیش می بردند که درمخالفت با شوروی فعال بودند ، سلیک هریسن میگوید : تهران ازیک طرف با ارایه کمک به داود به او فشار می آورد طرفداران کمونیست ها را ازمقام های بلند ملکی ونظامی اخراج کند وازجانب دیگرتوسط ساواک ایران ، اسلحه و وسایل مخابراتی وکمک های شبه نظامی را به قبایل ناراض درغرب افغانستان توزیع مینمود وقسمتی ازهمچو کمک ها ذریعه شبکه جاسوسی پاکستان به گروه های بنیاد گرا که فعالیت های مخفی واندرگراوند داشتند رسانیده میشد چنانچه دروقت حاکمیت رژیم داود تحت رهبری اسلام آباد به یکتعداداهداف درداخل افغانستان حملات صورت گرفت ، بقول سلیک هریسن ( آی اس آی -- سیا ) شبکات استخباراتی پاکستان وامریکا در دوکودتای نافرجام علیه سردار داود درسپتامبر1973 وماه جون1974 سهم فعال داشته اند ، به هموطنان مخصوصا به نظمیان کشورروشن خواهد بود که داود خان بعد ازناکامی هرکود تا ده هانفر از افسران نظامی را به اتهام دست داشتن درتوطئه کودتا دستگیر وزندانی میساخت که کمتر کسی ازاین دستگیر شده گان شاید نجات یافته باشند ، درهمین زمان بگیر وببند ها عده زیادی ازافسران و وابستگان آنها از ترس اینکه مبادا ، توسط افراد مصئونیت ملی رژیم جمهوری داود خان بکدام بهانه دستگیروبه سرنوشت افسران گرفتارشده های قبلی دچار نشوند به پاکستان وایران ویا به سایر مناطق فرار کرده مهاجرشده بودند ، بقول مولف اردو وسیاست درماه جولای 1974به امر داود خان دوصد نفرافسران نظامی تحصیل کرده شوروی ازوظیفه سبکدوش گردیده به زندان برده شد درماه سپتامبر همان سال عبدالحمید محتاط وزیر مخابرات وفیض محمد وزیرداخله ازوظیفه اخراج شدند که هردوازهمکاران داود درسرنگونی رژیم شاهی بودند ، درماه اکتوبر 1975 چهبل نفر ازازافسران تحصیل کرده شوروی به حکم رئیس جمهور داود ازمحل وظیفه وخانه شان به زندان برده شد ند ، داودخان که ازدوست سابقه داروقوی بین المللی خود(شوروی) جداشده بدامن آشنا یان منطقه یی وکم جان وناتوانتر ازشوروی چنگ زده بود هرکدام ازاین دوستان نانی با درپیش گرفتن سیاست های  مغرضانه وغیردوستانه درهرمراجعه داود خان ازاو روی میگردانیدند ودامن می تکا نید ند ، وضع رژیم جمهوری داود خا ن  با گذ شت هرهفته وهرماه بحرانی ترمیگشت وحتی نزدیک ترین دوستان داود خان درصد د پیداکردن راهی بودند که درصورت سقوط رژیم داود ، زنده بمانند وبنام همکاری با داود تحت فشار قرار نگیرند ، این خود نشان میداد که رژیم داود روز بروزبه پرتگاه  نزدیک میشود ، دربحبوحه همینگونه بحران بود که سردارداود برای عملی کردن دستورات مثلث همکارمنطقوی اش( ایران ، پاکستان وعربستان سعودی) درجلسه کابینه اش فیصله نموده بود : رهبران حزب دمو کراتیک خلق افغانستان مخصوصا آنهائی راکه روز تشیع جنازه میر اکبر خیبر یکی ازرهبران حزب به مارش حزبی شرکت نموده ودربالای قبراو سخنرانی کرده باشد دستگیروبه زندان سوق شوند طبق همین فیصله بتاریخ پنجم ثور1357شمسی نورمحمد تره کی منشی عمومی حزب وببرک کارمل معا ون او با تعدادی ازاعضای بلند  پا یه کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان که جمعا هشت نفربودند دستگیر وبه زندان برده شدند  ،دران وقت که اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان مخفیانه فعالیت میکرد  طبق فیصله شفاهی قبلی کمیته مرکزی حزب که دران گفته شده بود اگررژیم داود اقدام به دستگیری وزندانی کردن رهبران کمیته مرکزی وسرکوب فعالین حزب نماید واکنش جدی نشان داده شده با براه انداختن اقدامات دفاعی عمل انقلابی صورت گیرد ، حفیظ الله امین که هنوز دستگیر نشده بودفرمان مقاومت وعمیلیات نظامی را توسط افراد معین ومشخص به مسئولین قوای چهار زرهدارو قوای هوائی رسانیده بود وطبق دستورحزبی تمام اعضای حزب درکابل وسایر ولایات بحیث پشتوانه قوی وبا لقوه آماده بودند که درهرلحظه ضروری میتوانستند به قوای بالفعل تبدیل گردیده درمقابله با دشمن سهم فعال بگیرند به زور همین نیروی پرتوان بالفعل وبالقوای نظامی وملکی وحمایت میلیونی توده های عظیم درسراسر افغانستان بود که پس ازهفتاد ودوساعت رژیم داود خان بیتاب گردیده توان حملات وضربه زدن به مقا ومت کننده گان حزبی ها و میلیونها نفرهواداران آنها را ازدست دادند سردار داود که درارگ ریاست جمهوری درمحاصره مانده امکان فرار نیافته بود نسبت آنکه رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان را نتوانسته بود به داربکشد و حامیان مثلث منطقوی خودرا خورسند سازد بحد هیستریک وجنون سرخورده شده بود که بعضی ها گفته اند ( د ا و د خا ن ) که دچارمخمصه شده بود ا ول تمام اعضای فامیل خودرا با سلا حی که بعنوان دفاع بدست گرفته بود کشت تا بدست دشمنانش اسیر نشوند ودراخیر به کله خود فیر کرد آما بعضی ها نوشته اند که رهبری حزب نمیخواست داود خان رابه قتل برسانند بلکه برای تسلیم شدنش توسط یک افسربه وی پیغام فرستادند وقتی افسر پیغام را به او رسانیده منتظر جواب  د ا و د خا ن بود که اوبالای افسرمذکور فیرنمود واورا مجروح ساخت ، محافظین افسربحساب دفاع ازخود وخودی که درمقررات نظامی معمول است بالای داود خان فیرنمودند که درحریان تبادل آتش سردار د او د وفامیلش کشته شدند ،سلطانعلی کشتمند عضوبیروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان نوشته است : صبحگاهان 28 اپریل آخرین مقاومت گارد جمهوری درهم شکست ولی ، محمد داود تا انگاه مقاومت کرده بود پس ازان گروهی ازقاصدان نزد وی به ارگ فرستاده شدند ، هیئت رهبری حزب ساعت 8 --9 صبح تشکیل جلسه دادند ومطلع شدند که محمد داود حاضر به تسلیم نیست  دربارۀ اینکه با وی واعضای خانواده اش چگونه برخورد صورت بگیرد بحث جریان داشت که یک افسربا د ست وبازوی خونین وارد اتاق گردید ومطالبی به این مفهوم اظهار داشت : من باعده یی ازافسران وسربازان ، داخل گلخانه ارگ شدم وازنام شورای نظامی به محمد داود ابلاغ کردم که سلاح برزمین بگذارد وتسلیم شود ولی او نپذ یرفت وبا سلاح دست داشته خود برما فیر کرد ، یک تن ازرفقای ما کشته شد وطوریکه می بینید من جراحت برداشتم ، همراهان من طاقت نیاوردند او وهمه راکه همراه اوبودند تحت آتش متقابل گرفتند (ص343 و344 رویداد های تاریخی جلد اول ودوم نوشته سلطانعلی کشتمند )   حقیقت هرچه باشد فکرمیشود ، د ا و د خا ن دربرخورد مسلحانه بانظامیان کشته شده است همان طوریکه با مشاجره لفظی بارهبرشوروی ، با اوقطع رابطه نمود و برای عملی کردن یکا یک شرط های دوستان مثلث منطقوی اش برا ی سرکوب روشنفکران مترقی ودموکراسی خواه  درساحه ملکی ونظامی غیر عاقلانه وخارج ازتوان رژیمش هجوم برد ودرنتیجه دراثر مقاومت جدی ودلیرانه روشنفکران متحد وحامیان توده یی آن ، توان شکستن مقاومت را ا زدست داد و ازقدرت ساقط کشت ، قدرت سیاسی به جزب دموکراتیک خلق افغانستان منتقل گردید رهبران حزب ازمرگ وزندان نجات یافتند ودرنخستین نشست پیروزمندانه خود اعلامیه آگاهی دهنده ازسقوط رژیم سردارداود وپیروزی حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن را ازطریق رادیوبه سمع هموطنان وسربازان  رسا نید ند ، میلیون ها نفر درکابل و ولایات به حمایت واستقبال ازپیروزی انقلاب 7ثور1357 به تجمعات ، ومارش پرداختند ، به قول اکادیمیسن دستگیر پنجشیری عضوبیروی سیاسی ورئیس تفتیش وکنترول حزبی بعد ازپیروزی کامل حزب دمو کراتیک خلق افغانستان بعضی ازافسران نظامی طرح کرده بودند که لا اقل مدت یکسال یابیشتر، قدرت بدست شورای نظامی متمرکزبماند تا دشمنان انقلاب به رهبران حزب آسیب رسا نیده نتوانند ،  نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی (ح ،د ،خ، ا) با قا طعیت گفته بود : تمام  نظامی ها وملکی ها تحت فرمان حزب عمل کردند وبه پیروروزی رسیدند ، تصمیم بعدی را نیز اعضای کمیته مرکزی اتخاذ خواهند نمود که برای خدمت گذاری به خلق افغانستان وتطبیق مرام نامه حزب چه تدابیر سنجیده شود ، وقتی حزب دموکرات ملی درمصربرهبری جمال ناصردرسال1952م علیه حکومت شاهی آنکشوردست به اقدامات نظامی زده رژیم شاهی راسرنگون وقدرت را بدست گرفت ، اوضاع درمصر نسبت مداخلات استعمار وامپریالیزم آن زمان تاحدی مغشوش بود، مدت یکسال شورای نظامی تشکیل گردیده قدرت را بدست گرفت جمال ناصرودوستان نزدیک سیاسی اش درساحه ملکی پشت پرده بصفت دستور دهنده ورهبری کننده قرار گرفتند ودرسال 1953م زمانیکه احساس میشد دشمنان انقلاب مصر، دیگر مجال سربالا کردن ومقابله با انقلا بیون را ندارند جمال ناصربحیث رئیس جمهورمصرمستقیما قدرت را دراختیارگرفت وبه اجراات مترقی خویش ادامه داد ، افسران نظامی افغانستان شاید با آگاهی ازاین مسئله می خواستند بحیث یک تجربه سیاسی ازان درافغانستان استفاده شود اما نورمحمد تره کی و رهبران حزب مطابق مقوله سیاسی فلسفی(ازاوضاع مشخص تحلیل مشخص) درشرایط خاص افغانستان ازاین تجربه مصر استفاده نکردند اما تعدادی ازافسران راکه بحیث انقلابیون وجانبازان درمقابله به یورش عمال رژیم سردار داود ، به مقابله پرداخته تا سرحد پیروزی پیش رفته بودند بصفت اعضای کمیته مرکزی ومقامات ارشد دولتی تعین وتوظیف نمودند ، تحلیل گران سیاسی دران وقت بارها نوشتند وگفتند انقلاب 7 ثور1357 تیپ جدیدی ازانقلاب ملی دموکراتیک درجهان است ، نظامی ها وملکی ها که اعضای حزب بودند ازحمایت بیدریغ خلق و هوا دا را ن حزب دموکراتیک خلق افغانستان برخورداربودند ، جمهوری دموکراتیک نوبنیاد افغانستان بصورت حکومت مستقل غیر وابسته ودارای مشی فرا قومی وخصلت ملی درمنطقه درفش پرافخارافغانستان رابه احتزاز درآورد که افتخارآن به تمام ساکنین تحول طلب افغانستان میرسید اما افراد مرتبط با جواسیس کشورهای رژیم شاهی ایران ،رژیم نظامی پاکستان ورژیم وهابی مذهب عربستان سعودی ازپیروزی انقلاب 7ثورمتعجب بودند واینکه پلان پاکسازی سیاسی اعضای حزب توسط داودخان عملی شده نتوانسته بود بسیارغضب آلود بودند بعدا باسواد های مغرض وابسته به همین قماش ارتجاعی منطقه  با ارایه سفسطه ها ، برای بی اعتبارکردن حزب ودولت ، حزبی هارا کود تاچی وکمو نیست ، وانقلاب 7ثوررا کود تا قلمداد کردند وهنوزمغرضانه بیدون عطف توجه به معنی انقلاب وکودتا همان سخنان غیرعالمانه را نشخار میکنند ، بعضی ها مثل گلب الدین حکمتیاروهمفکران آن نوشته اند که اگرشوروی به افغانستان مداخله نظامی نمیکرد نیز رژیم امین سقوط میکرد اما آنهائی که به کمک استخبارات بین المللی جهان را زیرنگین خود دارند نوشته اند : برخلاف تبلیغات که دران زمان ازطرف گروه های مخالف امین بعمل می آمد ، بغاوت وطغیان دراواخرسال 1978م تهدید بزرگی به رژیم ( امین )بوجود نیاورده بود ، (ص62 حقایق پشت پرده )     جمهوری دموکراتیک نوبنیاد افغانستان محصول انقلاب هفتم ثور1357 ازآغازین روزپیروزی ازطرف کشورهای جهان برسمیت شناخته شد که جزئیات این شناخت را ازکتاب رویداد های تاریخی سلطانعلی کشتمند عضوبیروی سیاسی حزب وصدراعظم اسبق افغانستان نقل مینمایم : جمهوری دموکراتیک افغانستان ازهمان آغازتاسیس در30 اپریل 1978ازشناخت وسیع بین المللی برخوردارگردید ، نخستین کشورهائی که آنرا برسمیت شناختند عبارت بودند ازاتحاد شوروی ، بلغاریا ،هند ، مغلستان ، چک ، سلواک ، کیوبا ، پولند ، سپس بتاریخ پنجم ماه می ، کشورهای پاکستان ، ترکیه ، یمن ، ویتنام ، یوگوسلاویا وایران ، وبه روزششم می آلمان شرق ، ایالات متحده امریکا ، بریتانیا ، آلمان غرب ،ایتالیا ، کوریای جنوبی ، وتا تاریخ هشتم می تمام اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد رژیم جمهوری افغانستان را برسمیت شناختند که شا مل چین نیزمیشد        پس ازان رومانیا ، عربستان سعودی ، سوریه ، بنگله دیش ، جاپان ، کانادا ، آسترلیا ، عراق ، مصر ، کوریای شمالی ، ایتوپیا ،لبنان ،لیبیا ، سویدن ، دنمارک ، بلجیم ، ناروی ، سویس ، کویت ، اردن ، ودیگران برسمیت شناختند درنخستین روز ها ، سفرای کشورهای مختلف با رهبران حزبی ودولتی دیدار وملاقات میکردند ومنظما گزارشات خویش را به مقامات مربوط خویش ارسال مینمودند (ص359 رویداد های تاریخی نوشته سلطانعلی کشتمند )  ایالات متحده امریکا پس ازبرسمیت شناختن جمهوری دموکراتیک افغانستان که درراس آن نورمحمد تره کی قرار داشت آدولف دابس را درماه جولای 1978م بحیث سفیر امریکا درکابل تعین نمود ، تا ماه فبروری سال 1979 امریکا با کابل رابطه عادی دیپلو ما تیک داشت وکمک های اقتصادی اش به افغانستان بلا وقفه جاری بود ، آریک چیریک بلود شارژدافیرسفارت امریکا درکابل درسال 1981  گفت :رژیم امین درمعرض سقوط قرارنداشت که تمام اعضای سفارت به این ارزیابی موافق بودند(ص 88 حقایق پشت پرده ) مطالب فوق مشت محکمی بردهان افرادی است که احمقانه میگویند رژیم کمونیست ها مشروعیت نداشت

     لازم است ازلحاظ تیوری سیاسی فرق بین کود تا وانقلاب بصورت مختصر یاد آوری شود ،

انقلاب : انقلاب تغیرات کلی وماهوی درتمام عرصه های سیاسی وفرهنگی است که بعد ازپیرزی آن اگرمشی مترقی ودموکراتیک جای مشی ارتجاعی واستبدادی را بگیرد ومناسبات اجتماعی کهنه که جوابگوی نیازمندی های ساکنین کشورنمی باشد ازریشه تغیر نماید انقلاب مترقی ودرغیر آن ارتجاعی گفته میشود ، اما بعضی اوقات قوی بودن دشمنان انقلاب که معمولا ازخارج تغذیه مینمایند انقلا ب را میتوانند قبل ازعملی کردن مشی سیاسی ملی وفراقومی اش به شکست مواجه بسازند ودرنطفه خفه کنند مثل انقلاب ثورویا انقلابیون را به عقب نشینی وادارد مثل انقلاب امان الله خان ، انقلاب میتواند باقیام توده های وسیع مردم برهبری یک حزب به پیروزی برسد مثل انقلاب توده یی چین به رهبری مائوستونگ در1949م درچین ویامیتواند با اقدامات نظامی(جنگ رو در رو) حزب سیاسی وافراد مسلح تحت فرمان آن علیه دولت استبدادی غیر دموکراتیک به پیروزی برسد مثل انقلاب بلشویک ها درروسیه تزاری در1917 برهبری لینین ورفقایش ، انقلاب کیوبا به رهبری فیدل کاسترو درسال 1959 درامریکای لاتین ، اقدامات نظامی علیه دولت های غیردمکراتیک که معمولا ازطرف مرتجعین کود تا قلم د ا د میگرد د ، درصورتیکه کودتاچی ها بعد ازبه قدرت رسیدن مشی سیاسی ملی ودموکراتیک را تعقیب نمایند آنرا میتوان انقلا ب ملی دموکرا تیک نامید مثل انقلاب ملی دموکراتیک مصربه رهبری جمال ناصر درسال 1952م وانقلاب ملی دموکراتیک لیبیا برهبری معمر القذافی که درنتیجه قیام نظامی یا بگفته مرتجعین دراثر کودتا قدرت رابدست گرفت یک انقلاب ملی دموکراتیک را تاسیس کرد 32 ولایت لیبیا را به 25ایا لت تبدیل نمود واداره آن بصورت شورا ها هنوز ادامه دارد ، درتمام این انقلابات که درکشورهای مختلف دارای فرماسیون های اقتصادی گوناگون به وقوع پیوسته است ، پلان های عام المنفعه به سطح کشور ونفع ملت روی دست گرفته شده ، راه را بسوی دموکراسی وعدالت اجتماعی بازکرده است انقلاب 7ثور1357 نیزکه درنتیجه قیام نظامیان برهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان تحت قومانده مستقیم حفیظ الله امین مسئو ل بخش نظامی حزب که درمقابل تهاجم سرکوب گرانه رژیم سردارداود پیروز گردید ، مضمون وماهیت دولت ارتجاعی واستبدادی داودخان را که به غلام حلقه بگوش رژیم شاهی ایران ورژیم نظامیگر پاکستان وپاد شاهی عربستان سعودی تبدیل شده بود کاملا وعملا تغیرداد ، ازاین سبب انقلاب 7ثور1357 انقلاب ملی دموکراتیک گفته میشود ، دربعضی کشورها انقلابات مترقی روی میدهدخصلت آنرا تغیر میدهد اما شکل دولت بحال خود  باقی میماند مثلا انقلا با تی که درقرن بیستم دراروپا روی داد اکثرا رژیم شاهی خود را بعنوان شاهی مشروطه بصورت عنعنوی حفظ کردند وسیستم غیر دموکراتیک شاهی وسلطنتی را به سیستم مترقی ودموکراتیزه مبدل نمودند  باسپردن تمام صلاحیت به ارگان ثلاثه دولت ، برای شاهان وظایف تشریفاتی درنظرگرفته شد ، اینهم قابل یاد آوری است بعضی ها کوته نظرا نه ، مغرضانه وخصمانه زمزمه مینمایند که انقلاب ثوربرای مردم هیچ کاری نکرد وبرضد پیشوایان مذهبی ودیگران عمل نمود ، برای آگاهی حقیقت پسندان لازم است گفته شود  : انقلاب که درکشورهای عقب مانده نظیر افغانستان به نفع اکثریت مطلق جامعه صورت میگیبرد یک اقلیت صاحب امتیازکه بحیث نوکران گوش به فرمان کشورهای خارجی ذینفع درکشورفعال میباشند به مجرد وقوع انقلاب ، با موضع گیری ضد انقلابی به حمایت مقامات کشورهائی که با چنین انقلابات تضاد آشتی ناپذیر دارند برای سربازگیری وبسیج نیروهای ضدانقلاب اقدام وسبوتاژرا با تبلیغات وتخریبات وحملات مسلحانه آغازمینمایند تا انقلاب ریشه نگیرد وقوام نیا فته نابود گرد د ، بناءً پیشوایان مذهبی که بعد ازانقلاب ، به هرنام وعنوانی که برای خدمت به منافع خارجی ها با انقلا بیون کشورش به مقابله برمیخیزد بنام یاغی وطاغی یا د میگردد،  ازلحاظ شرعی ، حقوقی ومطابق منشورملل متحد ، هرگروه وحزب سیاسی که به قدرت میرسد چه انقلابی باشد وچه غیرانقلابی ، مکلف به تامین امنیت درکشورمیباشد  ، بناء خود را مجازمیشمارد برای حراست ازمنافع عامه وکشورعلیه سبوتاژگران که حیثیت مزدوران خارجی را دارند به مقابله برخیزند مقامات حزبی ودولتی جمهوری دموکراتیک نوبنیاد افغانستان که با احساس مسئولیت برای تامین امنیت وگسترش رفاه اجتماعی ، پلان های وسیعی را با درنظر داشت انکشاف متوازن ، دراین راستا روی دست گرفته بودند درمقابل سبوتاژگران وافراد مسلح خرابکارکه زیرفرمان این به ظاهر پیشوایان مذهبی که بعد از یازدهم سپتامبر2001م بنام فونده مینتالیست وتروریست مسمی شده اند برای حفظ امنیت عامه تلاش داشتند ونمی توانستند بی تفاوت باشند ، چنانچه درشرایط فعلی افغانستان حامد کرزی رئیس جمهورافغانستان با بخشی از این فونده مینتا لیست ها  کلاویزاست وبرای تامین امنیت  وپاکسازی کشور ازوجود دشمنان دموکراسی ازپنجسال به اینطرف هزاران نفرکشته شده وهنوزنتوانسته است با تمام حمایت وهمکاری قوای نظامی ناتو ، امریکا ومتحدینش امنیت را درافغانستان تا مین نمایند ، دولت ملی ودموکراتیک 7ثور1357 که ازطرف قدرت های جهانی(اتحاد شوروی ، ایالات متحده امریکا ومتحدین آنها) همچنان ازطرف سازمان ملل متحد وارگانهای مربوط آن برسمیت شناخته شده بود بحیث یک دولت مستقل غیر وابسته عمل مینمود چنانچه رهبرفقید حزب دموکراتیک خلق افغانستان (نورمحمد تره کی)رئیس جمهورومنشی عمومی حزب (د،ک،خ،ا) دریکی ازسخنرانی هایش گفته بود :    ( برای سرنگونی رژیم داود و به پیروزی رسیدن حزب دموکراتیک  خلق افغانستان روبل ودالربه مصرف نرسیده است ، تنها اراده متین رفقای حزبی ، عزم آهنین وجان بازی دلیرمردان وجوانان رشید نظامی اردو وباحمایت با لقوه مرد م شریف تحت استبداد افغانستان این پیروزی نصیب ما و خلق شریف افغانستان شده است که برای همه ساکنان تحول طلب کشورعزیز ازصمیم قلب تبریک میگویم )

کود تا : کود تا یک عمل نظامی غافلگیرانه برای سقوط یک دولت است که معمولا ازطرف شب باسرعت عمل انجام میشود عمل کو د تا چیان دارای دوجنبه میباشد، اول : اگربا سرنگونی دولت شاهی ، کودتاچی ها بجای آن رژیم جمهوری را اعلام نمایند وخصلت رژیم تغیرداده نشود آنرا نمیتوان انقلاب نامید زیرا دراکثر کودتا ها که درجهان صورت گرفته نسبت نیامدن تغیرات درمضمون وماهیت دولت به همان حالت ارتجاعی باخصلت ضد ملی اش باقی مانده است مثل کودتاهائی که درهرچند سال بصورت سیستماتیک درپاکستان روی داده است ، ویا کودتای که علیه عبد الکریم قاسم پاد شاه عراق درسال1958 صورت گرفت تنها نام شاهی به جمهوری بدل شد درماهیت ومضمون آن تغیراتی نیامد وحتی خود شاه مدتی بعنوان رئیس جمهورعراق وظیفه اجرا نمود همچنان کودتای سردارداود که علیه رژیم شاهی بتاریخ 26سرطان1352 درکابل رخ داد با آن که نام شاهی را به جمهوری تبدیل نمود ولی همان سیا ست ارتجاعی واستبدادی وضد دمو کراتیک رژیم شاهی را درقالب ریاست جمهوری درپیش گرفت وبرای سرکوب تحول طلبان ومبارزان راه دمو کراسی به هدایت متحدین جدید وحامیان مرتجع منطقه یی خود ، خواست گام وسیع بردارد به اصطلاح پایش لغزید کمرش شکست وازقدرت ساقط شد وهمه چیز را ازدست داد ، دوم : درصورتیکه کودتا کننده گان علیه رژیم استبدادی وغیر دموکراتیک ، دولتی را تاسیس نمایند که دارای خصلت ملی دموکراتیک وعامل خوبی برای تحقق دموکراسی باشد این کودتا گران را میتوان انقلابی نامید ودولت شان راملی دموکراتیک گفت که نمونه های چنین کودتا دربالا تذکاریافت ( مثل مصرولیبیا )0

تغیرات درنتیجه اشغال عمال خارجی:  کشوری که توسط نیروی نظا می خارجی اشغال شده باشد تغیراتی که دراجراات دولت تحت الحمایه این نیروی اشغالگر، درکشور به وجود می آید ازیکطرف نسبت دخیل نبودن ارادۀ اکثریت مطلق جامعه دراموراجرائی وازطرف دیگرنسبت زیرسوال رفتن اسنتقلال سیاسی ونبود سیا ست خارجی مستقل آن اصولا ، نمیتواند ملی ودمو کراتیک محسوب گرد د وازاین سبب چنین کشورها درردیف مما لک تحت الحمایه قلمداد میشود ، مثل عراق وافغانستان !

انگیزه های هجوم شوروی به افغانستان :  دردوران حکومت داودخان (سی آی  ئی) منتظر نتیجه گیری ازفعالیت های جواسیس منطقه ( ساواک ، آی اس آِی  وشبه جاسوسی عربستان سعودی ) بود که با "سیا" رابطه داشتند ، زمانیکه رژیم داود رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان را زندانی ساخت متخصصین آگاه ازمسایل جامعه شناسی سیاسی عواقب بدی ازدست گیری این رهبران حزب ترسیم میکردند ، ایالات متحده امریکا وهم پیمان های آن درصد د انسداد راه های نفوذ اندیشه های کمونیزم بین المللی ونفوذ احتمالی با لفعل هواداران آن درجنوب آسیا ودو جوار آن بودند ، بعد ازامضای قرار داد دوستی بین مقامات افغانستان واتحا د شوروی بتاریخ پنجم دسامبر1978م که دران گفته شده بود ( درصورت بوجود آمدن خطر نظامی به افغانستان ، هردو جانب باهم مشوره مینمایند ) این موضوع تشویش واشنگتن را افزایش داده بود ، دراوایل 1979 یعنی یکسال قبل ازتهاجم شوروی به افغانستان، جیمی کارتررئیس جمهور امریکا صلاحیت کنترول عملیات مخفی سی آی ئی را به بیرژینسکی مشاورامورامنیتی ریاست جمهوری امریکا سپرده بود ، بیرژینسکی پیشبینی میکرد : شوروی با رژیم تره کی وامین مخالف است ودرجستجوی بهانه هجوم نظامی به افغانستان است باید برای ایجاد سد برعلیه نفوذ اودرآسیای جنوبی وجوارآن آماده گی گرفته شود ، طبق اطلا عات موثق مطبو عات غرب بتاریخ پنجم دسامبر1979یعنی 21روزقبل از ورود قوای شوروی به افغانستان ، هیلموت کول رئیس حزب حاکم سوسیال دموکرات وصدراعظم آلمان فدرال موضوع نصب وجابجا کردن چهارصد وشصت وپنج راکت( تا ما ها کروز) ویکصد وهشت راکت ازنوع ( لانچرفرشینگ دو) امریکائی را دراجلاس عمومی حزب حاکم سوسیال دمو کرات آلمان غرب طرح نموده بعد ازبحث داغ وارایه دلایل ، موفق به اخذ موافقه حاضرین جلسه شده بود ، وقتی گزارش این خبر ازطریق رسانه ها منتشر گردید مقامات اتحاد شوروی متحیر کشته درواکنش سریع به آن درهمان شب اعضای بیروی سیاسی حزب کمو نیست درمسکوتشکیل جلسه داده قضیه افغانستان را جدی گرفته راه های مناسب دورازتحریک اذهان جهانی رازیربر رسی قرار دادند ، بعضی از رهبران شوروی اقدامات آلمان غرب را درمورد نصب راکت های رهبری شونده درخاک آلمان ، حمایت غیرمستقیم ازژیم ( امین ) تصورمیکردند ازاین سبب بنا به قول کورنینکو معاون وزارت خارجه شوروی مسئله افغانستان و ورود قوای شوروی به افغانستان جدی گرفته شد ، همین موضوع  ومطالب دیگر نشان میدهد که درمورد هجوم شوروی به افغانستان هیجگونه موافقه ازطرف رهبران حزبی ودولتی افغانستان درمیان نبوده است وشوروی با بهانه قراردادن مخاطره ازسوی حفیظ الله امین را درهمکاری احتمالی با امریکا بصورت پیشگیرانه تصمیم به هجوم نظامی به افغانستان گرفته اند ، مانند آنکه امریکا صدام حسین را خطرجدی احتمالی به منطقه ، اروپا وامریکا تلقی نموده بیدون اخذ مجوزازشورای امنیت ملل متحد به عراق حمله وآنرا اشغال نمود ، وقتی واشینگتن پست درزمان حاکمیت مرحوم حفیظ الله امین نوشت :  حدود دوهزار نفر ازمخالفین رژیم حفیظ الله امین دریکی ازقشله های عسکری سابق پاکستان توسط عمال اسلام آباد به همکاری سی آی ئی تحت تربیه گرفته شده است ،  مقامات اتحاد شوروی احتمالا فکر میکرد ند یا حیظ الله امین ویا حکومتی که درصورت سقوط رژیم امین درافغانستان به قدرت برسد مانند دست نشانده امپریالیزم امریکا برضد منافع شوروی عمل خواهد نمود واتحاد شوروی به مشکلات عدیده یی مواجه خواهد گشت وبرای اینکه به اصطلاح علاج واقعه را قبل ازوقوع آن بکنند  برای کنارزدن حفیظ الله امین وجلوگیری ازبه قدرت رسیدن شخصی بحیث دست نشانده امریکا درکابل تصمیم به هجوم به افغانستان گرفته بودند ، سلیک هریسن ژورنالیست مشهور امریکا نوشته است : سی آی ئی درتربیه فونده مینتا لیست ها وبنیاد گرا یان مما لک مختلف اسلا می همکاری نمودکه حتی آنها قبلا به حملات تروریستی وحملات به اهداف غربی دست داشتند ، فکرمیشود سی آی ئی دران زمان برای ایجاد تشویش بیشتر وگم کردن سرکلاوه راپورگونا گونی را به عناوین وموضوعات مختلف تهیه وسازماندهی نموده به مقامات کابل و کا جی بی کسیل میداشت  چنانچه ( اولیگ کالو گین ) یک افسربلند رتبه کا جی بی گفت تمام اطلاعاتی که به دفترما درکابل میرسید شاید اطلاعاتی بود که

سی آی ئی ، آنرا ترتیب داده به دفتر ما سرا زیر میکرد ،

نگرانی رهبران اتحاد شوروی ازقدرت حفیظ الله امین :آنچه درمستندات تاریخی منتشرگردیده ودرمطبوعات غرب وشوروی به مشا هده میرسد این است که درجلسه بیروی سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بتاریخ 12سپتامبر1979 دوهفته قبل ازهجوم به افغانستان درمسکو دایر گردید به یک کمیسیون باصلاحیت وظیفه سپرده شد تا اوضاع عمومی افغانستان ومناسبات مردم بارژیم امین بر رسی ونتایج آن به جلسه بعدی بیروی سیاسی ارایه گرد د ، اعضای این کمیسیون (اندری گرومیکو وزیر خارجه ، دیمیتری اوستونوف وزیر دفاع  ، اندری پوف رئیس عمومی استخبارات بین المللی شوروی « کا جی بی» وپاناماریوف رئیس سکتورروابط بین المللی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی) بودند ، کمیسیون درنتیجه بر رسی خود نوشته بود : حفیظ ا لله امین وفعالین سیاسی ونظامی او درافغانستان زیرفشارغرب ومتحدین داخلی آن به نفع امپریالیزم امریکا تغیر موضع خواهد داد زیرا امین تحضیل کرده غرب است قابل اعتماد نیست ، دراسنادی که توسط یک ژورنالیست روسی درمسکو درسال 1980 پس ازمصا حبات متعد د با اعضای کمیته مرکزی حزب کمو نیست شوروی ارایه شده آمده است :اندری پوف یاد داشتی را که در29 اکتوبر1979 به بیروی سیاسی ارایه کرده بود درمورد حفیظ الله امین اظهار نگرانی کرده نوشته بود : دراین اواخرعلاماتی به مشاهده رسیده است که زعامت افغانستان درارتباط با غرب یک پالیسی متوازن راعملا تعقیب مینماید ، نماینده گان امریکا درتماس با افغانها به این نتیجه رسیده اند که برای تغیر خط مشی سیاسی افغانستان به نحوی که برای امریکا وغرب مرغوب است امکانات زیادی وجود  دارد ، رویه امین درساحه روابطش باشوروی به وضع ،عدم صدا قت وعدم صمیمیت اورا نشان میدهد (ص93 حـقـایق پشت پرده ) سلیک هریسن ژورنالیست معتبرامریکائی که درمورد یافتن حقایق درباره انگیزه های بدبینی مقامات شوروی نسبت به حفیظ الله امین که ازکجا منشا گرفته است باچندین مقام بلند پایه اتحاد شوروی رابطه برقرار کرده مصاحبه هائی انجام داد ه است که فشرده مطالب جمع بندی شده اوبه شرح ذیل است : والین تین فالین معاون شعبه بین المللی کمیته مرکزی شوروی میگوید ( امین درجستجوی راهی بود که گسیختن او باشوروی را توجیه میکرد) بریژنف بدگمان شده بود که امین شاید با امریکا شامل توطئه علیه شوروی است ، بعد ازقتل نورمحمد تره کی تحریکات علیه امین جدی شده بود زیرا مشاورین شوروی ازکابل به مسکو راپور داده بودند همه چیز روبه خرابی است ، امین بما خطر جدی را بوجود می آورد ، ریشکوف قوماندان زمینی قوای نظامی گفت : عقیده مسلط دربیروی سیاسی این بود که شاید امین به نفع امریکا موضعگیری نماید وآنهارا قادربسازد پایگاه استخباراتی الکترونیکی خود راکه د رایران نسبت سقوط شاه ازدست دادند دوباره درسرحدات افغانستان وشوروی بدست بیاورند ، این پایگاه های استخباراتی آزمایش های راکت های شوروی را درآسیای میانه کشف خواهد نمود ، این نشان میدهد که شوروی آماده نبود حفیط الله امین را درحالتی ببیند که شبکه پولیس واردو   زیرکنترول اوقرار داشته مستقلانه خارج ازاراده مسکو عمل نماید ، ژورنالیست امریکائی نوشته است در27 اپریل1978 زمانی که کمونیست ها ی افغانستان کنترول انقلاب را بدست گرفتند بریژنف رهبر شوروی تصور نمود که  حفیظ الله امین یک مارشال تیتوی بالقوه درتبانی با امریکا ، پاکستا ن و چین به تشکیل رژیم ضد شوروی اقدام خواهد نمود ، این نوشته ها واسناد سری افشا شده ارگان های خاص حزب کمو نیست شوروی و« کا جی بی» بیانگر این واقعیت است که بریژنف وسایر رهبران شوروی نسبت بی خبرماندن ازقیام علیه رژیم سردار داود ومقا ومت دربرابراقدامات سرکوبگرانه او ودرنتیجه با سرنگونی رژیم جمهوری داود خان وانتقال قدرت سیاسی به حزب دمو کراتیک خلق افغانستان که درمرکزآن نورمحمد تره کی وحفیط الله امین قرار داشت نا خورسند بوده مانند آد می که چیز مهمی را گم کرده باشد درتکا پو افتاده بود زمانی که نورمحمد تره کی منشی عمومی ورئیس جمهور افغانستان گفت به پیروزی انقلاب7ثورروبل ودالر مصرف نشده است این پیام را به جهانیان میرسانید که جمهوری ملی دموکراتیک نوبنیاد افغانستان به هیچ کشور شرق وغرب وابستگی نداشته مستقل وکا مل الحقوق است وحق مسلم خود میداند باهرکشوری که اراده دوستی متساوی الحقوق را مطابق به پرنسیپ های حقوق بین الدول ومناسبات بین المللی با درنظر داشت منافع ملی کشورداشته باشد طرح دوستی میریزد وپیما نهای همکاری را درچوکات برابری ومتساوی الحقوق بودن به امضا میرساند ، حفیظ الله امین نیز درتمام سخنرانی هایش مکرر اعلام نموده است که افغانستان وابسته به هیچ کشورنیست ، سوء نظر مقامات شوروی به حفیظ الله امین : حسادت مقامات شوروی باشنیدن گفته های نورمحمد تره کی و حفیط الله امین روز به روز بیشتر گردیده مکررباهم جلسه وبحث میکردند ، آنهارا که نسبت فعال بودن حزب واعضای آن ازپشتیبانی توده های وسیع مردم برخوردار هستند چگونه ازقدرت کناربزنند وبه جای آنها باترکیبی از دوجناح حزب اشخاص قابل اعتماد را رویکا رنمایند سر انجام به این نتیجه رسیده بودند که درقدم نخست مناسبات بین تره کی و امین به حدی باید تیره ساخته شود که یکی به دیگری غالب شده مغلوب خودرا ازمیان بردارد بعدا این غالب اگرازاراده مسکو سرپیچی نماید باکنارزدن ازقدرت مجازات گردیده الترنا تیف پیش کشیده شود ، درنتیجه شوروی به طرح پلان های شیطانی وعملی کردن آن خواست خود موفق گردید  ، اگرچه مقامات شوروی بسیار علاقمند بودند که نورمحمد تره کی را داشته باشند اما خلاف میل ایشان اوقربانی توطئه گردید امین دشمن درجه یک آنها غالب گشت ، زمانی که حفیظ الله امین قدرت حزبی ودولتی را بدست خود گرفت مقامات مسکو برای عملی کردن بخش دوم پلان شیطانی خود نقشه میکشیدند که علاقمندی مقامات امریکا با حفیظ الله امین افزایش یافته ، رفت وآمد سفیر امریکا به دربارامین ومصاحبه های پی درپی ژورنالیست های امریکا ئی باحفیظ الله امین چشمگیر گردیده بود که بازتاب همه این بازی های سیا سی مقامات مسکو را گیچ کرده بود ، کا جی بی بمنظورارزیابی روحیه امین ازطریق سفارت مسکو درکابل به او راپورمکرر ارسال مینمود ومینوشت ( امریکا مصمم است ازطریق پاکستان به کابل حمله نماید وتا کید میکرد که برای مقابله با آن اگر لازم باشد پرسونل ماهرنظامی شوروی باجنگ افزارهای ضد هوائی درکابل جا بجا شوند ، حفیظ الله امین گفته بود برای مقابله با هرگونه تهاجم احتمالی خارجی ، ما به پرسونل نظامی ضرورت نداریم صرفاً سلاح وجنگ افزارلازم دراختیارما قرارداده شود که ماهران فن نظامی ما ، لیست آنرا تهیه خواهند کرد تا به اختیارشما قرار داده شود ، کا جی بی درک کرده بود که امین به هیچصورت حاضر نیست باشوروی کناربیاید وزیراراده مسکو قراربگیرد و ازجانب دیگرحفیظ الله امین ، پوزانوف سفیر کبیر مسکو درکابل را بنام شخص غیر قابل اعتماد درظرف 48 ساعت ازافغانستان اخراج کرده بود که مقامات شوروی آنرا توهین بخود تلقی کرده بودند ، شاد روان حفیظ الله امین  بتاریخ 25 اکتوبر1979 طی مصاحبه یی با خبرنگارواشینگتن پست ولاس انجلس تایمزدرکابل گفت : ما ازایالات متحده امریکا میخواهیم که به امور و واقعات این منطقه به چشم واقع بینی نگاه کند وبه افغانستان بیشترکمک نماید ، مقامات شوروی با استماع این مصاحبه و عمل حفیظالله امین درمقابل سفیرشوروی درکابل،امین را متهم به چنگ زدن به دامن امپریالیزم وقرار گرفتن درخط انتی سویتیزم می کردند ، درمورد اراده غیر وابسته ماندن شاد روان حفیظ الله امین ، سلیک هریسن ژورنالیست پیشگام امریکا نوشته است :درماه آگست سال 1979 با حفیظ اله امین مصاحبه داشتم اوبه من گفت : ما افغان هستیم ما میدانیم که با شوروی چطور سلوک داشته باشیم ، شوروی ها آنقدربما ضرورت دارند که ما به آنها داریم وحتی ضرورت آنها به ما ، بیشتر ازضرورت ما به آنها است ، هریسن نوشته است پالیسی امین این بود که درامور افغانستان حق نظارت ودخالت را به کسی ندهد که اتحاد شوروی با دادن کمک های مالی به کشورهای اقمارخودازان برخورداربود (ص86 حقایق پشت پرده) حفیظ الله امین دریک مصاحبه خود با روزنامه آلمان غرب گفته بود روابط افغانستان با شوروی روابط دوستانه است که بین دوبرادرباهم برابر وجود دارد ، با شنیدن این مصاحبه برِیژنف وسایر رهبران شوروی که خواستار ایفای نقش برادربزرگ را داشتند حفیظ الله امین را شخص نا فرمان خوانده بودند ، آدلف دابس سفیرامریکا درکابل بعد ازاولین ملاقاتش با امین به واشینگتن گزارش داده بود امین نمیخواهد بیش ازحد مجبوریت ، به اتحاد شوروی متکی باشد وتا کید داشت واشینگتن باید خیلی محتا طانه معا ونت مالی خود را با امین ورژیمش توسعه دهد تا شوروی را تحریک نکند که بر امین فشار وارد نماید ویا مداخله نظامی به افغانستان بکند ، بقول هریسن سفیر امریکا درکابل   ( دابس) 14مرتبه با امین ملاقات کرده ومذاکرات انجام داده بود ، امین به توسعه پروگرام تربیه افسران نظامی ازطرف امریکا (خلاف اراده شوروی)موافقه کرده وحتی درسال مالی 1979 -- 1980 مبلغ سه میلیون ویکصد هزاردالربرای مصارف تربیه افسران جوان افغانستان به کانگرس امریکا پیشنهاد شده بود (ص68 حقایق پشت پرده) با ملاحظه این سطورهرصاحب بصیرت بی غرض پی خواهد برد که حفیظ الله امین نسبت استقلال طلبی وزیراراده مسکوقرارنگرفتن به خارچشم مقامات شوروی تبدیل گردیده بود که مقامات شوروی برای کنارزدن امین تصمیم هجوم به افغانستان را اتخاذ نموده بودند 0

اختلافات مقامات شوروی درمورد حمله به افغانستان : ازتاریخ به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان مسکو ازدوجهت نا راض بود اول اینکه بیدون مشوره مسکو علیه رژیم داود با دفاع ازرهبران وفعالین حزبی با واکنش نظامی به مقابله برخواسته وحتی کا جی بی را غافل گذاشته بود که این امررا مسکو خلاف اراده خود دانسته توقع داشت که بیدون مشوره با رهبران شوروی کارخوسرانه انجام نشود ، دوم اینکه درتقسیما ت قدرت سیاسی آنهائی راکه مسکو میخواست درجه اول باشد ، دردرجه دوم قرار گرفته بودند به همین دلیل بودبا آنکه انقلاب 7ثور را بنام ریوه لوتسه ( انقلاب ) برسمیت شناخت اما دشمنی وبد بینی به امین دردل رهبران شوروی باقی ماند ، مسکوبعد ازجمع بندی اطلاعات وانالیزاسیون آن سرانجام نخستین دید وادید خودرا به سطح رهبران نظامی درماه اکتوبر1979 با گرد هم آئی چند جنرال ارشد باصلاحیت با حضوراوستینوف وزیر دفاع شوروی آغازنموده درمورد اعزام قوای نظامی تهاجمی به افغانستان برای کنار زدن حفیظ الله امین وبه قدرت رسانیدن نفرقابل اعتماد خود بحث ومذاکره نموده بودند ، پس ازبازگشت قوای شوروی ازافغانستان ، برای معلوم کردن حقایق درمورد صدورحکم تهاجم نظامی به افغانستان ، ازطرف شورای عالی اتحاد شوروی کمیته تحقیق توظیف گردید ، در راپورسال(1989م ) این کمیته آمده است : تمام اعضای بیروی سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی درجلسه حضور نیافته بودند ، تنها بریژنف منشی عموی کمیته مرکزی حزب کمونیست ، اوستینوف وزیر دفاع ، گرومیکو وزیر خارجه و اندری پوف رئیس کا جی بی بصورت سری گرد هم آمده تصمیم برای هجوم نظامی به افغانستان را اتخاذ نموده دیگران را دربرابر عمل انجام شده قرارداده بودند ، بملاحظه این مقال که درمطبوعات غرب وسیعا منتشرشده است تمام گفته های مخالفین حفیظ الله امین را که مدعی اند قوای شوروی به تقاضای امین به افغانستان هجوم آورد به اراجیف تبدیل میکند منطقی نیز به نظر نمی رسد که امین قوای نظامی شوروی را برای قتل خود وعزیزانش به کابل دعوت کرده باشد ، سلیک هریسن نوشته است :یک راپورمحرمانه که درسال 1992م ازسریت ومحرمیت خارج گردیده نشان میدهد که ازجمله چهارده عضو بیروی سیاسی جمعا 9عضو آن که اکثریت را تشکیل میداد درجلسه شرکت داشتند ، این راپورنسبت اشد سری بودن ، توسط کنستا نتین چرنینکو که دران وقت شخص قابل اعتماد درجه یک بریژنف بود ه بد ست نوشته شده است که امضای 9نفر درآن بچشم میخورد ، سه عضو دیگرنیز بتاریخ 25دسامبر1979م امضا کرده بودند ، میخائیل گورباچف و ادوارد شوارد نادزی که دران وقت عضو علی البدل بیروی سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بودند بقول خودشان ازجلسه مطلع نبوده اند ،(ص100 حقایق پشت پرده ) بنا به این نوشته تحقیقاتی توسط ژورنالیست بلند پایه ایالات متحده امریکا ثابت میشود که تصمیم تهاجم به افغانستان برای کنارزدن حفیظ الله امین رئیس جمهورکشورتوسط مقامات اتحاد شوروی اتخاذ گردیده است بعد ازفروپاشی شوروی بعضی ازمقامات     کا ، جی ، بی درقدمه های پائین تربرای رفع مسؤلیت درجریان مصاحبه های خود گفته اند که شوروی بنا به درخواست رهبران افغانستان قوای نظامی خودرا به آن کشور اعزام نمود وبا پناه بردن به این جعلیات خواسته اند سیاهی اشغالگر بودن را ازوجهه شوروی بزدایند ومخالفین امین نیزکه برای نیش زدن به او درخمیرموی می پالیده اند همیشه مغرضانه به چنین جعلیات اتکا کرده اند قلم فرسائی نموده اند واسناد معتبری را که بیان کننده هجوم خودسرانه شوروی بعنوان پیشگیری وعلاج واقعه قبل از وقوع به افغانستان بوده است نادیده گرفته اند ،

نقش مغرضانه پاکستان درهمکاری با امریکا علیه شوروی: اسناد منتشر شده تاریخی نشان میدهد که جنرال ضیا والحق رهبر نظامی پاکستان پس از امضای پیمان دوستی وحسن همجواری بین افغانستان واتحاد شوروی دراوایل 1979 از ایالات متحده امریکا خواسته بود اگر سه میلیارد دالربه اختیار اسلام آباد بگذارد به جا بجا سازی تا سیسات و وسایل جاسوسی الکترونیک امریکا اجازه میدهد درهرجائی که خواسته باشد درمناطق صوبه سرحد درشمال پاکستان نصب نماید ، واشینکتن نیز با سقوط رژیم شاهی درایران خودرا مجبور میدید وسایل استخبارات الکترونیکی خود را ازایران برچیند وبرای تاسیس مجد د آن پاکستان را بحیث بدیل ایران درنظر بگیرد ، ضیا والحق که درسایه روشن های فضای خوشبینی وبدبینی وحسن اعتماد مقامات امریکا قرار داشت مخفیانه تلاش داشت با توظیف متخصصین کار آگاه خود ، ساخت وسازبم اتم وجنگ افزارهائی  راکه  دارای توان وقابلیت حمل سرگلوله های اتمی باشد پیش ببرد ، منظورش درسایه حمایت امریکا دست یافتن به ذراد خانه هسته یی بود ضیا فکرمیکرد درصورت هجوم شوروی به افغانستان امکان دست یافتن به پاشنه آشیل امریکا برای پاکستان میسرخواهدشد ودرهرلحظه خواهد توانست با وارد کردن فشاربه آن واشینگتن را مطابق بر اصوات سنفونی خود به حرکت وا دارد ، اسلام آباد تصمیم داشت ازیک طرف توان نظامی اش را دربرابرهندوستان بالا ببرد وازجانب دیگربحیث کشور دارای جنگ افزارهای هسته یی درمنطقه ازاعتبارخاصی برخوردارباشد ، ایالات متحده امریکا که ازهمه پلا نها ی طرح شده وآنچه درمافی الضمیرمقامات رهبری پاکستان وجود داشت با مطالعه گزارش های استخباراتی خود وحدس وگمانها وتحلیل اوضاع مطلع شده بودند ازلحاظ تا کتیکی تقاضای این سه میلیارد  دالری پاکستان را نپذ یرفته بودند تا ضیاوالحق را تشویق نمایند که دربدل دوستی بی شا یبه ، برای نصب افزارجاسوی الکترونیک امریکا درمحل مناسب صوبه سرحد پاکستان موافقه نماید ویا دربدل کمک های مالی وپولی کمترراضی گرد د ، پاکستان تشویش داشت که قوای شوروی به ایالت فدرال پیشاوروبلوچستان کمک مالی ونظامی نموده قبایل جنوب خط دیورند رابه استقلال طلبی وتشکیل دولت مستقل تحریک خواهد کرد وحتی بعضی ازمقامات پاکستان نگران بودند که شوروی موافقه پاکستان به نصب تاسیسات جاسوسی الکترو نیک امریکا درصوبه سرحد را بهانه قرار داده مستقیما به پاکستان حمله خواهد نمود  اما شوروی دربحران متنوع درونی خود دست وپا میزد ،

تهاجم نظامی شوروی به افغانستان نه تنها زمینه تحریکات مسلمانان علیه شوروی را به امریکا ومتحدانش مساعد ساخت بلکه باعث بهم نزدیک شدن امریکا وپاکستان نیزگردید ، امریکا وپاکستان منافع خود را درمنطقه جنوب آسیا درمخاطره میدید ازهمین سبب موظفیین باصلاحیت هردوکشوربعد ازمذاکرات ، صمیمانه موافقت نامه یی را به امضا رسانیدند که طبق آن امریکا تادیات مبلع یک میلیارد و پنجصد میلیون دالربه پاکستان را پذیرفت وصلاحیت تربیه ملیشه های جنگی علیه شوروی وتوزیع سلاح های قابل کاربرد درجنگ باشوروی را نیز به پاکستان واگذارنمود که توسط آی اس آی پاکستان به پیش برده میشد ، که به گفته معاون استخبارات پاکستان 65 هزارتن سلا ح های گوناگون ثقیل وخفیف به جنگ جویان ضد شوروی که از45 کشورجهان که به حشرنظامی به پاکستان آمده بودند توزیع کردند ،

امریکا وپاکستان درسال 1954 درپیمان نظامی سیاتو عضویت داشتند درسال 1959 یک پیمان امنیتی بین این دوکشورامضاشد که دراین پیمان آمده است ( اگرکدام کشوری که ازطرف کمونیز م بین المللی کنترول میشود به پاکستان حمله وتهاجم مسلحانه نماید واشینگتن اقدامات لازم را که طرفین به آن موافقه خواهند کرد روی دست میگیرد) درماه اپریل 1979 کانگرس امریکا  دریک واکنش جدی تمام کمک های مالی راکه همه ساله به اختیارپاکستان میگذاشت دراعتراض به این که پاکستان درصد د احداث ذراد خانه هسته یی ودر صد د تولید جنگ افزارهای اتمی است قطع نمود به تعقیب آن فروش طیارات جنگی(اف 16)رانیز به پاکستان ممنوع اعلام نمود که فروش 36 طیاره ازاین دست قبلا با پاکستان امضاشده ومقادیری ازپول آن نیز به قسم پیش پرداخت به منبع صادرکننده این جنگ افزاربه امریکا انتقال گردیده بود ، درعین حال متخصصین سی آی ئی درهمین بحبوحه کارمونتاژ ونصب افزارجاسوسی الکترونیک را درصوبه سرحد آغاز کرده بودند وازطرف پاکستانی ها دراعتراض به آن تظاهرات عظیم خشونت باربرا ه انداخته شده سفارت امریکارا دراسلام آباد به آتش کشیدند ، مقامات امریکا که طبق اطلاعات شبکه های جاسوسی شان تهاجم نظامی شوروی به افغانستان را قریب الوقوع میدانستند نتوانستند پاکستان را بیشتر زیر فشار قرار بدهند بتاریخ (26دسامبر1979) پنجروزقبل ازآغاز1980 قوای نظامی شوروی به افغانستان وارد گردید ه بتاریخ 27دسامبرعملیات نظامی رابرای سرنگون ساختن جمهوری دموکراتیک افغانستان که در راس آن شاد روان حفیظ الله امین قرار داشت آغاز نمود امین را با تعدادی ازاعضای فا میل ودوستان نزدیکش به قتل رسا نیده عده زیادی ازکادرهای حزبی ودولتی را به زندا ها سوق داد ، درهمین وقت بود که پاکستان امنیت خود را به خطر جدی مواجه میدید وبایاد آوری مواد مندرج درپیمان دوستی با امریکا دامن آنرا محکم گرفته بود ،                                                                                       کود تا علیه حفیظ الله امین : در27 دسامبر1979(6جدی1358 ش) یعنی چهار روزقبل از آغازسال 1980م قوای نظامی اتحاد شوروی ساعت 7شام با قوای زمینی با لای قصرریاست جمهوری درتپه تاج بیک ودارالامان وسایر نقاط کلیدی وستراتیژیک شهر کابل حملات را آغازنموده علیه حفیظ الله امین رئیس جمهوردولت ملی دموکراتیک افغانستان دست به کودتا زدند ، حفیظ الله امین وتعدادی ازاعضای فامیل ودوستان نزدیک اورا با عده یی ازکادرهای حزبی ودولتی به قتل رسانید ه وبسیاری ازاعضای کابینه وکمیته مرکزی حزب را که بریاست حفیظ الله امین کار میکردند به زندان سوق داد، قوای نظامی اتحاد شوروی ازآسیای میانه ، ازطریق هوا و زمین به سرزمین مستقل افغانستان خلاف نورماتیف های بین المللی وبرخلاف مواد مندرج درپیمان دوستی وحسن همجواری که عدم تعرض به امور داخلی افغانستان باصراحت دران نوشته بود  به قلمرو افغانستان تاخته بودند ، عده یی ازچرند نویسان که ازلحاظ ایدیالوژی باامین مخالف بوده اند با ارایه مشتی لاطایلات کوشیده اند مسئولیت هجوم قوای شوروی به افغانستان را به دوش خود حفیظ الله امین که قربانی حمله غضبناک روسها شد بیاندازند این استدلال اگرحماقت نباشد کاملا سفاهت است ، بعضی ازمخالفین امین نوشته اند : امین به شوروی باورکامل داشت وقتی درشب حمله شوروی به تپه تاج بیک به امین گفته بودند تانکهای روس قصر را محاصره کرده اند امین گفته بود: نه ! روسها این کار رانمیکنند ، به این مخالفین امین باید گفت که اگرامین چنین چیزی گفته باشد بحیث شخص آگاه ازمسایل جهانی وقوانین بین المللی معتقد بوده که  شوروی بصفت یک ابر قدرت جهانی با زیر پا کردن موازین بین المللی وبرخلاف پیمان دوستی وحسن همجواری که درپنجم ماه دسامبر1978م بین افغانستان وشوروی امضا شد به افغانستان حمله نمیکند وعدم باوراوبه هجوم روس ها دران شب بیانگرمتکی بودن او به متون پیمان ها ومناسبات بین الدول ومقررات بین المللی بوده است نه چیز دیگر ! درحالیکه بسیاری نوشته ها ی مخا لفین امین ازهرتریزه که نگریسته شود ، تخیلی ، دراماتیک وصحنه سازی های داستان گونه به نظر میرسد وبعضی ها نیز مطالبی را بنام اسنا د کا جی بی ازقول ایجینت های مادون کا جی بی ارایه نموده به اتکای آن قلم فرسائی کرده اند تا  ثابت کنند که امین لشکر شوری را دعوت نموده بود که به افغانستان بیایند علیه او کودتا بکنند خود امین ودوستانش را به قتل برسانند وعده یی ازخلقی ها را نیز به زندان سوق نمایند که این گونه استد لال تنها چهرۀ نا مبارک وضد امین بودن آنهارا به نمایش میگذارد وهیچ آدم ذی بصیرت را قانع نمی سازد ، حقیقت این است که بعد ازبه قدرت رسیدن حزب دمو کراتیک خلق افغانستان تمام مرتجعین منطقه ومعتادان وابستگی به خارجی وایجینت های آنها درداخل وخارج به سنگ اندازی ها علیه آن آغاز کرده بودند ، رهبران وحامیان این مرتجعین میدانستند که درصورت قوام گرفتن جمهوری دموکراتیک نوبنیاد افغا نستان تغیرات بنیادین به وضع سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ورفاه اجتماعی درافغانستان بوجود آمده ، شاه پسندان ومداحان مرتجع آنها درمحراق نفرین توده های میلیونی افغانستان قرارخواهد گرفت واین سرزمین دلیر مردان که عمدا ازطرف خیانت پیشه گان جبارعقب نگهداشته شده است درقطارکشورهای مستقل وغیر وابسته قد خواهد افراشت که دران صورت روی رهبران وابسته به دیگران که هیچ کاری به نفع مردم ومملکت نکرده اند سیا وسیاه ترخواهد گردید ، حفیظ ا لله امین که علاقمند غیر وابسته بودن بود این شعر سعدی را گاه گاهی درجریان صحبت های سیاسی درباب مضرات وابستگی کشورها تکرار میکرد :       (حقا که با عقوبت دوزخ برابر است + رفتن به پای مردم همسایه دربهشت ) ازهمین سبب بود که رهبرا ن شوروی حفیظ الله امین را (مارشال تیتو) میگفتند ، دردنیا ی ما که تا حدی آزادی بیان وقلم وجود دارد هرشخص بنا به خصلت های نها دین وشخصیتی اش که ناشی ازمجموعه اخلاق و آگاهی های ترسبی درنرون های مغز آنها میبا شد درک ودرایتی عمیق ویا سطحی ازمسایل بغرنج ماحول و محیط زنده گی محلی ومنطقوی اش دارد وخود را محق میداند مطالبی را درقالب الفاظ وکلمات ریخته با احساسات نهادین خویش آنرا بیاراید ورنگ وفورم بدهد وبه دیگران عرضه نماید ، جان مطلب اینجا است که اگرچنین عرضه شده ها بی پایه ودور ازحقیقت عینی ، مغرضانه وتو جیهی باشد ممکن است خواننده گان کم سویه اش را ازدرک واقعیت ها دورساخته به گمراهی بکشاند ولی آگاهان جامعه برای جلوگیری ازگمراهی ها ، معقول ترین ودرست ترین راه را درباره شناخت آدم ها وپدیده ها با دلا یل مقنع ومستند ات تاریخی ارایه مینما یند وهمگان را به اشتبا هات چرند گویان متوجه میسازند تا لفاظی های گمراه کننده شان باعث وارونه جلوه گر شدن   حقا یق نگرد د ،                                                                                   شخصیت امین ازدید گاه دیگران:    افتخار آن نیست بستایند دوست + دشمنان بستود لاریباً نیکوست ( دولتی فاریابی) -- درباره شخصیت امین فراوان مطالبی ازطرف دوستان ودشمنان او گفته ونوشته شده است که باصرف نظرازگفته های دوستا نش یکی دومطلب ازقول دشمنانش ارایه  میگرد د: سلیک هریس ژورنالیست معتبرایالات متحده امریکا که احتمالا ازمبلغا ن وابسته به منابع خاص امریکا ومخالف کمونیزم وکمونیست مشربان است نوشته است : امین توا نیست دردهه 1970م نفوذ خودرا درقوای مسلح توسعه بخشد ، امین دارای شخصیت جذاب بود عده زیادی ازافسران جوان را که دارای شعور سیاسی بودند به حزب جلب وجذب کرد اوشخص متکی به نفس واستقلال طلب بود اززمانیکه حفیظ الله امین برای تحصیلات عالی فوق لیسانس به دانشگاه ایالات متحده امریکا راه یافته بود ازنگاه سازمان استخباراتی بین المللی اتحاد شوروی (کا جی بی )شخص مظنون مرموزوغیر قابل اعتما د وانمود گردیده بود ، درمدت چهار سال حفیظ الله امین دردانشگاه کولمبیا درنیو یارک مصروف تحصیل بود ودرسال 1963م رئیس اتحادیه محصلین افغانستان درامریکا برگزیده شد ، روزنامه رامپارتس دران وقت نوشته بود اتحادیه محصلین درامریکا به کمک پولی سی آی ئی تمویل میگرد د ، همین امر سبب گردید که امین را وابسته به «سیا» قلمداد نمایند ، سلیک هریسن میگوید : امین بعد ازمراجعت به افغانستان درسال 1965م بحیث مدیر دارالمعلمین کابل مقررگردید که تحت قیمومیت دانشگاه کولمبیا قرارداشت وازمعاونت های مالی آن برخورداربود ، سلیک هریسن با نقل قول ازلوئی دوپری که نوشته های اونیز درکتاب حقایق پشت پرده نشر شده نوشته است حفیظ الله امین پول امریکائی را میگرفت وبا استفاده ازان پول ها با استعداد ترین معلمین ومحصلین را به حزب کمونیست جذب میکرد ، حزب دموکراتیک خلق افغانستان که دراول جنوری سال 1965 (11جدی 1343) با تدویرکنگره ، درخانه نورمحمد تره کی واقع درکارته 4 کابل باشرکت 27 نفردایرگردیده بود بنام    ( جمعیت دموکراتیک ) تاسیس گردید باوجود مجا زبودن تاسیس احزاب سیاسی درقانو اساسی ، رژیم استبدادی سلطنتی افغانستان آنرا برسمیت نشناخته بود ازین سبب نا م بردن ازحزب سیاسی ممنوع بود ، انهائی که زیر تاثیر( کا جی بی ) قرار داشتند سخنان اورا علیه امین تکرار مینمودند وامین را نوکر امپریالیزم میگفتند وعمال سی آی ئی قلمداد میکردند اما امین  در راه مبارزه طبقاتی که منظورش متحد ساختن همه کار گران وزحمتکشان درخط واحد برای مبارز ه برضد ستم واستثماروبرقراری امنیت عامه و رفاه اجتماعی درسراسر کشور وتامین عدالت اجتماعی مطابق خط مشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود به مبارزه خود ادامه میداد ، اما بعد ازانقلاب ثوربخصوص پس ازقتل نورمحمد تره کی که حفیظالله امین قدرت سیاسی ونظامی درافغانستان را بدست گرفته میخواست بصورت مستقلانه وبیدون وابستگی به شرق وغرب درسکان قدرت قرار بگیرد وهرگونه سنگ اندازی ازطرف فونده مینتا لیست ها ی وابسته به پاکستان وایران وتبلیغات هم آهنگ با عمال کا جی بی را درکشور خنثی نماید ، مخالفین چپ وراست او درمورد امین تبلیغات انلارجی را علیه وی به راه انداخته به اصطلاح یک زاغ را چهل زاغ نشان میدادند درحالی که تجارب تاریخی درکشورهای اسلامی وغیراسلامی نشان میدهد که مسؤلین درجه اول رژیم ها با استفاده ازامکانات قابل دسترس شان بنام حفظ امنیت عامه ودفاع ازاستقلال کشوربا دشمنان منافع ملی وحاکمیت کشوربه دفاع بر خاسته اند، مثال روشن آن عراق وافغانستان است که همین حالا روزانه ده ها نفربنام شورشی ، تروریست ، فونده مینتا لیست وابسته به القاعده وامثال آن کشته میشوند ، زندان های مخفی که سی آی ئی درکشور های اروپای شرقی برای دست چین وشکنجه دادن مخالفین سیاسی امریکا متهم به ایجاد با لفعل اینگونه زندانها شده اند نمونه دیگری از این دست است  بعضی ازسبکسران مخالف حفیظ الله امین برای کاستن ازشهامت انقلابی او وفعالان حزبی وهواداران با لفعل  وبا لقوه آن که انقلاب 7ثور رابه پیروزی رسانیدند با ارایه دروغ های شاخدار که عناصر متشکله آن اراجیف ولاطایلات بیش نیست کفته اند پیلوت های نظامی شوروی درعملیات هوائی ضد داود خان شرکت داشتند ، سلیک هریسن ژورنالیست معروف ومعتبر امریکا نوشته است کا جی بی شوروی نتوانسته بود تاریخ دقیق اقدام به علیه رژیم داود را درک نماید ، حفیظ الله امین به رفقایش دستورداده بود موضوع ( مقاومت واقدام علیه رژیم داود) جداً مخفی نگهداشته شود (ص53 حقایق پشت پرده) سلطان علی کشتمند که قبل ازآغازعملیات نظامی علیه رژیم سرکوب گر سردارداودعضو بیروروی سیاسی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود نوشته است : درباره اینکه گفته میشود شوروی ازاقدام به قیام آگاهی داشته است بی اساس است ...هرگاه شوروی ها ازموضوع اطلاع قبلی میداشتند مشاورین نظامی که بیش از300نفر درقوای زمینی وهوائی بودند بسر کارنمی امدند یاسفیر شوروی درهمان روز برای مشایعت کسی به میدان هوائی کابل نمیرفت ، نورمحمد تره کی وحفیظ الله امین به تاکید اظهار میداشتند که ازموضوع انقلاب نه مسکو ونه واشینگتن ، نه بریژنف ونه کارترهیچ کدام اطلاعی نداشتند ،         ( ص348 ج 1و2 رویداد های تاریخی )

  منابع استنادی :  

اردو وسیاست نوشته جنرال نبی عظیمی

رویداد های تاریخی نوشته سلطانعلی کشتمند        

حقایق پشت پرده نوشته سلیک هریسن و....

آرشیف شخصی وریفرنس ها ------------

-------------------------------------------

ایمیل آدرس:sasdolati@hotmail.com

ویب آدرس :dolati23.blogspot.com

تاریخ  26 / 12 / 2006 میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت