مصاحبه اختصاصی

پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه بر آسیای مرکزی

تصور ساده‌لوحانه‌ای خواهد بود اگر فرض کنیم آنکارا یا واشنگتن سال‌ها میلیون‌ها دلار صرف تأمین مالی و تجهیز «اپوزیسیون سوریه» کرده‌اند، تنها به دلیل عشق بی‌غرضانه به دموکراسی؛ مسلماً سرمایه‌گذاری‌های آنها با اهداف مشخص انجام شده است. در حال حاضر هدف نخست، یعنی سرنگونی دولت بشار اسد محقق شده است. اکنون به مرحله‌ای جدید وارد شده‌ایم؛ جایی که جهادگرایان دیروز علیه ایران و همچنین منافع روسیه و چین به کار گرفته خواهند شد. این سناریو مدت‌هاست که اجرایی شده است. در حال حاضر اتباع آسیای مرکزی که در سوریه حضور دارند فقط منتظر فرصت هستند تا در ماجراجویی جدیدی که در پایتخت‌های خارجی طراحی شده و علیه دیگر کشورها، از جمله آسیای مرکزی، اجرا خواهد شد، شرکت کنند.

مصاحبه اختصاصی با «سرگئی کوژمیانگین»؛ کارشناس مسائل سیاسی منطقه و تحلیلگر سیاسی روزنامۀ «پراودا» چاپ مسکو

در دهه‌های اخیر، تحولات منطقه‌ای در خاورمیانه و سوریه به شدت بر توازن قوا و امنیت در سایر مناطق اثر گذاشته است. یکی از موضوع‌های مهم و حساس در این حوزه، تثبیت قدرت گروه‌های مسلح مانند دولت جولانی و تحریرالشام در سوریه است که پیامدهای آن نه تنها در داخل سوریه و مناطق پیرامونی بلکه در آسیای مرکزی نیز نگرانی‌های جدی ایجاد کرده است. این تحولات بر بسیاری از روابط منطقه‌ای و بین‌المللی این کشورها تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر، نقش گروه‌های اسلام‌گرای افراط‌گرا را نیز برجسته کرده است که با توجه به حضور تعداد زیادی از اتباع آسیای مرکزی در گروه‌های افراطی حاضر در سوریه می‌تواند به بروز چالش‌های امنیتی برای کشورهای آسیای مرکزی منجر شود. برای بررسی دقیق‌تر ابعاد مختلف این موضوع حساس، کارگروه آسیای مرکزی «مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق» مصاحبه‌ای با دکتر «سرگئی کوژمیانگین»؛ کارشناس مسائل سیاسی منطقه و تحلیلگر سیاسی روزنامۀ «پراودا» چاپ مسکو انجام داده که در ادامه آمده است:

مطالعات شرق:  ابتدای به قدرت رسیدن تحریرالشام در سوریه نگرانی‌های جدی در آسیای مرکزی در حوزۀ امنیتی به وجود آمد. آیا این نگرانی‌ها همچنان وجود دارد یا به دلیل تغییر تدریجی رفتارهای دولت جولانی در ظاهر این نگرانی‌ها فروکش کرده است؟

کوژمیاکین: به‌طور کلی، در سال‌های اخیر نگرانی دربارۀ وضعیت سوریه و به‌طور کلی غرب آسیا در فضای اطلاعاتی جمهوری‌های آسیای مرکزی کاهش یافته است. اما دلیل این امر نه از بین رفتن عامل نگرانی، بلکه ظهور مشکلاتی است که حداقل در این مرحله تأثیر قابل توجه‌تری بر منطقه دارند. از جمله این مشکلات می‌توان به «جنگ تعرفه‌ای» که توسط واشنگتن آغاز شده، تشدید تنش در روابط چین و آمریکا، تلاش‌ها برای حل مناقشۀ اوکراین و کاهش تحریم‌های ضد روسیه اشاره کرد. اخیراً به این عوامل، تقابل بین هند و پاکستان نیز افزوده شده است. با این حال، امیدوارم رهبران سیاسی و کارشناسان مرتبط همچنان به مسائل خاورمیانه توجه داشته باشند، زیرا تحولات این منطقه می‌تواند نقش مهمی در امنیت آسیای مرکزی ایفا کند. نظارت دقیق بر این شرایط می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های بهتر و اقدام‌های پیشگیرانه برای حفظ ثبات منطقه کمک کند.

در حال حاضر سوریه به دلیل دخالت نیروهای خارجی به محلی برای رشد افراط‌گرایی مذهبی تبدیل شده است. در این کشور، گروه‌های زیادی از جنگجویان با عقاید رادیکال، از جمله هزاران نفر از آسیای مرکزی، گرد آمده‌اند که قدرت‌های خارجی از این گروه‌ها به‌عنوان ابزاری سیاسی استفاده می‌کنند. هدف اصلی آنها مقابله با محور مقاومت، شامل دولت سوریه، حزب‌الله و نیروهای مردمی عراق است.همچنین، این گروه‌ها برای بی‌ثبات کردن ایران از طریق تقویت فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه و افراط‌گرایانه به کار گرفته می‌شوند. در نهایت، از این گروه‌های مسلح در سطحی گسترده‌تر نیز استفاده می‌شود.

این گروه‌ها به‌عنوان ابزاری برای حفظ نفوذ غرب و متحدانش در منطقۀ وسیعی شامل آسیای مرکزی و غربی به کار گرفته می‌شوند. این ابزار می‌تواند برای اعمال فشار بر نخبگان محلی مورد استفاده قرار گیرد تا آنها را به پذیرش ابتکارهای غرب ترغیب کند. همچنین، این گروه‌ها می‌توانند برای ایجاد بی‌ثباتی در منطقۀ سین‌کیانگ چین مورد استفاده قرار گیرند. نشانه‌های مختلفی، مانند فاصله گرفتن نسبی رهبران کشورهای آسیای مرکزی از پروژه‌های سیاست خارجی ترکیه و برگزاری اولین نشست رؤسای سرویس‌های اطلاعاتی منطقه در ماه آوریل سال جاری در تاشکند، نشان می‌دهند که دولت‌های منطقه از خطرهای ناشی از سوریه آگاه هستند. دولت خودخواندۀ تحت رهبری «ابومحمد الجولانی» تغییرات زیادی در سیاست‌های خود ایجاد نکرده است. مقام‌های جدید سوری گروه‌های تروریستی را به رسمیت شناخته و آنها را وارد نیروهای مسلح خود کرده‌اند، در حالی که با اقلیت‌های قومی و مذهبی برخوردهای خشونت‌آمیزی دارند. آنها مشخصاً دستورهای قدرت‌های خارجی را اجرا می‌کنند. نمونۀ آشکار این سیاست، موضع‌گیری آنها در قبال حملات اسرائیل است. الجولانی و اطرافیانش هیچ اقدامی برای مقابله با نیروهای متخاصمی که در جنوب سوریه فعالیت دارند و مناطق سوریه را هدف قرار می‌دهند، انجام نمی‌دهند. آنها حتی پیام‌های صلح‌آمیز برای اسرائیل ارسال کرده‌اند. در تاریخ ۷ می نیز الجولانی اعتراف کرد که مذاکراتی با اسرائیل با میانجی‌گری امارات متحدۀ عربی صورت گرفته است. این واقعیت که ابومحمد الجولانی این اعتراف را در پاریس و طی سفر رسمی خود به فرانسه انجام داده است، نشان‌دهندۀ میزان نفوذ نیروهای خارجی در دولت فعلی سوریه است. این اتفاق تأیید می‌کند که سوریۀ کنونی تحت کنترل قدرت‌های خارجی قرار دارد و ممکن است در هر زمان، مطابق با منافع آنها مورد استفاده قرار گیرد.

مطالعات شرق: اخیراً ویدیویی به زبان روسی منتشر شد که در آن برخی از نیروهای «تحریرالشام» علیه روسیه و ایران اعلام جهاد کردند. به نظر شما، آیا این اقدام‌ها در آینده شدت خواهند گرفت؟ این تحرکات چه تأثیری بر آسیای مرکزی خواهند داشت؟

کوژمیاکین: این اقدام کاملاً قابل انتظار است و نشان می‌دهد که شبه‌نظامیان سوری، حتی اگر از نظر رسمی قانونی به‌شمار آیند، همچنان همان اشخاص مطیعی هستند که پیش از سال ۲۰۲۴ بودند؛ به عبارتی، آنها ابزاری مطیع در دستان حامیان خود محسوب می‌شوند. تصور ساده‌لوحانه‌ای خواهد بود اگر فرض کنیم آنکارا یا واشنگتن سال‌ها میلیون‌ها دلار صرف تأمین مالی و تجهیز «اپوزیسیون سوریه» کرده‌اند، تنها به دلیل عشق بی‌غرضانه به دموکراسی؛ مسلماً سرمایه‌گذاری‌های آنها با اهداف مشخص انجام شده است. در حال حاضر هدف نخست، یعنی سرنگونی دولت بشار اسد محقق شده است. اکنون به مرحله‌ای جدید وارد شده‌ایم؛ جایی که جهادگرایان دیروز علیه ایران و همچنین منافع روسیه و چین به کار گرفته خواهند شد. این سناریو مدت‌هاست که اجرایی شده است. ترکیه از گروه‌های تحت کنترل خود برای پیگیری اهداف ژئوپلیتیکی‌اش در لیبی و قفقاز استفاده کرده است. داعش نیز علیه عراق و لبنان به کار گرفته شد. این تجربه‌های به دست آمده در آینده نیز مورد استفاده قرار خواهند گرفت. برای این منظور، حامیان «دموکراتیک» ابومحمد الجولانی نه تنها خواستار انحلال و خلع سلاح گروه‌های افراطی نشدند، بلکه اجازه دادند که این گروه‌ها پایۀ تشکیل ارتش جدید سوریه باشند. رهبران این گروه‌ها، از جمله افرادی از قوم‌های اویغور، آلبانیایی و تاجیک در ارتش سوریه به سمت‌های فرماندهی منصوب شده‌اند. نیروهای تحت فرمان آنها فقط منتظر فرصت هستند تا در ماجراجویی جدیدی که در پایتخت‌های خارجی طراحی شده و علیه دیگر کشورها، از جمله آسیای مرکزی، اجرا خواهد شد، شرکت کنند. فضای عملیاتی این گروه‌ها در حال حاضر توسط ایران محدود شده است. غرب با استفاده از گروه‌های جهادی و ابزارهای دیگر تلاش خواهد کرد این مانع را از میان بردارد. اما همین حالا شاهد افزایش فعالیت گروه‌های افراطی در افغانستان هستیم. داعش، «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» و سایر سازمان‌ها ارتباط مستقیمی با پایگاه‌های سوریه دارند. منطقۀ اصلی فعالیت آنها شامل بخش‌های شمالی افغانستان است که در همسایگی 3 کشور آسیای مرکزی یعنی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان قرار دارد. این گروه‌ها نقاط ضعف در مرزهای منطقه را بررسی کرده و منتظر دریافت دستور برای انجام اقدام‌های نظامی و تحریک‌آمیز هستند.

مطالعات شرق: مهم‌ترین اقدام‌های کشورهای آسیای مرکزی برای مقابله و مواجهه با تهدیدهای ناشی از سوریه در حوزه‌های مختلف امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی چه بوده است

کوژمیاکین: اکنون در مقایسه با دهۀ ۲۰۱۰، زمانی که منطقه برای اولین بار با تهدید تروریستی ناشی از نیروهای غرب آسیا روبه‌رو شد، پیشرفت‌های قابل توجهی رخ داده است

·                                         اولاً، یکپارچگی منطقه‌ای افزایش یافته است. کشورهای آسیای مرکزی دریافته‌اند که به‌تنهایی نمی‌توانند با تهدیدها و چالش‌ها مقابله کنند. البته سرعت این روند هم‌گرایی هنوز جای بهبود دارد، اما همین که نشست‌های سران کشورها به‌طور منظم برگزار می‌شود و هماهنگی‌هایی در سطح نهادهای اقتصادی و امنیتی صورت می‌گیرد، خود یک گام رو به جلو است. این همکاری‌ها به‌ویژه به حل اختلاف‌های مرزی میان تاجیکستان و قرقیزستان کمک کرده است؛ مسئله‌ای که پیش‌تر یک عامل جدی برای بی‌ثباتی منطقه بود.

·                                         ثانیاً، توان دفاعی کشورهای منطقه تقویت شده و ظرفیت نیروهای امنیتی افزایش یافته است. این پیشرفت تا حد زیادی به همکاری‌های انجام‌شده در چارچوب سازمان پیمان امنیت جمعی مرتبط است. جمهوری‌های منطقه مانورهای مشترکی برگزار می‌کنند و زیرساخت‌های مرزی در مرز تاجیکستان و افغانستان تا حدودی بهبود یافته است، هرچند هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن باقی مانده است.

·                                         ثالثاً، دولت‌های آسیای مرکزی نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با دین دقیق‌تر و حساس‌تر شده‌اند. نظارت‌ها بر سازمان‌های مذهبی، محتوای خطبه‌های مساجد و آموزش مسائل دینی تقویت شده است. اقدام‌هایی برای مقابله با نفوذ ایدئولوژی سلفی در این کشورها انجام شده است، هرچند این تلاش‌ها همیشه به صورت منسجم و مداوم نبوده‌اند. گاهی انگیزه‌های سیاسی کوتاه‌مدت بر منافع امنیت ملی سایه می‌افکند. به‌عنوان مثال، برخی از نخبگان محلی برای بهره‌گیری از روابط با پادشاهی‌های خلیج فارس یا ترکیه، اجازۀ ساخت مساجد و اجرای سایر طرح‌های مذهبی را به آنها می‌دهند. البته، نتایج به دست آمده هنوز برای ایجاد یک سد محکم در برابر تأثیرات روندهای خطرناک موجود کافی نیست. دولت‌های منطقه با اجرای سیاست «چندوجهی» و تلاش برای جلب رضایت قدرت‌های مختلف، راه را برای نفوذ خارجی، از جمله تأثیرات مخرب آنها، هموار می‌کنند. سطح فقر، نابرابری و فساد در این کشورها همچنان بالا است که این امر نیز محیط مناسبی برای گسترش ایده‌های افراط‌گرایانه ایجاد می‌کند. بنابراین، دولت‌های آسیای مرکزی هنوز با چالش‌های امنیتی زیادی روبه‌رو هستند و چگونگی حل این مسائل، آیندۀ آسیای مرکزی را تعیین خواهد کرد.

مطالعات شرق: رویدادهای سوریه، به‌ویژه حضور تعداد قابل توجهی از شهروندان کشورهای آسیای مرکزی (با مشارکت مستقیم ترکیه) در جماعت «تحریرالشام»، چگونه بر روابط میان ترکیه و آسیای مرکزی تأثیر گذاشته است؟

کوژمیاکیندر سطح رسمی، روابط میان ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی همچنان بدون تغییر باقی مانده است. مقام‌های ترکیه و اغلب دولت‌های منطقه همچنان بر همکاری نزدیک و روابط دوستانه تأکید دارند. با این حال، تحولات سوریه و نقش ترکیه در آن، رهبران آسیای مرکزی را به بازنگری در دیدگاه خود دربارۀ مفهوم «وحدت ترک‌ها» واداشته است. این تجربه نشان داده است که این اتحاد همیشه بدون اهداف سیاسی یا منافع خاص نیست، و ترکیه ممکن است در راستای منافع خود تصمیم‌هایی راهبردی اتخاذ کند.

یکی از نشانه‌های این تغییر، موضع‌گیری این کشورها در قبال مسئلۀ قبرس شمالی بود. در سال ۲۰۲۲، در نشست سازمان کشورهای ترک‌زبان در سمرقند، این دولت غیررسمی به‌عنوان کشور ناظر در سازمان کشورهای ترک شناخته شد. این تصمیم یک موفقیت بزرگ برای آنکارا محسوب می‌شد، زیرا ترکیه روی قبرس شمالی، به‌ویژه در ادعاهای خود نسبت به ذخایر گازی فلات قارۀ مدیترانۀ شرقی، حساب ویژه‌ای باز کرده است. پس از این اتفاق، «ارسین تاتار»، رئیس‌جمهور قبرس شمالی، در نشست‌های سازمان کشورهای ترک شرکت می‌کرد. به‌عنوان مثال، وی در آخرین نشست این سازمان که در نوامبر سال گذشته در بیشکک برگزار شد، حضور داشت.

اما اخیراً اتفاق‌هایی رخ داده است که چندان خوشایند دولت ترکیه نبود. کشورهای آسیای مرکزی از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل حمایت کردند که اعلام یک‌جانبۀ جمهوری ترکی قبرس شمالی را محکوم می‌کرد. قزاقستان با مقام‌های قبرس یونانی برای افتتاح مشترک سفارتخانه‌ها توافق کرد. ازبکستان و ترکمنستان نیز اقدامی مشابه انجام دادند و سفرای خود در ایتالیا را به‌عنوان نمایندگان دیپلماتیک در نیکوزیا معرفی کردند. تمام این تحولات در مدت زمان کوتاهی پس از تغییر قدرت در سوریه رخ داد. احتمالاً کشورهای آسیای مرکزی از این طریق به آنکارا پیام داده‌اند که «وحدت ترکی» حد و مرز مشخصی دارد و آنها تمایلی به شرکت در بازی‌های ژئوپلیتیکی ترکیه ندارند.

بعید است ترکیه با چنین ناکامی کنار بیاید. این کشور می‌تواند تلاش‌های خود را در زمینۀ اقتصادی افزایش دهد و طرح‌های سودآوری را به کشورهای منطقه پیشنهاد کند، مانند انتقال منابع انرژی به غرب.

همچنین، ترکیه ممکن است از روش‌های دیگر نیز استفاده کند، از جمله افزایش فشار از طریق گروه‌های افراطی، حتی از داخل افغانستان. بنابراین، دولت‌های آسیای مرکزی باید در تعامل با ترکیه هوشیار باشند.

مطالعات شرق: برخی از اتباع آسیای مرکزی، به‌ویژه تاجیک‌ها، در دولت جدید سوریه به سمت‌های مدیریتی منصوب شده‌اند. به نظر شما، این مسئله چگونه می‌تواند بر وضعیت آسیای مرکزی تأثیر بگذارد

کوژمیاکین: این موضوع نشان‌دهندۀ آن است که دولت جدید سوریه، برخلاف ادعای ابومحمد الجولانی و هم‌پیمانانش، قصد حل مشکلات این کشور را ندارد، بلکه اهداف دیگری را دنبال می‌کند. انتخاب شبه‌نظامیان تاجیک، اویغور و سایر ملیت‌ها در پست‌های مدیریتی، گواهی بر این است که برنامه‌های نیروهای خارجی برای ایجاد بی‌ثباتی کنترل‌شده از طریق سوریه همچنان ادامه دارد. هدف آنها روشن است: ایجاد اهرم‌های نفوذ در بخش‌های گسترده‌ای از منطقۀ آسیای غربی و مرکزی.

تروریست‌هایی که از کشورهای مختلف به سوریه رفته‌اند، همچنان با کشورهای خود ارتباط دارند و دست از اهدافشان برنداشته‌اند. برخی از حملات تروریستی در کشورهای آسیای مرکزی مثل قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان به همین گروه‌ها مربوط می‌شود. آنها به‌صراحت اعلام کرده‌اند که قصد دارند جهاد را به کشورهای خودشان منتقل کنند. حالا که در سوریه آموزش دیده‌اند و سلاح و امکانات دارند، این هدف برایشان آسان‌تر شده است. از طرف دیگر، حکومت سوریه و کمک‌های مالی که از کشورهای غربی و عربی بعد از سقوط دولت بشار اسد به سوریه فرستاده شده، عملاً در خدمت این گروه‌های افراطی قرار گرفته است.

بعید نیست که دولت ترامپ تصمیم بگیرد بر روی همین نیروها برای بی‌ثبات‌سازی اوضاع در سین‌کیانگ حساب باز کند. یادآوری می‌کنم که در دورۀ قبلی ریاست‌جمهوری وی، ایالات متحده سعی داشت با تحریک جنبش‌های جدایی‌طلب در چین، به پکن فشار سیاسی وارد کند. در همین راستا، موضوع «اردوگاه‌های کار اجباری برای مسلمانان» مطرح شد، رسانه‌های غربی مدام از «نقض حقوق بشر» در سین‌کیانگ، تبت و هنگ‌کنگ سخن می‌گفتند و حمایت از تایوان نیز افزایش یافت. با توجه به تشدید تقابل بین واشنگتن و پکن، بازگشت به چنین سناریویی ممکن است به‌زودی اتفاق بیفتد. برخی شواهد حاکی از آن است که آمریکا قصد دارد از شبه‌نظامیان سوری در طرح‌هایش استفاده کند. از جمله این شواهد، کاهش تحریم‌های آمریکا علیه آنها و سفر اخیر « الشیبانی»، وزیر خارجۀ دولت جدید سوریه، به واشنگتن است.

مطالعات شرق:  بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین ترکیه دولت الجولانی را به رسمیت شناخته‌اند و روابط رسمی با آن برقرار کرده‌اند. آیا این چشم‌انداز برای به رسمیت شناختن دولت «تحریرالشام» توسط کشورهای آسیای مرکزی نیز وجود دارد؟

کوژمیاکینکشورهای غربی نسبت به سوریه منافع مشخص و روشنی دارند. از جملۀ این منافع، استفاده از سوریه به‌عنوان ابزاری برای فشار بر ایران و چین و همچنین اجرای پروژه‌های اقتصادی سودآور، مانند احداث خط لولۀ گاز از قطر به اروپا است. به‌عنوان مثال، فرانسه مدیریت بندر لاذقیه را به دست آورده است. ترکیه نیز برنامه‌های توسعه‌طلبانۀ خود را پنهان نمی‌کند. این کشور که عملاً شمال سوریه را تحت سلطۀ خود درآورده است، به‌تدریج کنترل بخش‌های دیگر سوریه را نیز در دست می‌گیرد – از جمله اقتصاد، مسیرهای حمل‌ونقل و حتی ارتش آن کشور.

به احتمال زیاد، مقام‌های ترکیه خواهند کوشید کشورهای آسیای مرکزی را متقاعد کنند دولت سوریۀ تحت حمایت آنکارا را به رسمیت بشناسند. این اقدام شباهت‌هایی با تلاش‌های پیشین ترکیه برای پذیرفتن جمهوری ترک قبرس شمالی در سازمان کشورهای ترک‌زبان دارد. پایتخت‌های غربی نیز ممکن است فعالیت مشابهی در این زمینه انجام دهند. با این حال، امیدوارم رهبران کشورهای منطقه به‌اندازۀ کافی اراده و استقلال داشته باشند که در برابر این فشارها تسلیم نشوند. در غیر این صورت، تعهد آنها به مبارزه با افراط‌گرایی زیر سؤال خواهد رفت و بی‌اعتبار می‌شود.

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت