آیا کتاب مقدس مسیحیان واقعاً در مورد آمدن محمد پیشگویی نموده است؟

نوراﷲ غفوری

 

 چندی قبل خواندن مقاله زیر عنوان"سیمای محمد در کتاب مقدس" در سایت های"سرنوشت" و "پیام مجاهد" باعث خوشی من گردید. مقاله مذکور به قلم برادر عزیز خواجه بشیر احمد انصاری از امریکا تحریر یافته بود. علت خوشی من این بود که یکی از هموطنان عزیز ما بدون ترس از گنهکار شدن و یا کافر شدن تلاش برای مطالعه و تحقیق کتاب مقدس نموده اند. با تأسف باید اعتراف کنیم که ما افغانها در طول سال ها بدون اینکه در مورد داشته های خود تحقیق کنیم و بعد از وزن نمودن در ترازوی حقیقت سره را از ناسره جدا کرده آن را بپذیریم و یا رد کنیم، دربست همه را به حیث میراث رسیده حفظ می کنیم و از آن دفاع می نماییم . در شرایط موجود جهان که امکان تحقیق و جستجو زیاد تر میسر است، برای کسانیکه این امکانات را در دست دارند، بهتر است بدون پیش داوری و ترس، اندیشه ها، اعتقادات، رسم و رواج و اخلاقیات خود را با اندیشه و اعتقادات دیگران مقایسه نموده تحقیق نمایند. اگر ما صرف در خود ببینیم و حتی به بدی های خود هم افتخار کنیم جامعه ما نمی تواند بطرف کمال پیش برود. اما با تأسف و افسوس که اکثریت هموطنان ما در داخل کشور بنابر علت های مختلف از دسترسی به منابع معلوماتی محروم هستند. ای کاش طوریکه زمینه مطالعه و تحقیق کتاب مقدس مسیحیان به برادر عزیز خواجه بشیر احمد انصاری در امریکا میسر شده است، برای هموطنان ما که جوینده ای حقیقت هستند در داخل کشور نیز میسر می گردید. روزی باشد که کتاب مقدس مسیحیان بشمول اناجیل چه اصلی و چه جعل و کتاب های دیگر بصورت آزاد و علنی در کتاب خانه ها و کتاب فروشی های کشور عزیز ما غرض مطالعه جویندگان حقیقت گذاشته شوند. چون خداوند انسان را با داشتن عقل و فکر خلق کرده است و حق دارد که عقیده و ایمان خود را نه کور کورانه و نه به زور بلکه براساس تحقیق و تعقل استوار سازد. داشتن ایمان کور نه تنها اینکه انسان را به خدا نمی رساند بلکه باعث تعصب و نفرت در مقابل دیگر اندیشان می گردد.

برگردیم به اصل موضوع مقاله "سیمای محمد در کتاب مقدس". اگرچه نویسنده این مقاله در مقدمه نوشته خود، اصالت کتاب مقدس مسیحیان را مورد سوال قرار داده است، لازم بود در این مورد چیزی می نوشتم، اما چون به بحث و نوشته طولانی ضرورت داشت اکنون از نوشتن در مورد صرف نظر کرده آن را به آینده می گذارم. اما در این نوشته کوشش میکنم که در مورد ریفرنس هایکه نویسنده مقاله از کتاب مقدس مسیحیان برای اثبات نظر خود استفاده نموده اند مطالبی بنویسم، تا باشد که برای جویندگان حقیقت راهی  برای رسیدن به حقیقت باز گردد.

نویسنده مقاله بعد از مقدمه، ترجمه ای فارسی قسمتی از سوره الصف قرآن را ذکر نموده می نویسند: "عیسی پسر مریم گفت: "ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا در میان شما هستم، و توراتی را که پیش از من آمده است، تصدیق می نمایم. و به پیغمبری که بعد از من می آید و نام او محمد است مژده می دهم."

وقتیکه این گفته قرآن را که به عیسی نسبت داده شده است، در اناجیل معتبر جستجو می کنیم می بینیم که صرف در موعظه مشهور عیسی که بنام موعظه سرکوه شهرت دارد جملاتی مشابه به آن وجود دارد. برای روشن شدن حقیقت اصل گفته عیسی را از انجیل متی فصل پنج آیات ١٧ و ١٨ نقل می کنم: عیسی می گوید: "فکر نکنید که من آمده ام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ و باطل نمایم. نیامده ام تا منسوخ کنم بلکه تا آنها را تمام کنم. بیقین بدانید که تا آسمان و زمین بر جای هستند هیچ حرف و نقطه ای از تورات از بین نخواهد رفت، تا همه ای آن تمام شود." در حالیکه عیسی در هیچ قسمت این موعظه و قسمت های دیگر اناجیل معتبر این جمله را که : "به پیغمبری که بعد از من می آید و نام او محمد است مژده می دهم." ذکر نکرده است. معلوم نیست که قران این جمله را از کجا استخراج نموده است.

بعداً این برادر عزیز، بدون اینکه تلاش کنند که آیا عیسی چنین پیشگویی کرده است و یا خیر این سوال را مطرح میکنند که آیا گفته قرآن را که قبلاً ذکر کردیم تورات و انجیل کنونی رد می کنند و یا تائید؟ او برای اثبات نظر خود از آیت دوم فصل ٣٣ کتاب تثنیه که کتاب پنجم تورات است نقل قول می کنند. متن فارسی این آیت را از ترجمه قدیم فارسی نقل می کنم: "یهوه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود. و از جبل فاران درخشان گردید. و با کرور های مقدسین، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد. " موسی با این جملات دعای برکت دادن برای قوم خود را آغاز می کند. در اصل این دعا بشکل سرود عبرانی است. در اینجا از سه جای و یا محل ذکر بعمل آمده است:
                                  سینا

ساعر، کوه نزدیک بیت الحم

فاران؟

در مورد سینا و ساعر نویسنده مقاله "سیمای محمد در کتاب مقدس" کدام نظری ندارد  و آن را نمی تواند و یا نمی خواهد به مدینه و یا مینا تعبیر کند. چون سینا اکنون نیز به همین نام شهرت دارد و ساعر هم نزدیک بیت الحم محل تولد عیسی است. اما در مورد فاران می نویسد: "سلسله کوه هایی است که در مکه مکرمه قرار گرفته است." بعداً می نویسد: "فاران همان مکانی است که ابراهیم همسر خویش هاجر و فرزندش اسماعیل را در آنجا گذاشته بود."

بر اساس تورات این کاملاً حقیقت دارد که ابراهیم هاجر، کنیز مصری خود را با فرزندش اسماعیل در فاران گذاشت. چسپانیدن مطلب دور از حقیقت "فاران یعنی مکه" به حقیقت یعنی "جایکه ابراهیم، فرزندش اسماعیل را در آنجا گذاشت" نمی تواند فاران را به مکه تبدیل نماید. فاران هرگز سلسله کوهی در مکه نیست. فاران در شمال مشرق سینا و در جنوب مشرق قادس برنیع موقعیت دارد. وقتیکه قوم اسرائیل به رهبری موسی از مصر بیرون شدند در راه کنعان از این محل گذشتند که در کتاب اعداد یعنی کتاب سوم تورات( ١٠: ١٢ و ١٢: ١٦) ذکر است. موسی از این محل دوازده نفر را غرض جاسوسی به کنعان فرستاد. (اعداد ١٣: ٣ تا ٢١) در وقت وفات سموئیل نبی، داود در دشت فاران بود. (اول سموئیل ٢٥: ١) "ادومی هدد" بعد از فرار از نزد سلیمان از این راه به مصر رفت. (اول پادشاهان١١: ١٨) این حقایق نشان می دهند که فاران مکه نیست بلکه جایست که در شمال مشرق سینا موقعیت دارد.

ابراهیم در محلی بنام "جرار" که نزدیک غزه بود، از خانمش ساره صاحب فرزندی بنام اسحاق شد. بعد از تولد شدن اسحاق، ابراهیم به خواهش ساره، هاجر کنیز و فرزندش اسماعیل را به سحرای فاران برد. تورات می نویسد: "آنگاه ساره، پسر هاجر مصری را که از ابراهیم زاییده بود، دید که خنده می کند. پس به ابراهیم گفت: "این کنیز و پسرش را بیرون کن، زیرا که پسر کنیز با پسر من اسحاق، وارث نخواهد بود." اما این امر، بنظر ابراهیم، در باره پسرش بسیار سخت آمد. خداوند به ابراهیم گفت: "در باره پسر خود و کنیزت، بنظرت سخت نیاید، بلکه هر آنچه ساره به تو گفته است، سخن او را بشنو، زیرا که ذریت تو از اسحاق خوانده خواهد شد. و از پسر کنیز نیز امتی بوجود آورم، زیرا که او نسل توست." بامدادان، ابراهیم برخاسته، نان و مشکی از آب گرفته، به هاجر داد، و آن را بر دوش وی نهاد، و آن را با پسر روانه کرد. پس رفت و در بیابان بیرشبیع می گشت. و چون آب مشک تمام شد، پسر را زیر سایه بوته ای گذاشت. . . . و خدا با آن پسر می بود. و او نمو کرده، ساکن صحرا شد، و در تیر اندازی بزرگ گردید. و در صحرای فاران، ساکن شد. و مادرش زنی از زمین مصر برایش گرفت." (پیدایش ٢١: ٩ تا ٢١)

از جاهایکه تورات نام می برد مثل جرار، قادش، فاران، سینا و بیرشبیع همه در یک ساحه واقع شده اند و ابراهیم هم هاجر و اسماعیل را به اندازه یک مشک آب نوشیدن راه،  از جرار دور برده بود. در حالیکه مکه از جرار صد ها کیلومتر فاصله دارد. این از عقل انسانی کاملاً بدور است که ابراهیم با یک مشک آب و بدون استفاده از وسایل ترانسپورتی عصری امروزی صد ها کیلومتر فاصله را به پای در صحراهای سوزان تا مکه طی کرده باشد و هاجر و اسماعیل را در مکه گذاشته باشد.

نویسنده مقاله "سیمای محمد در کتاب مقدس" بعداً قسمت آخر آیت دوم فصل ٣٣ کتاب تثنیه یعنی کتاب پنج تورات را نقل می کند که می گوید: "و با کرور های مقدسین آمد". او این کرور ها و یا هزاران مقدسین را به ده هزار لشکر محمد که توسط آن مکه را فتح کرد تعبیر و تفسیر میکند. آیا این لشکر ده هزاری که با کشت و خون مکه را غرض ولجه یا غنیمت فتح کردند مقدسین بودند؟ اگر آنها مقدسین بودند پس مجاهدین محترم کابل را با کشتن هزاران انسان  و ولجه گرفتن به ویرانه تبدیل کردند هم مقدسین بودند و هستند. موسی خدا را بخاطر کمکش به او و قومش با این سرود ها ستایش می کند و منظورش از مقدسین موجودات فوق بشری است. مقدس کسیست که از هر بدی پاک باشد. مقدس یعنی جدا شده و مخصوص شده صرف برای خدا که به اصطلاح حتی مورچه هم از او آزار ندیده باشد، چه رسد به انسان. کسانیکه زیر بیرق صلیب و یا کلمه و هلال به زعم خودشان برای دفاع از مسیحیت، کلیسا، خدا و مذهب جنگیدن و یا می جنگند نه مقدس بوده اند و نه مقدس هستند. خدای حقیقی و با قدرت هرگز نه ضرورت دارد و نه می خواهد که انسانها برای او جنگ های مقدس و یا جهاد به راه اندازند و خون انسان ها را بریزانند. خدای حقیقی خدای محبت است نه جنگ.

خواجه صاحب محترم در قسمت دیگری از مقاله خود می نویسند: "نکته جالب دیگری که در تورات دیده می شود ذکر صریح و واضح اسم محمد علیه اسلام است. در پراگراف شانزدهم فصل پنجم ترانه ترانه ها عبارتی ذکر گردیده "سخنش شیرین ترین سخنها است. او محمد بزرگ است، او دوست و محبوب و صادق من است ای دختران اورشلیم."

 باید علاوه کنم که تورات شامل پنج کتاب است که غزل غزل های سلیمان در آن شامل نیست، اما غزل غزل ها در جمله کتاب های کتاب مقدس شامل است. کتاب مقدس جمله ٦٦ کتاب بشمول تورات، زبور، صحایف انبیا و انجیل است. اکنون متن اصلی این آیت کتاب غزل غزل ها و یا به گفته خواجه صاحب ترانه ترانه های سلیمان را در این جا نقل می کنم که ببینیم آیا واقعاً "محمد بزرگ" در آن وجود دارد؟

 "دهان او بسیار شیرین و تمام او مرغوبترین است. این است محبوب من و این است یار من ای دختران اورشلیم." در اینجا متأسفانه از "محمد بزرگ" هیچ ذکری بعمل نیامده است. برعلاوه لازم به یاد آوری می دانم، که کتاب غزل غزل های سلیمان، از آغاز تا انجام یک غزل است. کلمات عاشقانه مثل دهان او شیرین است، محبوب و محبوبه و کلمات مشابه دیگر به تکرار در آن بکار رفته است. برعلاوه از سر تا پا، این غزل برعلاوه کرکتران فرعی بدور سه کرکتر اصلی می چرخد. سلیمان، شولمیت دوشیزه و چوپان. سلیمان عاشق شمولیت دوشیزه است و اورا به اورشلیم دعوت می کند، اما شمولیت عاشق چوپان است و اورا بر سلیمان پادشاه ترجیح می دهد. برای روشن شدن بهتر حقیقت، آیت ١٦ فصل پنجم کتاب غزل غزلهای سلیمان را که خواجه صاحب از آن نام " محمد بزرگ" را استخراج کرده اند،  با چند آیت قبلی و بعدی برای خوانندگان عزیز، از متن کتاب غزل غزل ها ترجمه تحت الفظی فارسی قدیم نقل می کنم. محبوبه و یا شولمیت به محبوب خود می گوید:

"محبوب من سفید و سرخ فام است، و بر هزار ها افراشته شده است. سر او طلای خالص است و زلفهایش به هم پیچیده و مانند غراب سیاه فام است. چشمانش کبوتران نزد نهر های آب است، با شیر شسته شده و در چشمخانه خود نشسته. رخسارهایش مثل باغچه بلسان و پشته های ریاحین می باشد. لباس هایش سوسنها است که از آنها مر صافی می چکد. دستهایش حلقه های طلاست که به زبرجد منقش باشد و بر او عاج شفاف است که به یاقوت زرد مرصع بود. ساقهایش ستونهای مرمر بر پایه های زر ناب موسس شده، سیمایش مثل لبنان و مانند سروهای آزاد برگزده است. دهان او بسیار شیرین و تمام او مرغوبترین است. این است محبوب من و این است یار من ای دختران اورشلیم.

دختران اورشلیم

محبوب تو کجا رفته است ای زیبا ترین زنان؟ محبوب تو کجا توجه نموده است تا او را با تو بطلبیم؟

محبوبه

محبوب من به باغ خویش و نزد باغچه های بلسان فرود شده است، تا در باغات بچراند و سوسنها بچیند. من از آن محبوب خود و محبوبم از آن من است. در میان سوسنها گله را می چراند." (غزل غزلها ٥: ١٠ تا ٦: ٣)

از این غزل بسیار زیبای سلیمان هرکس می تواند برداشتی داشته باشد و آن را روحانی و غیر روحانی تفسیر و تعبیر کند. اما یک چیز واضح است که خدا انسان را مرد و زن آفرید که یکی به دیگری عشق و محبت داشته باشند. کتاب غزل غزلهای سلیمان که با وجود اشعار بی پرده عشقی جز کتاب های کتاب مقدس قبول شده است هم نشان دهنده ای این حقیقت است. خدا به انسان محبت می کند و او از مخلوقش هم آرزو دارد که یک به دیگر محبت و عشق داشته باشند. با قند گفتن دهان شیرین نمی شود، و هرجایکه از دهان شیرین ذکری بعمل آمده است منظور "محمد بزرگ" نیست

برادر عزیز ما خواجه صاحب در قسمت دیگری از نوشته خود آیتی را از تورات استخراج نموده و آن را به پیشگویی در مورد "محمد" تعبیر نموده اند. این آیت ١٨ فصل ١٨ کتاب تثنیه یعنی کتاب پنجم تورات است. موسی می گوید: "خداوند به من گفت: "نبی را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث  خواهم کرد، و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت."

این برادر عزیز، وقتیکه از دهان و کلام گپ زده شده، باز هم صرف یک آیت را از یک متن کلی کشیده بدون در نظر داشت سیاق کلام و متن، آن را تفسیر و تعبیر نموده به محمد نسبت داده است. در حالیکه دو آیت بالاتر یعنی در آیت پانزده فصل هجده موسی میگوید: "یهوه خدایت نبی ای از میان تو از برادرانت، مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید." از میان تو یعنی از میان قوم اسرائیل می فرستد. خدا صرف به این اکتفا نمی کند بعداً در مورد انبیای دروغین نیز هوشدار داده می فرماید: "و هرکسی که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود، من از او مطالبه خواهم کرد. و اما نبی که جسارت کرده به اسم من سخن گوید که به گفتنش امر نفرمودم، یا به اسم خدایان غیر سخن گوید، آن نبی البته کشته شود." بعداً موسی ادامه می دهد: "و اگر در دل خود گویی: "سخنی را که خداوند نگفته است چگونه تشخیص نماییم." هنگامیکه نبی به اسم خداوند سخن گوید، اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد، این امریست که خداوند نگفته است، بلکه آن نبی آن را از روی تکبر گفته است. پس از او نترس." تثنیه١٨: ١٩ تا ٢٢)

خدایان غیر کدام خدایان هستند که شخصی به اسم آنها سخن گوید نبی نیست. آیا خدای کتاب مقدس و خدای قرآن یکی است؟ خدای کتاب مقدس خدایست پر از محبت که از آغاز تا انجام کتاب مقدس در تلاش انسانهای گناهگار و گم شده است تا آنها را با محبت از هلاکت در گناه نجات داده دوست و قریب خود سازد. خدای قران خدای است که از آغاز تا انجام انسان در تلاش یافتن اوست و هیچ وقت نتوانسته است که با او قربت حاصل کند. مولانای بلخ و دیگران در اشعار خود سوز و گذاز این درد را خوب انعکاس داده اند. تورات به تکرار خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب را خدای حقیقی می نامد. از این جهت هرکسیکه به غیر این خدا به اسم خدا و یا خدایان دیگری سخن گوید او نبی نیست.

برعلاوه نبی کسیست که مستقیماً با خدا در تماس باشد و در نتیجه ای این تماس کلامی که از خدا دریافت می کند به مردم برساند. کسانیکه نبی نیستند ادعا می کنند که در نتیجه مکاشفه و یا جزبه کلام خدا را دریافت می کنند. عیسی خودش کلام خدا بود و برعلاوه ادعا میکرد چیزی را که میگوید از خود او نیست بلکه از پدر آسمانی اش یعنی از خداست. پیشگویی های او یا جامه ای عمل پوشیدند و یا در حال عملی شدن هستند. او در مورد شکنجه و مصلوب شدن خود، صعود خود، نزول روح القدس ویرانی معبد و واقعات دیگر را که پیشگویی نموده بود همه به حقیقت پیوستند. طوریکه در فصل بیست و یک کتاب اول تورات که پیشتر نقل کردیم دیدیم که خدا به ابراهیم فرمود: "ذریت تو از اسحاق خوانده خواهد شد." مطابق به این فرموده خدا، سلسله انبیا از نسل اسحاق ادامه می یابند. مثل یعقوب، یوسف، موسی، داود، یونیس، یحیی و غیره نه از نسل اسماعیل.  صرف عیسی از نسل اسحاق، از بین یهودیان است و به اسم خدای غیر سخن نگفت، برعلاوه که مسیح خدا و نجات دهنده است نبی خدا هم است و او از هر جهت موافق با پیشگویی های تورات هم است.

نویسنده مقاله "سیمای محمد در کتاب مقدس" مثلیکه کشف بزرگی نموده باشند، با آب و تاب زیاد در مورد نبوت کردن محمد در باره جنگ عراق می نویسند: "در این روز ها که سخن از جنگ بر سر نفت است . . . . پیشگویی پیامبر اسلام در مورد آن چگونه بوده است. کتاب های حدیث از قبیل بخاری. . . . حدیث را روایت نموده اند، یعنی: "من از پیامبر خدا شنیدم که می گفت: نزدیک است که فرات کوهی از طلا را آشکار سازد که مردم با شنیدن خبر آن، بسویش رو آورند. کسانیکه در نزدیکی آن زندگی می کنند می گویند که اگر دیگران را بگذاریم همه آن را با خود خواهند برد، او گفت: "بر سر آن می جنگند، پس از هر صد انسان ٩٩ آن کشته می شوند."

در مورد این نبوت و یا پیشگویی که در مورد جنگ عراق شده است، شما خواننده ای عزیز را به قضاوت می طلبم که آیا این نبوت است؟ آیا این نبوت حقیقتاً در مورد جنگ عراق است؟ آیا از بیست و پنج ملیون نفوس عراق کمتر از یک ملیون باقی خواهند ماند و دیگران کشته خواهند شد؟  بنظر من در این پیشگویی که در مورد عراق شده است یک خلا وجود دارد. خلا این است که اسم مبارک زرقاوی این مجاهد سر سپرده که در زیر کلمت اﷲ سر انسانها را می برد از قلم مانده است. اگر خواجه صاحب چند سال پیشتر تحقیقات خود را در مورد نبوت ها آغاز می کردند حتماً پیشگویی های در مورد جنگ ها و جهاد های دیگر نیز می یافتند.

برای اختصار موضوع بر قسمت اخیر مقاله خواجه صاحب که به "انجیل برنابا"ارتباط دارد دقت میکنم. برنابا یکی از شاگردان نزدیک عیسی بود. در حالیکه مسیحیان چهار انجیل را که توسط متی، مرقس، لوقا و یوحنا نوشته شده اند و هر چهار انجیل مکمل یگدیگر اند و تصویر تقریباً کامل زندگی زمینی عیسی را انعکاس می دهند معتبر می دانند، انجیل های جعلی دیگر نیز وجود دارند که در جمله انجیلی است که به برنابا منسوب است. مسیحیان انجیل برنابا را جعلی و مسلمانان آن را اصلی می دانند. حقیقت چیست؟ چرا مسیحیان آن را رد می کنند؟ آیا دلایل محکمتری علیه اعتبار آن وجود دارند؟

اولین باری که وجود انجیلی بنام برنابا مطرح شد، در سال ١٧٣٤ میلادی در مقدمه ترجمه قرآن توسط جرج سیل بود. در این مقدمه جرج به ترجمه اسپانیایی انجیل برنابا اشاره می کند که به ادعای شخصی بنام مصطفی آن را از ایتالیایی ترجمه کرده است. در آن وقت ادعا شده بود که راهبی ایتالیایی بنام برادر مارینو آن را از کتابخانه پاپ سیکستوس پنجم (١٥٨٥تا ١٥٩٠) هنگامه که او در کتاب خانه خود خواب بود دزدی کرده است و بعد از مطالعه مسلمان شده است. ترجمه ایتالیایی این کتاب بعد از دست به دست شدن زیاد بالاخره در سال ١٧٣٨ به ویانا در اطریش رسید و در کتاب خانه سلطنتی تا اکنون محفوظ است. در سال ١٩٠٧ لانسدیل و لورا راگ آنرا با نوشتن مقدمه ٧٠ صفحه ای بر روی آن به انگلیسی ترجمه نمودند. در این مقدمه ٧٠ صفحه ای لانسدیل و لورا راگ بصورت مفصل دلایل جعلی بودن این انجیل و دلایلی که این انجیل در قرون وسطی نوشته شده است تحریر نموده اند. بعداً این کتاب بدون مقدمه ٧٠ صفحه ای لانسدیل و لورا راگ با مقدمه های جدید به زبان عربی، اردو و زبان های مختلف در ممالک اسلامی انتشار یافت. قبل از سال ١٧٣٤ در هیچ یک از نوشته های چه مسیحی و چه اسلامی هیچ ذکری از این انجیل بعمل نیامده است.

در حالیکه احادیث به هیأت های مختلف مسیحی اشاره می کنند که برای بحث نزد محمد آمده اند  و با او در مورد الوهیت عیسی بحث کرده اند. باوجودیکه محمد الوهیت عیسی را رد کرده است، اما در هیچ جای از انجیلی بنام برنابا  نام نبرده است. در حالیکه اگر این انجیل در آن وقت وجود می داشت محمد از آن برای رد ادعای الوهیت عیسی بحیث بهترین سند استفاده می کرد. همچنان  تاریخ شاهد جر و بحث های زیاد بین دانشمندان مسلمان و مسیحی بوده است، اما در هیچ از یک از این بحث ها و نوشته ها از انجیل منسوب برنابا شاگرد عیسی نام برده نشده است. مسلمانان سالها بر هسپانه حکومت کردند و با مسیحیان از هر لحاظ روابط نزدیک داشتند و آثار از خود بجا گذاشته اند، اما هیچ یک نوشته های آن دوران از انجیلی منسوب به برنابا شاگرد عیسی تذکری ننموده اند.

طوریکه قطع و صحافت نسخه قلمی این کتاب که اکنون در دست است مورد تحقیق قرار گرفته است حاکی از آن است که بین سالهای ١٥٠٠ تا ١٥٩٠ تحریر یافته است. در این انجیل چندین نقل قول از شاعر ایتالوی دانته به چشم می خورد که به عیسی نسبت داده شده است. مثلاً بطور نمونه "خدایان دروغین و دروغگو" که اصطلاح دانته است در فصل های ٢٣، ٧٨ و ٢١٧ این انجیل بکار رفته است. برعلاوه کلمات و شواهدی دیگری طبیعی نیز در این انجیل وجود دارند که دلالت بر این میکند که نویسنده آن در قرون وسطی در اروپا زندگی می کرده است. قسمت های از این انجیل با تورات و قرآن در تضاد نیز است. اگر شما خواننده عزیز هم بدون پیش داوری این انجیل را مطالعه کنید به این نتیجه می رسید که این انجیل در قرون وسط توسط شخصی مسلمان نوشته شده است. پس به این نتیجه می رسیم که این انجیل اثر دست "برنابای دروغین" است که هرگز شاگرد عیسی در قرن اول مسیحی نبوده و هیچگاه در سرزمینی نزیسته که عیسی در آن زندگی می کرد و تعلیم می داد.

عیسی می گوید: "حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد." (انجیل یوحنا٨: ٣٢) از خداوند می خواهم که این گفته در زندگی ما عملی شود.

 

***

 

تذکر: هدف ازننوشتن (ص، ع  و غیره) بعد از اسمای گرامی موسی، عیسی و محمد برای اختصار است.

 

پایان.

 

منابع:

١: کتاب مقدس، ترجمه قدیم به زبان فارسی که از زبان های اصلی ترجمه شده است.

٢:Thompson Chain Reference Bibl, New International Version

٣: قاموس الکتاب، لغات بائبل، مولف، ایف ایس خیراﷲ (به زبان اردو)

٤: انجیل، مژده برای عصر جدید، ترجمه دری.

٥: Wikipedia

٦: انجیل برنابا ترجمه فارسی

٧: سایت سرنوشت

٨: سایت پیام مجاهد

٩:   http://diosykristos.blogfa.com

 

 


بالا
 
بازگشت