جون 2006
فراخوان
اتحاديهء انجمنهای افغانها
در هلند
پيرامون اتحاد وهمبستگی
صنفی
تهاجم به حقوق پناهنده گی در کشورهای اروپائی که با دريغ اکنون به يک ُرکن اساسی پاليسی پناهنــــده ستيزی، جناحهـــای راست گرای اين دولت ها مبدل گرديده است، دشواری هـای فراوانی را درپهــــلوی سطح نازل تأمين اجتماعی واقتصادی فرا راه پناهنده گان قرار داده است.
اين طرز برخورد که در مغايرت کلی با ارزشها و نورمهای جهانی به ويژه روحيهء کنوانسيون 1951 ژنيو واقع شده است، ُبرهان وانگيزه اي است، که مسأله دفاع مستدل از حقوق ومنافع قانونی پناهنـــــده گان را با جديت ومبرميت آن مطرح ميسازد وآنرا در محـــــــراق کار وفعاليت ما ميگذارد.
اتحاديهء انجمنهای افغانها در هلند، منحيث ُارگان سراسری پناهنده هـا و مهاجران افغان در اين کشور، به نماينده گی از(18) نهاد پناهنده گی و کلتوری افغانها که از بدو تأسيس خود مسألهء دفاع از حقوق پناهنده گان را مطرح وبه همين بنياد استوار است، اذعان ميدارد؛
طی فعاليت چندين سالهء خود، اين مأمؤل سترگ را به ذرايع و وسايل گوناگون انجام وتحقق بخشيده است، که ميتوان از سازمــــاندهی، دعوت وشرکت درچندين تظاهرات سرتاسری،اعتصابات وانواع نافرمانیهای مدنی مسالمت آميز، مراجعه دستجمعی در پارلمان هلنــد، تنظيم وارسال نامههای سر گشاده و مشخص عنوانی سازمان ملل متــــحد، سازمان عفو بين الملل، سازمان نظارت بر حقوق بشر وساير چنين نهادها وارگانهای زيربط هلندی وجهانی ياد آور شد، همچنــان واپسين اقدام مـــــــا دعوت وبرگزاری کنفرانس سراسری پناهنده گان افغان بتاريخ 28 جنــوری 2006 در شهر دن بوش هلند بود، دراين کنفرانس مسايلی چون معضل کنــونی پناهنده گان و راههــــای بيرون رفت از دشواریهائی همگرائی افغانها در هلند وبرخی کشورهـای اروپائی مورد فحص وبحث گذاشته شد، در کار اين همايش افزون بر نمايندههای انجمنـــــهای هموند اتحاديه، شماری از شخصيتها وفعالان سياسی، اجتماعی و فرهنگی افغـــــــان، هکذا؛ شماری ازُرجال دولتی، اعضای پارلمان ومسئولين سياسی وفرهنگی هلند و هم چنان هيأت های نماينده گی برخی نهـــــاد های افغانهــــــا از کشورهای اروپائی مانند: شورای مهاجران افغان در هامبــــــورگ، کانون فرهنگ افغانستان در اتريش، شورای مهـــــــــــاجران افغانان در دنمارک،انجمن فرهنگی افغانهـای شهر انتورپين - بلجيم، مجــــــمع افغانهــای مقيم فرانسه، نهـــاد بينالمللی سپورت افغانها حضور و اشتراک داشتند، و يک عده نهادهای ديگرافغانها از سويدن، هلسنگی،فنــــلند و بلجيم همبستگی شانرا با اين کنفرانس واهداف آن طی پيامهای شان ابراز داشتند، که اين همه به ندای وحدت وهمبسته گی صنفی ومسألهء دفاع از پناهنـــــده گان لبيک گفتند و از اقدامات اتحاديه در اين راستا پشتيبانی بيدريغ نمودند.
نياز به تذکر است که قبل بر اين نيز شماری ازنهاد ها، شوراها، انجمنها و کانون هـای افغانها بنابر ابتکار کانون فرهنگ افغانستان در اتريش جهت هماهنگی فعاليتهــــــــــای فرهنگی وپُروسه دفاع از منافع حقوقی وصنفی پناهجويان افغان نشستی را در هامبورگ آلمان براه انداختند، که درآن نماينده گان انجمنهای افغانها از اتريش، لندن،فرانسه، سويدن و چندين نهاد وانجمن افغانهای مقيم آلمان بشمول شورای مهـاجران افغان در هامبورگ ويک نهاد زنان افغان در آلمان اشتراک وکار هـــای مقدماتی وضروری را در اين راستا پيشکش ومطرح ساختند، اتحاديه ما اين اقدام را به ديده قدر نگريسته وپشتيبانی خود را از آن اعلام.ميدارد.
مُراد از تذکار اين همه آنست که اتحـــاديه انجمنهــای افغانها در هلند در اوضاع واحــــوال گوناگون مسألهء دفاع از حقوق پناهنـده گان را جزء اساسی کار خود پنداشته وبدان ارج فراوان قايل است.
قابل يادهانی و تذکر است، که در گذشته ها مانند تظاهرات 24 سپتامبر 2005 و تظاهرات سالهای قبل ميان اتحـاديه انجمنهـــــــای افغانها در هالند و"فدراسيون انجمنهـــــــــای پناهنده گان افغان در هلند "در مسايل عمومی توأميت وتشريک مساعی وجود داشت وحتــــــا در برخی تدابير آنها هيأت نماينده گی اتحاديه ما اشتراک هم ورزيده است، اما آنهـــــا در کنفرانس ياد شده اتحاديه مــــا اشتراک نورزيدند و نخواستند همبستگی شانرا هم ابراز دارند، اين را بخاطری تذکر داديم که اتحاديه وفدراسيون در چنين موارد مسيرهای جدا از هم را پيموده اند.
اخيرا ًکه بعد از تظاهرات و اعتصابات پناهنده گان افغـان مقيم ناروی "فارو" و"فدراسيون" به دلايل آشکار( رجوع شود به اعلاميــهء مؤرخ 7 جون 2006 کميتهء هماهنگ کننده پناهنده گان افغان در ناروی که درآن پيشآهنگ اين نافرمانی ها تشکلی بنام " سازمـــــــان سوسيالست هـــای افغانستان"(؟) خوانده وقبول شده است،اما نزد ما چنين سازمانی رسميت نداشته وبادريغ از معرفت ايشــــــــان نيز عاجز هستيم، چون اتحاديه ما موضعگيری هـــای حزبی(*)، گروهی وتنظيمی و تعلقات ايديالوژيک وفعاليت لسانی، مليتی، مذهبی وساير چنين ذوقها را خـــارج از برنامه وفعاليت خود ميداند) به وجــد آمده وبخــــــاطر همبستگی با اين سازمان خودی شان خواسته اند، تا از پناهنده گان ناروی هم يادی کنند ودست به صدور اعلاميه هـــايی بزنند، در حقيقت خواسته اند بعد ازيک رکود طولانی اظهار موجوديت کنند.
اتحاديهء ما چون بدون تعصب وموضعگيری های يادشده، خواهــان پشتيبانی از همهء پناهجويان افغـان در نقاط مختلف گيتی ميباشد، بناً همبستگی خود را با پناهنـــــده گان ناروی طی اعلاميه ای ابراز و بدان پابند است.
اکنون که در نتيجه پشتيبانی از پناهنــده گان ناروی يک نوع همسوئی و مشارکت عملی ميان اتحـــاديهء ما و"فارو" و"فدراسيون" بوجود آمده است و آنهـــا مسألهء " بسيج ويگانگی پناهجويان " را در اعلام همبستگی شان، چيزی را که مــا به کرات گفتيم ونوشتيم، ولی کسی نشنود، مطرح کرده اند و خواهان همبستگی با "جنبش دفاع از پناهنده گان افغان" بوده وبدان "فرياد" خود را بلنـــــد می کنند وتکرار نمــوده اند که " بايد همهء پناهنده گان واز جمله پناهــجويان افغان بصورت خاص، يکپارچه کردن صفوف خود را در حرکت های اعتراضی ( مثل ناروی وهامبـــــورگ) بخــــاطر دفاع هماهنگ از مجموع پناهنده گان افغان در اروپا نقش خود را ايفاء دارد" در اينجاست که اتحــــاديه ما به تائيد نشست شماری از مسئولان نهادهای افغانهـــا در هامبـــورگ که در بالا تذکار يافت مسايل وپيشنهــادهای آتی را مطرح و همهء نهــادها، شورا ها، فدراسيون ها، کميته هــای همآهنگی، کانون ها وانجمنـهای افغانها در اروپا را فراميـخواند که بخاطر بسيج و دفاع سازمــــانيــافته ازپناهنده گان ومهـاجران افغان در سرتاسر اروپا بدون خود مرکز بينی وارج متقابل به همديگر تدابيرآتی را تحقق بخشند:
1) بخاطرانسجام ُپروسه دفاع از منافع قانونی پناهنده گان ومهـــاجران افغان در اروپا، روی پلاتفورم مشترکی تفاهم صورت گيرد، تا نهـادهای گوناگون افغان هـــا که مسألهء دفاع از پناهنده ها در دستور کار وبرنامه شان قرار دارد، بتوانند در اين ُپروسه سهم عملی شان را ايفاء دارند و از نيرو، امکان ها وريزرف هــــای حقوقی شان استفاده سالم وبه موقع صورت گيرد، واز تشدد وپراگنــده گی بی لزوم وفرسايشی که نه به نفع پناهنده، بلکه به سود پناهنده ستيزها ست جلوگيری بعمل آيد.
.2)دررابطه به تنظيم اين پُروسه پيشنهاد ميشود،تا کميسيون تدارک به تناسب نفوس معين افغانهای مقيم درهر کشور اروپائی،تشکيل وبه نماينده گی از ساير افغانها اين کاررا تحقق وادامه دهند.
3) برای دريافت راههای حل همگرائی وشهروندی افغانهـــا در جامعهء اروپا تبادل نظر و تبادل تجارب صورت گيرد، تا از يکطرف از دشواری های محيطی ناشی از زيست نا متــوازن بيگانه ها برای جامعه ميزبان کاهش بعمل آيد، واز جانبی هم افغانها بتوانند، جايگاه شان را در محيط تازه دريابند.
4) راه اندازی اعتراضات، تظاهرات، راهپيمانی هـــا و تحصن های مسالمت آميز ( نافرمانی های مدنی) و جلب توجهء سازمان ها وادرات حامی پناهنـــده ها ومدافع حقوق بشر در اروپا يکی از پايه های دفاع وپشتيبانی از پناهنده گان است، تجربه نشان داده است که چنين تحرکات مستلزم تشريک مساعی همه گانی وعمــومی است،اين کارهمه ء پناهــــجويان َصرف نظر از تعلقات حزبی وايديالوژيک شان است، پس چگونه ميتوان همه را بسيج کرد، فقط کنـــار گذاشتن تعلقات عقيدتی و گروهی ما را کمک ميکند تا به اين مأمول برسيم . بنا ًبيايد دست بدست هم داده، اختلافات گروهی خود را در پُروسه های پناهنده گی نکشانيم و فدراسيون، شورا واتحاديه وانجمن را که در ارگانهای رسمی کشورهای اروپائی بنام " نهاد های همه گانی ومتعلق به همه افغانها" راجستر شده است، در خدمت گروه و حلقه ء حزبی خود قرارندهيم.
5) از نگاه اتحـــاديهء ما تعلقيت حزبی وگروهی حق مسلم هرکس است وجزء پُروسه دموکراسی وآزادی عقيده و فردی است، هرکس ميتواند به هر طرز فکری مجهــــز باشد، اين نه تنها گناه نيست، بلکه حق مشروع ومسلم هر فرد است،اما کار در نهادهای عامه چون فدراسيون واتحــاديه وشورا با انتقال اين تمايلات از نگاه ما و قوانين کشور ميزبان مجــــــاز دانسته نميشود، وهيچگاهی حق نخواهيم داشت که فدراسيون واتحـــاديه وشورا را وسيلهء رسيدن به اهداف گروهی خود قرار دهيـــم، در اينجاست که از " بيطرفی " عدول کرده ايم و پناهنــــده و مهاجر را در معرض استفادهء نامشروع قرارداده وبه وجــدان مستقل صنفی خويش لطمه وارد کرده ايم .
6) تکيه بر وجـوه مشترک وزدودن وجوه اختلاف يکی از مسايل و نياز هائی است که ازيکطرف فاصله ها را نزديک ميسازد، واز جانبی هــم راه تفاهم بعدی را هموار ميسازد، بنا ًما در مسأله دفاع از منافع پناهنده گان به وجوه اشتراک ارجحيت قايل بوده و آنرا پيشنهاد ميداريم.
7) قطع وتوقف دادن سبوتاژ، جنگ سايکولوژيک، تخريبـــات بی پايه و دامن زدن اختلافاتی که ما صلاحيت وامکان حــل آنرا نداريم، مفيد به نظر می رسد، فدراسيون، اتحـــــاديه وشورا صلاحيت ندارد، که عوض سارنوال اقامه دعوا کند و بجای قاضی ُحکم صادر کند، اگر چنين است، پس ارگانهای ديگر چه ميکنند؟
8) در صورتيکه به پيشنهاد های متذکره توافق وجود داشته باشد، بهتر خواهد بود،تا اقدام های مبنی بردفاع از حقوق پناهنده گان در مشوره وتفاهم صورت گيرد،واز صدوراعلاميه های تخدير کننده که کارزار دفاع از پناهنده گان را به ُکندی مواجه ميسازد جلوگيری بعمل آيد.
اتحاديه ما با در نظر داشت مبرميت مسايل دفاع از حقــوق پنـــــاهنده گان برخی نکات نظر پيشنهــــــــادی خود را به شکل يک فراخـــــــوان پيشکش ميـــــــــدارد و متيقين است که واکنش مثبت به اين فراخــــــوان وپيشنهـــاد های مطروحه درآن ميتواند ما را به دريافت راههای حل معضلات ودشواری های کنونی وآينده پناهنده گان ومهـــــــاجران افغان نزديک سازد، در غيرآن با تداوم همــــچو وضع که هريک داد از دفاع پناهنده ميزند ولی در عــــمل در "سياست بازیهای " خود غرق ومنهمک اند، ديگر کسی به چنين ارگانـها و نهـــادهای سياست زده اعتبــــار و تکيه نخواهند کرد، بيائيد هنوز که هنــــــوز است حزبی گری وتنظيم بازی را کنار گذاشته وبه اصل موضوع برنامه ئی خود که دفاع از پناهنـــده گان در محــــراق آن قراردارد ومسايل ديگر فرهنگی محتــــوای کلی آنرا تشکيل ميدهد توجه اساسی خـــود را معطوف داريم وخدمتی به جامعه مهاجر افغان در اروپا مبذول داريم.
پيروزی وکامگاری همه آرزوی ماست!
به پيش بسوی تحقق آرمانهای پناهنده گان !
به اميد اتحاد وهمبسته گی صنفی پناهجويان!
بيروی اجرائيه اتحاديه
************************************
(*) تبصره وتوضيح مطلب بالا:
از نگاه ما ميان واژهء "حزبی" و"سياسی" تفاوت کلی وماهــوی وجود دارد، بدين مفهــوم که حزبيت چيزی ديگری وسياست چيزی ديگری است، مقصد توضيح اين واژه ها نيست، بلکه ميخـــواهيم کاربرد آنرا درُپروسهء کاری مــا روشن سازيم واز سئوتفاهمات جـــــلوگيری ويا آن را کاهش دهيـــم، مثلاً در مسأله (پناهنــــده گان)هر پناهنده ء که بروفق کنوانسيون ژنيو ترک وطن نموده واز اثر پيگرد رژيم سر اقتــــدار در جستجوی ُسکنای امن است ويا تحت تهــــديدهـــای مذهبی، ايديالوژيک، مليتی و زبانی قرار داشته وبدان سبب تقاضای پناهنـــده گی نموده باشد، چنين کسان اشخاص سياسی هستند، يعنی در چنين حـــالات سياسی بودن به همه اطلاق شده ودرمجموع همهء پناهنـــده گان سياسی ويا سياست مــــدار اند که درک سياسی نموده اند و وطن شانرا به دلايل سياسی ترک نموده اند، طبعــا ًکه ميـــان واژهء" سياستمدار" و"سياست زده" و"سياست باز" تباين فراوان وجود دارد، که نبايد مغالطه صورت گيرد.
اما واژه "حزبی" بازهم در مسأله ء پناهنده گی؛ حزبی هــــا و تنظيمی ها کسانی اند، که درشرايط مهاجرت وپناهنده گی هم تشکلهــــــــــائی دارند وهنوز تعهــــد شان به پايان نرسيده وبه مبارزه سيــــــاسی شان به شکل حزبی، سازمانی، تنظيمی و گروهی ادامه ميدهند، مقصد آنست که شماری از دوستان چنين تصور نکنند که در اتحاديه هــا، فدراسيون ها وشورا ها نبايد تحرکات سياسی وجود داشته باشد، درحــــــاليکه موجوديت حرکت سياسی مميزه اصلی نهادهای فوق الذکر است، همهء اقدامــات يک چنين نهاد ها مانند: تظاهرات، اعتصابات وساير نافرمانی های مـــدنی بشمول برگزاری سمينار وکنفرانس وبرنامه هـــای تجليلی همه وهمه کرکتر سياسی دارند، ولی نبايد کرکتر حزبی وتنظيمی وگروهی بخود گيرد، که با دريغ بعضی ها ازاين ستيژ فراخ ورايگان بخــــــاطر اهداف حزبی شان بهره ميبرند، بگذار کار حزبی وتنظيمی شانرا از ستيژ ها و منبرهای حزبی وگروهی خويش ادامه دهند، نه اينکه با کنــار گذاشتن دفاع از حقوق پناهنده ها اهداف ديگری را دُنبال کنند که برحق پناهنـــــــده ومهـــــاجر زيان آور است و پروسه دفاع پناهنده را به رکود مواجه ميسازد.