سید احمد شاه دولتی فاریابی

 

اول می ، مقد مات پیدا یش وپیا مد آن

 

 مقدمه : ایالات متحده امریکا بعد از قرن 16 بخصوص پس از کسب استقلال ازانگلیس نسبت به سایر کشورهای جهان درعرصه علم وتخنیک وکاروتولید  پیشگام بوده وحتی دربرخورد با ملت وساکنین قلمروش با لنسبه ملایم تروباگذشت ترازسایر کشورها عمل کرده است ازاین رود رعرصه انکشاف وتشکل سازمانهای سیاسی فرهنگی نسبت به سایر قاره ها وکشورها بیشتر مساعد بوده است ، علاوتا امریکا نخستین کشور فدرال و اولین کشور دارای قانون اساسی مدون است همچنان نخستین کشوری است که تظاهرات زنان کارگر درسال 1875 ومردان کارگر درسال 1886دران صورت گرفته است ، امریکا نخستین کشوری است که بم اتم را اختراع کرد ونخستین کشوری است که شهرهای هیروشیما وناگاساکی را با بمهای اتمی کوبید وجاپان را به توقف جنگ با متفقین(امریکا ، شوروی ، انگلستان ) وادار نمود ، ازاین لحاظ برای ازدیاد معلومات آفاقی علاقه مندان مطالب ومسایلی درباره تاریخچه آزادی ، جنگهای داخلی ، برده داری  وامثال آن که بی مناسبت با روزکارگر نیزبه نظر نمیرسد ارایه میگردد:

  شمه یی ازگذ شته تاریخی امریکای شمالی : درسال 1492 کریستم کلمپ وامریکی اوسپیکچی درسفربحری که به قصد رفتن به سرزمین افسانه یی هند آغازنموده بودند تصادفا ًبه خاک امریکای شمالی پیاده شده با سرخ پوستان بومی آن ملاقی شدند ، بعدها انتشار جزئیات این سفرآنها بنام کشف دنیای  جدید که ازعجایبات مثلث برمود انیز مطالبی ارایه شده بود آتش اشتیاق کشورکشا یا ن آنزمان مثل امپراتوری بریتانیا ، امپراتوری اسپانیاو سایر کشورها ی دارای قدرت نظامی قویتر، شعله ورگردید اما قوا وقشون انگلیس ازراه بحر پیشتر ازهر رقیب سیاسی نظامی اش خودرا به امریکای شمالی رسانید وبه بها نه جلوگیری ازتهاجم د یگران به امریکا که دنیای جد ید نا م گرفته بود آن را اشغال نمود ه تحت فرمان خود قرار دادو سیطره گری اش را  ادامه داد ، مردمان بومی امریکا که دران زما ن توان مقابله با قوای امپراتوری بریتا نیارا درخود نمید ید ند خامو شانه به اطاعت از انگلیس ها تافرصت  دیگرادامه دادند ، امریکا ئی ها دران زما ن صرف به استعمال تیروکمان آشنا بود ند ومهارت داشتند وبه سلاح های باروت دار دست نیافته بودند همچنان امریکائی ها بصورت عام شهر نشین نگردیده حد اکثر درخیمه وچادر وحتی درمغاره ها وسموچ ها ، مانند آ دمهای بد وی و بادیه نشین حیات بسر می بردند ، انگلیسها با استفاده ازوضعیت نا توانی بومی های امریکا تشکیلات متعد د سیاسی اجتماعی را بعنوان کمیته های تعا ونی بوجود آورده در راس این تشکیلات بومی های امریکائی ، رهبران با صلاحیتی را ازانگلیس تبارها مقرر نمودند که بنام ( کپیتان ) یاد میگردید .اعضای این کمیته ها که بومی  امریکائی بودند وظیفه داشتند طبق لوایح ومقررات وضع شده ازجانب مقامات انگلیس ، درصورت وقوع جنگ دربین دوگروه درمنطقه ، نماینده گان هردو گروه را وادار به رفتن برای عرض وغوررسی بحضورکپیتان انگلیس تبارمینمودند ، انگلیسها تلاش داشتند همین مراجعه به انگلیس را درحین بروز مشکلات به عادت مردم مبدل سازند وانگلیسها را حلال مشکلات مردم وانمو ساخته در روح وروان آنها جای بگیرند تا مردم نتوانند بزودی ازآنها روی گردان شوند ، هرسالیکه میگذ شت قوای استعمارانگلیس درامریکای شمالی ریشه میگرفت وقوام می یافت ،

 درتمام دوران قرن 16 و 17 وحتی درنیمه اول قرن 18 که تجارت بحری وتبادل اموال کالای یک محل با محل دیگر که توسط کشتی ازطریق آبهای بحری ، وتوسط حیوا نات مثل اسپ ، قاطروغیره ازطریق خشکه انتقال داده میشد ، انگلیسها بیدون هیچگونه دغدغه به استعمارواستثمارگری خود درامریکای شمالی ادامه میدادند ، قسمتهای دیگرقاره امریکا تحت سیطره امپراتوری اسپانیا وسایرین قرار گرفته بود،

 بیداری مردم امریکا : درقرن 18 بومی های امریکا ، با استفاده ازکشتی ها به مناطق قاره های دیگر رفت وآمد راآغازو با تمدن روم ، مصر،   د مشق و بغداد آشناشده  وروح آزادی خواهی درمردم امریکا جان میگرفت ، درنیمه دوم قرن 18 پیشگامان آزادی خواهان مثل جورج واشنگتن ، جفرسن ودیگران سازماندهی مبارزه جویانه برضد استعماررا آغازکردند اما ا نگلیسها کوشش داشت با جلب عده یی ازجوانان امریکائی به نهاد های آموزشی وتحصیلی ، آنهارا شستشوی مغزی داده درخدمت خود بگیرند مگر جوانان بومی امریکای شمالی باتمام کارهای انجام شده درمورد شستشوی مغزی شان ، وقتی پس ازختم تحصیلات به امریکا برمیگشتند زیر تاثیرقطب بندیهاواوضاع ناگوارمحیط زنده گی وناملایمات آن قرار میگرفتند ، دانش وبینش خودرا هم آهنگ با مبارزان استقلال طلب به کارمیبستند . دوکتوربنیا مین راش متولد در(بای بری پنسلوانیا ) یکی ازآنها بود که در سال 1768 به اخذ دیپلوم ازدانشکاه  ادینبورگ انگلستان موفق شده درسال 1769 به فلا د الفیا باز گشت ودرکالج آن بحیث استاد علوم کیمیا مقررشد او درسا ل1770 نخستین کتاب درسی کیمیا را منتشر ساخت وبافعالین استقلال خواهی تماسهائی برقرارنمود ه درسالهای1774و1775تحقیقات خودرا درباره دلایل استفلال طلبی آغازکردودرماه فبروری 1775باتامسن پاین ، ملاقات نموده نوشتن جزوه استقلال خواهی را به وی پیشنهاد کرد ، تامس پاین آن را پذیرفت ، دوکتور راش ، زمینه انتشار آنرا مساعد گردانید ، دوکتور راش درکنگره هائیکه برای حصول استقلال امریکا مخفیانه دایر میگردید فعالانه شرکت مینمود ، او اعلامیه استقلال امریکارا بعنوان نماینده ایا لت پنسلوانیا امضا نمود ، ازجمله فعالین کمیته انقلابی استقلال خواهی امریکای شمالی( پاتریک هنری، ساموئیل آدامس ، جورج واشنگتن ، جفرسن ، توماس پاین و....بودند) حزب محافظه کاران انگلیس که درآن وقت بنام توری یاد میگردید به مبلغان خود وظیفه سپرده بود تبلیغات خودرا درمورد تقدیرات الهی جدی ترنموده تشد ید  نما یند این مبلغان سیاسی با استفاده ازعقب مانده گی ذهنی ومذهبی وخداپرست بودن آنها ، به شکل مذهبی تبلیغات میکردند وتلاش داشتند مردم را به مقدرات ازطرف خدا ونیروی ماورا لطبیعه وابسته کرده هر آنچه رخ میدهد به تقد یرحواله نما یند ومیخواستند چنان وانمو نما یند که مستعمره ماندن امریکا بدست بریتایا جزئی از تقد یرات الهی است ... اما دوکتور راش وسایر انقلابیون برای ریشه کن نمودن این اندیشه که به روح وروان مردم ریشه دوانیده بود مبارزه بی امان را بنام { دوئیزم doaism-) آغازنمودند وتوضیح دادند : درست است که خد اناظر به همه احوال آدم ها و مقد رات انسان ها است اما در روند طبیعت وآزادی طلبی وآزاد زیستن ، انسانهارا مخیر ساخته است ...، مخالفان آزادی واستقلال امریکا درقالب مذهب تلاش کردند تا مبارزان استقلال طلب امریکائی را برای کوبیدن به ذهنیت عامۀ مذهبیون ، ماتریالیست ومنکرین خد اوانمود بسازند امابرای راضی نگهداشتن مردم موفق نگشتند زیرا استقلال خواهان امریکا نیز وسیعاً به روشنگری اذهان توده ها می پرداختند ، درحقیقت منشأ وآغاز مبارزه بین ماتریالیزم وآید یالیزم همین مقابله استقلال طلبان امریکا ومبلغان مذهبی حزب توری است که انگلیسها برای فریب اذهان عامه میگفتند هرچیز بدست خد اوتقدیر است اما استقلال طلبان امریکا میگفتند خدا هست اما به روند طبیعت وتاریخ کاری ند ارد ...،   انتشار اعلامیه استقلال امریکا وایجاد سیستم فدرال :

 نماینده گان 13 ایالت امریکا تمام تدارکات جنگ ومقابله با استعمارانگلیس را تهیه دیده برای جان بازی بخاطر کسب استقلال با جلب پشتیبانی قا طبه مردم آما ده شد ند واعلامیه استقلال را منتشرنمودند ، استعمار انگلیس قبل ازآنکه درمحاصره آتش انقلا بیون گیرآ یند اجباراً درروزچهارم ماه جولای سال 1776استقلال امریکا رابرسمیت شناخته وتعهد سپرد که قوای خودرا ازامریکا خارج نماید ، با این عمل متهورانه استقلال خواهان امریکا ،

 انگلیسها دروقت معینی که با رهبران آزادی خواه ایالات متحده امریکا موافقه شده بود طی پروگرام زمان بندی شده ازامریکای شمالی سربازان خودرا بیر.ن برد، مبارزان امریکا باهمبستگی اهالی 13ولایت که مجموعاً چهار ملیون نفوس داشت بنام ایا لات متحده امریکا باسیستم فدرال عرض وجود نمود ، درماه فبروری سال 1789 ازمجموع ایالات فدرال امریکا به تعداد 69نماینده ، قانون اساسی سیستم فد رالی راتصویب وجورج واشنگتن را بحیث نخستین رئیس جمهورایالات متحده امریکا تعین نمودند ، پلانهای عمران وانکشاف طرح وعملی گردید درکمترین زمان لازم تعد اد زیا دی ازولایات دیگرنیزبه حکومت فدرالی امریکا پیوستند ، طبق بعضی ازنوشته های تاریخی مربوط به امریکا ، نماینده گان مردم  درسال 1797 مجد د ا ًً خواستند جورج واشنگتن را  به اتفاق آرا رئیس جمهور بسازند اما او باشهامت انقلابیکه داشت  قبول نکرد وگفت اکنون نوبت دیگران است که رئیس جمهور شوند ، جورج واشنگتن در14دسامبر1799 چشم ازجهان پوشید ، ایالات متحده امریکا قرارنوشته بعضی از رسانه ها ، درحال حاضر مرکب از51 ولایت خورد وکوچک است که 275ملیون نفوس دارد و متشکل از145 نژاد وزبان میبا شد ، سیستم فدرال ، سمبولی برای اتحاد وهمبستگی ساکنین ولایات متحده امریکا است که ازهمان نخستین روزاستقلال امریکا آتش شوق رسیدن به سیستم فدرال را ، درنهاد وحدت طلبان درقاره امریکا وخارج ازآن روشن ساخت که حتی بریتا نیای کبیرآن زمان  درحوزه اختیاراتش با پیروی ازسیستم فدرال یونایتد کینگدم ( شاهان متحده -u.k ) را بوجود آورده رابطه آنهارا با لندن که مقرشاهنشاه وملکه اعظم بود قایم ساختند و درتمام قلمرو خود تا جائیکه منافع شان به خطر مواجه نگرد د سیستم فدرال را تعمیم بخشید ند ، زمانیکه درسال1917 درروسیه دولت نوبنیا د شورا ها واتحادشوروی اساس گذاری گردید، درتمام قلمرو آن درآسیا واروپای شرقی سیستم فدرال بحیث یگانه سیستم قابل قبول درتامین وحدت ملی وبهم پیوستگی تمام اقوام ساکن درقلمرو آن که ترکیبی از108 نژداد وزبان بود تعمیم یافت ، بعد ها با روشن گردیدن محسنات سیستم فدرال تمام کشورهای اروپائی باوجود داشتن شاهی مشروطه  به این سیستم روی آورد ند علاوه ازآن آسترلیا ، کانا د ا ، برخی کشورهای افریقا وامریکای لاتین ، هندوستان ،چین ، واکثر کشورهای حوزه خلیج وجنوب شرق آسیا امروز بصورت فد رال اداره میشود .

 جنگ امریکا با انگلیس وفعالیت مارکسیست ها:درسال 1812 بین ایالات متحده امریکا ، انگلیس وفرانسه تصادمات نظامی رخد اد ، فرانسه با امریکا متحد گردیده علیه انگلیس قرار گرفت ، ناپلیون که درسال 1795 درفرانسه وزیر دفاع شده بعدا ً خودرا امپراتور اعلام کرده بود ، جنگ درپهلوی امریکا با انگلیس را، به نفع خود ندید از خط محاربه خودرا بیرون کشید ، قوای نظامی انگلستان که کمپلکس هائی ازدوران استقلال خواهی مردم امریکا درروح وروانش باقی بود بد اخل ایالات متحده امریکا پیشروی نمود ه واشنگتن راکه پایتخت آن بود اشغال وبه آتش کشید وتاجائیکه توانست آبادی های آنراتخریب نمود، این عمل خراب کارانه انگلیسها سبب به غلیان آمدن غیظ وغضب ملت امریکاشده علیه انگلیسها قیام عمومی بخاطر دفاع ازوجب وجب خاک مقد س شان صورت گرفت ، درنتیجه ، انگلیسها شکست خورده مجبور به عقب نشینی شدند ، مقامات ایالات متحده امریکا که درصد د افزایش نفوس امریکا وتوسعه قلمرو جغرافیائی وقضائی خود بود ند قبل از جنگ با انگلیس ولایت ( لویزیا نا ) را که مستعمره فرانسه بود از ناپلیون خریده    بود ند همچنان درسال1822 ولایت فلورید ا، را ازامپراتوری اسپانیا خریدند ، درسال 1848 که مانیفیست حزب کمونیست با شعار ( کارگران جهان متحد شوید ) درلندن انتشار یافت ، ایالات متحده امریکا با مکسیکو درحال جنگ بود که درنتیجه به آن غلبه نموده آنرا اشغالکرد، کلیفورنیا وچند منطقه دیگر را نیز به قلمرو ایالات متحده امریکا مدغم ساخت بعد اً سا نفرانسیسکو ولاس انجلس را نیز که ازمستعمرات اسپانیا بود به ایالات متحده امریکا    مد غم نمود ند،  وقتی درسال 1864کنفرانسی با شرکت نماینده گان کارگران وروشنفکران آن زمان درلندن دایرگردید ( باکونین ) روس نژاد رهبر انارشیست ها نیز دراین کنفرانس حضور یافته بود ، انارشیست هاکه درآن دوران ازطرف عده یی ازفقرا وزحمت کشان دور ازسیاست وعلاقمند تحولات جامعه با شعار(هرچه زود تر بهتر) مورد تائید قرار داشتند ، ازلحاظ تیوری علمی این شعار آنها امکان عملی نداشت زیراطبقه کارگر هنوزپراگنده وغیرمتشکل ودرحالت نا آ گاهی ازفن مبارزه برای رسیدن به اهداف انقلابی وکارگری ارزیابی میشد ند وبرای بلند بردن سطح آکاهی ومتشکل ساختن آنان زمان وآموزشهای لازم اشد ضرورت پند ا شته میشد بناءً نسبت جاروجنجال های زیاد برای به کرسی نشاندن طرحها، کارکنگره منتج به نتیجه نگرد ید اما درجریان همین سال 1864 کارل مارکس وهمفکرانش کنگره دیگری را دایر نمودند این کنگره با سخنرانی مارکس آغازشد که دراین وقت درایا لات متحده امریکا تجارت برده ازسالها قبل با ابعاد وسیع آن ادامه داشت که برده فروشان عبارت از ( انگلیستان ، اسپا نیا ، پرتگال) بود چنانچه درسال 1790 برای نقل وانتقال برده ازافریقا وسایر مناطق به امریکا 132 کشتی بزرگ امپراتوری بریتانیا مصروف بوده است به شهادت تاریخی درسال1790 ایا لات متحده امریکا 697000 برد ه داشته ا ست ،

جنگ داخلی امریکا بین هواداران فدراسیون وکنفدراسیون : درسال 1860 که ابراهام لینکلن بحیث رئیس جمهور ایالات متحده امریکا انتخاب شد تعداد برده های امریکای شمالی  به چهارملیون نفر رسیده بود ، دراین وقت بین امریکای شمالی وجنوبی روی مسایل ذات البینی که انگیزه اصلی آن طرح ایجاد سیستم دولتی بشکل کنفدراسیون بود که درآن زمان ازطرف تیوریسن ها بحیث یک سیستم اداره برای برقراری عد الت اجتماعی بین ساکنین ولایات وکشور، ارایه شده بود ، فدرالیست ها سیستم کنفدراسیون را، فازدوم دموکراسی وفدراسیون را ، فازاول وضروری برای رسیدن به کنفدراسیون قلمداد مینمودند که درنتیجه ، خشونت هائی بروزکرده درسال 1861 منجربه  لشکرکشی وجنگ شد . رئیس جمهورلینکلن اعلام نمود : درهرجاکه برده داری رسمیت دارد به آن مداخله نخواهد کرد اما در مناطقیکه برده  دا ری رسماً ملغی شده باشد موافقه نخواهد نمود تا مجد د اً برده داری رسمیت پید ا کند ، برده داری مطابق به نخستین قانون اساسی فدرال درکلیه ایالاتیکه با سیستم فدرال اد اره میگردید ملغی اعلام گردیده بود ، دراین زمان که بنا به برخی اختلافات ایدیالوژیک وسیاسی ذات البینی دربین پیشگامان ولایات بروزکرده اغتشاش انیجا وآنجا متبارز گردیده بود ، درسال 1861یازده ولایت باهم متحدشده خورا کانفدریت ستید اعلام نمودند ، شخصی بنام جفرسن یکی ازاعضای فعال مبارزه جویان را بحیث رئیس جمهورخود تعین نمودند، آتش جنگ بین هواداران کنفدریت ستید وفدراسیون  مشتعل گردیده و جنگ داخلی درامریکا آغازشد ، درسیستم فدرال مطابق قانون اساسی فدرال صلاحیت های وظیفوی و.اجرائی والی ها وجمهوری های خود مختارمشخص شده ، والی ها ورئیس جمهور های ولایات بزرگ خودمختار، باتمام ارگا نهای مربوط آن ازطرف مردمان محل انتخاب میشوند ودرموارد خارج ازصلاحیت شان اگر لازم آید که کاری وعملی انجام گرد د ازدولت مرکزی فدرال اذن واحکام رسمی اخذ مینمایند، اما درسیستم کنفدراسیون چندولایت ویاچند ین منطقه باهم یکجا شده کشوررا بوجود می آورند ، قانون اساسی مستقل دموکراتیک خود راکه انتخابی بودن ارگانهای ثلاثه دولت ورهبران ولایات  درآن تضمین گردیده است  ، تسوید ، تصویب وبمنصه اجرا میکذارند ودرتمام اجراات داخلی خویش آزاد اند وتنها ازاحکام مندرج درقانون اساسی کشورشان پیروی مینمایند اما برای اینکه درموقعیت خاص سیاسی نظامی قرار گرفته ، حرکات خصمانه کشورهای رقیب را درهرمقطع خاص زمانی و مکانی بتوانند خنثی نمایند چند ویاچندین کشورهم تیپ باهم متحد شده        ( کنفدراسیون ) را تشکیل میدهند که درپهلوی هم آهنگ بودن مواد مندرج درقانون اساسی شان ، قانون اساسی کنفدراسیون رانیز با درنظر داشت تمام جوانب آن تهیه وتصویب مینمایند ، رهبران کشورهای عضو کنفدراسیون مکلف اند ازاین قانون اطاعت وپیروی بنمایند ، ا تحادیه اروپا درحال حاضردرشرف طی این مراحل برای ایجاد کنفدراسیون قاره اروپا هستند ، باید گفت جمهوری های خود مختار درچوکات سیستم فدرالی دولت اتحا د شوروی سابق وجود داشت فعلا درسیستمهای اداره چین وهندوستان وجود دارد اما سیستم فدرالی ایالات متحده امریکا جمهوری های خود مختاررا نداشته وهنوزهم ندارد،

 تاریخ رزمایش امریکا نشان میدهد لینکلن رئیس جمهور ایالات متحده امریکا درآغازسال 1863 که هنوز جنگ داخلی امریکائی ها دوام داشت خلاف وعده که درفرمان سال 1861 به مردم داده بود فرمانی راصادرنمود که درآن گفته شده بود ازماه جنوری سال 1863 تمام برده ها درتمام ولایات شورشی آزاد اند ، این قرمان برای (کنفدریت ستید) دردسرهائی را بوجود آورد که برده ها ی آنها یابه قلمروایالات فدرال فرار میکردند ویا به جنگ نمی رفتند ، این فرمان که مقامات کنفدریت ستید یا هواداران کنفدراسیون را به بن بست مواجه ساخته بود، درنتیجه درسال 1865 جنگ به نفع هواداران سیستم فدرال ایالات متحده امریکا خاتمه یافت ، ابراهام لینکلن در14ماه اپریل سال 1865 توسط شخصی بنام جان ویلکس بوث کارمند تیاترترورشد ، قاتل ازفاصله تقریبا دو متری ازپشت سر رئیس جمهوربه پشت کله اوفیر کرد ه ازصحنه فرار نموده بود اما 13 روزبعد که پولیس در تعقیب او بود، درزد وخورد باپولیس کشته شد ، ابراهام لینکلن وخانمش درسالون تیاتر نشسته مشغول تماشای صحنه تیاتر بودند ،

نخستین اقدامات کارگران علیه ضد استبداد : پس از تد ویرکنگره انتر ناسیونال اول که درحقیقت دومین گردهم آئی پیشگامان مبارزه جوی آن زمان به نفع کارگران وبرضد استثمارگران وصاحبان صنایع وفابریکات تولیدی بود ، باتبلیغات هم آهنگ روحیه رزمنده گی وازخود گذری کارگران برای رسیدن به اهداف معین سیاسی واقتصادی از هرزمان دیگرقوس صعودی خودراطی مینمود ، درسال1871 درپاریس قیام صورت گرفته درسراسر فرانسه گسترش یافت ، قیام کننده گان ، به بزرگترین زندان پاریس که ( باستیل ) گفته میشد حمله نموده تمام محبوسین آنرا آزادو ساختمان آنراتخریب  نموده قدرت رابدست گرفتند و درتمام شهرهاوحوزه ها ، کمیته های امنیتی وشوراهای شهری را ایجاد نموده درخدمت مردم قراگرفتند که درتاریخ بنام کمونرها وکمون پاریس یاد شده است ، اگرچه نسبت بروزاختلاف ودودستگی و انقلابیون درموقعیت خاص فرارگرفتند وسرانجام بزودی شکست خوردند اما این جنبش کارگری فرانسه وکشورهای اروپا درامریکا باعث تقویه روح رزمنده گی کارگران شده با سپری گردیدن هرماه وهرسال جنبش کارگری ازلحاظ کمیت وکیفیت رشد مینمود ، دراول ماه می سال 1886 نخستین حرکت عظیم کلکتیف طبقه کارگرایالات فدرال امریکا درشهرصنعتی شیکاگو براه انداخته شد که کارگران بامتانت انقلابی بحیث ایجادگران کلیه افزارزنده گی ونعمات مادی رفاه اجتماعی وعمران وانکشاف به سخنرانی ها پرداخته تقلیل ساعات کاررا از14 ساعت به 8 ساعت و بهبود شرایط کار وافزا یش حقوق کارگران وزحمت کشان را ازسردمداران کشورشان تقاضانمودند ، این تظاهرات با آنکه با نا دیده کرفته شدن وعده های دموکراتیک قانون اساسی ایالات متحده امریکا ازطرف پولیس به رگبارگلوله بسته شد ه تعدادی ازکادرین کارگران زندانی وعده یی ازآنها محکوم به اعد ام شد ند ولی این جنبش کارگری بیشتر به غلیان آمده ، طبق تیوری ( د ترمنیزم ) روشن ساخت که مبارزه علیه ستم واستثمار، وزایش دولت مبتنی بر تیوری مارکس به یک ضرورت تبدیل گردیده است ، درسال 1889 کنگره وسیعی  باشرکت صدها نماینده ازتشکل های کارگران وروشنفکران انقلابی معتقد به تیوری مارکسیزم درشهر نیو یارک دایرگردید ، د انشمند ان حافظ منافع طبقه کارگران وزحمت کشان بیا نیه داغ ضد استبد ا د غول سرمایه ومالکان افزارتولید وسرقت ماهرانه اضافه دستمزد کارگران که ازطرف مارکس وانگلس بنیان گذاران سیستم واصول حاکمیت طبقه کارگربنام ( استثمار) مسمی شده بود ایراد نمود ند ، فیصله نمودند که منبعد کارگران در24ساعت مکلف به اجرای 8ساعت کاربا مزد مناسب هستند ،  دربرابر کار اضافی شان مستحق حقوق اضافی میباشند ، دولت امریکا که درحال اوجگیری جنبش کارگری قرارداشت نتوانست ازان انقیاد نکند آنراپذ یرفت ، لینین رهبرحزب بلشویک روسیه تزاری درسال 1900 دریازدهمین سالگرد انترناسیونال دوم  نوشت 8 ساعت کاردریکروز، دراروپا وامریکا درنتیجه وحدت وهمبستگی طبقه کارگردوران سازوتاثیرگذاری آن بالای صاحبان صنایع وسرمایه داران حاکم برسر نوشت مولد ین وطبقه پیشتازجامعه تحمیل گردید که این  8 ساعت کاردریکروز نیازتمام کارگران وکارمندان تولیدی وصنایع بزرگ وکوچک میبا شد ، درآن زمان کارگران روزانه از12 تا 14 ساعت کارمینمود ند که تقلیل ساعات کاربه 8 ساعت پیروزی بزرگ برای طبقه کارگر بحساب میرفت ، کارگران کشورهای مختلف جهان برای حفظ همبستگی وخصلت انقلابی جهانی دادن به این پیروزی ، همه ساله روز اول ماه می را تجلیل میکردند ، با آنکه ازطرف سرمایه داران وآنهائیکه بحیث قدرتمندان سیاسی رویکارمی آمد ند ممانعت هائی برای جلوگیری ازتجلیل    اول می تلاشهائی کردند . اما این تلاش آنها همیشه عقیم می ماند ، اول ماه می بصفت روزهمبستگی بین المللی کارگران درهرجاودرهرکشور، هرسالیکه میگذشت پر رنگترتجلیل میشد  بورژوازی ومبلغان وابسته به آن درقرن 20 کوشیدند کارگرانرا معتقد ومنحصربه مسایل اقتصادی نموده مبارزات انقلابی آنهارا ازمحتواخالی نمایند. لینین درسال 1905 نوشت :شرکت درتظاهرات اول ماه می وتجلیل ازآن کافی نیست ، سیند یکا ها واتحادیه های کارگری با ید حیاتی ترین خواست های سیاسی واقتصادی رادرنظر داشته باشند وتوضیح داد که اگرسیند یکا های کارگری همان طوریکه مبلغان بورژوازی میگویند صرفا ً به جنبه های اقتصادی مبارزه بچسپند به دایره تنگ (ایکونومیزم ) قید گردیده سر انجام به زنجیر ( اپورتونیزم )بند  خواهند ماند . انتشار کتاب ( کپیتال) مارکس وتاثیرآن درشکل گیری احزاب سیاسی : درسال 1867 کارل مارکس کتاب تحلیلی خودرا بنام کپیتال منتشر ساخت که شیوه های کار وتولید ونحوه استثمار کارگران وبهره کشی توسط صاحبان صنایع ازطبقه کارگر دران تشریح شده ارزش کاروشگردهای استثمار بصورت روشن نشان داده شده بود ، بعد ازنشر کتاب کپیتال ، سازمانهای سیاسی متعد دی درکشورهای پیشرفته صنعتی یکی پی دیگری  تشکیل گردید که عده یی ازین احزاب سیاسی با سال تاسیس آن به شرح آتی ارایه میکرد د :

1 -- درسال 1869نخستین حزب سوسیالیست در زاد گاه  کارل مارکس درآلمان بنیان گذاری گردید .

2 -- درسال 1870 درهالند کشورهمسایه آلمان حزب سوسیالیست تاسیس شد.

3 -- درسال 1871 درد نمارک حزب سوسیالیست ایجاد گردید .

4 -- درسال 1875تشکل سیاسی کارگر زنان درنیو یارک امریکای شمالی بمیان آمد.

5 -- درسال 1876حزب سوسیالیست درایالات متحده امریکا تاسیس گردید

6 -- درسال 1879درامپراتوری فرانسه حزب سوسیالیست بوجود آمد.

7 -- درسال 1879 درامپراتوری اسپانیا نیز حزب سوسیالیست شکل گرفت .

8 -- درسال 1883 درامپراتوری روسیه تزاری حزب سوسیالیست عرض وجود کرد .

9 -- درسال 1887 درناروی حزب سوسیالیست تشکیل گردید .

10 -- درسال 1889درسویدن حزب سوسیالیست تاسیس شد .

11 -- درسال 1889 دراطریش نیز حزب سوسیالیست بوجود آمد

12 -- درسال 1889 درسویس هم حزب سوسیالیست به میان آمد .

13 -- درسال 1892 درپولند ( لهستان ) حزب سوسیالیست تشکیل شد .

14 -- درسال 1892 درا یتا لیا نیز حزب سوسیالیست تاسیس گردید .

15 -- درسال 1894 دربلغاریا حزب سوسیالیست شکل گرفت .

16 - درسال 1894 درمجارستان حزب سوسیالیست بوجود آمد .

17 -- درسال 1894 درکشور شیلی واقع درامریکای جنوبی حزب سوسیالیست تاسیس شد .

درتاریخ احزاب کارگری وسوسیالیستی ایالات متحده امریکا واروپای شرقی وغربی این هم قابل ذکراست : زما نیکه درسال 1889کنگره وسیع احزاب سوسیالیست وسازمانهای هوادارآن درنیو یارک تدویر یافت عده کثیری ازنماینده گان این سازمانها وشخصیت های برجسته وتیوریسن هائیکه درعرصه ملت سازی (نیشنل بیلد ینگ) وسیستم اداره عا مه ومنیجمینت فعال بودند نیز شرکت نموده بود ند ، این کنگره که درتاریخ احزاب سیاسی بنام انترناسیونال دوم یاد شده است با حمایت صریح ازطبقه کارگران وزحمتکشان کلیه کشورهای جهان به همبستگی کارگران تاکید ورزید  ، مصوبات انترناسیونال دوم بحیث رهنمود عمل تمام احزاب سیاسی درتمام کشورها ی جهان ، به کارگران وزحمتکشان روح بیداری دمید ومبا رزه بخاطر ایجاد واحیای سیستم دولتی که درخدمت کارگران وزحمتکشان قرارداشته باشد به شعار روزمبد ل شد ،

احزاب سیاسی درروسیه تزاری : 1 -- نخستین حزب وفاداربه آرمان مارکسیزم بنا م سوسیال دموکرات برهبری ولادمیر ایلیچ لینین درسال 1883 در امپراتوری روسیه تزاری تاسیس گردید که همه مردم آنرا حزب سوسیالیست میگفتند ، درنتیجه فعالیت این حزب درروسیه تزاری جنب وجوش خاصی برضد رژیم استبدادی تزاربوجود آمده درسال 1905جنبشهای دهقانی برای الغای سیستم زمین داری که بنام (سرپ-surp ) یاد میگردید قیام نمودند ، اکرچه این قیام ازطرف حکومت تزاری سرکوب گردید اما زمینه های بهم پیوستگی کارگران ودهقانان رافراهم گردانید ، شوراهای دهقانان به همکاری صمیمانه کارگران واعضای حزب سوسیال دموکرات ها تقریبا ًدرتمام مناطق سرزمین روسیه بوجود آمد که نام بعضی ازآنها به شرح آتی است  2-- حزب کادت ها :عده یی ازروشنفکران روسیه درسال 1905 حزب جدیدی را تاسیس نمودند که بعدها بنام حزب کادت ها مسمی گردید ، اعضای این حزب مشروطه خواه بودند وطرفداربقای تزاربصورت سلطنت مشروطه بودند، کادت ها درانقلابات روسیه درسالهای 1905 - 1912 - 1917 برضد حزبیکه درراس آن لینین قرار داشت به طرفداری ازتزاروسلطنت مشروطه حتی بصورت مسلحانه رزمید اما شکست خورد وازصحنه خارج گردید  .

  3 -- حزب ناسیونا لیست ها : بعضی ازافرادیکه همه چیزرا برای ملیت روس وروس نژاد میخواستند درپهلوی کادت ها برضد پالیسی همه گیر حزب سوسیال دموکراتیک کارگری عرض وجود کرد ، حزب ناسیونالیست ها پیرو ایدیولوژی وسیا ست سیستم سرمایه داری بود وبرای تمرکزوحفظ قدرت بدست روس تبارها مبارزه میکرد ، روسهارا نژاد اصیل درجه اول وسایرملیت هارابه درجات پائین ترازروسها محاسبه مینمود که زمینه رشد نیافت تنها خودرانشاداد وبه اصطلاح درغلاف خشکید .                                                                      

 . 4 -- سازمان ایکونومیست ها : حزب ایکونومیست ها باپیروی ازاندیشه های بورژوازی اروپای غربی درروسیه تشکیل گردید که هدف آن متمرکزساختن افکار کارگران صرفاً به امور اقتصادی وافزایش دستمزد شان بود ، مبا رزه برای ایجاد دولت کارگران وسقوط دادن رژیم سلطنتی تزار راتائید نمیکرد ومیگفت مبارزه برای اسقاط رژیم تزاری به کارگران مربوط نیست به بورژواها مربوط است .

 5 -- منشویک ها وبلشویک ها : درسال 1903 که کنگره دوم حزب سوسیال دموکراتیک روسیه دایر گردید عده یی ازکادررهبری آن روی مسایل طرح ها برای مبارزه بی امان با اسقاط رژیم تزاری موافق نبودند وبرای رسیدن به اهداف سیاسی وبدست گرفتن قدرت ، تنها برجنبه های مبارزه مسالمت آمیز مبارزه تاکید مینمودند ومبارزه قهرآمیزوحملات مسلحانه علیه امپراتوری تزاری راماجراجوئی وحکم صدور اعدام کارگران وانمود میکردند ، وعده دیگری ازکادرهای حزب سوسیال دموکرت ها بشمول لینین تاکید داشتند که مبارزه مسالمت آمیز وقهرآمیزدوقطب یک مبارزه انقلابی است ، نظربه مساعدت وقت ازهردو قطب این مبارزه بایدبرای رسیدن به اهداف ستراتیژیک  استفاده گرد د واسرارمیکرد تاکید به مبارزه مسالمت آمیزوانصراف ازمبارزه قهرآمیزمنجر به تسلیم طلبی ودنباله روی سیاسی میشود وطبقه کارگر را ازاهداف دور نگهمیدارد واین حرکت  به نفع طبقه کارگران وزحمتکشان نیست ، همچنان تنها به قطب قهرآمیز مبارزه چسپید ن وآنرا مطلق ساختن به آوانتوریزم ومجراجوئی می انجامد که به ضررکارگران وزحمتکشان تمام میشود ، این استدلال ها هیچیک ازطرفین را قانع نساخت سرانجام درمورد این دوطرح رأگیری صورت گرفت که اکثریت مطلق به طرفداری ازطرح لینین وهمفکرانش رأ دادند ، آنهائیکه مبارزه قهرآمیزرا نفی میکردند خلاف پرنسیپ به طرح خود وفادار ماندند که این وضع منجربه انشعاب شد ، ازهمان تاریخ  اکثریت ها بنام ( بلشویک ) واقلیت ها بنام ( منشویک ) مسمی گشتند.که هردو فرکسیون حزب به مبارزات خویش ادامه دادند که برد با لینین بود .

6 -- حزب سوسیال ریولیوشنرها : بعد ازوقوع انشعاب درحزب سوسیال دموکرات ها گروهای متعد د سیاسی بنام های مختلف درروسیه بوجود آمده هرکدام باتحلیل های خاص خود شان ازاوضاع جهان وجامعه باهدف وبی هدف فعالیت میکردند که ازاتحاد چند حزب ازاین قماش نارودنیک ها که خودراخدمت گاران مردم وانمود میکردند  حزب سوسیال ریولیوشنرها به میان آمد که بصورت اختصار(S.R )  یا اس ، ار ها یاد میشد ند ، اس ارها هدف معین سیاسی کارا نداشتند گاهی ازافکارایکونومیزم وگاهی ازطرح های اپورتونیستی اروپای غربی وروسیه پیروی داشتند .

 7 -- انارشیست ها : سازمان انارشیستی که درنیمه دوم قرن 19 برهبری باکونین روس نژاد فعا لیت میکرد ومثمر ثمری نشده بود ازطرف عده یی ازگروپ های انارشیستی با پیروی ازحزب سازیهای دیگران حزب سیاسی خودرا ایجادنمودند آنها بدست گرفتن حاکمیت دولتی وایجاد دیکتاتوری پرولتاریا  را عمل ناشد نی وحرف مفت میگفتند وتاکید داشتند هرکسی که به مردم خیانت بکند باید ترورشود واین یگانه راهیست که خاینین ازترس کشته شدن ازخیانت دست میکشند وبه کار صادقانه ادامه میدهند .

8 -- تروتیسکیست ها : تروتیسکی رهبریک سازمان سیاسی مخا لف حزب بلشویک ها بوده همیشه برای تضعیف آن تلاش میکرد ، تروتیسکی وهمفکرانش میگفتند کارگران ودهقا نا ن دوگروه زحمتکش بادوخصلت معین دریک جامعه هستند ازلحاظ کیفی وماهوی منافع شان باهم متفاوت است . بلشویک ها وازجمله لینین میگفت یکی ازخصوصیات فریبنده تروتیسکی آن است که ارتجا عی ترین سخنان را درقالب سخنان چپ نما ارایه میکند وافراد کم دانش را فریب میدهد واز مبارزه به نفع طبقه کار گر باز میدارد همین است مرتجع بودن او وتمرکزخصلت ارتجاعی درنها د او...

9 -- گروه اپوزیسیون : درسال 1917 که حزب بلشویک برهبری لینین رژیم سلطنتی تزار را سقوط داده قدرت را بدست گرفته بود ، درسال 1920  گروه اپوزیسیون درداخل حزب حاکم در شوروی عرض وجود نمود که میگفتند اداره امور افتصاد کشورباید به کنگره کشوری تولید کننده گان واگذار شود ، زیرا کارگران ودهقانان نمیتوانند درپست های دولتی کارکنند برای تامین عدالت لازم است اداره امورتولید را سیندیکا های کارگری دراختیار داشته باشند تا حزب حاکم نقش دیکتاتوری را درمقابل کارگران نتواند بازی کند . این حرکات آنها درآن وقت ضد انقلابی ورویزنیستی وایجاد گران سدی بین طبقه کارگرودولت کارگری که درخدمت طبقه کارگران وزحمتکشان قرار دارد قلمد اد میگردید ، بناءً آنها تحت فشارقرار داده شده روبه انحلال رفتند ، درسالهائی که اتحاد شوروی به افغانستان هجوم آورده با افراد مسلح ملیشه های تحت فرمان ایالات متحده امریکا ومتحدین آن درافغانستان درحال جنگ بود گروهی ازکارگران پولند باپیش کشیدن همان طرح هائیکه درزمان لینین حرکات رویزنیستی وتجدید نظرطلبی دراصول مارکسیزم که مجاز نبود قلمداد شده مجال فعالیت به آنها داده نشده بود تبارز کردند وتا حدی به دولت پولند که شریک ستراتیژیک شوروی بود مشکلات ایجاد نمودند .

10 -- گروه سا نتریست ها : دردهه سوم (1920 تا 1930 ) یک سازمان سیاسی موسوم به سنترالیزم دموکراتیک بوجود آمد که درروسیه مردم آنهارا سانتریست ها میکفتند ، آنها تبلیغ مینمودند که باید درداخل حزب به فرکسیونها مجال فعالیت داده شود که به کاستی های حزب ودولت حق انتقاد آزادراداشته باشند وهریک ازاین فرکسیون ها حق کاندید پیشگامان خودرا به مقا مات حزبی ودولتی راداشته باشند ... این طرح آنها نوعی از پلورالیزم سیاسی وایجاد دولت ائتلافی بود که مغایراصول سیستم دولت کارگری وکمونیستی آن زمان بود ، مارکسیست ها معتقد بودند : حزب با داشتن ایدیولوژی مارکسیستی بحیث حافظ منافع طبقه کارگران وزحمتکشان وقتی به قدرت رسید رهبری حزب ودولت را باید دردست خود داشته بلامنازع آنچه برای تامین رفاه اجتماعی وبهبود زنده گی طبقه کارگران وزحمتکشان لازم باشد اجراگرد د .

11 -- رویزنیست ها : دردهه سوم قرن 19 تروتیسکی وزوینوف یک سازمان ائتلافی رابوجود آوردند تابحیث یک نیروی قابل ملاحظه توجه حزب کمونیست حاکم اتحاد شوروی را به خود جلب نموده خودرا به قدرت شریک سازند اما لینین آنهارا رویزنیست ونامعتقد به اساسات سوسیالیزم گفته مجال رشد و بالنده گی به آنها نداد، حزب کمونیست اتحاد شوروی که در1917 به قدرت رسیده بود روزاول ماه می را روزهمبستگی کارگران جهان اعلام نمود وروز 8 مارچ را بحیث روزهمبستگی زنان شوروی با زنان کشورهای جهان برسمیت شناخت که همه ساله باجشن وسرورجشن گرفته میشد ، اتحادشوروی  بعد ازغلبه برفاشیزم هتلری در1945 روبه اوج نهاد درسال1949 به حمایت شوروی حزب کمونیست چین به قدرت رسید ،  شوروی درسال 1961 به کره ماه قدم گذاشت درسال 1972 منع گسترش اسلحه اتمی را با ایالات متحده امریکا به امضا رسانید درسال 1980 به افغانستان حمله نموده علیه حفیظ الله امین کود تا نمود بعد  اً مدت 8 سال با افراد  مسلح شبه نظامیان تحت فرمان امریکا که از45 کشور بشمول افغانستان استخدام وروی صحنه آورده شده بود جنگید وسرانجام براساس موافقت نامه صلح ژینو که درسال1997 امضاشد قوای نطامی خودرا ازافغانستان بیرون برد ، درسال 1991 طبق مصوبه پارلمان شوروی باسیستم کمونیستی وداع کرده به سیستم سرمایه داری روی آورد ...هنوزهم روزاول ماه می درروسیه وکشورهای قبلا سوسیالیستی درآسیای میانه واروپای شرقی وسایرکشورها درقاره های دیگربا جشن وسرور ومارش های کارگران وزحمتکشان تجلیل میگرد د .

جشن کارگران وزنان درافغانستان : دراول جنوری سال 1965 مطا بق 11جدی سال 1343شمسی نخستین سازمان حامی منافع طبقه کارگران وزحمتکشان افغانستان بنام جمعیت دموکراتیک خلق افغاتستان باتدویرکنگره که نماینده گان اقوام واقشار مختلف افغانستان درآن سهم گرفته بودند تاسیس گردید تاسال 1978 باوجود سنگ اندازی ها وانسدادگری های عمال ارتجاعی وضد ترقی رژیم استبدادی شاهی که اکت مشروطه گری مینمود به یکی ازبرازنده ترین وبانفوذ ترین سازمان ملی دموکراتیک درافغانستان مبدل گشت ، نسبت آنکه تشکلات سیاسی بنام حزب ازطرف رژیم شاهی منظور نشده بود فعالین سیاسی وفادار به آرمان کارگران وزحمت کشان بنام جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان به مبارزه خود ادامه میدا ند .اما تمام مرتجعین برای اینکه اعضای این سازمان سیاسی  به ذهنیت ها کوبیده شده راه نفوذ دربین توده هارا ازدست بدهند اعضای جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان را کمونیست میگفتند ، مسلمانهای بنیاد گرا ها درافغانستان ، کمونیست ها را بد ترین آدم های روی زمین وانمود میکردند وهنوزحتی بعضی افراد کم دانش آنرانشخارمیکند وگاهی مرتجعین دربار، درفکر نابود ساختن تمام اعضای این سازمان سیاسی بودند ، سید قاسم رشتیا یکی ازهمه کاره های دربارشاهی ضمن ملاقات با ظاهرشاه  آنچه به وی گزارش داده چنین نوشته است : ازحضوراعلیحضرت اجازه خواستم وگفتم : مسئله موجودیت حزب کمونیست درافغانستان یک مسئله روشن است ، شاید هسته ابتدائی آن چند سال پیش به میان آمده باشد اما موضوع قابل توجه آن است که چگونه میتوان این حرکت رادرهمین مرحله ابتدائی آن همان طوریکه بصورت مخفی بوجود آمده ، بی سروصدا ازبین برد ، بعد نظرخودرابصورت تمثیلی بحضوراعلیحضرت عرض کردم : اگر جریان کمونیستی درافغانستان تا هنوز درحال نطفه باشد  این نطفه را با یک تخم مرغ تشبیه میکنم ، دراین حال  به یک فشار دست بدون آنکه قتلی واقع شده باشد ویا صدائی بلند شود ازبین میرود ... هرگاه موقع داده شود که چوچه ازتخم خارج گرد د ، درآن صورت با ازبین بردن آن نه تنها قتل واقع میشود بلکه سروصداهم بلند شده وحتی امکان دارد چوچه برای حفظ جان خود دست انسان را پرت وپوست نماید اکنون وظیفه حکومت آن است تا این جریان درهر مرحله که باشد بدون فوت وقت برای از بین بردن آن داخل اقدامات گرد د... ( ص 334 خاطرات سید قاسم رشتیا )

 رشتیا درجای دیگر نوشته است : یک مرتبه ضمن ملاقات باشاه خطری راکه ازناحیه جنبش کمونیستی درکشور موجود است تذکر دادم آنها( شاه ) فکرمیکنند عاملین این جنبش ازدوسه صد نفر ماجرا جو بیشتر نبوده ومیتوان آنهارا به سهولت ازبین برد وضمنا ًمارشال شاه ولیخان از شاه شکایت داشتندکه اجازه نمیدهند ورنه این کار بدون مداخله حکومت توسط مردم قبایل به آسانی صورت گرفته میتواند ( ص336 همانجا ).

به گفته رشتیا ، ظاهر شاه که درآن زمان ازبین بردن ( دوسه صد نفر)را آسان فکر مینموده ومارشال شاه ولی خان میگفته که بیدون مداخله حکومت ازبین برد ن اعضای جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان توسط قبایلی ها آسان است وتاکید سید قاسم رشتیا برای درنطفه نا بود ساختن آن ،  همه وهمه بیا نگربیداد گری های رژیم مستبد شاهی وضد ترقی و ضد انکشاف وعمران افغانستان بودن آنانرانشان میدهد ، اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان طبق برنامه عمل خودبرای رسیدن به دموکراسی وجامعه مدرن ،  کار وفعالیت مینمود ند ، شا ه ودرباریان ضد ترقی وضد دموکراسی او نه تنها دردوران رژیم شاهی بلکه درهردوره اززمام داران بعدی تا امروز، درآرزوی زیستن دربستردوران عشیره یی وقبایلی که بامناسبات استقرار یافته امروزین درجهان همخوانی ندارد میباشد ، هنوزهم گروه های ضد ترقی درافغانستان به شیوه وشگردهای مختلف گاهی بنام دفاع ازیک قوم وزبان وگاهی با حمله ها وارایه لاطا یلات افتراق آمیز به آدرس شخصیت های سیاسی فرهنگی وسازمان های ملی دموکراتیک ترقی خواه تلاش مینما یند وبرای دیگرگون نشان دادن خصلت ارتجاعی وکانسرواتیف شان دلایلی ارایه مینما یند که شبیه هذ یان گوئی های زورگویان قرون وسطی میباشد .....

 اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان که درشرایط بسیار دشواراستبد ا دی گاهی روی کا ربرد مسایل تیوریک سیاسی علمی وگاهی درمورد تحلیلهای سیاسی نا درست ازاوضاع جهان وجامعه که بصورت دیالکتیک ومانند حلقات مرتبط باهم مطالعه میگردید  ازطرف هم رزمان شان زیر انتقاد قرار گرفته ازگمراهی همدیگر جلوگیری میکردند ودربرخی موارد ، انتقا دها که با لحن غیر متعارف باشگرد غیر دوستانه همراه میگردید اسباب تقابل وضدهم بودن رافراهم میکرد اما شرایط سنگین حاکم درکشوربه مثابه قوای فزیکی آنهارا تحت فشار قرار میداد وسبب یکجا شدن شان دریک مقطع معین زمانی میگردید ، انشعابات وبهم پیوستن های فرکسیون های خلق وپرچم درطول مبا رزات 14 ساله وبعد ازآن نمونه های بارزآن است ،

درنتیجه قیام مسلحانه هواداران دموکراسی ،  انقلاب 7 ثور1357 (27 اپریل 1978 ) رژیم جمهوری دارای خصلت نیفوتیستی ومعتقد به حفظ د یکتا توری اتنو سکتا ریستی سردار د او د را کنارزده قدرت رابدست گرفت درپهلوی اقد ا مات واجرا ات لازم درمورد بهبود اوضاع عمومی ورفاه اجتماعی یکی هم این بودکه روزاول ماه می وروز 8 مارچ را بعنوان جشن وهمبستگی کارگران وجشن وهمبستگی زنان اعلام نمود وآن رابرسمیت شناخت وبه خلق افغانستان مژده داد که کلیه ساکنین افغانستان ، اعم اززنان ومردان متساوی الحقوق اند ، هیچ قومی بر قوم دیگروهچ زبانی برزبان دیکربرتری ندارد وکورس آموزش زبان پشتو راکه بخاطر سیطره فرهنگی وزبانی برسایر اقوام ساکن درکشور درزمان رژیم استبدادی شاهی اعمال گردیده درزمان رژیم جمهوری قبیله گرای سردار داود نیزهمچنان ادامه داشت ملغی اعلام نمود ،

 درآغاز انقلاب 7ثور1357 خورشیدی تعداد کارگران شاغل درفابریکات کشورحدود 200هزاربود که این کمیت دردوران دوسال اول حا کمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان با افزایش شفت کاروبا جذب کارگران بیشتربه منظور بالا بردن سطح تولید وارتقای سطح معیشتی کارگران وبهبود رفاه اجتماعی دوبرابرشده بود ، روزنامه حقیقت انقلاب ثوربتاریخ 2 / 9 / 1364 ش میزان حضورکارگران مشغول به امور تولید ی را 420 هزارنفر ودهقانهای مصروف به امورکشاورزی مفید رابیش ازسه ونیم ملیون نفر نوشت ، بقول این روزنامه درآن زمان کمیت روشنفکران وتحصیل کرده ها 190 هزار وملاها 250 هزار، تاجران ومتشبسین خصوصی 382 هزارنفر بودند ، اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان به 142 هزار نفررسیده بود که دربخشهای نظامی وملکی فعالیت داشتند ، روزنامه پیام منتشره کابل ا زقول داکترنجیب الله رئیس جمهور افغانستان در28حمل 1368 ش نوشته است : پنج هزارنفر از زنان قهرمان وباشهامت افغا نستان درقوای مسلح فعال اند و شش هزارنفر اززنان درسایرنهادها وسکتورغیر نظامی درپهلوی مردان با استفاده ازحق تساوی زنان کارمیکنند که مجموعا یازده هزار زنان شاغل دراموررسمی درکشور وجود دارد .

  بعد ازبه قدرت رسیدن تنظیم های جهادی وآ غاز جنگ داخلی برسر تقسیم قدرت وآ نچه بنام غنایم جنگی یاد میگردید نظم اجتماعی زیرضربات غیر عاقلانه قرار گرفت وازهم پاشید بخصوص زمانیکه گروهی ازلومپین های مجهز با سلاح زنگ زده قرون وسطائی بنام طالبان با دستهای مغرضانه اجانب به صحنه آورده شد ند برای دیپلومات های جهان ، حملات وکشتاراین گروها که دریک جهت آن طالبان ودرجهت دیگرآن تنظیم های جهادی قرار داشت هرکدام خودرا بهترین مسلمان وانمود کیکردند مد ت ها صحنه تماشائی بود طبق پلان کشورکشا ئی ایالات متحده امریکا وبریتا نیا دردسامبر 2001 به این بازی ها خاتمه داده شده بازی دیگری باروی کارآوردن چهره های نو با پلانهای نو آغازگردید که درآغازامریکائی ها ازایجا د وشکل دادن سیستم فدرال درافغانستان سخن میگفتند وحتی یک سناتور امریکائی درکنفرانسی درشهر مزارشریف که آن وقت مقرفرماندهی جنرال دوستم اوزبیک تبار بود ضمن صحبت باروشنفکران ، تشکیل سیستم فدرال درافغا نستان را درعملی شدن وحدت وتفاهم نیک بین کلیه اقوام ساکن درافغانستان مفید خواند وبرآن تاکید نمود اما مقامات امریکائی بعد ا به حامد کرزی صلاحیت دادند هرگونه رژیم راکه مفید مید ا ند روی کار آورد اوکه دردولتمداری تجربه نداشت احتمالا به استشاره ظاهرشاه وغلام بچه های او وتقلای مذ بوحانه عده یی ازکله قبایلی ریخت اروپائی  که با پرکردن چوکی های وزارت خانه ها ، دراطراف کرزی حلقه زده بود ند به جای سیستم فدرال ، سیستم جمهوری بیدون صدراعظم را رویکار نمود وانتصابی بودن یک ثلث سناتوران را درقانون اساسی گنجا نیده آنرا خصلت ارتجاعی ودیکتاتوری بخشید زیرا درهیچ یک ازکشورهای سیستم ریاستی یا پریزد نتسیال د رجهان انتصاب وکلا وجود ند ارد وصلاحیت انتصاب ثلث یا ربع سناتوران به رئیس جمهور دا ده نشده است ، درپیش گرفتن این شیوه کار، ترس ازفیصله ها ی احتمالی اکثریت سناتوران برخلاف میل رئیس جمهور است که درحقیقت همین اندیشه خصلت دیکتاتوری و ضد دموکراتیک دارد ، با تاسف باید گفت که هنوز دولت حامد کرزی دراحیای فابریکات تولیدی وانسجام کارگران وحمایت ازدهقانان ، کارچشمگیر وموثر انجام داده نتوانسته تلاش خودرا برای جلب وجذب مجد د طالبا ن متحجر دارای تفکرضد ترقی وضد دموکراسی متمرکزنموده است  تا بحساب خودش ازیک طرف میزان جنگ جویان ضد امریکائی را کاهش بدهد وازجانب دیگراکت های اتنو سکتا ریستی نموده پیشقراولان این ایزم انحرافی را ازخودراضی نگهدارد ، درماه اپریل سال روان پریزد نت کرزی به وضاحت گفت طالبا ن  باید تروریست گفته نشوند ودلایلی نیز دراین مورد ارایه نمود که به هر آدم آگاه فریبنده بودن آن اظهر من الشمس است ، طالبان نام یک گروه لاقید، اوباش و دارای مفکوره  قرون وسطائی است که درافغانستان ازماه اکتوبرسال 1994 تا ما ه اکتوبرسال 2001 بصورت کل ، برضد علم وفرهنگ ، برضد زن بوده ، با دامن زد ن تبعیض نژادی وعمیق نمودن اختلافات قومی برضد ترقی اجتماعی با قتل وکشتارمردمان ناهمگون با خودشان مصروف بود ند ، وقتی درشب هفتم ماه اکتوبر سال 2001 قوای ائتلاف جهانی برهبری ایا لات متحده امریکا خانه ملاعمررهبریک چشمه طالبان درقندهاروبعد تمام قلمرو آن رامورد حمله قرارداد تا 13 دسامبر درحال جنگ وگریز بودند که پس ازآن متواری گشتند وقدرت راازدست دادند ،.گروه طالبا ن ، گلب الدین حکمتیار وگروه وابسته به اوسامه بن لادن ازطرف ایا لات متحده امریکا  بنام تروریست های بین المللی یاد گردیده تمام دارائی آنها دربانک ها بلا ک شده است ، رئیس جمهور افغانستان درسالهای 2002وبعد ازآن همیشه دربیانیه هایش عمل تروریستی  طالبان را منحصر به رهبران وکا درهای فعال آن وانمود کرده تعداد آنهارا بیشتر از150 نفرنمید ا نست  اما اوا یل   سال 2006 نخست اعلام نمود که حاضر است با ملاعمررهبر یک چشمه طالبان به میز مذاکره بنشیند وبعد ازیک ماه درجریان سخنرانی اش درروز تجلیل ازمیلاد النبی (ص) درکابل تاکید نمود که طالبان تروریست گفته نشوند ، این است حرکات توجیه ناپذ یررئیس جمهور افغانستان که درزیرچتر حمایت ایالات متحده  امریکا  ومتحد ین آن متحرک است ، ( دیده شود کار کجا میرسد )

(sasati@h0jmail.com)                

    {پایان }

 -----------------------------------------------------------

   موخذ ها : تاریخ جهان تالیف جواهر لعل نهرو .

                      -- تاریخ اتحاد شوروی

                      -- کتاب پاولف بسوی روانشاسی ...

                      -- خاطرات سیاسی سید قاسم رشتیا

                      -- مجله همبستگی کارگری وکمونیستی

                      -- یاد داشت ها ازوسایل جمعی سمعی وبصری

                      -- آرشیف شخصی

                       28 / 4 / 2006 میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت