مهاجرت غم انگیز خانواده های هزاره از مناطق شان
انجنیر سخی ارزگانی
اصلا در ارتباط فقر، محرومیت، حق تلفی، محکومیت، اسارت هزاره ها باید گفت که با تبعید اجباری هزاره ها از مراکز شهری خراسان قدیم در امتداد 250 سال اخیر به سوب مناطق صعب العبور، کوهستانی، دره های بی حاصل، برف گیر در مناطق مرکزی افغانستان آغاز گردید.
پس از به قدرت رسیدن امیر عبدالرحمن و به خصوص با سیاست های استبدادی، نوکر منشی اش به انگلیس و عملکردهای تصفیه نژادی و قومی او در تمام افغانستان بود که خاصتا هزارستان و مردم شجاع و تمدن پرور آن در محراق، تحقیر، تکفیر، چپاول، کوچاندن اجباری، فقر اقتصادی، اجتماعی، بردگی، فروش، کله منارها، قتل های دسته جمعی، غصب اراضی و... تباه کننده ای قرار گرفتند. از آن روز ببعد به صورت قصدی مناطق بومی هزاره ها در مزکر ثقل تحریم های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و... همچنان مورد خشونت دولتمداران خودکامهء قبیلوی، خاندانی و نژاد پرست افغانستان نیز واقع گردید.
لذا، روی ملحوظات بالا است که مناطق هزاره همواره دامن گیر فقر و فاقه خانمان سوز بوده و گرسنگی، بی سرپناهی، مریضی، بیکاری، بی سوادی و... به صورت وحشت انگیزی تمام بدنهء این جامعه تحت ستم و محکوم را فرا گرفته اند.
پس خوب خواهد بود که به قسمت از این گزارش مستند و تکان دهنده از صفحهء آریایی تحت عنوان: «زمستان یا فصل مرگ غریبان افغانستان» را باهم یکجا از نظر بگذارانیم تا خوانندگان عزیز و گرانقدر صحت و سقم ادعای بنده را در این مناطق قصدا فراموش کرده، از هم تفکیک نمایند:
«... در مناطق مرتفع بخصوص دامنههاي كوه بابا و هندو كش ارتفاع برف به بيش از دو متر ميرسد كه اين باعث ميشود، مردم اين مناطق فقط سه ماه كار كنند و ۹ ماه ديگر در زندان برف و سرما محبوس شده و فقط مصرفكننده باشند.
اين گزارشي حكايت از وضعيت مردم در شهرها و مناطق معتدل اين كشور دارد و در ساير مناطق افغانستان زنده ماندن درزمستان هنراست، به دليل ريزش، جادهها بسته ميشود و مردم اگر اندوختهاي از قبل نداشته باشند با مرگ مواجه ميشوند.
يك نهاد بينالمللي كه در مناطق مركزي و هزاره نشين افغانستان فعاليت ميكند در اواخر پاييز امسال اعلام كرد كه۵۰ درصد از مردم ساكن اين مناطق به دليل خشكسالي با خطر قحطي روبه رو هستند.
موسسه انگليسي اكسفام با انتشار گزارشي تحقيقي از اين مناطق، اخطار داد كه به دليل فرا رسيدن فصل زمستان خطر بروز يك فاجعه انساني ساكنين مناطق مركزي افغانستان را تهديد ميكند.
در اين گزارش آمده است: مردان اين مناطق به دليل خشكسالي پنج سال اخير مجبور به مهاجرت به ايران و پاكستان براي تهيه مواد غذايي شدهاند و زنان و كودكان با مشكلات زيادي مواجه هستند. ....
اكسفام در گزارش خود تاكيد كرد كه مواد غذايي در اين روستاها كه در محاصره برف قرار گرفته و راهها نيز به تدريج بسته ميشود نزديك به اتمام است.
دولت افغانستان نيز چندي قبل اعلام كرده بود كه در حدود دو ميليون و۵۰۰ هزار نفر در سراسر افغانستان به دليل ادامه خشكسالي در شش سال گذشته با خطر گرسنگي روبرو هستند.
براساس اعلام نهادهاي بينالمللي و دولت افغانستان، اكنون در حدود هفت ميليون نفر افغان در اين كشور به كمكهاي بينالمللي براي ادامه زندگي خود نياز دارند.
همچنين در روزهاي گذشته برنامه جهاني غذا وابسته با سازمان ملل اعلام كرد كه به دليل ريزش برف و بسته شدن جادهها توزيع مواد غذايي در مناطق مركزي و هزاره نشين افغانستان متوقف شده است.
ريك كارسينو نماينده برنامه جهاني غذا در بيانيهاي افزود كه اكنون راههای مناطق هزاره نشين كشور كه با خطر گرسنگي نيز مواجه ميباشد، مسدود شده است.
زمستان فصلي بيرحم براي مردم افغانستان بخصوص هزارههاست كه در مناطق مركزي اين كشور زندگي ميكنند، بايد نهادهاي امدادي مواد لازم را براي مردم اين مناطق تهيه كنند.
دركل زمستان در افغانستان چنان سخت است كه حتي جنگ نيز متوقف ميشود و جنگ ديگر براي زنده ماندن آغاز ميشود.» منبع: سایت آریایی 28 جدی 1385 خورشیدی برابر با 18 جنوری 2007 میلادی.
بازهم درهمینص فحهء آریایی زیرعنوان: «مهاجرت هزاران نفر از مناطق مرکزی افغانستان» درج گردیده که توجه دردمندان، علاقه مندان انسان دوست و ملی را به خود معطوف می دارد که ذیلا تقدیم می گردد؛ تا شما خوانندگان عزیز یکی از بی کفایتی و عدم توجه دولتمداران افغانستان مجامع کمک دهنده بین المللی را نسبت به این مردم بلا کشیده نیز خوب درک نمایید:
«به گفته عبدالمناف قانع رییس اداره مهاجرین ولایت بامیان هزاران نفر از ساکنین این ولایت به علت فقر و مشکلات در حال ترک مناطق خود در مرکز افغانستان هستند.
وی روز چهارشنبه در این ولایت به خبرنگاران گفت: در سال ۲۰۰۶میلادی، چهار هزار و ۵۰۰ خانوار از قوم هزاره به علت مشکلات اقتصادی و طبیعی مانند خشکسالی از این مناطق به سایر شهرهای افغانستان مهاجرت کردند.
رییس اداره مهاجرین ولایت بامیان تاکید کرد: اکنون تعداد ۵۰۰خانوار از مردم این منطقه به دلیل نبود غذا و سوخت از سایر ولسوالی های این ولایت به مرکز بامیان مهاجرت کرده و در غارهای اطراف مجسمههای باستانی بودا ساکن شدهاند. وی افزود: به دلیل نبود امکانات لازم ، احتمال بروز یک فاجعه انسانی در این منطقه از افغانستان وجود دارد.
طی سالهای گذشته بامیان و مناطق مرکزی افغانستان یکی از مناطق امن این کشور بودهاند که به دلیل عدم توجه دولت مرکزی، یکی از فقیرترین نقاط افغانستان به حساب میآیند. » منبع: سایت آریایی/ 28 جدی 1385 خورشیدی برابر با 18 جنووری 2007 میلادی.
از ورای گزارش متذکره نباید چنین فهمید که بحران قحطی، بی خانمانی، گرسنگی و مصائب دیگر صرفا مناطق هزاره ها را فرا گرفته اند، بلکه در خیلی از ولایات کشور و حتا شهر کابل نیز شاهد آوارگی، بیکاری، فقر اقتصادی بخش چشمگیری از مردم مصیبت دیده و تحت ستم خویش در این فصل سرد زمستان سال هستیم.
وقتی که 4500 خانوار مهاجر شده است. اگر هر خانواده به طور اوسط دارای پنج فرزند باشد، در این صورت تعداد مجموعی آوارگان و مستحق به کمک عاجل به 22500 نفر می رسند که در کام تباهی «خشم» زمستان سرد قرار گرفته اند.
متأسفانه که دولتمداران کشور ما و جامعه جهانی مسؤلیت های لازم خودها را در تمام نقاط افغانستان و به ویژه در مناطق هزاره انجام نداده اند. اما بازهم امروز مناطق هزاره مثل سالیان گذشته خارج از توجه و مسؤلیت حاکمان انحصارگر و متعصب قرار گرفته که نتائج آن، مهاجرت هزاران خانوادهای هزاره از مناطق شان در وضع کنونی می باشد.
بازهم، چرا هزاره ها با انواع مختلف و آنهم خیلی ها «مرموزانه» در محور انتقام گیری سیاست های عبدالرحمن خانی و ملا عمر خانی قرار می گیرند؟
همه خوب به حافظه دارند که آقای حامد کزری با تعدادی از اعضای کابینه های قبلی خویش «دو مراتبه» به شهر باستانی بامیان سفر نمودند. از شهر ویرانه و سوخته بامیان که یکی از نتایج عملیات ضد انسانی طالبان در کشور بودند، دیدن نمود. آقای کرزی با همراهان شان از خانه های به آتش کشیده شده، عقب مانی منطقه، وضع فلاکت بار اقتصادی- اجتماعی و حیات حقیرانهء مردم شدیدا اظهار تأسف کردند.جناب کرزی و اعضای کابینه شان از خانواده های دیدن نمودند که در مغاره های کوه ها بدون کوچک ترین امکانات ضروری به حالت مرگ زندگی می کردند.
بعد، آقای کرزی در برابر جمع کثیری از زنان، کودکان، سالمندان و مردم ولایت بامیان با «گلوی» پردرد و گرفتهء خویش وعده کمک های «عاجل» را داد و مردم مصبت دیده و زخم خوردهء این شهر را دل انگیزانه «دلجویی» نمود. بیوه زنان، اطفال، موی سپیدان، کودکان و اهالی شهر و اکناف که عزیزان، دارایی، خانه و کاشانه یی خودها را در برابر تهاجمی نظامی و کشتارهای طالبان از دست داده بودند؛ مردم ولایت با سخنان ترحم انگیز، نوازشگر، حمایت و تعهد رییس کشور شان دل بستند و به امید بازسازی و کمک های وعده شده یی از خوشی به خود می بالیدند. و همچنان «نمازهای حاجت» را به گردن گرفتند تا اگر هرچه زودتر وعده های رییس دولت برآورده شوند.
از آن روز تا کنون مدت پنج سال سپری گردیده که تعهدات آقای کرزی عملی نگردید و نتایج آن منجمله در حال حاضر هزاراران خانواده های روستایی و حتا شهری ولایت بامیان در حال فرار هستند که یک «بحران جدید» دیگری اجتماعی را به بار آورده است.
خوب به خاطر داریم که پس از سقوط رژیم سیاه، ضد انسانی و ضد اسلامی طالبان در افغانستان بود که «سفیر» وقت ایالات متحده امریکا در حین بازدید خویش از بامیان، اظهار داشت که بامیان «امن ترین» ولایت افغانستان می باشد که باید قبل از همه کار بازسازی، تحقق جامعه مدنی و دموکراسی از بامیان آغاز گردد. این چنین وعده سفیر امریکا نیز به دل های این مردم آسیب رسیده، شهید دیدهء ما، نقش بست و خوب چنگ زد. اما، از آن روز تا کنونی کسی از مقامات امریکایی و دولتمداران افغانستان نپرسید که چرا تعهدات شما در قبال بازسازی بامیان به فراموشی سپرده شدند؟
وقتی که اینگونه تعهدات دست اندرکاران وقت در بامیان به صورت آگاهانه عملی نگردیدند؛ آیا این یک «توهین» بزرگ، یک «تعصب» عریان و همچنان ضد انسانی و ضد اسلامی در مورد مناطق و جامعه هزاره نمی باشند؟
آیا رهبران احزاب و نخبگان هزاره تا حال چه گونه اقدام لازمه را در قبال چنین تعهدات رییس جمهور، سفیر امریکا و سایر نهادهای خارجی در مورد کمک و اعمار مجدد این مناطق فراموش شده و مخروبه هزارستان که مرکز ثقل افغانستان تجزیه ناپذیر و عزیز است، نموده اند؟
این چنین معاونین وکلا، وزیران، مامورین و... محترم که از سهمیه حقوق قومی شان در پارلمان، قضاء، حکومت و نهادهای مدنی به کرسی های قدرت نشسته اند و از امکانات کافی و حتا اضافی زندگانی خویش برخوردار هستند؛ آیا اینها در مورد رفع نیازمندی هزاران گرسنه، بی پناه، بیکار، خانواده های مهاجر و سایر آسب رسیدگان چه اقدامات لازمه را نموده اند؟
آیا مهاجرت سیل آسا و غم انگیز خانوادهای هزاره از مناطق شان و فقر سایر آسیب دیدگان کشور ما در این فصل زمستان سرد برای قدرتمندان و حکام کشور ما و حامیان بین المللی شان شرم آور نمی باشد؟
28 جدی 1385 خورشیدی برابر با 18 جنوری 2007 میلادی/ آلمان