عارف عرفان
عوامل وانگیزه های رخداد ششم جدی در افغانستان
چشم انداز ششم جدی،مداخله نظامی
اتحاد شوروی در افغانستان وسقوط رژیم حفیظ الله امین که تازه ترین صفحه را در
تاریخ خونبار سیاسی افغانستان گشود باید در آیینه ای همان زمان جستجو کرد و
استنتاج منطقی از آن حاصل نمود.
بایسته است تا انگیزه ها و ابعاد رخداد ششم جدی
۱۹۷۹
را در ابعاد داخلی،خارجی وحوزه بین المللی جستجو کرد وتبعات آنرا به تحلیل
گرفت.
برخی نگرش های معتبر وجود دارد که قتل وحذف حفیظ الله امین حتی قبل از رخداد
ششم جدی در برنامه های کرملین شامل شده بود و چنین تصمیم در سپتامبر
۱۹۷۹
در ملاقات برژنف رهبر شوروی وشادروان نورمحمد تره کی رییس جمهور افغانستان
اتخاذ شده بود،اما ضعف در تطبیق این سناریو اوضاع را معکوس ساخت ومنتج به قتل
نورمحمد تره کی شد.
به تداوم ۲۱
بار دعوت رهبران جناح خلق حزب دموکراتیک افغانستان اعزام لشکر نظامی اتحاد
جماهیر شوروی در کشور در واقع در ماه جون
۱۹۷۹
آغاز گردید وبخشی این نیرو ها در میدان های هوایی بگرام،کابل ودهدادی مزار شریف
استقرار یافته بودند،ما در آستانه رخداد ششم جدی بخش عمدهای قطعات اتحاد شوروی
وارد افغانستان گردید که یکی از مهمترین وقایع ومظهر بارز فضای جنگ سرد
وتقابل قدرت های بزرگ بود که دلایل مختلفی در عقب این اقدام وجود داشت. هکذا
میتوان این انگیزه ها را از منظر سیاسی، ایدئولوژیک و استراتژیک بررسی کرد.
برخی از این دلایل عبارتند از:
۱-
حفظ افغانستان و جلوگیری از
بیثباتی
کشورکه در آن زمان به عنوان یک کشور
همسایه برای شوروی اهمیت زیادی داشت. در دهه ۱۹۷۰،
حزب دموکراتیک خلق افغانستان قدرت سیاسی را بدست آورد ورژیم جمهوری دموکراتیک
افغانستان از حمایت گسترده اتحاد شوروی برخوردار بود.مداخلات گسترده وسازمان
یافته غرب،ارتجاع عرب،کشور های همسایه بویژه پاکستان ،ایران وچین واردوگاه
تروریسم جهانی همچنان اختلافات داخلی در حزب که توسط حفیظ الله امین مهندسی شده
بود،از جمله شورشهای گسترده علیه رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان پایه های
رژیم حاکم را متزلزل ساخته بود که باعث نگرانی شوروی شد.
در دیدگاه رهبران کرملین این ایده شکل
گرفت که بیثباتی افغانستان به سقوط رژیم منتهی شده وممکن است به گسترش شورشها
در جمهوریهای مسلماننشین شوروی ( آسیای میانه) منجر شود.
موج شورش های اسلام گرایان،که به حیث
نیرو های نیابتی غرب وپاکستان علیه رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان می جنگیدند
پیوسته گسترش می یابید و چون حادثه ای بزرگ هرات جغرافیایی افغانستان را در هم
می پیچید که دامنه این تهدید ها قلمرو کشور های آسیایی میانه را نیز تحت شعاع
قرار میداد که این خود زمینه ساز اتخاذ تصامیم قاطع از طرف رهبران کرملین در
خصوص اعزام نیرو به افغانستان شد.
دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا چند
سال قبل، دخالت اتحاد شوروی در افغانستان را توجیه نموده ودر کابینه ای انکشور
اظهار داشت:
“ ورود شوروی به خاک افغانستان یک
اقدام درست و برحق بوده و آنها این کار را به خاطر مقابله با تهدیدهای تروریستی
انجام دادند “
قابل یادها نیست که شورش های اسلام
گرایی تحت برنامه پاکستان علیه افغانستان بار نخست در زمان محمد داوود براه
انداخته شد وبرخی قیام ها توسط گروه های شورشی در پنجشیر،لغمان ...براه افتید.
۲-جلوگیری
از نفوذ ایالات متحده و غرب
در بحبوحه جنگ سرد، شوروی نگران بود که اگر رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان
سقوط کند، دولت جدید ممکن است به سمت آمریکا و کشورهای غربی متمایل شود.این امر
میتوانست به حضور نظامی و سیاسی آمریکا در منطقه منجر شود، چیزی که شوروی
نمیخواست آنرا در نزدیکی مرزهایش تحمل کند.
۳-استراتژی
ژئوپلیتیک و اهمیت جغرافیایی افغانستان
افغانستان موقعیت جغرافیایی بسیار استراتژیکی دارد و به عنوان یک پل میان
خاورمیانه، جنوب آسیا و آسیای مرکزی عمل میکند. شوروی امیدوار بود با حضور در
افغانستان، به نوعی نفوذ خود را در این مناطق گسترش دهد و یک مانع در برابر
پیشروی قدرتهای غربی ایجاد کند.
۴-
حمایت از رژیم جمهوری دموکراتیک
افغانستان و جلوگیری از سقوط آن
در دسامبر ۱۹۷۹،
وضعیت رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان بسیار شکننده بود.اتحاد شوروی به ویژه
پس از قتل شاد روان نورمحمد تره کی به این باور رسیده بود که حفیظ الله امین از
مدار مسکو خارج شده است ودر تعامل باغرب،پاکستان واحزاب اسلام گرا چون حزب
اسلامی افغانستان به رهبری حکمتیار،ممکن است زمینه های تعامل سیاسی بااین منابع
را تامین نموده به حیات سیاسی حزب دموکراتیک افغانستان پایان داده،جنبش چپ را
در افغانستان سرکوب نموده وبا یک چرخش دراماتیک تبعات سنگین وبزرگی را برای
نهضت چپ،افغانستان ودر نهایت کل منطقه تحمیل نماید .ازینرو سقوط رژیم امین در
دستور برنامه های مسکو قرار داده شد.
۵-
ایدئولوژی و تعهد بینالمللی
شوروی
شوروی خود را به عنوان رهبر جنبشهای
کمونیستی و سوسیالیستی جهان میدانست و تحت شعار انترناسیونالیستی معتقد بود
وظیفه دارد از حکومتهای کمونیستی وجنبش های چپ ودموکراتیک حمایت کند. دخالت در
افغانستان در راستای این ایدئولوژی و تلاش برای گسترش جنبش های انقلابی ورهای
بخش بود.
۶-نقش
ایالات متحده آمریکا درراستای کشانیدن لشکر اتحاد شوروی در افغانستان نهایت
برجسته بود.
بر قول بریژینسکی مشاور امنیت کاخ سفید،به خاطر تحریک اتحاد شوروی، آمریکا شش
ماه قبل از حضور نیروهای شوروی در افغانستان،توسط نیرو های نیابتی خود حضور
داشت.
بریژنسکی نقش سیا را در کشانیدن پایی ارتش اتحاد شوروی در افغانستان در اولویت
های کاری و برنامه ریزی شده «سیا» می پندارد.
به طور خلاصه، انگیزههای دخالت شوروی در افغانستان ترکیبی از ملاحظات امنیتی،
ایدئولوژیک و استراتژیک بود، مگرپیامدهای این تصمیم برای شوروی بسیار سنگین و
پرهزینه بود.
اما تبعات عدم مداخله شوروی در
افغانستان احتمالآ چه می بود؟
برای هر انسان آزاد اندیش ومیهندوست حضور سرباز بیگانه ودخالت کشور های خارجی
در میهن شان بویژه انگار که این حضور ومداخلات بدون خواست دولت ها وملت ها صورت
گیرد نهایت تلخ ودشوار است.
اما تاریخ گواه است که اعزام نیروهای شوروی در افغانستان به سلسله
۲۱
بار تقاضای رهبران "رژیم خلقی"در افغانستان صورت گرفت وقبل از ششم جدی این نیرو
ها به تقاضای رییس جمهور حفیظ الله امین وارد افغانستان شد،بویژه در میدان های
هوایی بگرام،خواجه رواش واطراف قصر تاجبیک دارالامان محل اقامت و کار رییس
جمهور مستقر شدند.
در آن ایام در اوج جنایت وقتل عام رژیم،سطح فرونبخش گرفتاری ها،مجموع کشور به
یک زندان بزرگ مبدل شده بود.وحشت ودهشت ،وموج اعدام هاسرتاپای جامعه را
فراگرفته بود.این وضعیت خود پیوسته بستر تغییر را فراهم ساخته بودونجات مردم از
شر دژخیم زمان به آرزوی همگانی مردم مبدل شده بود.حفیط الله امین با صراحت
اظهار می داشت که برای افغانستان فقط" دومیلیون نفوس" بکار است.یعنی ازحدو
۱۵
ملیون نفوس باید ۱۳
ملیون آن از دم ساطور امین عبور مینمودند.پس میتوان پنداشت که اعزام نیروهای
شوروی در افغانستان جان بسا انسان هارا که در میان دوپله ای از آسیاب وچرخه
گوشت اسلام گرایان وتروریستا ها ورژیم حاکم قرار گرفته بودند،در افغانستان نجات
داد وجنبش ترقیخواه ونوپایی افغانستان از یک دسیسه بزرگ جان سالم به در برد.بی
نیاز از گفتار است که به تعقیب سقوط رژیم امین، ده ها هزار زندانی نجات داده شد
ورهایی یافتند،دولت مردمی ومردم سالار افغانستان تحت رهبری فقید ببرک کارمل
شخصیت پاکنهاد،ملی ومردم دوست افغانستان در تاریخ کشور ایجاد گردید که دارای
سیستم های عالی ومدرن بود،ده ها هزار کادر ومتخصص را در عرصه های ملکی ونظامی
آموزش و پرورش داد وبا عظمت ترین ارتش مجرب وکار آزموده را ایجاد کرد.در رژیم
عدالت محور کارمل تساوی حقوق ومشارکت تمام ملیت هاومذاهب افغانستان در مدار
قدرت تجلی روشن داشت وبرای بار نخست نمایندگان اقلیت های ملی در بالا ترین سکوی
قدرت یعنی مقام صدارت راه یافتند.بر حکم شهادت تاریخ ومدارک مستند ،فقید ببرک
کارمل مخالف اعزام نیروهای شوروی در افغانستان بود.
باید اذعان داشت که طرح زعامت فقید ببرک کارمل از طرف رهبران جناح خلق که در
مسکو پناهنده شده بودند،چون اسد الله سروری،اسلم وطنجار وسید محمد گلابزوی نیز
به آدرس رهبران کرملین عنوان شده بود.انها به رهبران کرملین گفته بودند که برطق
فیصله نامه وحدت در سال ۱۹۷۷
،نور محمد تره کی فرد شماره اول وببرک کارمل فرد شماره دوم حزب قبول شده
بودند.حالا پس از کشته شدن تره کی،رهبری ببرک کارمل از مشروعیت لازم برخوردار
میباشد.
لازم به یاد آوری است که قبل از شش جدی روابط میان فقید ببرک کارمل ورهبران
طراز اول حزب کمونیست اتحاد شوروی خوب نبود،چنانچه رهبران کرملین توسط نامه های
رسمی از رهبری حزب و دولت چک سلواکی خواسته بودتا فقید ببرک کارمل را از انجام
فعالیت های سیاسی منع نمایند.اینکه کدام ضروریات فضای مناسبات را دگرگون ساخت
روشن است.پاسخ شخص فقید کارمل عبارت ازین است که شوروی ها ،وی سپر بلای خود
قرار دادند.
با توجه به تبانی حفیظ الله امین با پاکستان،غرب وگروه های اسلام گرا، هرگاه
رژیم امین سقوط داده نمی شد پیامد آن استقرار یک رژیم کاملا اسلام گرا
وتروریستی بود که سیمای واقعی اش را در افغانستان در دوره های متعدد به نمایش
گذاشت،چرخ تمدن را در کشور فلج نمودولاجرم افغانستان را وارد قرون وسطایی
ساخت.البته جریانات که بعداً در راستای سناریوی غرب در لیبا،مصر سوریه
...اتفاق افتاد.
کشور های غربی وبرخی روایتگران وابسته به غرب ومحافل ارتجاعی،اوج جنگ ها
وبحرانات سیاسی افغانستان را در دهه ای هشتاد ناشی از لشکر کشی اتحاد شوروی در
افغانستان می بینید در حالیکه قبل از حضور نظامی اتحاد شوروی،موج آتش فشان های
سیاسی و امنیتی افغانستان را فرا گرفته بود،کشور های غربی،چین ایران،پاکستان
وکشور های عربی در جنگ نیابتی افغانستان حضور داشتند ،بیش از
۲۰۰جبهه
منظم در برابر رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان بوجود آمده بودو نبرد های خونین
در افغانستان در جریان بود که دامنه آن تا چنداول وبالاحصار کابل گسترش یافته
بود.
این همه جریانات به مثابه حلقات زنجیر ،تصاویری را برانگیخت که باعث اعزام
نیروهای شوروی در افغانستان شد.
این بود برخی عوامل وانگیزه های اعزام ارتش سرخ ومداخله آن در افغانستان
با حرمت
عارف عرفان
لندن،دسامبر ۲۰۲۴