تاریخچه  تکفیریان  و نتایج تباه کن آن  بر جوامع مسلمان

 

محمدالله جوين نــزاد

قاهره ـ  مصر                                                                                          

 

ریشه های بروز نهضت اسلامی را در جهان اسلام  اگر بطور دقیق  بررسی کرد نقطه  های  آغا زین ان به ظهور بر خی شخصیت های  ازادی خواه شرق بر میگردد . همزمان  با قدوم سید  جمال الدین افغانی به مصر و شدت گیری تیوری های ازادی خواها نه وی  اسلام سنتی که در امتداد تاریخ جهان اسلام پشت یا روی سکه  قدرت حکام شرق بود شاهد  زاده شدن اسلام سیاسی گروهی گردید . ومشروعیت خود را از اوضاع اجتماعی  وسیطره  استعماری قوتهای وقت در یافت مینمود . شدت بیماری مرد مریض یعنی امپرا طوری عثمانی  و اغاز حرکت های اقلیت مسیحی شرق نشین در مقابل امپراطورییکه خود نیز جایگاه مذهبی اش را  به جایگاه قومی میسپرد نیز از عوامل نطفه گزاری نهضت های اسلامی بود تا اینکه این امتداد پراگنده  با استفاده از دیمکراسیهای نسبی وقت  مخصوصا عهد ملک فاروق پاد شاه وقت مصر وبا استفاده از قانون احزاب خود را در تشکیل نهضت اخوان المسلمین  توسط حسن البنا  در مصر مجسد ساخت. بدون شک وتردید این نهضت را میتوان  مادر تمامی حرکت های رادیکال اسلامی در نقاط مختلف در مراحل مختلف بعدی دانیست. گر چند که از لابلای گفتار ها وپندار های منقول از رهبران اول این نهضت فرهنگ مسالمت بر شیوه خشونت چيره بوده است ولی دست دوم در سرزمین عواطف تخم تکفیر کاشتند . با وقوع جنگ اعراب و اسرایل نهضت اخوان از وضع موجود در ساحه استفاده برده و کار بحد تشکیل سیستم امنیتی سازمان مذکور میرسد که کمتر از دستگاه  امنیتی کشور نبوده است.  با تشکیل این دستگاه امنیتی  اخوانی وسپس ترور نقراشی باشا نخست وزیر وقت مصر جنبه اقتدار خواهی ورسیدن  به اریکه قدرت از این نهضت که آغاز حرکتش دعوت مسالمت آمیز با حکمت وموعظه حسنه شعارش بود آشکارمیگردد.  با مرگ حسن البنا وروی کار آمدن درجه داران دوم اخوانی همگام به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر رهبر قومی گرای عرب در مصر تنش میان اخوانی ها وقدرت حاکم اوج میگیرد وصدها اخوانی رهسپارزندان ها میگردند.  زندان از انجا که زندان است با ضمیمه قسوت رژیم ناصری زاد گاه یک اندیشه شبه نوین بر پیکر جهان اسلام میگردد و این همانا اندیشه تکفیری است.  قبل از این که به استعلای فکر تکفیری اثر های تباه کن ان  اشاره کنیم بهتر است نبذه از پس منظر تاریخی این فکر به عنوان توضیح یاد اوری شود .

ریشه تاریخی این اندیشه به دوران جنگ های خلیفه چهارم علی ابن ابی طالب وسردار بنی امیه  معاویه ابن ابی سفیان میرسد. بعداز  پیروزی علی  در جنگ صفین عمرو ابن العاص  فرماندار مصر همپیمان معاویه نیرنگ بر افراشتن قران بر نیزه ها وداوری ان را اعلام کردند.  با پزیرش این مطلب از سوی علی دسته از اطرافیانش  که بر داشت ظاهری محض ولفظی از نصوص قرآن داشتند  قبول داوری ابی موسی اشعری از سوی علی و عمرو ابن العاص  از سوی معاویه را احتکام به غیر خدا دانسته و بنا کفر توصیف کردند  وبا سر دادن شعار ان الحکم الا للله  شمشیر ها را برای بیش از صد سال از خون آب دادند که خلیفه چهارم نیز قربانی شمشیر انان  گردید.  

آنجه كه از ديد كاه فقهاء مسلمان خوارج را محكوم مي ساخت عبارت بود از قيام آنان بر عليه دولت حاكم و در اين مورد از رسول خدا احاديث متعدده روايت شده است كه بر اطاعت دولت حاكم امر نموده  وهر كونه قيام بر عليه ان را ازجمله فتنه ملعونه پنداشته است.  در حديث امده است اطاعت امراي شما براي شما يان  واجب است تا ان كه نماز را بر پا ميدارند. وروي همين اصل فقهاء در طول تاريخ اسلامي يا در بهلوي سلاطين قرار گرفته  ويا كلمه حق را از راه مسالمت آميز بيان داشتند.  آنجه كه مورد اتفاق آنان بوده اين است.  بنا بر برداشت فقهي از متون ديني قيام بر عليه حاكم به مثابه خراب كردن يك شهر براي ساختن يك قصر تشبيه شده است .  دوم اعتقاد خوارج بر تكفير مرتكب گناه كبيره وبناء  خوارج ريشه گزاران  فكر  تكفيري از سوي جوامع مسلمان  در طول تاريخ ممنوع  بوده ومدنيت هاي نسبي وقت آنان را متحجر وخون ريز  قلمداد ميكرد.  البته از جمله امانت نقل تاريخي  خواهد بود تا ياد آوري شود كه خوارج آن وقت در بهلوي اين همه انديشه خونين برخي نظريات نيز از خود داشتند كه در مقايسه با تكفيريان امروز جهان اسلام به مراتب عالي بوده است از قبيل جواز امامت زن كه اين حادثه بعد از سيطره مؤقت آنان بر شهر بصره نمايان گشت چون يكي از زنان  خوارج در مسجد جامع بصره نماز صبح را امامت داد ودر ركعت اول سوره بقره ودر ركعت دوم سوره آل عمران را  تلاوت كرد.

بر علاوه اين نظريه مهم ديگر آنان مبني بر عدم انحصار خلافت در قريش ويا حتي عرب وجواز خلافت  بر ده كان (ببين تفاوت راه از كجا است تا به كجا )

 اخواني ها استادان تكفير يان معاصر ... سيد قطب جهره شناخته شده و مناظر فكر حركت هاي اسلام سياسي راديكال است كه افكارش اكنون سر مشق بسياري ازتكفير يان قرار گرفته است . او به حق داراي قلم رسا در زمينه توضيح افكار خود است.  در بهلوي نوشته هاي متعدد وي  ميتوان ازدو نگاشته مهمش نام برد يكي تفسير في ظلال القرآن  آنچه كه اين تفسيررا از  بقيه تفاسير موروثي مميز ميسازد قرار دادن اسلاميزم راديكال در مقابل يهوديت  اعم از قوم ودين به طور مطلق است.

در نگا شته  دوم خود  معالم في الطريق (نشانه هاي در راه) جامعه بشري را به سه دسته تقسيم بندي ميكند. يكم جامعه كه زمينيان به نيروي آسماني و حاكميت آن هيج باوري ندارند  و اين اشكال بر خواسته از فكر الحادي آنان  است .  دوم :  جامعه كه در آن زمينيان  به وجود خدا  باور دارند ولي حاكميت او را در عبادت نه سياست منحصر ميدانند .   دومي  از نكاه سيد قطب در كفر بد تر از اولي است كه بايد هردو به زور تغير داده شوند . بناء  جامعه سومي  همانا  جامعه  مميز از ديد گاه وي است كه بايد ير خوردار از مشخصات ترسيم شده او باشد . با وصفيكه نوشته هاي سيد قطب سرمايه  فكري تكفريان  معاصر است ولي بايك نظر سريع ميتوان ملاحظه كرد  كه تكفيريان معاصر و اشباه آنان با بستن هر نوع تجديد فقهي ويا انكار مطلق فقه به عنوان سلفي هاي تكفيري گياه بي كمال افراط گراي را به اوج رسانيدند شايد يگانه تجديد اينان  شعار مخرب الغاية تبرر الوسيلة  (مكتب ما مقصد ماست ) بوده باشد  كه به موجب آن براي ترسانيدن يك دشمن از ريزاندن خون ده ها  مسلمان ديكر ابا نميورزند. اين را به خوبي در انفجار هاي مرك جويانه آنان در عراق و افغانستان ميتوان ديد  وبه همان گونه كه جورج بوش شعار هر كه با ما نيست بر عليه ماست را سرداد.  اينان نيز معتقد اند كه همه امت اسلامي كه دست  به خون آشامي نزده ويا بيطرفي گزيده اند كافر بوده وخون آنان بهايی ندارد.

بهتر است در اخير به اين مثال اشاره كرد : تا كه لوده در جهان باقيست مفلس در نميماند. اسلام گرايان معاصر از بدترين شيوه اپر چونيستي در راه اهداف خود كه عبارت از ايجاد هياهو وشهرت طلبي است دريغ نميورزند. به طور مختصر به گفتار دوتن اينان  ملاحظه فرمائيد:

آن كاه كه از مولوي فضل الرحمن رهبر جند رويه جمعيت العلماء  اسلام  باكستان در اين موردكه چگونه وي با آموزش زنان در باكستان  مخالفت نميورزد  ودر مقابل ازتصميم طالبان به اين خصوص ستايش ميكند؟ گفت : براي اينكه ماحول افغانستان فرق ميكند. خواننده محترم به وضوح  فراغ اين جمله را از محتوي  ميتواند ملاحظه نمايد .

هنگاميكه طالبان  تمثال تاريخي بودا را شكستند  صدا هاي طرف دار آنان  از بسا حلقوم هاي سياه افراط گرايان بلند كرديد در گفت وگويی كه  بخش عربي بي بي سي  با يكي از آنان انجام داد از وي برسيده شد كه آيا شما طرف دار شكستن تمثال تاريخي ابوالهول ويا مجسمه هاي رمسيس دوم (فرعون )  هستيد؟ جناب عالي ارايه ميدارد كه نه جون صحابه هنگام فتح مصر اين تمثال ها را ديدند ولي نشكستند  اما تمثال بودا در افغانستان را نديدند  اگر ميديدند  شايد ميشكستند .

 

 


بالا
 
بازگشت