درین
نوشته اشتباه انگلیس از موسی قلعه تا لندن به بر رسی گرفته میشود که توجه
خوانندگان محترم را به آن جلب مینمایم.
دوستان عزیز طوریکه در جریان تحولات سیاسی افغانستان
هستید ،کشور انگلستان منحیث متحد استراتیژیک آمریکا در منطقه وجهان، در
افغانستان أهداف را دنبال میکنند که در برنامه های وپلانهای دراز مدت ایالات
متحدۀ آمریکا وجامعه جهانی پیشبینی شده است.اما عقب نشینی های اخیر آن در مقابل
طالبان در موسی قلعه وفشار فزایندۀ آن بر پناهندگان افغان در انگلستان ناظران
سیاسی وتحلیلگران اوضاع جهان ومنطقه را دچار شک وتردید نموده است.
دولت انگلیس که از زمان جنگ های افغان وانگلیس
خاطرات تلخ را هم در صفحات تاریخ وهم در روح روان مردمان خود ثبت نموده است ،
انتظار داشت روزی این فرصت میسر گردد تا با خدمت درجهت تأمین امنیت وگسترش صلح
در سر زمین افغانستان بخصوص در کرانه های دشت های میوند این شکست را جبران
وتاریخ را دوباره به شکل دیگری رقم زند تا با این شهکاری خاطرات تجاوز وشکست را
دردوام تاریخ از لوح خاطر ساکنان هردو کشور بزداید.
اما ازانجائیکه در نهاد وفطرت انگلیسها غرور ،
خودخواهی واشغال آمیخته است ، نتوانستند از راه ارائه خدمات اجتماعی به این
مآمول دست یابند، بلکه مانند گذشته دست به گریبان موی سفیدان انداختند وشبانه
با شکستن دروازه ها وارد خانه های مردم هلمند شدند... وبا این شیوۀ غیر إخلاقی
پا به مسیر مخالف عرف، عادات، وکلتور مردم افغانستان بخصوص هلمند گذاشتند، سر
انجام بجائی صلح وآرامش خشم ونفرت مردم را بر انگیختند.
علاوه ازینکه خواب پیروزی انگلیس ها در هلمند ودر
جوار میدانهای میوند تعبیر نشد ونتوانستند شکست های تاریخی خودرا از راه خدمت
ویا جنگ جبران نمایند بلکه دوباره بپای سند شکست خود در هلمند امضا
نمودند.ایشان با امضای معاهدۀ إخراج نیرو های انگلیس از ولسوالی موسی قلعه
هلمند هم به بی کفایتی نیروهای خود صحه گذاشتند وهم شکست خودرا در عصر اتم
وتکنالوژی هسته ای بار دیگر پذیرفتند.
پیامد های عقب نشینی انگلیس ها از موسی قلعه:
انگلیس ها ومقامات دولتی افغانستان این عقب نشینی را
هر چه تعبیر کنند بازهم این عقب نشینی یک شکست تلقی میشود که نتیجۀ واثرات آن
از لحاظ سیاسی و روانی کاملا به نفع مخالفین دولت تمام شد. وتبعات را که این
عقب نشینی ویا شکست در پی داشت، همه از لحاظ سیاسی به ضرر دولت تمام شد که طور
فشرده به ذکر آن می پرداژیم.
* بعد از این عقب نشینی نیروهای انگلیس از
موسی قلعه، مخالفین ویا طالب ها در لباس موی سفیدان خواستار إخراج نیروهای
خارجی از سائر ولسوالی های ولایات هلمند وقندهار شدند که فعلا این در خواست از
طرف دولت ومشاورینش در دست بر رسی قرار دارد.
* ریاست دولت افغانستان وحامیانش بر خلاف
ادعا های قبلی که ملا عمر وحکمتیاررا از رهبران ترورستها میدانستد ودر برابر
نشان دهی محل إختفاء ویا دستگیری ایشان ملیونها دالر را جائزه گذاشته بودند ،
به ملا عمر وحکمتیار پیام صلح وآشتی فرستاد که این دعوت بخودی خود إعترافیست بر
حقانیت این دو پدیدۀ شر وفتنه افگن. در حالیکه مقارن با این موقف گیری های ضعیف
دولت افغانستان، دولت کانادا گلبدین حکمتیار را رسما به لست سیاه ترورستان بین
المللی داخل نمود که جزء محاکمه هیچنوع عفو و مدارا ی در برابرآن از طرف متحدین
دولت افغانستان قابل پیشبینی نیست. که با این اقدام موضع افغانستان در تعارض با
دوستان بین المللی اش قرار میگیرد.
*عقب نشینی نیروهای ناتو در رآس انگلیس ها از
بخش ولایات هلمند حکمتیار را به دورنمای پیروزی حتمی امید وارساخت ، چنانچه وی
در خواست صلح ومذاکره از جانب کرزی صاحب را طور مشروط پذیرفت و خواستار تهیه
جدول زمانی خروج نیروهای خارجی از افغانستان شد وتقاضا نمود که ولایات جنوب غرب
وشرق افغانستان به کنترول نیروهای حزب اسلامی او در آید تا امنیت را تأمین
نماید .!! طوریکه در دهۀ نود درسروبی وچهار آسیاب تأمین نمود... آزموده را
آزمودن خطاست. اگر مطابق خواست حکمتیار افغانستان بالای أحزاب رسمی افغانستان
تقسیم شود کار بکجا خواهد کشید؟
* دعوت از مولوی فضل الرحمن در امر مشارکت
پروسۀ صلح در افغانستان اقدام دیگری بود که به ترورستان وحامیان شان در منطقه
مشروعیت وجرأت بخشید. مولوی فضل الرحمن وقاضی حسین احمد کسانی اند که تمام
عملیات های تخریبی وانفجاری را در افغانستان طراحی و سازماندهی وحمایت میکنند
دعوت از ایشان یک فاجعه ویا افتضاح سیاسی بحساب میآید.
علاوه از إعترافات پرویز مشرف مبنی بر حمایه جنرال
های متقاعد شبکه استخباراتی پاکستان از القاعده وطالبان وزراء کابینه پرویز
مشرف نیز قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی وعضو پارلمان پاکستان را مسئول
آموزس حلقات ترورستی در پاکستان خواندند که همه دوستان از طریق مطبوعات در
جریان این واقعیت ها قرار دارند. پس تقاضای همکاری از همچو عناصر به معنی ضعف
دولت در عرصه های مختلف سیاسی ،نظامی واداری نیست؟ بدون تردید دولت افغانستان
با این خوابهای بی تعبیر ضعف خود، جامعۀ جهانی ومردم افغانستان را در برابر
ترورستان در رآس مولانا فضل الرحمن وقاضی حسین احمد به نمایش گذاشت.
*طرح تشکیل جرگۀ اقوم دو طرف خط دیورند به جهانیان این انتباه را میدهد که
گویا مشکل افغانستان ناشی از اختلافات قومی
دو طرف خط دیورند است
.، در حا لیکه بحران کشور ما ناشی از مداخلۀ مستقیم دستگاه استخباراتی وحلقات
معلوم الحال پاکستان است که به وضاحت بیشتر نیاز مندی إحساس نمیشود. هم پاکستان
وهم افغانستان دارائی مجلس ملی متشکل از سران و نماینده گان اقوام کل کشور شان هستند که میتوانند این مشکل
را رسما در سطح دولتین مطرح وحل نمایند. تشکیل جر گه های قومی که ارزش حقوقی
واحکام ایجابی وسلبی دران نهفته نیست هیچ گرۀ از مشکلات کشور مارا نمیگشاید،
وبه اصطلاح یکنوع آب پنجه کردن است وبس.
*
در نتیجه هما ن ترتیبیکه اقدامات عجولانه وبزدلانۀ انگلیس ها در جنوب غرب کشور
بر سیا ست دولت اثر منفی گذاشت ،موقف گیریهای سیاسی دولت افغانستان بر خلاف
خواست جوامع بین الملی نیز اثر منفی بر روح روان دوستان وحامیان بین المللی اش
خواهد گذشت، شکی نیست که آمریکا وانگلیس که عساکر شان شب وروز در دشت های سوزان
وسنگ لاخها ودره های صعب العبور افغانستان با کوله بار های سنگین در پی تعقیب
ودستگیری ملا عمر وحکمتیار اند ازین داعیه وفراخوان رئیس دولت ما سرخورده
ومتعجب میشوند. ونمیتوانند تعادل بین سیاست خود ودولت افغانستان را به نحو
قناعت بخش حفظ نمایند. آمریکا ومتحدانش با تمام ساز وبرگ نظامی وتجهیزات
پیشرفته به جستجوی ملا عمر وحکمتیار اند واما دولت اسلامی افغانستان فراخون صلح
وسازش را با ایشان پیشکش نمود!! مبارزه با القاعده وترورستان نیاز مند همآهنگی
سیاسی و نظامی است که در افغانستان وجود ندارد.
*دولت انگلیس که از سیاست های دولت افغانستان
وشکست نیروهایش در مناطق هلمند سر خورده شده خواست این عقده را در لندن باز
گشائی نماید، آن هم بالای افغانها ؟؟!
انگلیس ها که ازین پارادوکس سیاسی دولتمردان ما به
ستوه آمده اند افغانستان را محل امن خوانده وبا یک اقدام عجولانه برخلاف مفاد
موافقت نامه کنوانسیون ژنو در باره پناهندگان دستور إخراج دسته جمعی یکعده
افغانهای را که در انگلستان منتظر اقامت بودند صادر نمود، که سر نوشت 22 تن از
هم میهنان ما که تمام هستی، خانه و کاشانه خودرا در افغانستان از دست داده
بودند و تمام أعضای فامیل واقارب شان به خارج از افغانستان پناهنده اند ازین
سیاست مبهم متأثر شد.
د ولت انگلیس با إعزام إجباری شان به افغانستان همو
طنان ما را دوباره مهاجر وآواره ساخت ، وقتی دوباره مهاجر میگویم بدین مفهوم
است که اقارب وأعضای اینعده از هموطنان ما در کشور های غربی آواره اند ودر
افغانستان کسی را ندارند وقتی دوباره به إخراج اجباری مواجه میشوند هر چند
افغانستان ملک اصلی شان است چون کسی راندارند وخانه وکاشنه وامکانات زندگی
خودرا قبلا فروخته اند به مهاجر بی کوی وکس میمانند که در وادی بی کسی وبی سر
پناهی سر گردانند. انگلیس ها با این عقده گشائی کوشیدند شکست موسی قلعه را در
لتدن جبران نمایند. باید یاد آور شوم که هم مبارزه با تروریزم وظیفۀ جامعه
جهانیست وهم توجه ورسیده گی به حقوق پناهندگان که انگلیس ها از موسی قلعه تا
لندن از عهده این مسئولیت بر آمده نتوانستند. در موسی قلعه هموطنان مانرا به
پیروان القاعده سپردند ودر لندن عدۀ از هم میهنان پناهندۀ مارا بی سر نوشت
ساختند که نهایت قابل تأسف است.