نواندیش
دستان پنهان در قوام دهی فلم کابل اکسپرس
موهن ترین فلم در تاریخ هندوستان ، بنام " کابل اکسپرس " وارد عرصه ء سینما گردید. فلم " کابل اکسپرس " ظاهراً روایتی در زمان سقوط طالبان است که دو ژور نالست هندی بنامهای سهیل خان ( جان ابراهام ) ، جی کپور ( ارشاد وارثی ) همراه با یک خانم امریکایی به اسم لیندا ارسینو ( جسیکا ) میخواهند از افغانستان گزارشی تهیه کنند. در این فلم حنیف همگام ( خیبر ) از افغانستان به حیث رهنما و راننده کار نموده که تقریبآً همه کاره ء فلم به شمار می رود. عمراخان افریدی ( سلمان شاهد ) نقش طالب پاکستانی را به عهده دارد.
ما در این یادداشت قصد بررسی محتوای داستانی و هنری این فلم را نداشته و آنرا به فرصت دیگر می گذاریم ، فقط می خواهیم روی اهانت بزرگی که از سوی دست اندر کاران این فلم نسبت به مردم افغانستان صورت گرفته مکثی داشته باشیم.
فلم " کابل اکسپرس " با نیت خصمانه ودر تقابل آشکار با مردم افغانستان وبطور اخص در ستیزه با جامعه هزاره تهیه گردیده است. ناگفته پیدا است که دستان پشت پرده در داخل افغانستان در سمت دهی این فلم " هزاره ستیز " نقش مرکزی داشته که نمیتوان آنرا نادیده گرفت. تا هنوز آنچه که برملاشده است ، وزارت اطلاعات و فرهنگ ، وزارت دفاع ملی ، افغان فلم وعظیم فلم در تامین امنیت ، رهنمایی محلات وتهیه ء وسایل لوژستیکی این فلم به شمول تانک از زمین وهلیکوپتر از هوا ، با کارگردان فلم همکاری بی شایبه داشته که بدون این مساعدت به هیچ وجه این فلم نمیتوانست تکمیل شود. کمک کننده گان از قبل با محتوای سناریو آشنایی داشتند و به یقین که در برش های اهانت به جامعه ء هزاره ، مشوره های هم داده اند. خواننده ء گرامی در ک می نماید که با در دسترس قرار دادن وسایل پرمصرف برای تهیه ء چنین فلمی ، نا مکمن است سناریوی آن از نظر دست اندر کاران وزارت اطلاعات و فرهنگ نگذشته باشد. منطق حکم می کند که پس از فهم روایت فلم ، که محور اصلی آنرا اهانت به میلیونها هزاره تشکیل می داد ، وزارت فرهنگ به خاطر همگامی با این فلم شاید دست از پا نشناخته وهرگونه همکاری که از دست شان بر می آمده در اختیار " کبیر خان " دایرکتر فلم قرار داده باشد.
گرچه " هزاره ستیزی " در افغانستان تاریخ طولانی دارد وبر بنیاد همین " ستیزه " بوده که حد اقل در طی یک سده از قتل عام گرفته تا تبعید وزندان ، صدها هزار هزاره نابود گردیده ومتاسفانه این فرایند تلخ و خونین در اشکال مختلف خویش تا کنون ادامه دارد. باری گفته بودیم که هزاره ستیزی در افغانستان فقط از سطح به عمق رفته است ودر ماهیت آن هیچگونه تغیری نیامده است. به گونه ء مثال در این اواخر عطامحمد والی بلخ ، به خاطر اینکه توانسته باشد روح ستیزه گری خود را با هزاره ها نشان بدهد ، آگاهانه " کارته ء وحدت " را بنام " امیر عبد الرحمن خان " مسمی می سازد. تا بدین سان بگوید که من عبد الرحمن ای را به عنوان یک قهرمان ملی ستایش می کنم که در طی نبرد پنج ساله ء خویش با هزاره ها ۶۲ در صد این مردم را نابود کرد ومن ( عطا محمد ) به پاس این خدمت بزرگ ( ! ) امیر ، نامش و خاطره اش را گرامی میدارم. مسلماً در آنسوی فلم کابل اکسپرس نیز ، هزاره ستیزان مشغول توطئه گردیدند و طبیعتاً کارگردان و کمپنی هندی را از در آمد چنین فلمی اطمینان دادند وشاید هم علاوه بر وسایل تهیه ء فلم ، مشوق های دیگری نیز در اختیار شان گذاشته باشند که محاکمه ء دست اندر کاران این فلم ، حقایق زیادی را به میدان خواهد آورد.
فلم کابل اکسپرس ، از لحاظ ادای زشت ترین و ناهنجارترین کلمات ، رکورد نوی را در جهان سینما به ثبت رسانید . توجه نمایید که حنیف همگام و طالب پاکستانی ، هزاره ها را چنین معرفی میکنند :
- هزاره ها دزد ، غارتگر ووحشی هستند. هزاره ها مردم را برهنه میکنند وبه زنان تجاوز می نمایند. به فرق دیگران میخ می زنند. هزاره اجناس را غارت میکنند و به پاکستان می فروشند. و طالب پاکستانی می گوید که من این ها را ( دو سرباز هزاره ) مثل سگ کشتم.
در اینجا بصورت کل و بدون استثنا یک ملیت بزرگ که سر به میلیونها انسان می زند ، مورد اهانت و ناسزا قرار گرفته است . این بستر سازی فرهنگی بدون شک بیانگر تفکر پنهانی کسانی در داخل افغانستان است که می خواهند از زبان خارجی ها به عنوان یک تمسک ، ستیز شان را باهزاره ها ، طوری به نمایش بگذارند تا این جامعه در سطح جهانی اعتبار و ارزش خو درا ازدست بدهد. فراموش نبایدکرد که رسانه ها ، امروز در جهان نقش محوری در ارزشیابی های مثبت و منفی جوامع بشری داشته و دارند. هزاره ستیزان بسیار حساب شده و دقیق فلم " کابل اکسپرس " راه اندازی نموده اند و خواسته اند که از هزاره ها یک اتنی " غارتگر " ، " وحشی " ، " قاتل " وتجاوز گر " را در سح بین المللی تصویر بدهند و بدین گونه درفعل و انفعالات سیاسی افغانستان و تصمیم گیری های که به نحو جامعه ء بین المللی در آن دخیل می باشد ، از ورود هزاره ها جلوگیری نمایند. این در واقع هوشدار بسیار روشن برای جامعه ء هزاره است که ماهیتاً هیچ تغیری در ذهن هزاره ستیزان به وجود نیامده است. فلم " کابل اکسپرس " یکبار دیگر ثابت ساخت که خصومت تا چه حدی نسبت به هزاره ها در افغانستان فوسیل شده و حجیم است. گذر ازاین لایه ها ی ستبر ، نیاز به همبستگی ویکپارچگی این جامعه داشته که آگاهانه دست در دست هم بدهند از شرافت ، حیثیت ، هویت وکرامت انسانی خود دفاع نمایند. فلم "کابل اکسپرس " نشان داد که هزاره ها بدون تمیز مذهبی ، منطقوی وآیدیاهای چپ ، راست ، میانه وغیره به طور کل در معرض بدترین اهانت قرار گرفتند. این هوشدار می تواند برای کل جامعه ء هزاره میزان بلندی از تجربه پذیری و آموزنده گی داشته باشد ، تا همدیگر را نشانه نگیرند وبرای بقای کل این جامعه از کمترین امکان سود ببرند. وقتی کل جامعه ء تورا "جانی " و "غارتگر " خطاب نمایند ، می خواهند برای به اصطلاح این " جانیان " و " غارتگران " چند میلیونی ، طناب دار را نیز ببافند.
" کبیر خان " سناریو نویس ودایرکتر فلم ، در مصاحبه با بی بی سی میگوید که :
- من واقعیت های افغانستان را تصویر کرده ام واز تجارب خود سود برده ام.
معلوم نشد که این کبیر خان تا چه حدی از واقعیت های افغانستان آگاه بود و چه وقت ، در کجا ودر کدام یک از مناطق افغانستان تجربه آموخته که اکنون تصویر پردازی خودرا مبتنی به همین تجربه اعلام می نماید. از سوی دیگر اگر از پرده نشینان توطئه گر ، بگذریم . این حنیف همگام که در تلویزیون طلوع با قیافه ء اش آشنا هستیم ، و خودش هم در آغازخود را بازیگر محوری فلم نامید. این آقا آیا تنش های قومی جامعه ء افغانستان درک نمیکرد؟ بد تر ازآن قراربرخی از نوشته ها گفته می شود که حنیف همگام از " بکوول غزنی " واز جمله ء سادات هزاره است. اگر چنین باشد ، مشت های زیاد و انکار ناپذیری باز میشود ، هزاره ء که سید کرام را مقدس گفته ودرصدر مجلس مینشانید ، خود و فرزندانش نان برای خوردن نداشت اما شکم " آغا " را همیشه سیر نگهمیداشت و نمیگذاشت که " جناب " دست به آب گرم و یخ بزند. چون مرید ، " مرید وار " در خدمت " مرشد " بود. اما این بار نیز " مرشد " مانند گذشته اورا از پشت خنجر زد. پس از آن اگر هزاربار برای کتمان نیت " هزاره ستیزی " اش داد سخن بدهد و یا اشک تمساح بریزد ، ماهیت قضیه تغیر نمیکند ، فقط یک چیز را ثابت می سازد که باور به " لفاظی " های ظاهراً دلسوزانه ای این به اصطلاح "مکرمین " ، ساده لوحی و سطحی اندیشی باورمندان آنرا نشان می دهد وبس.
در فلم کابل اکسپرس نکات قابل تامل و بی پاسخ بسیار است اما روی چند مطلبی که از ریشه با واقعیت بیگانه است ، میتوان انگشت گذاشت :
۱ - در طی سه دهه ، حتی یک مثال از کشته شدن یک ژورنالست خارجی در هزاره جات ومناطق هزاره نشین وجود نداشته است. پس این که گویا هزاره ها ژورنالیستان را می کشند ، یک دروغ آشکار است.
۲ - هزاره ها در امتدادشرق افغانستان تا تورخم هیچ پوسته ای نظامی نداشته که به گفته " کابل اکسپرس " به اصطلاح به غارتگری بپردازد. بلکه در این امتداد غارتگری دیگران اظهر من الشمس یوده که " زرداد " یکی از این نمونه ها است. وی اکنون در بازداشت کشور انگلستان می باشد وافراد زرداد بود که گوشت بدن مسافران را با دندانهایش برمیکندند. برخلاف هزاره ها ، هزار گونه خطر را پذیرا میشدند تا از این پوسته ها عبورنموده ودههانفر در گذر ازاین مناطق به شهادت رسیده اند. ودر زمان طالبان اساساً هزاره ها نمیتوانستند ، خود را به تورخم برسانند ، چون هزاره ستیزی طالبان بر همه هویدا می باشد.
۳ - دروغ دیگر اینکه دوسرباز که گویا هزاره اند ، غیر هزاره هستند که دست اندرکاران می دانند که پیاده کردن چنین سناریو تاچه حد حساسیت برانگیز بوده که هیچ فرزند هزاره تن به چنین خیانت ملی نمی دهد.
۳ - هزاره ها هیچگاهی دست به غارت ملی نزده اند تا به اصطلاح اجناس غارت شده را به پاکستان بفروشند. برخلاف این دیگران بودند که درختان پسته ، استخوان مرده ، آهن های کهنه ، بس ها واشیای موزیم ملی ، سنگهای قیمتی و خاک تندیسهای بامیان را به پاکستان فروختند ، چنانچه بی نظیر بوتو صدراعظم اسبق پاکستان گفت که بخشی از اشیای موزیم افغانستان نزد او محفوظ می باشد ، هرگاهی دولت ملی در افغانستان به وجود آید آنها را دوباره مسترد میکند.
۴ - اصطلاح میخ کوبیدن هزاره ها بر فرق دیگران از همان جعلیاتی است که آگاهانه برای بدنام ساختن این قومیت بزرگ ، بافته شده است. تا هنوز اسم یک فرد ذکر نشده که گویا برفرقش میخ کوبیده شده باشد. در کنار دهها اصطلاح اهانت بار چون " گلخنی " ، " تبنگی " ، " بینی پچق " ، " چنگیزی " ، " جوالی " ، " پیش پای بین " ، " قلفک چپات " وسایر القاب توهین کننده ، این اصطلاح را نیز اضافه کرده اند.
نتیجه گیری :
فلم اهانت بار " کابل اکسپرس " نسبت به جامعه ء هزاره با عکس العمل جدی این جامعه مواجه گردید. تجمعات در داخل وبیرون از کشور علیه این فلم سازمان یافت. در جلسه شورا ی وزیران پیگرد قانونی بازیگران ودست اندر کاران این فلم ، هدایت داده شد. این فلم در واقع به تنش های ملی در کشور دامن زده و آگاهانه قومیت های افغانستان را رو در روی همدیگر قرار میدهند. روی پرده آمدن این فلم خیانت ملی به شمار رفته که یکبار دیگر می خواهند افغانستان را در دریای خون غوطه ور بسازند. مسلماً حیثیت جامعه ء هزاره به چند معذرت خواهی اعاده نمیشود. باید تمام دست اندر کاران علنی و مخفی این فلم مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند و هرچه زود تر به محاکمه کشانیده شوند. وتا وقت که این خاینین ملی در برا بر دادگاه مردم افغانستان احضار نشوند و به جزای قانونی نرسند ، هرگز نمیتوان حیثیت میلیونها شهروند هزاره را اعاده شده دانست. با توجه به اینکه دولت هندوستان از مردم افغانستان وبه خصوص از جامعه ء هزاره نه تنها معذرت خواهی باید نماید ، بلکه شهروندان دست اندرکار وکمپنی هندی تولید فلم را به محاکمه فرا بخوانند.
در خاتمه باید گفت که بر جامعه ء هزاره است که اجازه ندهد که چنین توهین بزرگ بدون اعاده حیثیت وکرامت انسانی شان ، به خاموشی بگراید وچند صباحی گرم باشد وبعد ترفند های هزاره ستیزان کارایی یابد و سرد شود. چون ازاین گونه فریبکاری ها را بسیار دیده ایم ونباید دوباره در دام فریب گرفتار آمد. باید شجاعانه ، منطقی و قانون مدارانه از حق خویش به دفاع برخاست.
۲۵ جدی ۱۳۸۵