دکتر حمیدالله مفید

 

دین وسیاست

 

در این پسین روز ها دیدگاه های در رسانه های همگانی  پایین وبالا می گردد، که در آن برخی نویسندگان افغانستانی و ایرانی  با آرایه جُستار های دینی این باور را که دین وسیاست با هم آمیخته اند و دین بدون سیاست و سیاست بدون دین ناممکن است به نشر رسانیده اند.

به این منظور در پی آن شدم تا کوتاه نگرشی بر تاریخ ادیان و آمیخته گی آنها با سیاست جستاری را پی افگنم ، شاید ، بتوان به این پرسش پیچیده تاریخ پاسخ درخور مناسب آرایه کرد.

نخست کوتاه شناسه از دین واز سیاست:

شناسه وریشه شناسی دین Din: به معنی کیش،روش باور،  این واژه در زبان اوستایی     به گونه daenä بود(۱) در زبان پهلوی با یک فرگشت کوتاه به گونهden  گردید در پازند din  و dinik  شد (۲) در زبان ارمنی din شده است ودر زبان فارسی هم به گونه دین باقی مانده است ، این واژه از طریق رهبران مذهبی به زبان عربی ره گشوده است و به گونه دین و جمع آن ادیان شده است . چنانی که این واژه در قران نزدیک به ۱۰۱ بار  ودر سه معنی به کار رفته است ، به معنی آیین ، به معنی شریعت و به معنی جزا وپاداش می باشد. (۳).

تعریف دین : برای دین نزدیک به ده شناسه یا تعریف داده شده است که به منظور روشن شدن آن یک تعریف از پژوهشگران اسلامی و یک شناسه یا تعریف از پژوهشگران غیر مسلمان بسنده می شود:

دین:  عبارت است از مجموع عقاید ، اخلاق ، قوانین و مقرراتی که به منظور پرورش انسان ها وضع شده است ، گاهی همه این مجموعه حق و گاهی باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل اند  .(۴)

یا دین عبارت است از مجموعه باور ها ، اعمال ، شعایر و نهاد ها که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کرده اند . و یا دین همان اخلاق است که احساس و عاطفه به آن تعالی ، گرما و روشنی بخشیده است (۵).

شناسه و تعریف سیاست : Political science  یک دانش یا فرگشت اجتماعی است که به نظام های حکمرانی و تجزیه وتحلیل فعالیت های دولت ها بر بنیاد افکار سیاسی و قانون اساسی مرتبط به رفتار سیاسی سر وکار دارد ، ارسطو این علم را به عنوان مطالعه دولت شناسایی کرده است و آن را مادر علوم می داند. (۶)

ریشه شناسی واژه سیاست : واژه السیاسیه ،اصل این واژه نیز اوستایی است  که به گونه ای   Sästü بود که به معنی بریدن ، و تکه کردن است و در واژه گفتاری مردم کابل به گونه ساتور تا  ایدون کاربرد دارد.  کسی که این روش را به کار می برد ، آن را ساستار Sästar  می کفتند در زبان پهلوی به گونه ساس ستم کردن شده است ، این واژه از زبان پهلوی به زبان عربی رفته و به گونه السیاسه و آلسیاسیه ساخته شده است و معنی آن نیز به  توبیخ کردن و ازار دادن   به مرور زمان   تغییر خورد ه است ودر معجم المعانی  در مورد سیاست چنین آمده است : السیاسه مصدر اخذ من ساس  و هو السیاسیه تولی امور و تسیر اعمالها الداخلیه و خارجیه و تدویر شئونها .

 معنی : سیاست مصدر و ریشه آن از ساس به معنی سیر گرفته شده و آن سازماندهی امور  وسیر دادن کارکرد های داخلی و خارجی و برپایی امور می باشد (۷). 

تاریخ بیهقی در این باره  چنین روایت می کند:

(( الحکایه فی معنی سیاسه من الامیر عادل سبکتگین رحمه الله علیه … وسیاست که به وقت کنند که اگر نکنند راست نیاید … و از چنین سیاست باشد که جهانی را ضبط توان کرد )).(۸).

تعریف یا شناسه سیاست : واژه politic ریشه در زبان یونانی دارد ، که به معنی سازماندهی امور شهر می باشد این واژه در زبان عربی و فارسی به گونه سیاست به کار می رود یک مفهوم گسترده و پیچیده است که به شیوه ها  وروش های اشاره دارد که افراد و گروه های برای مدیریت و تنظیم امور جامعه ، کشور یا سازمان ها از طریق اتخاذ تصمیمات و تدابیر و برنامه ریزی مشخص از آن استفاده می کنند. سیاست در معنای گسترده ترنقش مهمی در تشکیل جامعه ودولت و حکومت دارد و ممکن است به موارد مختلفی اشاره کند (۹).

نگاهی تاریخی به نقش سیاست و دین در جوامع بشری :

نخست سیاست و دین در پیشین زمانه ها : دولت های اگپتی ، اکدی و سومری پیشینه ترین دولت های جهان اند ، در این دولت ها دین تازه پا گرفته بود،

نخستین قانونی که دولت مردم یا شهروندان را مکلف به اجری آن نمود  قانون حمورابی  نخستین سند شناخته شده بشری بود که یک فرمانروا به آگهی عمومی یک مجموعه کامل قوانین برای شهروندان خود وضع می کند . حمورابی ( از ۱۸۱۰ تا ۱۷۵۰ پیشاترسایی یا قبل از میلاد ) ششمین پادشاه اولین سلسله شاهان کشور قدیم بابل بود  که در این قانون شامل حقوق و روابط افراد با یکدیگر با تکیه بر عوامل مهم اقتصادی در آن دوران  استوار و پیریزی گردید  ، حمورابی گفته بود که لوح قانون های او از جانب مردوخ ( خدای بابلی ) بر او وحی یا نازل شده است .

در حقیقت این نخستین سند و نخستین قانون بود که بنیاد آن بر شریعت مردوخی یا دین مردوخی پی ریزی شده بود و دین وسیاست یکی بود.در این قوانین تنها به چند ماده آن بسنده می شود :

بر طبق مفاد حقوق کیفری حمورابی اگر کسی را به قتل متهم می کردید ، مگر از اثبات آن عاجز می ماندید خود شما باید به قتل می رسیدید.

اگر شخصی چیزی را ازمعبد مردوخ یا دربار بدزدد هم دزد و هم دریافت کننده جنس محکوم به مرگ بودند. اگر زنی با مرد دیگری رابطه داشته باشد  باید هردو با تناب بسته شده در آب انداحته شوند . یا اگر مردی به همسر باکره کسی را که هنوز در خانه پدرش زندگی می کند دست درازی کند ، مرد به مجازات مرگ می رسد.  و دیگر قوانین

پس به روشنی دیده می شود ، که در آن زمان ها دین وسیاست یکی بود و امور جامعه بر بنیاد قانون مردوخی بابلی به پیش برده می شد. (۱۰) . چنانی که امروز نیز در افغانستان تحت حاکمیت طالبان قوانین مجازات بر بنیاد شریعت اسلام مجازات دست بریدن ، اعدام ، سنگسار و غیره پیش برده می شود.

دین یهودیت وسیاست : دین یهودی یا کنعانی پیش از ابراهیم دین تندیسه پرستی بود آنها به خدایانی چون ، هبل ، بهل و مُلک باورمند بودند ،  پس از آن که ابراهیم به پیامبری می رسد، به خدای یگانه باورمند می شود ، گرچه در مورد هویت  وشخصیت ابراهیم میان ادیان سه گانه یکتاپرستی یهودی ، مسیحی و اسلام  تفاوت های زیادی وجود دارد ، چنانی که نام او در کتاب مقدس یهود ها یا کتاب عهد قدیم ابرام است ،  یعنی پدر عالی ، در کتاب تورات نام او ابرهام یعنی پدر قوم و نام پدر او هم تارح است ، ابرهام یهودی در شکیم یا نابلوس می میرد ، نام ابرام در کتاب قران مسلمانان به ابراهیم  تغییر می خورد و نام پدر او نیز آذر می شود و آذر  گرفته از آتر اوستایی و ساسانی است ، به معنی روشنایی و آتش ، ابراهیم قرانی به مکه می آید و مکه را می سازد و پسری به نام اسماعیل دارد.

با همه حال دین یهودیت که توسط حضرت موسی ع در جهان کنعان پخش می شود ، دارای کتابی است مقدس به نام تورات یا تالموت های موسی . در دوران موسی ع ودر دوران برادرش هارون ودر تمام دوره ها دولت وسیاست یکی بود و تمام امور داره دولتی و اجتماعی بر بنیاد کتاب مقدس عهد عتیق سازماندهی می شد، در این کتاب که بنیاد سیاست جامعه یهودی را تشکیل می داد و بسیاری موارد آن شبیه قوانین حمورابی است امور سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی دولتی سازماندهی گردیده بود. از آن میان سنگسار در کتاب مقدس:

قوانین اجتماعی و سازماندهی امور سیاست ودولت یکی است و بر بنیاد کتاب مقدس به پیش برده می شد ، رویکرد فرمایید به برخی از این قوانین  الهی که در جامعه بشری برای مدت زیادی حاکم بود و اجراء می شد :انکار خدای واحد وتوهین به ذات او :

«وخداوند موسی را خطاب کرده گفت : آنکس را که لعنت کرده است (خدا را) بیرون لشکر گاه ببر ... وتمامی جماعت او را سنگسار کن.» (لاویان باب ۲۴ ، ایات ۱۳ ببعد.) سنگسار درکتاب مقدس چندین بار آمده است بویژه سنگسار آنانیکه خدایان دیگری را می پرستند در باب ۱۳ ، ایات ۶ تا ۱۰ وهمچنان در بخش اعداد باب ۱۵ ایه ۳۰ دستور جدی می دهد .

گاهی این قانون  به سرنوشت تمام باشندگان یک شهر می رسد چنانیکه در تثنیه باب ۱۳ ، ایات ۱۲ تا ۱۶ چنین آمده است :« البته ساکنان آن شهر  را به دم شمشیر بُِکش آن را با هر آنچه در آن است وبهایمش را به دم شمشیر هلاک نما ... وشهر را به آتش کامل بسوزان  وآن تا به ابد تلی خواهد بود وبار دیگر بنا نخواهد شد .» البته خلاف این آیه مبارکه این شهر ها اکنون آباد شده اند.

ودر باره خورشید پرستان نیز دستور جداگانه داده شده است :

«اگر در میان تو ... مرد یا زنی پیدا شود ... که عبادت سجده نماید خواه آفتاب  یا ماه را آن مرد یا زن را با سنگها سنگسار کن تا بمیرد». ( تثنیه باب ۱۳  ، ایات ۱۲تا ۱۶)

قانون های اطاعت نکردن از روحانیون:

در تثنیه باب۱۷ ایات ۲تا ۶ چنین آمده است:« مطابق مضمون شریعتی که بتو تعلیم می دهند... عمل نما وشخصی که از روی تکبر رفتار نماید وکاهنی را ... گوش نگیرد ، آن شخص کشته شود».

سزا های انحرافات جنسی :

در سفر لاویان باب ۲۰ ایات ۱۰ تا ۱۶ چنین آمده است :

« کسی که با زنی دیگری زنا کند ... زانی وزانیه البته کشته شوند وکسی که با زن پدر خود بخوابد ، وعورت پدر خود را کشف نماید  هردو البته کشته شوند ،... واگر کسی با عروس خود بخوابد  هردوی ایشان البته کشته شوند ... واگر مردی با مردی مثل با زن بخوابد ( لواط کند) هردوی ایشان البته کشته شوند ...واگر کسی مادرش را به زنی بگیرد این قباحت است هردوی شان بآتش سوختانده شوند . ومردی که با بهیمه ای ( چهارپایان) جماع کند ، البته کشته شود ، این بهیمه را نیز بکُشید،  وزنی که با بهیمه ای نزدیک شود تا بآن جماع کند ، آن زن وبهیمه را بکُش »

جالبترین بخش قانون دولت یهودی زمان پیشین  مجازات در مورد دختران باکره  در تثنیه باب ۲۲ ایات ۲۰ و۲۱  آمده است :

« مردی در شب زفاف زن را باکره نیابد ، در صورتیکه پدر ومادر دختر «علامت بکارت»  دختر (پارچه خونین) را نزد مشایخ شهر نشان دهد ، باید مرد بخاطر تهمت ناروا به پرداخت ۱۰۰ مثقال نقره به پدر دختر متهم شود وتمام عمر اجازه طلاق دادن زن را ندارد « لیکن اگر این سخن راست باشد  وعلامت بکارت آن دختر پیدا نشود آنگاه دختر را از خانه پدرش بیرون آورند واهل شهر او را با سنگ سنگسار کنند  تا بمیرد  چونکه در خانه پدر خود زنا کرده است . »

در ایات ۲۳تا۲۵ همان باب در مورد تجاوز بر دختران چنین آمده است :

« اگر دختر باکره ای با مردی نامزد شود ودیگری او را در شهر یافته ، با او همبستر شود  پس هر دوی ایشانرا نزد دروازه شهر برده با سنگها سنگسار کنند تا بمیرد ، اما دختر را چونکه در شهر بوده وفریادنکرده ومرد را چونکه زن همسایه خودرا ذلیل ساخت ... اما اگر آن مرد، دختر نامزد را در صحرا یابد وآن مرد به او زور آورد ، باو بخوابد ، پس باید آن مرد که باو خوابیده تنها کشته شود . » (همانجا ایات ۲۳تا ۲۵ ) و البته این تخفیف برای آنست که در بیابان اگر هم دختر فریا د بزند صدایش شنیده نمی شود .»

افزون بر این ها حکم اعدام وقانون دولتی یهودی  در موارد زیرین نیز بدیده نگریسته شده است:

آدم ربایی : « وهر که آدمی را بدزدد واو را بفروشد یا در دستش یافت شود ، هر آینه کشته شود.» (خروج باب ۲۱ آیه ۱۶)

نفرین ویا لت وکوب پدر ومادر: وهر کسی که پدر ومادر خود را لعنت کند  البته کشته شود.» خروج باب ۲۱ آیه ۱۶

بی احترامی در برابر روز شنبه: « پس سبت(روزشنبه) را نگهدارید  زیرا که برای شما مقدس است ، هر که آنرا بی حرمت کند ، هر آینه کشته شود.» (خروج باب ۳۱ آیه ۱۴ وباب ۳۵ آیه ۲ ).

سزای جادو گران:  «زن جادو گر را زنده مگذار.» (خروج باب ۲۲ آیه ۱۸) وهمچنان در بخش (لاویان) باب ۲۰ آیه ۲۷ به صراحت آمده است :« مرد وزنی که صاحب اجنه یا جادو گر باشند ، البته کشته شوند ، ایشانرا با سنگ سنگسار کنید» افزون بر سزا های خشن بالایی درمواردی دیگری نیز مجازات پیشبینی شده است .

  خدای تورات هر کس را بنده خود نمیداند :« شخصی که کوبیده بیضه( خواجه است) وآلتش بریده شده باشد داخل جماعت خداوند نشود ، حرام زاده ای  داخل جماعت خداوند نشود حتا تا پشت دهم ، عمونی وموابی داخل جماعت خداوند نشود حتا تا پشت دهم ... زیرا وقتی  که شما از مصر بیرون آمدید شما را در راه به نان وآب استقبال نکردند »(تثنیه باب ۲۳ آیات ۱تا ۴).

 قانون و خدای تورات خدای خشمگین وجبار است ( مانند چهره از خدا که طالبان در دین  اسلام داده اند )که ویژه گی ها وکرکتر انسانی دارد . خشمگین می شود ، حسادت می ورزد ، از کباب سوخته وقربانی خشنود می شود وحتا از پیدایش انسان پشیمان می گردد . در تورات آمده است :«وخداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود ودر دل خود محزون گشت وخداوند گفت: انسانرا که آفریده ام از روی زمین نابود می سازم انسان بهایم وحشرات وپرندگان هوا را چونکه متآسف شدم از ساختن ایشان» (سفر پیدایش باب ۶ ایات ۵تا ۸). خشونت در تورات تا اندازه ای است که سزا های پدران به فرزندان آنها تا چندین پشت میرسد   وحتا گناه وسزا به همه ی یک قوم می رسد  یکی از این اقوان قوم «مدیان» بود خدا به موسا دستور داد تا انتقام قوم بنی اسرایل را از مدیان بگیرد  در اینجا دشمنی ویژه گی های دستجمعی خود را نشان می دهد :« خداوند موسا را امر فرمود تا با مدیان بجنگد وهمه ذکوران را بکشند  وزنان واطفال آنها را به اسیری بگیرند وتمامی شهر ها ومساکن وقلعه های ایشانرا به آتش سوزانند ، وموسا به ایشان(سرداران سپاه) گفت : آیا همه زنان را زنده نگهداشتید ؟ ... هر اطفال از ذکور را بکشُیدوهر زنی را که مرد را شناخته با او همبستر شده باشد ، بکُشیدواز زنان هر دختری را که مرد را نشناخته وبا او همبستر نشده برای خود نگهدارید »(اعدادباب ۳۱ آیات ۷تا ۹).

بدون ترديد قضاوت عقل سليم در اين مورد منفي است ، زيرا تورات امروزي قطعاً امور زندگاني بشر را تامين نمي کند زيرا اگر امروز تورات و دستورهاي دين يهود به موقع اجرا گزارده شود بشر رو به انحطاط نهاده و سير قهقرايي خواهد نمود و امروز طبيعت بشر که رو به تعالي است از پذيرفتن يک چنين قوانيني استنکاف دارد و. کتابي که مي تواند جهان را اداره کند قبل از همه چيز لازم است تعاليم آن کتاب به نظر ملل دنيا برسد . کتابي که راهنماي بشر تواند بود ضروري است که پيروانش راهنماييهاي آن را به رخ توده هاي ديگر بکشند . جايي که مي شود به آساني به مقصد رسيدآدم کشي و وحشت چه سزاست ؟ پس چرا تاکنون چنين کاري نشده است ؟! نه اين است که کتاب نامبرده از اداره نمودن بشر عاجز و ناتوانست . نه اين است که اغلب مطالب آن کتاب بيرون از دايره ي عقل است . پس اگر يک چنين کتابي توانايي سرشته اداري را ندارد و به اداره نمودن بشر مقتدر نيست چرا به دور انداخته نمي شود ؟ چرا در راه يک شريعت کهنه و کتاب پوسيده و آيين چند هزار ساله آن همه خونريزيها و اعمال وحشيانه را مرتکب مي شوند ؟ 

تورات به همه ي زبانها ترجمه شده و همه جا رفته است و تا امروز کسی را نتوانسته است به راه راست آورده و از راهنماييهاي خود او را کامياب  سازد . پس چگونه مي تواند دو ميليارد بشر را راهنمايي کند ؟ شاید تورات را با زور سرنيزه قبول کرديم آيا چگونه مي توانيم گاوي را که با شاخ خود کسي را کشت سنگسارش نمايم ؟! ( ایه ۲۸ باب بيست و يکم سفر خروج ) آيا سنگسار نمودن گاو در اين عصر ، وحشيگري نيست ؟! يا چگونه مي توانيم زني را که حايض باشد به طوري نجس بدانيم که هر که او را لمس کند و هر چيزي را که او در آن بخوابد يا بر هر چيزي که بنشيند همه اش نجس باشند . شما باب پانزدهم سفر لاويان را بخوانيد ببينيد چه دستوراتي درباره ي زن حايض داده است . اصلاً زن در تورات از پست ترين جانوران هم پست تر معرفي شده است . خصوصاً اگر حايض شود که بيچاره بايد در نظر مردم مانند يک ميکروب وبا واجب الاجتناب باشد . يا اگر زني زائيده باشد هميشه او را نجس دانسته و از اجتماع بيرونش کنيم ، چه در باب دوازدهم سفر لاويان دستور داده است که زن اگر پسر زاييد ايام نفاسش چهل روز خواهد بود و چون ايام نفاسش به پايان برسد بايد يک بره ي يک ساله براي قرباني سوختني و جوجه ي کبوتر يا فاخته براي قرباني گناه ، به خيمه ي اجتماع نزد کاهن بياورد و کاهن موافق دستوري که در اين کلمات مرقوم شده است معمول دارد تا زن ظاهر شود . پس امروز که نه خيمه ي اجتماعي هست و نه کاهني ( که بايد از اولاد هارون باشد ) و نه بره براي قرباني سوختني برده مي شود و نه جوجه کبوتر يا فاخته در ميان است بايد تمام زنهاي يهود و نصاري هميشه نجس باشند . آيا عقل يک چنين حکمي را مي پذيرد ؟! آيا چنين دستوري در اين عصر علم و فرهنگ قابل قبول است ؟!

غرض اين است که احکام تورات و دستورهاي دين يهود با هزار من سريش هم به ريش عصر امروزي نمي چسبدو هر که خرد دارد نمي تواند آن دين وسیاست را بپذيرد .

سیاست  در دین یهودیت تنها به حضرت موسا  پایان نمی پذیرد یوشیع نبی که جانشین حضرت موسا است نیز پیامبر جنگجو است در کتاب مقدس درباره تازش یوشیع به شهر (عای) آمده است : «وواقع شد که چون اسرایلیان از کشتن همه ساکنان عای در صحرا ودر بیابانی که ایشان را در آن تعاقب می نمود ند  فارغ شدند وهمه ی آنها از دم شمشیر افتاده هلاک گشتند . .. وهمه ی آنانی که در آنروز از مرد وزن افتاده دوازده هزار نفر بودند یعنی تمام مردمان عای، زیرا یوشیع دست خود را که با مزراق(شمشیر داس مانند)دراز کرده بود ، پس نکشید تا تمام ساکنان عای را هلاک کرد ، پس یوشیع عای را سوزانید  وآنرا توده  ابدی وخرابه ساخت که تا امروز باقی است.»( یوشیع باب ۸ آیات ۲۴تا ۲۹).  سزا های سنگینی برای کسی که روزه نگیرد ، گوشت قربانی را که برای یهوه ( خدا) بوده است بخورد ، وغیره که ازحوصله این جستار بیرون است ، نیز مجازات پیشبینی شده است ، دیده می شود که امروز کشور اسرائیل تمام امور سیاسی دینی را کنار گذاشته و امور دولتی را بربنیاد اعلامیه جهانی حقوقو بشر و کنوانسیون های ملل متحد پیش می برد و هیچ قانون و شریعت یهودی در کشور عملی نمی شود. و سیاست از دین جدا شده است ، تنها یک بخش آن که گسترش سرزمین و کشور اسرائیل و نابودی و کشتار فلسطنیان است اجراء می شود.

سیاست و دین در هندویزیم ، برهمنیزم ، بودیزم و دیگر ادیان پیکر پرستی :

  بنیاد اندیشه مذهبی در هند به تثلیث یا سه گانگی گذاشته شده است برهما ، ویشنو  وشیوا  ، برهما خدای دارای چهار دست در راس دوخدای دیگر قرار دارد ، ویشنو خدای عشق است که بار ها به هیات انسانی درآمده است ، ودر وجود کرشنا نمایان میشود ( کرشنا  یک انسان است که  در کودکی از ظلم مادر اندر (مادر ناتنی اش) فرار میکند ودر جنگلات پناه می برد ، در جوانی بر میگردد ، پدرش مرده است واو به کمک ویشنو مادرش را خلع میکند ، وبه جایگاه پدر  می نشیند  سپس  مادر اندرش را می بخشاید  به عدالت می پردازد وبالای شاه ظالمی که د ختران را می رباید می تازدو او را نابود می سازد  آنگاه در هیات خدا درمی آید .)  شیوا خدای سومی  است که خدای باران ، باد وطوفان می باشد . ( پاروتی ، اوما ، ودورگا  ) همسران شیوا اند ، این خدایان سه نیرومند وبا پارووتی ودورگا پنج خدا در راس سی ملیون خدای دیگر قرار دارند نام مجموع خدایان هند  اگر نوشته شوند به صد جلد کتاب خواهد رسید

  در سرزمین پهناور هندوستان از سالیان دور ودرازی که شاید به ۱۲۰۰ سال پیش از پیدایش عیسا یعنی در دوره ای ویدایی برسد، امور  سیاسی و زندگی مردم توسط «درمه شاستره ها» یا «قانون نامه مانو»  سر وسامان داده می شد یعنی دین وسیاست یکی بود و جهان و زندگی مردم بر بنیاد قانون درمه شاستره انجام می شد. .

این ایین نامه (قانون نامه )در اصل به منظور رهنمایی طبقه براهمه مانوه پیریزی شده بود اما بتدریج یا پیاپی به گونه قانون سراسر جامعه هندوستان در آمد ، بر بنیاد این  آیین نامه اگر شخصی از طبقه ( سودره) طبقه عادی جامعه به خوانش کتاب مقدس ومتون وداهای وحی شده گوش فرادهد ، می بایست گوشش را با سرب گداخته شده پُر کرد . اگر آنرا زمزمه کند باید زبانش  را برید ،اگر آن را بیاد بسپارد باید او را دو پاره کرد .بر عکس بر بنیاد همین قانون نامه  :«هر چی در این گیتی هست ملک برهمن است » برهمنان را می بایست با پیشکش های ویژه شاد گردانید  واین پیشکش ها نمی بایست جنبه صدقه ویا کمک را داشته باشد بل این خدمتگذاری یک تعهد مقدس است ، حتا این خدمتگذاری در برخی از گروپ های دینی هندویزم بویژه میان برهمنان« نمبودری » برهمنان حق شب نخست همه عروسان خطه ی خود را  بدست می اوردند . برهمنان «پشتی مارگه» در بمبیی تا همین سالیان نیز ازاین حق برخوردار بودند به گفتاورد(نقل قول) پروفیسور دوبوا، برهمنان معبد «تیروویتی» در جنوبشرقی هند به این باور بودند که نازایی زنانی   که  شب اول عروسی را در معبد نزد پندت بگذراند، در مان خواهد شد  

پذیرایی از یک برهمنی از والاترین تکالیف دینی بشمار میرفت . برهمنی که از صاحب خانه میهمان نوازی نمی دید ، می توانست تمام اندوخته ها وثواب های دینی او را بردارد وبا خود ببرد ، هیچ برهمنی را ولو مرتکب هر گونه جنایتی شده باشد ، نمی توان کُشت ، شاه میتوانست برهمنی گنهکار  را تبعید کند با آنهم او اجازه داشت تا دارایی اش را با خودش ببرد . اگر کسی برهمنی را بزند به هزار سال عذاب دوزخ دچار میگردد . اگر کسی از طبقه «سودره» سودره ی دیگر را بکُشد باید صد گاو به برهمنان بدهد واگر کسی، شخصی از طبقه ی «ویسیه» را بکًشد باید هزار گاو به برهمنان بدهد .  واگر برهمنی را کسی بکشد باید کشته شود .

مردم هند بر طبق قوانین برهمایی به چهار طبقه بخش بندی شده بودند :۱- سودره (طبقه پایینی) ۲- ویسیه  طبقه میانه ۳- کشتریه طبقه اشرافی و۴- برهمنیه طبقه بالاترین ( وتنها طبقه ی  که از مجازات بری پنداشته میشد، طبقه برهمنه بود ).

برهمنان حق داشتند تا گردنکشان  ، بی دینان و گنهکاران را در دنیا مجازات کنند این مجازات  ظالمانه وعبارت بود از قطع دست وپا ، مثله کردن، درآوردن چشم ، ریختن سرب گداخته در حلق ، شکستن استخوانهای دست وپا با چکش ، سوزاندن تن ، کوبیدن میخ در دست ، پا وسینه ، بریدن پی ها ، اره کردن ، چهار شقه کردن ، زنده ،زنده کباب کردن ،وزیر پای فیل انداختن .  افزون بر اینها گنهکار  به مجازات های دیگری نیز محکوم می گردید . از آن میان به گفتاورد دوبوا آزمایشی بنام( اوردالی) یا (ور) وجود داشت (۱۱):

۱- «ور» روغن : که گنهکار باید دستش را تا ارنج داخل روغن جوشان نماید ۲- «ور مار» که سکه ی راد اخل سبدی که در آن مار زهری را  گذاشته بودند  میندازندو گنهکار باید چشم بسته دستش را داخل سبد می کرد از درون آن   انگشتری را بیرون می آورد  اگر در «ور» نخست دستش نمی سوخت ودر ور  دوم مار او را نمی گزید، بیگناه پنداشته میشود . این بودقوانین و شریعت  در ادیان هندویزم که تا سده های شانزدهم در سرزمین هند عملی می شد و پس از آمدن دولت های اسلامی چون غزنویان ، غوریان بابریان وانگلیس ها دولت و سیاست از هم جدا شد و این قوانین از امور دولتمداری برداشته شد. پس در هندوستان دین وسیاست برای نزدیک به ۲ هزار سال یکی بود وسیاست در خدمت دین بود.

پس از سده های شانزدهم و هفدهم ، سیاست از دین جدا شد و مردم و جامعه بر بنیاد اعلامیه جهانی حقوق بشر وبر طبق قوانین و مقررات انسانی حق تمام آزادی های انسانی و شهروندی دارد. در قانون اساسی جدید هند دین از سیاست جدا است و هیچ جزایی غیر انسانی آن چنانی که در قانون برهمایی آمده است مجازات نمی شود.

بنگرید ، اگر در سرزمین ۱،۴ ملیاردی هندوستان سیاست و دین یکی شود و و امور  جامعه بر طبق قوانین برهمایی  سازماندهی گردد ، چه افتضاح و چه وحشتی حکمفرما خواهد شد؟

 سیاست ودین مسیحیت یا ترسایی  :   زندگی حضرت عیسا (ع)در میان پیامبران یکتا پرستی از پیچیدگی ویژه ای برخوردار است . پیدایشش ، زندگیش، آموزش هایش ومرگش همه پیچیده ونا پیدا اند ، از آثار دینی مسحیت واسلامی چنین بر می آید که عیسا یک انسان استثنایی است اندیشه وافکارش درست در نقطه مقابل اندیشه وافکار خشن دین یهودیت قرار دارد ، رهگذری است در تاریخ که مدت کوتاهی شاید سه سال در میان شاگردانش زندگی می کند ، آنچه بنام مسیحیت در هاله ی یک مذهب مستقل جدا از یهودیت پی افگنده شد ،در سده ی نخست ترسایی است ، انجیل های چهار گانه( که میان آنها تفاوت های برجسته ی پدیدار است) نزدیک به هفتاد سال پس از مرگ او گردآوری گردیده اند.  

در این انجیل های چهار گانه در باره زندگی حضرت عیسا وسخنان او بسیار کوتاه یاد آوری شده است .حتا دوره رسالت او که چه مدتی را در بر گرفت بیان نشده است .مذهب شناس آلمانی رودلف بولتمن مینویسد:

«ما از دیدگاه تاریخی در باره حضرت عیسا چندان آگاهی نداریم ، وآنچه در باره زندگی نامه او میدانیم میتواند روی یک پستکارت هم نوشته شود .».

حضرت عیسا خود را تنها همان ناجی میداند که در تورات به او بشارت داده شده است ، تا انسانها را از انتقامجویی خشونت وخود خواهی رهایی دهد .او خود را بنیانگذار یک دین جدید نمی دانست ، او خود را یک یهودی می شناساند که تورات را پذیرفته است  او در یک موعظه ی بالای کوه می گوید :« گمان مبرید که آمده ام تا تورات وصحف انبیا را باطل سازم و نیامده ام تا باطل نمایم ، بلکه تا تمام کنم.»( متی باب۵ آیه ۱۷) ودر جای دیگری میفرماید:

«آسانتر است که آسمان وزمین زایل شوند ، از آنکه یک نقطه از تورات ساقط گردد.» (لوقا باب ۱۶ آیه ۱۷) .

اکنون این پرسش پیش می آید که چگونه در سده های پسین کلیسا ها وپاپ ها توانستند  از شخصیت انساندوستی که حتا در جایگاه صلیب برای قاتلینش طلب مغفرت می کند ، سوء استفاده کرده وبه خشونت های شرمباری در طول سده های تاریخ مانند: تفتیش عقاید، کشتار دشمنان ، راه اندازی جنگ های صلیبی سوزاندن دانشمندان، یهود ستیزی ، راه اندازی جنگ های اول ودوم جهانی ، کشتار مسلمانان در  بوزنیا، عراق وافغانستان  مشروعیت بخشند .

اما در انجیل های بعدی این شخصیت واین اندیشه مسخ میشود پاپ وکلیسا بنام عیسا دیدگاه جدیدی را در دوران اسکولاستیزم در اروپا پیگیری میکنند .

  در انجیل در چندین مورد سخنانی از گفتاورد عیسا پدیدار است که درست بودنشان مایه تردید اند : به گونه نمونه : عیسا در انجیل خطاب به شاگردانش سفارش میکند که به روستا ها وشهر ها رفته وراه او را تبلیغ کنند :

«در تمام عالم بروید وجمع خلایق را به انجیل موعظه کنید ، هرکه ایمان آورده ، تعمید کنید و اما هر که ایمان نیاورد  برای او حکم خواهد شد » ( مرقص باب ۱۶ ایه ۱۶) ویا در یوحنای ایه ۱۶ آمده است :« نیست پیرو من کسی که  از پدر ومادرش ، برادرش ، خواهرش واولادش تنفر نداشته باشد .» .اینجاست که چهره خشنی در دین مسیحیت  برانداز میشود وطی سده های ملیون ها انسان را بخاک وخون می کشاند .

اما انجيل : نخست پیدا نیست ، که یک انجبل چرا چهار انجیل شده ؟ و به نام چهار نفر مشهور گرديده است ؟! اگر حضرت مسيح يک نفر پيغمبر اولوالعزم  و داراي يک کتاب آسماني بود. پس چرا چهار انجیل شده است ؟

 دوما: ميان اين چهار انجيل موجود اختلافات به اندازه اي است که هر خواننده را متحير مي سازد .  فخر الاسلام در کتاب انيس الاعلام يکصد و بيست و پنج فقره اختلاف  را در این چهار کتاب انجیل با اسناد بر ملا ساخته است  . پس چگونه مي توان چهار کتابي را که در ۱۲۵ مورد از همديگر اختلاف دارند براي جامعه ي بشر قانون اساسی  و راهنما قرار داد؟ .

 سوما: اگر  چنين بينگاريم که ميان اين چهار کتاب هيچگونه اختلافي نيست پس بر بنیاد دستور های وآموزه های کدام انجیل نیایش ها ونماد های همبودگاه  و سیاست اداری جامعه  مسیحی را سازماندهی کنیم ؟

   دشواری بعدی اینست ،که افزون بر رهنمود های اختلاف بر انگیز چهار گانه پيروان انجيل های چهارگانه  در امور زندگاني به  دستورهای  پاپ ها هم مجبور هستند ، تا زنده گی ونیاییش های شان را سازماندهی کنند، این خود بر دشواری های این مذهب افزوده است  ؟

 اگر چهار انجیل را  جستجو وکاوش کنید ، هیچ دستوری مفیدی که به درد جامعه امروز بخورد در آن پیدا کرده نمی توانید. به جز مشتي تهمت ها به مقام مقدس حضرت مسيح (ع) چيز ديگري نمي يابید.

شگفت آور اینست ، که مدعیان دین مسیح یا نصارا چگونه مردم را با این همه اختلاف ها ومطالب غیر مفید اجتماعی  به این دین دعوت می کنند؟

  از سوی دیگر بر بنیاد هدایت روشن ایات کتاب انجیل که چنین می فرماید:ایه ۱۷: ـ گمان مبريد که آمده ام تا تورات يا صحف انبياء را باطل سازم. نيامده ام باطل نمايم بلکه تا تمام کنم . ۱۸ ـ زيرا هر آنچه به شما مي گويم تا آسمان و زمين زايل نشود همزه يا نقطه اي از تورات هرگز زايل نخواهد شد تا همه واقع شود . ۱۹ ـ پس هر که يکي از اين احکام کوچکترين رابشکند و به مردم چنين تعليم دهد در ملکوت آسمان

کمترين شمرده شود اما هر که به عمل آورد و تعليم نمايد او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد .

با بودن يک چنين آیات روشن وصريح چگونه مسيحيان از انجام دستور های  تورات خودداري مي کنند ؟

اگر هدایت انجیل چنین است ، پس چرا مسیحیان  دستور های تورات را انجام نمی دهند؟

 در تورات به گونه ای روشن آمده است :

همین دین بود که نزدک به ۱۷۰۰ سال سیاست جامعه مسیحی را از طریق کلیسا ها رهبری کرد و دین وسیاست یکی بود.

مگر خوشبختانه پس  انقلاب کبیر فرانسه سیاست و دین مسیحی یکی پی دیگری از  هم جدا شدند و امور کشور های مسیحی در کل پس از ایجاد سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۶ بر بنیاد اعلامیه جهانی حقوق بشر سازماندهی گردید و تمام احکام و شریعت دینی از ادارات دولتی برداشته شد.

برخی ها چنین استدلال می کنند ، که گویا در دالر امریکایی نام خدا آمده است، نام خدا چه ربطی به قانون اساسی و آزادی های مدنی شهروندان کشور امریکا دارد، امریکا بر بنیاد قانون اساسی سال ۱۷۸۷ ترسایی  فدرالی که عالی ترین نماد دموکراسی  و یک قانون مدنی و حقوقی انسانی است ودر آن تمام امور دولت بربنیاد حقوق مدنی مردم پیش برده می شود  اداره می شود، هیچ ربطی بر شریعت و قانون کتاب مقدس و کتاب های چهارگانه انجیل ندارد.

یگانه کشور مسیحی جهان که امورسیاسی اش بر بنیاد کلیسا، مگر امور اداری اش بر بیناد اعلامیه جهانی حقوق بشر پیش برده می شود ، کشور کوچک واتیکان است ، که به همین خاطر چون حقوق وازادی های مدنی مردم را  کمتر به دیده دارد داوطلبانه از عضویت ملل متحد بیرون شد و به حیث ناظر باقی ماند.

دین اسلام و سیاست :

دین اسلام مجموعه ای از قوانین ، وجایب ، وظایف و عملکرد های است که نظام فکری ان را تشکیل می دهد، این نظام فکری از ایات قران کریم و احادیث پیامبر اسلام وروایت های امامان و رهبران مذهبی فرقه های اسلامی برگرفته شده اند و این ها نظام حقوقی جوامع مختلف اسلامی را می سازند.

در جهان ۵۷ کشور اسلامی وجود دارد ، که نزدیک به ۱،۷ ملیارد انسان به این دین باورمند اند.

از جمله ۵۷ کشور اسلامی هیچ کشور به جز از افغانستان  وقسمآ ایران امور اداری و سیاسی خود را بر بنیاد ایات قران و احادیث نبوی و رهنمود های امامان سازماندهی نکرده اند  ،

پیش از انکه به سیاست ودین در دین اسلام ره گشوده شود ، خاطر نشان می گردد، که بخش نهادینه و اساسی دین اسلام را مناسبات میان انسان و خدا تشکیل می دهد یعنی یک  

مسلمان قبل از آن که نقش خود را در همبودگاه دریابد ، باید نقش خود را در برابر هدایات دینی در برابر خدا انجام دهد، تا در آخرت رستگار شود و به بهشت موعود برسد.

با همه حال ایدون نگاهی کوتاه به هدایات دینی در مورد تنظیم امور جزایی بر طبق آیات متعدد قران و برخی از احادیث پیامبر اسلام پرداخته می شود.

راستی پیش از آنکه به این مهم پرداخته شود ، یاد آوری می شو که عرب ها خط و کتابت نداشتند، خط و الفبای عربی که از الفبای مانوی ، کوفی ، سطرنجلی وسوریانی طی یک مرحله میان سال های ۱۵۰ تا ۱۹۰ هجری مهتابی توسط ابو الاسود الدهلی ، ابن مقله ، ابن سلسان و دیگران تهیه شد  ونخستین کتابی که به خط و کتابت عربی نگاشته شده است ، کتاب سیره النبی ابن هشام است که در سال ۲۱۸ هجری مهتابی وفات یافته است و گویا او سیره الرسول ابن مالک را دو باره نویسی و با افزودی نگاشته است ، سیره ابن مالک  که گویا در سال ۱۳۵ هجری می زیست وجود ندارد و یا پیدا نیست که در آن زمان به کدام خط نگاشته شده بود، و نخستین کتابی که به خط والفبی  (الفبای)عربی نگاشته شده است فتح الشام می باشد. آنچه که به نام آحادیث رسول اکرم توسط نویسندگان  مسلمان نگاشته شده اند ، به سال های بعد از دوصد هجری قمری بر می گردد. یعنی پیش از سال ۲۰۰ هجری قمری هیچ اثری به خط و کتابت عربی در جهان وجود ندارد زیرا هنوز الفبی یا الفبای عربی ساخته نشده بود. از آثاری به نام خط کوفی و یا خط یمنی المسند چیزی تا ایدون بدست نیامده است . با همه حال می رویم به سراغ سیاست و دین در دین اسلام:

رهنمود های دین اسلام بر بنیاد آیات قران  و احادیث نبوی سازماندهی می گردد. رهنمود های که با تعبیرات فرقه های مذهبی چون: حنفی ، مالکی ، حنبلی ، شافعی ، معتزلیه ، اثنا عشریه ، اسماعلیه ، علویون ، احمدی ، ساعی بابایی وغیره تعبیر و تنظیم گردیده اند ، پیش برده می شود.

اختلاف نظر در این فرقه های دینی از مراسم کلمه خوانی ، آذان ، نماز( دست باز ، دست بسته ، دست زیر ناف ، دست بالای سینه )، تعداد رکعات نماز ، سلام گشتاندن ، خواندن دعای قعود ، نماز تراویح  گرفته تا آیین آغاز و انجام روزه ، ساعات افطار و امساک روزه ،باطل شدن روزه و عوامل آن ، گرفتن وضو ، شستن پای و مسح بر پای ، تادیه زکات در نُه چیز یا ده چیز و مقدار آن ، تا آیین ومراسم حج و انجام امور حج ، در همه اختلاف و دیدگاه ها گوناگون می باشد. که تعدد دیدگاه ها چنان این دین را مغلق و پیچیده ساخته است  بویژه که پیروان هر مذهب و فرقه خود شان را حق بجانب و دیگران را گمراه و باطل می پندارند ، چنانی که تاریخ شاهد است ، جنگ های فرقه ای در تاریخ اسلام آنقدر زیاد است که یک بخش تاریخ خون آلود دین اسلام را همین جنگ های فرقه ها می سازد ، چنانی که از جنگ های جمل ، صفین ، جدال های عبدالله ابن عامر ، کشتار های خون آلود کربلا ، جنگ های میان امویان و عباسیان ، جنگ های میان فاطمیون و دولت های عباسی ، وغیره گرفته تا کشتار ها و قتل های صفویان و تیموریان میان سنی ها وشیعه می توان نام برد.

سزا های دینی در اسلام :

مناسبات با کافران و دگر اندیشان در اسلام :  در قران ایات متعددی در مورد مناسبات با کافران وجود دارد ، که می توان از آیات متبرکه ۱۹۱ سوره بقره ، ۸۹ سوره نساء و ایه ۱۲۳ سوره توبه نامبرد. به این گونه :  ایه ۸۹ سوره نساء :مسافرت نکنند  کفار  و اگر روی گردانیدند ، پس گرفتار کنید آنها را و بکشید شان هر جای که یافتید وآنها را دوست و مددرسان نپندارید.

ویا در آیه ۱۹۱ سوره بقره :  … و بکشید آنها را در هرجایی که یافتید و بیرون کنید آنها (کفار) را  از جایی که شما را بیرون کردند.

ویا سوره توبه آیه ۱۲۳ چنین آمده است ( ترجمه از متن است ): ای کسانی که ایمان آورده اید بکشید کافرانی  را که نزدیک شمایند، تا بیابند در شما شدت ودرشتی و بدانید که خدا با پرهیزگاران است .

گرچه مفسرین در مورد آیات متذکره دلایلی آورده اند و شآن نزول آیات را بر بنیاد همان زمان بر می گردانند ، مگر در این مورد هیچ نگارش تحریری از زمان پیامبر اسلام تا سال های ۲۲۰ هجری وجود ندارد ، اینکه یک مفسر هزار سال بعد و یا ۳۰۰ سال بعد تعبیر و تفسیر بر این ایه ها روا می داردند نمی تواند تا متن هدایت را با کفار تغییر بدهند.

سزای دزد: در آیه ۳۸ سوره مائده چنین آمده است‌:

دست مرد دزد و دست زن دزد را قطع کنید سزای آنها است به خاطر دزدی که کرده اند این امر از سوی خدا است .

در این ایه هیچ جای شک نیست که قول خدا بر می گردد به مسلمانان نه به محاکم و قاضیان ، در این حکم شده است که دست دزد چه مرد و چه زن باید قطع شود ، تا درس عبرت به دیگران شود .  جالب است که حکم عام است یعنی بر طبق آیه مبارکه اگر یک مسلمان دزدی دزد را می بیند و دست اورا قطع نمی کند ، در حقیقت از حکم خدا سر پیچی کرده است .

در مورد زنا ، لواطت ، نیز حکم دره زدن و مجازات است .درآیه ۲ سوره نور در مورد زنا چنین آمده است :  مرد و زن زنا کار هر کدام را صد دره بزنید.  در این مورد احادث گوناگون روایت شده است که دره زدن حتمی است مگر آیا در ملای عام و یا در مخفی ، حکم آن مشخص نیست . افزون بر این ها سزای های مختلف دیکری نیزدر دین اسلام در مورد  کسی که از دین اسلام اخراج می شود و یا علیه اسلام می جنگد در قران واحادیث متعدد پیشبینی شده است ، افزون بر این ها در دین اسلام نوعیت دولت امارت ، خلافت  و یا ولایت و امامت نیز تعیین شده است که در همان عصر پیامبر اسلام مشخص نبود ودر دوره اموی ها تفکر خلافت ، امامت و ولایت از صفحه سیاسی برداشته شد و بجای آن دولت اموی بر بنیاد وراثت از پدر به پسر عملی گردید که در حقیقت نخستین دولت سیاسی بود ، یعنی در همان زمان نیز حکم ، قتل کفار ، قطع دست دزد ، دره زدن زناکاران انجام نمی شد. در تاریخ طبری ، دینوری ، یعقوبی ، مسالک الممالک ، صوره الارض ابن حوقل  ودیگر تاریخ های  اسلامی نیز از قتل کفار ودگر اندیشان ، دره دزن زنا کاران ، بردیدن دست دزد و دیگر مجازات هیچ خبری نیست و دولت های عباسی ، سلجوقی ، خوارزمشاهی ، سامانی ، غزنوی ، غوری و دیگران هیج دستوری در مورد قتل زردشتیان ، یهودیان ، مسیحیان ، برهمنیان ، یزیدیان ودیگرادیان در قلمرو های شان دستوری نداده اند اگر جنگ ها با دولت های اروپایی یا یونانی داشته اند ، جنگ های سیاسی بوده است نه جنگ های قتل کفار در حالی که در قلمرو شان دیگر ادیان ازادانه زیست می کردند

اگر قرار شود تا سیاست و دین در اسلام مدغم شود ، پس باید در ۵۷ کشور اسلامی این سزا ها جاری شود. واگر چنین نشود ، تخطی از دین اسلام است .

مگر آیا می توان این سزا های غیر انسانی را در جامعه امروز بشری عملی کرد؟

دانشمندان اسلام و اسلام شناسان به این باور اند که آنچه در قران هدایت داده شده است بر می گردد به همان زمان ها.  کشور های اسلامی امروز باید امور اداری خود را بر بنیاد اعلامیه جهانی حقوقو بشر و زیست و حقوق شهروند ی   انجام دهند ، از همینرو  از جمله ۵۷ کشور اسلامی تنها دین وسیاست در دو کشور اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ایران به گونه ای قسمی ودر امارت اسلامی طالبان به گونه افراطی آن عملی می شود.

که این خود تخطی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و تخطی از تاریخ سیاسی اسلام است .

ادغام سیاست با دین در جهان امروزی نه تنها شگفت انگیز است بلکه مورد عملکرد و توجه ۵۵ کشور اسلامی نیز نیز قرار ندارد ، تمام کشور های اسلامی امور اداری و دولتمداری شان را به شمول کشور عربستان سعودی بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر انجام می دهند.

اینکه برخی شخصیت ها در پی ادغام دین وسیاست اند وتلاش می کنند تا دین وسیاست را یکی بدانند وایات قران واحادیث نبوی را گویا بر روال زمان می خواهند تفسیر کنند و مراجعه می کنند به یک حدیثی که گویا ابن عباس روایت کرده است که قران را باید بر اساس زمان تفسیر کرد ، یک اندیشه نادرست وغلط است ، نخست در دوران ابن عباس نه خط و نه کتابت عربی وجود داشت و نه از او هیچ سندی تحریری بجا نمانده است ، انچه که ۱۵۰ سال بعد از نام ابن عباس روایت شده است ، روایت دیگران است که گویا سخن را به روایت این عباس می کشانند. دوما : دین به اصطلاح کابلیان لاشتک نیست که آن را به دل خود کش نمود ، دین مجموعه ای از قواعد و اصول است که توسط دین باوران انجام می شود وطی یک هزار وچهارصد سال انجام شده است ، تغییر وتفسیر آن به دل خود یک گناه دیگری است که از اصول دین تخطی می شود ، بریدن دست دزد امر قران است ، هیچ تفسیر و تعبری نمی تواند تا آن را تغییر بدهد ، ویا دره زدن زنا کاران و یا کشتن کفار ودگر اندیشان را نمی توان به دل خود بنا بر نیاز زمان تفسیر و تعبیر کرد، این حکم قاطع است ، مگرچون از هزار ها سال در جوامع وکشور های اسلامی عملی نشده اند و ایدون نیز خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر وازادی های انسانی و خلاف اصول حقوق شهروندی  ومدنی انسانی است   نباید مورد تطبیق قرار داده شود. گناهکاران را خداوند در آخرت مجازات می کند و ۵۵ کشور اسلامی به ترک این مجازات ها تن داده اند.

پس بهترین راه جدایی دین از سیاست است ، همانگونه که دین از سیاست در ادیان برهمنی ، بودایی ، زردشتی ، یهودی ، مسیحی و اکثریت کشور های اسلامی جدا شده است و دین مناسبات باورمندان آن را با خدای شان تآمین می کند و انسان ها در برابر خدای شان مسئولیت فردی دارند ودر برابر قوانین جامعه مسئولیت جمعی اجرای دین نیز مربوط می شود به خود انسان ها و انجام امور انسانی و جوامع بشری بر می گردد ، به مناسبات انسان ها میان یکدیگر که بر می گردد به امور حقوقی و جزایی اجتماعی جوامع بشری که در تمام کشور های جهان به گونه های مختلف به دیده نگریسته شده اند.

در فرجام جدایی دین از سیاست یک دست آورد جدید بشری است که از سوی تمام ادیان در روی زمین رعایت وعملی می گردد ، تنها امارت اسلامی طالبان در افغانستان و قسمآ جمهوری اسلامی ایران از این دین وسیاست را با هم مدغم ساخته اند ودر فرایند هردو کشور زیر تعذیرات جهانی قرار دارند و از تماممناسبات سیاسی در جهان امروزی بی بهره گردیده اند

رویکرد فرمایید : اگر قرار شود تا امور کشور هندوستان بر طبق قوانین درمه شاستره ، امور کشور های مسیحی و یهودی بر طبق کتاب مقدس ، امور سیاسی کشور های چین و جاپان بر طبق هدایات دین بودایی و ۵۷ کشور اسلامی بر طبق قوانین شریعت اسلامی سازماندهی گردد، جهان به کجا آباد بر می گردد، جنگ بزرگ و لایتناهی دینی جهان را در یکماه نابود خواهد کرد.

پس در میان تمام ادیان تنها برخی سیاستمداران افغانستانی و ایرانی در پی اثبات ادغام دین با سیاست هستند. مگر ۱۹۱ کشور جهان از میان ۱۹۳ کشور جهان مخالف ادغام دین و سیاست اند و امور جوامع بشری را بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و مناسبات انسانی سازماندهی کرده اند.

بادرود ومهر 

—————

۱‫- Grundriss der Neupersischen Etymologie 1893 Paul Horn p232

۲ ‫- واژه نامه مینوی خرد ۱۷۸ س ۱۸ ، واژه نامه بندهشن ۲۱۲ س ۶ ، اردا ویرافنامه ۱۵۳ ، درخت آسوریک س۴۸

۳ ‫- قاموس قران ج۲ ص ۳۸۰ تا ۳۸۱

۴ ‫- شریعت در آیینه معرفت ص ۹۳

۵ ‫- فلسفه دین جان هیک ترجمه بهرام راد ص ۲۳

۶ ‫- Oxford Dictionary of Politics  تهیه شده  توسط ‫(Lexico تعریف از فرهنگ  لغت  انتشارات اکسفورد در انترنیت فبروری سال    ۲۰۲۰

۷ ‫- معجم المعانی  الجامع العربی بالعربی PDF گوگل .  

 ۸ ‫- تاریخ بیهقی دفتر هشتم ، تصنیف خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی دبیر  به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر رویه ۱۸۶

۹- دکتر مهدی جباریان  سیاست به زبان ساده  انترنیت

۱۰‫- Charles Horn 1915 Hammurabi Introduction Lillian Gogdman Law Library Yale Law School

۱۱-( مشرق  زمین گهواره تمدن رویه های ۵۵۴و ۶۵۹) ‫- 

 

 

  

 

iiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

بالا
 
بازگشت