سنجرغفاری
اطلاعیه : لشکرملیونی بیوه زنان، یتیمان ، معلولین و معیوبین و شهدآ
حزب دیموکراتیک خلق افغانستان یا ( حزب وطن ) .
کابل : ۲۱ جدی ۱۴۰۳
دهم جنوری .۲۰۲۵
هموطنان گرامی و سپاهیان دردمند و آوارگان مصیبت ملی درداخل و خارج از کشور ما افغانستان کثیرالملیتی خانه مشترک همگانی ما .
دربعد خارجی.
بدون شک تراژیدی هفتم ثور ۱۳۵۷ پروژه انتقام از شهید سردارمحمد داوود ، تراژیدی حضورنظامی اتحاد شوروی وقت در ششم جدی ۱۳۵۸ انتقام از حفیظالله امین و تحمیل مصايب ملی سیاسی و منطقوی بردوش رهبران جناح پرچم ح.د.خ افغانستان بود .
سقوط نظام قانون در پنجم ثور ۱۳۷۱ بلند ترین اصل استراتیژیک بازی استخباراتی رهبران کریملن وقت بود که خود به اضمحلال رفتندو راه دیگری برای شان جذ نابودی اساسات نیرومند نهضت چپ دیموکراتیک در افغانستان ، منطقه و جهان وجود نداشت ، شوروی وقت درگرواشتباهات متعدد رهبران سیاسی ، اطلاعاتی و دستگاه دیپلوماسی نظام سوسیالیستی پوسیده از لحاظ اقتصادی ، اتوریته ای ملی و بین المللی ، غلتیدن به دامان رقبای بین المللی و استراتیژیک ( امریکا و ناتو ) تحت عنوان پروسترویکا جیزی بیش از این نداشتند تا برای مردم شوروی ، نهضت های مترقی در اقمارخویش بگویند، سقوط و اضمحلال شوروی حتمی بود و نابودی همه ریشه های نهضت روشنفکری ملی دیموکراتیک همچنان عملی گردید ، شکست و ریخ از اروپای شرقی ریشه گرفت و با اضمحلال شوروی و حزب کمونیست شوروی ابرسیاه برامور زندگی ملی ، سیاسی ، اقتصادی ، دیپلوماسی ونظام داری در افغانستان ومنطقه الی امروزتحمیلی بود که از رهبران حزب دیموکراتیک ، صفوف ملیونی و پاکیزه سرشت ، قوای مسلح نیرومند ، نظام قانونمندملی و اتنیکی مردم افغانستان انتقام کج بریدن ها و کج دوختن های شان راگرفتند .
دربعد داخلی : بدون شک هجوم نظامی و عملی نمودن پروژه انتقام گیری رهبران خود خواه و ضد مرام ملی و اندیشوی حزب کمونیست شوروی بوسیله لیونید الیچ بریژینوف از سردارمحمد داوود با موظف دانستن نظامیان حزب دیموکراتیک ( جناح خلق ) بعداز تحمیل وحدت دوجناح ( خلق و پرچم ) که ای کاش این وحدت صورت نمی گرفت ، را می توان سراغاز خونین در سرنوشت همگانی مردم ما دانست و قبول نمود که این جنایت نابخشودنی هرگز از آرشیف تاریخ مبارزان ملی مردم افغانستان پاک شدنی نیست وتداوم این جنایات از هفتم ثور ۱۳۵۷ الی ششم جدی ۱۳۵۸ که هزاران هزارتن از فرزندان مردم افغانستان بشمول کادرهای عالی و سرمایه های معنوی مردم ما در جناح پرچم و هم شخصیت های ملی و روحانی ، کادرهای ملی و دولتی جمهوری شهید سردارمحمد داود ، کادرهای ازمون دیده قوت های هوایی، زمینی ، پولیس ، اداره و نظام همه و همه به پلیگون ها و زندان ها سپرده شدند و درعقب این تراژیدی ، وحشت و فاجعه حزب دیموکراتیک خلق تحت زعامت نورمحمد تره کی ستاره سرخ و حفیظالله امین شاگرد وفادار، قوماندان سرخ انقلاب ثور به حمایت و هدایت و رهبری مشاورین شوروی وقت و سفیر پوزانوف قرار داشتند ، اینجاست که لشکر شهدا و معلولین در حزب و دولت جمهوری دیموکراتیک خلق افغانستان نطفه گذاری می گردد و قربانی گیری از فرزندان ما درقوای مسلح ، عرصه های مختلف شالوده های اساسی نظام داری بخصوص تعلیم تربیه ، صحت عامه ، تحصیلات عالی، ترانسپورت و زراعت وووووو آغاز خونین به خودگرفت متاسفانه ، پس افتخار بلند در این بره تاریخ درکجا بوده می تواند ؟؟؟
از ششم جدی الی سقوط حاکمیت قانون در افغانستان یعنی عملی شدن کودتای درون حزبی و قدرت اداره و نظام برای عملی شدن پروژه انتقام از داکتر نجیب الله توسط رفقای حزبی و همسنگرانش تا برنامه ای صلح ملل متحد و مصالحه عملی نگردد و چرآ نامیمون ایکه اعمال استخباراتی شوروی یا کریملن وقت پس از تحلیل و تجزیه ای اطلاعات منطقوی و بین المللی که با هجوم نظامی شوروی به اهداف خاص آغازگردیده بود ناکام شد، کریملن در اقدام ناهمگون کمروحدت و استحکام روندملی و نظام سازی رادر حاکمیت ح.د.خ افغانستان شکست و خنجر خونین و انقسام شونده برپیکر
حزب و روان مبارزان ملی نهضت چپ دیموکراتیک در افغانستان ومنطقه را بی رحمانه زد ، فقید ببرک کارمل رادرقمارناکام سیاسی ، استراتیژیک و اطلاعاتی با سازمان های استخبارات پاکستان ، انگلیس ، سعودی و امریکا به معامله گرفت و داکترنجیب الله را بدیل خوب جهت پیشبرد این تیوری و پروژه انتخاب نمود و درعین تصمیم با سران تنظیم های هفتگانه و هشتگانه اهداف استراتیژیک منطقوی خود به تعامل مخفی و علنی پرداخت و با تحمیل توافقنامه ژینوا ۱۹۸۸ ، راه فرار از افغانستان را برای خویش آماده ساخت و هیچگاه به قربانی های فرزندان مردم افغانستان بخصوص سربازان اردو، مردم بی دفاع و بی گناه که درزیر باران راکت های کور، معاصره اقتصادی شهر ها بوسیله باندتیزم که چند شاخه ای آن راهم در آستین حفاظت می نمودند ، صفوف و رهبری حزب وطن رادرماجرای تقسیم و حفظ قدرت سیاسی، نظامی باهم گره زدند، باند امین و تره کی چی شد که باند کارمل و نجیب ( موافقین و مخالفین پلینوم هجدهم ) را نطفه گذاشتند و دیدیم که با فقید کارمل و داکترنجیب الله شهید چگونه برخورد دوگانه و کاذب نمودند ، بیروی سیاسی عاطل و باطل بشمول اعضای کمیته مرکزی حزب را به اغوا و دوگانگی تشویق نمودند تا حزب ریشه ای ملی و مردمی نگیرد که در این برنامه بشمول عوامل داخلی نفوذی استخبارات شوروی ، استخبارات کشورهای ضد شوروی ورژیم تحت حمایت شوروی نقش ارزنده داشتند و خوب رول بازی نمودند ، کودتای حسن شرق ، کودتای شهنواز گلبدین و کودتای ثور ۱۳۷۱ حاصل پروژه ای تشدید و تقویت انتقام گیری از فرزندان مردم افغانستان بود که به لشکرملیونی شهدآ ، معلولین و معیوبین ، مهاجرت های کتلوی کادر ملی و اجتماعی ، سیاسی ، علمی و تخصصی از کشور گردیدند و بلاخره داکترنجیب الله و فقید ببرک کارمل با نیم ملیون قوای مسلح و بیش از یکنیم ملیون هواخواهان حزبی و دولتی قربانی اهداف کج اندیشان ملی و سیاسی دستان اهداف بیگانگان گردیدند و سقوط شوروی نتیجه ای جبران ناپذیر برپیکر نهضت های ملی دیموکراتیک درسراسر جهان منجمله افغانستان را بوجود آورد و هشتاد فیصد کادر رهبری بشمول منشی های کمیته مرکزی حزب د . خ. یا حزب وطن به گروه های قومی ، سمتی و محلی تقسیم شدند ، همه اعضای بیروی سیاسی بشمول سپه سالار و بچه خوانده های فقید کارمل و رفقای شهید نجیب الله به آغوش رهبران تنظیم ها سجده کنان رفتند و رقصیدند و بعدش به روسیه و ازانجا به کشورهای غربی پناهنده شدند ، وقتی صاحب نان و مدرک و زرق و برق شدند بازهم بجان همدیگر افتیدند تا بت پرستی و مرده پرستی از نام رهبران ایکه همه در زیرخاک پوسیده شدند ، این ناخردان تاریخ مبارزه و حزب فراموش کردند که پایگاه ایدیالوژیک شان حزب کمونست شوروی و بلاک شرق ( کمپ صلح و سوسیالیزم ) سقوط کرده و به اضمحلال رفته ، ملیون ها شهید، یتیم و بیوه زن ، معلول و معیوب از همان حزب مرده و سقوط کرده و به اضمحلال رفته ای حزب دیموکراتیک درداخل افغانستان در حالت فقر و فشار سیاسی و اقتصادی ، افکارتندروان افراطی اسلامی یتیم شدند و بی نان ، کار و دسترخوان ، افسوس که بیدارنمی شوند ای وای حالا این حزب دیگر بشما متعلق ندارد و شمارا از آغوش مادروطن رانده است ، این حزب شهدآ و معلولین ، یتیمان و بیوه زنان ، معیوبین و قربانیان ناهنجاری های شما بیروی سیاسی و کمیته مرکزی عاصل وباطل و بت پرستان رفته از این دنیا نیست ، بس است عقده گشایی درونی ازنام این و آن رهبرفوت شده درزیرخاک ، بگذارید تا مردم و تاریخ ، نسل های بعدی بالای هریک ماوشما قضاوت نمایند ، کسی بخواهد یا نخواهد شهید داکتر نجیب الله در قلب های مردم وطن از جایگاه خاص برخوردار هستند و بدین ترتیب فقید ببرک کارمل ، شادروان نورمحمد تره کی و حتی حفیظ الله آمین ، سگ شان بالای رهبران تنظیم های هشتگانه و هفتگانه و پنهان و مخفی طالبان شرف دارند ، کورکورانه وسیله ای اهداف استخباراتی روسیه ، امریکا و متحدین منطقوی در رابطه به دورنمای اهداف ملی و استراتیژیک در عدم نقش ارزشمند کادرها و فعالین صادق و پاکیزه سرشت حرب شهیدان و قهرمانان وطن نگردید و بگذارید تا تاریخ و مردم درمورد هریک ما بخصوص رهبرا ما تشخیص و قضاوت نمایند.روح شهدای ملیونی مردم افغانستان شاد.با نثارحرمت و احترام
( لشکر ملیونی بیوه زنان ، یتیمان ، معلولین و معیوبین و فامیل شهدآ ح. د . خ یا حزب وطن )
سنجرغفاری فرانکفورت المان