3
  

 

استاد عبدالواحد خرم 

 

 

کارشکنی های آلوده با تعصب:

خاطرات تلخ از حاکمیت کرزی :

از جلد دوم : «کتاب چالش های عمده ی دولت داری در افغانستان » 

باید از چند خوان رستم بگذری تا به دفترپیژندوال برسی. در این ریاست یک عریضه ویایک مکتوب عادی برای ثبت از نظر پنج تن دیگرگذشته و در نهایت به آرشیف می‌رسد وپس ازآن، 

چند مرحله‌ دیگر را همچنان می‌پیماید. کاش به اندازه‌ گفتن آسان باشد،شاید خواننده‌ عزیزتجربه دارد یا در این باره شنیده است.

باور کنید اگر بخواهید در زیر مکتوبی امضای کسی از بزرگان را بگیرید، روزها را دربرمی‌گیرد تا به دست جناب برسد و جناب اگرحوصله‌ امضا را داشته باشند، 

شاید درزیرمکتوب اندکی لطف بفرمایند. هربار که مراجعه می کنی، می‌گویند که با فلان مدیرجلسه داشت وسپس میتینگ و نمی‌دانم چه و چه و از دفترش بیرون شد. 

همه‌اشکارشکنی مطلق و وقت‌سوزی نیازمندانیکه  که کارشان به یک امضای فلان و فلان بند است.

صحن وزارت دفاع در زمستان، آگنده از گل و لای و در تابستان آلوده از گرد و خاکاست. گشت و گذار بیهوده، بسیار خسته‌کن و جانسوزمی‌شود. من با همهشناخت‌هایی که دارم، 

باچالش و کارشکنی کارمندان ادارات مربوطه روبه رو هستم وآنانی که کسی را نمی‌شناسند و رتبه‌ پایین دارند، چه خواهند کرد، می‌توانید قیاس کنید طوری‌که یکبار در این زمینه به قوماندان آکادمی ملی نظامی بیان کردم تا مرا کمک کند،وی در پاسخ گفت که تقرر یک اجیر از طریق ریاست کادر و پرسونل، مدت شش‌ماه رادربرمی‌گیرد و کار شما ممکن است بیشتر از یک سال به درازا بکشد. 

خواننده‌ گرامی می‌تواند ناامیدی و خاطر تلخ مرامحاسبه کند. خدا داند و من که چهسختی‌های را در این وزارت تجربه کردم.  در ادارات حکومت کرزی دزد هم می‌گویدباخبر و صاحب خانه همی گوید هشیارباش. اما قول و عمل با هم مخالف ،عملکردهایآلوده با فساد و چشم‌دوختن به جیب نادارانی که کارشان بند است. نمی‌دانم فساد چیست و امریکاییان ناآگاه از تاریخ افغانستان چگونه این فساد را از میان می‌برند؟

یاشاید تماشاگر این همه زجردادن مراجعین هستند .

باری حسین خان پنجشیری، آتشه‌ نظامی پیشین در سفارت تاجیکستان و معاون برحالریاست حقوق ستردرستیز، گفت که "رهبری وزارت دفاع در شمولیت افسران جدید،بخل و تنگ‌ نظری دارد .»آری، او درست گفته بود. دگروال یعقوب خان آرشیف برایماظهار کرد که "شما بسیار رنج خواهید کشید، کارهای شما کنون تا نیمه لحاف رسیده است" او نیز برحق بود.

 بیداد تعصب:

—————————

دردمندانه بیش‌تر کسان با چهره‌های حق‌به‌ جانب و با تظاهر به این که سال‌ها در جهادو مقاومت بودهاند دست کم بدون مطلب سلام نمی‌دهند. این قماش افراد سرهایخود را از تنظیم‌های جهادی کشیده، 

اما خودشان صدها عمل ناروا رادر کنار مشاورانروسی انجام داده اند، چنان می نمایند گویا که در همه‌ عمرشان، سرموی خطا نکرده اند و دامن شان سفید است.

شماری از این افسران با دامن‌زدن مسایل منفی تباری وزبانی، مذهبی و سمتی،صاحب جایداد ها، پول و دارایی بسیار شده اند. رشوت می گیرند و ابزار‌ گسترشفرهنگ رشوت در این وزارت گردیده اند. شاید چنین کسانی درگذشته‌ها همچنان بهنظام صادق و وفادار نبوده اند و به نظام‌های بعدی هم وفادار نخواهند ماند.

برخی از آنان چنان نمک‌حرام هستند که بی شرمانه هر قدرتمندی را حمایت، تعریفوچاپلوسی می‌کنند و برعکس ناتوان و درمانده رامی‌کوبند، توطئه می‌چینند. جهانسیاست، 

اینگونه افراد را مرتجع می‌نامد؛ دین و ایمان‌شان رادر هشت سال حاکمیتکرزی، در برابر پول فروختند ، معاش شان بلند، تحصیل خود وفرزندان شان در بیرون ازکشور، 

رتبه و بست شان در اول فهرست معاشات افغانی و دالری قرار دارد. 

پس از هشت سال دوری از وظیفه، می‌خواهم دوباره شامل اردوی ملی شوم تا بدانماین آقایان که یک هنگامی، ما را به خلقی‌ شدن یاپرچمی‌ شدن بر می انگیختند، اکنونسر از کدام گریبان بیرون می‌کشند، در حالی‌که چون سادیست ها عمل می‌کنند. اکنونجیره‌خواران امریکا هستند و در گذشته، برده های حلقه به‌گوش روس‌ها بودند، حالا شکم‌های‌شان خوب سیر شده است.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت