خالق بقايی پاميرزاد

 

از شهر زيبای گوتنبرگ سويدن تا شهر زيبای پاريس

ره اورد شيرين و تلخ

درود بر انسان

سلام به آزادی

سلام به ديموکراسی

سلام به همه آنهائيکه عليه استبداد و نابرابری در اشکال گوناگون آن مبارزه ميکنند و برای

ازادی

ديموکراسی

عدالت اجتماعی

وبرابری حقوق انسانها و جامعهً مرفه و شگوفان و فارغ از ستم ،جانهای شيرين شانرا در خطر می اندازند.

همه ميدانيم که شورای مقاومت ملی ايران و مجاهدين خلق از جملهً اپوزيسيون حکومت ملايان در ايران بوده و از سالها بدينطرف در کنار ساير اپوزيسيون عليه اين پديدهً نامطلوب که ريشهً شان از بنيادگرايی و تروريزم آب می خورد و کشور بزرگ و با فرهنگی را که تاريخ کهن و پر افتخار دارد و جايگاه رفيعی درخانوادهً ملل ، با چنگ و دندان قبضه کرده و آنرا برای مردم آزادهً ايران به جهنمی مبدل نموده است.  فعلا در ايران چور و چپاول ملايان از دارايی عامه ، بيکاری ، فقر ، فحشاء ، مواد مخدر و انواع مفاسد اجتماعی بيداد ميکند.

ما به پاس همسايگی و به احترام مشترکات تاريخی ، نژادی ، فرهنگی ، زبانی وغيره از مساعی و مبارزهً تمام اپوزيسيون ايران عليه رژيم آخندی يکسان حمايت ميکنيم و آرزومنديم ايرانيان به زودی موفق شوند اين رژيم را به گورستان تاريخ بسپارند و نظام دلخواه شانرا به اساس آرای مستيقم مردم نجيب و ازادی خواه ايران بدون فشار قوتهای داخلی و خارجی بنياد نهند و ما بزودی شاهد ايران سربلند و ديموکراتيک در قطار ملل آزاد جهان و د رموسسه ملل متحد باشيم. زيرا کشورهای ما و مردمان ما يکسان از ملايان و طالبان وحشی و آدمکش وويرانگر زخمهايی بر سينه دارند که التيام ناپذير است.

مرگ بر طلبان

مرگ بر آخند ها

مرگ بر بنيادگرايان

مرگ بر تروريستان

مرگ برهمه آنهائيکه برای تسلط شوم شان به بهانهً اسلام خون می ريزند و از کشتن انسان باکی ندارند و بشريت را بسوی بدبختی و ناآرامی می کشانند.

کاش مراکز اسلامی مهم جهان ( چه سنی و چه شيعه ) ، اجتماعی از علمای دينی را تشکيل بدهند و به موجب آيات و احاديث ، ترور و تروريزم را در همه ابعادش مردود اعلان کنند و عليه بانيان و حاميان آن فتوای شرعی صادر نمايند و جهان اسلام و همهً بشريت را به يک رستاخيز عمومی عليه آدمکشان حرفوی چون اسامه ، ملاعمر  و ملايان ايران، فراخوان دهند و به اين ترتيب گليم کشتار انسان ، جنگ و ناامنی را از سراسر گيتی جمع کنند. در غير آن اين سياست های کج دار و مريز باعث بدنامی اسلام واقعی و مسلمانان جهان می شود که مسئوليت آن از همه بيشتر بعهدهً علمای اسلام بويژه گردانندگان ( مراکز معتبر اسلامی ) است. دراين راستا سياست های تقلب کارانه و مبهم امريکا و کشورهای اروپايی هم محکوم است. زيرا آنها ميدانند که تروريزم و بنيادگرايی بشريت را به نابودی سوق ميدهد ، جنگ و خونريزی را تقويه ميکند ولی از سياست های روشن و شفاف کار نمی گيرند و بروی منافع زود گذر خويش با رژيم های بنيادگرا سازش مينمايند. چنانچه طالبان را همين کشورها در تبانی با پاکستان و عربستان سعودی بوجود آورند و متاسفانه فعلا هم اين سياست در افغانستان و فلسطين ادامه دارد و اينک ما شاهد حملات انتحاری و جنگ های خانمان سوز در افغانستان هستيم و بر همه آشکار است که بازهم سرنخ در دست پاکستان است و

اسامه و ملا عممر در پاکستان هستند

و از همانجا طالبان تمويل و تسليح می شوند

پناهگاه شان پاکستان و حامی شان آی اس آی است.

(همين چند روز قبل مجلس عمل پاکستان حمايت خود را طی نشستی از طالبان ابراز کرد.)

انسان با اين اوضاع در بحرتفکر و حيرت فرو ميرود که اين چه رازی است که امريکا و اروپا بدست طالبان پاکستانی تلفات ميدهند ولی سکوت اختيار ميکنند. معلوم نيست از اين راز سر به مهر چه وقت پرده برداشته ميشود.  گويی چشمان شان بينايی را از دست داده  و گوشهای شان کر گشته است. اينها عين سياست را در مورد فلسطين به پيش می برند و می بينيم که باز اسرائيل فرزندان فلسطين را می کشد و جهان خاموش است.

 

ما چرا به پاريس رفتيم

به اثر تشويق خانم فرزانه و آقای رضا ، دوستان ايرانی ما در گوتنبرگ که از اعضای فعال شورای عالی مقاومت و مجاهدين خلق ايران اند ، ما يک جميعت  بيش از پنجاه نفر از مهاجرين افغانستان با همکاری جناب وحيد اکرم ، ذريعهً يک موتر سرويس دو طبقهً که از طرف آنها اجاره شده بود عازم پاريس گرديديم .

درميان ما اطفال ، جوانان پسر و دختر و خامها و مردان آزادهً وجود داشتند .

ونيز مصارف هوتلی که در پاريس ، ما در آن بسر برديم بعهدهً دوستان ايرانی ما بود. ما از مهمان نوازی های شان اظهار سپاس می کنيم و برای شان سلامتی و توفيق بيشتر آرزو ميناييم.

لازم به تذکر است ، دراين سفر غير از همان پيوند های تاريخی که ميان دو ملت برادر وجود دارد انگيزهً ديگری چه سياسی و چه غير سياسی وجود نداشت. لذا اگر ساير اپوزيسيون محترم ايرانی بتوانند چنين اجتماع بزرگ را در غربت عليه ملايان تشکيل بدهند و از ما با شرايطی که عرض شد بخواهند تا در آن سهم بگيريم ، من و دوستان من اعلام ميداريم که با کمال ميل در آن اشتراک می نماييم. خاطر دوستان از هر ناحيه جمع باشد. بقول اکادميسين دستيگر پنجشيری ، ما دل و انديشه و باور خود را به ارمانی که داريم و راهی را که از ساليان پيش اختيار کرده ايم ، نباخته و تحت هيچ شرايطی حاضر به معامله با هيچ جريان داخلی و خارجی نيستيم.

 

فصل مطبوع و گوارای اروپا

مادراين سفر از کشورهای دنمارک ، جرمنی ، بلژيک گذشتيم و سر شب وارد پاريس شديم.

دراين فصل طبيعت اروپا نهايت زيبا و دلفريب است گويی باغبان طبيعت فرش سبزی را بر دل و دامان اروپا گسترده و نقاش ماهر وچيره دستی تپه ها ، جنگل ها ، درختان ، بته ها و گلهای متنوعی را بروی آن با الوان مختلف رسم کرده است. ما خيلی از زيبايی های طبيعت لذت برديم و پاريس را از همه جا زيباتر يافتيم.

وقتی وارد حومهً پاريس شديم ، هنگام غروب بود و قرص خورشيد شعاع قرمزی اش را بشکل يک دايرهً بزرگ متجلی کرده بود و چنان جلوه و جذابيت خاصی داشت که آدم ارزو ميکرد عمری به درازای طبيعت داشته باشد و آنرا دايم به تماشا بنشيند و چشم از آن برندوزد . ولی افسوس که روزگار ناپايدار بوده و فلسفهً زندگی برآنست که انسانها سفر برگشت ناپذير ميکنند و جهان با همه زيبايی ها و دلفريبی هايش باقی می ماند . اين برای ما پيام محبت و دوستی ، برادری و برابری  ايثار و از خود گذری را در مسايل دنيوی القا ميکند.  کاش به اين رمز بزرگ متوجه گرديم. و همه نيروی خود را در راه ابادی ميهن عزيز مان بکار گيريم.

آنهائيکه از آدمکشان و تبعيض طلبان و فاشيست ها که وطن ما را به چنين روزهای سياه رسانده اند حمايت ميکنند در حقيقت شريک جرم آنها شمرده می شوند. ما وحدت ملی و افغانستان تجزيه ناپذير می خواهيم ولی به حقوق برابر شهروندی. زيرا بدون آن هيچ وحدتی تامين شده نمی تواند. ازين جاست که ما از طرح های رهايی بخش انديشه گر ملی بشير بغلانی دفاع می کنيم و آنرا باعث وحدت ملی ، ترقی و تعالی کشور و نجات مردم از بدبختی می پنداريم.

ازتمام قلم بدستان و دانشمندان عزيز می خواهم ، تيوری های بغلانی را به دقت بخوانند ووقت آن فرارسيده است که از آن دفاع و پشتيبانی نمايند و آن را در عمل پياده کنند. بيش ازين " فرصت سوزی " گناه عظيم است.

 

برج ايفل و شهر پاريس

ما قادر شديم از برج ايفل و شهر پاريس ديدن کنيم و بر شهکارهای طبيعت و بازوان مردم پاريس و زعمای دلسوز و وطنپرست و خردمند آن در شگوفانی وطن شان افرين بگوييم. همين کافيست که گفته شود برج ايفل از يادگارها و شاهکارهای عجيب هفتگانهً جهان است.

فرانسه هميشه از صلح جهانی حمايت نموده و در مسايل بين المللی از قضاوت آزاد کار گرفته است. بياد دارم چند سال قبل ، حکومت امريکا با فعاليت يک شرکت فرانسوی در يکی از کشورها که با آن سرمخالفت گرفته بود ، به فرانسه اخطار کرد تا فعاليت های شرکت خود را در آنکشور قطع کند. وزيرخارجه فرانسه فورا با شهامت گفت : امريکا حق ندارد بيرون از سرحدات خود هدايت صادر کند. اين کشور قديمی جهان از سالهاست با افغانستان روابط دوستانه دارد. و ظاهرشاه مدتی در آن کشور بسر برده و با مظاهر آن آشنايی حاصل نموده است. کاش وی از پيشرفتهای فرانسه متاثر می شد و برای آبادی وطنش همکاری آنها را جلب می کرد تا ما امروز حداقل صاحب يک پايتخت آبرومند میبوديم که بدبختانه نيستيم.

 

اجتماع بزرگ ايرانيان در پاريس

ساعت دوی بعدظهر سوم جولای بزرگترين اجتماع سی هزار نفری ايرانيان خارج از کشور در نمايشگاه "بورژه پاريس " نزديک فرودگاه جنرال دوگول داير گرديد. سالون چنان بزرگ و با عظمت و از لحاظ هنری دارای ويژگی هايی هست که به تعريف نمی گنجد. هشت پردهً بزرگ سيمايی در آن تعبيه شده که خطابه دهنده وهيئات رئيسه را بطور برجسته به حضار نشان می دهد. چندين بالون بزرگ و ظريف نيز در نقاط مختلف آن آويخته بودند که شعار هايی بزبان فرانسوی پيرامون ايران در آن نوشته شده بود.

برای هيئات رئيسه جايگاه مخصوصی به دو جناح ستيژ جلب نظر می کرد که دارای پله های از قاعده به راس که شکل هرم را دارد و برنگ سفيد مزين شده که انسان فکر می کند از گچ ساخته شده باشد و خيلی ظريف به نظر می رسد.

درعقب جايگاه خطابه دهنده بازهم پردهً سينمايی ويژهً وجود دارد که نقشهً کشور بيانيه دهنده را بحال متحرک نشان ميدهد و به سادگی او را به حضار معرفی ميکند که از کدام کشور است.

دراين سالون نوشابه ها ، اب سرد و انواع غذا، دم به دم عرضه می شد و تعداد زيادی از فعالين مقاومت هزاران پرچم ايران را با فوتو های مسعود رجوی و مريم رجوی بدست داشتند و از خانم رجوی با مارش و شعار های ممتد بدرقه بعمل آوردند.

 

بيانيهً مريم رجوی

بيمورد نيست اينجا اشارهً بکنم که چند سال قبل حکومت فرانسه شورای مقاومت و مجاهدين خلق را تروريست اعلان کرد و هم مشکلات سختی با تغيير رژيم در عراق بر سر آنها آمد. گرفتن برائت از محاکم فرانسه و سازماندهی مجدد نيروهای شان در پايگاه اشرف در عراق از موفقيت های چشمگير آنها بحساب ميرود که گويا از کوتل های شيشه و يخ و دريا های توفان زا عبور کرده اند و اينک بسوی پيروزی سرافرازانه روان اند.

من از بيانيهً نود دقيقهً خانم رجوی زير عنوان ايران فردا نقاط آتی را يادداشت کردم :

اگر تغييرات فاحشی در بين باشد اميد است دوستان ايرانی به تکميل آن بپردازند.

ـ حکومت جديد ايران در آيندهً نه چندان دور در خارج از کشور اعلان ميگردد

ـ نظام ايران يک جمهوری کثرت گرا خواهد بود که دين از دولت جدا بوده و همه آزادی های فردی ، سياسی و اجتماعی و برابری حقوق زنان با مردان در همه زمينه ها در آن تضمين می باشد.

ـ در ايران فردا حکم اعدام ملغی خواهد بود.

ـ نظام فردای ايران با همه کشورها و بخصوص کشورهای همجوار رابطهً دوستانه برقرار خواهد کرد.

ـ ايران فردا غير اتومی و عاری از سلاح های کشتارجمعی خواهد بود.

ـ حقوق کردهای ايران در چارچوب نظام جمهوری رعايت خواهد گرديد.

ـ در ايران فردا تعدد زوجات ممنوع خواهد بود.

ـ مريم رجوی مخالفت خود را با حملهً نظامی به ايران ابراز کرد و ادامهً سياست مماشات غرب را با ملايان محکوم نمود و گفت ، دادن امتياز زمامداران غرب به ملايان باعث رويکار آمدن احمدی نژاد گرديد و نقش اپوزيسيون ناديده گرفته شد.

ـ او افزود مقاومت ايران قادر است پوتانسيل عظيم مردمی را در برابر رژيم آخندی بخصوص ميان زنان بحرکت در آورد. به همين خاطر بارها به انتخابات آزاد تحت نظر ملل متحد فراخوان داده ايم.

ـ ما نه از غرب پول می خواهيم ، نه سلاح اما می خواهيم در مبارزهً ملت ايران برای تغيير رژيم بيطرفی اتخاذ کنند.

ـ او به اشاره به مشورتها و مذاکرات اخير اعضای دايمی شورای امنيت با رژيم آخندی گفت : اگر می توانيد اين رژيم وحشی را با مذاکره به عقب نشينی و سرکوبی تروريزم و سلاح اتومی واداريد ، ما از آن استقبال می کنيم ، مشروط براينکه بر سر حقوق مردم ايران معامله نکنيد.

ـ خانم رجوی زير نام " ديپلوماسی  فريب و مبهم "  بخاطر مدارا با ملايان و گرفتن امتياز موقت و بدينوسيله زيرپا کردن حقوق ملت ايران ، غرب را مجددا محکوم و هوشدار داد و خواهان ديپلوماسی صادقانه شد.

 

دراين گرد هم آيی شخصيت های ذيل شرکت ورزيده بودند

و حمايت شانرا از مقاومت ابراز کردند

ـ خانم اديت کرستون نخست وزير سابق فرانسه

ـ شماری از شهرداران شهرهای مختلف فرانسه

ـ شمار زيادی از اعضای پارلمان فرانسه

ـ سيد احمد غزالی صدراعظم سابق الجزاير

ـ لارد اسلين رئيس سابق ديوان عدالت اروپا و قاضی سابق ديوان علی انگلستان

ـ لارد راسل مانستون رئيس سابق پارلمان شورای اروپا

و هيئات های پارلمانی از آنگلستان ، آلمان ، ايتاليا ، سويدن ، ناروی ، دنمارک ، پارلمان اروپا ، کانادا ، آستراليا

ـ شمار زيادی از اعضای گنگره امريکا طی پيام هايی همبستگی خود را با اين اجتماع بزرگ ايرانيان اعلام کردند و تنها راه حل بغرنج ايران را تغيير رژيم ملايان به يک رژيم ديموکراتيک و مردمی وانمود ساختند.

خدمت خوانندگان ارجمند بخصوص هموطنان عزيزم مجددا بعرض می رسانم که نقاط مهمی در بيانيهً خانم رجوی هست که بايد از آن به نفع کشور ما استفاده گردد و در واقع همين مسئله بيشتر مرا وادار به نوشتن اين گفتمان نمود.

 

خاطرات تلخ

دراين اجتماع بزرگ تعداد مهاجرين افغانستان از کشور فرانسه و کشورهای اروپايی به صدها نفر ميرسيد. ما با چندين نفر آنها داخل صحبت شديم و تبادل نظر کرديم. در بين آنان افرادی دارای سويه های مختلف با سليقه های مختلف به نظر خورد. خاطرات تلخ من از هميجا آغاز می شود و آنانرا به سه گتگوری به شما معرفی می کنم.

گروه اول

کسانی بودند که شاد و دارای لباس های مرتب و تميز که معلوم می شد آنها از هر کشوری که آمده اند اقامت همان کشور را دارند و تشويشی بخود راه نمی دهند و از سفر خود لذت می برند. پاسپورت دارند و هر وقت بخواهند برمی گردند و يا به کشور های ديگر مسافرت می کنند.

گروه دوم

جوانان آشفته احوالی بودند که با موهای پريشان و حرکات نامانوس و لباس های نه چندان تميز درآن جميعت انبوه،  الگوی خوبی از کشور و مردم ما  بحساب نمی رفتند. آنها هدف معين نداشتند و پی هوس های آنی و زود گذر روان بودند ، معلوم می شد با مواد مخدر معتاد هستند و به آيندهً خود و کشور شان انديشه و توجه مبذول نمی نمايند.

گروه سوم

شوربختانه جوانانی بودند که عمدتا در سن های زير بيست سال قرار داشتند و از سيمای هريک اثار نا اميدی و مايوسی هويدا بود. اينها فرزندان " کاتب " و از هزارسان بودند وقتی با آنها داخل صحبت شديم گفتند در فرانسه و هالند زندگی ميکنند قبول نشده اند و کارهای شاقه و سياه را بردوش دارند ، می خواهند با استفاده ازين کاروانها اگر موقع مساعد شود به لندن و يا به کشورهای سکندنياوی پناه ببرند. چون در شرايطی قرار داشتيم که نمی توانستيم آنان را ياری رسانيم لذا به نحوی از نزد شان معذرت خواستيم

ديدار با آنها در ختم جلسه صورت گرفت و آنها در محوطه ميدان بزرگ خارج از سالون که صدها سرويس دومنزله وجود داشت و راکبين خود را بسوی شهرهای مطلوب بازگشت ميداد با قلب های پر از اميد به هر موتر نزديک می شدند و با ژست ها و نگاههای معصومانه و مملو از حيا از موظفين قطار استرحام می نمودند تا مگر ( دستی از غيب برون آيد کاری بکند) و به خواست شان آری بگويند ولی جواب ها همه نی بود و می ديدم هر لحظه به مايوسی شان افزوده می شود وغم و اندوه بر آنها بيش از پيش مستولی ميگردد. اين مسئله روانم را آزرد ، احساساتم را جريحه دار کرد و تپش قلبم فزونی اختيار کرد. کاش به آنها روبرو نمی شدم. هر لحظه که چهرههای شان در نظرم جلوه گر می شود، تاثرات و اندوه سرتاپايم را فرا می گيرد. بلی آنها به پرندگان دربندی می ماندند که می خواستند هر لحظه قفس بشکنند و پرواز کنند. ولی راهی به بيرون نداشتند. معلوم بود آنها از شحنه و حاجت خاطرات خوب نداشتند زيرا بخاطر اغفال آنها برخی موهای سرشانرا سرخ ، قهوه ای و زرد رنگ کرده بودند. و چهره های استخوانی و اندام های نحيف داشتند.

خدايا ! مگر شام غم ما را پايانی نيست. مگر از ازل شادی نصيب ما نبوده که فرزندان ما دراين قرن بيست و يک بی سرنوشت ، آواره و دربدر می گردند. من اين شعر استاد خليلی را به آنها اهدا و سخنم را به پايان می برم.

 

تابوت آتشين

من بی وطن که دور زآغوش مادرم                       بنشسته ام در آتش و در خون شناورم

برگم که تنـــــد باد فگنده به هر درم                       گردم که حادثات نشــــــــانده بهر برم

                                                                                                                        


بالا
 
بازگشت