سراج ادیب
آیا تغییر نظم جهانی در راه است ؟
مقدمه:
اگربه اتفاقات اخیر نگاه کنیم که جنگ بین ارمنستان و اذربایجان رخ داد تا درگیریهای تمام ناشدنی درخاورمیانه تقریبآ ریشهء همه این جنگها یک چیزاست، رقابت بین دو بلوک قدرتمند.
در سالهای اخیر چهار کشور ( روسیه، چین ، کره شمالی و ایران ) همکاری و رفتارهای مشابه داشتند، ایالات متحده امریکا با دیدنهمکاری این چهار کشورآنرا به عنوان یک اتحادیه جدید و به اسم اکسیس - AXIS(محور) توصیف کرده است. این موضوع باعث شده تا امریکا به جنگ در جاه های مختلفی در گیر شود مثلآ در اوکراین علیه روسیه در تایوان علیه چین، در کره جنوبی علیه کره شمالی و در خاور میانه بخصوص با حمایت از اسرائیل در برابر ایران بجنگد، سوال بمیان می آید که :
- امریکا چرا در این همه جنگها مداخله میکند ؟ آیا از تغییر نظم نوین جهانی میترسد !
- چرا روسیه، ایران، چین و کره شمالی به طور مخفیانه باهم کار می کنند ؟ آیا تغییر نظم جهانی در راه است !
برای درک بهتر این موضوع از مقدمه به اصل موضوع بر می گردیم چنانچه درجنوری سال۲۰۲۴ موشکی به شهر کیف کشور اوکراین اثابت کرد، و در بررسی های اولیه درمحل حادثه حاکی از این بود که این موشک که گفته می شد توسط روسیه بخاک اوکراین فیر شده است بطرز عجیبی اصلآ به موشک های ساخت روسیه شباهت نداشت، این موشک فقط یکی از صد ها موشکی بود که روسیه در بزرگترین حمله هوایی خود در زمان شروع جنگ با اوکراین درعرض پنج روز در این کشور فیر کرده بود.
کارشناسان دولت ایالات متحده امریکا بعد از برسی دقیق تصاویری موشکهای فیر شده متوجه شدند که این موشکها بطور هولناکی شبیه به موشکهای ساخت کره شمالی هستند ، کارشناسان بعد از برسی بیشتر این موضوع، نتیجه شگفت آوری بدست آوردند، کره شمالی در طول جنگ روسیه با اوکراین از طریق قطار ۱۱۰۰۰ کانتینر پر از سلاح را به روسیه فرستاده بود.
این مشکل فقط این نبود روسیه همچنین در حمله به اوکراین دها یهپاد ساخت ایران و موشکهای کروز مجهز با موتور وجت ساخت چین استفاده کرد، دیده شدن این سلاح ها در اوکراین اتفاقی نبود ظاهرأ روسیه، چین کره شمالی و ایران باهم همکاری می کردند .
همان طور که در بالا اشاره شد امریکا رابطه این چهار کشور را با اسم AXIS یعنی ( محور ) توصیف کرده است حالا منظور از اکسیس چیست؟ در ریاضیات سیستم مختصات محور اکسیس نامگذاری می شود ولی در اینجا این کلمه اتحادی بین چهار کشور اشاره دارد که شبیه به محوری است که در جنگ جهانی دوم با امریکا متحدانش می جنگید.
چگونگی چهار کشوری که با هم متحد شدند؟
روسیه، ایران اسلامی، چین کمونیست و کره شمالیسوسیالیست در حالیکه این کشور ها حکومت های بسیار متفاوتی داشته ولی نقاط مشترکی هم دارند و باهم همکاری می کنند، بیشترازهمه این کشور ها دنبال منطقه نفوذ برای خود هستند .
الف : روسیه یک زمانی که بخشی از اتحاد جماهیرشوروی بود قسمت بزرگی از اروپایی شرقی و آسیای مرکزی را تحت کنترول داشت ولی بعد از فروپاشی شوروی خیلی از این کشور ها عضو نا تو و اتحادیه اروپا شدند . از زمان به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین در روسیه این کشور شروع به بی ثباتی و حتی اشغال بعضی از کشور های سابق اتحاد جماهیر شوروی کرده است.
ب : جمهوری اسلامی ایران هم از سال ۱۹۷۹ میلادی در تلاش است تا به قدرتمند ترین کشور منطقه تبدیل شود، این کشور علاوه بر اینکه میخواهد اسرائیل را کاملأ نا بود کند بلکه قصد سرنگونی و رژیم های پادشاهی طرفدار غرب را در جهان اسلام به ويژه کشور عربستان سعودی دارد، نمونه بارز این تنش ها زمانیست که ایران در حال جنگ با اسرائیل است در حالیکه عربستان سعودی با اسرائیل پیمان دفاعی مشترک امضا می کند این سالهاست که در آمد های نفتی خود را به تقویت نیروی های شبه نظامی اختصاص داده است و با هدف ایجاد قدرت بازدارندگی هزاران موشک و پهپاد انبار کرده است.
ج : کره شمالی هم مشابه است اولین رهبر کره شمالی در دهه ۱۹۵۰ بعد از جنگ کره به قدرت رسید و از آن زمان تا به امروز این کشور ارتش بزرگ و ذرات خانه ای از سلاح های هسته ای ایجاد کرده است، رهبر کره شمالی از این قدرت نظامی برای تهدید کره جنوبی استفاده می کرد نواسه او (کیم جون اون) هم در حال ادامه این سیاست است. هدف کره شمالی این است که شبه جزیره کره را دو باره تحت کنترول خود متحد کند.
د : از طرف دیگر چین از دهه ۱۹۴۰ به دنبال اشغال تایوان است، چین حکومت کمونیستی توانست در مدت زمان کوتاه به سرعت پیشرفت کند و به یک قدرت اقتصادی و نظامی بزرگ تبدیل شود، این کشور با استفاده از رهبرد های خاصی که دارد یک ارتش قدرتمند به وجود آورد به سلاح های هستوی ای دست یافت و در زمینه فناوری و صنعت نیز تبدیل به یکی از پیشرفته ترین کشورهایدنیا شد، چون بخاطر داشتن جمعیت زیاد در سطح بین المللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل به قدرت سیاسی قابل توجهی دست یافته است، چین به دنبال این همه پیشرفت هدفی فراتر از تایوان دارد و قصد دارد در کل جنوب شرقی آسیا نفوذ گسترده ای بکند.
از آنچه گفته شد به چهار کشور ( ایران، کره شمالی، چین و روسیه ) نگاه کنیم متوجه می شویم که اهداف و رویکرد های این کشور ها مشابه است، ولی نکته مشترک دیگری هم بین این چهار کشور وجود دارد آن این است که امریکا با آنها دشمنی دارد و در تلاش برای گرفتن پیشرفت راه آنهاست، به همین خاطر امریکا سالهاست که متحدان خود را مسلح می کند و از گسترش نفوذ این کشور ها ممانعت به عمل می آورد، طبیعتأ این کشور ها هم از امریکا خوششان نمی آید.
در این دشمنی امریکا علاوه بر برتری نظامی از نظر اقتصادی هم برتری قابل توجهی دارد در ده سال اخیر امریکا از تحریم های اقتصادی به عنوان یک ابزار قرتمند علیه این چهار کشور استفاده کرده است، امریکا از این تحریم ها به عنوان ابزاری برای مقابله با اقدامات کشور های دیکر استفاده می کند. امریکا با تحریم کشور ها و جلو گیری از تجارت دیگر کشور ها با آنها قصد دارد این کشور ها را ضعیف و منزوی کند، گاهی اوقات امریکا تجارتبادشمنان خود را کاملأ ممنوع می کند و گاهی هم با استفاده از نفوذ خود در سطح جهانی از متحدان خود یا حتی سازمان ملل متحد می خواهد که تجارت با آن کشور متوقف شود، توقف تجارت باعث می شود که کشور مورد تحریم نتواند به کالا ها و خدمات مورد نیاز خود دسترسی پیدا کند، یک نمونه روشن برای این موضوع تحریم هایی است که پس از حمله روسیه به اوکراین علیه روسیه اعمال شد اما اگر نگاهی به گدشته بیندازیم می توانیم نمونه بسیار شدیدتر این تحریم ها را در کره شمالی ببینیم، ایالات متحده امریکا در گذشته برای اینکه کره شمالی را به خاطر برنامه هسته ای این کشور تنبیه کند تحریم های بسیار شدیدی علیه این کشور اعمال کرد این تحریم ها باعث کمبود شدید انرژی فناوری و غذا در کره شمالی شد و در نهایت منجر به مرک تعداد زیادی از مردم و فروپاشی اقتصادی این کشورشد.
کشور ایران سالهاست که توسط امریکا تحریم های مختلفی شده است ایران نمی تواند نفت خود را بفروشد و با مشکلات مالی شدیدی مواجه است در نتیجه توانایی خرید سلاح های پیشرفته ای که برای تبدیل شدن به قدرت بر تر منطقه نیاز دارد را نخواهد داشت در واقع یکی از دلایل همکاری این ها با یکدیگر تحریم های اعمال شده علیه آنها بود، این چهار کشور از مدتها پیش روابط تجاری گسترده ای با هم داشتند مانند ایران که مدتها بود از کره شمالی موشک می خرید و در عوض کره شمالی نفت ایران را می خرید در این بین چین هم یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران بودکشور چین سالهاست با کره شمالی علی الرغم اینکه یک متحد مشکل ساز ولی مفید است تجارت گسترده ای دارد، روسیه قبل از این هم با همه این کشور ها روابط قوی و نزدیک داشت ولی حمله روسیه به اوکراین باعث بالا رفتن سطحی روابط شد روسیه در جنگ با اوکراین مقدار سلاح مهمات و تجهیزات نظامی خود را از دست داد تحریم هایی که امریکا و متحدانش علیه روسیه اعمال کردند امکان جایگزینی این تجهیزات برای روسیه را خیلی سخت کرد، همچنین بسیاری از کشور های غربی دیگر از روسیه نفت نخریدند که این امر هم باعث بوجود آمدن مشکلات جدی اقتصادی برای این کشورشد.
روسیه در این شرایط به کمک بیشتری نیاز داشت ولی خیلی از کشور ها تمایلی برای کمک به روسیه از خود نشان ندادند، اما این سه کشور یعنی ایران،کره شمالی وچین هر کدام نقش مهمی در اتحاد با روسیه دارند. کره شمالی علاوه بر فرستادن نیرو میلیونها عدد گلوله و موشک به روسیه فرستاد، ایران هم موشک و پهپاد به روسیه می دهد ، ولی در مقابل چه چیزی به دست می آورند، شاید کره شمالی معلوم باشد ولی کشور ایران خودش نفت دارد، پس چرا با روسیه همکاری می کند ؟ جواب این سوال ساده است، بلی « پول» روسیه در سالهای اخیر تبدیل به بزرگترین سرمایه گذار خارجی در ایران شده است همچنین روسیه که پس از حمله به اوکراین با حمایت متحدانش توانسته است وضعیت خود را بهبود ببخشد در حال حاضر به ایران هواپیما های جنگنده هلیکوپتر های تهاجمی سیستم های پدافند هوايي اس۴۰۰ و بعضی سلاح های پیشرفته دیگر را می فروشد، این سلاح ها در جنگ ایران با اسرائیل نقش بسیار مهمی باز می کنند.
کره شمالی که یک کشور بسته است در قبال موشکهای که به روسیه می دهد از این کشور غذا انرژی و فناوری های نظامی وارد می کند . این داد و ستدها به نفع همه این کشور ها بوده است پاه برجا ماندن روسیه با وجود همه تحریم ها گواهی بر این موضوع است، البته کمک های کره شمالی و ایران به روسیه در جنگ اوکراین در مقایسه با حمایتهای چین بسیار ناچیز است.
چین با داشتن جمعیت یک و نیم میلیارد نفری نفت بسیار زیادی از روسیه خریداری می کند، روسیه با فروش همین نفت به چین خزانه خود را پر از پول می کند. درواقع روسیه از سال قبل بزرگترین تامین کننده نفت چین تبدیل شد در سال ۲۰۲۳ حجم تجارت بین این دو کشور به بیش از ۲۴۰ میلیارد دالر رسید که در نوع خود یک رکورد جدید بود، بدین ترتیب چین تبدیل به بزرگترین شریک تجاری روسیه شد، علاوه بر این چین کلاهایی مثل تجهیزات ناوبری، قطعات رادیویی، قطعات هواپیما، نرم افزار، پهپاد و سایر محصولات تجاری که کاربرد های نظامی هم دارند به روسیه می فروشد در حالی که اینطور بهنظر می آید که چین بطور مستقیم به روسیه کمک نظامی نمی کند ولی در واقع میلیونها محصول که قابلیت استفاده در امور نظامی دارند را به روسیه می فرستد روسیه هم در مقابل زیر دریایی های پیشرفته و سیستم های دفاع هوایی اس ۴۰۰ به چین می فروشد.
چین برای مواجهه با تنش های فزاینده با امریکا بر سر تایوان به این تجهیزات نیاز دارد، برو کراسی پیچیده ای بر روابط چین با کره شمالی و ایران حاکم می باشد، چین در تلاش است تا قدرتمند تر شود و امریکا هم برای کنترول چین در حال بهره گرفتن از یک ائتلاف گسترده تر است، چین هم در عوض با حمایت از کره شمالی ایران و روسیه از این کشور ها به عنوان ابزار فشار استفاده می کند، این کار هم به چین این امکان را می دهد تا به امریکا بگوید در صورت حمله این کشور تنها نخواهد بود.
چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای جلوگیری از تصویب قطعنامه علیه این چند کشور از حق ویتوی خود استفاده می کند به عنوان مثال چین اخیرأ از تصویب تحریم های جدید علیه کره شمالی جلوگیری کرد، روسیه، ایران، کره شمالی وچین با تأمین نیاز های همدیگر و دور زدن تحریم ها ادامه حیات می دهند با استفاده از اصل برد برد تلاش می کنند تا نفوذ خود را گسترش دهند ولی هدف اصلی این است که اتحاد تنها تنازع برای بقا نیست بلکه چیزی فراتر از آن است در اصل هدف اصلی چیست ؟ هدف از بین بردن نظم جهانیست که به رهبری امریکا است ، بلی هدف نهایی این اتحاد به وجود آوردن یک نظم جهانی جدید و جایگزین شدن نظم جهانی فعلیست به همین خاطر آنها از اصل« دشمن دشمن من، دوست من است » پیروی می کنند.
در مرحله اول آنها قصد دارند تا یک نظم چند قطبی بوجود بیاورند و همگی در برابر سلطه امریکا مقاومت کنند، چون امریکا بخاطر داشتن اقتصاد قوی و قدرت نظامی غالب حضور گسترده در همهء جای دنیا و حضور در ناتو به قدری قوی است که هیچ کشوری در دنیا به تنهایی نمی تواند این کشور را شکست دهد.
همانطوریکه گفته شد اگر به اتفاقات اخیر نگاه کنیم به جنگ بین ارمنستان و اذربایجانتا درگیری های تمام نشدنی در خاور میانه تقریبأ ریشه همه این جنگها یک چیز است رقابت بین دو بلوک قدرتمند ( روسیه، چین، کره شمالی و ایران ) در یکطرف و( امریکا با متحدانش ) درطرف دیگر در جبهه های مختلف باهم درگیر هستند. این موضوع باعث شده تا امریکا مجبور به جنگ در جاهای مختلفی شود مثلأ در اوکراین علیه روسیه، در تایوان علیه چین، در کره جنوبی علیه کره شمالی و در خاورمیانه به خصوص با حمایت از اسرائیل در برابر ایران بجنگد به همین خاطر قدرت و تمرکز امریکا در جبهه های مختلف تقسیم شده است.
کارشناسان به ويژه کارشناسان کشور روسیه اعتقاد دارند که این اتحاد از یک سیاست مشخص پیروی می کند بعد از تمام شدن جنگ سرد امریکا به مدت چندین دهه حاکم مطلق دنیا بوده است و بخصوص ولادیمیر پوتین قصد درهم شکستن این سلطه را دارد، استراتژی او این است که امریکا را مجبور کند تا سرمایه گذاری های سنگینی را برای دفاع از کشور های مثل اوکراین، اسرائیل، تایوان و کره جنوبی انجام دهد. اگر روسیه در جنگ با اوکراین پیروز شود که احتمال حمله ناگهانی در زمان مناسب وجود دارد این پیروزی می تواند باعث شروع دوره ای شود که نشان دهد امریکا شکست نا پذیر نیست تا بقیه کشورهایی که از امریکا می ترسند جسورتر عمل کنند.
روسیه علاوه بر اوکراین حمله اخیر حماس به اسرائیل را هم به عنوان اولین گام از یک طرح بزرگتر در نظر می گیرد چون حمله گروه حماس به اسرائیل بزرگترین حمله ای است که از سال۱۹۷۳ به این کشور شده است همچنین معلوم بود که اسرائیل به این حمله پاسخ خواهد داد و هزاران غیر نظامی را در کرانه باختری کشتار جمعی خواهد کرد، امریکا هم به اسرائیل در این جنگ کمک های نظامی قابل توجهی کرد و این کمکها همچنان ادامه دارد.
اسرائیل بعد از درگیری با حماس اینبار با حزب الله در لبنان درگیر شده است و احتمالأ این جنگ در سوریه نیز کشیده می شود، بمباران دمشق توسط اسرائیل تاییدی براین موضوع است ولی سوریه هرچه بیشتر درگیر جنگ با اسرائیل شود هزینه های نظامی اسرائیل هم افزایش پیدا خواهد کرد، اسرائیل با داشتن ۹ میلیون نفر جمعیت با حمایت امریکا قادر به جنگ در جبهه های مختلف است، این به معنی تضعیف امریکا نیز می باشد و همه این ها ظاهرأ بخشی از یک طرح بزرگ است .
اگر امریکا به اندازهء کافی ضعیف شود دیگر به عنوان یک قدرت شکست ناپذیر در دنیا مطرح نخواهد بود، این اتحاد بدترین سناریوی ممکن برای کشور ابر قدرت است، هدف از این اتحاد این است که اول امریکا را ضعیف نشان دهد و بعد کشور هایی که تا به حال حامی امریکا بودند بخصوص کشور هایی که بیطرف هستند را با خود همراه کند، این روند در حال حاضر شروع شده است، بهترین مثال برای این موضوع اجلاس اخیر بریکس در شهر کازان روسیه است.
بریکس در آغاز از دو کشور چین و روسیه تشکیل شده بود و بعد تعداد آنها افزایش یافت این گروه که در ابتدا، ۴ عضو داشت در سال ۲۰۱۰ بعد از پیوستن افریقای جنوبی صاحب ۵ عضو شد ولی نکته جالب اینجاست که بعد از ۱۴ سال بطور ناگهانی۴ عضو جدید به این گروه پیوستند که تعداد آنها تقریبأ دو برابر شده است. ( مصر، ایتوپی، امارات متحده عربی و ایران) در گرد همایی اخیر به وجود آوردن یک واحد پولی مشترکمستقل از دالر در بین کشور های عضو که هنوز به نقطه بحرانی رقابت بین نظام جهانی فعلی و نظام جهانی جدید فاصله زیادی دارد وضعیتی که اکنون است نشان دهنده این است که طرح بزرگ این محور هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارد این محور هنوز قادر به ایجاد نیروی کافی برای مقابله جدی با امریکا نیست و ایجاد نظام جهانی جایگزین به این زودی ها اتفاق نمی افتد!چون کشور های عضو این اتحاد هنوز به کشور های دیگری وابستگی دارد.
چین برای اینکه بتواند نیاز های جمعیت زیاد خود را تامین کند نیازمند در آمد زیادیست متاسفانه کشور های عضو این اتحادیه به تنهایی قادر به برآورده کردن نیاز های جمعیت چین نیستند چون بزرگترین مشتریان چین امریکا و اروپا هستند، چین در سال گذشته ۷۶۰ میلیارد دالر به امریکا و ۶۹۰ میلیارد دالر به اروپا تجارت کرده است حجم تجارت چین با امریکا و اروپا ۶ برابر بیشتر از مجموع تجارت آن با ایران کره شمالی و روسیه است بنابر این چین یا باید جمعیت خود را کم کند و یا اینکه کشور های اروپایی را از امریکا جدا کند و عضو این اتحادیه بکند که این کار، کار بسیار سختیست .
ایالات متحده امریکا رهبر نظم جهانی فعلیست ولی در نظم جهانی جدید چه کسی رهبر خواهد بود می گویند « دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد» در اینجا چهار پادشاه در یک اقلیم وجود دارند هرچند این چهار کشور ظاهرأ درحال حاضر باهم همکاری میکنند ولی هرکدام از آنها صاحب دیدگاه های متفاوتی هستند.
چین یک کشور کمونیستی تک حزبیست که همه قدرت سیاسی کشور در دست یک حزب است، کره شمالی سوسیالیستی تک حزبی است که بر پایه سیاست خود کفایی و استقلال بنا شده است،ایران یک حکومت مذهبی که توسط رهبران مذهبی و قوانین اسلامی اداره می شود، روسیه هم یک حکومت متمرکز است که انتخابات برگزار می کند ولی قدرت در دستان ولادیمیر پوتین است .
سوال این است که کدام یک از این چهارکشور رهبر این اتحادیه خواهد بود درست است که چهار کشور با همدیگر توافق نامه هایی امضا می کنند اما نتیجه این کار چیست اینکه آنها فقط قادر به اعمال فشار قابل توجهی بر امریکا هستند تا از متحدان خود مثل تایوان، کره جنوبی، اسرائیل و اوکراین حمایت کنند این هم یک نتیجه مهم و بزرگ است ولی آیا کافیست. واقعیت این است که فقط قدرت نظامی نمی توان امریکا و متحدانش را شکست داد، البته انجام این کار بسیار سخت است ولی همانطور که می دانید اتل دیگری هم وجود دارند، امریکا به عنوان یک ابر قدرت علاوه بر اینکه در برابر کشور های متحد خود از اهرم های فشار استفاده می کند در برابر همه کشور های دنیا هم اهرم های فشار بسیار قدرتمندی دارد.
چه کسی می داند وقتی نظم نوین جهانی شکل بگیرد زمان و آینده بما چه چیز هایی را نشان می دهد؟ لذا یک چیز را خوب می دانم نظم جهانی که در حال حاضر در آن زندگی می کنیم بر گرفته از نظریه هایی از وینستون چرچیل و زیگموند فروید است. انسان می گوید آزاد است و حق انتخاب دارد ولی در هر گامی که بر می دارد، رد پای وجود دارد در اصل انسان مثل موشی است که در چرخ به دور خودش می چرخد. داستان آزادی یک نمایش دروغین است و درواقع به افراد دیگری به اراده درونی انسان جهت می دهند، انسان فکر می کنند که این خودش است که تصمیم می گیرد ولی در واقع یک گروهی خاص پشت پرده وجود دارد که همه چیز را تعیین می کند آنها با رشته های نامرئی روح انسانها را تسخیر می کنند و یک سیستم تحمیلی یعنی بردگی خاموش را بر انسانها تحمیل می کنند ، چیزی که انسان فکر می کند اراده اوست در واقع یک آزادی محدود شده است، انسان فکر می کند این اوست که دنیا را به لرزه در می آورد در حالیکه تمام قدرتدر دستان نا مرئی است، او آنها را نمی شناسد و عدالت مقدس با هراس گم می شود و با گذشت زمان آرام آرام خاموش می گردد/
تحریریافته توسط سراج ادیب از(جبهه اسرار) با یاداشتهای شخصی