وشتهء داکتر راین هارد اروز Reinhard Erös   نویسندهء آلمانی،برگرفته از روزنامه ی (زود دایچه). دوم ماه مارچ سال 2007 عیسوی

ترجمه از آلمانی به فارسی دری توسط منصور سایل شباهنگ

 

چگونه آدم جنگی را می بازد

 

کسی که تورنادوها(تورنادوها طیارات نظامی آلمانی اند که با  دوربین ها و کمره های مخصوص شان اهداف مورد نظررا شناسایی میکنند و وظیفه ی کشف و گزارش را به عهده دارند) را به افغانستان میفرستد؛به طالبان کمک میکند.برعکس با معلمان و داکتران میتوان با آنها به مقابله پرداخت.

بالاخره باید در چند هفتهء آینده تورنادو های آلمانی در هندوکش برای پیروزشدن در جنگی کمک کنند.این یک جنگی است که در اصل نمی بایست به جنگی می انجامید.قوای بین المللی آیساف پنج سال پیش با بیست هزار سرباز از سی کشور در واقع به  این منظور داخل خدمت شدند که بازسازی سریع یک کشوری جسما ًو روحا ً درهم شکسته را تضمین کند.درکنارآن میبایست بقایای اندک طالبان و القاعده درگذر چند ماه بوسیله ی قوای مسلح و بسیار مجهز آمریکا از میان برداشته میشد.

نتیجه متاسفانه چیزی دیگری به نظر می آید:

تولید تریاک از سال 2001 باینسو 10 برابر افزایش یافته است که در سال گذشته بالغ بر 6100 تن شد.بیشترین مبلغ از سود این محصولات به سوی طالبان سرازیر میشود.

رشوه ستانی که در هنگام حکومت طالبان جرم تلقی میشد اکنون دیگردرسطح جهانی برصدر جدول قراردارد.

حملات بر مواضع نظامی به حالت سرسام آوری فزونی گرفته است،از 1632بار به 5338 بار.جمعا ً شمار کشته شده گان به 4000 تن میرسد.ده برابر بیشتر از سه سال قبل.دیگر نزدیک است که مثل سالهای نود طالبان خودشانرا به هیت یک بدبختی کوچک دوباره به نمایش بگزارند.

همه ی این وحشتناک است.اما آیا میتواند پایان پذیرد در صورتی که تورنادوهای آلمانی نیروی های رزمنده را رهنمایی کند؟

تورنادوها در مقابل تجمع گروه های شورشیان مؤثر است و ممکن است که آورنده ی مصوونیت بیشتر نیز برای نیروهای باشند که فی الحال اکثرا ً در پایگاه های خویش مشغول دفاع از خویش اند.اما تغییری در عراق شوندگی تهدید آمیز این کشور،بمب های خیابانی و حملات انتحاری نخواهند آورد.تعداد زیادی از فرماندهان طالبان تهدید به عراق ساختن کامل کشور می کنند.نه با وجود تورنادوها بلکه به علت وجود همین تورنادو ها.

آنها عملیات شانرا بر بکارگیریی بمب های کوچک و از دور رهبری شونده متمرکز خواهند ساخت.چرا که در مقابل چنین کارکردی تورنادوها درمانده و عاجزند.بدون این، شمار حملات انتحاری از سال 2004 باینطرف ده برابر افزایش یافته است .

 

اصلا ً بطورکلی کارها در افغانستان به شکل نادرستی در جریان است.از سال 2002 بدینسو 85 میلیارد دالر در جهت عملیات نظامی و صرف 7/5 میلیارد برای بازسازی کشوربه مصرف رسیده است که با این حال باز صرفا ً توجه بر پایتخت صورت گرفته و مناطق پشتون نشین از نظر انداخته شده است.

اکثرا ً کارشناسان خارجی بیست هزار دالر در ماه معاش دارند و در مقابل داکتران و آموزگاران افغانی در روستا ها کمتر از صد دالر. با این پیآمد که خیلی از آنها بیشتر علاقمند اند تا از این لحاظ به حیث کارمند و یا راننده ی نیروی آیساف و یا کارگر در پروژه های انکشافی در بدیل دستمزد بیشتری شامل به کار شوند. و چنین است که در روستا ها برای سازند ه گی و آبادانی نیروی لازم انسانی وجود ندارد.

یک  خرُدضابط آیساف سی چندی یک افسر افغانی معاش میگیرد،افسر افغانیی که آموزش خوب نظامی ندیده و در محافظت خراب، سوار بربالای موترپیکپ با دهن پر از گرد وخاک و واگزاشته شده در گرمای شدید؛ بایست که امنیت یک قطار زرهپوش آمریکایی را بگیرد.سربازان افغانی ده برابر بیشتر از سربازان خارجی کشته میشوند.احترامی که در اوایل سربازان افغانی در برابر قوای نظامی آمریکا از خود نشان می دادند،دیگر دیده نمیشود. از سربازان آمریکایی که در سال 2002 به عنوان ناجی تحسین و تجلیل بعمل آمد،اکنون بیشتر اشغالگر به شمار میروند.و به دیدهء حقارت نگریسته میشوند چراکه رویاروی و مرد مقابل مرد نمی رزمند بلکه با پیشرفته ترین تکنالوجی از هوا حمله ور میشوند.

افغانها به آنها بدگمان اند.چونکه آنها به افغانها اعتماد نمی کنند و با آنها مانند غلام های شان رفتار می کنند.

کامیابی و یا ناکامی در افغانستان در کوهها و روستاهای شرق و جنوب تعیین میشود و نه در کابل.حکومت کابل در کشورهای غربی از اعتبار و نیکونامیی بسیار فراوانتری برخوردار است تا نزد دهقان های پشتون که از این حکومت به عنوان یک حکومت ضعیف ،فاسد(رشوه خوار) و ناآگاه و به دور از مشکلات واقعی روزمره مردم یاد می کنند.

 

از تجزیه و زوال این کشور تنها با یک چرخش بنیادی از سیاست کنونی میتوان جلوگیری کرد.رفتار برتری جویانه و طرز برخورد غربی متقابلا ً مؤجد واکنش های متضاد است.با پشتونها بایست نه با نگاهء از بالا به پایین همکاری کرد.آبادانی ؛آموزش خوب و ساخت یک اردوی مجهز افغانی و متکی برخویش،وهمینگونه پولیس و حق قضاوت عادلانه ضرورت است.به مستخدمین در این ارگان ها بایست که تنخواهء خوبی پرداخته شود با دورنمای روشن کاری برای آینده؛تا بدینگونه از از رشوه خواری و همکاری شان با طالبان،جنگسالاران و مافیهای مواد مخدر جلوگیری شود.

اجرای مجازات سنگین علیه اشخاص خاطی ، به خصوص آنانی که وابستگان نزدیک افراد بلند پایه ی دولت اند حتمی است.تام کونیکس  Tom Konigs   فرستادهء خاص ملل متحد می گوید:ما به پول زیادتر و سربازان بیشتر خارجی نیاز داریم تا امنیت و بازسازی را ممکن بسازیم.) هیچ چیزی نادرست تر از این نیست!هرکسی میخواهد در افغانستان آرامش و آسایش را ایجاد  کند او باید برای خدمات اجتماعی و بازسازی کشور تلاش ورزد.قوای نظامی خارجی در درجهء اول جهت آموزش سربازان بومی و افراد مسلکی سودمند است.برای این منظور سربازان اروپایی مناسبتر از اردوی آمریکا اند و بیشتر قابل قبول.

کشت محدود خشخاش میتواند مجازو قابل کنترول باشد.تریاک میتواند برای تولید مورفین مورد بهره برداری قرارگیرد.در مراکز محلات کشت تریاک میتوان کارخانه های کوچک دواسازی بنا کرد و بدینگونه امکانات کار قانونی را فراهم ساخت.پولی که به دهقانها برابر به نرخ بازار جهانی برای تریاک پرداخته خواهد شد،سه برابر مبلغی است که از فروش حاصلات خود از سوی مافیهای مواد مخدر بدست می آورند.

افزون براین بایستی چاره و راه حلی برای مدارس تندرو اسلامی در پاکستان سنجیده شود.در آنجا هزاران پسر پشتون با سلاح تعصب مذهبی مجهز میشوند تا سپس به صفت طالبان داخل کشور همسایه شده (کفار اجنبی) را بیرون برانند.

بر حکومت پاکستان بایستی فشار وارد شود تا در کنار هر مدرسه ی دینی یک مکتب دولتی را اعمار کنند که در آنجا کودکان آموزش عصری ببینند و به مانند مدارس دینی غذای رایگان دریافت کنند.مناطق سرحدی غرب پاکستان ،(فقیرخانه)ی کشور پاکستان، با کمبود هزاران همچو مکاتبی روبرو است.اگر پاکستان فقط ده فیصد از مصارف وحشتناک نظامی خود را درراستای تعلیم وتربیه بکار اندازد،تمام اینها در چند سال آینده شدنی است.

همینطور در آنطرف سرحد ؛ در شرق و جنوب افغانستان، برای کود کان چشم انداز به سوی یک آیندهء بهتر عرضه شود.اعمار مکاتب خوبی که در آنها مضامین علمی و امروزین و هم فرهنگ و کلتور افغانی تدریس شود.

بر طالبان پشتون هنگامی میتوان پیروزی حاصل کرد که ما اعتماد اقوام پشتون را در افغانستان و پاکستان بدست بیآوریم.

18سال پیش یک لشکر شکست خورده در فرجام از این سرزمین عقب نشینی کرد.اما نه به علت کمبود قوه ی نظامی و به دلیل نبود طیارات نظامی (مخبر)که اصلا ً نه.

 

*داکتر راین هارد اروزReinhard Erös افسر بازنشسته ی آلمانی بنیانگزار مؤسسه ی کمک به کودکان افغانستان است.او بیش از دو مکتب دختران ،پرورشگاه ها برای کودکان یتیم، و مراکز صحی را در شرق افغانستان داره می کند.

 

 


بالا
 
بازگشت