محمد آجان غلجی

 

معدن ذغال سنگ دره صوف ازسالهاست میسوزد !

 

معدن ذغال سنگ ولسوالی دره صوف ولایت سمنگان ازلحاظ کیفی  وکمی مهمترین معدن ذغال سنگ کشور است .

از نقطه نظرکیفی ذغال آن شکل سنگهای بزرگ داشته ودر نتیجه استخراج فنی اشکال تقریبی خشت ویا ذواله ها را به خودگرفته مستقیماّ وبدون طی پروسیجراضافی در مقایسه با سایرمعادن ذغال سنگ که شکل خاکه داشته وبرای استفاده باید اولاً ترشده وبعداً ذواله شود ، قابل سوخت واستفاده میباشد.  همچنان دراثرترکیب خاص طبیعی زود روشن شده وعین مقداردرمقایسه باسایرذغالها مدت بیشترسوخته وروشن میماند، به حواله نظریات مردم برتری هایی دیگری نیزدرکیفیت ذغال این معدن موجوداست که درصورت ضرورت افراد فنی جواب خواهندداد.

از نقطه نظرکمی گفته میشود درصورت استخراج واستفاده فنی ازذخاِِئروسیع آن برای مدت چهارصد سال متواتر با حداکثراستفاده ازآن کفایت میکند، من تا الحال نتوانستم به نتاِیج علمی فنی سروی مقداری معدن ازمراجع مسؤل دست یابم وبه استناد آن دقیقاً این مدت را تائید نمایم، ولی با توجه به وسعت ساحه دربرگیرنده کوهستانات وسیع دره صوف الی مرزهای آن در مربوطات ولایات بامیان، غور، بلخ وسرپل که رگهای غنی ذغال در آن وجود دارد این مقدار قابل تائید است .

بهرصورت موضوع اصلی بحث این مختصر مطلب دیگریست :

این معدن باغ بسیار بزرگ سفیدار داشت که مصارف پایگذاری به مقصد استخراج ذغال را درصوفها تکافو میکرد که درسالهای جنگ ازجانب قوماندانان محل به عنوان غنیمت ازریشه قطع وساحه آن جنگل بی پایان به زمین خاره مبدل گردید .

اخیراً بنده ضمن سفربه کشور مدتی درولایت سمنگان بودم، ازحریق درمعدن ذغال سنگ دره صوف اطلاع یافتم، علاقه گرفتم ودرپی آن شدم تا حقیقت موضوع را بدانم، دوستانی را از ولسوالی دره صوف ملاقات کردم، آنها اظهار داشتند که ازسالهاست این معدن در استقامتهای مختلف میسوزد، شعله های آتش دردره ها وبلند یهای کوهستانات از فاصله های دورمخصوصاً هنگام شب به  وضاحت وساده گی قابل دید است .

با آن که تاریخ دقیق آغازحریق وعلت آن روشن نیست مگراکثرکسانیکه من از ایشان پرسیدم به این عقیده بودند که حدود تقریباً بیست سال است که بخشهای این معدن بدون وقفه میسوزد .

وقتی بامسؤلین دولتی درولایت سمنگان موضوع را درمیان گذاشتم آنها ضمن تائید آن ازاجرائات خود درزمینه گفتند، که چند بارطور رسمی به وزارت معادن وصنایع جریان سوختن ساحه را اطلاع داده اند واز آنها خواسته اند تا در خاموش ساختن آتش منحیث مسؤلیت خویش اقدام نمایند. هیئاتهای آنوزارت به اساس تقاضای ولایت ازساحه دیدن کردند وجریان سوختن ذغال را دیدند، ولی تا کنون کدام اقدام عملی غرض خاموش کردن آتش صورت نگرفته است .

من مطلب را با آقای حنان حبیبزی خبرنگاررادیو بی بی سی مقیم مزارشریف درمیان گذاشتم، اووعده سپرد تا آنرا فعالانه تعقیب نماید.

علاوتاً به نماینده رادیوآزادی نیزتیلیفونی اطلاع دادم تا لا اقل افغانها وجهانیان ازاین فاجعه باخبرگردند. او گفت مااز  موضوع آگاهیم ودرمورد با وزارت معادن وصنایع چندبار صحبت داشتیم، آن وزارت استدلال میکند که آتش دربسا استقامتها به عمق معدن رسیده وما نسبت نداشتن وسایل و امکانات توانائی خاموش کردن آتش را نداریم .

هفته گذشته درصفحه پشتوی رادیو بی بی سی گذارش تصویری سفر آقای حنان حبیبزی را به معدن ذغال سنگ دره صوف ازنظرگذراندم، در این گذارش تصاویری ازصوفهای آتش گرفته به چشم میخورد، کارگران وساکنین محل ازآتش سوزی بی وقفه بیست ساله در ساحات معدن تائید کرده بودند.

جای تائسف است که دارائی ملت در آتش میسوزد ومسؤلین بابی تفاوتی واستدلال غیرموجه، نبود وسائل وامکانات رفع مسؤلیت مینمایند.

دولت دربسا موارد و از جمله بازسازی به  کمکهای جامعه بین المللی چشم دوخته است، مگر سالانه به ارزش ده ها ملیون دالر، ذغال در اثر آتش سوزی به خاکستر مبدل میگردد. چرا وزارت معادن وصنایع ودرمجموع دولت اگرواقعاً توانائی خاموش ساختن آتش را به هردلیلی که هست نداشته باشد از جامعه بین ا لمللی درمهار کردن آتش به مثابه ضرورت مبرم وعاجل طلب کمک نمیکند؟  چرا مردم ما وجامعه جهانی را درجریان قرارنداده است؟  آیا انتظار میکشند تا تمام معدن حریق  وبه خاکستر مبدل گردد ؟

جنگلات طبیعی وحتی باغهای مثمروغیرمثمرمردم به مثابه منابع تهیه موادسوخت درسه دهه جنگ با بی رحمی از بین رفته است، تا سرحدیکه چوب سوخت را نیزوارد مینمائیم ، گازونفت هنوزاستخراج نشده، برق آبی برخی گوشه های چند شهر محدود را تکافو مینماید، ذغال سنگ به مثابه یگانه منبع آسان وارزان تهیه مواد سوخت درداخل کشوربه خصوص درایام زمستان که  نیازشدید بدان محسوس میگردد، بادریغ درآتش میسوزد .

این درحالیست که درهمین زمستان قیمت مواد سوخت مثلاً نفت فی لیترار 20 افغانی به 38 افغانی، قیمت یک کیلوگازطبیعی از18 افغانی به 38 افغانی وقیمت هفت کیلو چوب الی 36 افغانی رسید، این قیمتها به هیچوجه با درامد  اکثریت مردم قطعاً درتوازن نیست ، اگر ازبی مسؤلیتی دولتهای جهادی وطالبی در خاموش نمودن حریق مذکوربگذریم، در صورت دلسوزی واحساس مسؤلیت وزارت معادن وصنایع ودولت درکل، ازاولین روزهای موجودیت خود در پنج سال قبل باید پلان، راه ووسیله ای برای خاموش نمودن حریق ونجات دارائی مردم ازسوختن درشعله های آتش را میگرفتند وحداکثرنیازمندیهای هموطنان را ازناحیه موادسوخت ازاستخراج وانتقال ذغال تامین میکردند تامردم ما مجبور به خرید نفت، گازوچوب وارداتی بی کیفیت با قیمتهای بسیاربسیار بالا نمیشدند . « آب در کوزه وما تشنه لبان میگردیم » .

معلوم نیست که چند سال دیگراین آتش ویرانگر هستی مردم مارا به خاکستر مبدل خواهد کرد، برخورد غیرمسؤلانه وبی تفاوت مقامات  مسؤل دولتی با این مسئله جدی را حداقل درپنج سال گذشته جز بی رحمی وعدم احساس مسؤلیت دربرابر بیت المال ومنافع ملی نمیتوان چیزدیگری توصیف کرد.

علاوه ازبی مسؤلیتی دولت، احزاب سیاسی، سازمانهای اجتماعی، مؤسسات خیریه ووسایل اطلاعات  جمعی نیز بی تفاوت وخاموش مانده ووجائب خویش را درقبال منافع ملی درزمینه فراموش کرده ویا به اهمیت آن پی نبرده اند.

آرزوی صمیمانه ام از دولت، پارلمان، احزاب سیاسی، وسایل اطلاعات جمعی، سائر نهادها وافغانهای مقیم وطن ومهاجر منحیث یگ هموطن شان این است تا به هر وسیله ممکن مراجع  مربوط ومسؤل را در امر خاموش سازی عملی این آتش که هرروز برخی ازسرمایه ملی ما را به هدر میبرد الی نتائج عملی زیرسوال وفشارمداوم قرار دهند وبدینوسیله  دربرابر مردم ووطن ادای دین نمایند.

 


بالا
 
بازگشت