اعدام صدام حسین
در دادگاه عدالت! امریکایی!
دستگیر نایل
تاریخ ، نشان داده است که بسیاری از دکتاتوران تاریخ وبد کاران زمانه ها، پاداش اعمال بد وجنایتکارانهء خود را پیش از آنکه به محکمهء عدالت الهی بروند، درهمین دنیا دیده اند. صدام حسین، ریس جمهوری پیشین عراق ازجمله همان کسانی بود که به تاریخ سی ام دسامبر،به کیفر اعمال جنیاکارانهء خود رسید. صدام،یک دکتاتور بیرحم، یک جنایتکار قسی القلب وحکمروای مستبد درتاریخ معاصر عرب بود. وبیجا نبود که در انتظار چنین سرنوشتی، دقیقه شماری میکرد. درامه ء اعدام صدام حسین درعراق،درست تکرار تجربهء تلخ سرنوشت آخرین خلیفهء آل عباس ( المستعصم بالله) را در ذهن تاریخ، تداعی میکند که بدست هلاکو خان درسال ( 656 هجری مطابق 1258 م) صورت گرفته بود. همانگونه که خلیفهء عباسی دربرابر هجوم مغل،ایستاده گی نکرد، واز سقوط خلافت 524 سالهء بنی عباس جلوگیری ننمود، وحسادت های متضادی را در جهان اسلام دامن زد، وسقوط بغداد بدست مغل کمال مطلوب بشمار نمی رفت. زیرا آنها هرگز خواهان ( دفع فاسد به افسد) ورهایی از چاله به بهای فرو افتادن درچاه، نبودند اما سقوط صدام حسین در سال 2003 میلادی آرزوی اکثر کشورهای عربی و منطقه بود که آن، به بهای فرو افتادن مردم عراق درچاه دموکراسی وارداتی امریکایی وحرص بیرون کشیدن ذخایر نفتی عراق وپایگاه سازیهای آنها در خاور میانه، تمام شد.
ملی گرایان عرب و مخالفان صدام اگر خواهان سقوط این دکتاتور عربی بودند، مگر نمی خواستند شاهد سقوط تمدن یکهزارو چهارصد سالهء اسلامی وفرهنگ اسلامی وکشتار جمعی وسرکوب خونین جنبش های آزادیخواهانهء مردم آن کشور هم باشند. وقیام های ملی وآزادی طلبانهء ملت عراق، تروریست والقاعده تعبیر گردد. شیعیان وکرد های عراق که ستم های فراوانی از رژیم صدام کشیدند،از اعدام صدام بدست امریکایی ها، ابراز شاد مانی کردند. یک پناهندهء کرد عراق در لندن شام همان روز اعدام صدام دریک مغازه که مصروف خرید عید بود وخیلی خوشحال بنظر میرسید، وبه زبان فارسی صحبت میکرد، ضمن سوالی بمن گفت: « ما کرد ها، امروز دو عید داریم! یکی عید قربان، ودیگری اعدام صدام حسین.» اما ایکاش آنها خود شان با تشکیل یک حکومت ملی وایجاد محکمهء بیغرض وعدلی ملی که اختیار آن بدست خود شان میبود، تا صدام را به میز عدالت ملی می کشانیدند.
برطبق آماری که ازطرف رسانه های معتبر بین المللی منشر گردیده، از سال 2003 یعنی از اشغال عراق توسط امریکایی ها تاکنون بیش از ششصد هزار شهروند عراقی درنتیجهء عملیات نظامی امریکاییها وخشونت های مذهبی وسیاسی ، کشته شده اند. که دراین جریان، سه هزار سرباز امریکایی نیز حیات خود را از دست داده اند. یعنی به بهای یک سرباز امریکایی، خون دوهزار شهروند عراقی ریخته شده است. خلیفه مستعصم را، سربازان هلاکو خان، درنمد پیچانیدند وآنقدر نمد ما لش کردند تا جان داد. این کار را بخاطری درحق مستعصم کرده بودند که ستاره شناسان به هلا کو خان گفته بود که خلیفهء بغداد،به قول مسلمانان،جانشین پیامبرونمایندهء خدا درروی زمین است. و در صورت کشتن او،شاید از آسمان سنگ ببارد ویا آفتی ازآسمان نازل گردد. خواجه نصیر طوسی که وزیر هلاکوخان بود، مشوره داد که خلیفه را درنمد پیچا نند ومالش بدهند. اگرحادثه ای رخداد،ازکشتنش، پرهیز کنند واگرنه، بکار خود ادامه بدهند. اتفاقا همان روز،برگی از درخت فرو نیامد وبادی هم نه وزید تا حجتی برای نجات خلیفه میشد.
قتل خلیفهء بغداد، تنها یک حادثهء فردی نبود که به مرگ او خانمه پذیرفته باشد، بلکه هشتصد هزار انسان بیگناه زنان ومردان ، بدست سپاهیان مغول، کشته شدند. چیزی که هنگام سقوط حکومت صدام بدست امریکاییان نیز اتفاق افتاد وبیش از ششصد هزار شهروند عراقی تا کنون کشته شده اند.
به دار آویختن صدام حسین اگر از یکطرف تطبیق عدالت اجتماعی وانتقام گیری ملتی از یک دکتاتور تاریخ بود،انتقام گیری یک ابر قدرت جهانی راهم تمثیل میکرد که حاکمیت ملی یک کشور مستقل را زیرسوال برده بود. صدام را نه ملت عراق، بل یک دکتاتور دیگر واستکبار جهانی که دشتش بخون نیم ملیون شهروند عراق ودهها هزار شهر وند افغان وفلسطین سرخ است، بدار اویخت. فاجعه، درهمینجا است. نمایشنامهء بدار آویختن صدام، وانهم در روزعید قربان، روز مذهبی وخوشی مسلمانان جهان ، نشان دادند که استکبار جها نی چگونه از مسلما نان جهان به بها نهء دموکراسی واعاده حقوق بشر!! وجلوگیری از تولید سلاح هسته وی، انتقام میگیرد وچگونه اهانت وتحقیر به زعیم یک کشور را تمثیل میکند. شگفتی آور اینست که چگونه خواجه نصیر های زیادی در دستگاه قدرت حاکمهء عراق وجود دارند که اینجا ترس ازملت عراق را در دل انتقام جویان خارجی می اندازند. تا عمل حکم را شدید تروافتضاح آمیز تر،تمثیل کنند. و برخی ازرهبران جهان اسلام از جمله ( جمهوری اسلامی ایران) نیز بر این اقدام، مهر تایید می زنند. به محض این دلیل که صدام عامل اصلی جنگ هشت ساله میان عراق وایران بوده است. مگر تحقیر واهانت یک رییس دولت اسلامی در روز عید قربان وبدار آویختن رامیتوان پاداش آن سیاست های خود کامه ومستبدانهء صدام دانست؟ تحقیر به ارزش های اسلامی وبی اهمیت جلوه دادن سنت های جلیل مذهبی میتواند پاداشی مناسب به یک دکتاتور تاریخ باشد؟
این ادعا بدان معنا نیست که صدام، نمایندهء تمام جهان اسلام بود. اگر نماینده گی ازهمه مسلمانان جهان را نکند، از ملت با غروری نماینده گی میکرد که 524،سال افتخار جهان اسلام بود. اگر دکتاتور وخود کامه بود، درخاور میانه و جنوب آسیا ودیگر کشورهای اسلامی، کدام رهبر دولت ،دموکرات است کدام رهبر به ملتش حق داده است که به آزادی های مدنی وحق شهروندی دست یابند؟ کدام رهبرجهان عرب است که به پیشخوان چرب امریکا وغرب، چشم ندوخته است و به دهل آنها نمی رقصد؟ با بدار آویختن صدام با شکل افتضاح آمیز واها نت بار،آهی از دل یک رهبر عربی بر نخاست ! نه بخاطر قتل صدام بل، بخاطر اهانتی که به او وبه سنت دینی شده بود؛ بخاطر ملتی که بیش از ششصد هزار شهید وقربانی داده بود، بخاطر ملتی که هرروز، دهها وبلکه صد ها شهر وند خود را در خشونت های مذهبی وعصبیت های قومی پس از اشغال، قربانی میدهند. ملتی که امروز، در زیر پاشنه های آهنین استعمار گران غرب، واستکبار امریکا، خورد و خمیر میشوند. این اعدام میشد که در یک مخفی گاه و دور از انظار رسانه ها و نما یش به شبکه های تلویزیون ها صورت میگرفت. اما چون هدف امریکایی ها تحقیر مردم عراق وجهان اسلام بود،او را در انظار رسانه ها ، بدار آویخت. تا زهر چشمی باشد به دیگر رهبران جهان اسلام ما نند ایران و سوریه که از جانب امریکا، ( محور شیطانی) خوانده شده اند. رهبران سوریه وایران وفلسطین نیز، ازاین امر واین سرنوشت، درصورت ضرورت، مستثنی نیستند. دکتور نجیب الله، رییس جمهوری فقید افغانستان که امریکاییها آن را کمونیست ودست نشاندهء روس ها میدانست، با بقدرت رسانیدن طالبان درکابل نیز همین سرنوشت راتجربه کرده بود. ومعلوم بود که سر رشتهء کار،وتوطیه،بدست کیها بود.
______________( هالند_ جنوری 2007 )