خالق صائم
جنگ قدرت در افغانستان
با تشدید اختلافات درونی میان طالبان این گروه عملا به چند جناح تقسیم شده است
و امکان درگیری های مسلحانه میان طرفینمتخاصم را بیشتر کردهاست که پیامد آن
آسیب های جدی را متوجه مردم خواهد کرد.
تشدید اختلافات میان حقانی ها و حلقه کندهار که ازسوی ملا هبیت الله ( شخص که
هویت ناشناخته دارد) رهبری می شود بیشتر از هر وقت دیگر نمایان شده است تا
سرحد که سراج الدین حقانی رهبر شبکه حقانی از محل کارش در وزارت داخله غایب است
و در ماه های اخیر بیشتر در امارت متحده عربی و عربستان سعودی بوده است.
اختلافات میان جناح های رقیب طالبان با ترور خلیل الرحمان حقانی عمو سراج
الدين حقانی و سرپرست وزیر وزارت عودت مهاجرین در ماه دسمبر سال گذشته شدت
یافت، با آنکه داعش در این حادثه ادعا مسوولیت کرد مگر رهبر شبکه حقانی میداند
سرنخ اینماجرا در کجا است.
به هرترتیب با نمایان شدن اختلافات درونی میان گروه طالبان، مواضع قدرت ها
برونی و قدرتک های منطقه ای نیز در قبال افغانستان خود را برجسته کرد و نشان
داد که جنگ نیابتی برونی ها در افغانستان هم بیشتر گردیده و وارد فصل تازه
شده است.
سیر حوادث ثابت کرد که روسیه، ایران چین وکشور های آسیای مرکزی در عقب حلقه
کندهار، امریکا ، پاکستان،کشور های حاشیه خلیج فارس... در عقب شبکه حقانی اند
و هر کدام تلاش دارند که نيروهاي نیابتی شان در جنگ قدرت در افغانستان مغلوب
نشوند، مغلوب شدن نيروهاي نیابتی به معنای شکست این کشور ها خواهد بود.
روسیه با حذف نام طالبان از فهرست گروه های تروریستی میخواهد به جناح کندهار
امتیاز دهد در حالی که غرب و امریکا با حذف جايزه ده میلیون دالر که برای
گرفتاری و یا حذف سراج الدین حقانی گذاشته بودند و همچنان با قرار دادن نام
هيبت الله و قاضی القضات گروه طالبان در شمار افراد تحت پیگرد( محکمه رسیدگی
به جرایم جنگی) از حقانی ها در جنگقدرت در برابر حلقه کندهار حمایت کردند
تلاش روسیه برای بیرون کشیدن نام طالبان از فهرست سیاه گروه های تروریستی و
تماس های آمریکا با طالبان از مسیر های مختلف حکایه از جدی بودن قدرت های بزرگ
در جنگنیابتی شان در میدان افغانستان دارد جنگ که به زودی خود را علنی تر
خواهد کرد.
آنچه مطرح بحث است پیامد و فرایند این جنگ است زیرا آسيب اصلی چنین یک رویارویی
را افغانان متحمل خواهند شد درحالی که مردم هیچ نوع سهمی در ساختار نظام
طالبانی ندارند و اصلا برای این گروه اراده مردم بی معنا و غیر قابل تعریف و
توصیف است.
مشکل در این است که جناح رقیب در افغانستان بیشتر اتکا به منافع سمتی و گروهی
شان دارند،همچنان شعار اسلامي و ترویج نگاه افراطي و تنگ نظرانه ديني تا سرحد
در میان جناح های رقیب در طالبان ریشه دوانده است که تعریف منافع ملی را از
آنان گرفته است در کنار آن برای بقا خود جاه طلبی های قومی را نیز تشديد کرده
اند.
با شکل گیری بحران جاری در کشور، حرف و حدیث های زیادی در رابطه به طالبان
شنیده میشود بسیارها به این فکر اند ، اگر حقانی ها بتوانند حلقه کندهار را از
قدرت خلع کنند روزنه امید برای آینده سیاسی افغانستان باز خواهد شد، وحقانی ها
ویا به تعبیر دیگر غلجایی ها فضای باز تری سیاسی و فرهنگی را در کشور در پیش
خواهند گرفت باهمین تحلیل است که سراج الدين حقانی به الجولانی سوریه تشبیه
می،شود مرد که سابقه همکاری با القاعده را داشت ولی امروز سوریه را با شکل و
محتوای دیگری رهبری میکند.
مگر سیاسیون و فعالان مدنی در داخل کشور نسبت به طالبان منجمله شبکه حقانی،
دید توام با شک و ترديد دارند .زیرا حقانی ها چون دیگر جناح های طالبان دید ملی
ندارند آنان اول از دین با تعبیر خود شان حرف مي زنند، بعد پشتون اند و در آخر
هم افغان. اگر مشکلی با حلقه کندهار دارند این مشکلات بیشتر روی منافع، تقسیم
ناعادلانه قدرت و غنایم است،نه ایجاد یکنظام مردم سالار و یا هم روی اوردن به
دموکراسی واحیا قانون اساسي.
همچنان برخورد متفاوت کشورهای حمایت کننده از جناح های مختلف طالبان، در شکل
گیری مشکلات نقش،دارد، در غیر آن طالبان یک دست و یک خط اند و دیدگاه
پشتونوالی نزد شان معتبر است
.
رقابت کشورها و یا به زبان ساده قدرت ها در زمین افعانستان، بالاتر از چیزی است
که طالبان رده های پایین و متوسط،فکر میکنند اگر امروز امریکا حرف واپس گیری
اسلحه و تجهیزات نظامی به جا مانده درافغانستان رامطرح میکند، هدف فشار بر جناح
کندهار است تا از تهران و مسکو دوری کنند ورنه آنچه درافغانستان باقی مانده
داغمه جات پیش نیستند مگر می توان از آنها به عنوان بهانه برای مداخله و یا
عامل فشار استفاده کرد.
با اینهمه نشانه های وجود دارد که کندهار حاضر نیست به سادگی تسلیم شود و یا
امتیاز دهد.
انتقال کندک انتحاری ها به کندهار، سلب صلاحیت وزارت های سکتور نظامی از توزیع
سلاح، عزل و مقرری های تازه در قومندانی های امنیه ولايت ها ومرکز وزارت
داخله،کاهش صلاحیت های سراج الدين حقانی، نسخه برداری از تشکیلات دفتر رهبر
مذهبی ایران و ایجاد یک نیروی چهل هزار نفری مانند سپاه پاسداران ایران برای
تامین امنیت ملا هیبت الله و اقدامات دیگر همه برای حقانی ها به عنوان مصادره
قدرت تلقی شده و این گروه خود را در رهبری و حکومتداری طالبان در حاشیه یافته
است.
تغییرات اخیر رهبری در امریکا و با قدرت رسیدن دو باره دانلد ترامپ، جاه طلبی
های تازه در افعانستان نیز شکل يافته استجناح مخالف ملاهیبت الله جسور تر شده
اند و امریکا هم در کنار واپس گيري تجهیزات به جا مانده در افغانستان بر
دستیابی دو باره بر میدان هوایی بگرام تاکید دارد،در حالی که طالبان امریکا را
يک کشور شکست خورده در افغانستان میدانند و بار ها تاکید داشته اند اسلحه و
تجهیزات به جا در افغانستان غنایم جنگی اند و میدان هوایی بگرام همهیچگاه به
امریکا تعلق نخواهد گرفت.
مگر ترامپ هم رها کردنی نیست، تحولات اخیر در روابط آمریکا و طالبان که با
آزادی شماری از شهروندان زندانی امریکا شکل گرفت واضح می سازد که طالبان در صدد
امتیاز دادن به امریکا اند و حتا حرف از حضور دوباره امریکا در میدان هوایی
بگرام است.
از دید سياسيون آمریکا جناحهای متخاصم طالبان را به گونه ای به چالش کشیده است
هر کی به خواست امریکا تمکین کند ،امریکا در کنار همانجناح ایستاده خواهد شد
در حالی که همکاری و حمايت آمریکا برای هر جناح طالبان حیاتی است مگر اعتراف
به چنین همکاری برای هردو جناح این گروه مشکلات خود را هم دارد بخصوص در صحنه
داخلی، زیرا جنگبیست ساله طالبان به نام جهاد با امریکا شکل گرفته بود مگر
حالا معلوم می شودبیشتر معامله گری ها بوده است که طالبان را به قدرت
رسانده است.
به هر ترتیب اختلاف و زد و بندی های داخلی در درون طالبان و نفوذ و خواست های
برونی، اختلافات و موضعگیری میان جناح هاي رقیب را در گروه یاد شده بیشتر
کرده است تا سرحد که کشور را در لبه یک جنگ داخلی دیگر قرار داده است.
چنین یک وضعیت آینده افغانستان را تیره و زار بیان میدارد، مشکل در این است که
تاريخ سه صد سال افغانستان همیشه بر سر کسب قدرت و حفظ قدرت رقم خورده است و
حالا که طالبان حاکم سرنوشت مردم اند، جاه طلبی ها برای حفظ قدرت و یا کسب قدرت
بار دیگر قضایای تلخ گذشته را در ذهن ها تداعی می کند بخصوص این که، طالبان در
هر جناح که اند تعریف از منافع ملی ندارند، از زمان ایجاد تا امروز مانند شرکت
های امنیتی عمل کرده اند و بيشتر برای منافع دیگران جنگیده اند.
این گروه هيچگاه دید اصلاحی و ملی نداشته و با شعار های کاذب دینی عوام فریبی
کردند و حالا هم با همین شعار ها و در کنار آن با اندیشه های تاریک قومی حکومت
میکنند و این به خیر مردمافغانستان نیست
.
صائم آپریل
۵۲۰۲