د ر باره طرح تک زبانی کشور و قضايای ديگر !
دپلوم
انجينير بهروز باختری
طرح تک زبانی
کشور ، زمانی پديد می آيد که افغانستان در ااشغال نيرو های بيگانه است. چند روز
قبل زمانی که جمعی از کارشناسان کانادا نيز توصيه کردند، رژيم کابل بايستی با
طالبان داخل مذاکره شود ، چون اين اقدام برای تامين سلامت و آينده قوای خارجی
در کشور ، مفيد است ؛ آشکار شد که ديگر در افغانستان ، حاکميت ملی ودولت خودی ،
اصلا وجود ندارد ، اشغالگران در سابق ، سربسته و با احتياط گپ ميزدند ، اما
اکنون فاش ميگويند ک اداره
کشور در دست کيست!، البته قبلا پاکستان و شاخه های از ملل متحد چنين
مداخلاتی روا می داشتند.
طرح تک زبانی کشور در آوانی ارائه می شود که افغانستان ، فاقد يک شورای
مردمی و برخاسته از ملت است، شورای کنونی متشکل است از جمعيتی جنگ سالار وگروهی
قاچاقبر مواد مخدر ورهزنان ديروز ، اشخاص ملی و مستقل در آن بسيار اندک است
.خوب ، چه کسی در شرايط فعلی بايد اين طرح را باز نگری کند؟ حکومت ؟ شورا ؟ يا
امريکاييان؟
البته آنايکه نوع و ماهيت رژيم افغانستان را در خارج رقم ميزنند ، شايد
بتوانند در باره زبان وفرهنگ افغان ها نيز ، تصميم بگيرند ، اما احتما لا چنين
امری مورد علاقه ودرخواست طراح محترم اين طرح نخواهد بود . درينجا سوء تفاهم
نشود که اين قلم در اصل با طرح متذکره مخالفتی ندارم .زبان فارسی ، در منطقه ،
حتا در سطح جهانی ، زبانی برتر است. زبان اقوام متمدن و کهن است. زبان دين وداش
است . زبان مولوی و حافظ است . عرب ها پس از آشنايی با زبان وفرهنگ فارسی ،
تمدن اسلامی را به کمک مستقيم ايرانی تباران، پايه ريزی کردند. زبان پارسی برای
آموختن ، سهل تر است. شناسه های دشوار ساز ، مونث ،مذکر ومخنث را ندارد. قابليت
وخاصيت ترکيب سازی گسترده وآسان دارد. اما من شک دارم که در کشور ما ، دشمنی و
نفاق زبانی موجود باشد ؛ اگر اختلافی بروز ميکند ، از « بالا» واز سوی هيات
حاکمه است که بر اهالی ، تحميل ميشود . برخی از همسايه گان ازجمله شوروی سابق و
روسيه امروز سعی کرده اند ، زبان افغانستان را وزبان ايران را از هم تفريق
کنند، اين اقدامات چندان ثمری د ر پی نداشته است . پاکستان ، نيز به نفاق زبانی
در کشور ما دامن زده است که چندان کارساز نبوده است.
من مشکل زبانی در افغانستان نمی بينم ، البته بايد همه اقوام با آزادی
تام به زبان مادری خويش ، صحبت کنند . برخی از کوتاه نظران و متعصبين پشتون ،
به خود آيند و کلمات تحميلی بی بنياد ، پوهنتون و زيژنتون و روغتون و مماثل
آنرا بر اهالی فارسی زبان واقوام ديگر تحميل نکنند . من هم عقيده دارم که زبان
فارسی ، مثل هميشه، زبان دفتر وديوان ومکتب ودانشگاه باشد ، گمان نکنم ، درين
مورد از سوی فرهنگيان و دانشوران پشتون ، مخالفتی جدی ، موجود باشد.
واما مشکل جدی تر ، آن است که اقوام حکومتگر در افغانستان ، بی پرا وبه
زور برچه خواسته اند ، منويات ، رسم ورواج و ياسای قبيله را بر ملت های ديگر ،
تحميل کنند ، دور نميروم ، شما بنگريد همين غول های بی شاخ ودم طالبی را ،
اينان بحدی سر سپرده بيگانه اند که به سختی ميتوان ، اسم هموطن را بر آنان ،
ابلاغ کرد. خوب ، اين وحوش طالبی ، وقتی ، به حکومت می رسند ، کارهای می کنند
که با دنيای امروز ، دانش معاصر وتمدن بشر ، منافات دارد. مثلا اينان ،
تلويزيون را قبول ندارند؛ عکس و تصوير را قبول ، ندارند. مجسمه وتنديس را قبول
ندارند . ورزش و سپورت را قبول ندارند . موسيقی را قبول ندارند. مدرسه و حساب
وهندسه را قبول ندارند . نظافت وبهداشت را قبول ندارند . زن را قبول ندارند !
خوب ، چه باقی می ماند؟
ازهمه بدتر اين که طبيعت و بهار ونوروز را هم قبول ندارند . خوب ،
اينان که مانند همه حاکمان تاريخ افغانستان پشتون هم هستند ! پس چه بايد کرد؟
نميدانم . فقط ميدانم که اقوام شهری و بافرهنگ ،ازين زد وبند های قبيله
ی که گاه با «خارجی » صورت می گيرد ، بسيار خسته شده اند ، ديگر راه برون رفت
می جويند . رسم ورواج قبيله وعشيره اگر افتخاری داشته باشد برای مليت خاص پشتون
دارد ، ما اين افتخار را نمی خواهيم
.