اظهارات مشرف؛ اثبات چهره اصلی پاکستان
اجمل عبید عابدی
جنرال مشرف، رییس جمهورپاکستان، با دستیابی به قدرت نظامی- سیاسی پاکستان طی یک کودتا در سال 1999 میلادی، پالیسی دراز مدت کشورش را در قبال افغانستان اعلام داشت. پالیسی مذکور از سالها قبل مورد اجرا بود اما آقای مشرف خواست آنرا به جهانیان علناً تصریح نماید. او کوشش نمود مداخلات پاکستان را با اصطلاحات "عمق استراتیژیک" و " پیوند کلتوری" توجیه نموده، به آن مشروعیت ببخشد.
با وقوع حوادث یازدهم سپتامبر سال 2001 میلادی، ایالات متحده با کمک و حمایت جامعه جهانی برای از بین بردن رژیم طالبان و نیروهای تندرو القاعده اقدامات جدی را براه انداخت. این مسله حکومت پاکستان را مشوش ساخته در یک بن بست قرار داد. نظامیان ارشد پاکستان هم با طرح "طالبان میانه رو" خواهان حفظ نفوذ در افغانستان گردیدند. اما ایالات متحده و کشور انگلستان با جواب رد، پاکستان را دچار سردرگمی جدید نمودند.
نظامیان ارشد پاکستان نتوانستند با تغییر سیاستهای جهانی بعد از جنگ سرد و خصوصاً بعد از آغاز "جنگ علیه تروریزم" اصلاحاتی در پالیسی خارجی شان بیاورند. آنها فعالیتهای شان را به اساس همان پالیسی "ادامه جنگ در افغانستان" تعقیب نمودند. اینکه پاکستان نخواست و یا هم نتوانست سیاستهایش را در قبال افغانستان تغییر دهد به یک ارزیابی و تحلیل کامل ضرورت دارد، اما نکات ذیل را منحیث اسباب این مسله میتوان ذکر کرد:
- بنیاد گرایی مذهبی و مطلق گرایی نظامی اساس ایجاد نهادهای نظامی-امنیتی پاکستان را تشکیل میدهد که از بدوی تاسیس آنکشور همین نهادها قدرت اصلی را در طرح و تعقیب پالیسی ها و استراتیژی های دراز مدت بدست دارند.
- پاکستان بحیث حامی و پرورش دهنده تروریزم، خود تحت فشارهای گوناگون قرار دارد که اکنون این فشارها به تشنج مبدل گردیده اند.
- اقلیتهای قومی در پاکستان همیشه زیر فشار قرار داشته اند و هر نظریه یی که باعث رشد و توسعه اقلیت های مذکور گردد قطعاً قابل قبول اکثریت پنجابی نیست.
- پاکستان همیشه در کوشش است تا با فشارهای متفاوت سندی رسمی را در رابطه با خط دیورند از طرف دولت افغانستان بدست بیاورد.
پاکستان در چهار سال اخیر با اجرای مانورها وفعالیت های گوناگون نه تنها از جامعه جهانی امتیازات بیحساب حاصل نمود، بلکه با اخذ جواز حمله بر مناطق قبایلی، مخالفین سیاسی و نظامی اش را یکی پی دیگر از صحنه بیرون نمود.
با اینکه دولت افغانستان در افشای مداخلات پاکستان همیشه نوعی تعلل و محافظه کاری نموده است، اما سیاسیون و تحلیلگران قضایای سیاسی افغانستان و جنوب آسیا، سیاست های پاکستان را "اغواگرایانه" مینامیدند و مداخله پاکستان را در افغانستان نکوهش مینمودند.
درین اواخر روابط افغانستان و پاکستان برای بار نخست در چهار سال اخیر به تشنج میگراید. گرچه آقای حامد کرزی چندی قبل سفری هم به پاکستان داشت اما با یک دنده گی غیر قابل پیشبینی شده جنرالان نظامی پاکستان روبرو گردید. تا اینکه جنرال مشرف در مصاحبه اش با تلویزون سی ان ان بتاریخ چهاردهم حوت مصادف با پنجم مارچ با لحن خشن مستقیماً بالای حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، حمله اعتراض آمیز نمود.
قبل از اینکه به اعتراضات وی بپردازم میخواهم احتمالاتی را ذکر نمایم که آقای مشرف را مجبور به اظهار چنین جملات زشت و قبیح در مقابل همتای افغان خود نمود:
- بحث های تازه و فراگیر در مطبوعات پاکستان به ناکامی حکومت در اخذ امتیازات جدید از ایالات متحده در هنگام سفر رییس جمهور بوش اشاره مینمایند. حتی مطبوعات اظهارات آقای بوش را که در پاسخ به پرسش خبرنگار پاکستانی که چرا ایالات متحده با پاکستان معاهده کمک های هستوی نمی نماید چنین گفت:" بخاطریکه پاکستان و هندوستان دو کشور مختلف با ضروریات و تاریخ متفاوت استند." نوعی از توهین و تحقیر به تاریخ کوتاه کشور پاکستان تلقی مینمایند. جنرال مشرف خواست با اعتراضات خشن عناوین روزنامه های پاکستانی را که اکثراً به نوعی غیر مستقیم او را به بی کفایتی منسوب نموده و بازنده سیاسی معرفی اش میکنند، تغییر دهد.
- رییس جمهور بوش مطمیناً از او خواسته است تا سیاستهای نظامی پاکستان را در منطقه تغییر دهد. آقای بوش در کنفرانس مطبوعاتی بعد از ملاقات با پرویز مشرف دلیل سفرش به پاکستان را تشخیص " تعهد جنرال مشرف برای جنگ علیه تروریزم" بیان کرد. این بیانگر آنست که ایالات متحده اقدامات پاکستان را در مبارزه علیه تروریزم به دیده شک مینگرد. این مسله آقای مشرف را عصبانی نموده است.
- رییس جمهور بوش به افغانستان، پاکستان و هندوستان سفر نمود که افراد درجه یک کشور اول و سوم انتخابی استند و دموکراسی در آن کشور ها به شکل متناسب وجود دارد. و آقای بوش هم با تذکر از تقویت دموکراسی در پاکستان، حکومت نظامی آن را به شکل غیر مستقیم تقبیح نمود.
- جنرال مشرف روز به روز بنا بر هویت هندی الاصلش و اقداماتش برای آوردن اصلاحات در سیاست های پاکستان بر اساس فشارهای بین المللی، از جنرالان نظامی پنجابی الاصل دوری میگرفت و این مسله باعث ایجاد چندین حکومت در بین حکومت پاکستان گردیده است. آقای مشرف خواست با این اظهاراتش رضایت جنرالان مذکور را بدست بیآورد.
- جنرال مشرف از اینکه جامعه جهانی از همتای افغانش حمایت میکنند و او تا اندازه محبوبیت در منطقه و جهان دارد، حسادت میورزد.
- پاکستان درین اواخر بخاطر عدم صداقت در مبارزه علیه تروریزم به اشکال گوناگون به سطح جهانی، تقبیح گردیده است.
جنرال مشرف در مصاحبه اش آقای کرزی را متهم به غافل بودن از قضایای داخلی افغانستان نموده است و ادامه میدهد:" ما لست را دیدیم. دو بر سه حصه آن اطلاعات کهنه است و چیزی دیگری هم وجود ندارد بجز از نمره های تیلیفون. اکثر شماره های مذکور غیرقابل استفاده اند. سازمان مرکزی استخبارات امریکا هم این مسله را میداند...".
درین مورد که آقای کرزی از قضایای امنیتی افغانستان غافل است یا نه، چیزی نمیخواهم بنویسم اما در باره لست قابل یادآوری است که اول اطلاعات مذکور قسمی که آقای کرزی فرمودند شکل لست را ندارد، بلکه اطلاعاتی را در مورد اعضای ارشد طالبان و حزب اسلامی و کمپهای آموزشی نظامی در پاکستان، ارایه میدارد. دوم اینکه هیچ امکان ندارد که مقامات افغانی بدون شریک نمودن اطلاعات مذکور با سازمان استخباراتی سیا و تاییدی آنها، آن اطلاعات را برای اقدامات بعدی به حکومت پاکستان تسلیم مینمودند.
جنرال مشرف در قسمتی از اظهاراتش میگوید:"هیچ ضرورتی برای افشای این نوع اطلاعات حساس در رسانه های جمعی دیده نمیشود. کرزی چرا اطلاعات مذکور را افشا نمود؟" اینجاست که آقای مشرف اقرار میکند که افشا نمودن اطلاعات مذکور موجب قهر و عصبانیت او گردیده است نه نامؤثق بودن آن. واقعاً افشا نمودن آن اطلاعات صداقت پاکستان در "مبارزه علیه تروریزم" زیر سوال میبرد.
آقای مشرف از وزارت دفاع و مقامات امنیتی افغانستان شکایت نموده میگوید:" اقدامات وزارت دفاع و استخبارات افغانستان به ضد پاکستان است." و این شکایت هم شاید برای آن باشد که اصلاحات در سیستم استخباراتی افغانستان نفوذ پاکستان را در افغانستان ضعیفتر و کمرنگتر میسازد.
آقای مشرف با ذکر اینکه بدون همکاری پاکستان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال 2004 میلادی ناکام میگردید، مداخله پاکستان را وضاحت میدهد. واقعاً در دوران انتخابات ریاست جمهوری، دولت افغانستان از ازدیاد حملات نظامی که از آنسوی مرز کنترول و رهبری میشد، تشویش داشت. همان بود که دولت تشویش خود را با ایالات متحده شریک ساخت و ایالات متحده وعده داد که درین مورد به پاکستان هشدار جدی خواهد داد.
قابل یادآوری است که این حملات قهرآمیز و خشن از طرف شخصی صورت میگیرد که آقای کرزی از او چندین بار بحیث دوست و همکار یاد نموده است. دولت افغانستان باید قبول نماید که تعلل و محافظه کاری در مورد مداخلات پاکستان عمل درست نیست. حسن نیت آقای کرزی در رابطه با افغانستان پوشیده نیست اما با حسن نیت نمیتوان تمام امور را منظم ساخت. قاطیعت و صراحت یکی از نکات برجسته رهبری دوران گذار میباشد که بدون این دو نمیتوان به امور دوران گذار به شکل اساسی رسیده گی کرد.
قابل یادآوری است که حکومت پاکستان بعد از سقوط طالبان به اشکال مختلف با تذکر خط دیورند، خواسته اند معاهده رسمی را با دولت افغانستان درین مورد امضا نمایند که آقای کرزی به زیرکی خاص از قبول این مسله شانه خالی نموده است. و جنرال مشرف بار دیگر در ملاقاتش با آقای بوش با ذکر این مسله خواستار فرش نمودن ماین ها ویا هم بند نمودن خط توسط کیبل های برق و خاردار شد که هیچ نوع جواب مثبتی از طرف آقای بوش دریافت ننمود.
این همه مسایل آقای مشرف را وادار به اظهار چنین جملات خشن خلاف نورم های دیپلوماتیک نموده است.
اما بهر صورت اظهارات جنرال مشرف تصدیق آن حرف های است که از مداخلات پاکستان در امور داخلی افغانستان حکایت مینماید.