نوشته دوكتور كاروان
ايا افغانستان يك مملكت ازاد است يا يك مستعمره
قسمت دوم
هما نطو ريكه گفتيم امين از طرف سي اي اه دستور داشت كه هر چه زود تر كو دتا را در عمل پياده نموده وح د خ ا قدرت را بد ست گيرد ٫اين نظر از نگاه رهبران حزب ٫شاخه پر چم نسبت عدم مو جو ديت شر ايط ذهني غير قا بل قبول بوده و مخصو صاء مير اكبر خيبر شد يدا ء به ان مخالفت ورزيده چنانچه اين مو ضوع چندين بار سبب مناقشه ها و گفتگوي هاي شديد لفظي بين امين و خيبر شده بود٫ لهذا امين با يك تير دو هدف را زده با نا بودي و قتل خيبر هم ما نع كو دتا را از بين برده و همچنان دستور با دران خو يشرا در عمل پياده نموده توسط سه تن از با نديستهاي خويش به قتل خيبر مبادرت نمود ٫طو ريكه قدوس غور بندي به بها نه تفريح و گشت و گذارخيبر را از منزلش بيرون كشيده و سا عتي با وي در كارته وزيراكبرخان مشغول قدم زدن شده سپس طبق پلان قبلاء طرحه شده پس از جدائي وي از خيبر دو برادر صديق و عا رف عا لميار كه شايد نتوان وصف اعمال جنا يتكا رانه اين دو جنا يتكار را در زمان قدرت روائي ايشان بيان داشته و بدون مبا لغه اززمره جنا يتكاران بز رگ تاريخ وبي بند و بار ترين اعضاي حزب بودند.
به قتل خيبر مبادرت نموده با جيپ كه در اختيار داشتند بدون انكه قواي امنيتي يا مردم كه در ان نوا حي گشت و گذار داشتند موفق به ياداشت نمره موتر شوند صحنه را ترك نمودند.
قتل خيبر محشر واقعي و تياتر غير قا بل تو صيفء را بر پا نموده و هما نطوريكه پلان گذاران ان ارزو داشتند با اين جنايت به اهداف خويش رسيدند.
تشيع جنازه خيبر با تعداد فوق العاده كثير همشر يان كه بيشتراز ۹۰ فيصد انرا تما شاه چيان و اشخاص بيطرف تشكيل ميداد بد رقه گرديده و بالاي قبر خيبر رهبران ح د خ ا بجز از امين سخنرانی نموده با تعجب وصف نا پذ ير و خلاف باور داود را به باد دشنام گر فته وي را قا تل خيبر معرفي نمو دند
اينجا با زهم پلان را كه امين به كمك ياران خود با زيركي و دقت تهيه نموده بود مشاهده نموده و مينگريم كه امين با زرنگي خاصي با يقين به اينكه سخنگوئي و دو دشنام وي به مقام رهبري مورد تعقيب عدلي و زنداني شدن وي را سبب گرديده به اينصورت از قصد نا فر جام خويش با ز خواهد ماند لهذا اين ياوه گوئي را به ديگران گذاشت اما با زهم اعمال وي از نظر قواي امنيتي دور نما نده ودستور به زنداني شدن وي داده شد اما بصورت فوق العاده مر موز و خيانت يك ما مور خاين از چنگال عدالت فرار نمود
بهر صو رت وي با كمك ياران شرق و غرب كو دتاي خونين ثور را پياده نموده و با اين عمل جنا يتكارانه خويش ملتي را به تباهي و نا بودي كشيده نه تنها به تباهي و اواره گي بلكه اين قصد نافر جام سبب محو واستقلال يك مملكت ازدو مستقل شده ٫ ملت كه هيچگاه اسير و برده و فر ما نبرادر نبود امروز اسير و برده ابر قدرت ديگر ءگرديد.
اكنون چندين سال به عقب بر گشته ٫تاسيس٫ تحول و انكشاف اين حزب را درادوار مختلف مطا لعه نموده و مينگريم كه چگو نه دشمنان ازادي اين ملت بخاطر منا فع واهداف استعماري خويش از خو شباوري و عدم دور اند يشي انها ئيكه مسووليت اولي را در اين سر زمين و سر نوشت ملت داشتند سو استفاده نموده اهداف شوم و نا ميمون خويشرا درين ديار ازادگان وملت كه هيچگاه زنجير برده گي و غلامي بر دست و پا نداشتند پياده نمودند.
ح د خ ا هما نطو ريكه نو شتيم در جدي ۴۳ شمسي پس از تسو يد قا نون اساسي پا يه گذا ري شده درين دهه بدون مو جو ديت قا نون احزاب ٫ يك سلسله احزاب ديگر نيز با استفاده از ازادي هاي نسبي چون افغان ملت ٫ شعله جا ويد ٫ مساوات ، خيبر٫ گهيخ به همين نام و همچنان اتحاد ملي كه اخير الذ كر به توصيه شاه تاسيس گرديده و براي جذب تو ده ها ي ملت داخل فعا ليت گرديند.
اورگان نشراتي ح د خ ا كه به نام خلق مسمي بود پس از شش شما ره نسبت تخطي از قانون مطبوعاتي و نشر يات مخالف قا نون اساسي و عقيده و كلچر ملت بدون انكه مد ير مسوول ان اقاي با رق شفيعي مورد تعقيب عد لي قرار گيرد مصادره گرديد.
آوازه بود كه جريده مز كور پس از مصادره شدن بازهم در سفارت روس نشر و يا تهيه گرديده و در بين ملت پخش ميگردد اما ثبوت براين گفتار موجود نبوده و فكر ميشود اين هز يانات توسط اخوانيها تبليغ ميگرديد
پس از ا نشعاب اين حزب بد و دسته كه بعداء در بين ملت بنام خلق و پرچم مشهور گرديد ٫پر چمي ها نسبت شنا ساهي با مقا مات دو لتي و حمايه تو سط ما مو رين عا ليرتبه وهم اينكه تعدادي زياد از اعضاي حزب٫
مر بو ط طبقه اشراف بو دند توانستند بزودي از امتياز نشر جر يده بنام پر چم بر خور دار گردند.
نشريه مذ كور برای مدت طولانی ادامه يافت و محتو يات انرا جز تمجيد و تو صيف از دوست و برادر بزرگوار شو روي ٫ انكشا فات و پيشرفت هاي ان در سا حات مختلفه و همچنين مقا لات در اتباط با جامعه بدون استثمار٫ اقتصاد رهبري شد٫ مذ مت جوا مع كا پيتا ليستي و مقالات شديد الحن ضد امر يكائي ٫ توصيف از رهبران شوروي تا جا ئيكه تمجيد و تو صيف را بجاهي رسا نيدند كه يكي از شماره هاي جريده به منا سبت سالگرد لنين نو شت درود به روح لنين كبير٫ اين نو شته با بر خورد شديد و شديد الحن علماي اسلامي در سرار افغا نستان مواجه شده و امكان اينكه بر خورد هاي شديد فز يكي را در قبال خود داشته باشد از نظر دور نبود اما با وساطت دو لت بدون خو نر يزي خا تمه يا فته وكسي هم نتوا نست نشر جريده پر چم را متو قف سازد.
نشريات اين جريده نه تنها با طرز فكر و كلتور ملت بيگانه و نفرت انگيز بود بلكه سراسر مملو از واژه هاي نا ما نوس و غير قابل فهم براي ملت كه بيشتر از ۹۰ فيصد بيسواد داشت بوده ٫ جز انكه جزسبب تشديد نفرت ملت ازين افكار وارداتي و بيگا نه پرستي شود نتيجه ديگري نداشت ٫ تاريخ در صدق اين گفتار بعد از غصب قدرت توسط اين گروه بخو بي شهادت ميدهد.
نطاقان پرچم هميش اين خيال و گمان را نزد سامعين زنده مينمودند كه ايشان قبلاء نطق را حفظ نموده و انرا نقطه به نقطه دو باره براي سامعين بيان ميدارند ٫ كلمات استعمار وااستثمار٫ ديكتاتوري پرور ليتا ريا٫ برده و فيودال ٫اقتصاد رهبري شده ٫ سكتور و امثال ان ٫ جملات واصطلا حات علمي كه اكثراء گو ينده گان ان خود نيز از تشر يح و تحليل ان عا جز بودند هميش ورد زبان ايشان بود.
سخنان را كه در ينجا مينو يسم نه گزا فه گو ئي و درغ بو ده بلكه واقيعت و چشمد يد هاي بند ه ميباشد
ز ما نيكه متعلم مكتب بودم يكي از همصنفا نم كه مربوط پرچميان و برادر يكي از اعضاي كدر ان بود
هر گاه در ارتباط با اهداف ح د خ و ترجيع رژيم را كه ايده ال ايشان بود بر رژيمهاي ديگر از وي سول ميگرديد ٫ مو صوف عيناءهمان جملات و كلمات را كه پر چميان صف اول در بيا نات خويش اظهارمينمو دند بيان داشته و هر گاه در تحليل اين سيستم و منا فع و طرز تطبيق ان در جا معه عقب افتيده و فوق العاده مذ هبي افغا نستان از ايشان سوال ميشد ٫ يا تشريح و مفهوم بعضي اصطلا حات اقتصادي كه هميش ورد زبان شان بود ٫اين بيچاره ها از تحليل ان بكلي عا جز بوده و نميتوا نستند قنا عت طرف مقا بل را فراهم نمايند.
هدف از تذ كر اين نقاط بد گوئي از ان واين نبوده بلكه هدف اين است كه ايده لوژيهاي وارداتي و چنين طرز تفكر در جامعه افغاني هيچگاه جا ئي نداشته ونه ميتوا نست در جا معه قبول گردد ٫ زيرا نه تنها نفرت و انز جار بيشمار نظر با برخورد با كلچر و عقيده ازان متصور بود بلكه انا نيكه ميخواستند چنين سيستم و چنين
ايده لوژي را درعمل پياده نما يند نه تنها خود از درك واقيعت هاي جا معه محروم بودند نه تنها از تقوي سياسي بر خور دار نبوده و نه تنها هدف ايشان مقام و منزلت برا ي خود ايشان بود بلكه با نا تواني از تحليل و فهم اعمال و كرادرخويش٫ افغا نستان را به نا بودي و سقوط ميكشا نيد.
واضح و هويدا است كه با عدم عقيده به انچه خود ميگفتند و عدم اگاهي از نبض جامعه٫ تطبيق سيستم را كه بسيار و بسيار بيگانه با عرف و عادت و كلتور و بالاخره در قطب مخالف عقيده مردم باشد نميتوان در جا معه مسلط نموده و نميتوان با چنين ايده توده ها را بخود جذب نمود٫ گر چه سخن از خواسته هاي توده هاي گرسنه و محتاج باشد
گفتار اين اما توران كه خود اكثراء از طبقه استثمار گر و قشر هاي با لائي جا معه بوده هيچگاه با فقر و فلاكت ومصيبت اشنا نبوده گر يبان شان هيچگاهي در چنگال ظلم و رنج و ستم بدبختي نيفتاده بود جز سراب براي تشنگان كه در پي اب بودند نميتوان عنوان ديگري به ان داد.
در زمان صدارت اعتمادي با خوشبيني شخص صدراعظم و اكثر محافل حاكمه ٫ح د خ ا توانست فعاليت در جذب ملت خوشباور نموده با انهم نتوانست تعداد زيادي از همو طنان را بخود جذب نمايد
در سال ۱۳۴۶ شمسي ولسي جر گه افغا نستان قانون را پاس نمود مبني بر اينكه محصلين و متعلمين نميتوانند شامل هيچيك از احزاب سياسي گردند ٫ ٫ موجوديت چنين قا نون فر عي با قا نون اساسي در تضاد قرار گرفته زمينه انتقادات و بر خورد هاي لفظي و مشا جرات حزبي را با قدرت حاكم سبب شده روزانه به ده ها هزار محصل و متعلم ازصبح تا به شام دست به تظا هرات عظيم زده در پائين روز به مقا بل وزارت معارف امده به دو دشنام وزير معارف وقت »داكتر اكرم « مبا درت مينمودند
واقيعت امر بد رستي معلوم نگرديد كه مو جوديت چنين قانون فرعي كه در تضاد با قانون اساسي بود سهواء
از طرف مقا مات دو لتي به لو يه جر گه پيشنهاد گرديد بود يا دستهاي پشت پرده براي ايجاد تظا هرات و انكشاف احزاب مخالف دولت دست به چنين عمل زد.
با وجود اينهمه تظاهرات وسعي و كوشش حزب براي جذ ب بيشتر ملت ٫ داشتن پا يه هاي قوي در بين حكومت ودريافت و حمايه كمكهاي مالي از خارج ٫ح د خ ا نتوانست در ميان ملت نفوذ نموده طر فداران بيشترء را جذب نمايد
انارشي بي بند و باري ٫ اخلال پرو گرامهاي درسي فا كو لته ها و مكاتب ٫ جنگهاي هر روزي بين احزاب و حتي زد و خورد و كشتار يكديگر كه همه به منظور انكشاف احزاب سياسي صورت ميگرفت دولت را نا توان ساخته و نميدانست چگو نه به اين بي سر انجامي ها خا تمه بدهد تا اينكه با كو د تاي ۲۶ سر طان جاي رژيم را كه بصورت نسبي از يك سلسله ازادي ها بر خوردار بود حكمومت مطلقه و ديكتاوري داود خان گرفته و ديگر صحبت از مظاهرات نبود
در دوره ديموكراسي نسبت انكشاف قابل ملاحظه دوستي افغان و شوروي كه پا يه گذاران هم داود بغرض دست يافتن به قدرت بود روسها بغرض منا فع و بهره برداري خود كمكهاي بيشماري را براي انكشافات اقتصادي افغانستان نموده و همچنان سيل بورسهاي شوروي به افغا نستان سرا زير شده تعدا زياد از محصلين براي تحصيل در رشته هاي مختلف كه در حقيقت مغز شوئي بيش نبود عازم شوروي گرديدند اما با انهم اينهمه تپ و تلاش براي برده ساختن ملتء و مغز شو ئي افراد ان بي نتيجه مانده زما نيكه ح د خ ا قدرت را غصب نمود بيش از پنجهزار عضو نداشت
با سقوط سلطنت و رويكار امدن ديكتا توري داود خان كه در شروع ياد از خا طره هاي تلخ حكومت هاشم خان مشهور به هاشم جلاد را درخاطره ها زنده ميساخت ٫ پرچميها شديداء از طرف داود خان استقبال شده و تعدادی از اعضاي ح د خ ا شامل كابينه گرديدند مانند حسن شرق
. جلا لر ٫ فيض محمد ٫پا چاگل وفا دار٫عبد الحميد محتاط ٫ جيلاني با ختري با گرفتن قدرت تو سط داود ٫ خلقي ها با وي كمتر همكاري داشته ووي را شهزاده ميدانستند كه هميش به منا فع و بقاي خاندان خويش مي انديشد ٫ بجز از گلاب زوي و وطنجار و يك تعداد محدود از خلقي ها كه در كودتا سهم داشتند در كابينه از ايشان كسي بچشم نميخورد.
اولين اقدام پرچميها با استفاده از موقف خويش بسط و نفوذ ايشان در ساحات مختلفه مخصوصاء معارف ووزارت داخله بوده روي اين دليل در شروع به تعداد ۱۶۰ تن ازاعضاي حزب مذكور توسط فيض محمد بحيث ولسوال تعين گرديده و اكثراء اين ولسوالها پس از تصاحب پست و مقام به جان و مال ملت به چور و چپاول اغاز نمودند٫ يكي از ايشان در موسي قلعه ولايت هلمند به عفت زن شو هر داري تجاوز نموده
وشوهرش كه جواب به دادخواهي وي در مورد داده نشد در داخل وزارت عد ليه خويشرا اتش زده انتحار نمود
(موخذ ــ افغا نستان در پنج قرن اخير نوشته فرهنگ جلد دوم صفحه ۲۶ )
همچنان فيض محمحد با كسانيكه دشمني داشته ووي را شخصي نا مطلوب و ما نع انجام نيات واعمال ح د خ ا ميدانستند بدون دليل و داشتن سند و بدون انكه اهميت به امنيت و قا نون بدهد شخص مو صوف را دستگير زنداني و يا نابود مينمود
در ساحه معارف توجه پر چميان نيزبيشتر معطوف گشته كوشش زياد گرديد كه تعداد زياد از مديران و معليمين از بين ح د خ ا نتصاب گرديده و معليمين مخالف اين حزب ويا افراد مر بوط اخوانيها ٫ شديداء تحت كنترول گر فته شده و يا كو شش گرديد كه به بها نه هاي مختلف و صحنه سازي هاي خلاف وجدان از وظا يف كه داشتند طرد شده و يا اينكه وظايف ديگري به ايشان محول شود ٫همچنان تعداد زياد از نظاميان و غير نظاميان ٫سياستمداران اهل خبره كه مورد سو ظن بودند از وظيفه اخراج و روانه محابس گرديدند
شخصيت سيادسي ٫عر فاني فرهنگي ٫ علمي سياستمدار بزرگ و معروف قرن كه جاي دارد وي را از بزر گترين سياستمداران شرق بنامميم در اثر خيانت و جنايت اين باند وطنفروش و فريب دادن داود خان واشاره شوروي با شكنجه هاي وصف ناشدني توسط صمد اظهر و فيض محمحد وزير داخله به قتل رسيد
بعد از كو دتا داود خان ٫ ميوند وال كه به عراق بود به افغانستان امده و چون رابطه خوب با داود و نعيم خان داشت طبق وعده داود انتظار داشت كه بزودي سهم در باز سازي وطن بگيرد ٫ صمد غوث از قول نعيم خان ميگويد كه رهيس دولت ارزو داشت ميوندوال را منحيث سفير به امريكا بفرستد اما چون اين انتصاب به مذاق پر چميان خوشگوار نبوده واز موجوديت چنين سياستمدار مد بر و بزرگ ترس داشتند كه مبا دا
ماموريت ميوندوال منحيث سفير امريكا سبب بهبودي بيش از حدي مناسبات افغا نستان و امريكا شده و شوروي به درجه دوم قرار گيرد ٫لهذا قتل وي بايك دسيسه خائينا نه و زجر و شكنجه هاي وحشيانه و دور از قياس هيت تحقيق كه در راس ان فيض محمحد وزير داخله و صمد اظهر قرار داشت صورت گرفت.
هنوز جريان تحقيقات توام با شكنجه هاي حيواني و دور از قياس دوام داشت كه دفعتاء راديو كا بل مرگ ميوندوال را خود كشي توسط نكتائي كه به گردن داشت اعلام نمود٫ اين دروغ انقدر مسخره و شرم اور و نفرت انگيز بود كه حتي طفل هم نميتوانست انرا باور نمايد ٫زيرا اولاء زندا نيان اجازه داشتن كمر بند و نكتائي وامثال انرا نداشته ثانياء خود كشي شخصي با اراده چون ميوندوال نا درست وامكان ان هم توسط نكتائي دور از عقل و منطق است
خانم ميو ند وال در يك مصا حبه راديوئي در كالفورنيا از وجود شكنجه هاي برقي پس از روبرو شدن با جسد شوهر خود صحبت نموده واظهار نمود پوليس به وي اجازه تفحص وسوال بيشتر را در مورد نداد.
قتل ميوندوال به ان شكل ظالمانه و دور از تمامي مقرارت قبول شده نه تنها ترس و رعب و نفرت از داود را در بين ملت عميق ساخته بلكه وي را در انظار نيز كو چك جلوه داده اسير دستهاي خونين كمو نيستان ووطنفروشان معرفي نمود.
جريده مجاهد ولس شماره ۱۹۵» ناروي« مرگ ميو دوال را به اشاره ك جي ب دانسته و صمد اظهر را منحيث قاتل ان معرفي ميدارد.
حسن شرق يكي از كلانترين جا سوسان و اعضاي ك جي ب در اثرش كر باس پو شان بر هنه با دروغهاي شرم اور از تو طئه ميوندوال صحبت نموده و مينو يسد از خانه مو لوي سيف الرحمان اوراق برامد كه به پاكستان نوشته بود ما هر چه كو شش مينمايم و به مردم ميگويم داود كافر است كسي انرا قبول ندارد ٫ جواب داده بودند تبليغ نمائيد اينها پر چمي هاي خدا نا شناس اند
اين دروغها انقدر مسخره و غير قا بل قبول است كه احمق ترين فرد هم نميتواند انرا قبول نما يند ٫زيرا نا ممكن خواهد بود كه به شخصي شنا خته شده چون داود خان اتهام كفر بودن را بسته واز جانب ديگر اگر چنين تبليغات هم واقيعت داشته باشد كو دتا چيان هيچگاه چنين اسناد را در منزل نگاه نميداشتند
بدين منوال اقداما ت و دروغ هاي شرم اور براي مسموم ساختن داود و نا بودي اشخاص صادق ووطنپرست از طريق استخبارات وزارت دفاع ٫ مصو نيت ملي ٫و قول اردوي مركز ووزارت داخله صورت گرفته واشخاص بيگناه و بيخبر از همه اوضاع و احوال طمعه اين جنايتكاران مزدور ميگرديدند.
جنرال عبدالستار رئيس اركان قواي هوائي از طرف پرچميان متهم شده بود كه با چند صاحب منصب ديگر دست به كو دتا ميزند البته عدم واقيعت مو ضوع بزودي كشف گرديده وجنرال بيچاره تا شروع كو دتا ثور از مرگ نجات يافت.
محور اينهمه جنايات و خيانتها و بهتان و افتراح بعرض اب را خط ساختن و ما هي مراد را صيد نمودن وزارت داخله و در راس ان فيض محمد بود ٫وي بدون شك از كلانترين اعضاي ك گ ب بوده ومشاهده گرديد كه با بدست داشتن قدرت توسط رهبران متفاوت و دشمن يكديگر وي هميش در پستهاي حساس و بزرگ و كليدي ايفاي وظيفه مينمود.
فيض محمد در شروغ جمهوري يكتعدا دزياد را بنام هاي مختلف اكثراء بنام ديوانه بودن به قتل رسانيده وسپس اجساد اين كشته شده گان از زند ه با نان در يافت گرديد.
تعداد زيادي از ولسوالان از وي دستور ميگرفتند تا بيگناه را كه شايد در اينده خطري از وي متوجه ح د خ ا گردد توقيف نموده و بعد با توطئه ها و دسيسه هاي مختلف وي را نا بود مينمود.
همانطوريكه مشاهده نموديم اين جنايتكار و دشمن ملت كه بنام فيضو قصاب شهرت يافته بود در پستهاي حساس و بزرگ در زمان داود ٫ تره كي ٫ امين و کارمل اجرا وظيفه نموده و بالاخره با تيغ انتقام ملت در پكتيا به شكل فوق العاده فجيع زما نيكه ميخواست ملت را با دادن رشوه از استقلال طلبي و ازادي خواهي منع نمايد كشته شد.
به سلسه همين قتلها و دسيسه ها و فريب مقام رهبري٫ خان محمحد مرستيال عنصر ملي و ضد كلونيزم و ضد تسلط روس با توطئه قبل از وقت به تقا عد سوق داده شده و طوري صحنه سازي گرديد كه وي موجود نا مطلوبي در نظر شاه معرفي گردد.
اينكه ميگو يند اقاي مرستيال بدون استيذان داود خود را به منحيث وزير دفاع پنداشته وميخواست مسووليت انرا بدوش بگيرد دروغ بيشر مانه و فوق العاده احمقانه بيش نبود.
هنگام ما مو ريت وي در مجالسي شر كت داشت كه در حضور شاه تشكيل شده پيشنهاد وزير خارجه را در مورد گرفتن كمك از اتحاد شوروي جهت مقا بله با پاكستان در مسئله پشتونستان مقابله مينمود ٫ در مجلس مذ كور مر ستيال اين سوال رامنحيث نايب الحكومه و قو مندان ولايت مشرقي در زمان صدارت داود مطرح ساخت كه اگر نيروي شوروي به اين عنوان وارد افغانستان شود كدام قوت خواهد توانست وي را به خا رج شدن مجبور بسازد ؟چون اين سوال بيجواب ماند پيشنهاد از بين رفت.
چندي بعد خان محمد خان مر ستيال از رشته نظا مي منفك و در مرحله ديگر پيش از رسيدن به سن قا نو ني منفك گرديد
( موخذ.. افغانستان در پنج قرن اخير جلد سوم صفحه۱۷ـ ۱۸ )
اين موضوع واقيعت تلخ ديگري را نيز بخاطر مياورد كه داود در چنگال روس و ك جي ب اسير بوده و هيچگونه استقلال فكري نداشته قادر نبود خود در خير و شر سر زمين ابائي خويش تصميم اخذ نمايد
همچنان در دو سال اول جمهوري تقلبي داود كه پر چميان به قدرت بودند تا توا نسند در قلع و قم مخالفين حقيقي يا خيالي خود بدون ترس از قانون با اغفال يا مسموم ساختن داواد سو استفاده نمايند
البته همه همو طنان مطلع هستند كه در شروع جمهوري تقلبي داود بايك دسيسه نا مردانه يكدسته از وطنپرستان كه در راس ايشان ميو ند وال قرار داشت در بيگناهي مطلق با اغفال و فريب داود به قتل رسيدند
واضح است كه ملت هيچگاه چنين جنا يات را فرا موش نكرده و نخواهد كرد
حميد مبارز مينويسد
زمانيكه وي والي لو گر بود روزي از طرف وزارت داخله برايش دستور رسيد كه مولوي نبي را دستگير و به وزارت داخله روانه نمايد ٫ وي مينويسد كه پس از دستگيري به مولوي گفتم شما كجا نسبت به داود خان و جمهوري وي بد گو ئي نموده ايد وي گفت در هيچ جا ٫ صرف در شورا كمونستها را شد يداء انتقاد نموده كه ان عقيده ام ميباشد ٫ بنده به بيگناهي وي يقين حاصل نموده به داود خان نوشم كه مو لوي شخص بيغرضي بوده به شما ارادت دارد.
مبارز مينويسد كه داود خان از تعقيب مو لوي متعجب گرديده و مينويسد كه وي از جريان بكلي بي اطلاع ميباشد وسپس دستور ميدهد كه مو لوي ازاد شود ٫اگر از مو ضوع رئيس جمهور مطلع نميگرديد امكان ان داشت كه مو لوي مذ كور با لت و كوب و شكنجه با يك تو طهه از بين برود.
( موخذ تحليل واقعات سياسي افغانستان صفحه ۳۵۴ )
مولوي بعد از ازاد شدن به زودي به پا كستان فرار نمود
لازم به تذ كر است كه در دوره اخير شورا به دستور و تحريك مولوي نبي يكتعداد از وكلا را به شدت لت و كوب نموده ودر ين بر خورد فزيكي دندانهاي ببرك کارمل شكسته بود ٫ ببرك کارمل ان لت و كوب را براي خود پيراهن حضرت عثمان ساخته وي و طر فدارانش هميش ازان ياد مينمود.
نبايد فراموش گردد كه اشخاص ما نند مو لوي نبي وامثال انها هيچگاهي طرف تائيد ملت نبوده و مخصو صاء بعداز فجايع كه از ايشان در زمان جهاد ديده شد همه به ما هيت ٫ طرز٫ فكر و ميزان وطنپرستي ايشان اگاهي حا صل نمودند ٫ اما انارشي و خود سري و به خاطر اهداف شوم و كثيف خويش بيگناه و با گناه را با توطهه هاي نا مردانه نا بود نمودن هم كار درست وراه صواب نخواهد بود.
شخصي ديگري كه اعمالش زياد مورد شك و ترديد قرار داشته اقاي اسما عيل خان رئيس مصونيت ملي داود است ٫ و ي با داشتن چنين پست فوق العاده حساس نه تنها مورد تعقيب زجر و شكنجه قرار نگرفت بلكه به بسيار اساني زمينه ترك افغا نستان برايش مسير گرديده و توانست بدون انكه كسي مزاحمش شود وطن را ترك گويد.
وي در زمان ظا هر شاه نيز رئيس ضبط احوالات بوده و سپس همان پست را در زمان داود اشغال نمود ٫چون كودتاي داود هم به كمك تعداد زيادي از افسران تحصيل يافته و طرفدار شوروي صورت گرفت كه بعداء درين مو صوع صحبت خواهيم نمود ٫وي كه بدون شك نيز از ان گرو بوده و يا با ايشان در توافق بود مورد اعتماد داود و همكاران قرار گرفته در زمان جمهوري داود نيز هما ن پست را اشغال نمود ه٫ پس از كو دتاي ثور و قتل بير حمانه داود كه كودتا چيان حتي به اطفال چند سا له اش نيز رحم ننموده همه را يكجا از دم تيغ كشيده وسپس كشتار ملت بيگناه و بيد فاع كه تاريخ شاهد انرا در بر نداشته و تمامي ا قشار ملت زن و مرد و پير وجوان حتي مردان و زنان كوچي بيسواد و با سواد ٫بيگناه و با گناه همه به كشتار گاه ها فرستاده شدند٫اينكه اقاي اسما عيل خان از ازين كشتاروصف ناشدني وافسانوي در امان ماند نه تنها جاي تعجب بلكه خلاف عقل نيز ميباشد٫ اين مو ضوع عقيده را بخاطر زنده ميسازد ٫ اينكه اقاي اسما عيل خان حقيقتاء درين كود تا شامل بوده اما مانند جلالر و امثال ايشان نسبت يك سلسله ملحو ظاتء در تركيب كا بينه شامل نگرديده و چون ارزوي همكاري بيپشتر را هم با ايشان نداشت لهذا بدون انكه كسي مزاحمش شود افغا نستان را ترك نمود ٫البته گذ شت زمان واقيعتها را بر ملا خواهد ساخت پس از كشتن ميونوال به ان شكل فجيع و نا مردانه ح د خ ا متوجه مستغني شده و با چال و فريب و دسيسه ذهنيت داود را در مورد وي مسموم ساخته و اوضاع طوري مغشوش گرديد كه وي از پست خويش كه منحيث لوي درستيز اجراي و ظيفه مينمود استعفا نموده و مجبوراء پست سفارت را در پولند قبول نمود. اينبود كه داود را از شهرت و محبوبيت مستغني سخت ترسانده و داود هم از ترس اينكه وي روزي مد عي قدرت در
مقا بلش نشود نه تنها راضي به استعفا وي گرديده بلكه حاضر گرديد ويرا به شكل از افغا نستان اخراج نمايد ٫ داود باين عمل نا سنجيده خويش در حقيقت سند مرگ خويشرا امضا نموده و گور خويش رابا دستهاي خويش كند.
يكي ديگر ازين جا سو سان فو ق العاده خطر ناك و محيل كه در زمان ظا هر پس از فراغت از فا كو لته اقتصاد به زود ترين فر صتها و خلاف باور پله هاي ترقي را پيموده و در اند ك زمان از پست مد ير يت به مقام وزارت رسيد اقاي جلالر است
اين مها جر بد بخت كه چند سال قبل با يك ديگ منتو و يك ديگ ماست به افغا نستان امده درنهايت فقر و تنگدستي روز گار ميگذ رانيد از بركت جاسوسي ووطنفروشي و عضو يت در ك گ ب توانست بزودي به مقامهاي عالي دولتي دست يابد ٫ وي كه تا اكنون مانند ديگر جنا يتكاران هنوز به محاكمه كشا نيده نشده و
گر يبا نش هنوز هم در پنجه هاي انتقام ملت نيفتيده در زوال و سقوط رژيم داود با جاسوسي و انتقال تمامي جر يانات سفر داود به با دران روسي خود رول فوق العاده بزرگ را با زي نمود.
زمانيكه داود در اخير دوره جمهوري خود كه از عمر خودش و جمهوري اش چند روزي بيش نما نده بود سفري به مما لك عر بي و ايران نموده پيشتيباني و حما يه اقتصادي ايشا نرا با يك سلسه شرايط معمول حاصل نمود ٫اين جا سوس خطر ناك در پهلوي وي شاهد تمامي جر يانا ت و پيشنها دات بوده همه را در نهايت وطنفروشي به اربابان خود در كرملين و سفارت شوروي در افغا نستان ديكته نمود.
يكي از خصايل نادرست د اود اعتماد بيحد و حصرش به يكتعداد همكارانش بوده با وجوديكه حتي خيانت هاي بزرگ را از ايشان مشا هده مينمود با ز هم تغير در عقيده وي به ايشان نمي امد.
فايق كست را كه دران حسن شرق ميخواست كو دتا را به ضد داود به راه بياندازد ٫ به داود شنوا ننده و به وي از خطر چنين مار استين گوش زد نمود اما داود بازهم نخواست در موضوع تحقيق نموده ودر پي افشا اين جنايت برايد بلكه با منتهاي اعتماد به شرق ٫به فايق گفت كه با پيشرفت تكنيك همه امكا نات ميسر بوده و ميتوان به اساني صداي كسي را تقليد نمود
( موخذ ـ رازي را كه نبايد افشا ميكردم غوث الدين فايق وزير فوايد عا مه داود)
بهر صورت بعد از تلاش ناكام كو دتا چيان اخوان المسلمين در پنجشير كه تعدداي دستگير و تعدادي هم چون مسعود و گلبدين و امثال ايشان به پا كستان فراري شده و در انجا از طرف بو تو صد راعظم وقت استقبال و حمايه مادي گرديدند و همچنان تبليغا ت گروپ ملا فيضاني به ضد رژيم بخاطر نزديكي زياد داود با كافران كمو نيست ٫ طرحه كودتا توسط اخوان المسلمين در سال ۱۳۵۲ برهبري غلام محمحد نيازي وهمچنان تشكيل يك هسته مقاومت ضد رژيم در پا كستان توسط گروپ اخواني ها همراه با تبليغات پاكستان بر ضد افغا نستان داود مجبور گرديد كه از پرچميها دوري گزيده و يك يك از ايشانرا از كا بينه اخراج وروانه سفارتها ويابكلي از ايشان دوري گزيند.
اينبود كه داكتر حسن شرق را منحيث سفير به جاپان و فيض محمحد و پا چاگل نيز به سفارتهاي جدا گا نه فرستاده شده ويك تعثدا ديگر چون جيلاني با ختري وغيره از كا بينه اخراج شدند.
اين زمان داود موضوع پشتو نستان را كمتر جدي گرفته وخواست با پاكستان در مورد از در مسالمت اميز پيش ايد٫ به اينصورت وي با دوري از گروه پرچم و خلق تا اندازه خوشي خاطر اخوان و ملت را فراهم نموده و همچنان با جد يت كمتر در مو ضوع پشتو نستان و پايان دادن به منا ز عات شديد لفظي پا كستان نفس را حتي كشيده بيشتر متوجه امورداخلي و مخصو صاء انكشاف اقتصادي گرديد ٫اما با غرور فوق العاده بيجا واطمينان صد دردصد به وفا داري قواي مسلح به خود ٫ بزرگترين دشمن كه وي را نا بود نمود به فرا مو شي سپرد
زمانيكه داود برخورد شديد با بريژينف در ارتباط با مداخله وي در امور افغا نستان نمود ه وحتي پيشنهاد بريژينف را براي يك ملاقات خصوصي بصورت فوق العاده خشم اميز و غير ديپلما تيك رد نمود ٫اقاي جلالر در ين سفر ايشانرا همرائي نموده وهمانروز قرار شهادت يكتن از ديپلوما تها در جريده شماره ۱۰۲صداي مردم ٫ كه وي نيز درين سفر اشتراك داشت جلالر با تني چند كه ا خويشاوندان ايشان بوده وپستهاي مهمي را در اسياي ميانه داشتند براي صرف نان دعوت شده بود ٫ هيچگاه كنجكاوي داود در مورد وي جلب نگرديده ووي را عاري از هر گونه خيانت ميپنداشت ٫جلالر يگانه اعضاي كابينه ظاهر بود كه پس از كو دتا ۲۶ سر طان در كا بينه داود پست وزارت ماليه را اشغال نمود ٫اين موضوع ميتواند دو واقيعت را ثابت بسازد
اول اينكه كو دتا داود به اسشاره روسها و كمك ايشان صورت گرفته
دوم مو جوديت جلالر بحيث يكي از جا سو سان بر جسته ك گ ب
ورنه چه دليلي داشت كه تنها اقاي جلالر اعتماد داود را جلب نموده و يكي از اعضاي كا بينه وي گردد
بعد از مظاهرا ت عظيم در ارتباط با مرگ خيبر و دو دشنام به مقام رهبري نعيم خان برادر داود و قدير وزير داخله بيشتر از همه به وخامت او ضاع متوجه گرديده با درك اينكه اين گروه با اعتماد و حما يه كر ملين و با دران روسي خويش به خود جرات داده وبه داود دو دشنام داده اند اصرار در نا بودي ايشان در يك محاكمه كو تاه نمودند ٫ اما اقاي جلالر با ز هم با خد متگذاري به اربان خويش داود را هشدار داده گفت كه محكوميت مظاهره چيان به مرگ در طي يك محا كمه كو تاه بدون اطلاع ملت از جر يان سبب بد نا مي رژيم و محبو بيت ايشان گرديده بعد اينها در تاريخ بنام قهر ما نان افسانوي ورد زبا نها خواهند گرديد ٫ بهتر ايشان به زبان خود از طريق امواج راديو »تلويزون هنوز در افغا نستان فعال نگرديده بود « براي اگاهي ملت به گنا هان خويش اعتراف نموده و بعداء به جزاي اعمال خويش برسند
داود به فرياد اعتراض اميز نعيم خان و ديگر اعضاي كا بينه مخصوصاء قدير كه برايش ميگفت در عقب پرده قدرت خو نخوار براي حما يه اين گروه ايستاده و به شما فرصت انرا نخواهد داد كه ايشا نرا محكمه نماهيد ٫نداده ازانجا كه شخص فوق العاده لجوج و يكد نده بود ه و هميش از گفتار واعمال خويش صد فيصد مطمئن بود به اصرار اعضاي كا بينه وقعی نگذاشته به اقاي سميع الله وافعي وزير عد ليه دستور داد
تا اعمال مظا هره چيان را مطا لعه نموده و در صورتيكه قا نون اجازه بدهد به باز داشت ايشان اقدام گردد
البته اين مطا لعه يك هفته را در بر گر فته و پس از يك هفته تعدادء از رهبران ح د خ ا مانند تره كي وكارمل و جوز جاني و پنجشيري وهم سهواء عوض صالح زيري شخصي از صف پا ئيني حزب محبوس گشته نور محمد نور داكتر نجيب و قدوس غوربندي خود را مخفي نمودند و هما نطو ريكه نوشتيم امين به كمك دستهاي فوق العاده مرموز براي فعاليت ازاد ماند تا كو دتا را به راه اندازد.
امين تمامي جريانات را در اردو از طريق شخصي بنام پا چا سر باز در يافت ميداشت بادر نظرداشت اينكه تبد يلي چنين شخصي وي را از تمامي جريانات كه در قواي مسلح صورت ميگيرد محروم ميسازد لهذا از فرصت استفاده نموده و خواست هر چه زوتر بدون اگاهي و موافقه رهبران حزبي مخصوصاء شاخه پر چم كو دتا را پيش بياندازد.
يك سلسه عوامل داخلي نيز در مو فقيت كو دتا رول عمده را داشت
همانظوريكه قبلاء تذ كر داديم مسغني با دسيسه هاي مختلف نه تنها از اردو بلكه از افغا نستان نيز اخراج گرديد ه ورسولي شخصي فوق العاده بي كفايت ٫ نا اگاه به امور نظامي ٫راشي و معتاد به چرس در راس قواي مسلح قرار گرفت ٫ رسولي در زمان ظاهر شاه نسبت بيكفايتي مطلق واستعمال دخانيات مخصوصاء چرس كه معتادين را هميش در حال اغما نگهميدارد از اردو خيلي قبل از وقت معينه به تقاوت سوق داده شد بود
وي دو نفر از كو دتا چيان اسلم وطنجار و رفيع را در پستهاي حساس مقرر نمود ه در حاليكه همچنان رسولي با گرفتن رشوه از قادر وي را از وظيفه كه در مسلخ داشت به رياست اركان قواي هوائي تبديل نموده بود
اين زمان بود كه قادر قبلاء توسط تره كي وامين به ح د خ ا دعوت شده بود
البته اين نه رشوه بلكه قيمت خون اقاي رسولي بود زيرا در همان روز كو دتا به قتل رسيد
قبلاء قادر نيز درين پست ايفاي و ظيفه مينود اما نظر به صلاحديد داود از پست مذ كور بر طرف و به رياست مسلخ مقرر شده بود.
زما نيكه وي ازرياست اركان قواي هوائي برطرف شده بود عقده شديد از داود گرفته و اين زمان بود كه تره كي وامين موقع را مساعد ديده وي را به حزب د خ ا دعوت نمودند
(مو خذـ نگاهي به تاريخ حزب ديمو كرات خلق افغا نستان نوشته عبد القد وس غو ربندي)
ما در شروع گفتيم كه درين تراژدي وراه اندازي كو دتا خونين ثور كه به نجاوز برهنه شوروي به افغا نستان انجاميد هر دو ابر قدر ت رول داشتند
بنده درينجا دو موضوغ را كه شنيده ام بيان ميدارم اما در مورد حقيقت يا كذب ان نميتوانم هيچگونه اظهار نظر نمايم
يكتن از دو ستان اكبر رئيس دفتر رياست جمهوري داود اسرار بزرگي را فاش نموده اظهار داشته كه بعد از مظاهرات شديد بخاطر مرگ خيبر٫ اوزه گرم اعدام رهبران ح د خ ا بخاطر دو و دشنام به مقام رهبري در ميان ملت پخش شده و دو روز پس از اين مظاهرات سفير امريكا در افغا نستان از داود وعده ملا قات خواسته درين ملاقات جز داود و وحيد عبد الله و ترجمان٫ شخصي ديگر ء حضور نداشت
سفير درين ملاقات از داود خواهش نموده بود كه از شدت عمل در مو ضوع اجتناب نموده ومتهمين را طي يك محكمه علني بعد از اعتراف ايشان و پخش ان از طريق امواج راديو براي اگاهي ملت محكوم به مرگ نمايد زيرا در صورت كشتن رهبران حزبي ٫ كمو نيست از افغا نستان محو نگرديده بلكه اين رهبران به شكل قهر ما نان
افسا نوي در بين ملت معرفي گرديده ايدو لوژي كمو نيست به شدت در ميان اقشار ملت انكشاف خواهد نمود
اگر اين مو ضوع واقيعت داشته باشد دستهاي امريكا هيان را به وضوح در براندازي اين كو دتاي خو نين و منحوس بيان ميدارد اما؟
بنده چون اين مو ضوع را شنيده بودم اينجا ذكر نمودم اما با در نظر داشت كر كتر و طبيعت داود كه به هيچ كسي و هيچ مقا مي اجازه دخالت را در امور افغا نستان نميداد و همچنان گمان نكنم كه هيچيك از ديپلو ماتهاي دول خارجي به خود اجازه بد هد به اين اساني در امور داخلي مملكتي دخالت نموده و رئيس جمهور را دستور بد هد ٫لهذا بنده چنين مو ضوع را جز فكاهي يا فا نتيزي نمتوانم چيزي ديگري بناميم.
يكي از خا نهاي بزرگ سمت شمال كه امروز در امر يكا بحيث مهاجر زنده گي نموده حكايت مينمايد كه بعد از مظاهرات شديد كه در ارتباط با مرگ خيبر صورت گرفته بود به كا بل امده و چون نعيم خان برادر داود خان دوست صميمي ام بود براي ديدن وي رفتم ٫وي حكا يه مينمايد كه نعيم خان را خيلي متاثر و افسرده يا فته و موصوف شكايت زياد از برادر خود داود نموده وگفت
برادرم داود شخص لجوج و يكدنده است من ميدانم كه خطر پشت دروازه خوابيده واين كمونيستان با حمايه شوروي خيلي قوي شده اند ٫ بنده بعد ازين مظا هرات كه به رئيس جمهور هم دو و دشنام داده اند وي را متو جه خطر ساخته و به وي اظهار نمودم كه جلو ايشان گرفته شده رهبران حزب بخا طر تخطي از قانون ودشنام به مقام رهبري اعدام شوند اما داود به قدرت خويش اعتماد كافي داشته به سخنان بنده و اعصاي كا بينه كو چكترين ارزش قايل نيست ٫ وي اضافه نمود تا جائيكه شنيده ميشودچند تن از اعضاي اين حزب از جمله تحصيلكر ده گان امريكائي بوده و متهم به عضويت در سي اي اي توسط رهبران ديگر حزب ميباشنداگر كو دتاي صورت بگيرد امكان اينكه دست امر يكائيان نيز دران دخيل باشدزياد از امكان بدور نيست.
اين گفته هاي نعيم خان انقدر هم از واقيعت بدور نبوده زيرا در زمان انشعاب پرچم و خلق ، كارمل وطر فدارانش امين٫ منصور ها شمي و يكتعداد ديگري را بنام جاسوسان سي اي اي معرفي مينمودند
اما در قسمت رابطه داود و نعيم بايد بگويم كه رابطه نعيم با برادرش داود نسبت موقع دادن بيش از حد به ح د خ ا و همچنان اعتماد زياده داودبه يك سلسله اشخاص مظنون تيره و تار شده بود تا به سويه كه نعيم خان از فايق خواسته بود تا بار ديگر كو دتا نموده و داود را از رهبري خلع نمايد اما فايق به جواب گفته بود كه وي يكبار با داود قسم نموده و حاضر نيست به وي خيانت نمايد
( رجوع شود ـ رازي را كه نبايد افشا مينمودم نو شته غوث الدين فايق وزير فوائدعامه)
همچنان خود سري هاي داود و اعتماد بيش از حد ش به يك سلسله اشخاص مضنون رابظه وي را با فرزندانش نيز تيره نموده و پسرش عمر ما مور وزارت پلان تا اخير عمر با پدر خود قهر بود.
درمورد دست داشتن دستان بيگانگا ن درين كو دتا هيچ جاي شك و شبه نبوده نشريات مختلف بصورت اشكار دخا لت روسها را بيان داشته و همچنان فرصت دادن به بازيگر اصلي اين تيا تر خون اشام حفيظ الله امين و حمايه بقيه رهبرانزمانيكه زنداني داود بوده و داود به اساني ميتوانست ايشانرا نا بود نمايد هميش مورد سوال است در مورد دخالت روسها درين كو دتا بايد بنويسيم كه نشريات مختلف از دخالت ايشان سخن ميزنند ووي انرا توسط گلاب زوي به صاحب منصبان وابسته ارسال نمود.
ف لبيب درين باره مينويسد
دستور كو دتا در سفارت شوروي در كا بل تهيه و تو سط صاحبمنصبي به امين فرستاده شده
رشتيا اين كودتا را پلانهاي سالهاي پيش دانسته كه روسها بسيار نا بهنگام انرا پياده نمودند
ولاديمير كازيجكين ما مور سابق كا جي بي كه بعد به امريكا پناه برد در مصا حبه با مجله نيو يارك تايم شماره ۲۲ نو مبر ۸۲ « ابراز نمود كه بعداز گرفتاري رهبران ح د خ ا روسها به ايشان اطمينان داد
كه در صورت كه ايشان به كو دتا دست بزنند ٫مسكو ازان پشتيبا ني خواهد نمود.
اكثراء مورخين و نو يسنده گان به اين عقيده هستند كه كو دتا به رهبري داود خان هم با دستهاي روس ها پي ريزي گشته و زمينه بود تادر كو دتا بعدي افراد وابسته به مسكو كاملاء قدرت را بدست بگير ند ٫ اين موضوغ قبلاءبا انتصاب جلالردر كا بينه كه يكي از اعضاي بر جسته ك گ ب ميبا شدوتعداد ديگري كه در پستهاي حساس و كابينه قرار داشتند حدس زده ميشد
روز نا مه نگار هندي گلديپ ناير مينو يسد كه » شهود عيني در كا بل افراد روسي را ديدند كه تا نكها را رهبري ميكر دند.
نقطه جالب توجه كه دست داشتن پيلو تهاي روسي را درين كودتا واضح ميسازد اينست كه ارگ جمهوري تو سط ميگ شماره ۲۱ بمباردمان گرديده كه رهبري وپرواز اين طيارات را تعداد انگشت شماري از پيلو تان اموخته بودند كه قادر از جمله ايشان نبود ٫ اما در بگرام ۱۲ تن از پيلوتان شوروي حضور داشت كه در روز هاي اخير ۱۲ تن ديگر نيز به ان افزود شد.
به گمان اغلب اينها بودند كه طيارات ميگ ۲۱ را به پرواز دراورده ارگ و قطعات وفادار به ان را بمباردمان نمودند.
اين اظهارات همراه بامصاحبه هاي ژور ناليستان معتبر دنيا دست داشتن روسها را درين كودتا به شكال قطعي ثا بت ميسازد
زما نيكه كودتا اغاز گرديد و رهبران ح د خ ز نداني داود بودند چه عوامل با عث گرديد كه وي نخواست به اعدام ايشان اقدام نمايد و كدام دستهاي مر موز ما نع اين عمل وي گر ديد
اين سوال و سوالهاي بعدي را تنها و تنها زمان جواب خواهد داد
پايان قسمت دوم
بالا
بازگشت