احمدسعيدی
سیاست های نادرست و نا عاقبت اندیشانه حکام نظامی پاکستان و پیامد های ناگوار بعدی آن در خصوص روابط با افغانستان
بحران بلوچستان که با کسب شدت روز افزون کمافی السابق ادامه دارد ، توجه مطبوعات داخلی را توأم با رسانه های گروهی در سطح منطقه و جهان با خود جلب نموده ، عناوین و سر خط های جراید ، مجلات و روزنامه ها را طور گسترده و همه جانبه با خود اختصاص نموده اند .
با وصف اینکه مسئله بلوچستان پیشینۀ طویل تری را پشت سر نیز گذاشته است و در زمان اقتدار ذوالفقار علی بوتو صدراعظم آن وقت پاکستان تصادمات و برخورد های مسلحانه میان نیرو های نظامی و جنگجویان بلوچ بوقوع پیوسته بودند که تلفات جانی و خسارات هنگفت مالی را نیز بجا گذاشته و ابعاد عدم اعتماد آن تا کنون میان حکومت مرکزی و بلوچ های ملی گرا دامنه دار گردیده و بر تیره گی اوضاع بیش از هر وقت دیگر افزوده است ، موقف کنونی ملی گرایان بلوچ نسبت به گذشته ها از لحاظ کمی و کیفی دیگرگون گردیده و با ایجاد مواضیع جدید از حالت دفاعی قسماً با حالت تعرضی دست یافته است ، جنبش آزادی بخش بلوچ ها با صف ارائی های جدید و ایجاد دسته های رزمی توانسته است تا در مقابل تلاش های حکومت که از راه توسل به زور در جستجوی حل قضایا برخاسته است موانع جدی را در سر راه آنها ایجاد و سیر حوادث را به نفع خویش تغیر دهند .
sشخصیت های ملی گرا و مدافعان حقوق سیاسی ، اقتصادی و سایر عرصه های دیگر که همین اکنون رهبری و زعامت جنبش آزادی بخش بلوچ ها را بدوش دارند عبارت اند از :
نواب محمد اکبر بگتی ، میر بخش مری ، بالاچ مری و عطأ الله منگل می باشند .
چهره های شناخته شده فوق که در رأس این جنبش ملی و فرا گیر قرار داشته ، دسته های مسلح را تحت نام لشکر آزادی یا بلوچ لیبریشن آرمی را تشکیل داده که علاوه از تأسیسات نظامی و قرارگاه های سربازان حکومتی ، پایپ لاین های انتقال گاز ، شبکه های برق رسانی ، خطوط قطار آهن ، پل های ارتباطی و سایر راه های مواصلاتی را مورد هدف حملات قرار داده که منجر به خسارات گزاف به سکتور های مطلوب و مورد نظر گردیده اند که سلسلۀ همین تنش ها میان نیرو های مسلح حکومتی و جنگجویان بلوچ با پرداخت تلفات جانی و خسارا سنگین مالی برای هردو جانب پیوسته ادامه دارند .
جنبش آزادی بخش بلوچ ها و قیام مسلحانه آنها از مدت سه سال بدینسو آرایش بیشتر یافته و در میان کوه های صعب العبور و قله های مرتفع آن مراکز آموزشی و تربیتی را ایجاد نموده اند که همین اکنون تعداد همچو مراکز به (50) کمپ تربیتی می رسد ـ این کمپ های تربیتی عمدتاً در دیره بگتی ، کوهلو و کاهان و مناطق قبایل مری ایجاد گردیده است که تا الحال از این کمپ تعداد بیش از 2000 تن از نوجوانان بلوچ از آن آموزش نظامی را فرا گرفته اند ، در زمینه علاوه باید نمود که این افراد جنگجو در حال حاضر به جنگ های چریکی و گوریلائی در برابر نیرو های نظامی حکومت ادامه می دهند .
آنها غالباً با افراز کمین ها ، حملات ناگهانی ، کارگذاری ماین های ضد وسائط و پرسونل و پرتاب راکت ها بالای تأسیسات نظامی و نهاد های اقتصادی سرگرم فعالیت ها اند ـ اما نیرو های نظامی با بی رحمی تام توسط هوا پیما های بمب افگن مواضع دسته های مسلح و منازل رهایشی افراد بی دفاع ملکی را در آن مناطق تحت بمباردمان قرار می دهند و نیرو های زمینی نیز پیوسته به عملیات خویش ادامه می دهند که با مقاومت شدید افراد لشکر آزادی بلوچ مواجه می گردند که البته به نتایج مطلوب نایل نگردیده اند بلکه با تلفات جانی سربازان حکومتی انجامیده است ، زمانیکه نیرو های نظامی پاکستان در برابر جنگجویان بلوچ با ناکامی مواجه گردند بلاوقفه از جانب مطبوعات طرفدار دولت چنین یاوه سرائی ها با بخش اکاذب و دروغ فراگنی ها دست می زنند که گویا این جنبش از جانب هند از مسیر افغانستان تجهیز و تمویل می گردد که نقش بیشتر را در زمینه قونسلگری هند در قندهار ایفأ می نماید ـ اما در حالیکه چنین تصورات مقامات حکومتی و برخی از منابع نشراتی که در حقیقت از جانب حکومت تمویل و به نشر و اشاعه می پردازند عاری از حقیقت بوده بلکه جنبش آزادی خواهی بلوچ ها یک طغیان خود جوش بوده که بنابر بی عدالتی های حکومت در خصوص آنها عرض
وجود نموده و با گذشت زمان ابعاد آن گسترده تر و فرا گیر می گردد ، زعمای بلوچ صریحاً اظهار می دارند که از بدو ایجاد پاکستان الی اکنون حقوق بلوچ ها اعاده نگردیده و ساکنان این سرزمین باوجود اینکه از لحاظ منابع سرشار طبعی از دیگر ایالت های پاکستان غنی و ثروتمند اند ، ولی اختیارات آن بدست پنجابی ها بوده و بلوچ ها از نفغ آن بکلی به بهره باقی مانده است که این بی عدالتی و عدم پرداخت حقوق حصه آنها دست با چنین پیکار مسلحانه زده اند و در آینده نیز تا رسیدن به هدف نهائی خویش به مبارزات مسلحانه کماکان ادامه خواهند داد ، زیرا حکومت پاکستان خواهان آن اند تا مسئله را از راه توسل به زور و فشار نظامی حل و فصل نمایند نه از راه مذاکرات و دیالوگ دوجانبه که اتخاذ چنین موقف حکومت نشاندهنده آنست که حکومت از راه حل دپلوماتیکی به حل نظامی الویت قایل اند و به آن تأکید می ورزند در حالیکه تا کنون در سطح جهانی هیچ مسایل از راه توسل به زور راه حل را نیافته بلکه یگانه راه مؤفق و رسیدن به اهداف مطروحه همانا راه دیالوگ و مذاکرات میان جوانب درگیر می باشد که مسلماً نتایج مطلوب را در قبال خواهند داشت .
جلالتمآب حامد کرزی رئیس جمهور ـ جمهوری اسلامی افغانستان طی پنجمین سفر خویش با پاکستان که اخیراً بتاریخ (15 فبروری سال 2006) صورت گرفت در ضمن ملاقات ها با جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور و شوکت عزیز صدراعظم آن کشور به صراحت تام اظهار داشت که افغانستان یک کشور صلح خواه بوده و در طول تاریخ گذشته موجودیت خویش نیز به اثبات رسانیده است که در امور داخلی کشور ها و بخصوص در مسایل کشور های همجوار مداخله ننموده بلکه اکنون نیز به آن موقف قبلی خویش پابند و استوار می باشند ، ولی از مقامات حکومت پاکستان تقاضأ نمودند که ورود افراد القاعده و طالبان را از خاک پاکستان بداخل افغانستان غرض انجام اعمال تخریبی و کشتن افراد بی گناه هر چه عاجلتر جلوگیری نموده و اجازه ندهند تا افراد آموزش یافته و آدم کش به سرزمین افغان ها غرض تخریب و ویرانی از خط دیورند عبور نمایند ، زیرا صلح و ثبات در خاک افغانها به نفع پاکستان و سایر کشور های همجوار، منطقه و حتی جهان بوده که نتایج تلخ آنرا همه کشور های جهان از وقایع سپتامبر سال 2001 در نیونیاک و واشنگتن ایالات متحده امریکا و سایر کشور های دیگر جهان بدرستی لمس نموده اند .
لهذا اکنون که جلالتمآب حامد کرزی طرح ها و پیشنهادات سازنده خویش را با جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور و شوکت عزیز صدراعظم طور شفاف و روشن غرض انجام عملی آن ارائه داشته اند به نتایج و چگونگی عملکرد آن منتظر باقی خواهند ماند در صورتیکه در تحقق و عملی ساختن آن حکومت پاکستان وقعی نگذارند ـ جانب افغانستان ناگزیر است تا با تدابیر و عملکرد های بعدی در قبال مسایل مطلوب و مورد نظر خواهند پرداخت .
طرح های جلالتمآب حامد کرزی طی سفر اخیرش با مقامات پاکستانی در مطبوعات این کشور بازتاب فزاینده یافته است که آگاهان سیاسی و کارشناسان را با این امر معتقد ساخته اند که هیأت افغانی تحت ریاست جناب حامد کرزی مقامات پاکستانی را از چگونگی وضع کنونی و پیامد های بعدی آن بکلی آگاه ساخته اند ، پس سفر اخیر جلالتمآب حامد کرزی از لحاظ سایکولوژیکی یک سفر مؤفقانه دارای محتویات روشن ، شفاف و آشکار بوده که مسلماً پرده را از نحوه و بکاربرد شیوه های فریبندۀ پاکستان را برداشته و آنها را از لحاظ روحی تحت فشار جدی قرار داد که اکنون در برابر پاکستان دو راه وجود دارد یعنی راه صلح و دوستی پایدار با جمهوری اسلامی افغانستان و یا راه مخاصمت و عدم اعتماد متقابل کشور همجوار خویش که البته اکنون پاکستان در یک تنگنا و آزمایش جدی قرار گرفته که یا راه صلح و دوستی را به پیش خواهند برد و یا راه قبلی عدم اعتماد و مملو از شیوه های فریبنده که اکنون به حد کافی آشکار و نمایان گردیده است در پیش خواهند گرفت که مسلماً با اتخاذ موقف بعدی پاکستان در خصوص قضایا میان دو کشور همجوار متعلق خواهند بود .
با استنتاج اوضاع و احوال کنونی سیاسی پاکستان با یقین کامل باید گفت که بحران کنونی که پاکستان با آن دست و پا می زند ناشی از سیاست های نادرست و غیر واقعبینانه مقامات ذیصلاح پاکستان بوده که به هیچصورت علایم تقلیل آن به مشاهده نمی رسد بلکه ازدیاد روز افزون آن به صراحت تمام از انظار عامه پنهان و پوشیده نیست ـ جنبش آزادی بخش بلوچ ها روز به روز ابعاد خویش را گسترده تر ساخته و حکومت پاکستان با بکار برد شیوه های فرتوت و کهنه نمی تواند به آن غلبه حاصل نموده و فایق آیند زیرا اوضاع و شرائط عینی و ذهنی در سرتا سر پاکستان و بخصوص مناطق آشوب زده بلوچستان و قبایل در وزیرستان شمالی و جنوبی و حتی ایالت سرحد در سطحی قرار گرفته اند که دیگر مقامات ارشد پاکستان در کاستن آن قادر نبوده بلکه سیاست های در پیش گیرنده این مقامات با ناکامی آشکار منتج گردیده و دیگر قادر به آن نیست تا اوضاع را تحت کنترول قرار داده و بسوی حل آن به اقدامات لازمه متوصل گردیده و کنه قضایا را جستجو و راه یابی نمایند .
اگر به فکتور دومی بحث مورد نظر با ژرف و تعمق بیشتر برخورد نمائیم به نتایج دست خواهیم یافت که جمهوری اسلامی افغانستان با یک ستراتیژی ملی و فراگیر در قبال سیاست های زورمندانه پاکستان نیاز داشته و ایجاب می نمایند تا با ایجاد یک تیم تخصصی در عرصه روابط میان کشور ها و بخصوص در ارتباط با قضایای ذات البینی میان افغانستان و پاکستان مسایل ذیعلاقه را تحت غور و بررسی قرار داده و طرح های سازنده را در خصوص حل قضایا با دولت در میان گذاشته و بعداً منحیث یک ستراتیژی همه جانبه و استوار با نظرداشت حفظ منافع ملی غرض تطبیق تدریجی و گام به گام در برابر پاکستان مطرح بحث گردد .
از جانب دیگر اوضاع کنونی نیز مستلزم آنست تا جمهوری اسلامی افغانستان کشور های دوست و جامعه جهانی را وادار با آن سازند تا فشار های دپلوماتیکی را بالای پاکستان افزایش بخشیده تا از مداخلات در امور داخلی جمهوری اسلامی افغانستان دست برداشته و راه صلح و زیست باهمی را در پیش گیرند ، زیرا صلح و ثبات و تشنج زدائی در منطقه به منفعت همگان بوده ، بناءً حکومت پاکستان با منطق صلح تن در داده و قدم های عملی را در زمینه تأمین صلح همیشگی برداشته و از داعیه صلح حمایت و پشتیبانی نماید .
هر چند هر دو کشور در یک مسیر مشترک در جنگ با تروریزم بین المللی در حرکت اند که غلبه با تروریزم نیازمند برنامه مشترک و هم آهنگ کننده در عرصه های گوناگون می باشند که جانب پاکستان باید با اهمیت این هدف مشترک پی برده و آماده گی بیشتر خویش را در زمینه نمایان سازند در غیر آن پاکستان خود از آن به پیمانه وسیع اثر پذیر خواهند گردید .
جوسیاسی مسلط در منطقه به منظور رفع عدم اعتماد بالای یک دیگر با بکار برد شیوه های پراگماتیستی و عمل گرائی نیازمند است که تحقق همچو اهداف با اعتماد و حسن نیت متقابل می تواند نتایج پر ثمر و منفعت بار از آن هردو کشور همسایه و در کنار هم قرار داده گردد .
تاریخ 58 ساله که از عمر پاکستان سپری گردیده مملو از فراز و نشیب های متعدد میان هر دو کشور همجوار بوده که همواره در فضای عدم اعتماد و تیره گی قراد داشته ـ بناءً در شرائط کنونی بخاطر سعادت و تعالی مردمان هردو کشور آن فضای تیره و غبار آلود را باید از سر راه برچیده و فضای صلح و ثبات را با امید تابناک برای نسل های آینده به ارمفان آورد ، زیرا رسیده روشن با صلح و آرامش پایدار مرتبط می باشد و بدون تحکیم عملی آن نمی توان در کاروان رشد و ترقی اجتماعی همگام به سوی اهداف مطروحه راه های پر پیچ و خم را پشت سر گذاشته و به آن فایق آئیم .
با کلام فشرده می توان گفت که پاکستان نیز از فرصت های مساعد کنونی استفاده بعمل آورده و از حسن نیت جمهوری اسلامی افغانستان درک واقعبینانه نموده در غیر آن با شعله های آتشی را که خود بر افروخته اند خواهد سوخت زیرا ساختار غیر متجانس ترکیب اجتماعی آن بخوبی نشان می دهد که پاکستان در گرداب مشکلات و پرابلم های عدیده ، گیر مانده که رهائی از آن کاریست بس دشوار و غیر عملی که همگان در آینده ها از عواقب و پیامد های غیر قابل کنترول آن نظاره خواهند کرد .
این همه آن فکتور های درونی جامعه پاکستان اند که مقدمات آن همین حالا در حالت شکل گیری بوده که نتایج تلخ آن اندک به زمان نیاز دارد تا بعد از اکمال پروسه رو به زوال آن با وضوح کامل برملأ گردد ، تحلیل گران و کار شناسان اوضاع سیاسی این پدیده را دیگر در حالت همگرائی نه بلکه در حالت گسستن و متلاشی شدن مشاهده می نماید که دیر یا زود نتایج آن را خواهیم دید .