سید احمد شاه دولتی فاریاب 

 

 

جهان بینی های گوناگون در بارۀ وحدت ملی

 

وحدت یا متحد بودن یک جمله زیبا و خوش آیند است که از زمان پیدایش آدم بروی زمین بخصوص بعد از ختم دوره طوفان نوح که طبق نوشته های مسیحیان 6000 سال قبل اتفاق افتاده در مخیله آدم ها به شکلی از اشکال وجود داشته است .

در باره تامین وحدت اقوام در هر دوره تاریخی نظریات خاص متناسب به درک و درایت مردمان آن زمان بوجود آمده به تدریج با تحولاتی که بزند گی اجتماعی آدم ها روی داده دگرگونی هایی در شگرد وشیوۀ با هم زیستن و متحد بودن با اقوام دیگر در منطقه و سکت های قابل زیست مشترک ایجاد گردیده است .

به امید اینکه نظر انداختن در هر دوره ازین زمانه ها روی مسایل وحد ت و متحد بودن آدم ها و اقوام، خوانندگان بخصوص نسل جوان بالنده را با تجارب تاریخی آشنا خواهد کرد نظر گذرا به آن می انداریم.

نیفوتیزم: پیروی از ایده قوم گرایی که مساله هم عروق و هم زبان بودن را در بردارد. نخستین جرقه های گرایش برای با هم زیستن، متحد بودن و با هم باقیماندن در قرون ماقبل تاریخ است که در مخیله آدم های آن زمان که بصورت گله یی در مغاره ها و جنگل ها زند گی داشته با استفاده از گوشت حیوانات موجود در آب و خشکه های روی زمین به حیات خویش ادامه داده اند و با برقرار کردن روابط جنسی بصورت غریزی و طبیعی با هم خون وهم عروق خود به زاد و ولد پرداخته اند اما بر قرار کردن روابط جنسی با بیگانه ها و غیر هم عروق در آن زمانه ها مردود شمرده میشده است.

در آغاز این مرحله زند گی گله آدم ها بجز از افراد هم خون و هم عروق اعتماد به افراد دیگر هنوز در نهاد آدم ها ریشه نگرفته بود. از همین لحاظ سلاله هر خانواده متکی بخود در حین حرکت از یکجا بجای دیگر بصورت دسته جمعی و خیل خیل براهمی افتاده اند.

پس از تکثیر نسل آدم که به مرور زمان شکار گاه ها و منابع آب شرین اهمیت پیدا کرده بود همیشه برای تصرف ودر قبضه نگهداشتن آن خشونت ها و جنگ های تن به تن و یا با وسیله قرار دادن جوب و سنگ بین نیفوتیست های متعدد روی میداده است.  تکرار همینگونه زد و خورد های ذات البینی آنان سبب شده تا چند قبیله هم خون با هم متحد شده در مقابل مهاجمین دیگر از منافع مشترک شان که همانا منبع غذا" شکار گاه ها " و منبع آب های شیرین همراه با ماهی و سایر حیوانات قابل خوردن بوده به دفاع برخیزند که این دفاع از منطقه مسکونی،  نه تنها در یک محل بلکه در تمام روی زمین آهسته آهسته رواج یافته است که اینگونه فعالیت ها پیش از قرن 17 میلادی از طرف دانشمندان بنام سکتاریزم مسمی گردیده است.

سکتاریزم: نیفوتیزم در دایره تنگ با ستایش و برترشمردن هم خون وهم عروق قرار داشته و سکتاریزم با دفاع از منافع کلیه باشندگان منطقه دایرۀ وسیعتر را به خود اختصاص داده بود که بمقایسه نیفوتیزم گامی به پیش بود.

با بوجود آمدن مالکیت ها در دایره سکتاریزم تعدادی از سر کرده های اقوام که هر کدام دارای خون وعروق مجزا از هم بوده ولی در منطقه بصورت مشترک زنده گی میکرده اند با هم متحدا در باره جنگ وصلح، دفاع از منطقه و یا ترک آن و کوچ کردن به منطقه بهتر و یا بر اساس مجبوریت رفتن به منطقه بد تر تصمیم میگرفته اند.

نظر به شواهد و قراین تاریخی سکتاریزم که هدف آن دفاع از منطقه مسکونی وحفظ منابع مفیده آن برای ادامه حیات و عمران منطقه بوده است اولین سنگ بنای کشور سازی و کشور آفرینی در روی زمین بوده است. زیرا در قدیم الایام هیچکس و هیچ قومی جای معین و مشخص نداشته گله های مختلف آدم ها بصورت خیل خیل بقسم سیار و کوچی وار گاهی یکجا و گاهی بجای دیگر میزیسته اند از همین سبب در صحف انبیا و کتب دینی و مذهبی زمین ملک آفرید گار توصیف شده است .

قبل از متوطن شدن، آدم ها در معرض آسیب های گوناگون طبیعی مثل طوفان باد و باران آتش سوزی های ناشی از آتش فشان ها که از اعماق زمین به بیرون فوران کرده مدت ها دوام میکرده است و همچنان آب خیزی های بحری ناشی از زلزله های شدید حملات حیوانات درنده جنگلات و امثال آن قرار داشته اند.

طبق روایات مسیحیان و کلیمیان که در تورات و انجیل از آن یاد شده است پادشاهان مصر بنام فرعون ها اولین سر کرد گان قبیله ها بوده اند که به ساختن دیوار ها و حصار ها ی امنیتی به اشکال مختلف پرداخته اند که طبق معیار های هندسی امروزه بنام مربع، مستطیل، دایره، اهرم، مخروط و امثال آن یاد میگردد. بعد از مصر آبادی ها در شهر بابل واقع در مملکت عراق امروزی بوجود آمده نخست پیشوایان قبایل و بعدا افراد قرب و جوار آنها متوطن شده اند .

حضرت موسی که یکهزار و پنجصد سال قبل از میلاد مسیح به پیغمبری مبعوث شده در سالهای اول پیغمبر شدنش " شش صد هزار" زنان و مردان بنی اسرایل را از مصر کشیده با عبور دادن از بحیره سرخ اردن به یوری سلیم یا بیت المقدس که در زمان حضرت سلیمان ساخته شده است آورده مسکن گزین ساخته است.

در باب دوازدهم تورات آمده است بنی اسرایل تا زمان خروج از مصر چهار صد و بیست سال بصورت برده زنده گی کرده بود. موسی به قوم بنی اسرایل گفت: این روز را که روز رهایی شما از برده گی مصر است همیشه بیاد داشته باشید. امروز ماه " ابیت " شما از مصر میشوید.

طبق رهنمود تورات بنی اسرایل از غروب روز چهاردهم تا غروب روز بیست و یکم ماه " ابیب " که با کم و بیش تفاوت در ماه می واقع میشود مد ت هفت روز را با قربانی کردن گوسفند نر و خوردن نان فطیر تجلیل میکنند و مطابق هدایات آیات تورات نا مختون " ختنه نا شده " را مجاز نیست از گوشت قربانی بخورند.

این اسناد ونوشته های تورات بیانگر آن است که برده گی پنجصد سال قبل از دوران حضرت موسی نیز وجود داشته است.

حدس زده میشود که با جنگ های سکتاریستی و دفاع از منطقه مسکونی اساس گذاری متوطنی و مسکن گزینی آعاز گردیده قبایل متحد زور آور، مناطقی را که در حصار خود گرفته از هر گونه تعرض دشمن با برخورد های خونین حفاظت کرده اند. محتملا برده گی نیز در آغارین مرحله شروع زنده گی بصورت سکتاریستی در منطقه و یا مناطق همزمان بوده است که نیروهای جنگجو، دشمنان شکست خورده خود را اسیر کرده زنان و دختران آنها را در اختیار خود گرفته و مردان دارای توان کار را در آبادی و عمران منطقه مسکونی شان بکار گماشته اند.

پس از آغاز دوره برده گی است که روابط خونی تغیر یافته بر قرار کردن روابط جنسی با هر زیبا روی از هر طایفه و تبارکه باشد آغاز گردیده مفکوره حفظ اصالت هم عروقی و هم خونی و نیفوتیرم زیر سوال رفته است.

اگرچه در زمان حضرت موسی و هم بعد از آن کوشش های صورت گرفته است تا اصالت خونی و هم عروقی حفظ شود اما این تلاش ها پایدار ادامه نیافته و نتایج آن چشمگیر نبوده است .

در دایره سکتاریزم که چندین قوم و زبان باهم متحدا زنده گی داشته اند با انکشاف وسیعتر این دایره بعدها سبب ایجاد کشور شده است که چندین سکت و قوم و زبان های مختلف به همزیستی توافق کرده اند و در همین مقطع زمانی است که قدرتمندترین سکت ها خصلت توسعه طلبی را در خود پرورش داده با اقدام به غصب محلات مسکونی و دارایی ضعفا امپراطوری های عظیم را بوجود آورده اند.

از تاریخ ایجاد امپراطوری ها در یکهزار و پنجصد سال قبل از میلاد جنگ ها با لشکر کشی های عظیم در گوشه و کنار جهان مخصوصا مناطقی که امروز اروپا و شرق میانه گفته میشود شد ت داشته است.

آنانیکه برای حراست از منطقه مسکونی و جان و مال هم سکت های خود به دفاع بر خاسته اند بنام جنگ عادلانه و آنانیکه بخاطر غصب منطقه و سیطره جویی بر جان و مال دیگران تاخته اند غاصب و استعمار گر یاد شده اند. به تناسب شدت جنگ به اسارت در آوردن و برده ساختن شکست خورده گان نیز شدت یافته و حتی برده ها ( زنان اسیر را بنام کنیز و مردان اسیر بنام غلام) بحیث متاع کار آمد به دیگران به فروش رسانیده شده است.

ستم ملی: تاریخ نشان میدهد با ایجاد امپراطوری ها حدود جغرافیایی قلمرو امپراطوران نیز بوجود آمده رعایای امپراطوران از نژاد ها و اقوام مختلف با زبان های متعدد که در قلمرو امپراطوریش زنده گی میکرد و دارای منافع مشترک ملی و اقتصادی بود. اما نسبت نبود قوانین و مقررات رهنمود دهنده امپراطور ها و افراد ارشد وابسته به آنها برای تامین عدالت بین همه نفوس زیر فرمان شان به مشکلات عدیده مواجه شده راه خود را گم میکردند.

عده ازین امپراطور ها، قیصر ها، شاهانشاهان و پادشاهان برای آرام نگهداشتن رعایای خود برای ایجاد رعب و وحشت به کشتار و نابود ساختن معترضین می پرداخته اند تا کسی مجال اعتراض را نداشته باشد این شیوه ظالمانه درافغانستان وجود داشته که عـدۀ  از رهبران جامعه مانند دوران زنده گی گله یی آدم ها ، در مرداب نیفوتیزم غرق شده و از مجموع اقوام ساکن قلمرو شان تنها به هم زبان و هم عروق خود ارجحیت قایل گردیده به سایر اقوام به اصطلاح با دید" اندری " نگاه میکرده اند.

با آنکه بعد از آغاز دوران برده گی روابط گوناگون جنسی با دیگران اصالت هیچ یک هم خون و هم عروق مانند گذشته باقی نمانده بود با آنهم شاهان و امپراطوران با زیر و رو کردن نسب و نسب نامه ها عدۀ را بنام هم خون و هم عروق ( خاندانی ) بالا میکشیدند و صلاحیت میدادند و برای اداره مردم در مناطق مختلف قلمرو خود می گماشتند و به سر بر آورد گان اقوام دیگر قدرت اجرایی نمیدادند همین رویه منسوخ و مغایر به اصول دموکراسی حتی امروز در افغانستان در حال شکل گرفتن است و همین عمل نا درست است که ستم ملی را بحیث محصول بیعدالتی های اداره کنند گان کشور بدست خود ایجاد میکنند با کنار گذاشتن شخصیت های مطرح در جامعه و اقوام ، این ستم ملی را پر رنگ میسازند و زمینه های عکس العمل اقوام را در برابر خود با عاقبت نا اندیشی و با مستفید نشدن از تحلیل های علمی فراهم میکنند بعدا با هراس از نا رضائیتی آنان پلان های بیهوده طرح کرده به آن مصروف میگردند و در عرصه اقتصاد و عمران کشور یک رکودچشمگیر رخ می دهد.

عدالت پسندان معتقد اند زمانی که تمام اقوام ساکن در یک قلمرو جغرافیایی بنام کشور به دولت مالیات می پردازند و خد مت زیر بیرق نظام را انجام میدهند در کار ساختمان و عمران و انکشاف کشور سهم میگيرند روا داشتن تبعیض بهر نام و عنوانی که باشد مجاز نمی باشد. بایست کادر های هر قوم و هر منطقه در رهبری اداره امور در منطقه خود شان و یا مناطق دیگر توظیف شوند تا با پیدا شدن دلگرمی به همه ساکنین کشور ستم ملی که عامل اصلی بوجود آمدن آن خود دولت است بکلی از بین برود ، عـدالت برقرارشده ستم ملی بی اثر شود.

وحدت ملی وتامین عدالت

پس از قرن شانزده میلادی با آنکه امپراطوری های استعمارگر به کشور گشایی ها و سیطره جویی های شان ادامه داده اند در عین حال کوشیده اند با استفاده از نظریه دانشمندان برای اداره نفوس تحت فرمان شان راه های جدیدی را جستجو بکنند قبل از آن نیز رهبران دین یکتاپرستی ( کلیمی ها، مسیحیان و مسلمانان ) کوشیده اند با توسعه دادن آیین خدا پرستی در تمام روی زمین آنها را به برادری ، برابری و عدالت کردن آماده بسازند اما این فعالیت های یکتاپرستانه توانسته است صرفا نصف جهان را به دین و آیین یکتاپرستی گرایش بدهد و نسبت عدم مراعات همه آنچه در کتب مذهبی که حیثیت قانون رهنمود دهنده را داشت عدالت آن طوریکه لازم بود در جوامع بشری تامین نگردیده و حتی پادشاهان خدا پرست نیز نتوانستند عدالت را برقرار نمایند. تعبیر های گوناگون از مفاهیم آیات کتب مذهبی سبب بروز ستاک و شاخه های خورد و بزرگ در آیین یکتاپرستی گردیده امروز هم در بین مسلمانان و هم در بین مسیحیان فرقه های متعدد وجود دارد.

در قرن شانزده و بعد از آن دانشمندانی در اروپا و جهان ظهور کرده برای تامین عدالت اجتماعی و اعمال تساوی حقوق ملیت های ساکن در یک کشور و حتی جهان نظریه پردازی های نمودند که با استفاده از نظزیات آنها شیوه کار و اداره در دولت ها تا حدی بیهبود یافت.

وقتی در قرن هجده نظریه مارکس و انگلس ارایه گردید طرفداران زیادی پیدا کرد و بخاطر تامین عدالت اجتماعی مبارزه بشکل طبقاتی که همه سود جویان را استثمار گر در یک رد یف و تمام کارگران دهقانان و زحمتکشان دیگر راکه به اصطلاح سود دهنده گان و مولدین بودند در ردیف دیگر قرار دادند و نام آنها را استثمار شونده گذاشتند.

ثمره این مبارزه در نیمه دوم قرن هجده انقلاب فرانسه بود که پایدار نماند. اما وقتی که در سال 1914 جنگ جهانی اول آغاز گردید پیروان اندیشه مارکس و انگلس بنام حزب بلشویک برهبری ولادیمیرایلیچ لینن در سال 1917 در روسیه تزاری قدرت را بدست گرفت.

تمام قوانین و موازین موجود دوره امپراطوری تزار را تغیر داد بجای آن طبق معیارهای مارکسیستی قوانین دیگر را برای تامین وحدت ملی و عدالت اجتماعی بوجود آورد و برای نخستین بار در جهان بود که تساوی حقوق زن ومرد و متساوی الحقوق بودن ملیت ها و اقوام مختلف در قلمرو روسیه که بنام اتحاد شوروی مسمی شده بود از طرف رهبران حزب و دولت شوروی اعلام گردید و برده گی و خرید و فروش انسانها منع شد و مبارزه علیه استعمار و استثمار آغاز گردید کشور های مستعمره برای کسب آزادی در سراسر جهان به جنب وجوش افتادند.

افغانستان از نخستین کشور های آسیایی بود که برهبری امان الله خان در سال 1919 بیرق آزادی را به اهتزاز در آورد.

پس از ختم جنگ دوم جهانی (1939-1945) امپراطوری بریتانیا استقلال نیم قاره هند را نیز برسمیت شناخت در سال 1947 پاکستان از پیکر هند جدا شده بحیث کشور مستقل مسلمان عرض وجود کرد. هر دو کشور پاکستان و هند سیستم اداره خود را با استفاده از سیستم های فدرالی که اول در امریکا در سال 1976 و بعد در اتحاد شوروی نو تاسیس بوجود آمده آلمان و برخی از کشورهای اروپایی نیز قبل از جنگ دوم جهانی درین راه فعالیت میکردندگشورخودرا بشکل فدرال در آوردند و حکومت فدرالی را اعلام کردند.

زمانی که در 1949 چین برهبری مائوستونگ و همکاری سون پاتسن و لیمپیا ؤ و دیگران به قدرت رسیدند و خود را، قرار گفته در فاز اول مارکسیزم یعنی در آستانه سوسیالیزم اعلام نمودند که در آنوقت نفوس چین و شوروی با متحدان آن یک ثلث نفوس جهان را تشکیل میداد.

آغاز رقابت بین امپریالیزم و سوسیالیزم جهانی تا حدی سبب شگوفایی کشور ها و تغیرات چشمگیر مثبت و رفاه اجتماعی مردمان گردیده پیروان این دو جهان بینی( امپریالیزم و سوسیالیزم) با گذ شت هر ماه و هر سال از ترس طرف مقابل متحد تر شد ند. ولی زمانی که این دو بحیث دشمنان آشتی ناپذیر علیه هم قرار گرفتند جنگ سرد آغاز گردید یکی برای امحای دیگری بدون توجه به تاثیرات منفی و مخرب بعدی آن دست به تولید و توسعه جنگ افزارهای مدرن و گوناگون زدند.

اتحاد شوروی که در سال 1956 با چین راه خود را جدا کرده نام چین کمونست را چین رویزیونیست گذاشته تبلیغ میکرد چین نیز شوروی را بنام سوسیال امپریالیزم مسمی کرده بود. در حقیقت شوروی در دو جبهه با امپریالیزم و رویزیونیزم چین در حال نبرد بود. امریکا و چین در بسیاری از تبلیغات شان علیه شوروی یا بگفته چینی ها بر ضد سوسیال امپریالیزم شوروی متحد عمل میکردند. سر انجام شوروی با تجاوز به افغانستان در 27 دسامبر 1979 خود را به کشت و مات برابر ساخت.

ایالات متحده امریکا تمام پلان های مهار کردن شوروی تا سرحد به قدرت رسانیدن ملاهای ایران، متشکل ساختن اخوانی های افغانستان و بیسچ کلیه بنیادگراهای اسلامی کشور های شرق آسیا، پاکستان و حوزه خلیج فارس را طرح کرده و برای عملی ساختن آن مسلمان ها را مسلح ساخت و آنها را آله دست قرار داده شوروی را وادار به خروج از افغانستان نمود.

از سال 1992 به بعد با کنار رفتن شوروی از خط محاربه گرم و سرد با امریکا، مقامات غربی بخصوص ایالات متحده امریکا در صد د ایجاد یک قطبی کردن جهان با جهانی کردن اقتصاد و نظارت بر تسلیحات هجومی مخرب کشور ها بر آمده اند.

امریکا با آنکه برای عملی شدن تمام موازین دموکراسی و حقوق بشر ومنقاد بودن کشور ها و رهبران جهان به قوانین بین المللی شعار میدهد خودش گاه گاهی ازین شعار های خود پیروی نمی کند.

حمله بر عراق بدون مجوز شورای امنیت ملل متحد در 19 ماه مارچ 2003 و نگهداشتن بیش از 600 زندانی در زندان گوانتا ناما در کیوبا و سر کوب رهبران مبارز اسلام در کشور های مختلف به اتهام همکاری با تروریستان و القاعده نمونه های آن است.

زیر تاثیر چنین جو سیاسی برای مردم افغانستان یگانه راه آسایش و رسیدن به هدف عالی که عمران و شگوفائی کشور و تامین صلح و ثبات و رفاه اجتماعی است تامین وحدت ملی و بهم نزدیک ساختن تمام اقوام کشور مساله حیاتی است.

برای تامین وحدت ملی هرکس نظر به درک و درایت شخصی اش تا کنون ابراز نظر هائی کرده اند. اما به نظر من برای رسیدن به وحد ت ملی طرح های مثبت و منفی را باید از هم تشخیص داد زیرا بدون تشخیص آن تلاش برای ایجاد وحدت ملی مانند تلاشی خواهد بود برای اعمار دیوار های ساختمانی با ترکیب سنگ و کلوخ از طرح های منفی که در بالا تذ کار یافت دو نمونه ارایه میگردد: زبان و لسان در دوره های تاریخی وسیله افهام و تفهیم و افزار منتقل کننده عقیده و نظر در بین انسان ها بوده است لهذا تلاش برای قبولاندن ارجحیت یک زبان نسبت به سایر زبان ها یک تلاش بیهوده و ضربه زننده بر وحدت ملی است. زیرا برای ثبوت ارجحیت آن بجز تکیه بر اکثریت بودن متکلمین در کشور هیچ دلیل دیگری وجود ندارد.

طرح اکثریت بودن از لحاظ زبان و نژاد نیز در یک کشور مخرب تر از هر طرح منفی دیگر است که شیرازه وحدت ملی را نه تنها می برد بلکه آنرا متلاشی میسازد.

اکثریت بودن زبان وقتی جای دارد مطرح شود که قدرت یا چیز دیگر بر اساس تعداد متکلمین زبان قابل توزیع باشد.

اکثریت بودن قوم و نژاد نیز وقتی قابل طرح است که کرسی های قدرت سیاسی نظامی و یا امتیازات دیگر با در نظر داشت کمیت نژاد( به اکثریت بیشتر و به اقلیت کمتر) قابل توزیع باشد.

نکته دیگردرافغانستان جهادی بودن یا نبودن است که طرح آن بهر زبان و به هر شکلی که باشد یک طرح منفی است به وحدت ملی ضربه میزند. این طرح نیز وقتی بجا محسوب میشود که قدرت و امتیازات دیگر با در نظر داشتن معیار های جهادی بودن و جهادی نبودن قابل تقسیم باشد. همچنان جابجا کردن کادر های اقوام مختلف نیز مورد مداقه قرار نگرفته طبق اراده این و آن صورت بگیرد بحیث یک پاینت منفی به وحدت ملی ضربه میزند.

مثلا وقتی که یک پشتون دریکی ازولایات شمال بحیث والی ویا قوماندان مقرر گردیده ولی ازاوزبیک ها ویا تاجیکها ونژادغیرپشتون درولایات جنوب توظیف نگردد ، در نزد مردم این سوال پیدا میشود که آیا درمیان اوزبیکها ، تاجیکها وساکنین غیرپشتون در شمال شخصیکه لیاقت والی ویا قوماندان امنیه شدن را داشته باشد وجود نداشت ؟     ....

افزایش اینگونه چراها خصومت های قومی و منطقوی را پر رنگ کرده بر وحد ت ملی ضربه وارد می نماید نارضایتی های مردم بالا رفته فاصله بین ملت و دولت بیشتر میگردد. عدم توجه به این درز باعث رو گردانی مردم از رژیم شده دوره های استبدادی و غیر دموکراتیک را در اذهان تداعی مینماید و اینگونه عمل های نا سالم و نا سنجیده شده ضربه های خورد کننده را بر پیکرهمبستگی وبهم نزدیک شدن تبارها وزبانها وارد میکند.

به نظر من ارجح ترین راه درست رفتن بسوی وحد ت ملی به شرح ذیل است :

یک طرح کلی برای عمران و شگوفائی کشور که عملی شدن آن منجر به ایجاد صلح و ثبات و رفاه اجتماعی گردد زمینه های بهم نزدیک شدن اقوام را فراهم میکند و آنها را بسوی وحدت ملی میراند که باید دولت به آن منهک گردد.

برای عملی کردن طرح ملی از کا در های ورزیده محلات و ولایات اگر استفاده صورت بگیرد اعتماد و رضائیت خاطر مردم و قوم های مختلف به دولت افزایش یافته ریشه های حاکمیت و قانونیت قوی تر میگردد.

متساوی الحقوق شمردن همه اقوام در تمام قلمرو جغرافیائی و قضائی افغانستان از طرف دولت امکانات قوام وحدت ملی و پایه های دموکراسی را فراهم میسازد. در صورتکه عملا ثابت شود.

عدم توجه دولت به طرح های منفی که به وحدت ملی ضربه میزند کار خوب است زیرا طراحان مغرض منفی باف را مایوس مینماید و سنگ های را که برای انداختن در راه وحدت ملی تهیه کرده اند بر سر قبر شان انداخته خواهد شد.

دولت بحیث پاسبان دموکراسی نو پا در افغانستان اگردر مقا بل سبوتاژ گران برخی از کارمندان رسانه های جمعی که اساسات ژورنالیزم . منشور خبرگذاری و اطلاع رسانی را نادیده گرفته از کانال های رسانه های جمعی بحیث تربیون شخصی استفاده میکنند و با دخیل ساختن ذهنیت های منفی و نا درست خود در اخبار، تبصره ها و دیالوگ ها سم پاشی تخدیر کننده نموده قومی و زبانی را بر علیه قومی و زبان دیگری تشجیع و تحریک میکنند و تارپود وحدت ملی در حال شکل گیری را جر میسازندجدآ متوجه بوده وقتا فوقتا با صدور ابلاغیه و اعلامیه این تیپ اشخاص را به اشتباهات شان متوجه بسازد در حقیقت خدمت به قوام وحدت ملی میکند.

نویسند گان عالیمقام حقوق دانان و دانشمندان کشور که طرفدار وحدت ملی هستند سخنان نا سنجیده که جنبه های تقویه کننده طرح های منفی و تخریش کننده وحدت ملی باشد از زبان و قلم شان بایست تراوش نکند و صحنه های بحث و مباحثه و ابراز نظر ها در بارۀ مواد مندرج در مسوده قانون اساسی نشان داد که حتی بعضی از رهبران سازمان های سیاسی به دفاع از هم خون و هم عروق خود بر خاسته با وجود آنکه شعار های دموکراسی و وحدت ملی را تکرار میکردند بر ضد این شعار های خود قزار گرفتند تکرار این اشتباه روی این تیپ افراد را سیاه خواهد ساخت.    .

تجارب تاریخی نشان میدهد که در مرحله معینی از تکامل وعمران کشور با عملی شدن اصول دموکراسی تبعیض های ناشی از زبان، نژاد، کلتور و انواع ستم حل می گردد اگر نخبه گان جامعه برای تامین وحد ت ملی هر قدر موفقیت آمیز عمل کنند به تناسب آن پروسه رفع تبعیض سریع تر میگردد.

به امید تامین وحدت ملی در افغانستان

 

 

 sasdolati@hotmail.com      16/ 6/ 2006

 

 


بالا
 
بازگشت