طالبان و چالش امنیت داخلی

 

یکی از حوادث قابل توجه در 30 سپتامبر 2022 رخ داد، زمانی که یک بمب‌گذار انتحاری دستگاهی را که حمل می‌کرد، در سالن یک مرکز آموزشی در جنوب غربی کابل منفجر کرد. در این حمله، 53 نفر جان باختند که 46 نفر از آن‌ها زنان و دختران جوان بودند. همچنین 110 نفر زخمی شدند. با اینکه داعش خراسان مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفت، اما به نظر می‌رسد که این گروه پشت این حمله بوده است.

این مقاله تلاشی برای درک وضعیت امنیت داخلی در افغانستان و چگونگی ایجاد چالش ها برای دولت جدید طالبان پس از سال ۲۰۲۱ است. طالبان در شرایط بسیار آشفته‏ای در افغانستان به قدرت رسیدند چون این کشور با بی ثباتی سیاسی و تغییرات انقلابی در نظام سیاسی و حاکمان مواجه بود. از آنجایی که افغانستان از پنج دهه گذشته تاکنون همواره به طور خشونت آمیزی در چنگال جناح ها و گروه های مختلف بوده است، دولت طالبان نیز در شرایط فعلی با گروه های مخالفی روبرو هستند که می خواهند دولت را اشغال کنند. این گروه ها از نظر ایدئولوژیکی و اهداف سیاسی باهم تفاوت هایی دارند و در شرایط کنونی تهدیدی برابر برای طالبان به شمار می روند. بنابراین مطالعه حاضر تلاشی است برای درک وضعیت افغانستان و شناخت زمینه های این گروه های خشن و مخالف که از سال ۲۰۲۱ علیه دولت جدید طالبان می جنگند. این مطالعه عمدتاً بر گزارش‌های خشونت‌آمیز یا فعالیت های افراط گرایانه گروه‌هایی مانند داعش شاخه خراسان و تحرکات نظامی نیروهای ضد طالبان پس از سال ۲۰۲۱ تکیه دارد. این مقاله مقیاس خشونت و چگونگی تهدید امنیت داخلی و صلح در افغانستان تحت حکومت طالبان را ارزیابی می کند و به بررسی واکنش طالبان و اثربخشی اقدامات امنیتی این گروه حاکم بر افغانستان در طول سه سال گذشته می پردازد. با این حال، این مطالعه نشان می دهد که دولت طالبان با چالشی دو جانبه برای امنیت داخلی، اعم از ایدئولوژیک و ملی گرایانه مواجه است. با این حال، حکومت طالبان در کاهش مقیاس خشونت ها و فعالیت های گروه های مخالف موفق بوده است.

مقدمه

این مقاله تلاشی برای درک وضعیت امنیت داخلی در افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۲۰۲۱ است. نویسندگان بر این باور هستند که افغانستان دست‌کم در پنج دهه گذشته به دلیل وجود نیروهای ایدئولوژیک و سیاسی مختلف و مبارزات خشونت‌آمیز آنها برای دستیابی به قدرت، دچار بحران بوده است. در دهه ۱۹۸۰، این کشمکش‌ها میان احزاب کمونیستی و گروه‌های اسلام‌گرا بود که از سوی قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی حمایت می‌شدند. پس از آن‌که اسلام‌گرایان، کمونیست‌ها را از قدرت بیرون راندند؛ خودشان شروع به جنگیدن با یکدیگر کردند. با ظهور طالبان، وضعیت امنیت داخلی با تنش‌های قومی میان طالبان و ائتلاف شمال مختل شد. در قرن بیست و یکم، زمانی که ایالات متحده به افغانستان حمله کرد، این کشور به کانون خشونت میان دولت وقت و گروه‌هایی تبدیل شد که علیه اشغال آمریکا، از جمله طالبان، می‌جنگیدند. پس از خروج نیروهای آمریکایی، طالبان کنترل کشور را به دست گرفتند، اما هنوز مسائل امنیتی در افغانستان باقی است. باور بر این است که گروه‌های مختلفی از زمان قدرت‌گیری طالبان، علیه آنها مبارزه می‌کنند. این مقاله تلاش دارد وضعیت امنیت داخلی افغانستان را بررسی کرده و نشان دهد که این موضوع چگونه برای دولت طالبان یک چالش محسوب می‌شود. پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان از تاریخ ۶ تا ۱۶ اوت ۲۰۲۱ کنترل کشور را دوباره به دست گرفتند. نیروهای امنیتی افغانستان که در طول ۲۰ سال گذشته تحت آموزش و حمایت ایالات متحده بودند، نتوانستند مقاومت کنند و تسلیحات پیشرفته را به طالبان واگذار کردند. این تصرف قدرت توجه جهانیان را به خود جلب کرده است.

این موضوع باعث بحث و گفتگوهای گسترده‌ای میان کارشناسان، روزنامه‌نگاران، دانشگاهیان و عموم مردم، عمدتاً از منظر امنیتی، شده است. با این حال، بسیاری از گفت‌وگوهای امنیتی در رسانه‌ها بر روی خطرات امنیتی فیزیکی که افغان‌ها، دولت‌های همسایه و سایر نقاط جهان ممکن است با آن مواجه شوند، تمرکز داشته است. این خطرات شامل مسائل بلندمدت پناهجویان و بحران‌های بشردوستانه مرتبط، تروریسم منطقه‌ای و بین‌المللی، و خشونت‌ها و نقض حقوق بشر در داخل افغانستان است.

این مطالعه هدف دارد تا چالش‌های امنیت داخلی که دولت طالبان با آن مواجه است را بررسی کند، و بر رویدادها و فعالیت‌های خشونت‌آمیزی که از سوی گروه‌ها و جناح‌های مخالف طالبان از زمان بازگشت آنها به قدرت در سال ۲۰۲۱ گزارش شده‌اند، تمرکز نماید. بازگشت طالبان با مقاومت‌های قابل توجهی مواجه شده است، و درک دینامیک این مخالفت‌ها برای تحلیل ثبات کلی افغانستان ضروری است.

از زمان تصرف قدرت توسط طالبان، گزارش‌های متعددی افزایش قابل توجه خشونت‌ها را نشان داده‌اند که توسط گروه‌های رقیب، به‌ویژه داعش شاخه خراسان (ISIL-K) انجام شده است. این گروه حملات خود علیه نیروهای طالبان و غیرنظامیان را تشدید کرده است. این خشونت‌های مداوم پرسش‌هایی را درباره توانایی طالبان در حکومت‌داری مؤثر و حفظ نظم و قانون مطرح کرده است. ظهور این جناح‌ها نشان‌دهنده چشم‌انداز امنیتی پراکنده‌ای است که در آن موجودیت‌های متعددی برای کسب قدرت و نفوذ رقابت می‌کنند، و هر یک چالش‌های منحصربه‌فردی را برای اقتدار طالبان ایجاد می‌کنند.

دولت ایالات متحده در سال ۲۰۲۱ با رهبران طالبان مذاکره کرد و طالبان دولتی جدید تشکیل دادند. برخلاف دوره اول حکومتشان، اعلام کردند که دولت جدید همه‌شمول خواهد بود و تمامی قبایل و گروه‌ها را دربرخواهد گرفت، هرچند به وعده‌های خود عمل نکردند. تقریباً تمامی مناصب کلیدی، به‌ویژه کابینه، متشکل از رهبران طالبان است. اکنون که طالبان قدرت را در دست گرفته‌اند، انتظارات مردم، برخلاف دوره اول حکومتشان در دهه ۱۹۹۰، بسیار بالاتر است. تقریباً سه سال از حکومت طالبان گذشته و این دولت با چالش‌های داخلی و خارجی مواجه است، از جمله حکومت قومی، درگیری‌های درون‌گروهی، تروریسم، مشروعیت داخلی و بین‌المللی، بدترین بحران اقتصادی، و از همه مهم‌تر مشکل گرسنگی که تأثیر چشمگیری بر زندگی روزمره مردم دارد.

درک مهم‌ترین چالش پیش‌روی طالبان، یعنی چالش امنیت داخلی، ضروری است. مطالعات موجود درباره دولت طالبان عمدتاً حول دو موضوع اصلی متمرکز هستند: مشروعیت و چالش‌های چندوجهی که این رژیم با آن مواجه است. پژوهشگرانی مانند (Terpstra,  ۲۰۲۰)، (Bizhan,  ۲۰۲۲)، و (Singh,  ۲۰۲۳) به بررسی مسئله مشروعیت طالبان پرداخته‌اند و تحلیل می‌کنند که چگونه این گروه پس از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱ تلاش می‌کند تا اقتدار خود را در سطح داخلی و بین‌المللی برقرار کند. این تحلیل‌ها اغلب به بررسی زمینه‌های تاریخی، بنیان‌های ایدئولوژیک، و دیدگاه‌های متضاد درباره مشروعیت از سوی ذینفعان مختلف می‌پردازند. پژوهشگران با مطالعه این جنبه‌ها تلاش می‌کنند بفهمند که طالبان چگونه می‌کوشد در یک منظره پیچیده ژئوپلیتیکی پذیرش و شناسایی کسب کند. علاوه بر موضوع مشروعیت، سایر مطالعات به چالش‌های سیاسی، اقتصادی، و بین‌المللی که رژیم طالبان با آنها روبه‌رو است، تمرکز دارند.

برای مثال، (Modebadze, 2022) و (Crisis Group, 2022) مسائلی مانند حاکمیت، بی‌ثباتی اقتصادی، و روابط دیپلماتیک با سایر کشورها را برجسته می‌کنند. این چالش‌ها با نیاز طالبان به مقابله با وضعیت وخیم بشردوستانه در افغانستان، که پس از تصرف قدرت بدتر شده است، تشدید می‌شود. علاوه بر این، (Rauf, 2021) به مشکلات آموزشی تحت حاکمیت طالبان پرداخته است، به ویژه در مورد زنان و دخترانی که در دسترسی به آموزش و حقوق ابتدایی خود با عقب‌ماندگی‌های قابل توجهی روبرو شده‌اند. این مجموعه مطالعات پیچیدگی‌های حاکمیت تحت کنترل طالبان را نشان می‌دهد و دشواری‌های متعددی را که این گروه در اعمال کنترل و ارائه خدمات به جمعیت با آن مواجه است، به تصویر می‌کشد. در حالی که این مطالعات دیدگاه‌های ارزشمندی درباره مشروعیت طالبان و چالش‌های گسترده‌ای که با آن روبه‌رو است، ارائه می‌دهند، شکاف قابل توجهی در ادبیات موجود درباره چالش‌های امنیت داخلی دولت طالبان پس از سال ۲۰۲۱ وجود دارد. این مطالعه تلاش دارد این شکاف را پر کند و به طور خاص بر نحوه مدیریت طالبان در تعامل با پویایی‌های امنیت داخلی در افغانستان تمرکز کند. توانایی رژیم طالبان در حفظ کنترل بر یک جامعه متنوع و اغلب پراکنده برای بقای آن حیاتی است. مسائلی مانند شورش، اختلافات درون‌گروهی، و نارضایتی عمومی می‌توانند اقتدار و کارآمدی طالبان در حکومت را تهدید کنند. فهم این چالش‌های امنیت داخلی ضروری است، چرا که نه تنها بر ثبات رژیم تأثیر می‌گذارد، بلکه بر چشم‌انداز کلی امنیت افغانستان نیز اثرگذار است.

با بررسی چالش‌های امنیت داخلی که طالبان با آن مواجه است، این مطالعه قصد دارد به درک عمیق‌تری از استراتژی‌های حکمرانی این رژیم و پیامدهای آن برای مردم افغانستان و ثبات منطقه‌ای کمک کند. تحلیل نحوه مدیریت طالبان در برابر مخالفت‌های داخلی و تهدیدات احتمالی امری حیاتی است، چرا که این عوامل نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی آینده افغانستان تحت حاکمیت آنها ایفا خواهند کرد.

طالبان و گروه‌های خشونت‌طلب دیگر

برای درک پویایی‌های خشونت و درگیری میان طالبان و سایر جناح‌های خشونت‌طلب در شرایط کنونی، لازم است تعاملات و درگیری‌های این گروه‌ها را در تاریخ اخیر بررسی کنیم.

نیروهای تحت رهبری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۱، طالبان را سرنگون کردند؛ زیرا این گروه حاضر نشد فرماندهان القاعده، مسئول حملات ۱۱ سپتامبر را تحویل دهد. در سال ۲۰۱۵، زمانی که داعش در اوج قدرت خود بود، بخش بزرگی از عراق و سوریه را تحت کنترل داشت. پس از اعلام خلافت جهانی، داعش شروع به گسترش قلمرو خود خارج از این دو کشور کرد و به عنوان بخشی از این برنامه، داعش ولایت خراسان  (ISIL-K)را در افغانستان تأسیس کرد.

داعشِ شاخه خراسان (ISIL-K) در ژانویه ۲۰۱۵ بنیان‌گذاری شد و نام خود را از «خراسان» گرفت، منطقه‌ای که بخشی از یک پادشاهی اسلامی در قرن ششم بود و از ایران تا غرب هیمالیا گسترده بود. داعش خراسان از ضعف طالبان در سال ۲۰۱۵ سوءاستفاده کرد؛ زمانی که رهبری طالبان به پاکستان گریخت، و درگیر نبرد با نیروهای ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در افغانستان بود، داعش توانست نیروهای جدا شده از طالبان را جذب کرده و زیرساخت‌های خود را در این کشور ایجاد کند.

شاخه افغان داعش، که به عنوان داعش-خراسان (ISIL-K) شناخته می‌شود، ابتدا در استان‌های شرقی افغانستان، ننگرهار و کنر، در سال ۲۰۱۵ ظهور کرد. از آن زمان، این گروه به سایر مناطق، به ویژه شمال افغانستان، گسترش یافته است. علاوه بر این، سلول‌های خفته‌ای در کابل و دیگر شهرهای پاکستان و افغانستان ایجاد کرده است.

ملا اختر محمد منصور” فرمانده طالبان، از “ابوبکر البغدادی” رهبر داعش، درخواست کرد که از جذب نیروهای سابق طالبان خودداری کند. او از این دو جناح خواسته بود تا برای دستیابی به هدف مشترک حکومت بر اساس قوانین شریعت، تحت رهبری طالبان متحد شوند. اما این درخواست رد شد و از سال ۲۰۱۵ داعش-خراسان (ISIL-K) در حال جنگ همزمان با طالبان، نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا، و ارتش ملی افغانستان بوده است.

عوامل دینی و ایدئولوژیک، دلایل اصلی درگیری میان طالبان و داعش خراسان هستند. هر دو گروه، سازمان‌هایی افراطی هستند که به دنبال ایجاد حکومت‌های استبدادی بر اساس تفسیر سختگیرانه خود از قوانین شریعت هستند. آنها از بمب‌گذاران انتحاری استفاده کرده‌اند و آماده‌اند از خشونت برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند. با این حال، اهداف طالبان محدودتر است. هدف اصلی آنها اخراج نیروهای غربی از افغانستان و ایجاد یک امارت اسلامی در مرزهای این کشور بوده است.

داعش در افغانستان در برابر طالبان

برخلاف طالبان که به دنبال ایجاد امارت اسلامی در مرزهای افغانستان است، داعش خراسان (ISIL-K)  تلاش می‌کند تا همان منطقه را به‌عنوان بخشی از یک “خلافت” جهانی ضمیمه کند. داعش خراسان به پیش‌گویی‌های آخرالزمانی، خشونت بی‌رحمانه و پایبندی سخت‌گیرانه به خلوص عقیدتی اعتقاد دارد. با این حال، طالبان در سال‌های اخیر رویکردی عمل‌گرایانه‌تر نشان داده‌اند و وارد مذاکرات با ایالات متحده و سایر کشورها شده‌اند.

درگیری میان طالبان و داعش خراسان در ولایت جوزجان افغانستان در شمال این کشور در سال ۲۰۱۷ منجر به کشته شدن ۲۲ نفر شد. در تابستان ۲۰۱۸ طالبان موفق شدند داعش خراسان را از این ولایت بیرون کنند. جنگ با داعش خراسان یکی از اولویت‌های اصلی نیروهای امنیتی افغان و آمریکایی بود که بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ عملیات گسترده‌ای علیه این گروه انجام دادند.

حافظ سعید خان” یک شهروند پاکستانی، نخستین رهبر داعش خراسان بود. “عبدالرئوف العیزه” معاون او، پیش از اختلاف با رهبری طالبان در سال ۲۰۱۴، فرمانده طالبان در سطح ولایتی بود. ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ “عبدالرئوف العیزه” را با حملات هوایی کشت و در سال ۲۰۱۶ “حافظ سعید خان” را در ولایت ننگرهار به قتل رساند. پس از او، “عبدالحسیب” به‌عنوان رهبر داعش خراسان انتخاب شد، اما او نیز در ۲۷ آوریل ۲۰۱۷ طی عملیاتی مشترک توسط نیروهای ویژه افغان و آمریکایی کشته شد. در ادامه پس از تقریباً دو ماه ریاست “ابوسید” رهبر جدید داعش خراسان و جانشین “عبدالحسیب”، او و چند تن از دوستانش نیز در حمله به مقر این گروه در استان کنر کشته شدند.

رئیس‌جمهور وقت آمریکا “دونالد ترامپ”، در سال ۲۰۱۷ حملات گسترده‌ای علیه این گروه آغاز کرد و از جمله “بمب مادر” یا MOAB را برای نابودی تونل‌ها و پناهگاه‌های داعش در منطقه “اچین” به کار برد. این عملیات، داعش خراسان را به‌شدت تضعیف کرد. در سال ۲۰۱۹ این گروه شکست‌های زیادی متحمل شد و تا پایان سال، صدها عضو داعش و خانواده‌هایشان خود را به دولت افغانستان تسلیم کردند که تعداد کل تسلیم‌شدگان تا اوایل سال ۲۰۲۰ به حدود ۱۵۰۰ نفر رسید.

برخی کارشناسان معتقد بودند که داعش پس از کشته شدن رهبرش “ابوبکر البغدادی” در سوریه در اکتبر ۲۰۱۹ تقریباً نابود شده است. اما از ژوئن ۲۰۲۰، “شهاب المهاجر” معروف به “ثناالله”، رهبری داعش خراسان را برعهده دارد. او پس از دستگیری “اسلم فاروقی” و دیگر اعضای کلیدی توسط نیروهای ویژه افغان، به این سمت منصوب شد. گمان می‌رود که المهاجر پیشتر رهبر سطح میانی در شبکه حقانی بوده است.

المهاجر تلاش کرده است تا با حمله به نیروهای دولت افغانستان، ایالات متحده و اقلیت شیعه هزاره، این گروه را از وضعیت افول نسبی خارج کند. به‌جای تقسیم منابع عملیاتی خود برای مبارزه با گروه‌های مختلف، داعش خراسان ممکن است بیشتر منابع خود را برای مقابله با طالبان متمرکز کند، به‌ویژه پس از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو و فروپاشی نیروهای امنیتی افغان. تبلیغات داعش مرکزی، داعش خراسان تحت رهبری المهاجر را به‌عنوان یکی از شاخه‌های موفق برجسته کرده است.

اعضای داعش خراسان شامل شبه‌نظامیان محلی، اعضای سابق طالبان افغان و پاکستانی و برخی از اعضای سابق القاعده است. با این حال، برآورد می‌شود که این گروه نسبتاً کوچک باشد و تعداد نیروهای آن حدود ۲۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود.

جبهه مقاومت ملی (NRF)

مردم تاجیک دره پنجشیر که تحت فرماندهی “احمد شاه مسعود”، معروف به “شیر پنجشیر”، علیه طالبان و شوروی مقاومت کردند، اولین نشانه‌های مخالفت نظامی علیه طالبان را نشان داده‌اند. “احمد مسعود” پسر ۳۲ ساله “احمد شاه مسعود”، فرماندهی مخالفان مسلح فعلی طالبان را بر عهده دارد. طالبان نیروهای جبهه مقاومت ملی (NRF) را محاصره کرده، خطوط تأمین، ارتباطات تلفنی و اینترنتی آنان را قطع کردند و هیچ کمکی از خارج به آن‌ها نرسید. به دلیل مقاومت کوتاه و نامنظم در پنجشیر، جبهه مقاومت قربانیان زیادی از مردم پنجشیر داد.

از آن زمان، طالبان به‌شدت مقاومت را سرکوب کرده، اعضای جبهه مقاومت ملی را زندانی و گاه به قتل رسانده‌اند. در تاریخ ۶ سپتامبر ۲۰۲۱، یک روز قبل از اعلام ترکیب دولت موقت جدید خود، طالبان ادعا کردند که آخرین سنگر مخالفان را تصرف کرده‌اند. طالبان تصرف دره پنجشیر را به‌عنوان یک پیروزی تبلیغاتی و سیاسی معرفی کردند. با این حال، عناصر جبهه مقاومت ملی (NRF) اعلام کردند که نیروهای مقاومت از جنگ‌های متعارف به جنگ‌های چریکی تغییر رویه داده و به کوه‌ها پناه برده‌اند.

اکثر فرماندهان مقاومت مسلحانه علیه طالبان در افغانستان اکنون به تاجیکستان فرار کرده و در حال بازسازی نیروهای خود هستند. این فرماندهان نماینده اقوام و هویت‌های مختلف افغانستان شامل پشتون، تاجیک، ازبک، هزاره، سنی و شیعه هستند. حامیان جبهه مقاومت ملی به رهبری “امرالله صالح” و “احمد مسعود”، شامل افسران سابق، از جمله ژنرال‌های نیروهای ملی دفاعی و امنیتی افغانستان، مقامات عالی‌رتبه وزارتخانه‌های سابق داخله و دفاع و وزرا و معاونان سابق هستند.

از رهبران این گروه می‌توان به “امرالله صالح”، معاون سابق رئیس‌جمهور و رئیس‌جمهور خودخوانده افغانستان، “احمد مسعود” فرمانده جبهه مقاومت ملی در دره پنجشیر، و “عبداللطیف پدرام” رهبر حزب کنگره ملی افغانستان، اشاره کرد.

امامعلی رحمان” رئیس‌جمهور تاجیکستان، مشتاق است خود را به‌عنوان حامی قوم تاجیک، دومین گروه بزرگ قومی کشور که بسیاری از آن‌ها ضد طالبان هستند، معرفی کند. در اقدامی نمادین، رئیس‌جمهور تاجیکستان، “احمد شاه مسعود”، پدر “احمد مسعود” و معروف به “شیر پنجشیر” که در تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ توسط یک عامل انتحاری القاعده به دلیل مقاومت در برابر طالبان کشته شد، را با بالاترین نشان افتخار تاجیکستان تقدیر کرد.

احمد مسعود پس از حمله طالبان به کابل در آگوست ۲۰۲۱ به روستای خانوادگی خود در دره پنجشیر، که عمدتاً تاجیک‌نشین است، بازگشت. این منطقه که در حدود ۱۰۰ کیلومتری شمال کابل واقع شده و به‌عنوان یکی از نفوذناپذیرترین مناطق افغانستان شناخته می‌شود، مکان مناسبی برای ایجاد یک جنبش شورشی بود. هزاران نفر از نیروهای ارتش، پلیس و سایر نیروهای امنیتی افغانستان که توسط ایالات متحده رها شده بودند اما همچنان می‌خواستند به جنگ علیه طالبان ادامه دهند، به او پیوستند.

تقریباً سه سال بعد، جبهه مقاومت ملی (NRF) سه هدف اصلی را دنبال می‌کند.

1.     ایجاد هماهنگی بین گروه‌های ضدطالبان: هدف نخست جبهه مقاومت ملی این است که رهبری تلاش‌ها برای هماهنگی و اتحاد میان سازمان‌های مختلف ضدطالبان را بر عهده گیرد.

2.     جلب حمایت جامعه جهانی: هدف دوم جبهه مقاومت ملی، مرتبط با هدف نخست، جلب توجه و حمایت جامعه جهانی است. به‌جز تاجیکستان که به این گروه اجازه داده است یک دفتر سیاسی در دوشنبه داشته باشد، هیچ کشور دیگری از این گروه حمایت نکرده است.

3.     گسترش عملیات امنیتی علیه طالبان: هدف سوم جبهه مقاومت ملی افزایش گستردگی و مقیاس عملیات امنیتی خود علیه طالبان در سراسر افغانستان است.

اولین زمستان جبهه مقاومت ملی در کوه‌های ناهموار پنجشیر بر بقا متمرکز بود. این گروه در تابستان ۲۰۲۲ حملات غافلگیرانه و عملیات کوچک علیه نیروهای طالبان در نواحی شمال شرقی افغانستان، که عمدتاً تاجیک‌نشین هستند، و در استان‌های نزدیک به پنجشیر آغاز کرد. از آن زمان، حملات این گروه به کابل و شرق افغانستان نیز گسترش یافته است. در بهار و تابستان، جبهه مقاومت ملی تقریباً هر هفته مواضع طالبان را در سراسر کشور مورد هدف قرار می‌دهد.

براساس یک شمارش سطحی از پست‌های رسانه‌های اجتماعی، این گروه تاکنون حدود ۱۶۰ حمله در سال جاری انجام داده است. جالب اینجاست که منطقه عملیاتی معمول جبهه مقاومت ملی صدها کیلومتر با استان هرات فاصله دارد، جایی که در ماه گذشته حملات متعددی علیه اهداف طالبان انجام شده است. همچنین این گروه اهدافی را در مرکز کابل، که به‌عنوان منطقه امن طالبان شناخته می‌شود، مورد هدف قرار داده است.

با این حال، جبهه مقاومت ملی برای تأمین تسلیحات به خرید از مقامات فاسد طالبان یا استفاده از انبارهای موجود بدون هرگونه کمک نظامی خارجی وابسته است. بنابراین، تلاش‌های این گروه برای حمله و تضعیف طالبان، در صورت عدم دریافت هرگونه حمایت نظامی، همچنان محدود باقی خواهد ماند، حتی اگر همیشه به دنبال فرصت‌هایی برای این کار باشد.

گروه‌های دیگر ضد طالبان

در ماه‌های اخیر، حدود شش سازمان “مقاومت” که پیش‌تر ناشناخته بودند، اعلام موجودیت کرده‌اند و وعده داده‌اند که در کنار جبهه مقاومت ملی (NRF)، تنها سازمان شناخته‌شده ضد طالبان، مبارزه کنند. این سازمان‌های جدید نام‌هایی مانند جنبش اسلامی ملی و آزادی‌بخش افغانستان و جبهه آزادی افغانستان دارند. با این حال، اطلاعات زیادی درباره توانایی‌های واقعی آنها به جز ادعاهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی در دست نیست.

در ۴ فوریه، جبهه آزادی‌بخش افغانستان، یکی از این گروه‌های شبه‌نظامی جدید، در یک ویدئو اعلام کرد که مصمم است با طالبان مبارزه کند. به نظر می‌رسد این گروه هیچ ارتباطی با جبهه مقاومت ملی ندارد و از پرچمی متمایز استفاده کرده است. سخنگوی این گروه طالبان را به‌عنوان یک “گروه تروریستی” محکوم کرد که میلیون‌ها افغان را به گرسنگی کشانده و روزنامه‌نگاران، زنان، و فعالان مدنی را ربوده و کشته است. برخلاف طالبان که عمدتاً یک سازمان پشتون‌محور است، این گروه خواستار یک دولت متنوع از نظر قومی شد.

جبهه ملی آزاد افغانستان، یک سازمان ضد طالبان دیگر، در ویدئویی اعلام کرد که با مقاومت مسلحانه از کوهستان‌های استان کاپیسا مصمم است علیه طالبان بجنگد. با این حال، هیچ‌یک از این سازمان‌ها تاکنون توانایی انجام عملیات در مقیاس شرکتی یا حملات بزرگ و گسترده علیه رژیم طالبان را نشان نداده‌اند.

جبهه آزادی افغانستان (AFF) یکی دیگر از سازمان‌های جدید است. “یاسین ضیا” فرماندار پیشین تخار و رئیس ستاد ارتش ملی افغانستان، رهبری این گروه ضد طالبان را بر عهده دارد. این سازمان نسبتاً جدید در مارس ۲۰۲۲ تأسیس شد. بر خلاف جبهه مقاومت ملی که فعالیت‌هایش عمدتاً در شمال افغانستان متمرکز است، جبهه آزادی افغانستان در مناطق شمالی و جنوبی افغانستان عملیات انجام می‌دهد. این گروه حملات کوچک‌مقیاس چریکی را در کابل و قندهار انجام می‌دهد اما تاکنون از اجرای عملیات نظامی بزرگ مانند جبهه مقاومت ملی در پنجشیر خودداری کرده است.

به نظر می‌رسد جبهه آزادی افغانستان از سوی گروه‌های مختلف قومی افغانستان حمایت می‌شود، زیرا توانایی انجام حملات در هر دو منطقه جنوبی و شمالی افغانستان را دارد.

وضعیت امنیتی افغانستان پس از سال ۲۰۲۱، نقش داعشِ خراسان و سایر گروه‌ها

یک بمب در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۲۱ در یک ایست بازرسی طالبان در کابل یک مینی‌بوس را منفجر کرد که منجر به کشته شدن حداقل یک مسافر و زخمی شدن چهار نفر دیگر شد. در پیامی که در کانال‌های تلگرامی داعش منتشر شد، داعش-خراسان (ISIL-K) مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. داعشِ خراسان ادعا کرد که بمب‌هایی در اتوبوس‌ها کار گذاشته و “۲۰ مرتد شیعه” از جمله یک خبرنگار را کشته و زخمی کرده است.

در ۱۲ نوامبر ۲۰۲۱، بمبی در یک مسجد در منطقه ننگرهار افغانستان منفجر شد که حداقل سه نفر را کشت و پانزده نفر دیگر را زخمی کرد. این انفجار در منطقه شرقی اسپین‌غر رخ داد که از زمان به قدرت رسیدن طالبان در ماه اوت، به یکی از مراکز عملیات داعش ِخراسان تبدیل شده است.

در ۲ نوامبر ۲۰۲۱، بیمارستان نظامی اصلی افغانستان در کابل هدف دو انفجار و تیراندازی قرار گرفت که حداقل ۱۹ کشته و ۵۰ زخمی بر جای گذاشت. گروه داعش خراسان مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.

در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۱، طی نماز جمعه در یک مسجد شیعه در قندهار، واقع در جنوب افغانستان، انفجارهایی رخ داد که منجر به کشته شدن ۴۷ نفر و زخمی شدن ۷۰ نفر دیگر شد. در بیانیه‌ای که توسط خبرگزاری اعماق، وابسته به گروه داعش خراسان، منتشر شد، این گروه مسئولیت بمب‌گذاری انتحاری را پذیرفت.

در ۸ اکتبر ۲۰۲۱، یک بمب‌گذار انتحاری وابسته به داعش مسجدی شیعه را در استان قندوز، در جریان نماز جمعه هدف قرار داد. این حمله منجر به کشته شدن حداقل ۴۶ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۴۰ نفر شد. خبرگزاری اعماق مسئولیت این حمله انتحاری را بر عهده گرفت.

چندین نفر در ۳ اکتبر ۲۰۲۱، پس از وقوع انفجاری در یک گردهمایی در مقابل دروازه مسجد عیدگاه کابل، کشته شدند. داعش خراسان مسئولیت این حمله را پذیرفت. در ۲۶ اوت ۲۰۲۱، تنها چند روز پیش از خروج نهایی نیروهای آمریکایی از افغانستان، داعش خراسان یک حمله انتحاری در فرودگاه بین‌المللی کابل انجام داد.

داعش خراسان مجموعه‌ای از عملیات‌ها را علیه طالبان در شهر شرقی جلال‌آباد افغانستان آغاز کرده است. این حملات منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای طالبان شده است. طالبان نیز در پاسخ به این حملات، در استان ننگرهار سرکوب‌های گسترده‌ای انجام داده‌اند.

در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۱، حداقل دو جنگجوی طالبان و سه غیرنظامی در حمله‌ای به کامیون‌ها و نیروهای طالبان در جلال‌آباد کشته شدند. در ۲ اکتبر ۲۰۲۱، دو عضو طالبان و دو غیرنظامی توسط افراد مسلح در جلال‌آباد به ضرب گلوله کشته شدند. این حمله دو نفر دیگر را زخمی کرد. با اینکه هیچ گروهی مسئولیت این تیراندازی را بر عهده نگرفت، اما سازمان داعش خراسان (ISIL-K) که در ننگرهار فعالیت گسترده‌ای دارد و طالبان را دشمن خود می‌داند، مظنون اصلی بود.

کارشناسان معتقدند که این سازمان تروریستی پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در حال رشد است. بررسی حملات گروه داعش در سراسر جهان در سال ۲۰۲۱ نشان می‌دهد که این گروه در افغانستان بیش از هر جای دیگری کشته و زخمی برجای گذاشته است. داعش در سال ۲۰۲۱، ۳۶۵ عملیات تروریستی در افغانستان انجام داد که منجر به ۲۲۱۰ کشته شد. این تعداد نسبت به ۸۲ حمله‌ای که در سال ۲۰۲۰ ثبت شده بود و منجر به ۸۳۵ کشته شده بود، افزایش چشمگیری داشت.

یکی از حوادث قابل توجه در ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ رخ داد، زمانی که یک بمب‌گذار انتحاری دستگاهی را که حمل می‌کرد، در سالن یک مرکز آموزشی در جنوب غربی کابل منفجر کرد. در این حمله، ۵۳ نفر جان باختند که ۴۶ نفر از آن‌ها زنان و دختران جوان بودند. همچنین ۱۱۰ نفر زخمی شدند. با اینکه داعش خراسان مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفت، اما به نظر می‌رسد که این گروه پشت این حمله بوده است.

در ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲، یک خودروی بمب‌گذاری شده برای جلوگیری از خروج نیروهای طالبان از یک مسجد در شمال کابل هنگام نماز جمعه منفجر شد. در این حادثه ۴۰ نفر زخمی و ۱۹ نفر کشته شدند. همچنین طبق منابع طالبان، ۱۳ غیرنظامی زخمی و ۷ عضو بلندپایه شبکه حقانی کشته شدند. مشاهده شده که در زمان این حمله، تعدادی از مقامات ارشد دولت طالبان نیز در مسجد حضور داشتند. اگرچه داعش خراسان مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفت، اما به وضوح عامل این حادثه بود.

در ۱۸ ژوئن ۲۰۲۲، یک حمله هماهنگ در معبد سیک‌ها در کابل انجام شد. در این حمله، یک سیک و یک عضو طالبان کشته شدند و هفت نفر دیگر زخمی شدند. داعش خراسان مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و اعلام کرد که این حمله در پاسخ به اهانت‌های برخی از رهبران حزب حاکم هند به پیامبر اسلام، محمد (ص)، و برای دفاع از حرمت ایشان انجام شده است.

در ۲۵ می ۲۰۲۲، یک بمب در داخل یک مسجد در کابل منفجر شد. وزارت کشور افغانستان گزارش داد که در این حادثه، دو نفر کشته و ده نفر زخمی شدند. اگرچه هیچ گروهی مسئولیت این حادثه را بر عهده نگرفت، اما اعتقاد بر این است که داعش خراسان عامل این حمله بوده است. در همان روز، در شهر مزار شریف در شمال افغانستان، سه بمب در سه مینی‌بوس منفجر شد. این انفجارها منجر به کشته شدن ۹ نفر و زخمی شدن ۱۵ نفر شد.

در ۲۲ می ۲۰۲۲، یک بمب‌گذار انتحاری کمربند انفجاری خود را در خارج از دروازه هتل استقلال کابل منفجر کرد، جایی که مراسم یادبود یکی از فرماندهان طالبان در مقابل اعضای برجسته این جنبش برگزار می‌شد. طبق ادعای داعش شاخه خراسان، تعدادی از نیروهای طالبان در این حادثه کشته و زخمی شدند. دولت افغانستان رسانه‌ها را از پوشش این حادثه منع کرد و اطلاعات مربوط به این رویداد و تعداد قربانیان را مخفی نگه داشت.

در مقایسه با سال ۲۰۲۱، زمانی که فعالیت‌های داعش خراسان (ISIL-K) در افغانستان به اوج خود رسید، در سال ۲۰۲۲ کاهش قابل توجهی در میزان فعالیت این گروه مشاهده شد که احتمالاً ناشی از هرج‌ومرج حاکم بر کشور بود. در سال ۲۰۲۱، ۳۶۵ حمله این گروه منجر به ۲۲۱۰ کشته یا زخمی شد، در حالی که در سال ۲۰۲۲، این گروه ۱۸۱ حمله انجام داد که منجر به ۱۱۸۸ کشته یا زخمی شد. اهداف اصلی حملات داعش خراسان شامل سیک‌ها، اقلیت هزاره، شیعیان و طالبان بود. همچنین در پایان سال یک حمله منحصر به فرد علیه گردشگران چینی صورت گرفت. بیشتر حملات شامل تیراندازی، ترور و استفاده از دستگاه‌های انفجاری بود.

در سال ۲۰۲۳، تعداد مرگ‌ومیرها ۵۰ درصد کاهش یافت و فعالیت‌ها نیز ۷۵ درصد کمتر شد. با این حال، این حملات مرگبارتر بودند. حملات داعش خراسان در سال ۲۰۲۳ در مقایسه با سال قبل به‌طور کلی کاهش یافت (حدود ۵۰ درصد)، اما همچنان حملات این گروه در افغانستان از نظر تعداد سومین رتبه جهانی را داشت. در سال ۲۰۲۳، ۴۴ حمله توسط عوامل این گروه انجام شد که منجر به ۶۷۶ کشته و زخمی شد. در مقایسه، در سال ۲۰۲۲، این گروه ۱۸۱ حمله انجام داد که منجر به ۱۱۸۸ کشته و زخمی شد. با این حال، در سال ۲۰۲۳، این حملات به‌طور متوسط در هر حادثه ۱۵ کشته داشتند که بیشتر از میانگین ۶٫۶ نفر در سال ۲۰۲۲ بود.

در سال ۲۰۲۴، نیروهای مخالف مسلح تهدید جدی برای کنترل طالبان بر قلمرو ایجاد نکردند. از ۱۴ می تا ۳۱ ژوئیه، دو جناح مخالف یعنی «جبهه مقاومت ملی» و «جبهه آزادی افغانستان» مجموعاً ۷۳ حمله مستند انجام دادند. جبهه آزادی افغانستان ۲۱ حمله و جبهه مقاومت ملی ۵۲ حمله انجام دادند. همچنین ۱۹ حمله دیگر توسط افراد ناشناس صورت گرفت. در مناطق مرکزی، ۵۸ حمله انجام شد که ۴۶ مورد از آن‌ها در ولایت کابل بود. مناطق غربی، شمال شرقی، شرقی، شمالی و جنوبی به ترتیب شاهد ۱۵، ۱۱ و ۴ حمله بودند. استراتژی‌های مورد استفاده شامل حمله به ایستگاه‌ها و خودروهای نیروهای امنیتی دوفاکتو، کمین‌ها و اعدام‌های هدفمند بود.

داعش شاخه خراسان نیز در سال ۲۰۲۴ حملات و تبلیغات خود را از سر گرفت. بین ۱۶ می و ۳۱ ژوئیه، چهار حمله از سوی داعش خراسان گزارش شد. در ۱۷ می، افراد مسلح در بازار مرکزی شهر بامیان به دو خودرو که گروهی از گردشگران را حمل می‌کردند، شلیک کردند. در این حادثه دو افغان و سه اسپانیایی کشته شدند و چهار خارجی از جمله اتباع استرالیا، لیتوانی، نروژ و اسپانیا زخمی شدند. در ۲۰ می، یک دستگاه انفجاری دست‌ساز در قندهار به یک خودروی نظامی طالبان حمله کرد که منجر به کشته شدن یک غیرنظامی و زخمی شدن سه نفر شد. داعش خراسان مسئولیت حادثه‌ای در شهر کابل در ۳۱ ژوئیه را بر عهده گرفت که شامل تیراندازی به یک اتوبوس حامل نیروهای امنیتی طالبان بود و چندین نفر زخمی شدند. مقامات طالبان اعلام کردند که سه مهاجم فرار کرده و یک نفر بازداشت شده است.

نیروهای امنیتی طالبان در ۷ ژوئیه عملیات ویژه‌ای علیه یکی از رهبران سابق داعش خراسان در ولایت ننگرهار انجام دادند. همچنین، مقامات طالبان اعلام کردند که حداقل ۳۰ نفر از اعضای مظنون داعش خراسان را بازداشت کرده‌اند.

داده‌های سه سال گذشته نشان می‌دهد که تعداد حملات داعش شاخه خراسان (ISIL-K) در افغانستان به‌طور قابل‌توجهی کاهش یافته است، اما شدت این حملات افزایش یافته است. در سال ۲۰۲۱، این کشور با حدود ۳۶۵ حمله به اوج خود رسید، که عمدتاً ناشی از محیط سیاسی آشفته پس از تسلط طالبان در ماه اوت بود. این آشفتگی خلأ قدرتی ایجاد کرد که به داعش خراسان اجازه داد فعالیت‌های خود را گسترش داده و عملیات‌های متعددی را در سراسر افغانستان انجام دهد.

با این حال، تا سال ۲۰۲۲، وضعیت شروع به تغییر کرد. تعداد حملات به ۱۸۱ مورد کاهش یافت و در سال ۲۰۲۳ به تنها ۴۴ مورد رسید. این کاهش نشان‌دهنده بازنگری استراتژیک در عملیات‌های داعش خراسان است که احتمالاً تحت تأثیر تدابیر امنیتی شدیدتر از سوی طالبان و تغییر پویایی‌ها در داخل کشور بوده است.

با وجود کاهش تعداد حملات، تعداد تلفات ناشی از این حوادث همچنان به طرز نگران‌کننده‌ای بالا باقی مانده است، که نشان می‌دهد این حملات نه تنها کمتر بلکه مرگبارتر و با برنامه‌ریزی دقیق‌تر بوده‌اند. تضاد آشکار بین تعداد حملات و تعداد تلفات ناشی از آن‌ها یک روند نگران‌کننده را نشان می‌دهد؛ داعش خراسان به نظر می‌رسد استراتژی خود را به سمت انجام حملات کمتر اما مخرب‌تر تغییر داده است. این امر ممکن است بازتابی از تمرکز بر هدف‌گیری مکان‌ها یا افراد با اهمیت بالا باشد که باعث افزایش تأثیر هر حمله می‌شود.

حملات سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، اگرچه کمتر بودند، اما خسارات و تلفات قابل‌توجهی وارد کرده‌اند، که نشان می‌دهد داعش خراسان توانایی‌های عملیاتی خود را برای انجام حملات سیستماتیک‌تر و هماهنگ‌تر بهبود بخشیده است. دوره حملات پرتعداد در سال ۲۰۲۱ احتمالاً با رویکردی آشفته و فرصت‌طلبانه مشخص می‌شد، زیرا این گروه تلاش می‌کرد از بی‌ثباتی موجود بهره‌برداری کند.

با تثبیت قدرت طالبان و بهبود کنترل آن‌ها بر بسیاری از مناطق، داعش خراسان احتمالاً با چالش‌های بیشتری مواجه شد و مجبور به تغییر استراتژی شد. توانایی این گروه برای وارد کردن تلفات سنگین با وجود کاهش تعداد حملات، نشان‌دهنده تمرکز بر برنامه‌ریزی و اجرای دقیق به‌جای تکیه بر تعداد حملات است.

داده‌های سه سال گذشته چشم‌اندازی پیچیده را برای داعش خراسان در افغانستان نشان می‌دهد. در حالی که کاهش حملات ممکن است نشان‌دهنده کاهش ظرفیت عملیاتی باشد، نرخ بالای تلفات نشان می‌دهد که این گروه همچنان تهدیدی قابل‌توجه است و تاکتیک‌های خود را با تغییر شرایط سازگار کرده است. این وضعیت نیازمند پایش و تحلیل مستمر است تا پویایی‌های در حال تحول تروریسم در این منطقه درک شود. اگر دولت نتواند به‌طور مؤثر با این گروه‌ها مقابله کند، ممکن است سال جاری شاهد تعداد زیادی حمله باشد.

در نیمه اول سال ۲۰۲۲، نیروی جبهه آزادی افغانستان (AFF) هفت حمله علیه نیروهای طالبان در قندهار انجام داد. بین اکتبر ۲۰۲۲ تا ژانویه ۲۰۲۳، این تعداد به ۱۲ حمله علیه نیروهای طالبان در جنوب افغانستان افزایش یافت. به نظر می‌رسد که جبهه آزادی افغانستان برای آغاز موجی از حملات در قندهار، از تصمیم طالبان برای انتقال نیروها به شمال افغانستان جهت انجام عملیات تهاجمی سپتامبر علیه جبهه مقاومت ملی (NRF) بهره‌برداری کرده باشد.

از زمانی که طالبان در اواخر سال ۲۰۲۱ کنترل قندهار را به دست گرفتند، رسانه‌های افغانستان همچنین افزایش فعالیت‌های جنایی در این شهر را گزارش داده‌اند. از میانه ۲۰۲۳ تا اواخر این سال، تعداد حملات انجام‌شده توسط جبهه آزادی افغانستان و جبهه مقاومت ملی چهار برابر شد، که نشان می‌دهد توانایی این گروه‌ها برای حفظ شورش علیه طالبان ممکن است با گذشت زمان افزایش یافته باشد. این حملات بیشتر، پیچیده‌تر، و در مکان‌هایی انجام می‌شد که این سازمان‌ها پیش‌تر در آن‌ها فعالیتی نداشتند.

میانگین ماهانه حملات جبهه آزادی افغانستان از سه مورد به ۹ مورد در همان دوره افزایش یافت، در حالی که میانگین حملات ماهانه جبهه مقاومت ملی از سه مورد در نیمه اول سال ۲۰۲۳ به ۱۰ مورد در نیمه دوم افزایش پیدا کرد. در سال ۲۰۲۳، جبهه مقاومت ملی برای اولین بار حملاتی را در ولایت نورستان گزارش کرد که نشان‌دهنده گسترش عملیات آن به شرق افغانستان بود.

در اواخر سال ۲۰۲۳، جبهه آزادی افغانستان و جبهه مقاومت ملی به ترتیب ۱۱ و ۷ حمله در کابل انجام دادند، در حالی که در سال ۲۰۲۲ تنها سه حمله گزارش شده بود. عملیات‌های بعدی اردوگاه‌های بزرگ‌تر طالبان و همچنین رهبران ولایتی و ناحیه‌ای را هدف قرار داد، در حالی که حملات پیشین معمولاً شامل قتل‌های هدفمند مقامات پایین‌رتبه طالبان و حمله به ایست‌های بازرسی پراکنده بود. این حملات همچنین پیچیده‌تر شدند.

در یک سخنرانی در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۲۳، “ملا یعقوب” از سازمان‌های ضدطالبان خواست تا تسلیم شوند و پیشنهاد عفو “ملا آخوندزاده” را بپذیرند.

واکنش طالبان

اقدامات پیشگیرانه گسترده‌ای که دولت طالبان علیه داعش شاخه خراسان (ISIL-K)، رقیب سیاسی و ایدئولوژیک خود، اتخاذ کرده است، به نظر می‌رسد دلیل اصلی کاهش شدید تعداد حملات انجام‌شده توسط این گروه باشد. با وجود پیروزی‌های طالبان، داعش خراسان همچنان در کشور حضور دارد و توانسته است در سال ۲۰۲۳ تعدادی حمله مرگبار علیه شهروندان شیعه و سیک، مقامات دولتی، نیروهای امنیتی، و رقبای سیاسی و ایدئولوژیک انجام دهد.

این گروه پس از یک کمپین سرکوبگرانه شدید که توانایی‌های آن را در شرق افغانستان کاهش داد، شروع به تطبیق با شرایط کرده است. داعش خراسان تاکتیک‌ها و مناطق عملیاتی خود را تغییر داده و حتی حملات فرامرزی در کشورهای همسایه افغانستان در آسیای مرکزی انجام داده است. این امر احتمالاً نشان‌دهنده توانایی این گروه برای فعالیت از درون مرزهای تحت کنترل طالبان است.

در همین حال، جبهه مقاومت ملی، بزرگ‌ترین گروه شورشی در شمال، با وجود سرکوب طالبان – یا شاید حتی به دلیل آن – قدرت بیشتری پیدا کرده است. طالبان همچنین اقدامات محدودی برای مقابله با تهدیداتی که از سوی سایر گروه‌های شبه‌نظامی خطرناک اما عمدتاً غیرفعال وجود دارد، انجام داده‌اند. این گروه‌ها شامل القاعده و دیگر سازمان‌های جهادی هستند که به‌طور سنتی از حمایت طالبان برخوردار بوده‌اند و اهداف منطقه‌ای یا بین‌المللی دارند.

استراتژی طالبان برای مقابله با این سازمان‌ها، کنترل آن‌ها بدون تحریک به شورش علیه رژیم نوپای طالبان بوده است. با این حال، پس از حمله پهپادی ایالات متحده که به کشته شدن “ایمن الظواهری” انجامید، به نظر می‌رسد این توازن شکننده به شکست انجامیده و دیگر کارآمد نیست. مرگ او تناقضات موجود در آمادگی طالبان برای پذیرش جهادی‌های خارجی را آشکار کرد؛ افرادی که از نظر تئوری خواهان سرنگونی نظام جهانی هستند که خود طالبان به دنبال به رسمیت شناخته شدن در چارچوب آن هستند.

طالبان خود اذعان می‌کنند که این روش‌های خشن اغلب واکنش‌هایی ایجاد کرده است که افغان‌ها را به حمایت از دشمنان طالبان ترغیب می‌کند . در نتیجه، دولت طالبان در حال آزمایش تدابیر امنیتی پیشرفته‌تری است. در برخی موارد، آن‌ها نیروهای امنیتی خود را جابه‌جا می‌کنند تا جنگجویانشان از درگیری‌های محلی دور نگه داشته شوند و حتی حاضر به آزاد کردن زندانیان در ازای قول رفتار مناسب از سوی ریش‌سفیدان قبیله‌ای هستند. طالبان ابتکارات گسترده‌ای برای خلع سلاح آغاز کرده‌اند، از جمله برای اولین بار، بازرسی‌های خانه به خانه برای یافتن و ضبط سلاح‌ها و تجهیزات.

این اقدامات اگرچه شدید است، اما به اندازه دیگر استراتژی‌های ضدشورش که افغان‌ها طی سال‌های گذشته به آن‌ها عادت کرده‌اند، خشن نیست. علاوه بر این، آن‌ها تلاش می‌کنند با استفاده از قدرت نرم علمای دینی، کل کشور را متقاعد کنند که با اقتدار طالبان مخالفت نکنند. مهم‌تر از همه، طالبان بار دیگر عفو عمومی را تأیید کرده‌اند که شامل همه افرادی می‌شود که تصمیم بگیرند در برابر آن‌ها مقاومت نکنند و با دشمنان پیشین خود تماس گرفته‌اند و از آن‌ها خواسته‌اند که در بازسازی نهادهای حکومتی، از جمله نیروهای امنیتی، همکاری کنند.

طالبان به حملات مداوم جبهه مقاومت ملی (NRF) با اعزام نیرو به دره پنجشیر برای مقابله با نیروهای شمالی پاسخ دادند. نیروی هوایی طالبان در حال گسترش عملیات خود در دره‌های اندراب و پنجشیر است. دولت طالبان در مناطقی که با سازمان‌های مخالف طالبان درگیر هستند، تمرینات نظامی برگزار کرده و نیروهای بیشتری به شمال افغانستان اعزام می‌کند.

رژیم طالبان در حال تشکیل بخش‌های نظامی جدید در شمال افغانستان است. امنیت در شرق افغانستان نیز از دیگر حوزه‌های تمرکز طالبان است. تشکیل عملیاتی و امنیتی “پانپت” از دفتر والی ننگرهار، یک یگان نظامی جدید است که توسط رهبری محلی طالبان در ولایت ننگرهار تأسیس شده است. بنا بر گزارش‌ها، این واحد مسئول اجرای «عملیات‌های هدفمند خاص» بوده و احتمالاً به معنای مشارکت نیروهای ویژه است.

عبدالحمید خراسانی” ادعا می‌کند که این نیرو برای مقابله با افزایش داعش خراسان ایجاد شده است. ادامه تلاش‌های طالبان برای ایجاد نیروهای نظامی جدید در منطقه نشان می‌دهد که علی‌رغم کاهش چشمگیر فعالیت داعش خراسان در هفته‌های اخیر، طالبان همچنان نسبت به تهدید این گروه نگرانی دارند.

اگرچه خشونت‌های ضدطالبان هنوز به‌واسطه این تلاش‌ها کاهش نیافته است، طالبان بر این باورند که تهدیدهای پیش روی دولت جدید حیاتی نیستند و آن‌ها مایلند بدانند چگونه می‌توان از بدتر شدن این شرایط جلوگیری کرد. تهدیدهای جدی‌تر برای اقتدار آن‌ها ممکن است از رویدادهای آینده‌ای ناشی شود، نظیر تجزیه شدید جنبش طالبان، اتحاد احزاب مخالف، یا قیام تروریست‌های جهادی علیه تدابیر مهار طالبان. با این حال، این تحولات در حال حاضر بعید به نظر می‌رسند.

یکی دیگر از خطرات ممکن است تجهیز گروه‌های نیابتی مسلح توسط قدرت‌های غربی و منطقه‌ای یا استفاده از بمباران‌ها یا اقدامات یک‌جانبه دیگر توسط کشورهای غربی علیه شورشیان خارجی در خاک افغانستان باشد، که ممکن است پیامدهای پیش‌بینی‌نشده‌ای به همراه داشته باشد. طبیعی است که بسیاری از کشورهای خارجی درباره ظرفیت یا تمایل طالبان برای کنترل شورشیان فراملی، با توجه به کشف فرمانده القاعده در مرکز کابل، تردید داشته باشند. در واقع، نگرانی جامعه بین‌المللی در مورد بی‌توجهی ظاهری دولت جدید افغانستان به تروریست‌هایی که هنوز (حداقل در حال حاضر) با طالبان مرتبط هستند، منطقی به نظر می‌رسد.

در تلاش برای مقابله با این چالش‌ها، طالبان در حال افزایش تعداد نیروهای امنیتی داخلی خود هستند، اگرچه با دشواری‌هایی مواجه‌اند. طبق اعلام رئیس ستاد ارتش طالبان،در آوریل ۲۰۲۳، طالبان قصد داشتند نیروی خود را از ۱۵۰,۰۰۰ نفر به ۲۰۰,۰۰۰ نفر افزایش دهند. پیش از این نیز، افزایشی از ۸۰,۰۰۰ نفر در اواخر ۲۰۲۱ به ۱۵۰,۰۰۰ نفر تا اواسط و اواخر ۲۰۲۲ صورت گرفته بود. برای مهار گروه‌های مسلح ضدطالبان، رهبری طالبان در حال تلاش برای ایجاد یک نیروی امنیتی متمرکز مشابه نیروی امنیت ملی پیشین افغانستان (ANSF) هستند.

طالبان ادعا می‌کنند که این نیروهای امنیتی متمرکز که شامل ۲۰۰,۰۰۰ پلیس تحت وزارت کشور هستند، در مجموع ۳۵۰,۰۰۰ نفر در وزارت‌خانه‌های دفاع و کشور را تشکیل می‌دهند. اگرچه طالبان ممکن است در اعلام تعداد نیروهای خود اغراق کرده باشند، افزایش مداوم این نیروها نشان‌دهنده نگرانی‌های مداوم درباره ظرفیت آن‌ها برای کنترل کشور است.

کاهش‌های قابل توجه در حملات طی سه سال می‌تواند به‌عنوان معیاری برای ارزیابی پاسخ طالبان به تهدیدات ناشی از داعش در افغانستان استفاده شود. تعداد حملات انجام‌شده توسط داعش از ۳۶۵ حمله در سال ۲۰۲۱ به ۱۸۱ حمله در سال ۲۰۲۲ و سپس به فقط ۴۴ حمله در سال ۲۰۲۳ کاهش یافت. این کاهش شدید نشان‌دهنده موفقیت طالبان در عملیات‌های ضدتروریستی است که توانسته‌اند توان عملیاتی داعش را هدف قرار داده و تضعیف کنند.

با این حال، وضعیت امنیتی افغانستان تنها از طریق این دستاورد در کاهش عملیات‌های داعش به‌طور کامل نمایان نمی‌شود. طالبان در حال حاضر با احیای سازمان‌های ضدطالبان مواجه هستند، به‌ویژه در مناطق شمالی افغانستان؛ از آنجایی که یک تهدید شبه‌نظامی در حال کاهش است و تهدیدی دیگر در حال رشد است، ظهور این تهدید جدید نشان‌دهنده تغییر در دینامیک‌های جنگ است. افزایش این گروه‌های ضدطالبان ثبات کلی منطقه را پیچیده‌تر کرده و چالش‌های جدیدی برای دولت طالبان به‌وجود می‌آورد. بنابراین، در حالی که طالبان در مقابله با داعش پیشرفت‌هایی داشته‌اند، تحول در چشم‌انداز شورش‌ها نوسان‌های مستمر و نیاز به ادامه تدابیر امنیتی برای مقابله با تهدیدات متعدد را برجسته می‌کند.

نتیجه گیری

وضعیت امنیت داخلی افغانستان پس از سال ۲۰۲۱ پیچیده و پرتلاطم بوده است، به‌ویژه پس از بازگشت طالبان به قدرت؛ این مقاله به تحلیل دینامیک خشونت در افغانستان با بررسی فعالیت‌های گروه‌های مختلف شبه‌نظامی از جمله داعش شاخه خراسان (ISIL-K)، جبهه مقاومت ملی (NRF)، جبهه آزادی افغانستان (AFF) و جنبش ملی اسلامی و آزادی‌بخش افغانستان (AINLM) می‌پردازد. با مطالعه موارد مشخصی از خشونت، هدف این مقاله درک چشم‌انداز کلی امنیت و چالش‌هایی است که دولت طالبان در حفظ نظم با آنها مواجه است.

داده‌های جمع‌آوری‌شده در سه سال گذشته نشان می‌دهد که داعش خراسان به‌عنوان اصلی‌ترین عامل خشونت در افغانستان ظاهر شده است. پس از تسلط طالبان، این گروه از فضای آشفته ایجادشده بهره‌برداری کرده و تعداد زیادی حمله انجام داده است که توانایی و قصد خود برای بی‌ثبات کردن رژیم جدید را نشان می‌دهد. فعالیت‌های داعش خراسان شامل بمب‌گذاری‌ها، ترورهای هدفمند و حملات به اهداف غیرنظامی و نظامی بوده که همگی با هدف تضعیف اقتدار طالبان و ایجاد فضایی از ترس صورت گرفته‌اند. این افزایش خشونت را می‌توان به خلأ قدرت اولیه و چالش‌های طالبان در تثبیت کنترل بر کشور نسبت داد.

علاوه بر داعش خراسان، جبهه مقاومت ملی نیز به‌خاطر مخالفت سازمان‌یافته و پایدار خود با طالبان، به‌ویژه در مناطق شمالی افغانستان، شناخته شده است. جبهه مقاومت ملی که عمدتاً از نیروهای سابق دولت و دیگر جناح‌های ضدطالبان تشکیل شده، مجموعه‌ای از حملات علیه مواضع طالبان انجام داده است. توانایی این گروه در حفظ مقاومت ساختاریافته، آن را به بازیگری مهم در چشم‌انداز امنیتی پس از ۲۰۲۱ تبدیل کرده و بیانگر شکاف عمیق اجتماعی و رد حکومت طالبان از سوی بخش‌هایی از جامعه است.

سایر گروه‌ها مانند جبهه آزادی افغانستان و جنبش ملی اسلامی و آزادی‌بخش افغانستان نیز به خشونت دامن زده‌اند، هرچند به میزان کمتری در مقایسه با داعش خراسان و جبهه مقاومت ملی؛ این سازمان‌ها دستور کارهای متنوعی دارند، اما همگی در مخالفت با اقتدار طالبان هدف مشترکی دارند.

این مقاله نشان می‌دهد که چگونه این گروه‌های متنوع، هر یک با انگیزه‌ها و روش‌های منحصربه‌فرد خود، به بی‌ثباتی کلی در افغانستان کمک می‌کنند. این پراکندگی وضعیت امنیتی را پیچیده‌تر می‌کند، زیرا طالبان باید با دشمنان متعددی که سبک‌های عملیاتی و اهداف متفاوتی دارند، مقابله کند.

در حالی که طالبان اقدامات نظام‌مندی را برای مقابله با این گروه‌های خشونت‌طلب اجرا کرده است، کارآمدی این تدابیر مورد تردید قرار گرفته است. استراتژی طالبان شامل عملیات‌های نظامی برای تخریب زیرساخت‌های این سازمان‌ها و تقویت تلاش‌های اطلاعاتی برای پیشگیری از حملات احتمالی بوده است. دولت طالبان تمرکز خود را بر تحکیم قدرت و نشان دادن توانایی‌اش در تأمین امنیت قرار داده، که آن را برای جلب حمایت عمومی حیاتی می‌داند. با این حال، علی‌رغم این تلاش‌ها، داده‌های اخیر نشان‌دهنده افزایش نگران‌کننده خشونت، به‌ویژه در سال گذشته است. این افزایش پرسش‌هایی را درباره ظرفیت طالبان برای حکومت مؤثر و حفظ نظم عمومی مطرح می‌کند.

رویکردهای طالبان، که اغلب به استفاده از روش‌های سختگیرانه شناخته می‌شود، ممکن است به جای جلب حمایت جوامع، آن‌ها را از خود دور کند. چرخه‌ای از خشونت و سرکوب که از این رویکرد ناشی می‌شود، می‌تواند به تقویت بیشتر جنبش‌های مخالف منجر شود و تثبیت کشور را برای طالبان دشوارتر کند. این مقاله تأکید می‌کند که برای موفقیت طالبان در کاهش خشونت و جلب وفاداری مردم افغانستان، باید تدابیری اتخاذ شود که هم مؤثر باشد و هم به نیازهای مردم حساسیت نشان دهد. تأکید بر سیاست‌های مردم‌محور ضروری است، چرا که طالبان باید عملیات‌های امنیتی خود را با تلاش‌هایی برای رفع نارضایتی‌های اساسی که محرک مخالفت هستند، متعادل کند. این اقدامات شامل توسعه اقتصادی، تضمین دسترسی به خدمات پایه، و ایجاد حس شمولیت در میان گروه‌های مختلف قومی و سیاسی در افغانستان است. علاوه بر این، مشروعیت طالبان به توانایی آن در تأمین امنیت و حکمرانی‌ای بستگی دارد که برای مردم افغانستان قابل پذیرش باشد. اتکای مداوم به راه‌حل‌های نظامی به تنهایی ممکن است در بلندمدت کافی نباشد. در عوض، دولت باید با گروه‌های ناراضی وارد گفت‌وگو شود و به آن‌ها در نظم سیاسی جدید سهمی بدهد. این رویکرد می‌تواند به کاهش برخی از تنش‌ها و خشونت‌هایی که دوران پس از سال ۲۰۲۱ را مشخص کرده است، کمک کند.

وضعیت امنیت داخلی افغانستان همچنان شکننده باقی مانده است، چرا که طالبان با چالش‌های ناشی از گروه‌های خشونت‌طلب مختلف روبه‌رو است. داعش خراسان به‌عنوان برجسته‌ترین تهدید ظاهر شده و از آشفتگی دوران اولیه قدرت‌گیری طالبان برای اجرای حملات استفاده کرده است. به‌طور هم‌زمان، جبهه مقاومت ملی مقاومت مؤثری را به‌ویژه در شمال سازمان‌دهی کرده و شکاف‌های موجود در جامعه افغانستان را نمایان ساخته است. واکنش‌های طالبان شامل عملیات‌های نظام‌مند برای خنثی‌سازی این تهدیدات بوده است، اما افزایش خشونت نشان می‌دهد که این تدابیر به تنهایی ممکن است کافی نباشد. دولت باید استراتژی‌های جامعی را اتخاذ کند که هم به نگرانی‌های امنیتی و هم به نیازهای اجتماعی-اقتصادی مردم پاسخ دهد. با ترویج یک مدل حکمرانی فراگیر و تعامل با جناح‌های مختلف، طالبان می‌تواند مشروعیت و ثبات خود را در افغانستان افزایش دهد. در نهایت، مسیر پیش‌رو نیازمند تعادلی ظریف بین اعمال امنیت و پرورش اعتماد و حمایت مردم افغانستان است، که برای صلح و ثبات بلندمدت در کشور ضروری خواهد بود

 لینک کوتاهhttps://www.iras.ir/?p=11802

 

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت