تاجیکان و فشار و تهدید پان‌ترکیسم

سهراب بدخشانی

پژوهشگر تاجیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

استراتژی ایالات متحده برای مهار چین و روسیه در آسیای مرکزی، استفاده از «پان‌ترکیسم» است که کم‌هزینه‌ترین روش به نظر می‌رسد، زیرا ترکیه و کشورهای ترک‌تبار منطقه از لحاظ ذهنی و سازمانی برای این روند آمادگی دارند. اخیراً وزارت علوم ترکیه اعلام کرده که نام «آسیای مرکزی» در کتاب‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها به «ترکستان» تغییر خواهد یافت. هم‌زمان، فعالان پان‌ترک در قرقیزستان، ازبکستان و قزاقستان با ایجاد گروه‌های فیسبوکی به تبلیغ تغییر نام منطقه به «ترکستان» پرداخته‌اند و از دولت‌های خود می‌خواهند که این تغییر را هرچه زودتر عملی کنند. در این میان، نظر تاجیکستان و تاجیکان به‌عنوان اقلیتی ملی و زبانی برای آن‌ها اهمیتی ندارد. این گروه‌ها هدف از تغییر نام را مبارزه با ارزش‌های دوران استعمار شوروی و بازگشت به نام اصلی منطقه می‌دانند، اما در عین حال از استفاده از نام‌های باستانی و شناخته‌شده‌ای مانند «توران»، «سغدیانه»، «سغد»، «باختر»، «خراسان» و «ماوراءالنهر» خودداری می‌کنند.

ترک‌تباران منطقه مسیر خود را برگزیده‌اند و در حال پیشبرد آن هستند. در سوی دیگر، پشتون‌ها در افغانستان نیز حقوق سایر ملت‌ها را نادیده گرفته و سیاست «افغان‌سازی» و «پشتونیزه» کردن را با استفاده از نام اسلام پیش می‌برند. در این وضعیت، سرنوشت بومیان این سرزمین، یعنی وارثان باختریان، سکاها و سغدیان که پارسی‌زبانان و تاجیکان منطقه خراسان بزرگ هستند، نامعلوم و نگران‌کننده است. حتی در میان دانشمندان، روشنفکران و مخالفان سیاسی نیز بحث جامع و روشنی درباره آینده تاجیکان و زبان پارسی وجود ندارد. تاجیکان و پارسی‌گویان منطقه تحت فشار و تهدید پان‌ترکیسم، پان‌افغانیزم، کمونیسم چین و روسیه پوتین قرار دارند و در آستانه نابودی و خاموشی فرهنگی هستند.

راه‌حل‌های ممکن

برای پاسخ به این چالش، باید پرسید آیا تاجیکان و پارسی‌گویان افغانستان، ازبکستان و تاجیکستان باید به‌طور مستقل به فکر ساختن آینده خود باشند، یا اینکه نیازمند یک استراتژی و همکاری مشترک هستند تا به سرنوشت فرهنگ‌های نابودشده دچار نشوند؟ در صورت اتحاد، چه ایدئولوژی یا محوری باید اساس این همگرایی قرار گیرد و کدام کشور یا نهاد می‌تواند بانی و حامی این روند احیا و بازسازی باشد؟

گزینه‌های پیش رو

راه‌های گوناگونی برای حفظ و نجات یک ملت و زبان وجود دارد و تجربه‌های تاریخی ملت‌های دیگر نیز نشان می‌دهد که اقدامات مشخصی می‌تواند برای بقا و تقویت فرهنگی مؤثر باشد:

۱. بنیان‌گذاری گفتمان‌های فرامرزی مستقل:

طرح موضوعاتی چون حقوق فرهنگی و زبانی باید از سوی روشنفکران، نویسندگان و اتاق‌های فکر مستقل مطرح شود، نه از طریق احزاب سیاسی که محدود به مرزهای جغرافیایی و ملاحظات دیپلماتیک هستند. احزاب سیاسی معمولاً در جستجوی هم‌پیمانان داخلی و بین‌المللی‌اند و تمایلی به مطرح‌کردن مباحث کلان فرامرزی ندارند. این در حالی است که ایجاد چنین گفتمان‌هایی می‌تواند در بلندمدت حامیان خود را بیابد و به یک حرکت تأثیرگذار تبدیل شود.

۲. تشکیل نهادهای مستقل فرهنگی و علمی:

تأسیس مراکز علمی، فرهنگی و آکادمیک با تمرکز بر زبان و فرهنگ پارسی، مانند آکادمی فیلم، ادبیات و علوم انسانی برای تولید محتوای فرهنگی به زبان‌های پارسی مختلف (ایرانی، تاجیکی، دری و …) می‌تواند به ترویج و حفظ زبان کمک کند. این نهادها باید مستقل از دولت‌ها و سازمان‌های سیاسی باشند و بر تولید محتوا و آثار فرهنگی مشترک تمرکز کنند.

3.توسعه صنایع فرهنگی و آموزشی به زبان پارسی:

صنایع فرهنگی همچون تولید فیلم، کارتون، ادبیات و کتاب‌های آموزشی باید به‌طور جدی تقویت شود. ایجاد برنامه‌های تلویزیونی، شبکه‌های رادیویی و پلتفرم‌های دیجیتال مخصوص پارسی‌زبانان می‌تواند به ترویج زبان و فرهنگ کمک کند. استفاده از فن‌آوری‌های نوین مثل هوش مصنوعی برای توسعه برنامه‌های آموزش زبان و فرهنگ نیز می‌تواند در افزایش جذابیت و دسترسی به زبان پارسی مؤثر باشد.

4.تلاش برای جلب حمایت بین‌المللی:

کشورهای غربی و حتی چین و روسیه را می‌توان متقاعد کرد که حمایت از همگرایی فرهنگی پارسی‌زبانان، به ویژه در کشورهای افغانستان، ایران و تاجیکستان، می‌تواند به‌عنوان یک راهبرد برای کاهش نفوذ سیاسی و فرهنگی پان‌ترکیسم و سیاست‌های افراطی مذهبی عمل کند. برای مثال، ایجاد یک شبکه ماهواره‌ای بین‌المللی برای پارسی‌زبانان و گسترش محتوای دیجیتال و رسانه‌ای می‌تواند به گسترش زبان و تفکر دموکراتیک در منطقه کمک کند.

5.تقویت همکاری‌های فرهنگی بین‌المللی:

اتحاد با کشورهایی که به فرهنگ و زبان پارسی نزدیک هستند و ایجاد انجمن‌های همکاری فرهنگی بین‌المللی می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای تبادل فرهنگی فراهم کند. این اتحادها می‌توانند شامل همکاری‌های آموزشی، انتشار آثار ادبی و علمی، و برگزاری کنفرانس‌ها و جشنواره‌های فرهنگی باشند.

6.ایجاد سازمان‌های غیردولتی پارسی‌زبان:

تأسیس سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی پارسی‌زبان که مستقل از دولت‌ها و سیاست‌های خارجی باشند، می‌تواند به عنوان محور هماهنگی و برنامه‌ریزی برای حفظ و توسعه زبان و فرهنگ پارسی عمل کند. این سازمان‌ها می‌توانند برنامه‌های مختلفی برای حمایت از آموزش، پژوهش و ترویج فرهنگی در سراسر منطقه خراسان بزرگ داشته باشند.

7.ایجاد یک بنیاد مالی برای حمایت از پروژه‌های فرهنگی و زبانی:

ایجاد یک بنیاد مالی مستقل که از طریق کمک‌های خیریه، حمایت‌های مردمی و مشارکت بخش خصوصی تأمین می‌شود، می‌تواند به تأمین مالی پروژه‌های فرهنگی، انتشاراتی و علمی کمک کند. این بنیاد می‌تواند از پروژه‌های نوآورانه در زمینه هوش مصنوعی، تولید محتوای دیجیتال و آموزشی حمایت کند.

نتیجه‌گیری

حفظ زبان و هویت فرهنگی پارسی برای تاجیکان و پارسی‌زبانان منطقه نه‌تنها یک هدف فرهنگی، بلکه ضرورتی برای بقا است. تجارب تاریخی نشان می‌دهد که تلاش‌هایی همچون آن‌چه رودکی و فردوسی در گذشته انجام دادند، می‌تواند زبان را به نسل‌های بعد منتقل کند. اگر این تلاش‌ها با به‌کارگیری فن‌آوری‌های نوین، توسعه صنایع فرهنگی و ایجاد نهادهای مستقل همراه شود، زبان و فرهنگ پارسی می‌تواند نه‌تنها حفظ شود، بلکه در جهان مدرن نقش موثری ایفا کند. مشکلات امروز بزرگ‌تر از چالش‌های دوران رودکی و فردوسی نیست؛ آن‌ها توانستند زبان را به ما برسانند، و حالا نوبت ما است که با استفاده از ابزارهای مدرن و هم‌افزایی، زبان پارسی را به‌عنوان یکی از ارزش‌های اصلی فرهنگی‌مان حفظ و گسترش دهیم.

 

 

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت