مهرالدین مشید

 

     انزوای نمایشی، همکاری پنهانی: از انکار علنی تا توافق پشت پرده

انزوای دیپلوماتیک تا معامله در سایه: روایت دوگانه انزوا و تعامل پنهان

بیش از سه سال از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان می‌گذرد، اما هیچ دولت مشروع و مؤثر در جامعه جهانی حاضر به به‌رسمیت‌شناختن حکومت آنان نشده است. این بی‌اعتنایی جهانی تنها یک موضع سیاسی نیست، بلکه بازتابی از رفتارهای ناقض حقوق بشر، محدودیت‌های گسترده علیه زنان، سرکوب آزادی‌های مدنی و از همه مهمتر نبود حکومت مشروع و شفافیت در ساختار حکومتی طالبان است. انزوای سیاسی طالبان یکی از جدی‌ترین چالش‌هایی است که این گروه از زمان تسلط دوباره بر افغانستان در سال ۲۰۲۱ با آن مواجه بوده‌ است. هرچند شماری کشور ها با توجه به اهداف مشخص روابط پنهانی شان را با طالبان حفظ کرده اند؛ اما بررغم تلاش های این گروه نه‌تنها هیچ کشوری حکومت آنان را به‌صورت رسمی به‌رسمیت نشناخته، بلکه انزوای سیاسی آنان در سطح منطقه‌ای و جهانی، روز‌به‌روز عمیق‌تر شده است. دلایل و پیامدهای این انزوا را می‌توان به چند محور اصلی تقسیم کرد.

 نبود مشروعیت داخلی و بین‌المللی: طالبان برخلاف خواست گسترده مردم، از طریق زور نظامی و بدون انتخابات، قدرت را در دست گرفتند. هیچ‌گونه مشارکت سیاسی یا روند دموکراتیک برای شکل‌گیری حکومت فعلی وجود نداشت. سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و کشورهای منطقه‌ای همگی بر تشکیل «دولت همه‌شمول» تأکید کرده‌اند، که طالبان آن را نادیده گرفته‌اند.

نقض سیستماتیک حقوق بشر و حقوق زنان: بسته شدن مکاتب دخترانه، محدودیت بر آموزش زنان، ممنوعیت کار در ادارات و سازمان‌های داخلی و بین‌المللی؛ سرکوب شدید آزادی بیان، بازداشت خبرنگاران، فعالان مدنی و مخالفان سیاسی و رفتارهای تبعیض‌آمیز با اقلیت‌های مذهبی و قومی (هزاره‌ها، شیعیان، صوفیان و…). این اقدامات نه‌تنها باعث اعتراض مردم داخل کشور شده، بلکه مشروعیت بین‌المللی طالبان را زیر سؤال برده است.

روابط متزلزل با کشورهای منطقه‌ای

روابط طالبان با پاکستان هرچند غیر قابل پیش بینی است؛ اما اختلاف های شدید این کشور با طالبان بر سر مرز (دیورند) و فعالیت TTP باعث سردی روابط دو طرف شده است. ایران: تنش‌های مرزی، نگرانی‌های مذهبی و آب هیرمند، سبب بی‌اعتمادی متقابل شده‌اند. روسیه، چین و آسیای مرکزی: این کشورها هرچند تعامل فنی دارند؛ اما نگران گسترش افراط‌گرایی‌اند و طالبان را به‌رسمیت نمی‌شناسند.

سیاست‌های دوگانه طالبان در دیپلماسی: طالبان با وجود تلاش برای نشان دادن چهره‌ای معتدل در نشست‌هایی مانند مسکو، دوحه و تاشکند، در عمل هیچ تغییری در سیاست‌های داخلی خود نداده‌اند. این تضاد میان وعده‌ها و عملکرد، باعث شده کشورها نتوانند به طالبان اعتماد کنند.

وابستگی اقتصادی بدون اعتبار سیاسی: طالبان برای ادامه بقای اقتصادی خود، به کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل نیاز دارند. با این حال، بدون شفافیت اقتصادی و پاسخ‌گویی سیاسی، هیچ برنامه توسعه‌ای یا سرمایه‌گذاری مؤثری در افغانستان انجام نمی‌شود. بانک‌های جهانی و نهادهای مالی، به‌دلیل نبود مشروعیت، حاضر به تعامل رسمی با حکومت طالبان نیستند.

پیامدهای انزوای سیاسی برای طالبان و مردم افغانستان

طالبان در صحنه بین‌المللی منزوی شده‌اند و قادر به دفاع از جایگاه خود در مجامع جهانی نیستند. مردم افغانستان، به‌ویژه اقشار آسیب ‌پذیر (زنان، اقلیت‌ها، جامعه مدنی) قربانی این وضعیت شده‌اند. نبود تعامل رسمی، راه را برای فساد، قاچاق، افراط‌گرایی و اقتصاد سیاه هموار کرده است. همین حالا بیش از 22 گروۀ تروریستی در افغانستان فعال اند و این گروه ها با استفاده از انزوای سیاسی طالبان هر روز به تقویت و استحکام پایگاه ها و مراکز تروریستی شان بیشتر می پردازند. درهمین حال طالبان فرصت یافته اند تا با تفنگ و چماق بر گرده های مردم افغانستان فرمان برانند. انزوای سیاسی طالبان نه فقط نتیجه‌ی بی‌اعتمادی جهانی است، بلکه بازتاب رفتار و سیاست‌های خود این گروه است. بدون اصلاحات عمیق در ساختار حکومتی، احترام به حقوق بشر، مشارکت سیاسی و تعامل واقعی با جامعه جهانی، این انزوا تداوم خواهد یافت و مردم افغانستان بیشترین آسیب را خواهند دید. با تاسف که بهای انزوای سیاسی طالبان را مردم افغانستان می پردازند؛ زیرا بازی های سیاسی پنهان کشور های منطقه و فرامنطقه با طالبان چون تیغی برهنه بر گلوی مردم افغانستان سنگینی می نماید.

بازی‌های سیاسی پنهان کشورهای منطقه و فرامنطقه با طالبان

افغانستان امروز، در حالی زیر سایه طالبان اداره می‌شود که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به‌صورت آشکار و پنهان، درگیر رقابتی بی‌صدا؛ اما عمیق برای نفوذ، بهره ‌برداری و مدیریت این وضعیت هستند. در ظاهر، هیچ کشوری طالبان را به ‌رسمیت نمی‌شناسد؛ اما در عمل، تعاملاتی پیچیده و روابطی مرموز و محاسبه‌ شده و گاه متناقض میان بازیگران یاد شده و طالبان در جریان است. دیپلماسی‌های پنهان کشورهای منطقه و جهان با طالبان افغانستان بخشی مهم، اما بیشترغیرعلنی از تعاملات بین‌المللی با این گروه است. این نوع دیپلوماسی بصورت عموم به دلیل حساسیت‌های سیاسی، امنیتی، و مشروعیت طالبان در سطح جهانی، در پشت درهای بسته انجام می‌شود.

پاکستان: بازیگر اصلی در سایه

پاکستان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین حامیان تاریخی طالبان شناخته می‌شود. این کشور نقشی کلیدی در حمایت از طالبان در دوره‌های مختلف داشته است. ISI (سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) از گذشته متهم به حمایت اطلاعاتی و نظامی از طالبان بوده. حتا پس از به قدرت رسیدن طالبان، دیپلماسی رسمی و غیررسمی پاکستان در کابل فعال باقی مانده است. سخنان اخیر خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان که گفت، به خواست امریکا و غرب سه دهه از گروه های تروریستی حمایت کردیم. گواۀ آشکار بر مداخلۀ پاکستان در افغانستان است. همین اکنون هم گزارش هایی حاکی از موجودیت پایگاه های داعش در پاکستان وجود دارد. نه تنها این؛ بلکه بار دیگر وعدۀ دادن پایگاه برای رهبران جهادی شده تا با طالبان بجنگند. هرچند پس از بازگشت طالبان به قدرت، روابط میان دو طرف با تنش‌هایی مواجه شده است؛ اما با توجه به نفوذ گستردۀ استخباراتی آی اس آی را بر طالبان دست کم گرفت. مهم‌ترین دلیل این تنش، فعالیت گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک افغانستان و موضوع اختلاف بر سر خط دیورند است. اما با این هم پاکستان همچنان تلاش دارد نفوذ استخباراتی خود را با استفاده از نفوذ سنتی خود بر شبکۀ حقانی بر گروه ی طالبان حفظ کند که هزینه ی این نفوذ، افزایش ناامنی در مناطق مرزی و کاهش اعتماد عمومی در داخل افغانستان بوده است.

ایران: تعامل محتاطانه با چاشنی رقابت مذهبی

ایران با وجود اختلافات ایدئولوژیک با طالبان، ایران در سال‌های اخیر میزبان هیئت‌های طالبان بوده و در مورد امنیت مرزها، مهاجرین افغان و مقابله با داعش مذاکره کرده است. برخی گزارش‌ها حاکی از کمک‌های لجستیکی غیرعلنی در برخی دوره‌ها هستند.هرچند ایران از طالبان به‌عنوان یک گروه رادیکال سنی‌مذهب هراس دارد، اما به دلایل ژئوپولیتیکی و رقابت با غرب به تعامل تاکتیکی با آنان روی آورده است. نگرانی اصلی تهران، امنیت مرزها، حفظ حقوق شیعیان و جلوگیری از نفوذ غرب است. ایران از طریق تماس با گروه‌های شیعه‌مذهب و نیز ارتباطات غیررسمی سیاسی، به‌ دنبال ایجاد اهرم نفوذ در ساختار آینده افغانستان است. چنانکه گزارش هایی وجود دارد که ایران از  جناح هبت الله در برابر حقانی حمایت می کند.

قطر: میزبان دفتر سیاسی طالبان در دوحه است. قطر به‌عنوان یک میانجی بین‌المللی نقش ویژه‌ای در دیپلماسی‌های پشت‌پرده دارد. گفتگوهای دوحه بین طالبان و آمریکا نیز با وساطت و مدیریت قطر انجام شد.

چین: بی‌صدا اما فعال

چین سیاستی بی‌سروصدا؛ اما دقیق و محاسبه ‌شده، به‌ ویژه برای تضمین عدم گسترش افراط‌گرایی به سین‌کیانگ، در برابر طالبان اتخاذ کرده است. چین با طالبان دیدارهایی در مورد امنیت و سرمایه‌گذاری انجام داده است. پیکن به‌ دنبال بهره‌ برداری اقتصادی از منابع افغانستان (مانند لیتیوم و مس) و همچنین مهار گروه‌های تروریستی ترکستان شرقی (ETIM) است. چین بدون اعلام حمایت رسمی، وارد تعاملات اقتصادی گسترده و امنیتی پیچیده با طالبان شده و از پذیرش مسؤولیت سیاسی علنی پرهیز دارد.

روسیه: نقش دیپلمات پرنفوذ

روسیه اگرچه طالبان را به‌ طور رسمی به‌ رسمیت نمی‌شناسد، اما این کشوربا طالبان تماس دارد و میزبان نشست‌هایی با حضور طالبان بوده  که بیشتر هدف روسیه تضمین عدم گسترش افراط گرایی به آسیای میانه است. روسیه یکی از فعال‌ترین میزبانان گفت و گو های سیاسی با طالبان بوده است. روسیه طالبان را به‌عنوان یک مهره ضد غربی در منطقه در نظر گرفته و سعی دارد تا نفوذ ناتو و آمریکا را در منطقه کاهش دهد. روسیه چند روز پیش برای طالبان وعده داد که آنان را برای سرکوب داعش کمک می نماید.

آمریکا و غرب: سیاست مهار از دور

امریکا پس از خروج از افغانستان، ارتباطات اطلاعاتی و حتی توافقات محدودی با طالبان برای مقابله با داعش خراسان وجود دارد. برخی تماس‌های پنهان برای تسهیل خروج اتباع غربی یا رسیدگی به بحران‌های انسانی گزارش شده است. این کشور ارتباطات رسمی خود با طالبان را قطع کرده است؛ اما با حفظ سیاست از راه دور، همچنان تلاش می‌کند طالبان را از طریق فشارهای مالی، تحریم و مشروط‌سازی کمک‌ها مهار کند. با وجود قطع روابط رسمی میان دو طرف، شماری کانال‌های غیررسمی ارتباط برای اهداف ضد تروریستی و انسانی همچنان وجود دارد. برخی کشورهای اروپایی (مثل آلمان و ناروی) برای کمک‌های بشردوستانه و حفظ کانال‌های انسانی در تعامل با طالبان هستند.

در نتیجه ی بازی کشور های یاد شده، افغانستان دوباره به میدان رقابت‌های ژئوپولیتیکی میان قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای تبدیل شده است. طالبان بدون برخورداری از مشروعیت داخلی و بین‌المللی، به مهره‌ای موقت در این بازی‌ها بدل شده‌اند. طالبان با استفاده از این فرصت بی توجه به موضوع به رسمیت شناختن حکومت این گروه، طرف های درگیر را می دوشند و بقای حکومت دیفکتوی خود را حفظ کرده اند. در این میان، مردم افغانستان بزرگ‌ترین قربانیان این معامله های پشت پرده‌اند؛ معامله هایی  که اغلب منافع ملت را قربانی منافع بازیگران بیرونی می‌کند.

2. تلاش‌های ناکام برای کسب مشروعیت:

طالبان تاکنون هیئت‌هایی به کشورهای مختلف فرستاده‌اند، در نشست‌های منطقه‌ای مانند مسکو و دوحه شرکت کرده‌اند و سعی داشته‌اند خود را به‌عنوان یک حکومت "ثبات‌آور" معرفی کنند. اما در عمل، رفتارشان با مردم و ساختار قدرت آن‌ها نتوانسته جامعه جهانی را قانع کند. حتا کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و پاکستان که روابطی محدود یا همکاری‌های فنی با طالبان دارند، هنوز حاضر به به‌ رسمیت‌ شناختن رسمی حکومت طالبان نشده‌ اند. تلاش های دو سال پیش طالبان مبنی بر مشروعیت بخشی آنان نه تنها نتیجه نداد؛ بلکه برعکس تمامیت خواهی ملاهبت الله را به نمایش نهاد و به مشروعیت بخشی حکومت او کاری نکرد. طالبان دو سال پیش بیش از دو هزار تن را در زیر خیمه ی اویه ی جرگه در کابل جمع کردند و این نشست با سخنان کسی به نام ملاهبت الله به گونه ی افتضاح بار پایان یافت که کسی روی او را ندید. طالبان در این روز ها هم تلاش مردند تا جرگه ای را دایر نمایند؛ اما بنا بر مخالفت حقانی و ملایعقوب برکزار نشد. 

3. چشم‌انداز آینده:

اگر طالبان همچنان به سیاست‌های سرکوب‌ گرایانه ادامه دهند، چشم‌ انداز به ‌رسمیت‌شناختن رسمی آن‌ها تیره باقی خواهد ماند. جامعه بین‌المللی ممکن است به تعامل فنی و محدود با طالبان ادامه دهد (برای کمک‌های بشردوستانه یا امنیت مرزی)، اما مشروعیت سیاسی به‌ شرط اصلاحات بنیادی اعطا خواهد شد.

نتیجه‌گیری:

انزوای دیپلوماتیک طالبان، بازتاب طبیعی سیاست‌هایی است که خود بر کشور تحمیل کرده‌اند؛ سیاست‌هایی مبتنی بر انحصار، سرکوب و بی‌توجهی به خواست مردم. مشروعیت در دنیای امروز نه با اسلحه، بلکه با احترام به کرامت انسانی و ساختارهای پاسخ‌گو به‌دست می‌آید. اگر طالبان به‌دنبال خروج از این انزوا هستند، باید ابتدا خود را با واقعیت‌های جهان امروز تطبیق دهند؛ جهانی که دیگر با سکوت در برابر ظلم مشروعیت نمی‌بخشد. این در حالی است که افغانستان به میدان رقابت‌های ژئوپولیتیکی میان کشور های منطقه و فرامنطقه تبدیل شده است. طالبان بی توجه به مشروعیت داخلی و بین‌المللی، به مهره‌ ی بازی‌ کشور ها بدل شده‌اند. طالبان با استفاده از این فرصت طرف های درگیر را می دوشند و بقای حکومت دیفکتوی خود را حفظ کرده اند. این در حالی است که مردم افغانستان بهای این معامله های پشت پرده را می پردازند؛ اما طالبان بی پروا به افغانستان و مردم آن در سناریوی «انزوای نمایشی، همکاری پنهانی: از انکار علنی تا توافق پشت پرده» منافع ملی را قربانی منافع بازیگران بیرونی می‌کنند. آنهم « انزوای دیپلوماتیک تا معامله در سایه: روایت دوگانه انزوا و تعامل پنهان» که تا کنون در افغانستان نظیر نداشته است.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت