دکتر مریم وریج کاظمی
چالش های پیش روی شیعیان پاکستان
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
در تازه ترین درگیری بین گروه های مسلمان شیعه و سنی در ایالت خیبر پختونخوا پاکستان دست کم ده ها نفر کشته و زخمی بین دو طرف و بیش از 300 مغازه و 100 خانه در آتش سوختند. مسلمانان شیعه حدود 15 درصد از جمعیت 240 میلیون نفری پاکستان با اکثریت سنی را تشکیل می دهند که سابقه خشونت فرقه ای بین آنان همواره وجود داشته است(1). جمعیت اهل سنت پاکستان به چهار جریان عمده تقسیم می شود: دیوبندی ها، بارلوی ها، اهل حدیث و وهابی ها که ده ها زیر مجموعه در درون آنها وجود دارد.
هم اینک فرقه گرایی در بسیاری از طیف گروه های اسلامگرای سنی در پاکستان رایج است. تنفر از مسلمانان غیر سنی زمانی مشخصه شبه نظامیان دیوبندی، به ویژه لشکر جهنگوی بود، اما هم اکنون به طرز فزاینده ای در سایر گروهها به خصوص شبه نظامیان سنی دیده می شود. لازم به ذکر است ریشههای گروههای شبهنظامی سنی در پاکستان را میتوان در سیاستهای دولت نظامی ژنرال ضیاءالحق (1977-1988) جستجو کرد.
به طور کلی چهار عامل در رشد بنیادگرایی و خشونت های فرقه ای در پاکستان موثر بوده است: اول این واقعیت که پاکستان به عنوان جامعه ای از مسلمانان به بنیادگرایان برتری بیشتری نسبت به رقبای سکولار می دهد. دوم، شبکههای خیریه گسترده ای که مشخصا نیازهای اساسی مانند بهداشت، آموزش و مشاغل را برآورده میکند، به بنیادگرایی اسلامی کمک کرده تا دامنه نفوذ خود را به خصوص در مناطق فقیرنشین گسترش دهد. سوم، انحطاط رادیکال چپ پاکستان باعث ایجاد یک خلاء سیاسی شد که به بنیادگرایان اجازه داد تا به سکوی جریان اصلی برای تخلیه خشم و نارضایتی مردم تبدیل شوند. و سرانجام، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، به ویژه ایالات متحده امریکا، به رشد بنیادگرایی در پاکستان در چارچوب جنگ سرد کمک کرد. این روند در طول جنگ افغانستان در دهه 1980 به اوج خود رسید و زمینه را برای 11 سپتامبر و پس از آن فراهم نمود(2).
با این تفاسیر یکی از تندرو ترین شبه نظامیان لشگر جنگوی منشعب از سازمان سنی دیوبندی سپاه صحابه است که البته با توجه به عملیات های امنیتی صورت گرفته تدریجا انسجام رهبری خود را از دست داد از این رو بسیاری از اعضاء آن به دنبال سازمان های جایگزین بودند. بدین ترتیب بسیاری از آنها به گروه های همفکر دیوبندی مانند تحریک طالبان پاکستان«TTP» پیوسته اند، در حالی که برخی دیگر، به گفته مقامات اطلاعاتی و ضد تروریسم پاکستان، به داعش خراسان«ISKP» روی آورده اند که معتقد به جهادفراملی است(3).
یک مقام ارشد اطلاعاتی پاکستان خاطرنشان کرد که اکنون اکثر عوامل لشکر جنگوی در استان بلوچستان پاکستان با برچسب داعش خراسان فعالیت می کنند. اگرچه تشکیلات داعش خراسان در بلوچستان و خیبر پختونخوا فاقد فرماندهی و کنترل متمرکزی هستند اما به باور مقامات مبارزه با تروریسم، احتمالا سلول های کوچک و پراکنده حملاتی مانند بمب گذاری در مناطق شیعه نشین را سازماندهی می کنند.
از سوی دیگر اگرچه خط اصلی تحریک طالبان پاکستان – مانند طالبان افغانستان – آشکارا فرقهای نیست، بلکه بر اهداف دولتی متمرکز است، اما برخی از گروههای طالبان پاکستانی که از رهبری جدا شدهاند، تمایل صریح ضد شیعی خود را حفظ کرده اند. تحریک طالبان پاکستان از زمان ظهور مجدد خود در سال 2021، حملات خود را بر علیه پرسنل امنیتی و مجریان قانون در خیبر پختونخوا متمرکز کرده است. در مقابل، ستیزه جویان داعش خراسان، غیرنظامیان و اقلیت های مذهبی را در این ایالت هدف قرار داده اند. در طی یک سال گذشته گروههای شبهنظامی که ادعای وابستگی به داعش خراسان دارند، در مناطق قبیلهای سابق فدرال مستقر شدند. هدف نهایی داعش در پاکستان سرنگونی دولت پاکستان و همسایگانش و ایجاد یک خلافت فراملی است. دستور کار آن صراحتاً فرقه ای و بین المللی است و مسلمانان غیر سنی (شامل مسلمانان شیعه و صوفی)، سیک ها و مسیحیان را در افغانستان و پاکستان هدف قرار می دهد. این گروه طالبان افغانستان را به ناسیونالیست های کثیف متهم کرده و مذاکرات آنان با ایالات متحده را محکوم می کند. از این رو گروهها و تشکیلات ادغام شده در داعش خراسان تهدیدی بزرگتر برای صلح و امنیت پاکستان و منطقه در مقایسه با تحریک طالبان پاکستان در آینده نزدیک است(4).
تحول دیگر در پاکستان امروز، ظهور گروههای سیاسی سازمانیافته و خشن بارلوی، به ویژه «تحریک لبیک» است که اکنون مسئول برخی از اعمال خشونت فرقه ای به شمار می آید. هویت سیاسی بارلوی با دو موضوع شکل گرفته است: لزوم حفظ حرمت پیامبر اسلام (ص) و دوم، رد ادعای فرقه احمدیه مبنی بر هویت مسلمانی. البته اگر گروههای سنی فوقالعاده تندرو در پاکستان از جمله لبیک، آزادی عمل داشتند، مقررات توهین به مقدسات را برای پوشش عبارات مذهبی شیعیان، حذف شیعیان از مشاغل دولتی، ممنوعیت برنامه ها، راهپیمایی ها و مراسم مذهبی شیعیان، ارعاب شیعیان برجسته برای فرار از کشور و کلا ترویج ترس در مناطق شیعه نشین را گسترش میدادند.
اوج اقدامات ضد شیعی لبیک اظهار نظرات صریح و قابل اجرای رهبران آنان می باشد. به طور مثال بر اساس گزارشها، رهبر لبیک در کراچی از پیروان خود خواسته است افرادی را که به شخصیتهای تاریخی مورد احترام سنیها «کفرگویی» میکنند، گردن بزنند. لازم به ذکر است در بعضی از مراسم شیعیان الفاظی که سنی ها را آزار می دهد ترویج می شود.
ضمن اینکه موضوع مهم دیگری که باعث گسترش خشونت بر علیه شیعیان پاکستان شد تشویق به جهاد در سوریه و یمن بود. این موضوع موج خشونت فرقهای را در پاکستان تشدید کرد، به خصوص دیوار نویسی ضد شیعیان و هشتگهایی که شیعیان را کافر معرفی میکنند در رسانههای اجتماعی روند به رشدی داشته است. این رویداد باعث شد تا سازمانهای امنیتی تعداد زیادی از شیعیان را که از سفرهای زیارتی، تحصیلی یا سایر سفرهای ایران و عراق بازگشته بودند، به اتهام تهدید امنیتی بازداشت کنند و حتی فعالان اجتماعی شیعه نیز به طور موقت و حتی دائمی ناپدید شدند. ضمن اینکه آثار مخرب چنین اوضاعی بر کودکان شیعه بیشتر تاثیر گذاشته است. چرا که آنها باید در مدرسه در مورد اینکه چه کسی هستند دروغ بگویند. والدین از آنها می خواهند که فاش نکنند که مذهب آنها متفاوت است و اعتراف نکنند که تاریخ آنها با سنی ها متفاوت است، در مجموع آنها در ترس و شک به زندگی خود ادامه می دهند(5).
به هر حال ظهور لبیک، گسترش ستیزهجویی فرقهای در خارج از دیوبندیس و افزایش قدرت داعش خراسان فصل جدیدی را در درگیریهای فرقهای بین شیعیان و سنی ها پاکستان باز کرده است. از این رو به نظر می رسد اگرچه استراتژی ضد تروریسم پاکستان موفقیت هایی داشته است، اما خشونت ها بین شیعه و سنی در جامعه افزایش یافته است.
چشم انداز
اگرچه درگیریهای فرقهای بین شیعیان و سنی ها در سطوح پایین به طور مرتب در پاکستان رخ می داد اما به تدریج با توجه به چالش های متعددی مانند اقتصاد ضعیف، تورم بالا، کم آبی –خشکسالی، عدم تامین مالی پروژه های اقتصادی-تجاری منطقه ای و نفوذ همسایگان، افزایش درگیری های لفظی و فیزیکی بین دو طرف به خصوص در ایالت های کم توسعه یافته روند صعودی خواهد داشت. باید تاکید کرد در طی چند سال اخیر اغلب گروههای شبه نظامی سنی به دنبال حل اختلافات از طریق گفتگوی متقابل نبودند که تداوم این روند می تواند به شکل گیری گروههای افراطی شیعه بیانجامد که از پایگاه های خارج از پاکستان هدایت خواهند شد. این امر باعث می شود محیط عملیاتی در مناطق شیعه نشین پاکستان کمتر قابل پیش بینی باشد و به طور بالقوه همراه با تاثیرگذاری در ترتیبات امنیتی- نظامی، بافت جمعیتی نیز با تغییراتی مواجه شود. البته تردیدی وجود ندارد آخرین ضربه به روابط شکننده بین شیعه و سنی در پاکستان را مدارس مذهبی می زندکه ذاتا تفرقه برانگیز هستند چرا که در آنجا هر فرقه ای نسخه مخصوص به خود از اسلام را تدریس می کند.
1-https://www.aljazeera.com/news/2024/11/23/dozens-killed-as-sectarian-violence-flares-up-in-pakistans-northwest
2-https://journals.sagepub.com/doi/10.1177/09715231221076395?icid=int.sj-abstract.similar-articles.5
3-https://brighterkashmir.com/the-plight-of-shias-in-pakistan
4-https://www.csis.org/analysis/islamic-state-threat-pakistan-trends-and-scenarios
5-https://www.crisisgroup.org/327/asia/south-asia/pakistan/new-era-sectarian-violence-pakistan