آبگیری سد پشدان: تنش آبی ایران و افغانستان به مشهد رسید

زمانه : ـ آبگیری سد پشدان بر رودخانه هریرود، دوباره تنش آبی ایران و افغانستان را پررنگ کرد. دو سد فعلی افغانستان بر این رودخانه بر ورودی آب سد دوستی ایران و ترکمنستان تاثیر می‌گذارد که مشخصا آب آشامیدنی شهر مشهد، دومین کلان‌شهر ایران را تامین می‌کند. از این سد و برنامه‌های سدسازی طالبان و بی‌برنامگی جمهوری اسلامی چه می‌دانیم؟

از فروردین ۱۳۸۴ که محمد خاتمی «سد دوستی ایران و ترکمنستان»‌ را در نزدیکی شهر سرخس بر رودخانه هریرود افتتاح کرد تا دی ماه امسال که تصویر حضور مقام‌های امارت اسلامی طالبان در رونمایی از دریاچه بند پشدان در حومه شهر هرات بر رودخانه هریرود منتشر شد و صدای اعتراض رسانه‌های نزدیک به جمهوری اسلامی بلند شد که تامین آب حدود دو میلیون نفر به‌خصوص در محدوده شهر مشهد به‌خطر افتاده است، آنچه تغییر نکرد سیاست‌های حکومت در موضوع آب است: تمرکز همچنان بر گسترش سدسازی و استفاده بی‌حد و مرز از آب‌های زیرزمینی است و همچنان سیاست راهبردی جامع و مشخصی رودرروی تنش‌های آبی حکومت با همسایگان ایران وجود ندارد.

آن هم در زمانی که همراه تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین، ایران را مانند افغانستان همچنان شاهد امتداد خشکسالی و تغییر شیوه بارندگی کرده است، یعنی ماه‌ها باران نمی‌بارد و به‌ناگهان حجم چند ماه براندگی در گذر چند ساعت بر زمین می‌ریزد. موج‌های گرما در این میانه آنچه بر دریاچه‌ سدها جمع می‌شود، تبخیر می‌کنند.

دریاچه ارومیه، نماد ورشکستگی آبی جمهوری اسلامی همزمان افتتاح سد پشدان در افغانستان، در یکی از بدترین وضعیت‌های خشکیدگی در تاریخ این دریاچه است.

اردیبهشت ۱۴۰۲، دولت ابراهیم رئیسی تا آستانه جنگ با طالبان بر سر حق آبه ایران از رودخانه هیرمند/ هلمند پیش رفت که وضعیت محیط‌ زیستی شرق ایران متمرکز سیستان و بلوچستان را خشک‌تر کرده بود، چون سدهای کمال خان در استان نیمروز و سد کجکی در استان هلمند بر مسیر این رودخانه آب را از سرازیر شدن به سمت ایران منع می‌کنند. در اردیبهشت آن سال، علی رسولی در گزارش «منقاشه هیرمند و هلمند: با قطار بشکه‌های زرد می‌آییم» برای زمانه نوشت:

سد کمال‌خان را ترکیه برای افغانستان ساخت و خودش یکی از موضوعات اختلافی میان دو کشور در یک‌دهه گذشته بوده است. کانال‌انحرافی سد کمال‌خان آب پشت سد را به جای روان شدن به سمت زابل و هیرمند به سمت شوره‌زار گودزره در جنوب آن هدایت می‌کند.

رسولی افزود:

ایران می‌گوید ساخت این کانال انحرافی و دست بردن در مسیر تاریخی رودخانه نقض فاحش قوانین بین‌المللی در مورد رودخانه‌ها است و اجازه نمی‌دهد حاکمان افغانستان آب را دستمایه فشار سیاسی و دیپلماتیک قرار دهند. البته ایران هم اگر دیپلماسی را کنار بگذارد، فعلاً ابزاری در دست ندارد که بتواند بدون آنکه به درگیری نظامی ختم شود این موضوع را حل کند.

حالا در شروع سال ۲۰۲۵ میلادی و همزمان با به واقعیت تبدیل شدن ساخت سد پشدان که گفته می‌شود با همکاری آذربایجان در افغانستان ساخته شده، جمهوری اسلامی با تصویری واضح‌تر از ورشکستگی آبی روبه‌رو است: در مرزهای شرقی، وضع خراب است اما شبیه به همین را می‌توان در مرزهای غربی دید که مشخصا تحت‌تاثیر سدسازی‌های ترکیه بر سرچشمه‌های دجله و فرات قرار گرفته‌اند و به جز ایران، وضع آب در عراق را هم نگران‌کننده کرده‌اند. بدون آب، حیات ممکن نیست و کشورهای منطقه رودرروی نایابی آب شیرین سالم، بیشتر از هم فاصله می‌گیرند.

از سد پشدان چه می‌دانیم؟

سد پشدان در ۲۵ کیلومتری شمال شرق هرات، ترکیبی از سد برای نگهداری آب و نیروگاه برای تولید برق آبی است. تخمین اولیه این است که این سد تا دو مگاوات برق تولید کند، دریاچه‌اش حدود ۵۴ میلیون متر مکعب آب ذخیره کند و حدود ۱۳هزار هکتار زمین کشاورزی را هم آبیاری کند. هزینه ساخت آن را حدود ۱۱۷ میلیون دلار تخمین زده‌اند و دومین سد افغانستان بر هریرود است. برخی رسانه‌های ایرانی از بند پشدان با املای سد پاشدان نام نمی‌برند. در نوشتن این گزارش نام پاشدان در نقل‌قول‌ها با همان املا باقی مانده است.

رودخانه هریرود حدود ۱۱۰۰ کیلومتر از کوه‌های مناطق ولسوالی لعل و سرجنگل افغانستان طی می‌کند تا به مرز مشترک ایران و افغانستان برسد و پس از پیوستن به کشف‌رود، با نام محلی رود تجن وارد شنزارهای کشورهای ترکمنستان می‌شود و به بیابان قره‌‌قوم می‌رسد. پس از سد دوستی ایران و ترکمنستان، در ۱۳۹۴ سد سلما با کمک هند برای تامین آب کشاورزی و آشامیدنی منطقه هرات ساخته شده بود.

سد سلما که حدود ۳۰۰ میلیون دلار خرج در بر داشت، دریاچه آن حدود ۶۴۰ میلیون متر مکعب ظریفت دارد، نیروگاه آن حدود ۴۲ مگاوات برق تولید می‌کند و از آب آن برای آبیاری حدود ۷۵ هزار هکتار زمین کشاورزی استفاده می‌شود. افغانستان در ۱۹۷۶ میلادی می‌خواست این سد را بسازد اما جنگ‌‌های این کشور مهلت ساخت آن را نداد.

سلما بیشتر از پشدان مانع حرکت آب در مسیر سد دوستی می‌شود، با وجود این رسانه‌های حکومتی همراه با موج افغانستان‌ستیزی حاکم بر جمهوری اسلامی، سد پشدان را «وقاحت طالبان» لقب دادند.

«برنامه طالبان برای ۱۳۷ پروژه سدسازی»

زینب مرزوقی، خبرنگار رسانه فرهیختگان در گزارش «وقاحت طالبان پایان ندارد» به‌نقل نماینده شرکت آذربایجانی نوشت «برای تکمیل سد در دو شیفت کار می‌کردند» و اینکه قرار است «حدود ۷۳ کانال‌های کوچک و بزرگ در اطراف سد» ساخته شود و ادعا کرد «در حال حاضر کار بر روی ۱۳۷ پروژه سدسازی» در امارات اسلامی طالبان در جریان است و افزود:

با توجه به اینکه بهره‌برداری سد پاشدان ۱۳ سال طول کشید، انتظار می‌رفت که پیش از بهره‌برداری سد پاشدان و در طول این ۱۳ سال، دستگاه دیپلماسی کشورمان برای مذاکره در رابطه با تعهدات ضدانسانی و ضد محیط زیستی این سد وارد عمل شود. همچنین مدیران آبی کشورمان و سیاست‌گذاران حوزه آب، پیش از بهره‌برداری، خطرات آبگیری و بهره‌برداری این سد را به گوش مسئولان وزارت خارجه می‌رساندند تا در فرصت زمان کافی و پیش از آغاز به فعالیت این سد، سیاست‌های لازم اتخاذ می‌شد.

هرچند یک جست‌وجوی ساده در فضای مجازی نشان می‌دهد خبر ساخت سد پشدان بر رودخانه هریرود موضوع تازه‌ای نیست و گسترده در مورد آن پیش‌تر در رسانه‌های داخل ایران صحبت شده بود. از جمله مهسا مژدهی که در گزارش «جدل سر هیرمند و هریرود، چرا تنش‌های آبی ایران و افغانستان پایانی ندارد؟»برای رسانه شبکه شرق نوشته بود:

برخلاف حق‌آبه سیستان و مساله هیرمند که قرارداد آن در سال ۱۳۵۱ نهایی شده، در زمینه هریرود بین ایران و افغانستان قراردادی نوشته نشده است... طبق کنوانسیون ۱۹۹۷ سازمان ملل متحد، دولت‌هایی که در حوزه رودخانه‌های مشترک قرار دارند، می‌توانند در قلمرو سرزمینی‌شان بهره‌برداری معقولی از جریان آب حوضه آبریز فرامرزی داشته باشند. اما ضروری است که در این خصوص آسیبی به کشورهای همسایه نرسد.

واقعیت این است که طالبان هم مانند جمهوری اسلامی ایران یا حکومت ترکیه می‌تواند بر مسیر رودخانه‌های سرزمین خود سد بسازد. سدسازی منتقدان خود را هم دارد که به درست می‌گویند با توجه به شرایط اقلیمی موجود منطقه، این شیوه نگهداری آب پایدار نیست، آسیب‌های محیط‌ زیستی خود را دارد و نمی‌توان با تکیه بر آن آب لازم برای حیات بشر، تولید غذا و امتداد حیات دیگر جانداران را تضمین کرد. برخی از این منتقدان می‌گویند شیوه‌های آزمون پس داده‌ای مانند قنات‌ها ـ یک شیوه نگهداری آب زیر زمین و جابه‌جایی آن به‌شیوه‌ای که به طبیعت هم اجازه استفاده از آب را بدهد، می‌تواند جایگزین سدسازی باشد.

رسانه همشهری در خبر «دوباره علیه ایران؛ طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم سد کرد | پاشدان علیه خراسان» هم یادآور انتقادها به سدسازی شد و نوشت:

طالبان می‌گوید که پس از آبگیری سد پاشدان، ۱۳ هزار هکتار زمین کشاورزی سیراب می‌شود اما تجربه سدسازی نشان داده که چند صد هزار هکتار اراضی در پایین دست واقع در افغانستان به دلیل نرسیدن آب از بین خواهد رفت.

همشهری نوشت طالبان برنامه ساخت سدهای تیرپل و گفگان را هم بر رودخانه هریرود ریخته است و به‌نقل از محمد امینی، یک کارشناس دیپلماسی نوشت:

سد یک ابزار است که موضع افغانستان را بالا می‌برد و دیپلماسی نه پس از آبگیری بلکه پیش از آن باید به فکر حق ملت ایران باشد.

«تهدیدی برای معیشت مناطق پایین دست»

بلندترین صدای اعتراض به آبگیری سد پشدان را در جمهوری اسلامی تاکنون عیسی بزرگ‌زاده، سخنگوی صنعت آب بلند کرده است که در «سخنگوی سد پاشدان؛ تهدیدی برای معیشت مناطق پایین دست» به خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، گفت:

باورمان بر این است همه مردمانی که در یک حوضه آبریز زندگی می‌کنند دارای سرنوشت یکسانی هستند و اعمال هرگونه سخت‌گیری و فشار به بخشی از مردمان حوضه آبریز، ناگزیر همه ساکنان حوضه را تحت تاثیر قرار می‌دهد... اثرات این اقدام یک جانبه طرف افغانی نه تنها تامین آب شرب و بهداشت چند میلیون نفر را متاثر می‌کند، بلکه به آسیب گسترده به محیط‌ زیست پایین‌دست نیز منجر می‌شود.

صدای معترض دیگر، ابوالفضل ظهره‌وند، سفیر سابق ایران در کابل است که در مطلب «طالبان با احداث سد پاشدان می‌خواهد همان مختصر آبی را هم که به سمت ایران روانه می‌شود، مهار کند؛ این بازی کثیف ژئوپلتیکی طالبان علیه ایران است» به روزنامه اعتماد همراه با نژادپرستی علیه مردم این سرزمین گفت:

اکنون اوضاع افغانستان در حال فروپاشی و ویرانی است و همین آب موجود را هم نمی‌توانند استفاده کنند این آبی که حبس می‌کنند را فقط به مصرف کشت خشخاش می‌رسانند، دلیلی به ساخت این تعداد سد وجود ندارد... افغانستان با احداث سد «پاشدان» در نظر دارد همان مختصر آبی را هم که به سمت ایران روانه می‌شود، مهار کند، از این موضوع به عنوان اهرم فشار و بهم‌ریختگی در ایران استفاده می‌کند. آب هریررود به ترکمنستان هم می‌رفت و با سدسازی‌های افغانستان کل اکوسیستم در حال بهم ریختن است... اکنون طالبان پول و متخصص ندارد که بخواهد پروژه سدسازی اجرا کند. اگر پول داشت اجازه نمی‌داد مردم افغان به سمت ایران سرازیر شوند، برنامه‌ای که افغانستان دنبال می‌کند بازی کثیف ژئوپلیتیکی است.

خشونت کلامی سفیر سابق ایران در کابل به کنار، سیاست رسمی جمهوری اسلامی رودرروی تنش‌های آبی موجود چیست؟ برنامه راه تبیین شده کجاست و چه می‌گوید؟ طاهره فجرداودلی گزارش «دیپلمسای خشکیده آب» برای روزنامه قدس چاپ مشهد را با این جمله شروع کرد:

نبود توافق‌نامه‌ بین المللی و محکمه پسند با افغانستان برای تأمین حقابه ایران از رود هریرود از جمله نقدهایی است که با آبگیری این روزهای سد پاشدان به دیپلماسی ایران وارد است.

برنامه حکومت برای سدهای بعدی طالبان بر محدوده رودخانه هریرود که محمد نبی جلالی، کارشناس هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب در مقاله «قدرت فرا هژمونی طالبان در مناقشات آبی» برای رسانه توسعه پایدار ایران، پیام ما، تعداد آنها را ۱۱ پروژه اعلام کرد، چیست؟‌ جلالی در پایان مقاله‌اش گفت:

شاید بتوان سرنخی از رهیافت را در آینده‌پژوهی مناقشات آبی ایران و افغانستان در پاسخ به این سؤال جست‌وجو کرد که راهبرد کلان ما در شرایط گذار نظام بین‌الملل چیست؟ آیا باید در «تنهایی استراتژیک ایران» به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران از طریق چندجانبه‌گرایی و ائتلاف‌سازی به استقبال این جهان «پسا قطبی» برویم؟

 

 

  


بالا
 
بازگشت