رضا خينجی
سی تن دربدخشان از گرسنگی جان باختند ، جان هزاران تن ديگر در معرض خطر قرار دارد
پيشنهاد برای تشکيل کميسيون عالی ( انتقالات و رفاه عامه ) در سطح کشور
ولايت بدخشان از ولايات بزرگ افغانستان است ، و دارای ثروت های قيمت دار طبيعی ميباشد. ولی از بخت بد و طالع ناسازگار هميشه از ديدگاه زمام داران افغانستان بدور مانده و کار ثمربخشی در آن صورت نگرفته است.
روزی از يکی از دانشمندان آن ديار در تيلفون پرسيدم که چه کارهايی را دولت ها درطول سالها و قرنهای متمادی دراين ولايت انجام داده است؟ او در جواب گفت ، اصلا دولت ها بدخشان را فراموش کرده اند. او بگونهً مثال افزود ، ما در تمام بدخشان يک وجب راه اسفالتی که يکی از مظاهر تمدن است نداريم و علی هذالقياس در ابعاد ديگر. درحاليکه بدخشان سربلند ، علاوه بر داشته های قيمتدار طبيعی ، طوريکه گفته امد هزاران شاعر ، نويسنده و دانشمند را در سطوح مختلف به جهان علم و معرفت به ازمغان تقديم کرده است. او همچنين بر سبيل مطايبه افزود که حتی موجوديت خرقهً مبارک را هم در اينجا لازم نديدند و آنرا به قندهار انتقال دادند. (1)
باشنيدن اين حرفها ، من نويسنده ، متاثر گرديدم و بياد روزگار جوانی افتيدم که در وقت حکومت اعلی جمعه گل خان صديقی سفری به فيض آباد داشتم. اين سفر که ذريعهً موتر لاری خليفه مومن پنجشيری از خان آباد صورت گرفته بود خاطرات راه ناهموار بدخشان ، بخصوص کوتل مهيب قره کمررا در خاطرم زنده کرد و همان شب خواب از چشمانم پريد.
دلچسپ اينکه جمعه گل خان باثر شکايات متعدد مردم آن ولايت از وظيفه برطرف شد مگر دو ماه بعد بحيث نائب الحکومهً ولايت قطغن مقرر گرديد. کاش به هرات يا قندهار مقرر ميشد که از چشم تيز بين مردم ما دورتر بود.
بهرحال آدم فکر ميکند که اين ملت گروگان است هرچه بخواهند بالايش انجام ميدهند و بازخواست گری وجود ندارد.
گفتم در آن روزگار جوان بودم و معرفتی با کسی در شهر فيض آباد نداشتم. چون کاکايم مدتی در آن سامان به دفاتر احصائيه ماموريت کرده بود و دوستی بنام ميرزامحمود خان مامور گمرک داشت که من طی نامه ای ازطرفش به وی معرفی شده بودم ، لذا در مدت توقفم مهمان آن گرامی مرد ، روان شاد ، بودم.
يکی از رسوم بس پسنديدهً مردم آنجا ، اينست که وقتی مهمان در محل وارد گردد ، همسايه ها شب هنگام با مقداری غذای لذيذ " خدا و هست " به ديدن او می آيند و با مهمان صحبت ميکنند و به اينصورت ، قدر شناسی نموده و رسم مهمان نوازی را که از نياکان با معرفت شان به ارث مانده بجا می آورند. آنها وقتی غذای شانرا بالای دسترخوان ميزبان می گذاشتند با لهجهً شيرين فارسی دری بدخشانی ، در حاليکه اثار نجابت از سيمای معصومانهً شان نمايان بود و نور اخلاص و محبت از چشمان شان برق ميزد ، خطاب به من می فرمودند : ( تبرک کنيد ) که اين طرز برخورد انسانی و آن خاطرات شيرين هر گز فراموشم نمی گردد. چون هر چيزکه از دل برخيزد بردل ها نقش ميبندد.
واينک مراتب تسليت خود را به خانواده های داغ ديده تقديم ميدارم.
حالا چند سوال از ارگانهای حکومتی دارم و پيشنهادهايم را نيز تقديم ميکنم :
1 ـ مورچگان هم در 9 ماه سال برای خود غذا جمع آوری ميکنند و سه ماه زمستان بمصرف ميرسانند حکومت و ارگانهای مسئولش چرا به اين مسالهً حياتی پيش بين نبودند و تدابير لازم را بموقع اتخاذ نکردند؟؟ تا حالا در برابر عمل انجام شده قرار نمی گرفتند. مگر نشنيده اند که ميگويند ( علاج واقعه را قبل از وقوع بايد کرد )
به عقيدهً من دادستان کل کشور حق دارد اين موضوع را که منجر به قتل سی نفر شده مورد بازخواست اصولی قرار دهد ، و مسئولين را به کيفر اعمال شان برساند تا درآينده چنين تراژيدی تکرار نگردد. شورای ولايتی نيز نمی تواند ازمسئوليت بری باشد.
2 ـ وکلای محترم ولايت بدخشان درشورای ملی چرا موضوع را در رابطه با اورگانهای محل و دواير مسئول حکومت درکابل از طريق کميسيون های مربوط تعقيب نه فرمودند؟ آقای گلاب زوی بخاطر حمايت حقوق موکلينش ( مردم ولايت خوست ) چندين بار است در رسانه های گروهی ( تلويزيون ها ) ظاهر ميگردد و ارگانهای حکومتی را متوجه وظايف شان ميسازد ، تا مردم متضرر نگردند.
3 ـ آرزومندم حالا به اين مسالهً مهم توجه مبذول گردد و مواد غذايی از طريق ممکن به ولسوالی های انجا طور عاجل رسانيده شود تا دامنهً تلفات گسترش نيابد. زيرا بقول ولسوال يمگان اهالی ده قريهً ديگر در آنجا نيز به قحطی مواجه اند و حيات شان در خطر ميباشد. بيم آن ميرود که آقای خرم وزير اطلاعات و فرهنگ از نشر چنين اخبار که مبين ناکامی دولت است جلوگيری نمايد و موضوع خاموش بماند. ( 2 )
4 ـ تا وقتيکه مردم ما به پای خود می ايستند و خود کفا ميشوند و بر مشکلات چيره ميگردند ، وزارت ماليه کشور و شخص حامد کرزی ، پول هائيکه به گدايی ازکشورهای جهان بخاطر بازسازی حصول ميگردد آنرا در کارهای تجملی ، مثل منار سازی بر بالای قبور قاتلين ملت افغانستان چون نادرخان وغيره بمصرف نرساند ، کميسيونهای شورای ملی و دادستان کل بايستی جلو اين اجرات را بگيرند.
5 ـ از آنجائيکه افغانستان هنوزهم در شرايط و حالات اضطراری قرار دارد و دشمنان وطن در راس پاکستان و مزدورانش در صدد ناکامی دولت هستند. لذا بمنظور رسيدگی بهتر در امر آذوقه رسانی ، تخم های اصلاح شده ، کود کيمياوی ، ادويه جلت و انتقال پرسونل به نقاط دور دست کشور و جلوگيری از بروز چنين واقعات دلخراش که به دولت ضربهً سخت وارد ميکند و هم آهنگ ساختن فعاليت های ارگانهای مسئول در اين زمينه ، تشکيل کميسيونی را به ترتيب آتی پيشنهاد می نمايم.
کميسيون عالی انتقالات و رفاه عامه
1 ـ يکی از معاونين رئيس جمهور بحيث رئيس
2 ـ دادستان کل بحيث عضو
3 ـ وزير داخله بحيث عضو
4 ـ وزير ترامسپورت و حمل و نقل بحيث عضو
5 ـ وزير زراعت بحيث عضو
6 ـ وزيرعودت کنندگان بحيث عضو
7 ـ وزيرفوايد عامه بحيص عضو
8 ـ لوی درستيز بحيث عضو
9 ـ وزير انکشاف دهات بحيث عضو
10 ـ رئيس عمومی هلال احمر بحيث عضو
11 ـ رئيس مبارزه با حوادث طبيعی و اضطراری بحيث عضو
12 ـ و يک نفر در سطح معين که آدم با انرژی متجرب و فعال باشد بحيث رئيس دارالانشای کميسيون
اين کميسيون ازطريق دارالانشا ، اجلاس خود را تنظيم می نمايد و امور تهيه و انتقالات را بين ارگان های مربوط دولت تنظيم و منسجم نموده تامين می نمايد.
کميسيون هر ما حد اقل يکبار و در صورت ضرورت بيشتر جلسه می نمايد و رئيس دارالانشا فيصله های آنرا به مراجع مربوط ابلاغ و از تحقق آن به همکاری دادستان کل مراقبت جدی بعمل می آورد.
کميسيون همچنين مکلفيت دارد که طی شش ماه اول سال نيازمندی ها را بصورت مشخص از تمام ولايات جمع آوری و تا ختم فصل خزان و پيش از اغاز برف باری به مناطق دور دست می رساند.
وزارت دفاع ملی در انتقالات ذريعهً هليکوپتر به مناطق کوهستانی که راه های موتر رو وجود ندارد همکاری می نمايد.
همه ارگانهای دولت در مرکز وولايات به تعميل فيصله های کميسيون مجبور و مکلف هستند.
حکومت می تواند اجرای مسايل ضروری ديگری را که ايجاب کند نيز به اين کميسيون محول نمايد.
دارالانشای کميسيون و دادستانی کل در تحقق فيصله های کميسيون مسئوليت دارند.
نوت : حکومت به ولايات دور دست و فراموش شده در بازسازی ارجحيت قايل گردد و به ايجاد پروژه های سريع الثمر دست بزند و در ساير ولايات هم توازن را رعايت کند. اين هم از وظايف کميسيون های شورای ملی است تا حکومت را کنترول و رهنمايی کنند.
*****************
( 1 ) در زمان حکومت تيمورشاه درانی شاه ولی خان وزير بدون دلايل موجه خرقهً مبارک را از شهر فيض اباد بدخشان به ولايت قندهار انتقال داد.
( 2 ) ازمصاحبهً آقايون سنجر و علی اکبر با آقای مرزايی شب 6 فبروری در تلويزيون آريانا شنيدم که آقای نجيب روشن به دلايل پخش اينچنين اخبار از طرف خرم وادار به استعفا گرديد.