افتخاري كه در سينه تاريخ دفن شد
محمد امين ميرزاد
هر چند كه سال روز خروج قشون سرخ شوروي از افغانستان چندان انعكاس بيروني نداشت و اين روز تاريخي در سينه تاريخ دفن گرديده است و كسي جز اندكي از سياست مداراني كه قبلا جزء مجاهدين سابق بوده اند اين روز را تجليل نكردند. به هرحال اين روز چه در سينه تاريخ سپرده شود و چه هر سال تجليل گردد يك واقعيت را روشن مي كند و آن تبلور مقاومت يك ملت در برابر يك ابرقدرت جهاني است، متاسفانه در طول تاريخ افغانستان چنين بوده اند كه مردم افغانستان در مبارزات مسلحانه بسيار موقف بوده اما هيچگاه تنيجه مطلوب از اين مبارزات نگرفته اند، سه جنگ ملي كه با نيروهاي انگليسي انجام دادند مردم افغانستان در آن پيروز شدند اما انگلستان در بازي هاي سياسي خود با افراد خود فروخته افغاني ونا آشنا در بازي ديپلماسي به تمام اهداف خود دست پيداكرد.
جهاد مردم افغانستان در برابر قشون اتحاد شوروي بسيار نيكو و پسنديده است و نشان از همت و غيرت مردم افغانستان است اما پس منظر اين مبارزات چنان با خيانت و تعصب و خونريزي عجين شده است كه بسياري سعي مي كنند تا از جهاد مردم افغانستان سخن نگويند و يا آن را فراموش كنند، متاسفانه جهاد مردم افغانستان عليه روسها با دو لكه ننگ عجين گرديد كه جامعه روشنفكر افغانستان وقتي به آن مي نگرند بسياري شان سكوت اختيار مي كنند و برخي ديگر با آه و افسوس آرزو مي كنند كه اي كاش چنين نمي شد و روند حوادث جهاد به سوي ديگري هدايت مي شد و رهبران جهادي كمي هشيار مي بودند.
اولين لكه ننگ تعصبات كور و رشد فزاينده اختلافات قومي و نژادي بود كه وحدت ملي را دراين كشور زير سئوال بردند و گروههاي افزون طلب و تمامت خواه براي حذف ديگر اقوام و جريانهاي سياسي از قدرت دست به ماشه تفنگ بردند و جنگ داخلي عزت و سرافرازي جهاد مردم افغانستان را به سينه تاريخ دفن كردند.
دومين لكه ننگ در جهاد افغانستان اين بود كه تعدادي از سران مجاهدين عزت و عظمت جهاد افغانستان را به خارجي ها فروختند، در واقع هدايت جهاد افغانستان به مرور زمان از دست مردم افغانستان خارج شد و در اختيار پاكستان قرار گرفت و كشور هاي كمك دهنده به جهاد افغانستان نيز از طريق اين كشور به مجاهدين كمك مي رسانيد، وضعيت جهاد افغانستان طوري رقم خورد كه رهبران جهادي مقيم پيشاور هر گزبدون خواست و نظر مقامات پاكستاني هيچ اقدام سياسي و نظامي نمي توانستند، در نتيجه جهاد مقدس افغانستان به آوردگاه رقابت هاي سياسي و نظامي دو ابر قدرت شرق و غرب مبدل گرديد كه هيچ سودي براي مردم افغانستان نداشت، در واقع مردم افغانستان هيزم خشم و جاه طلبي هاي ابرقدرت هاي شرق و غرب بودند كه مردم افغانستان را به جان همديگر انداخته بودند و سلاح هاي جديد خود خود را بر سر اين مردم آزمايش مي كردند و قدرت خود را در سايه به خون غلطيدن مردم افغانستان در هر دو جبهه به رخ يك ديگر مي كشاندند. كتاب هاي چون« تلك خرس»، «نبرد اشباح» و« در خط آتش» و چندين كتاب ديگر در اين زمينه به خوبي رقابت هاي پشت پرده جهاد افغانستان را افشا كرده است و نشان داده است كه جهاد مقدس مردم افغانستان چگونه بازيچه بيگانگان قرار گرفتند و رهبران سياسي جهادي از آن بي خبر بودند و اين رقابت ها هنوز هم همچنان در پشت پرده هاي مخملي سياست جريان دارد و هنوز هم مردم افغانستان از اسارت اين بازي هاي پشت پرده رهايي نيافته اند و هنوزهم طعم تلخ اين خود فروختگي تعدادي از رهبران و قوماندانان جهادي را مي چشند.
در يك حساب سر انگشتي قرار آماري كه استیوکول نويسنده كتاب نبرد اشباح ازسازمان استخباراتي امريكا( سيا) داده است، آمريكا در طول جهاد افغانستان بيش از 12 ميليارد دالر براي مجاهدين افغان كمك كرده است و دولت عربستان سعودي نيز به همين ميزان كمك را سرازير پيشاور و اسلام آباد براي مجاهدين افغان كرده است زيرا عربستان به امريكا قول داده بود كه به همان ميزان كه اين كشور به مجاهدين كمك مي كند، عربستان نيز به همين ميزان كمك خواهد كرد و اين كمك ها غير از كمك هاي ديگر كشورهاي عربي و اروپايي و چين است كه براي مجاهدين كمك شده است.ا ستيول كول در كتاب خود اظهار خرسندي مي كند كه آمريكا توانست با 12 ميليارد دالر آرزوهاي شوروي را در افغانستان برباد دهد در حالي كه شوروي براي سرپا نگهداشتن دولت ببرگ كارمل و نجيب الله بيش از 30 ميليارد دالر كمك كرده است كه نسبت به كمك امريكا به مجاهدين بسيار زياد است. اين كه تا چه مقدار از اين كمك ها به دست مجاهدين رسيد و چه مقدار آن را دولت پاكستان بالا كشيد سخن ديگري و موضوع ديگري است، اما همين كمك هابود كه دست هاي همسايگان را براين كشور دراز تركرد، اگر تاديروز تنها اتحاد جماهير شوري بر اين كشور توسط كمونيست هاي افغاني وابسته به مسكو دست درازي مي كرد و براي به قدرت رساندن و ادامه حكومت كمونيستي آنان افغانستان را اشغال كرد، اما متاسفانه بعد از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان چندين همسايه بر اين كشور دست درازي كردند و چندين دست ديگر از ماوراي اقيانوس ها پيداشد و اين كشور و ملت ما را بازيچه اهداف تروريستي خود قرار داد و مافياي مواد مخدر دراين كشور لانه كرد و اكنون نيز چندين كشور خارجي چون ناتو نمي توانند اين بحران چندين دهه را به پايان رساند.
گفته مي شود كه روسها بخشي كمك هاي را كه به رژيم كابل در سال هاي اشغال كرده است از دولت قانوني افغانستان مطالبه مي كند و ادعادارد كه اين مبلغ را به صورت قرضه به افغانستان داده است، اين مبلغ حدود 20 ميليارد دالر بالغ مي گردد كه هنوز هم وضعيت آن روشن نيست و دولت افغانستان خواهان بخشيدن اين قرضه است و برخي از سران مجاهدين به جاي اين مطالبه روسيه مسئله غرامت از روسيه را مطرح كرده اند و همين مسئله سبب شده است روابط ميان كابل و مسكو چندان صميمي نباشد. افغانستان اولين گام را در راستاي حل اين مشكل با روسيه برداشت، آقاي اسپنتا وزيرخارجه افغانستان در اكتوبر 2006 به روسيه سفر كرد،اهداف اصلي سفراسپنتا بخشيدن قروض افغانستان توسط روسيه بود او پس از مذاكرات با مقامات روسي در مسكو در اين مورد ياد آور شد كه « مسأله قروض تقريباً حل شده است. روسيه جهت بخشيدن اين قروض ابراز آمادگي نموده است و فقط انجام كار هاي بيروكراتيك حل مساله در چارچوب كلوپ قرضهدهندگان پاريس باقي مانده است».
با توجه به توافقاتي كه ميان وزراي خارجه دوكشور در سال گذشته ميلادي صورت گرفت، قرار شد كه وزير خارجه روسيه در جنوري سال جديد به كابل آمده رسما بخشيدگي اين قروض را امضاكند و سفارت جديد روسيه در كابل باز گشايد، اما اين سفر تاكنون انجام نشده است، علت نيامدن لاوروف به كابل از سوي روسيه نامساعد بودن هوا عنوان شده است ووزارت خارجه افغانستان سكوت كرده است، طبيعي است كه بدي هوا سبب نمي شود كه يك سفر سياسي كه ماهها براي آن برنامه ريزي شده است، بيش از يك ماه به طول انجامد و هنوزهم مشخص نيست كه آيا اين سفر اصلا صورت مي گيرد يانه؟ بسياري از كارشناسان سياسي را برآن است كه روسيه چندان راضي به بخشيدن اين قرضه ها نيست و بن بست روابط ميان افغانستان و روسيه همچنان به قوت خود باقي است.
بدين مردم افغانستان هنوزهم كه دودهه ازاشغال افغانستان توسط ارتش شوروي مي گذرد از پيامد اين اشغال گري در رنج اند، از يك سوي قرضه هاي سرسام آوري به روسها براي رژيم كابل بزل و بخشش كردند فشار مي آورد و از سوي ديگر روند جهاد و مبارزه در مسير انحرافي كشانده شد كه اين مردم افغانستان طي دودهه است آسايش و آرامش شان را از دست داده اند و اين روند تابكي ادامه خواهد يافت خدامي داند.