عزيزه  عنايت

       

مردم استبدادزدهء افغانستان درپنجهء گرسنگی*

 

             سردمداران افغانستان هر کدام با پيروی ازخط مشی ســرکوب گرانه و غير ملی اسلاف خوداز دايـــرهء تنگ نيفوتيزم و دو را ن عشايری و باديه نشينی انسان بيرون پا نگذاشته مانند سنگ آسياب بدون پيشرفت و انتقال در مکان و مو قعيت بهتر زندگی به گرد خو د چر خيده و زمان را از بالای سر خود بيهوده وبدون استفاده و ســـود گيری گذرانده اندو به اصطلاح بجای آنکه از تجارب تاريخی و پيشرفت علوم که در دنيای متمدن بصورت  چشم گير وجود داشت سود ببرنـد موی خود را در آ فتاب سفيد کرده  وگاهی اوقات که مجبورشده انـد چشم باز کنند و از جا بجنبندبا پيروی از ضرب المثل دوران عقـــــــب مانده گی انسان که اول خويش دوم درويش  ميگفته اند در قـــــــدم نخست کو شيده اندبه مفاد دور سفره ءخويش کار کنند و بعداْ اگــر بتوانندبه نفع همزبان و هم عروق  خويش خواهند جنبيد چه بســـا که چنين سردمداران و اميران  مجال کار و فعاليت  بيشتر را نيا فتــه توسط يکی از خويش وتبار خود يا سر به نيست شده اند و يـــــــا بچشمانش نشتر زده شده از بينا يی محروم گشته و به سياه چالها  سوق گرديده که برای ابد از جنبيدن و فعاليت بنفع خويش و تبــــار شان  نيز محرو م گشته اند.

              مردمان افغانستان که هميشه  مرگ چنين امير و سردمـــدارظالم و نابکار را از خداوند متعال استدعا ميکردند بفکر آنکه خداونــد دعای بنده گان  مظلوم خويش را  مستجاب کرده و با روی کــــــــار آمدن امير جديد گلهای اميد بهبودی روزگار و تغيرو ضعيت  عمومــی کشور بسوی  معموريت و انکشاف در دلهای شان شگوفا گرديـــده است اما پس از مدتی ديده اند که همان آش است و همان کا سـه و در بعضی موا قع حتی به اصطلاح  همان کفن کش قديم( سلف )  را ياد  ميکردنـــــــــــد.

              از زمان پا دشا هی احمد شا ه درانی در سال ۱۷۴۷ - م که در حقيقت  نخستين  پادشاه مقتدرغير وا بستهء پشتون  تبــــــــارافغانستان است هميشه بين سدوزايی و محمد زا يی و سلالهء انها دست بدست شده  و سا يرين در خدمت آنها قرار داشته اند.کــــه هيچ يک از شا هان و اميران افغانستان  کاری برای بهبود زنده گـی سا کنين افغانستان و انکشاف و عمران آن انجام نداده اند. از دو ران حاکميت  زمان شاه  مداخلهء ايجينت  های استثمار بريتانيا در امو ر افغانستان  آغاز گرديده بعداْ بسياری از شا هان و اميران حتــــــــی اسير و معاش خوار انگليس بوده اند. آنهايکه  تاريخ دوران هر يکــی از اين شاهان و اميران را مطالعه کرده با شند بخوبی برايشان ايــن موضوع  اظهرمن الشمس است .

              مردم افغانستان که تحت فرمان رهبران  بی کفايت شان د رهر بر هه يی از زمان با تار ورسن  وا بستگی ها دست وپای شان بسته بوده  باآنکه پيش گامان جامعه  برای انسانی تر و مرفه تـــــرکردن  حيات اجتماعی  سا کنين  افغانستان  عليه رهبران  نو کــــرمنشانهء وا بسته به بيگانه گان مبارزه کرده و برای رسيدن بـــــــــه مرحلهء ترقی وپيشرفت  که سا ير ملل جهان بان رسيده اند تـلاش های فروان  کرده اند که مبارزات  مشروطه  خواهی از آغاز سلطنت امير حبيب الله خان در سال۱۹۰۱ -م  که حتی  امان الله خــــــــــان و کا کايش نصر الله خان  نيز در آن سهم  فعال داشتند که نمونـــهء اين مبارزات  تحول طلبانه ء ضد استبداد شاهی سلطنتـــــــــــــی و مطلق العنانی است . بدترين مرحلهء اين استبداد در زمــــــــا ن حاکميت  امير عبدالرحمن خان  وا بسته به انگليس  بوده اســــت که او سا لانه  هجده لک روپيه از استعمار انگليس معاش ميگرفته  اســـــــــــت.

             زما نيکه در آغا زسال۲۰۰۲ -م حکومت به رهبری  حامد کرزی تحت شعار  دموکراسی و بازسازی  بجای طالبان در کابل  بو جـو د آمد مردم اميد وا ر بودند که اکنون  گليم استبداد  از وطن بر چيـــده شده و تمام امکانات  در عرصهء فرهنگ- اقتصاد و تاميـــــــن روابط حسنه وملی  دور از تبعيض قومی و لسانی ميسر گرديده  زمينـه های رسيدن  به حد  شگو فا يی در تمام عرصه ها برای مـــــردم  افغانستان مسا عد خواهد گشت . اما افسوس و صد افسوس کـه عدهء از وابسته خويان  بخارجی هاو مزدورمنشان سراپاضدوحد ت ملی به همان جادهء کثيف گام برداشتند که اميران و شا هان بدنام گذشته برای رفت و آمد  در همين جادهء کثيف خودرا گم  کــــــرده ملت را به فراموشی سپرده و ضرب المثل اول خو يش دوم درويش را ورد زبان و مشعل راه خود قرار داده بودند.

                بسياری از مردم افغانستان معتقد بودند که کا بينهء تکنـــو کرات  حامد کرزی بمراتب  بهتراز گذشته ها به نفع مردم و کشـور کار خوا هد کرد اما خلاف تصور مردم  اين تکنوکرات  ها تمام ثقـــل فهم و درک خو د را برای ذخيره کردن پول و ثروت  اندوزی  بکـــــار بسته بهبود زنده گی مردم و عمران کشوررا فرامو ش کردند.

              نا امنی و بی ثباتی سياسی تمام کشور دوداز دمار مــــردم  کشيده است  مخصوصاْ در جنوب  افغانستان  به بهانه های مختلف روزانه  ده هاتن از هموطنان ما بخاک و خون کشيده  ميشوندخانـه و کا شانهء شان يا بکام آتش توپ خانه ها و بمبارد مان فرو ميــرود و يا به تله خاک  مبدل ميگردد و گفته ميشود که غير از مراکــــــــزو لا يات نسبت نا امنی ها تمام نهاد های آموزشی بسته ونســـل که خدمتگاران و مسو لين آيندهء وطن  خوا هند شد از نعمت آموزش  محرو م  ما نده انــــــــــد.

                 آدم چهره های کثيف که نميتوان آنان را انسان گفت درما ه سبتا مبر ۲۰۰۵ ميلادی  معلم يکی از مکاتب را در ولايت  هلمنـــد از صنف کشيده و در مقا بل چشمان شا گردانش با فير  گلو لـــــه وی را بقتل رسا نيدند و علاوتاْ ده ها مکاتب در ولايات افغانستان به آتش  کشيده شده و آموز گاران آن تهديد  گر ديده اند که اگــــــــر بوظيفه تدريس آموزی ادامه بدهند کشته خواهند شد که يکی هـم از اين تهد يد شده گان مدير يک آموزش گاه در هلمنداست که طبق اطلاعات بی بی سی در اول  ماه جنوری سال ۲۰۰۷ حين خــروج از مسجد  تير باران شده و بخاک و خون کشيده شده است.

               قوا نين بين المللی  و منشور ملل متحد  رهبران  يک کشوررا اگر  مستقل است مسول  تامين امنيت عامه در کشور قلمــدا د کرده است  و اگر مستقل نيست  کشور اشغال کننده را  مکلــــف ومسو ل اين امر ميداند اما  با تا سف که سخن گوی  و زارت خارجه و سا ير  مسولين  کابينهء حامد کرزی هميشه ميگو يندافغانستان کشور مستقل است . بناْ آنها نظر به اين ادعای شان در مــــــورد تامين  امنيت - حفظ و حراست از جان و مال مردم افغانستــــــان مسوليت دارند  که دراين راه تا حال نا کام بوده اند. و اگر ايـــــــن ادعای آنان بجا نيست و افغانستان تحت الحمايه امريکا است درين صورت  ايالات متحده امريکا مسوليت تامين امنيت و ثبات  دا خلــی افغانستان  را بدو ش دارد که هنوز نتوا نسته ويمپل پيــــــروزی را در اين عرصه به احتزاز در آورد .

                   درپهلوی  ده هاو صد ها پرابلم که دامنگير  مــــــــــرد م افغانستان است  يکی هم فقرو مسکنت عمومی در سرتاســــــر کشور است که به استثنای يک اقليت  ممتاز جامعه اکثريت مطلق مردم در بحران  اين فقر دست و پا ميزنند مخصوصاْ دهقانان کـــــم زمين و بی زمين کشورکه در مناطق کوهستانی دور از شهــــــــر مثل غور- باد غيس- پکتيکا- نورستان-بدخشان-اورزگان-دايکنـــــدی باميان-سمنگان-فارياب وزابل مسکون ووابسته به زمين کشــاورزی هستند نسبت خشک سالیهای متواتراز پرتو توجه رياســــــــــــت جمهوری افغانستان دورمانده و حتی مورد توجه والی هـــــــــــای انتصابی و غير دمو کراتيک نيز قرار نگرفته اند که در مضيقـــــــــهء اقتصادی و در پنجهء گرسنه گی فشرده ميشوند.

               زنان اميد واربه طفل - مردان و زنان مسن و کودکان بيشتـراز همه  زير مصيبت کمر شکن فقر و گرسنگی  قرار دارنـــد. در تابستان ۲۰۰۶- ميلادی يک ارگان مسول تهيهء مـــــوا د خوراکه جهان ملل متحدگز ارش دادکه دونيم مليون نفـــــــــــوس افغانستان  نسبت کاهش حاصلات گندم ومواد خوراکه ازسبـــب خشک سا لــــی به گرسنگی مواجه اند.     محصولات  مجمو عی گندم  در افغانستان  در سال ۲۰۰۶ ميلادی از طرف متخصصين زراعت و کشاورزی  سه مليون و هفتصد هزار تن تخمين شده است  در حا ليکه  در سال ۲۰۰۵ ميلادی ایــــــن مقدار با لاتر از چهار مليون تن گندم  بود.

                   مسول امور  خوارو بار ملل متحد گفته است حد اقــــــل بيست وپنج هزار تن مواد غذايی در مناطق دور دست افغانستـا ن نياز است . بعد از انتشار اين گزارش نمايندگی  تو سعهء بیــــــن المللی  امر يکا اعلام کرد  مبلغ بيست مليون  دالر  برای تهيــــهء مواد غذايی به افغانستان  کمک ميکند و همزمان با آن کريم خليلی معاون رياست جمهوری افغانستان  در يک کنفرانس  خبری گفــت برای مبارزه با گرسنگی ناشی از خشک سا لی تخميــــــــــن به هفتاو شش مليون  دالر  ضرورت است . مسول امور خوار و بـــا رجهانی  ملل متحد گفت اگر مبلغ هفتاو شش مليون دالر تقا ضای رياست جمهوری افغا نستان به دسترس آن قرار داده نشود  یـــک فا جعهء انسانی  روی خواهد داد.

       برای علم آوری  از چگو نگی  قضايای فقرو گرسنگی  مردم يـــک سازمان خير يه  به نام ( کريستين ايد) بعد از بر رسی شصـــــت  و شش قريه  در افغانستان  اظهار  نمود که مردمان  اين منا طــق وا قعاْ نسبت خشک سالی از بد ست آوردن  محصولات زراعتــــی محرو م شده اند و گرسنه اند.

                طبق ريسرج  اين نهاد خيريه  منابع آبی در ولايات بادغيس غور و هرات  خشک شده و در ولايت فارياب نيز بين نود تا صـــــد در صد محصولات زراعتی کا هش يا فته است .

                 در اواخر ماه نوامبر ۲۰۰۶ مسو لين  امور غذايی جهانــــی اطلاع  دادند که از منابع امدادی  بنام مبارزه با گر سنگی تا حــال دوازده هزار تن مواد خوراکه تهيه شده و هنوز سيزده هزار تــــــن کمبود وجود  دارد.

                 با فرا رسيدن  زمستان باريدن برف و نبود راه  مناســـــب ترا نسپورتی برای وسايط نقليه  اکثر راه های ارتبا طی  بارو ستاهای ولايات شامل فقر و گرسنگی  مسدود گرديده که لازم است  برای کمک رسانی به آنها يکه  احتمال  مواجه شدن به فا جعـــــه انسانی  وجود دارد  چند مرکز ذخيرهء مواد قا بل توزيع به گرسنه ها  و فقر زده گان به شرح  ذيل  در نظر گرفته شود که البته به حـــل اين مشکل  تا حد امکان کمک خواهد کرد .

       ۱- شهر قندهار برای ذخيره مواد برای مردم زابل و اورزگان

       ۲- شهر غزنی برای ذخيره مواد خوراکه برای مردم دايکندی وباميان

       ۳- شهر هرات برای  ذخيره مواد خوراکه برای مردم غور و بادغيس

       ۴- شهر خان آباد برای ذخيره مواد خوراکه برای مردم بدخشـــــان

           و تخـــــــــار .

        ۵- شهر شبر غان برای ذخيره مواد خوراکه برای مردم ولايـــــــت

            فا ریـــــــــــاب

        ۶- شهر پشاور برای ذخيره مواد خوراکه برای مردم نور ستــــــان

            و پکتيکـــــــا.

         زيرا شهر های نامبرده  در مسير  شاهرا هاو بنادر  با همسا یــه گان افغانستان قرار دارد .و در صورت برف باری های شديد اگــــر راه های ترانسپورتی  ولايا تیکه مستحق  دريافت کمک ميباشند مسدود گردد امکان  انتقال اين  مواد امدادی  تو سط خود مـــردم بو سيلهء حيوانات بار کش ميسر است و در صورت نياز جــــــدی برای جلو گيری از فا جعهء انسانی دولت  ميتواند در بعضــــــــی  از رو ستا ها استثناْ با هيلکوپتر اين مواد را انتقال و تــــــو ســط مسو لين  محل برای محتاجان آن تو زيع گردد.

با احترام

 عزيزه عنا يت  

   ۱۰/۱/۲۰۰۷

 

                          **  کودکان غر بـــــــا **

             اين چه وضعيست که هر شام و سحر ميبينم

                                         يکی راشاد وديگر ديدهء تر ميبينــــم

            يکی از فقــــــر بود فا قــــه و رنجــــــــور ملول

                                          وان ديگر را بکفش کيسهء زر ميبينم

            آی و بنگر تـــــو  بــه بــــــازار غريبـــان دیــــا ر

                                           که چه افسرده به هرراه وگذر ميبينم

            برسر سفرهء مسکين نبود  طعمهء شــــــــــام

                                            بر سر خوان غنی شيرو شکرميبينم

            آن يکی غمزده در کلبهء تاریـــــــک و خمـــــوش

                                             وان ديگر را سرحال و به چکر ميبينم

           کــــــود کــان غـــــــربا از اثــــــــــر باد خنـــــــک

                                             جمله لرزان و همه خون جگر ميبينم

                       ای(عزيزه) نشوی فارغ از اندوه غر یــــــب

                       زانکه هر دم بتــــــــراز روز دیـــــگر ميبينم

 

 


بالا
 
بازگشت