عثمان نجیب

فراری نزد طالبان، از سوی احمد مسعود به جای جنرال صاحب بابه‌جان در دفتر تهران گماشته شده بود.

گل‌دسته‌‌ی‌ گندیده‌یی از سیاست کادری احمد مسعود که گلی به آب داد.

محمدعثمان نجیب نوشت:

نه می‌دانم که این آقایان در تاجیک‌ستان و لندن و اروپا گشت و گذارهای فیلمی دارند چی زمانی سیاست رهایی از نه‌دانم‌کاری‌های سیاسی را می‌آموزند؟ احمد مسعود هنوز جای پای در زادگاه خود نه‌یافته که در اشغال پاکستان است، سخن از فتح کندهار می‌زند. خنجانی خان که سیاست نه‌دانی بیش نیست، میانه‌ی مستندسازی و سنگرداری را نه می داند و به جای آن که بگوید ما سنگرهای تهاجمی و دفاعی را تقویت می‌کنیم، یک باز می‌گوید جنایات طالبان را مستند سازی می‌کنند که هرگز کار ایشان نیست. یا وی پنداشته هنوز خبرنگار است. یا باز دگر می‌گوید با رفتن طالبان افعانستان در جایش است مضحکه گفتاری را سیل باش. آقا کی گفته که افعانستان شما و خراسان ما گوسفند قربانی است برای تقسیم میان دزدان و شاه‌‌دزدانی که اگر بخواهند به آن دست‌برد بزنند؟ یا امرالله خان سیاست‌مدار داعیه‌ی خراسان‌خواهی را محکوم کرده و طرح بازدارنده‌گی مبارزان را می‌دهد. آقای صالح خراسان بزرگ یک نام پیشینه‌ی پربار کشور تست و کدام آرزوی نو نیست. شاید این داعیه یک ماه تا یک‌ صد سال به درازا بکشد، مگر نسل به نسل انتقال می‌یابد و دگر میرنده نیست‌. اگر تاریخ نه می‌دانی، حد اقل مبارزات همین چند دهه‌ی اخیر آقای فلانژ نماینده‌ی انگلیس در پارلمان اروپا را به یاد بیاور یا بخوان. او نزدیک به سه‌ دهه پیش از تريبون تالار اتحادیه‌ی اروپا اعلام داشت که انگلیس را از اروپا خارج می‌کند، آن زمان نادان‌هایی مانند تو در پارلمان اروپا به وی خندیده و او را استهزا کردند. مگر پسا بیست و چند سال وقتی انگلیس از اروپا جدا شد، همان آقای فلانژ به روی همه‌ی شرم‌ساران دی‌روز خندید و گفت من پیروز شدم و شما سرافکنده.

ام‌روز دوستی گزراشی را به من فرستاد که نمایان‌گر شکست سیاست‌کادری احمد مسعود است:

( (مهمان خاص طالبان که دو روز قبل در اسلام قلعه با گل گردن و گل پاشان استقبال شد و با موتر های شیشه سیاه از مرز اسلام قلعه بدرقه شد ،

سارنوال عطاالله پیکار نام دارد و سکرتر سید یاسین سادات مسوول نظامی دفتر مشهد جبهه بنام مقایمت بود این آقا هنگام برگشت در مرز یک بیک معلومات ولیب تاب مکمل دیتابیس  شهرت نظامیان در ایران را سوغات گونه با خود انتقال داده وتسلیم طا/لبان نموده در این کار وکیل ربانی نماینده شورای ولایتی قندوز عطاالله را همکاری نمود

از این سوغات بردن اش شخص احمد مسعود ، سید یاسین سادات وهمه اعضای دفتر مشهد خبر دارند و زنده گی هزاران نظامی پیشین را در خطر انداخته اند.

سید یاسین سادات به عوص جنرال صاحب بابه جان مسوول نظامی دفتر مشهد  تعین شد و جنرال صاحب بابه جان را بنام اینکه پرچمی است وبالایش اعتماد نیست دور کردند ، در حالیکه جنرال صاحب بابه جان شخص صادق وبا وجدان پاک است ولی مورد اعتماد طا/لبان ودفتر مشهد نبود ،

زمانیکه سید یاسین سادات  مقرر شد من همان وقت گفته بودم که سیدیاسین سادات شخص مطلوب نیست و از نظامیان در یک مصاحبه خواهش کردم که شهرت و معلومات تانرا به این جبهات خیالی و ارتباطی با طا/لبان ندهید .

بالاخره مردم بالای کی اعتماد کند هر طرف خیانت ومنافع شخص را فکر می‌کنند وای بحال مردم بیچاره و بی دفاع .هنوز هم به حرف های من باور نکنید ، من بی هراس مبارزه دارم و مردمم را دوست دارم وبس ورنه من هم میتوانم به منافع خود فکر کنم و اینقدر دشمن برای خود نسازم ولی در مقابل حق هراس ندارم و خاموش نمی‌باشم ،توکل بخداوند...)) سپاس از فرستنده‌ی ویژه...این گزارش داخل دو قوس از شروع تا ختم گرفته و بدون ویرایش و دست‌کاری فرستاده شد. پیش‌گفتار از نگارنده است.

 

 


بالا
 
بازگشت