دالان راهبردی واخان

نگاه‌های متفاوت چین و افغانستان به «دالان واخان»

پس از سال‌ها رابطۀ محاسبه شده بین چین و طالبان، حالا دالان راهبردی «واخان» به یک نقطۀ تنش بین این دو بدل شده است. پکن خواهان استفاده از این دالان برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بر افغانستان بوده و این در حالی است که طالبان به دنبال کنترل این دالان، به‌منظور تضمین ثبات خود و همچنین توسعۀ افغانستان است. نسل جدید طالبان که گاهی با عنوان طالبان 2 شناخته می‌شوند، این دالان را حیاتی می‌داند، چراکه دسترسی افغانستان را به بازارهای چین و منطقه فراهم کرده و نیازهای راهبردی و ژئوپلیتیکی این کشور را تأمین می‌کند. در مقابل، چین این دالان را ابزاری برای تأمین امنیت استان سین‌کیانگ خود و همچنین سرمایه‌گذاری‌هایش در پاکستان، تحت پروژۀ «راه‌گذر اقتصادی چین-پاکستان»، می‌داند. این یادداشت دیدگاه‌های طالبان و چین دربارۀ دالان واخان را بررسی کرده و منافع آنها را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

ترجمه: زهرا خادمی راد | مطالعات شرق

 

پس از سال‌ها رابطۀ محاسبه شده بین چین و طالبان، حالا دالان راهبردی «واخان» به یک نقطۀ تنش بین این دو بدل شده است. پکن خواهان استفاده از این دالان برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بر افغانستان بوده و این در حالی است که طالبان به دنبال کنترل این دالان، به‌منظور تضمین ثبات خود و همچنین توسعۀ افغانستان است. نسل جدید طالبان که گاهی با عنوان طالبان 2 شناخته می‌شوند، این دالان را حیاتی می‌داند، چراکه دسترسی افغانستان را به بازارهای چین و منطقه فراهم کرده و نیازهای راهبردی و ژئوپلیتیکی این کشور را تأمین می‌کند. در مقابل، چین این دالان را ابزاری برای تأمین امنیت استان سین‌کیانگ خود و همچنین سرمایه‌گذاری‌هایش در پاکستان، تحت پروژۀ «راه‌گذر اقتصادی چین-پاکستان»، می‌داند. این یادداشت دیدگاه‌های طالبان و چین دربارۀ دالان واخان را بررسی کرده و منافع آنها را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

مقدمه

دالان واخان، یک نوار باریک سرزمینی در استان «بدخشان» افغانستان است که از مرز شرقی این کشور امتداد یافته و آن را به استان سین‌کیانگ چین متصل می‌کند. این منطقه که بخشی از جادۀ تاریخی ابریشم است، از شمال به تاجیکستان و از جنوب به خیبرپختونخوا و گلگت- بلتستان پاکستان متصل است. این دالان حدود ۳۵۰ کیلومتر طول و بین ۲۰ تا ۶۰ کیلومتر عرض (در نقاط مختلف) دارد و مساحتی بالغ بر ۱۰۳۰۰ کیلومتر مربع را پوشش می‌دهد. زمین ناهموار و صعب‌العبور آن منطقه، عبور و مرور را در آن دشوار کرده است، به‌نحوی که گذرگاه اصلی این دالان از کوه‌های صعب‌العبور شرق «پامیر کوچک» می‌گذرد. این منطقۀ کم‌جمعیت شامل ۱۱۰ روستا با جمعیتی حدود ۱۲ هزار نفر است. مرز افغانستان و چین در این منطقه تنها حدود ۷۵ کیلومتر است و در ارتفاع ۵۰۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد. تنها نقطۀ دسترسی چین به این دالان، در انتهای جنوب‌ شرقی آن قرار دارد که به «گذرگاه واخجیر» شهرت دارد؛ نزدیک‌ترین شهر بزرگ چین به این دالان هم شهر «تاشکورگان» در استان سین‌کیانگ است. از نظر پکن، گذرگاه واخجیر در واقع خط مقدم مبارزه با تروریسم است که بین شورشیان افغانستانی و جمعیت مسلمان اویغور در سین‌کیانگ قرار گرفته است.

پس از خروج ایالات متحده از افغانستان در آگوست ۲۰۲۱، روابط بین امارت اسلامی طالبان و چین دچار تحول شد و حالا این رابطه بیشتر بر نوعی عمل‌گرایی حساب‌شده استوار شده است تا بر ایدئولوژی.
از نظر امارت اسلامی، چین منبعی برای سرمایه‌گذاری است، به ویژه در شرایطی که ذخایر ارزی افغانستان همچنان مسدود باقی مانده و کمک‌های خارجی هم ناچیز است؛ طالبان چین را قدرتی جهانی می‌بیند که می‌تواند به آن مشروعیت منطقه‌ای و شاید در نهایت بین‌المللی ببخشد.

تعامل چین با طالبانِ 2 مبتنی بر نگرانی‌های امنیتی و جاه‌طلبی‌های ژئواقتصادی این کشور است. نگرانی‌های امنیتی چین مربوط است به ناآرامی‌های منطقۀ خودمختار اویغور سین‌کیانگ، ثبات طرح «کمربند و راه» در آسیای مرکزی و همچنین طرح «راه‌گذر اقتصادی چین- پاکستان» که پکن سرمایه‌گذاری‌ هنگفتی در آن انجام داده و بسیاری از شهروندان چینی در آن مشغول به کارند. از سال ۲۰۲۳، امارت اسلامی ظاهراً تمایل بیشتری به گشودن دالان واخان از خود نشان داده و مذاکرات متعددی با پکن برای آغاز تجارت مستقیم از طریق این مسیر داشته است. چین نیز دالان واخان را یک حلقۀ ارتباطی اساسی برای طرح «کمربند و راه» و تقویت مسیرهای مواصلاتی در سرتاسر منطقۀ اوراسیا و خاورمیانه می‌داند.

با این حال، پکن آگاه است که این دالان به سین‌کیانگ متصل می‌شود؛ نظامی‌ترین منطقۀ چین که با گرایش‌های جدایی‌طلبانه تاریخی دست و پنجه نرم می‌کند. همچنین در این منطقه، سیاست‌های فرهنگی چین علیه مسلمانان اویغور و تلاش‌هایش برای «چینی‌سازی» اجباری مردم منطقه با مقاومت‌ها و حتی شورش‌هایی مواجه شده است. این شورش‌ها، در کنار فعالیت‌های «داعش خراسان» و دیگر گروه‌های تروریستی در افغانستان و پاکستان، پکن را نسبت به طرح توسعه واخان محتاط کرده است.

موضع کنونی پکن این است که توسعۀ دالان واخان، به‌خاطر کوهستانی و صعب‌العبور بودن این منطقه، از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست و این اقدام بیشتر خطرات امنیتی به همراه دارد تا فرصت‌های اقتصادی. لذا چین بیشتر ترجیح می‌دهد تا این دالان را به عنوان یک منطقۀ حایل راهبردی در برابر تهدیدهای بالقوۀ افغانستان مورد استفاده قرار دهد، تا بتواند خطرات مربوط به امنیت و ثبات منطقه‌ای را رصد کرده و آنها را کاهش دهد. این رویکرد یادآور تصمیم بریتانیا در قرن نوزدهم است که برای جلوگیری از نفوذ روسیه تزاری به سین‌کیانگ، تبت و آسیای مرکزی، درۀ واخان را به افغانستان واگذار کرد.

در اوایل قرن بیستم، چین ادعای مالکیت بخش‌هایی از تاجیکستان روسی و افغانستان، از جمله دالان واخان را مطرح کرد؛ این مسئله سرانجام با امضای یک توافقنامۀ مرزی رسمی بین چین و افغانستان در سال ۱۹۶۳ حل و فصل شد. اما در عمل، این مرز از سال ۱۸۹۵ و طبق تصمیم «کمیسیون مرزی پامیر» در شکل کنونی آن وجود داشته است؛ زمانی که امپراتوری‌های روسیه و بریتانیا مرزهای افغانستان را تغییر دادند تا آن را به منطقه‌ای حایل بدل کنند. لذا دالان واخان از دیرباز دارای اهمیت ژئوپلیتیک بوده است. در حال حاضر نیز هرچند چین و طالبانِ 2 در تعاملات خود به دنبال کسب منافع مشترک هستند اما سوءظن‌های ایدئولوژیک سبب پیچیده شدن این رابطه شده است. ما در این نوشتار تلاش داریم تا فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی چین و طالبان را دربارۀ این موضوع مورد واکاوی قرار دهیم.

رابطۀ چین با طالبان 2

چین از دهۀ ۱۹۹۰ به دلایل ژئوپلیتیکی، ژئواقتصادی، امنیتی و راهبردی شروع به برقراری ارتباط با طالبان کرد. در سال ۲۰۰۱، «لو شولین» سفیر وقت چین در افغانستان، با ملا عمر رهبر طالبان دیدار کرد و نگرانی خود را از احتمال گسترش تروریسم به سین‌کیانگ ابراز داشت. ملا عمر نیز به او اطمینان داد که اجازه نخواهد داد شورشیان اویغور از افغانستان به چین حمله کنند اما در عین حال، تصریح کرد که اویغورهایی را که به طالبان پیوسته‌اند نیز اخراج نخواهد کرد.

پس از حملۀ آمریکا به افغانستان و سرنگونی طالبان، چین از حضور نظامی ایالات متحده در مجاورت مرزهای خود نگران بود. اما در عین حال، امیدوار بود که این حضور به ثبات منطقه و رفع نگرانی‌های امنیتی در سین‌کیانگ کمک کند. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ رویکرد چین در قبال طالبان، عمدتاً حول مسایل امنیتی بود. پس از  سال۲۰۱۰ و گسترش حضور طالبان در مناطق روستایی افغانستان، پکن (که طالبان را به‌عنوان یک شریک مهم در ثبات منطقه‌ای پذیرفته بود) مجدداً تماس‌هایی با این گروه برقرار کرد؛ ابتدا از طریق پاکستان و سپس از طریق دفتر طالبان در دوحه.

در سال ۲۰۱۵، چین مذاکرات میان طالبان و مقام‌های افغانستانی را در ارومچی، مرکز استان سین کیانگ، تسهیل کرد. با گسترش کنترل‌های سرزمینی طالبان در افغانستان، چین ارتباطات دیپلماتیک خود را با این گروه افزایش داد؛ از جمله میزبانی از هیئت‌های نمایندگی طالبان از سال ۲۰۱۹ به بعد و پس از لغو ناگهانی مذاکرات آمریکا با طالبان در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ. جولای ۲۰۲۱، «وانگ یی» وزیر امور خارجۀ چین، هیئتی از طالبان را در شهر «تیانجین» ملاقات کرد و این گروه را یک نیروی سیاسی و نظامی محوری در آیندۀ افغانستان نامید. پس از بازگشت طالبان به قدرت، چین رویکرد فعالانه‌تری را در قبال طالبانِ 2 در پیش گرفت تا بتواند ضمن افزایش نفوذ منطقه‌ای و گسترش دایرۀ دوستانش، اهداف امنیتی و ژئواقتصادی خود را محقق کند. از آگوست ۲۰۲۱ تا فوریۀ ۲۰۲۴، طالبان ۱۳۸۲ دیدار دیپلماتیک با ۸۰ کشور انجام داد که چین با ۲۱۵ دیدار در صدر این فهرست قرار گرفت. این موضوع نشان‌دهندۀ دغدغه‌های امنیتی و جاه‌طلبی‌های ژئواقتصادی چین در منطقه است.

پس از تصرف افغانستان توسط طالبان، چین ۳۱ میلیون دلار کمک بشردوستانه را برای دولت جدید موقت ارسال کرد. این کشور همچنین از آزادسازی دارایی‌های مسدود شدۀ افغانستان و لغو تحریم‌ها حمایت کرد و به‌دنبال جلب حمایت‌های بین‌المللی برای افغانستان بود. در ژانویۀ ۲۰۲۴، چین طی مراسمی، اعتبارنامۀ سفیر منصوب شده طالبان در پکن را به‌طور رسمی پذیرفت. در سپتامبر ۲۰۲۴ نیز چین، به‌رغم عدم شناسایی رسمی رژیم طالبان، سفیر جدیدی برای افغانستان منصوب کرد. پس از پذیرش اعتبارنامۀ سفیر طالبان، سخنگوی وزارت خارجۀ چین در سخنانی اظهار داشت: «چین به‌عنوان یک همسایه و دوست سنتی، روابط دیپلماتیک و همکاری‌های خود با افغانستان را در حوزه‌های مختلف حفظ کرده است.» وی افزود: «چین معتقد است که افغانستان نباید از جامعۀ جهانی کنار گذاشته شود.» پذیرش رسمی سفیر انتصابی طالبان در چین توانست فرصت‌های دیپلماتیک بیشتری را برای این گروه در کشورهای همسایه ایجاد کند

چین همچنین در افغانستان سرمایه‌گذاری‌های تجاری انجام داده است. ذخایر طبیعی افغانستان از جمله مس، سنگ آهن، زغال‌سنگ، لیتیوم، طلا، سنگ‌های قیمتی و عناصر خاکی کمیاب بسیار غنی هستند. هرچند اتحاد جماهیر شوروی در زمان اشغال افغانستان در سال‌های 1979 تا 1989، ارزیابی‌های زمین‌شناسی در افغانستان انجام داده بود اما به‌خاطر آشفتگی‌های سیاسی و جنگ‌های داخلی طولانی مدت در این کشور، ارزش واقعی این منابع هرگز به‌درستی تخمین زده نشد. در سال ۲۰۱۰، کارشناسان آمریکایی تخمین زدند که ارزش ذخایر لیتیوم، تنها در ولایت‌های غزنی، هرات و نیمروز به تریلیون‌ها دلار می‌رسد.

پس از بازگشت طالبان به قدرت، پکن در زمینۀ استخراج نفت و ذخایر لیتیوم افغانستان سرمایه‌گذاری کرد. در سال 2023، «شرکت نفت و گاز آسیای مرکزی سین‌کیانگ» چین قراردادی با طالبان امضا کرد که براساس آن، قرار شد این شرکت طی سه سال آینده، حدود ۵۵۰ میلیون دلار در حوزۀ استخراج نفت در افغانستان سرمایه‌گذاری کند. طبق اعلام طالبان، پکن همچنین تمایل دارد تا ۱۰ میلیارد دلار در حوزۀ ذخایر لیتیوم افغانستان سرمایه‌گذاری کند

شرکت‌های مخابراتی چینی نظیر هواوی نیز قراردادهایی برای نصب دوربین‌های نظارتی در افغانستان منعقد کرده‌اند. اینها نشان دهندۀ افزایش روزافزون مناسبات ژئواستراتژیک و ژئواقتصادی بین طالبان و پکن هستند. در سال ۲۰۲۳ تجارت دوجانبه میان افغانستان و چین به ۱.۳ میلیارد دلار رسید که نسبت به سال قبل ۱۲۵ درصد افزایش داشت. از دسامبر ۲۰۲۴ به بعد، پکن اجازه داد تا محصولات افغانستانی، بدون تعرفه، وارد بازارهای چین شوند. در سال 2023، افغانستان حدود 64 میلیون دلار کالا به چین صادر کرده که حدود 90 درصد آن شامل جلغوزه پوست کنده بوده است.

ارزش دالان واخان برای چین

در سال ۲۰۰۸، حامد کرزی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان، به همتای چینی خود، «هو جین‌تائو»، پیشنهاد داد تا برای افزایش امنیت و تجارت بین دو کشور، جاده‌ای از طریق دالان واخان ساخته شود. اما در آن زمان، پکن تمایلی به این طرح نشان نداد و استدلال کرد که چالش‌های فنی و شرایط آب‌وهوایی نامساعد، روند ساخت‌وساز را دشوار خواهد کرد. در آن دوره، تمرکز اصلی چین بر منافع امنیتی خود در افغانستان بود. بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۳، چین تنها مبلغ نسبتاً اندکی، معادل ۲۴۰ میلیون دلار، را برای کمک به بازسازی افغانستان اختصاص داد. اما در سال ۲۰۱۳ و پس از اعلام طرح «کمربند و راه» توسط «شی. جین‌پینگ»، چین شروع به سرمایه‌گذاری‌های جدی‌تر در کشورهای آسیای مرکزی و پاکستان از طریق طرح جنجالی «راه‌گذر اقتصادی چین- پاکستان» کرد. کمک‌های مالی چین به افغانستان نیز در همان سال به ۳۲۷ میلیون دلار افزایش یافت و در سال ۲۰۱۶، میزان ۱۰۰ میلیون دلار دیگر به این کمک‌ها اضافه شد.

در سال ۲۰۱۶، افغانستان و چین یادداشت تفاهمی دربارۀ پیوستن افغانستان به ابتکار «کمربند و راه» امضا کردند و «یائو جینگ» سفیر وقت چین در افغانستان تصریح کرد که بدون اتصال افغانستان، هیچ راهی برای اتصال چین به بقیۀ جهان وجود ندارد. این اظهارات حرکتی آشکار برای ادغام افغانستان در حوزۀ اقتصادیِ در حال گسترش چین بود. پس از آن، مذاکراتی برای گسترش پروژۀ «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان» به افغانستان آغاز شد. در سال ۲۰۱۷، پکن متعهد شد که ۹۰ میلیون دلار برای توسعۀ زیرساخت‌های شمال شرق افغانستان اختصاص دهد که تمرکز این کمک‌ها بیشتر روی کابل‌های فیبر نوری و ساخت بخشی از یک جادۀ مهم در دالان واخان بود. اما دولت مورد حمایت آمریکا در افغانستان که نگران واکنش‌های احتمالی واشنگتن در این باره بود، تمایلی به مشارکت در ابتکار «کمربند و راه» نداشت. در می ۲۰۲۱، مذاکرات بیشتری دربارۀ احداث یک مسیر تجاری از طریق دالان واخان انجام و قرار شد تا افغانستان با کمک چین، ساخت جاده‌ای را از طریق این دالان آغاز کند. هزینۀ ساخت این جاده ۵۰ کیلومتری در منطقۀ پامیر کوچک (در ولایت بدخشان) حدود ۵.۷ میلیون دلار برآورد شده بود. اما خیلی زود، کار ساخت این جاده به دلیل نگرانی‌های امنیتی متوقف شد. سه ماه بعد نیز طالبان در افغانستان به قدرت رسید.

چین برای تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود با حکومت طالبان، در سپتامبر ۲۰۲۲ یک خط قطار را از کاشغر (در استان سین‌کیانگ) به حیرتان (در ولایت بلخ افغانستان) راه‌اندازی کرد که از میان قزاقستان و ازبکستان عبور می‌کرد. در همین زمان، تهران نیز با توجه به گسترش روابطش با پکن، ایدۀ اتصال ایران ـ افغانستان ـ چین و ایجاد یک خط ریلی مستقیم را برای تقویت تجارت مطرح کرد. هم‌اکنون چین و ایران، از طریق قزاقستان و ترکمنستان، به‌سمت اینچه‌برون در شمال شرق ایران خدمات ریلی ارائه می‌کنند.

پس از به قدرت رسیدن طالبانِ 2 در آگوست ۲۰۲۱، سرمایه‌گذاری‌های چین در افغانستان به طور قابل توجهی افزایش یافت و این کشور یک راهبرد توسعه‌ای وسیع، به‌ویژه در حوزۀ استخراج منابع معدنی را در دستور کار قرار داد. در سپتامبر ۲۰۲۳، طالبان اعلام کرد که کار بازسازی یک جادۀ ۵۰ کیلومتری که بدخشان را به سین‌کیانگ متصل می‌کند آغاز کرده است. هزینۀ این جاده که حدود ۵.۱۶ میلیون دلار برآورده شده، توسط وزارت توسعه و بازسازی روستایی طالبان تأمین می‌شود. سفیر طالبان در پکن نیز مذاکراتی را برای آغاز تردد و تجارت از این مسیر با مقامات چینی آغاز کرد که این مسئله، تعهد طالبان را به احیای این مسیر باستانی نشان می‌دهد. در ژانویۀ ۲۰۲۴، طالبان اعلام کرد که ساخت این جاده تقریباً به پایان رسیده و به زودی عملیات آسفالت نهایی آن آغاز خواهد شد. با توجه به موقعیت راهبردی دالان واخان، این مسیر می‌تواند تجارت مستقیم بین افغانستان و چین را به طور چشمگیری افزایش دهد و افغانستان را از مسیرهای پرهزینه‌تر آسیای مرکزی بی‌نیاز کند. با این حال، دولت طالبان منابع مالی کافی را برای ساخت جاده‌ها و پل‌های مورد نیاز در مسیر واخان، ندارد و بارها از پکن درخواست کمک مالی کرده است.

در دسامبر ۲۰۲۴، سراج‌الدین حقانی وزیر داخلۀ طالبان با «ژائو شینگ» سفیر چین در کابل دیدار کرد تا دربارۀ اهمیت راهبردی و پتانسیل تجاری دالان واخان گفت‌وگو کند. این مسیر همچنین می‌تواند مسیرهای تجاری و انرژی چین را به آسیای مرکزی، ایران، غرب آسیا و فراتر از آن تقویت کرده، فاصلۀ خط لوله‌ها را کوتاه‌تر کند و امنیت انرژی چین را بهبود ببخشد. توسعۀ کامل دالان واخان، این امکان را  به چین می‌دهد تا نفوذ اقتصادی، راهبردی و سیاسی خود را در سراسر اوراسیا تثبیت کند.

 دیدگاه طالبان

طالبان ساخت دالان واخان را یک فرصت اقتصادی مهم تلقی می‌کند، به‌ویژه برای تقویت پیوندهای اقتصادی و تجاری با چین، آسیای مرکزی و ایران. با توجه به افزایش سرمایه‌گذاری‌های چین در بخش منابع طبیعی افغانستان، پکن انگیزۀ بیشتری پیدا می‌کند تا در این گذرگاه راهبردی سرمایه‌گذاری کند و ظرفیت کامل آن را به کار گیرد. در دو سال گذشته، روابط طالبان و پاکستان بر سر مسایل تروریستی امنیتی و تجارتی به‌طور فزاینده‌ای تنش‌آلود شده است. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، حملات تحریک طالبان پاکستان در خاک پاکستان به‌شدت افزایش یافته است؛ به‌طوری که طی ۲۱ ماه نخست حاکمیت طالبان، حملات تروریستی در پاکستان با رشد ۷۳ درصدی روبرو شده است

ایالت خیبرپختونخوا پاکستان که با افغانستان مرز مشترک دارد، شاهد افزایش 8/279 درصدی رویدادهای تروریستی بوده، به‌نحوی که این رقم از ۵۷۲ مورد در سال ۲۰۲۱ به ۲۱۷۳ مورد در سال ۲۰۲۴ رسیده است.

اسلام‌آباد اتباع افغانستانی را به دست داشتن در این حملات و همچنین دست داشتن در قاچاق و جرایم مشابه در خاک خود متهم می‌کند؛ اما کابل این اتهام‌ها را رد کرده است. پاکستان همچنین طالبان را مسئول وخامت اوضاع امنیتی کشور خود می‌داند و اقدام به انجام حملات هوایی در خاک افغانستان کرده که این کار، با واکنش نیروهای افغانستان روبرو شده است. پیش از شدت گرفتن تنش‌ها، پاکستان تلاش داشت تا با بستن گذرگاه‌های مرزی و مسیرهای تجاری، طالبان را وادار به مهار گروه تحریک طالبان پاکستان کند. پاکستان و افغانستان هشت گذرگاه رسمی مرزی دارند که از میان آنها گذرگاه‌های چمن و تورخم وضعیت بین‌المللی دارند و اصلی‌ترین مسیرهای تجاری محسوب می‌شوند. بستن مکرر و طولانی‌مدت این گذرگاه‌ها، این باور را در طالبان تقویت کرده است که پاکستان برخلاف رفتار خود با دولت‌های پیشین تحت حمایت آمریکا در افغانستان (اشرف غنی و حامد کرزی)، حالا در قبال طالبان سیاست سختگیرانه‌تری را در پیش گرفته است. بسته شدن این مسیرها از سوی پاکستان، زیان‌های هنگفتی به تاجران افغان وارد کرده است.

جدول (1): بسته شدن گذرگاه‌های مرزی افغانستان ـ پاکستان

گذرگاه

تاریخ بسته شدن

تعداد روز

چمن

6 اکتبر 2021 تا 2 نوامبر 2021

27

چمن

11 تا 13 دسامبر 2022

3

چمن

13 تا 21 نوامبر 2022

7

چمن

اکتبر 2023 تا جولای 2024

حدود 300 روز

تورخم

20 تا 25 فوریۀ 2023

6

تورخم

13 تا 23 ژانویۀ 2024

10

تورخم

13 آگوست 2024 تا 16 اکتبر 2024

60

اکتبر ۲۰۲۳، پاکستان دستور اخراج اتباع افغانستانی غیرقانونی را از خاک کشورش صادر کرد و پس از آن، حدود ۸۰۰ هزار افغانستانی، از جمله اقلیت‌های قومی و مذهبی، فعالان حقوق بشری، موسیقی‌دان‌ها و هنرمندان را به کشورشان بازگرداند. ژانویۀ ۲۰۲۵، پاکستان طرح جدیدی را برای اخراج سه میلیون افغانستانی دیگر، حتی پناهندگان رسمی و کسانی که منتظر انتقال به آمریکا و دیگر کشورها بودند، تصویب کرد.

در شرایطی که چین آماده است تا افغانستان را در طرح «راه‌گذر اقتصادی چین- پاکستان» بگنجاند، طالبان خواهان حضور در طرح بزرگ‌تر «کمربند و راه» است. در حال حاضر، این اختلافِ اولویت‌ها افزایش پیدا کرده است، به‌خصوص با توجه به فشارهای پاکستان بر طالبان برای مهار تحریک طالبان، از طریق بستن گذرگاه‌های چمن و تورخم. طالبان فعالانه در تلاش است تا وابستگی خود را به بنادر و گذرگاه‌های پاکستان کاهش دهد

این گروه، دالان واخان را مسیری راهبردی برای ارتباط مستقیم با چین می‌بیند. طالبان بر این باور است که با دسترسی مستقیم از طریق واخان، می‌تواند پاکستان را دور بزند و زمان سفر میان آسیای مرکزی و چین را به‌طور قابل توجهی کاهش دهد. این دالان همچنین فرصت‌هایی را برای تقویت تجارت چین با ایران، آسیای غربی و اروپا ایجاد می‌کند و از محل عوارض گمرکی، تعرفه‌ها و هزینه‌های ترانزیت، می‌تواند درآمدزایی داشته باشد. این مسیر حتی می‌تواند پاکستان را برای دسترسی به آسیای مرکزی، به افغانستان وابسته کرده و فرصت‌های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی تازه‌ای را در اختیار طالبان قرار دهد.

طالبان همچنین مصمم به توسعۀ دالان واخان است تا بتواند در صورت تهدیدات احتمالی از سوی پاکستان، نیروهای خود را به‌سرعت اعزام کند. در خلال تغییر دولت در سال ۲۰۲۱، پاکستان با سوءاستفاده از خلأ قدرت به وجود آمده، چند پاسگاه‌ امنیتی در این دالان حیاتی ایجاد کرد تا بتواند بدون عبور از افغانستان، به آسیای مرکزی دسترسی پیدا کند. اما طالبان در تاریخ ۲۷ جولای ۲۰۲۲ این پاسگاه‌ها را بازپس گرفت و کنترل خود را بر منطقه تثبیت کرد. در شرایطی که درگیری‌ها و حملات تروریستی در امتداد «خط دیورند» افزایش پیدا کرده، سفر اخیر رئیس اطلاعات پاکستان به تاجیکستان در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴ گمانه‌‌های زیادی را مطرح کرده است. آیا پس از درگیری‌های مسلحانۀ اخیر بین کابل و اسلام‌آباد، پاکستان و تاجیکستان به دنبال تشکیل ائتلافی علیه طالبان هستند؟ یا اینکه آیا طرح‌هایی برای الحاق دالان واخان به پاکستان دارند یا خیر؟

نگرانی‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی چین

چین از سال ۲۰۰۰ برای حفظ امنیت و ثبات در مرزهای شمال‌غربی خود در منطقۀ سین‌کیانگ، روابطی عمل‌گرایانه و معامله‌گرانه با طالبان برقرار کرده است. از زمانی که چین «بزرگراه قره‌قروم» را در سال ۱۹۸۶ افتتاح کرد، تمایلات جدایی‌طلبانه در میان اویغورهای این منطقه افزایش یافته است. این مسئله بی‌دلیل نبوده است؛ سیاست‌های سرکوبگرانۀ پکن علیه مسلمانان اویغور ـ از جمله بازداشت‌های پیشگیرانه، سقط جنین‌های اجباری برای اجرای سیاست تک‌فرزندی و سرکوب‌های سیاسی و فرهنگی ـ به این روند دامن زده است. بسیاری از اویغورها در واکنش به این فشارها از کشور گریختند و حدود ۵۰۰۰ نفر از آنان به طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی اسلام‌گرای منطقه، مثل «داعش خراسان» و القاعده پیوستند.

به‌خاطر این نوع رفتارهای دولت چین با اویغورها، برخی رهبران این گروه‌ها اظهارات تندی را متوجه دولتمردان چینی کرده‌اند. برای نمونه، ۷ ژوئن ۲۰۲۴، داعش خراسان، رهبری طالبان را به دلیل برقراری روابط دوستانه با چین سرزنش کرد. علاوه بر این، در گذشته نیز شاهد شورش‌های داخلی از سوی اویغورها بوده‌ایم؛ از جمله حملۀ عدۀ زیادی از افراد به ساختمان‌های دولتی در شهر «بارین» سین‌کیانگ، در آوریل سال ۱۹۹۰، در اعتراض به سقط جنین‌های اجباری. در واکنش به این اعتراض‌ها، چین سرکوب‌های گسترده‌ای علیه اویغورها به راه انداخت، از جمله عملیات «ضربۀ سخت» در سال 1996.

اگرچه طالبان بسیاری از شورشیان اویغور را از پایگاه‌های نزدیک مرز چین و افغانستان دور کرده است اما پکن همچنان از سرایت فعالیت‌های جدایی‌طلبانه و شورشی به داخل سین‌کیانگ بیم دارد. برای مثال، در اواخر دسامبر ۲۰۲۴، «ابومحمد الجولانی» رهبر گروه تروریستی هیئت تحریرالشام، شماری از جنگجویان اویغور را به پست‌های ارشد نظامی در «ارتش» خود منصوب کرد که این اقدام، بر نگرانی‌های چین افزود. همچنین «حزب اسلامی ترکستان» (TIP) که عمدتاً از اویغورهای مستقر در پاکستان تشکیل شده است که خواهان تأسیس جمهوری اسلامی در سین‌کیانگ هستند، اعلام کرده که پایگاهی در افغانستان ایجاد کرده است.

 پکن بیم آن دارد که این گروه‌ها و سایر افراط‌گرایان بتوانند از دالان واخان به‌عنوان مسیر ورود به سین‌کیانگ استفاده کنند؛ حتی گردشگران یا بازرگانان افغانستانی نیز در صورت ورود بی‌ضابطه به این منطقه، می‌توانند در زمان بازگشت به کشورشان، داستان‌هایی دربارۀ سرکوب فرهنگی اویغورها نقل کنند و بدین ترتیب، دشمنی علیه چین را در میان گروه‌های تروریستی تقویت کنند. چین همچنین نگران است که

توسعۀ دالان واخان، باعث ترددهای غیرقابل‌کنترل میان پاکستان و آسیای مرکزی شده و این مرزهای متخلخل منطقه‌ای به سرمایه‌گذاری‌های این کشور در طرح‌های مربوط به طرح «کمربند و راه» آسیب بزند.
این نگرانی‌ها بی‌اساس هم نیستند. از سال ۲۰۲۱ تاکنون، حملات علیه کارگران چینی در پاکستان و افغانستان افزایش یافته است. برای مثال: در ۱۴ جولای ۲۰۲۱، تحریک طالبان پاکستان با انفجار بمبی در یک اتوبوس در منطقۀ «داسو»، واقع در ایالت خیبرپختونخوا، ۹ کارگر چینی شاغل در طرح «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان» را به‌همراه 4 پاکستانی به قتل رساند

در ۲۶ آوریل ۲۰۲۲، یک معلم چینی در «مؤسسه کنفوسیوس» دانشگاه کراچی طی یک حمله انتحاری کشته شد. در ۲۵ مارس ۲۰۲۴ نیز پنج تبعۀ چینی دیگر در منطقۀ «شانگله» در ایالت خیبرپختونخوا به قتل رسیدند. «جیانگ زایدونگ» سفیر چین در پاکستان، به‌شدت به این حملات اعتراض کرده و چین نیز از آن زمان به بعد، کار بر روی دو طرح خود در خیبرپختونخوا را متوقف کرده است. از آنجا که پاکستان نتوانسته است امنیت این طرح‌ها را تأمین کند، پکن تلاش می‌کند حکومت طالبان را به مهار تروریست‌های تحریک طالبان پاکستان وادارد. روابط پکن با طالبان، بهتر از روابط اسلام‌آباد با طالبان است و چین امید دارد بتواند با استفاده از این مزیت، حکومت طالبان را ترغیب به مهار تحریک طالبان پاکستان کند. در دسامبر سال ۲۰۲۲، «داعش خراسان» با حمله به هتلی در کابل که محل اقامت سرمایه‌گذاران و گردشگران چینی بود، باعث کشته شدن سه افغانستانی و زخمی شدن پنج تبعۀ چینی شد. در ژانویۀ ۲۰۲۵ نیز «داعش خراسان» مسئولیت قتل یک تبعۀ چینی دیگر را در افغانستان بر عهده گرفت.

تیره شدن روابط افغانستان و پاکستان باعث شده است تا چین در سرمایه‌گذاری در دالان واخان با احتیاط بیشتری عمل کند. از آنجا که پاکستان همچنان یک شریک ژئوپلیتیکی مهم برای چین محسوب می‌شود، لذا پکن خواهان آن است که اختلاف‌های امنیتی میان طالبان و اسلام‌آباد، یا حل و فصل شوند و یا دست‌کم برای مدتی متوقف شوند، تا بتواند طرح «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان» و سرمایه‌گذاری‌هایش را در امان نگه دارد.

طرح «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان» در نگاه کلی به‌دنبال آن است تا بزرگراه قره‌قروم را از طریق پیشاور به کابل متصل کند. چین به دلایلی امنیتی و راهبردی مایل است که طالبان را نیز در این طرح بگنجاند تا بتواند ضمن بهبود مبادلات تجاری، ارتباطات مردمی را نیز به‌طور غیرمستقیم تقویت کند. چین معتقد است که حفاظت از سرمایه‌گذاری‌های هنگفت این کشور در پاکستان و تضمین امنیت کارگران چینی و طرح‌های مرتبط با طرح «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان»، بیشتر مستلزم همکاری طالبان است تا اسلام‌آباد. از آگوست ۲۰۲۳ تاکنون، چین با استفاده از طرح «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان» و از طریق گذرگاه مرزی تورخم، کالاهایی را از کاشغر (در سین‌کیانگ) به افغانستان صادر کرده است که این فرآیند دست‌کم شش روز به طول می‌انجامد.

با توجه به این نگرانی‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی، چین اصرار دارد که دالان واخان به‌دلیل کوهستانی و صعب‌العبور بودن، فاقد توجیه اقتصادی است. در حال حاضر، در گذرگاه واخجیر در سمت چین هیچ‌گونه تأسیسات گمرکی وجود ندارد. این نشان می‌دهد که پکن در رابطه با این دالان، بیش از آنکه به فرصت‌های اقتصادی بیندیشد، دغدغه‌های امنیتی خود را در اولویت قرار داده است.

نتیجه‌گیری

اتصال افغانستان به چین از طریق دالان واخان، تنها یک فرصت ژئوپلیتیکی و اقتصادی برای کابل نیست بلکه یک هدف مهم و اساسی برای این کشور است. این مسیر علاوه بر آنکه به افغانستان امکان می‌دهد تا نیروهای خود را بدون نیاز به عبور از خاک پاکستان جابه‌جا کند، یک منبع درآمد قابل توجه نیز خواهد بود. برای چینی‌ها هم این دالان می‌تواند پیوندی راهبردی را برای اتصال طرح «کمربند و راه» به منطقۀ اوراسیا و غرب آسیا ایجاد کند. با این حال، تهدیدهای امنیتی فزایندۀ گروه‌های تروریستی و همچنین نزدیکی روزافزون چین به پاکستان، محیط ژئوپلیتیکی بسیار پیچیده و چالش‌برانگیزی را رقم زده که پکن نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

چین به دالان واخان، نه به عنوان پلی برای اتصال به افغانستان، بلکه به‌عنوان حایلی راهبردی در برابر بی‌ثباتی‌های منطقه‌ای نگاه می‌کند. این رویکرد پکن، عمدتاً ناشی از دغدغه‌های امنیتی چین در منطقۀ سین‌کیانگ و همچنین منافع ژئوپلیتیکی مرتبط با طرح «راه‌گذر اقتصادی چین ـ پاکستان» و سرمایه‌گذاری‌های انجام شده برای طرح «کمربند و راه» در آسیای مرکزی است. هرچند آیندۀ دالان واخان همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد اما منافع بالقوۀ آن برای هر دو کشور بسیار چشمگیر است. تعهد چین به تعمیق حضور اقتصادی خود در افغانستان می‌تواند این دالان را به یک عنصر کلیدی در پیشبرد منافع چین در سراسر اوراسیا بدل کند.

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت